The Chinese myth of the meddling monk - Shunan Teng

2,697,662 views ・ 2019-05-23

TED-Ed


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Hajar Almasi Reviewer: RAHAA IMANII
00:07
Xu Xian had just received yet another invitation
0
7164
2980
شو‌و سیَن به‌تازگی دعوت‌نامه‌ دیگری
00:10
to the opening ceremony of the new Jin Shan Temple.
1
10144
3560
برای شرکت درمراسم افتتاحیه معبدِ جدیدِ جین شان به‌ دستش رسیده بود.
00:13
His wife, Bai Su Zhen,
2
13704
1890
همسرش بای سو‌جِن،
00:15
had warned him not to attend.
3
15594
1980
به او هشدار داده بود که در این مراسم شرکت نکند.
00:17
Since she was in fact a benevolent white snake spirit in human form,
4
17574
3490
از آنجایی که درواقع روحِ مار سفیدِ خوش‌طینتی بود که به شکل انسان درآمده بود،
00:21
their marriage had already weathered attacks by meddling monks.
5
21064
3130
از پیش با حملات راهبان، درازدواج آن‌ها مداخله شده بود.
00:24
But devout Buddhist that he was,
6
24194
1810
اما شو‌و سیَن، یک بوداییِ معتقد بود،
00:26
Xu Xian felt obligated to make an appearance.
7
26004
2770
احساس کرد موظف است حتما در این مراسم شرکت کند.
00:28
What they didn’t know
8
28774
1140
آن‌چه آن‌ها نمی‌دانستند
00:29
was that these invitations had come from none other than Fa Hai–
9
29914
3780
این بود که این دعوت‌ها ازسوی کسی غیر از «فا های» نبود -
00:33
the misguided monk who had tried to separate the young lovers,
10
33694
3330
راهب فریب‌خورده‌ای که کوشیده بود دل‌دادگان جوان را از هم جدا کند،
00:37
almost killing Xu Xian in the process.
11
37024
2770
نزدیک بود شوو سیَن را در این جریان بُکُشد.
00:39
The monk confronted Xu Xian,
12
39794
1790
راهب با شوو سیَن مواجه شد،
00:41
telling him that because he consorted with a demon,
13
41584
2530
و به او گفت که چون با یک شیطان هم‌نشین شده است،
00:44
he must remain at the monastery and cleanse his soul.
14
44114
3370
باید در صومعه بماند و روحش را تطهیر کند.
00:47
Xu Xian protested,
15
47484
1290
شوو سیَن اعتراض کرد،
00:48
but Fa Hai would not let him escape.
16
48774
2690
اما فا های نمی‌گذاشت او فرار کند.
00:51
At home, Bai Su Zhen was uneasy.
17
51464
2440
بای سو‌جِن در خانه بی‌تاب و بی‌قرار بود.
00:53
Her husband had departed so quickly
18
53904
1990
شوهرش به قدری سریع رفته بود
00:55
that she hadn’t been able to tell him she was pregnant with his child.
19
55894
3370
که نتوانسته بود به او بگوید که بچه‌ او را حامله است.
00:59
And now he had been gone so long she sensed something must be wrong.
20
59264
4120
و حالا خیلی وقت شده بود که رفته بود و حس می‌کرد یک‌جای کار می‌لنگد.
01:03
She made her way to the temple,
21
63384
1480
او راه معبد پیش گرفت،
01:04
and upon encountering Fa Hai the monk threw his prayer mat,
22
64864
3380
و هنگامی که فا‌های رو به رو شد، راهب سجاده‌اش را پرتاب کرد،
01:08
which erupted into fire and smoke.
23
68244
2200
که آتش و دود از آن فوران کرد.
بای سوجِن که به‌خاطر بارداری‌اش ضعیف شده بود،
01:10
Weakened from her pregnancy,
24
70444
1530
01:11
Bai Su Zhen desperately summoned a fleet of shrimp soldiers and crab generals
25
71974
3970
ناامیدانه ناوگانی از سربازان میگو و ژنرال‌های خرچنگ دریایی فرا خواند
01:15
to subdue the monk, and waves to put out the blaze.
