Learn English Vocabulary Daily #20.2 — British English Podcast

4,558 views ・ 2024-03-26

English Like A Native


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Hello, and welcome to The English Like a Native Podcast.
0
564
4050
سلام، و به پادکست انگلیسی مانند یک بومی خوش آمدید.
00:05
My name is Anna and you're listening to Week 20, Day 2 of Your English Five a Day.
1
5044
8140
اسم من آنا است و شما در حال گوش دادن به Week 20, Day 2 English Five a Day هستید.
00:15
This is the series that attempts to increase your active vocabulary by
2
15144
5720
این مجموعه ای است که سعی می کند دایره لغات فعال شما را با
00:21
deep-diving into five pieces every day of the week, from Monday to Friday.
3
21124
4640
غواصی عمیق به پنج قسمت در هر روز هفته، از دوشنبه تا جمعه افزایش دهد.
00:26
Now, we're going to kick off today's list with an adjective
4
26859
4060
حال، ما می خواهیم لیست امروز را با یک صفت شروع کنیم
00:30
and it is tedious, tedious.
5
30959
4240
و خسته کننده، خسته کننده است.
00:35
We spell this T E D I O U S, tedious.
6
35834
6690
ما این را T E D I O U S می نویسیم، خسته کننده است.
00:42
Tedious.
7
42884
700
خسته کننده
00:44
Basically, if something is tedious, then it's boring.
8
44104
2950
اساساً، اگر چیزی خسته کننده است، خسته کننده است.
00:47
It's not fun in the slightest.
9
47234
3240
کوچکترین سرگرم کننده نیست.
00:51
As a self-employed business owner, there are many tedious
10
51424
3900
به عنوان یک صاحب کسب و کار خوداشتغال ، چیزهای خسته کننده زیادی وجود دارد
00:55
things that I have to deal with.
11
55344
1800
که باید با آن ها کنار بیایم.
00:57
As a mother, there are many tedious things that I have to deal with.
12
57734
4040
به عنوان یک مادر، چیزهای خسته کننده زیادی وجود دارد که باید با آنها کنار بیایم.
01:02
Things that I'd rather not do that are repetitive and boring and don't seem
13
62384
6810
کارهایی که ترجیح می دهم انجام ندهم تکراری و کسل کننده هستند و به نظر نمی رسد
01:09
to provide much fun and entertainment.
14
69224
3620
سرگرمی و سرگرمی زیادی ایجاد کنند.
01:13
Can you think of a tedious task or something that you find generally tedious
15
73374
5400
آیا می توانید به یک کار خسته کننده فکر کنید یا چیزی که به طور کلی
01:19
in your work or your daily routine?
16
79324
2720
در کار یا برنامه روزانه خود خسته کننده باشد؟
01:23
We often describe some people's conversations as tedious.
17
83014
4970
ما اغلب صحبت های برخی افراد را خسته کننده توصیف می کنیم.
01:29
So, you might say,
18
89144
1390
بنابراین، ممکن است بگویید،
01:30
"I went to the office yesterday and all I could hear all day was
19
90574
5080
"دیروز به دفتر رفتم و تمام روز چیزی که می‌شنیدم این بود که
01:35
Rita and Julie gossiping behind me.
20
95704
4380
ریتا و جولی پشت سرم غیبت می‌کردند.
01:40
It's so tedious.
21
100134
1700
این خیلی خسته‌کننده است.
01:42
All they ever do is gossip.
22
102234
1450
تنها کاری که آنها انجام می‌دهند شایعات است.
01:43
It's really tedious.
23
103684
1750
واقعاً خسته‌کننده است.
01:46
It's really boring."
24
106164
1230
واقعاً کسل‌کننده است."
01:48
Okay, here's another example,
25
108864
1550
خوب، این یک مثال دیگر است،
01:51
My old job in office admin was so tedious, I did the same things day in, day out.
26
111114
7060
شغل قدیمی من در مدیریت اداری بسیار خسته کننده بود، من همان کارها را هر روز انجام می دادم.
01:58
When they offered me the role of HR Manager, I jumped at it!"
27
118734
4490
وقتی نقش مدیر منابع انسانی را به من پیشنهاد دادند، من به آن پرداختم!"
02:04
What was the most tedious job you ever did?
28
124544
3360
خسته کننده ترین کاری که تا به حال انجام داده اید چه بوده است؟
02:08
Maybe you're doing it.
