How to make your writing funnier - Cheri Steinkellner

Translator: hassan qodusi Reviewer: Saeid Saadat Talab

Did you ever notice how many jokes start with, "Did you ever notice?"

تا حالا دقت کردین چه جوک‌های زیادی با «تا حالا دقت کردین» شروع میشن؟

And what's the deal with, "What's the deal?"

و ربط اینکه می‌گن «ربطش چیه؟» چیه؟

There's a lot of funny to be found

خیلی چیزهای خنده‌دار هست که می‌شه

by simply noticing the ordinary, everyday things

تنها با توجه کردن به کارهای روزمره‌ای پیدا کرد که

you don't ordinarily notice everyday.

هر روز به‌شون توجه نمی‌کنین.

So if you'd like to add a little humor

پس اگر می‌خواهید کمی ‌طنز به

to that story, or speech, or screenplay you're writing,

داستان، سخنرانی، یا نمایشنامه‌ای که دارید می‌نویسید اضافه کنید،

here are a few tips and tricks for finding the funny.

چند نکته و حقه‌ی خنده‌دار بودن رو بررسی می‌کنیم.

All great storytelling, including comedy writing,

هر نوع روایت خیلی خوبی، از جمله طنزنویسی،

consists of a handful of basic ingredients:

شامل چند عنصر سازنده‌ی اصلی است:

who,

چه کسی،

what,

when,

چه چیزی،

کی،

where,

کجا،

why,

چرا،

and how.

و چگونه.

Writers have been asking these questions since at least the 1st century BC,

نویسندگان این سوالات را لااقل از یک قرن قبل از میلاد طرح می‌کرده‌اند،

yet none can be answered with a simple yes or no.

اما پاسخ هیچ‌کدام این سوالات بله یا خیر نیست.

They demand details,

این‌ها نیازمند جزئیات هستند،

and the more specific the details, the funnier the story.

و هرچه جزئيات دقیق‌تر باشند، داستان هم خنده‌دارتر می‌شود.

Let's start with the who, the comedic character.

بگذارید با چه کسی شروع کنیم، شخصیتی با بار کمدی.

Think about the books, TV shows, and movies that make you laugh.

به کتاب‌ها، سریال‌ها، و فیلم‌هایی که شما را به خنده می‌اندازند فکر کنید.

They're usually filled with funny types, or archetypes.

آنها همیشه پر از نمونه‌های خنده‌دار هستند، کلیشه‌ها.

The know-it-all,

شخصی عقل‌کل،

the loveable loser,

بازنده‌ای دوست‌داشتنی،

the bad boss,

یک رئیس بد،

the neurotic,

یک روان‌رنجور،

the airhead.

یک ابله.

Incidentally, these are all stock characters found in Commedia Dell'Arte,

این‌ها شخصیت‌های کمدی هستند که در نمایش‌های « کمدیا دل‌ارته » پیدا می‌شوند.

or the artists comedy of late Renaissance Italy,

یا کمدی هنرمندان دوره رنسانس ایتالیا،

and they have yet to get old.

و هم‌چنان بامزه هستند.

The Commedia rule for creating comic characters is find the flaw,

قانون طنزپردازی برای خلق یک شخصیت کمیک، پیدا کردن مشکلات است،

then play it up.

و بعد نمایش دادن آن.

Or you can try playing with opposites.

یا شاید بتوانید شخصیت‌های مخالف را نمایش دهید.

When the smartest guy in the room does the stupidest thing,

وقتی که یک عقل‌کل در اتاق مرتکب حماقت می‌شود،

or the doofus outwits the brainiac,

یا یک فرد ابله جواب یک نابغه را می‌دهد،

we tend to laugh because we didn't see that coming.

دوست داریم بخندیم چون انتظار چنین چیزی را نداریم.

Ancient Greek funnyman Aristotle is said to have said,

نقل است که ارسطو مرد شوخ طبع یونان باستان گفته است،

"The secret to humor is surprise."

«رمز شوخ‌طبعی، غافلگیری است».

This surprise, or incongruity theory of humor,

غافلگیری، یا نظریه‌ی ناهم‌خوانی در بحث شوخ‌طبعی،

says we laugh at things that seem out of place

می‌گوید که ما به چیزهایی می‌خندیم

or run up against our expectations,

که برخلاف انتظارمان رخ می‌دهند،

like a frog dating a pig,

مثل دوستی خوک و قورباغه،

or a lizard selling insurance,

یا بیمه فروختن یه مارمولک،

a baby disco dancing,

رقصیدن یک بچه،

a nun disco dancing,

رقصیدن یک راهبه،

a cat disco dancing.

رقصیدن یک گربه.

Actually, a baby, a nun, or a cat doing pretty much anything,

درواقع، یه بچه، راهبه، یا یه گربه هر کار دیگه‌ای هم می‌تونن بکنن،

especially involving disco.

مخصوصاً رقص.

One fun way to find incongruities is by drawing connections.

یک راه خنده‌دار برای پیدا کردن ناهمخوانی‌ها طرح پیوندها است.

Actually drawing them with a mind map.

واقعاً طراحی اون‌ها در نقشه‌ی ذهن.

Start small.

از کم شروع کنید.

Pick a word,

یک کلمه انتخاب کنید،

I choose pickle.

من‌ ترشی رو انتخاب می‌کنم.

Jot it down, then quick as you can, try making connections.

