Polyglot Explains How To Learn A Language Fast

Learning another language is impressive,  but imagine learning 20 languages.  

یادگیری یک زبان دیگر قابل توجه است، اما تصور کنید 20 زبان را یاد بگیرید.

Well, this incredible feat has been achieved  by today's guest, Steve Kaufmann from YouTube  

خوب، این شاهکار باورنکردنی توسط مهمان امروز، استیو کافمن از

channel, Steve Kaufmann, lingosteve. He's also  the CEO of lingQ, which I will link down below,  

کانال YouTube  ، Steve Kaufmann, lingosteve به دست آمده است. او همچنین  مدیر عامل lingQ است که در زیر پیوند خواهم داد،

which is a fantastic learning resource  for anyone learning another language. 

که منبع یادگیری فوق‌العاده‌ای برای هر کسی است که زبان دیگری را یاد می‌گیرد.

So, what can we learn from such an  incredible linguistic brain? Let's find out. 

بنابراین، چه چیزی می توانیم از چنین مغز زبانی باورنکردنی بیاموزیم؟ بیایید دریابیم.

Hello, Steve, it's lovely to meet you, I'd  like you to just spend a few moments telling  

سلام، استیو، از آشنایی با شما خوشحالم، می‌خواهم فقط چند لحظه به مخاطبانم بگویید

my audience a little bit about who you are,  and what you do when it comes to languages.

که چه کسی هستید، و در مورد زبان‌ها چه می‌کنید.

I enjoy learning languages, I've learned  languages, you know, throughout my life  

من از یادگیری زبان لذت می برم ، می دانید، زبان ها را در طول زندگی ام

for various reasons. And in particular, in  the last 15 or 16 years, I've been very much  

به دلایل مختلف یاد گرفته ام. و به طور خاص، در                               من

involved with learning languages online, I  have a YouTube channel called lingosteve,  

با یادگیری آنلاین زبان‌ها درگیر بوده‌ام، یک کانال YouTube به نام lingosteve دارم   به

together with my son, I co-founded a platform  for learning languages called link lingq.com.  

همراه پسرم پلتفرمی را برای یادگیری زبان‌ها به نام link lingq تأسیس کرده‌ام. com

I'm currently learning Arabic and  Persian. And, yeah, I like languages.

در حال حاضر در حال یادگیری عربی و فارسی هستم. و بله، من زبان ها را دوست دارم.

Okay, so how many languages do you actually know?

خوب، پس واقعا چند زبان بلدید؟

To some extent, I would say 20! I can easily communicate, like right away now  

تا حدودی میگم 20! من می توانم به راحتی ارتباط برقرار کنم، مثلا همین الان

10, or 12, and other 8 languages or so that  I did learn well enough to use when I was in  

10، یا 12، و 8 زبان دیگر یا به طوری که آنقدر خوب یاد گرفتم

the country or that I'm in the process  of learning? And it would, you know,  

که وقتی در   کشور بودم یا در حال یادگیری هستم، از آن استفاده کنم؟ و می دانید،

I'd need a little bit of work to get them  up to a decent level, let's put it that way.

به کمی کار نیاز دارم تا آنها را به سطح مناسبی برسانم.

You said you had a method. So, tell me my students  are desperate to know, What is your secret?

گفتی روشی داری بنابراین، به من بگویید که دانش‌آموزان من ناامید هستند که بدانند، راز شما چیست؟

I believe that the brain gradually gets used  to a language, you have to be exposed to a  

من معتقدم که مغز به تدریج به یک زبان عادت می کند، شما باید در معرض

certain amount of the language for the brain  to start to get used to it. And so, I spend  

مقدار مشخصی از زبان باشید تا مغز شروع به عادت کند. و بنابراین،

most of my time in sort of listening and reading  and then when I have the opportunity I speak,  

بیشتر وقتم را صرف گوش دادن و خواندن می‌کنم و سپس وقتی فرصت می‌کنم صحبت می‌کنم،

but my focus is on comprehension, accumulating  vocabulary through a lot of listening and  

اما تمرکزم روی درک مطلب، جمع‌آوری واژگان از طریق زیاد شنیدن و

reading. That's the sort of approach that we  have, you know, made, I think, more efficient  

خواندن است. این همان رویکردی است که ما داریم، فکر می‌کنم

in lingQ. But but the idea is that you have to  give the brain a chance to acquire the language.

در lingQ کارآمدتر شده است. اما ایده این است که شما باید به مغز فرصتی بدهید تا زبان را یاد بگیرد.

Just in the same way, I guess that children  when they're learning to speak, do they are  

درست به همین ترتیب، من حدس می‌زنم که بچه‌ها وقتی صحبت کردن را یاد می‌گیرند، آیا

absorbing the language all around them,  aren't they before they even start to  

زبان اطرافشان را جذب می‌کنند، آیا قبل از اینکه حتی شروع

really try to communicate back with us.

به برقراری ارتباط با ما کنند، اینطور نیست.