29
128584
1070
شاید دارید آن را انجام می دهید.
02:09
Maybe you're doing it right now while listening to me.
30
129754
1980
شاید در حال انجام این کار در حالی که به من گوش می دهید.
02:12
I think really my most tedious job was being a sign holder.
31
132440
6549
فکر می کنم واقعاً کار من است. خسته‌کننده‌ترین کار، داشتن تابلو بود.
02:19
So, my job was literally to stand outside in the middle of a crowded
32
139499
3790
بنابراین، کار من به معنای واقعی کلمه ایستادن بیرون در وسط یک
02:23
area with a huge sign that was about eight, nine feet high.
33
143319
5350
منطقه شلوغ با یک تابلوی بزرگ بود که ارتفاع آن حدود هشت، نه فوت بود.
02:28
So, I'm holding the post and the sign is up above my head.
34
148869
3570
بنابراین، من پست را نگه می‌دارم و علامت بالای سرم
02:33
And it would point towards a store and say,
35
153034
3654
و به سمت یک فروشگاه اشاره می کرد و می گفت:
02:37
"This store is closing down.
36
157268
1990
"این فروشگاه در حال تعطیل شدن است.
02:39
80% off everything."
37
159598
1610
80% تخفیف برای همه چیز."
02:41
Or something like that.
38
161368
1280
یا چیزی شبیه به این.
02:43
It was a different sign every time I did the job but it was so tedious because I'd
39
163078
3180
هر بار که کار را انجام می دادم نشانه متفاوتی بود، اما بسیار خسته کننده بود، زیرا باید
02:46
have to stand there for hours and hours, like six, seven, eight-hour shifts, just
40
166258
7390
ساعت ها و ساعت ها آنجا بایستم، مانند شیفت های شش، هفت، هشت ساعته، فقط
02:53
standing and not talking to anybody.
41
173658
3700
ایستاده بودم و با کسی صحبت نمی کردم
02:57
And I wasn't allowed to listen to my iPod, because this was quite a long
42
177778
4300
و من اجازه نداشتم به آی پاد خود گوش کنم، زیرا این خیلی
03:02
time ago when we had iPods, and yeah, it was the most boring thing ever.
43
182078
7180
وقت پیش بود که ما آی پاد داشتیم، و بله، خسته کننده ترین چیز بود.
03:10
Okay, so that was very tedious.
44
190188
1700
خسته کننده است.
03:12
Moving on to our next word, we have a verb, and it is renegotiate, renegotiate.
45
192308
7700
با رفتن به کلمه بعدی، ما یک فعل داریم، و آن renegotiate، renegotiate است.
03:20
We spell this R E N E G O T I A T E, renegotiate.
46
200643
9810
ما این را می گوییم R E N E G O T I A ​​T E، renegotiate.
03:30
To renegotiate something is to attempt to discuss an agreement
47
210781
4770
مذاکره مجدد درباره چیزی به معنای تلاش برای بحث مجدد درباره یک توافق
03:35
again in the hopes of changing it.
48
215621
3530
به امید تغییر آن است.
03:39
So, let's imagine we've agreed to exchange a property.
49
219961
3830
بنابراین، بیایید تصور کنیم ما توافق کردیم که ملکی را مبادله کنیم
03:43
So, you're buying my house and we've agreed that you're
50
223791
2870
پس، شما خانه من را می خرید و ما توافق کرده ایم که
03:46
going to buy my house for...
51
226671
1790
خانه من را بخرید ...
03:49
oh what's the average price of a property these days?
52
229431
2035
اوه میانگین قیمت یک ملک این روزها چقدر است؟
03:51
Maybe £500,000 pounds.
53
231466
1737
شاید 500000 پوند
03:53
So, half a million pounds.
54
233423
1240
بنابراین، نیم میلیون پوند،
03:54
That's what we've agreed for my little house on the outskirts of London,
55
234693
4480
این چیزی است که ما برای خانه کوچک من در حومه لندن به توافق رسیده ایم،
03:59
but you've discovered that actually the roof is quite old and may need
56
239840
6440
اما شما متوجه شده اید که در واقع سقف بسیار قدیمی است و ممکن است
04:06
replacing in the next few years.
57
246280
2540
در چند سال آینده نیاز به تعویض داشته باشد.