26
75944
3560
تا راهب را مهار کند و آتش را فرو نشانند.
01:19
But the water also flooded the surrounding area,
27
79504
2470
اما آب منطقه اطراف را پر کرد،
01:21
drowning many innocent villagers.
28
81974
2640
و بسیاری از روستاییانِ بی‌گناه را غرق کرد.
01:24
For the first time, Bai Su Zhen had harmed humans,
29
84614
3250
برای نخستین بار بای سوجِن به انسان‌ها آسیب رسانده بود،
01:27
and she fell out of the gods’ favor.
30
87864
3000
و از لطف خدایان محروم ماند.
01:30
With their blessing retracted,
31
90864
1630
با محروم شدن آنها از لطف خدایان،
01:32
Fa Hai attempted to trap her in his magical alms bowl.
32
92494
3490
فا های تلاش کرد تا با کاسه خیراتِ جادویی‌اش او را به دام اندازد.
01:35
But just when all hope seemed lost,
33
95984
2110
اما درست وقتی‌که به‌نظر می‌رسید گویی همه امیدها از بین رفته‌اند،
01:38
a bright glow came from within her belly,
34
98094
2470
نور درخشانی از درون شکمش بیرون آمد،
01:40
saving her from the mad monk’s magic.
35
100564
2610
و او را از جادوی راهب دیوانه نجات داد.
01:43
The couple fled home,
36
103174
1190
این زوج به خانه گریختند،
01:44
grateful to the mysterious power that had saved them,
37
104364
2740
و سپاسگزار قدرت مرموزی شدند که آن‌ها را نجات داده بود،
01:47
and soon after, Bai Su Zhen gave birth to their son, Xu Shi Lin.
38
107104
4550
و خیلی زود پس از آن، بای سوجِن پسرشان شوشی لین را به دنیا آورد.
01:51
Yet despite this joyous occasion,
39
111654
1850
علیرغم این اتفاق شادی‌بخش،
01:53
Xu Xian was uneasy.
40
113504
2150
شوو سیَن هنوز ناخشنود بود.
01:55
He was shaken by his wife’s accidental act of destruction,
41
115654
3100
از خطای تصادفی همسرش یکه خورده بود،
01:58
and he feared the misfortune it might bring upon their home.
42
118754
3510
و از بدشگونی که ممکن بود به خانه‌شان برسد می‌ترسید.
02:02
Not a month later,
43
122264
1100
یک ماه نشده،
02:03
Fa Hai appeared at their doorstep.
44
123364
2140
فا های دمِ در ظاهر شد.
او به شووسیَن کاسه اعانه‌ای جهت اطمینان از خوش‌اقبالیِ پسر تازه متولدش، پیشنهاد داد.
02:05
He offered Xu Xian an alms bowl to ensure good fortune for his newborn son.
45
125504
4580
شوو سیَن، که هنوز نسبت به راهب محتاط بود،
02:10
Still wary of the monk,
46
130084
1322
02:11
but also remembering Bai Su Zhen’s destructive act,
47
131406
3200
اما همچنین کار خانمان براندازِ بای سوجِن را به خاطر آورد،
02:14
Xu Xian accepted the gift.
48
134606
2080
شوو سیَن این هدیه را پذیرفت.
02:16
But as soon as the bowl entered their home,
49
136686
2070
اما به محض اینکه کاسه به خانه‌شان وارد شد،
02:18
it flew to Bai Su Zhen’s head and trapped her inside.
50
138756
4930
به سمت سر بای سوجِن پرواز کرد و او را در درون خود، به دام انداخت.
02:23
Against the family’s wishes,
51
143686
1598
برخلاف میل خانواده،
02:25
Fa Hai buried the bowl beneath the Lei Feng Pagoda.
52
145284
3030
فا های، کاسه را در پای پاگودایِ «لِی فِنگ» دفن کرد.