Right! And we have a big advantage  over children. And we already have  

درست! و ما یک مزیت بزرگ نسبت به کودکان داریم. و ما در حال

a large vocabulary in our own language, whatever  language that may be. So, we have concepts,  

حاضر واژگان بزرگی در زبان خودمان، هر زبانی که باشد، داریم. بنابراین، ما مفاهیم،

words in our own language that the children aren't  even aware of in their own language. So, we do  

واژه‌هایی در زبان خود داریم که کودکان حتی در زبان خود از آن‌ها آگاه نیستند. بنابراین، ما

have a head start over the kids, although they  are more natural and less inhibited. Let's say.

نسبت به بچه‌ها یک شروع داریم، اگرچه آنها طبیعی‌تر هستند و کمتر مهار می‌شوند. بیایید بگوییم.

I think that's one of the biggest things I  try and teach my students in particular is to  

فکر می‌کنم این یکی از بزرگ‌ترین چیزهایی است که سعی می‌کنم و به‌ویژه به دانش‌آموزانم یاد می‌دهم این است که

try not to let your fear of mistakes hold  you back. I think it's important to try and  

سعی کنم اجازه ندهیم ترس از اشتباه شما را بازدارد. من فکر می‌کنم مهم این است که تلاش کنید

just, just make mistakes and put  yourself out there and try to use  

و فقط اشتباه کنید و خودتان را در آنجا قرار دهید و سعی کنید

the language as much as possible. I fully agree with that. Yeah.

تا آنجا که ممکن است از زبان استفاده کنید. من کاملا با آن موافقم. آره

You are a native English speaker, right?  So, what motivated you? What was the first  

شما یک زبان مادری انگلیسی هستید، درست است؟ بنابراین، چه چیزی به شما انگیزه داد؟ اولین

language you learnt? What motivated  you to learn so many languages.

زبانی که یاد گرفتید چه بود؟ چه چیزی شما را به یادگیری این همه زبان ترغیب کرد.

I was born in Sweden. So, for the first five years  of my life, I spoke Swedish. Now, I've been in  

من در سوئد به دنیا آمدم. بنابراین، در پنج سال اول زندگی‌ام، سوئدی صحبت می‌کردم. اکنون، من ۷۱ سال است که در

Canada for 71 years. So, I mean, English is my  natural language. It's my native language. It's  

کانادا هستم. بنابراین، منظورم این است که انگلیسی زبان طبیعی من است. این زبان مادری من است.

the one that I speak the best, most naturally. But I think the fact that I was exposed to  

این یکی است که من به طور طبیعی به بهترین شکل صحبت می کنم. اما فکر می‌کنم این واقعیت که در کودکی با

another language when I was a small child probably  helped, you know, as a 1617 year old in Montreal,  

زبان دیگری آشنا شدم، احتمالاً کمک کرد، می‌دانید، به‌عنوان یک ۱۶۱۷ ساله در مونترال،

I got very interested in French because of a  professor that we had, and I ended up going to  

به دلیل داشتن استادی که داشتیم، علاقه زیادی به زبان فرانسه پیدا کردم و در نهایت به این نتیجه رسیدم. با رفتن به

France spent three years there did my university  education in France. And then after that,  

فرانسه سه سال تحصیلات دانشگاهی ام را در فرانسه گذراندم. و بعد از آن،

I worked for the Canadian government, and they  were looking to train people in Mandarin Chinese. 

من برای دولت کانادا کار کردم، و آنها به دنبال آموزش افراد به زبان چینی ماندارین بودند.

So, I was selected, and I was sent to Hong Kong  to learn Mandarin Chinese. And then thereafter, I  

بنابراین، من انتخاب شدم و برای یادگیری چینی ماندارین به هنگ کنگ فرستادم. و پس از آن،

learned I lived in Japan, my family, my wife, and  kids, we lived in Japan. And so, once you realize  

آموختم که در ژاپن زندگی می‌کردم، خانواده‌ام، همسرم و فرزندانم، ما در ژاپن زندگی می‌کردیم. و بنابراین، هنگامی که متوجه شدید

that, in fact, is not that difficult to learn  languages, then it's something I like to do. And  

که در واقع یادگیری زبان‌ها آنقدرها هم دشوار نیست، آنگاه کاری است که من دوست دارم انجام دهم. و

I've continued doing. And particularly in the last  15, 16 years, since the age of 60, I decided to  

من به این کار ادامه دادم. و مخصوصاً در 15، 16 سال گذشته، از 60 سالگی، تصمیم گرفتم

learn Russian and after Russian then Czech and you  know, I learned Ukrainian and Korean and Greek and  

روسی را یاد بگیرم و بعد از روسی و سپس چکی و شما می دانید، اوکراینی و کره ای و یونانی را یاد گرفتم و

so I put more effort into it the last 15, 16 years  than I than I did in the previous sort of period  

بنابراین در 15، 16 سالگی تلاش بیشتری برای آن کردم. سال‌ها نسبت به

of my life where I was mostly working didn't  have so much time to spend on language learning.