04:09
And so, you come to me and you say,
58
249135
1670
و بنابراین، شما پیش من می آیید و می گویید:
04:10
"Anna, I know I said I would pay £500,000 for your house, but the roof needs doing,
59
250865
6392
"آنا، می دانم که گفتم 500000 پوند برای خانه شما می پردازم، اما سقف باید انجام شود،
04:17
and that's going to cost me about £10,000.
60
257257
2270
و این برای من حدود 10،000 پوند هزینه دارد.
04:19
So, I'd like to renegotiate the deal because I want to reduce the price."
61
259947
6025
بنابراین، من می خواهم در مورد معامله مجدد مذاکره کنید زیرا می خواهم قیمت را کاهش دهم."
04:26
And so, we might discuss it a little bit back and forth, and I say,
62
266582
3290
و بنابراین، ممکن است کمی در مورد آن بحث کنیم ، و من بگویم،
04:29
"Okay, look, I'm not going to reduce it that much, but what I will do is leave
63
269872
4270
"باشه، ببین، من آن را تا این حد کم نمی کنم، اما کاری که انجام خواهم داد این است که
04:34
you with all the white goods, and the curtains, and the carpets, and you can
64
274142
4600
شما را با تمام کالاهای سفید و پرده‌ها و فرش‌ها، و
04:38
even keep my nice settee if you want.
65
278742
2070
حتی اگر بخواهی، می‌توانی می‌توانی صندلی راحتی من را نگه داری
04:41
I'll knock a couple of grand off the price but that's it."
66
281432
2550
.
04:44
And you say,
67
284407
460
04:44
"Mmm, okay, well can you at least leave me your dining table because
68
284867
6043
و شما می گویید،
"مم، باشه، خوب، می توانید حداقل میز ناهارخوری خود را به من بسپارید، زیرا
04:50
I really like that as well."
69
290910
980
من هم واقعاً آن را دوست دارم."
04:52
I go,
70
292400
280
04:52
"Oh, you drive a hard bargain.
71
292710
1520
من می گویم،
"اوه، شما یک معامله سخت را انجام می دهید.
04:54
Okay fine."
72
294280
1170
باشه خوب."
04:55
So we renegotiate the deal.
73
295690
1720
بنابراین ما دوباره در مورد معامله مذاکره می کنیم. آیا
04:58
Have you ever had to do any renegotiating for any reason?
74
298196
3370
تا به حال به هر دلیلی مجبور به مذاکره مجدد شده اید؟
05:02
Okay, next on the list is a noun and it is alertness, alertness.
75
302589
5980
خوب، بعدی در لیست یک اسم است و هوشیاری، هوشیاری است.
05:08
Or you might say the T in the middle occasionally.
76
308969
2140
یا ممکن است گاهی اوقات حرف T را در وسط بگویید.
05:11
Alertness, alertness.
77
311289
2260
هوشیاری، هوشیاری.
05:14
But often you would drop that T.
78
314039
1880
اما اغلب شما آن T را رها می کنید.
05:15
So, let me spell it for you.
79
315949
1230
بنابراین، اجازه دهید آن را برای شما املا کنم.
05:17
A L E R T N E S S.
80
317839
4360
A L E R T N E S S.
05:22
And as you heard, I drop the T naturally.
81
322884
4040
و همانطور که شنیدید، من T را به طور طبیعی رها می کنم.
05:27
I think most natives would — alertness, alertness.
82
327634
4250
من فکر می کنم بیشتر بومیان این کار را می کنند - هوشیاری، هوشیاری.
05:32
So, alertness means to be ready.
83
332682
3669
پس هوشیاری یعنی آماده بودن.
05:36
It's like a state of readiness for a particular situation.
84
336361
4426
این مانند حالت آمادگی برای یک موقعیت خاص است.
05:40
It's like you're ready to act.
85
340787
1900
مثل این است که شما آماده عمل هستید.
05:42
You know something's coming and you're ready for it.
86
342967
2470
می دانید چیزی در راه است و برای آن آماده اید.
05:45
For example, if there is a football match between Manchester United and Manchester
87
345989
7420
به عنوان مثال، اگر یک مسابقه فوتبال بین منچستریونایتد و
05:53
City, then the police and the organisers will be in a state of alertness.
88
353409
7710
منچسترسیتی برگزار شود، پلیس و برگزارکنندگان در حالت آماده باش خواهند بود.
06:01
They will be ready for conflict for crowd management for lots of rowdy
89
361159
6670
آنها برای بسیاری از رفتارهای مزاحم برای مدیریت جمعیت آماده درگیری خواهند بود،
06:07
behaviour because they understand the situation and they know what's going
90
367829
5150
زیرا آنها موقعیت را درک می کنند و می دانند که چه اتفاقی قرار است
06:12
to happen, so, they're ready for it.