فوری بنویسیدش، بعد هرچه سریع‌تر، یه ارتباط براش بسازید،

What do pickles make me think of?

ترشی من رو یاد چی می‌اندازه؟

Who eats pickles?

کی‌ ترشی می‌خوره؟

What treasured pickle memories do I have from childhood?

من چه خاطراتی از‌ ترشی در دوران کودکیم دارم؟

Another great way to generate comedic material

یه راه خوب دیگه برای تولید محتوای طنز

is to shift from observation to imagination.

تغییر روش از مشاهده به تخیل است.

Try going from "what is" to "what if?"

سعی کنید از «چه چیزی» به «چه می‌شد؟» بپردازید.

Like, what if instead of a horse, for example,

مثلاً‌ چی می‌شد اگر به جای یک اسب مثلاً،

you just had a pair of coconuts?

یه جفت نارگیل داشتید؟

Okay, let's think of some other memorable moments in history,

خیلی‌خوب، بیایید به لحظات به یاد مانده در تاریخ،

literature,

ادبیات،

or film.

یا فیلم‌ها فکر کنیم.

Now, what if they featured coconuts?

حالا، چی می‌شد اگه درباره‌ی یه نارگیل فیلم می‌ساختند؟

Get wild, let it go.

راحت باشید، برید جلو.

Even if an idea seems overdone,

حتی اگر یک ایده به نظر بیش از حد تکراری باشه،

or too obvious,

یا خیلی پیش پا افتاده،

or just plain dumb,

یا خیلی احمقانه،

try jotting it down, anyway.

فوری یادداشت ازش بردارید، هرچی باشه.

What's obvious to you may not be to the next person.

چیزی که برای شما مثل روز روشنه، شاید برای دیگران این‌طور نباشه.

And the opposite of the dumbest idea might just turn out to be the smartest.

و مخالف احمقانه‌ترین ایده شاید هوشمندانه‌ترین راه از آب در بیاد.

What about all that dumb stuff that happens in real life?

در مورد این همه چیزهای احمقانه که در زندگی روزمره هست چی؟

Have you ever noticed how much comedy revolves around things

تا حالا دقت کردین چقدر کمدی شامل چیزهایی می‌شه

that irritate, frustrate, and humiliate us?

که عصبانی کننده، نا امید کننده، و تحقیر کننده هستند برامون؟

Will Rodgers said, "Everything's funny as long as it happens to somebody else."

ویل راجرز می‌گه، «هر بلایی خنده‌داره فقط وقتی که سر دیگران بیاد».

So if you're having a crummy morning,

پس اگر یک صبح افتضاحی دارید،

imagine it happening to a character you're writing about,

تصور کنید که این اتفاق برای شخصیتی که ازش می‌نویسید بیفته.

and by afternoon, you may at least get a funny story out of it.

و تا بعد از ظهر، یه داستان خنده‌دار از تهش در میارید.

Once you've got your characters and story,

حالا که شخصیت‌ها و داستان تون رو یافتید،

here are a few quick and easy comedy writing tricks to make them zing.

برسیم به چند‌ ترفند نویسندگی برای جذاب‌تر کردن داستان‌هاتون.

The rule of three,

قانون سه گانه،

or zig zig zag.

یا ز ز ز،

Try setting up an expected pattern, zig zig,

سعی کنید یک الگوی مورد انتظار ایجاد کنید ز ز،

then flip it, zag.

بعد برش گردونید، زا.

A rabbi, a priest, and a coconut walk into a bar.

یک خاخام، یک کشیش، و یک نارگیل وارد یک بار می‌شن.

The punchline rule says put your punch at the end of the line.

قانون تعریف کردن جوک می‌گه که بخش خوب قصه رو آخرش بگید.

A rabbi, a priest, and a coconut walk into a disco.

یک خاخام، یک کشیش، و یک نارگیل وارد یک دیسکو می‌شن.

That brings up the rule of K.

این‌جا می‌رسیم به قانون ک/کاف.

For some reason, words with a k-sound catch our ears

بنا به دلایلی، واژه‌های ک داری که به گوش ما می‌رسن

and are considered comical.

به عنوان طنز فرض می‌شن.

Coconut,

نارگیل،

disco,

دیسکو،

pickles,

ترشی،

crickets?

کریکت؟

Okay, so we don't always get the laugh.

خیلی‌خوب، پس ما به همه چیز نمی‌خندیم.

Humor is subjective.

شوخ‌طبعی وابسته به ذهن شخصه.

Comedy is trial and error.

کمدی یعنی آزمون و خطا.

Writing is rewriting.

نوشتن یعنی بازنویسی.

Just keep trying.

به نوشتن‌تون ادامه بدین.

Find the flaws,

بی‌منطقی‌ها رو پیدا کنید.

discover the details,

جزئيات رو کشف کنید،

insert incongruities,

کارهای غیرمنطقی واردش کنید،

incorporate k-words,

از کلمات ک دار کمک بگیرید،

and remember the most important rule of writing funny:

و مهم‌ترین قانون طنزنویسی رو یادتون باشه:

have fun.

شوخ‌طبع باشید.

As Charles Dickins said,

همون‌طور که چارلز دیکنز می‌گه،

"There is nothing in the world so irresistibly contagious

«هیچ‌چیزی در دنیا واگیر‌تر از

as laughter and good humor."

خنده و شوخ‌طبعی نیست».

And disco.

همین‌طور رقص.