Can you outsmart the fallacy that started a witch hunt? - Elizabeth Cox

Translator: Mahshid Moballegh Nasery Reviewer: Leila Ataei

Ah, a witch hunt.

آه، شکار ساحره.

Humans are tireless in their pursuit of reason.

انسان‌ها در پیدا کردن دلیل خستگی ناپذیرند.

"It’s 1950.

«سال ۱۹۵۰ است.

Following threats from the communist governments of the Soviet Union and China,

به دنبال تهدید دولت‌های کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی و چین،

anti-communist sentiment in the United States is at an all-time high.

احساسات ضد کمونیستی در ایالات متحده در بالاترین حد خود قرار دارد.

Senator Joseph McCarthy claims he has a list of 205 communists in the US

سناتور جوزف مک کارتی ادعا می‌کند لیستی از ۲۰۵ کمونیست در ایالات متحده دارد

who are influencing government policy."

که بر سیاست دولت تأثیر می‌گذارند.»

Didn’t I just change the channel?

آیا الان کانال را عوض نکردم؟

Ah, I see. It’s a different witch hunt.

آه، متوجه شدم. یک شکار ساحره متفاوت است.

"The senate forms a committee to investigate McCarthy’s claims.

«مجلس سنا کمیته‌ای برای بررسی ادعاهای مک کارتی تشکیل می‌دهد.

McCarthy names his first case:

مک کارتی اولین مورد خود را نام می‌برد:

against prominent lawyer, judge, and activist Dorothy Kenyon.

علیه وکیل، قاضی و فعال برجسته، دوروتی کنیون.

He accuses her of membership to 28 organizations that are communist fronts.

وی، او را به عضویت در ۲۸ سازمانی که جبهه کمونیست هستند، متهم می‌کند.

Newspapers around the country rush to her defense,

روزنامه‌های سراسر کشور به دفاع از آن خانم می‌شتابند،

pointing out her vocally anti-communist record.

با اشاره به سوابق ضد کمونیستی او.

The senate committee schedules a hearing anyway,

به هر حال کمیته سنا جلسه دادرسی را تعیین می‌کند،

and she has just five days to prepare."

و او فقط ۵ روز فرصت دارد تا آماده شود.»

This is too much.

این دیگر زیاده روی است.

If the government won’t be a voice of reason, I’ll have to.

اگر دولت صدای عدالت نباشد، من مجبورم باشم.

That’s better.

اینطوری بهتر است.

I’m surprised you good legislators have agreed to move this hearing forward.

تعجب می‌کنم که شما قانون گذاران خوب موافقت کرده‌اید که این دادرسی پیش برود.

You’re falling prey to a type of argument from ignorance:

شما قربانی نوعی جهالت هستید:

assuming that a claim is true because it hasn’t been proven false.

با فرض صحت ادعا، زیرا نادرست بودن آن ثابت نشده است.

The claim being Senator McCarthy’s accusations against Judge Kenyon,

ادعای اتهام زدن سناتور مک کارتی به قاضی کنیون،

for which he provided no legitimate evidence.

که هیچ مدرک موجهی ارائه نکرد.

Is that right? I thought so.

درست است؟ فکر کردم.

Some of the so-called communist organizations he accused her of joining

برخی از سازمان‌های به اصطلاح کمونیستی که او متهم به پبوستن به آن‌ها بود

don’t even exist.

حتی وجود نداشتند.

To assume a claim is true because it hasn’t been proven false

با فرض اینکه ادعا درست باشد زیرا نادرست بودن آن ثابت نشده است

ignores many other possibilities:

بسیاری از احتمالات دیگر را نادیده می‌گیرد:

that it hasn’t been proven false yet, that it can’t be proven true or false,

که هنوز نادرست بودن آن ثابت نشده است،

or that it isn’t completely true or completely false, to name a few.

یا اینکه کاملاً درست یا کاملاً نادرست نیست، با ذکر چند مورد.

This leads to a handy rule of thumb:

این منجر به یک قانون مفید می‌شود:

the burden of proof lies with the person making the claim.

بار اثبات به عهده شخص ادعا کننده است.

In other words, you make the claim, you supply the proof.

به عبارت دیگر، خودتان ادعا می‌کنید، خودتان اثبات می‌کنید.

If someone told you aliens exist,

اگر کسی به شما گفته بیگانگان وجود دارد،

would you head off to find proof that they don’t exist?

آیا می‌خواهید اثبات عدم وجود آنها را اثبات کنید؟

Of course not.

البته که نه.

You’d tell that person to show you the UFO.

شما می‌توانید به آن شخص بگویید که بشقاب پرنده را به شما نشان دهد.

The same applies when someone makes a claim

همین رخ می‌دهد، وقتی شخصی ادعایی می‌کند

that contradicts an established consensus.

که با یک توافق پابرجا تضاد دارد.

So when all the available evidence suggests

بنابراین وقتی همه شواهد موجود نشان می‌دهد

that humans are causing an increase in global temperatures,

که انسان باعث افزایش دمای کره زمین می‌شود،

the burden of proof has been fulfilled—

بار اثبات تکمیل شده است -

if you disagree, it becomes your responsibility to prove otherwise.

اگر مخالف باشید، مسئولیت شما است که خلاف آن را ثابت کنید.

Right?

درست؟

Ah, I’ve gotten ahead of myself.

آه، من از خودم پیشی گرفته‌ام.

You’ll see what I mean soon enough.

منظورم را به زودی می‌بینید.

Anyway, your legal system supposedly recognizes this rule—

به هرحال، ظاهراً سیستم حقوقی‌تان این حکم را به رسمیت می‌شناسد-

so what are you all doing here?

پس همه شما اینجا چه می‌کنید؟

"It’s July 17th, 1950,

«۱۷ ژوئیه سال ۱۹۵۰ است،

and the senate subcommittee has officially dismissed all charges against Kenyon."

و کمیته فرعی سنا رسماً همه اتهامات علیه کنیون را رد کرد.»

As they should!

آنطور که باید!

"It’s 1954, and the senate has formally disciplined McCarthy."

«سال ۱۹۵۴ است و مجلس سنا به طور رسمی مک کارتی را تنبیه کرده است.»

Took them long enough!

برایتان کافی بود!

"He will serve out the rest of his term,

«او بقیه دوره خود را خدمت خواهد کرد،

but will never again be elected to a public office.

اما دیگر هرگز برای یک منصب دولتی انتخاب نمی‌شود.

Because of his widespread anti-communist influence,

به دلیل نفوذ گسترده ضد کمونیستی او،

hundreds of people have been incarcerated, and thousands have lost their jobs."

صدها نفر زندانی شده‌اند و هزاران نفر شغل خود را از دست داده‌اند.»

Ah! Look what the communists did!

آه ببینید کمونیست‌ها چه کردند!