91
372979
2190
بیفتد، بنابراین، آنها برای آن آماده هستند.
06:15
They're in a state of alertness.
92
375379
2130
آنها در حالت هوشیاری هستند. در
06:18
Here's an example sentence,
93
378025
1620
اینجا یک جمله مثال آمده است،
06:20
It's Mike's addiction to coffee that we can thank for his
94
380555
3780
اعتیاد مایک به قهوه است که می‌توانیم به خاطر
06:24
constant mental alertness."
95
384335
2400
هوشیاری ذهنی همیشگی‌اش از او تشکر کنیم."
06:26
Okay, so moving on we have an idiom.
96
386735
4050
بسیار خوب، پس ادامه می‌دهیم، یک اصطلاح داریم.
06:30
This is a fun one.
97
390835
980
این یک جمله سرگرم کننده است.
06:32
To split hairs.
98
392075
1420
06:34
To split hairs.
99
394545
1340
شکافتن موها
06:36
We spell this split, S P L I T.
100
396055
3760
. S P L I T.
06:39
Hairs.
101
399975
970
موها.
06:41
Like the hairs on your head.
102
401515
1310
مانند موهای سر شما.
06:43
H A I R S.
103
403165
2430
H A I R S.
06:46
Split hairs.
104
406315
760
06:47
To split hairs is to find teeny tiny differences or little teeny tiny problems
105
407905
7780
موها شکافته کردن
06:56
in order to have an argument about something or disagree on something.
106
416065
6000
.
07:02
So, let's go back to our scenario where you're buying my house and we've
107
422755
5790
به سناریوی ما که در آن خانه من را می‌خرید و ما
07:08
renegotiated the price and we've got a new deal in place, but then at the point where
108
428545
5830
دوباره روی قیمت مذاکره کرده‌ایم و یک معامله جدید داریم، اما در نقطه‌ای که
07:14
we exchange, you take another look at the dining table, which you said you wanted.
109
434375
5740
ما تبادل می‌کنیم، یک نگاه دیگر به میز ناهار خوری بیندازید، که گفتید
07:20
And you realise that there is a little stain, a tiny little watermark on
110
440870
5100
و شما متوجه می شوید که یک لکه کوچک، یک واترمارک کوچک در
07:25
the top of the table and you say,
111
445970
1320
بالای میز وجود دارد و می گویید:
07:27
"Oh, this dining table is not as nice as I thought it was.
112
447340
3460
"اوه، این میز ناهار خوری آنقدرها که من فکر می کردم زیبا نیست.
07:30
It can't be worth very much.
113
450800
1680
نمیتونه خیلی ارزش داشته باشه
07:32
I want to renegotiate the price.
114
452970
1870
من میخواهم در مورد قیمت دوباره مذاکره کنم.
07:34
I want to knock another £500 off the price.
115
454840
2470
من می خواهم 500 پوند دیگر از قیمت پایین بیاورم.
07:37
And you should take this dining table with you."
116
457350
2050
و شما باید این میز ناهارخوری را با خود ببرید."
07:40
And I'd say,
117
460490
470
07:40
"Oh, come on.
118
460960
810
و من می گویم:
"اوه، بیا.
07:42
It's a little stain.
119
462300
1390
این یک لکه کوچک است. بر
07:44
It doesn't impact the function of the table.
120
464545
3500
عملکرد جدول تاثیری ندارد.
07:48
Now you're just splitting hairs.
121
468265
1750
حالا شما فقط موها را می شکافید.
07:50
Now you're just being petty.
122
470535
1670
حالا شما فقط ریزه کاری می کنید.
07:52
You're creating problems that don't need to be created.
123
472715
3990
شما در حال ایجاد مشکلاتی هستید که نیازی به ایجاد آنها نیست.
07:56
It's petty.
124
476815
720
کوچک است.
07:57
It's silly."
125
477535
640
این احمقانه است." بسیار
07:58
Okay, so, here's an example sentence,
126
478956
2700
خوب، بنابراین، در اینجا یک جمله مثال می زنم،
08:02
"I know we agreed on £250 for the car repairs, but I'm only asking for an
127
482297
4990
"می دانم که ما روی 250 پوند برای تعمیرات ماشین توافق کردیم ، اما من فقط
08:07
extra £20 on top to cover my extra time.