02:28
And when Xu Xian begged him to release his wife,
53
148314
2380
هنگامی که شوو سیَن از او تقاضا کرد که همسرش را آزاد کند،
02:30
the monk sternly replied:
54
150694
1620
راهب به تندی پاسخ داد:
02:32
“She will be free when the iron tree blooms.”
55
152314
3520
« وقتی درخت نخل هاوایی شکوفه کند، او آزاد می‌شود.»
02:35
Overcome with guilt,
56
155834
1340
شوو سیَن که احساس گناه می‌کرد،
02:37
Xu Xian ran away to a monastery,
57
157174
1880
به صومعه‌ای فرار کرد،
02:39
leaving Shi Lin in the care of his aunt.
58
159054
2030
و شی لین را به عمه‌اش سپرد.
02:41
But there was something neither of them knew.
59
161084
2970
اما چیزی بود که هیچ کدامشان نمی‌دانستند.
02:44
The boy was the reincarnation of Wen Qu Xing,
60
164054
3000
پسرشان، تناسخِ « وِن شوو سین»،
02:47
the wisdom god,
61
167054
1160
خدای حکمت بود،
02:48
sent to the family to reward Xu Xian’s devotion.
62
168214
3090
که به این خانواده فرستاده شده تا پاداشی برای از‌خود گذشتگی شوو سیَن باشد.
02:51
It was this power that had protected Bai Su Zhen at the temple,
63
171304
3900
این همان قدرتی بود که از بای سوو جِن در معبد محافظت کرده بود،
02:55
and as he grew, so did his wisdom.
64
175204
2270
و همچنان که بزرگ می‌شد، فرزانگی و خردش هم به‌جا بود.
02:57
At age 19, Shi Lin went to the capital city to take the nation-wide imperial exam
65
177474
5320
در ۱۹ سالگی، شی لین به پایتخت رفت تا در امتحان ملی امپراطوری بزرگ شرکت کند،
03:02
and obtained the highest score in all the empire.
66
182794
5111
و بالاترین امتیاز را در تمام امپراطوری کسب کرد.
03:07
The Emperor himself bestowed Shi Lin’s prize:
67
187905
3990
خودِ امپراطور جایزهء شی لین را به او اِعطا کرد:
03:11
an ornate hat decorated with jewel-encrusted flowers.
68
191895
4390
کلاهی مزین، آراسته به گل‌هایی جواهرنشان.
03:16
But though he returned home in glory,
69
196285
1999
اما با این‌که با شکوه به خانه بازگشته بود،
03:18
the fate of his parents still weighed heavy on his mind.
70
198284
3290
سرنوشت پدر و مادرش هنوز در ذهنش سنگینی می‌کرد.
03:21
Coaxing his father from exile,
71
201574
2070
پدرش را که از تبعید نجات داد،
03:23
Shi Lin took him to visit the Lei Feng Pagoda to pay respects to his mother.
72
203644
4910
شی لین او را به دیدن پاگودایِ لِی فِنگ برد تا به مادرش ادای احترام کند.
03:28
Kneeling before it,
73
208554
1161
در مقابل آن زانو زد،
03:29
he placed his jeweled prize on the iron tree as an offering.
74
209715
3420
و جایزه جواهرین را به عنوان تحفه‌ای بر روی درخت نخل نهاد.
03:33
Suddenly, the ground opened and Bai Su Zhen stepped out.
75
213135
3320
ناگهان زمین باز شد و بای سوجِن بیرون آمد.
03:36
With her sins absolved by the tribute of a god,
76
216455
2520
با ادای احترام به خداوند،
03:38
and a blossom on the iron tree,
77
218975
1930
و شکوفه درخت نخل،
03:40
Shi Lin had freed his mother,
78
220905
1450
شی لین مادرش را آزاد کرد،
03:42
and reunited his family–
79
222355
1683
و خانواده‌اش را -
03:44
both mortal and divine.
80
224038
2760
هم فانی و هم هر دو، دوباره گردِ هم آورد.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7