128
487287
3450
20 پوند اضافی برای جبران وقت اضافی خود می خواهم.
08:11
Let's not split hairs about it!"
129
491337
1890
بیایید در این مورد موها را از هم جدا نکنیم!"
08:14
Okay, so next on the list, and last on today's list, is the
130
494502
4510
بسیار خوب، پس صفت بعدی در لیست و آخرین لیست امروزی،
08:19
adjective conceited, conceited.
131
499042
4025
صفت مغرور، متکبر است.
08:23
We spell this C O N C E I T E D.
132
503207
5530
ما این را می گوییم C O N C E I T E D.
08:28
Conceited.
133
508957
1100
Conceited
08:30
If you are described as conceited, it's not a good thing.
134
510997
3380
.
08:34
It means that you're vain or you are too proud of yourself.
135
514397
4499
این بدان معنی است که شما بیهوده هستید یا بیش از حد به خود افتخار می کنید،
08:38
So, being proud of yourself is important, but there's a limit.
136
518936
3960
بنابراین، افتخار کردن به خود مهم است، اما محدودیتی وجود دارد.
08:43
You can be overly proud of yourself.
137
523216
2450
شما می توانید بیش از حد به خود افتخار کنید، می
08:45
You can think too much of yourself.
138
525706
1940
توانید بیش از حد به خود فکر
08:48
Okay, you can be too inward-looking, quite conceited.
139
528400
3590
کنید. خیلی درونگرا، کاملا متکبر.
08:52
Alright, here's an example sentence,
140
532638
1850
خوب، در اینجا یک جمله مثال وجود دارد،
08:54
"I don't mean to sound conceited, but I am the best vocalist in the group.
141
534973
5540
"من قصد ندارم متکبرانه به نظر برسم، اما من بهترین خواننده گروه هستم.
09:00
Maybe I should front the band from now on?"
142
540983
2700
شاید از این به بعد باید جلوی گروه را بگیرم؟"
09:05
So, do you know anyone who you would describe as conceited?
143
545268
4200
بنابراین، آیا کسی را می شناسید که به عنوان متکبر توصیف شود؟
09:10
Let's now recap as we've reached the end of our list.
144
550848
3130
بیایید اکنون خلاصه کنیم که به پایان لیست خود رسیده ایم.
09:14
We started with an adjective, tedious, meaning boring, tedious.
145
554008
7040
ما با یک صفت، خسته کننده، به معنای خسته کننده، خسته کننده شروع کردیم.
09:21
Then we moved on to the verb renegotiate, meaning that you try to
146
561618
4740
سپس به فعل renegotiate رفتیم، یعنی شما سعی می کنید
09:26
discuss an agreement again with the hopes of changing it, renegotiate.
147
566358
5370
دوباره یک توافق را با امید تغییر آن، renegotiate بحث کنید،
09:32
Then we have the noun, alertness, alertness meaning
148
572718
3860
سپس اسم، alertness، alertness را داریم به این معنی
09:36
that you are ready for action.
149
576598
2890
که شما آماده عمل هستید.
09:39
You're awake and you understand the situation and you can act if needed.
150
579918
4610
شما بیدار هستید و شما شرایط را درک می کنید و در صورت نیاز می توانید اقدام کنید.
09:45
Alertness.
151
585158
900
هوشیاری.
09:46
And then we had the idiom split hairs.
152
586688
2990
و سپس اصطلاح ما را داشتیم که موها را شکافته بود.
09:49
So, to find a cause for argument, to find tiny little
153
589888
4730
بنابراین، برای یافتن دلیلی برای استدلال، برای یافتن
09:54
differences, tiny little issues.
154
594648
2430
تفاوت های کوچک، مسائل کوچک کوچک،
09:57
To split hairs.
155
597658
1050
برای شکافتن موها،
09:59
And finally, the adjective conceited, to be vain and to
156
599498
4600
و در نهایت، صفت مغرور بودن، بیهوده بودن و بیش از حد
10:04
be overly proud of yourself.
157
604108
1880
به خود مغرور بودن،
10:06
Alright, let's do this for pronunciation now.
158
606683
2550
خوب، بیایید این کار را برای تلفظ انجام دهیم
10:09
Please repeat after me.
159
609941
1620
10:12
Tedious.
160
612561
1040
10:15
Tedious.
161
615881
1030
10:19
Renegotiate.
162
619171
1340
10:22
Renegotiate.
163
622421
1400
10:26
Alertness.
164
626231
1180
10:29
Alertness.
165
629931
1110
10:33
Split hairs.
166
633481
1200
10:37
Split hairs.
167
637341
1140
10:38
Conceited.
168
638561
1190
10:45
Conceited.
169
645541
1110
.
10:50
Very good.
170
650421
770
خوب،
10:51
Let me test your memory.
171
651721
2570
اجازه دهید حافظه شما را آزمایش کنم، بسیار
10:55
Okay, so, if I am talking about how good I am all the time,
172
655131
7816
خوب، بنابراین، اگر من همیشه در مورد اینکه چقدر خوب هستم صحبت می کنم، به طور باورنکردنی
11:03
I just seem incredibly vain.
173
663077
2350
بیهوده به نظر می رسم.
11:06
What adjective could you use instead of vain to describe me?
174
666047
3790
برای توصیف من به جای بیهوده از چه صفتی استفاده می کنید؟
11:13
Conceited.
175
673399
1070
متکبر.
11:14
Conceited.
176
674719
790
متکبر.
11:15
Very good.
177
675509
630
خیلی خوب.
11:16
And if after a cup of coffee, I become ready, awake, and I'm ready to act,
178
676519
9540
و اگر بعد از یک فنجان قهوه، آماده، بیدار و آماده عمل شوم،
11:26
because the coffee has kicked in and is working, and I understand what
179
686269
3770
زیرا قهوه وارد شده و دارد کار می کند، و می فهمم که
11:30
I'm supposed to be doing, and what's likely to happen, and I'm ready.
180
690039
3370
قرار است چه کار کنم، و چه اتفاقی ممکن است بیفتد، و من آماده ام از
11:34
What noun would we use to describe this state that I'm in?
181
694214
4070
چه اسمی برای توصیف این وضعیتی که در آن هستم استفاده می کنیم؟
11:42
Alertness.
182
702024
820
11:42
I'm in a state of alertness.
183
702874
1530
هوشیاری.
من در حالت هوشیاری هستم.
11:44
Absolutely.
184
704444
1060
کاملا.
11:46
And let's imagine that this state of alertness is really useful because
185
706484
5450
و بیایید تصور کنیم که این حالت هوشیاری واقعاً مفید است، زیرا
11:52
I have to attempt to discuss with you an agreement that we previously
186
712014
5820
من باید سعی کنم با شما توافقی را که قبلاً
11:57
made, but I want to change.
187
717834
1660
بسته بودیم، اما می‌خواهم تغییر دهم، بحث کنم.
12:00
What verb are we going to use here, wanting to change a
188
720224
3690
ما در اینجا از چه فعل استفاده می کنیم، تا بخواهیم
12:03
previously agreed agreement?
189
723914
3365
توافق نامه قبلی را تغییر دهیم؟
12:10
Renegotiate.
190
730219
1350
مذاکره مجدد
12:11
I want to renegotiate something with you and I know that it's
191
731969
4480
من می‌خواهم با شما درباره موضوعی دوباره مذاکره کنم و می‌دانم که
12:16
going to be boring talking about all the details of the contract.
192
736469
4580
صحبت کردن در مورد جزئیات قرارداد خسته‌کننده خواهد بود.
12:21
What adjective could I use instead of boring?
193
741659
2140
به جای خسته کننده از چه صفتی استفاده کنم؟
12:26
Tedious.
194
746879
850
خسته کننده
12:27
Yes, it will be tedious renegotiating this contract.
195
747729
4170
بله، مذاکره مجدد در مورد این قرارداد خسته کننده خواهد بود.
12:32
But I've had my coffee and I'm in a state of alertness, so, I'm ready to
196
752219
4960
اما من قهوه ام را خورده ام و در حالت هوشیاری هستم، بنابراین، آماده
12:37
deal with this tedious renegotiation.
197
757179
2430
مقابله با این مذاکره مجدد خسته کننده هستم.
12:40
What I don't want to happen is I don't want us to be finding tiny
198
760299
4720
چیزی که من نمی‌خواهم اتفاق بیفتد این است که نمی‌خواهم تفاوت‌های کوچکی پیدا کنیم
12:45
differences and having petty arguments about something that is nothing.
199
765019
4910
و در مورد چیزی که هیچ است بحث‌های جزئی داشته باشیم. از
12:50
What idiom could I use to describe this act of finding
200
770879
4805
چه اصطلاحی می توانم برای توصیف این عمل پیدا کردن
12:55
tiny differences to argue about?
201
775684
2140
تفاوت های کوچک برای بحث کردن استفاده کنم؟
13:01
Split hairs.
202
781994
960
موها را شکافت.
13:02
Yes, I don't want us to split hairs here.
203
782984
2930
بله، من نمی‌خواهم اینجا موها را بشکافیم.
13:06
I want to renegotiate this tedious contract without splitting hairs.
204
786574
4620
من می‌خواهم این قرارداد خسته‌کننده را بدون شکافتن دوباره مذاکره کنم.
13:11
I'm normally very good at it.
205
791664
1570
من معمولاً در آن خیلی خوب هستم.
13:13
You might call me conceited, but I'm normally very good at renegotiating
206
793234
6870
ممکن است من را مغرور خطاب کنید، اما من معمولاً در مذاکره مجدد برای
13:20
tedious contracts without splitting hairs, especially once I've had a
207
800124
3090
قراردادهای خسته کننده، بدون اینکه موها از هم جدا شود، بسیار خوب هستم، به خصوص زمانی که یک قهوه نوشیده باشم
13:23
coffee and I'm in a state of alertness.
208
803214
3760
و در حالت هوشیاری هستم.
13:29
I did that all off the cuff, all off the cuff.
209
809994
2490
من این کار را از روی کاف انجام دادم .
13:33
Could you tell?
210
813274
650
می توانید بگویید؟
13:34
Okay, let's now bring everything together in a little story.
211
814654
3220
خوب، بیایید اکنون همه چیز را در یک داستان کوچک گرد هم بیاوریم.
13:41
I once found myself in what can only be described as the most
212
821000
4380
یک بار خودم را در چیزی دیدم که فقط می توان آن را
13:45
tedious negotiation of my life.
213
825470
3240
خسته کننده ترین مذاکره زندگی ام توصیف کرد.
13:49
The stakes were high, and I was determined to come out on top, but
214
829350
4330
خطرات زیاد بود، و من مصمم بودم که در صدر قرار بگیرم، اما
13:53
little did I know what I was up against.
215
833690
2930
نمی دانستم با چه چیزی روبرو هستم.
13:57
It was one of those situations where every detail mattered, and I had to
216
837260
4820
این یکی از آن موقعیت‌هایی بود که هر جزئیات مهم بود، و من باید
14:02
maintain my alertness at all times, knowing full well that any lapse
217
842080
5710
همیشه هوشیاری خود را حفظ می‌کردم، زیرا به خوبی می‌دانستم که هرگونه عدم
14:07
in attention could cost me dearly.
218
847800
2400
توجه ممکن است برایم گران تمام شود.
14:11
The person I was negotiating with was, to put it mildly, conceited.
219
851045
5475
شخصی که من با او مذاکره می کردم ، به زبان ساده، متکبر بود.
14:17
They carried themselves with an air of superiority that made it clear
220
857070
4230
آنها خود را با هوای برتری نشان می دادند که نشان می داد
14:21
they thought they were doing me a favour just by sitting at the table.
221
861590
4410
فکر می کنند فقط با نشستن پشت میز به من لطف می کنند.
14:26
Every suggestion I made was met with resistance, and every compromise I offered
222
866643
5640
هر پیشنهادی که می‌دادم با مقاومت روبرو می‌شد و هر سازشی که ارائه می‌دادم
14:32
was dismissed without a second thought.
223
872283
2320
بدون فکر دوم رد می‌شد. انگار داشتیم
14:35
It was as if we were playing a game where the only acceptable outcome, for
224
875293
5930
بازی می‌کردیم که تنها نتیجه قابل قبول، برای
14:41
them, was a sweeping victory, with no regard for what was fair or reasonable.
225
881223
5541
آنها، یک پیروزی گسترده بود، بدون توجه به آنچه منصفانه یا معقول بود.
14:47
As the hours dragged on, it became evident that we were
226
887600
3920
با طولانی شدن ساعت ها، مشخص شد که ما
14:51
stuck in a loop of renegotiation.
227
891530
2580
در حلقه مذاکره مجدد گیر کرده ایم.
14:54
Every time I thought we were close to an agreement, they would find
228
894930
4170
هر بار که فکر می‌کردم به توافق نزدیک شده‌ایم، آن‌ها
14:59
some minor detail to split hairs over, dragging us back to square one.
229
899110
5634
جزئیات جزئی پیدا می‌کردند تا موها را از هم جدا کنند و ما را به نقطه اول بازگرداند.
15:05
It was a masterclass in frustration, a test of patience like no other.
230
905286
5150
این یک استاد کلاس در سرخوردگی بود، آزمونی برای صبر و شکیبایی.
15:10
They scrutinised every word of the contract, questioning the meaning of terms
231
910996
4460
آنها تک تک کلمات قرارداد را موشکافی کردند و معنای اصطلاحاتی را که
15:15
I thought were universally understood, and demanding changes to clauses that
232
915476
5500
فکر می کردم به طور جهانی قابل درک هستند زیر سوال بردند و خواستار تغییر در بندهایی شدند که
15:20
were standard practice in any agreement.
233
920976
2550
رویه استاندارد در هر توافقنامه ای است.
15:24
Ugh, their tactics were clear: wear me down until I was too exhausted
234
924286
5835
اوه، تاکتیک‌های آن‌ها واضح بود: من را فرسوده می‌کنند تا زمانی که آنقدر از پا در آمدم
15:30
to fight for what I wanted, hoping I would eventually cave, just
235
930121
4630
که نتوانم برای آنچه می‌خواستم بجنگم، به این امید که در نهایت غار کنم، فقط
15:34
to bring an end to the ordeal.
236
934761
1800
برای پایان دادن به مصیبت.
15:37
But I was not ready to give up that easily.
237
937291
2880
اما حاضر نبودم به این راحتی تسلیم شوم.
15:40
My alertness to their strategies kept me one step ahead, allowing me to
238
940921
4800
هوشیاری من نسبت به استراتژی های آنها مرا یک قدم جلوتر نگه داشت و به من این امکان را داد که با
15:45
counter their moves with precision and maintain my stance on the key
239
945721
5350
حرکات آنها با دقت مقابله کنم و موضع خود را در مورد
15:51
issues that mattered most to me.
240
951071
1950
مسائل کلیدی که برای من مهم بود حفظ کنم.
15:54
After what seemed like an eternity, we finally reached a point where the
241
954071
4790
پس از مدتی که به نظر یک ابدیت بود، بالاخره به جایی رسیدیم که
15:58
terms were acceptable to both parties.
242
958861
2690
شرایط برای هر دو طرف قابل قبول بود.
16:02
It was a hard-fought battle, one that required every ounce of my
243
962621
4460
این نبرد سختی بود، نبردی که به
16:07
patience and negotiation skills.
244
967081
2270
صبر و مهارت های مذاکره من نیاز داشت.
16:10
The experience taught me valuable lessons about persistence, the
245
970246
4079
این تجربه به من درس های ارزشمندی در مورد استقامت،
16:14
importance of staying alert, and the necessity of standing firm in the face
246
974325
5090
اهمیت هوشیاری و لزوم استوار ایستادن در
16:19
of conceit and unwarranted arrogance.
247
979415
3560
برابر خودپسندی و تکبر بی جا به من آموخت.
16:23
In the end, the satisfaction of having navigated such a
248
983875
3290
در پایان، رضایت از انجام چنین
16:27
challenging negotiation was immense.
249
987175
2670
مذاکره چالش برانگیزی بسیار زیاد بود.
16:30
It was a reminder that, no matter how tedious or difficult a situation might
250
990675
5550
این یک یادآوری بود که، مهم نیست که یک موقعیت چقدر خسته کننده یا دشوار
16:36
seem, there's always a way through if you're willing to stand your ground
251
996225
4390
به نظر می رسد، اگر مایلید در موضع خود بایستید
16:40
and negotiate with purpose and clarity.
252
1000615
2970
و با هدف و شفافیت مذاکره کنید، همیشه راهی وجود دارد.
16:47
And that brings us to the end of today's episode.
253
1007936
3280
و این ما را به پایان قسمت امروز می رساند.
16:51
If you found this useful, don't forget to give it a like, rating or review.
254
1011526
4500
اگر این را مفید یافتید، فراموش نکنید که آن را لایک کنید، امتیاز دهید یا نقد کنید.
16:56
Remember to make sure you're following for daily episodes.
255
1016276
4260
به یاد داشته باشید که مطمئن شوید قسمت های روزانه را دنبال می کنید.
17:00
And until next time, take very good care and goodbye.
256
1020806
5670
و تا دفعه بعد خیلی خوب مراقبت کنید و خداحافظ.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7