دوره قبلی زندگی‌ام که بیشتر در آن کار می‌کردم، زمان زیادی برای صرف یادگیری زبان نداشتم.

How do you navigate switching  between the languages when you  

وقتی

if you ever in a situation where  you do have to switch? How do you  

در موقعیتی قرار می‌گیرید که مجبور به تغییر زبان شوید، چگونه می‌توانید بین زبان‌ها جابجا شوید؟ چگونه آن را

navigate that? And do you have any tips or  tricks for switching into a different language?

هدایت می‌کنید؟ و آیا نکته یا ترفندی برای جابجایی به زبان دیگری دارید؟

I mean, you just have to get going in the language  and the brain will take over. Like I trust my  

منظورم این است که شما فقط باید به زبان ادامه دهید و مغز کار را به دست خواهد گرفت. مثل اینکه به مغزم اعتماد دارم

brain and and I'll make mistakes you know the  language is.. I'm obviously.. my Spanish is a  

و اشتباه می‌کنم، می‌دانید که زبان این است.. من واضح است.. اسپانیایی‌ام

lot stronger than my Portuguese so when I speak  Spanish, I will or at least Portuguese I'll mix  

خیلی قوی‌تر از پرتغالی‌ام است، بنابراین وقتی اسپانیایی صحبت می‌کنم، یا حداقل پرتغالی را با هم ترکیب می‌کنم.

in Spanish. If I'm with Portuguese people  more or Brazilian people more than there'll  

به اسپانیایی. اگر من با پرتغالی‌ها بیشتر یا بیشتر از برزیلی‌ها باشم،

be less of a mixture. I never worry about  that the main objective is communicating.  

ترکیب کمتری وجود خواهد داشت. من هرگز نگران این نیستم که هدف اصلی برقراری ارتباط باشد.

Communication. And, and of course, my  goal is comprehension. So as long as I  

ارتباط. و، و البته، هدف من درک مطلب است. بنابراین تا

have that level of comprehension, and I can  understand what the person is saying, I don't  

زمانی که این سطح از درک را دارم، و می‌توانم بفهمم آن شخص چه می‌گوید، خیلی نگران این نیستم

really worry too much about how you know elegantly  I express myself how many mistakes I make,  

که چطور می‌دانی با ظرافت، اشتباهاتم را بیان می‌کنم،

it doesn't really bother me. I don't consciously  switch. It's not something that I deliberately do.

این واقعاً مرا آزار نمی‌دهد. . من آگاهانه تغییر نمی‌کنم. این کاری نیست که من عمداً انجام دهم.

Ok. I know when my background previously was  in acting, and I would, I would learn different  

خوب. من می دانم زمانی که پیشینه من قبلاً در بازیگری بود، و می کردم، لهجه های مختلف را یاد می گرفتم

accents. And I had a trick, which was to or just  have a phrase that belonged to each accent that  

. و من ترفندی داشتم که عبارت بود از یا فقط داشتن یک عبارت متعلق به هر

would give me the target sounds for that accent  that I would say that phrase, and that would  

لهجه که    صداهای هدف آن لهجه را به من می دهد  که آن عبارت را می گویم، و

help me to sit into it. But it's not I guess it's  not the same when you have different languages.

به من کمک می کند تا در آن بنشینم. اما اینطور نیست، فکر می‌کنم وقتی زبان‌های مختلف دارید، یکسان نیست.

No, no, no, no, I think that's true.  Sometimes, if you're having trouble switching,  

نه، نه، نه، من فکر می کنم این درست است. گاهی اوقات، اگر در جابجایی مشکل دارید،

you got to find a word or a phrase, in that new  language, I gotta find something that I can say  

باید کلمه یا عبارتی را در آن زبان  جدید پیدا کنید، من باید چیزی را پیدا کنم که بتوانم

in Russian now because I've been speaking  Chinese. And so, I'll say that and then  

به زبان روسی بگویم، زیرا من چینی صحبت می کنم . و بنابراین، من آن را می گویم و سپس

stumble a bit and slowly I'll slide into the  Russian. So yeah, I think that's a good strategy.

کمی لغزش می کنم و به آرامی به سمت روسی می روم . بنابراین بله، من فکر می کنم این یک استراتژی خوب است.

You mentioned age, but you didn't say how old you  are. Do you mind me asking how old you are now?

شما به سن اشاره کردید، اما نگفتید چند سال دارید. بدت نمیاد بپرسم الان چند سالته؟

Yeah. I'm 76.

آره من 76 هستم

Wow. 76! And what age were you when  you picked up your last language?

. وای. 76! و زمانی که آخرین زبان خود را انتخاب کردید در چه سنی بودید؟

Well, you know, right now I'm working on I  say Persian and Arabic, the Arabic is tougher,  

خوب، می‌دانید، در حال حاضر روی آن کار می‌کنم، می‌گویم فارسی و عربی، عربی سخت‌تر است،

because I'm doing a bit of Egyptian and a bit  of Levantine and a bit of Standard Arabic. And  

زیرا من کمی مصری و کمی شام و کمی عربی استاندارد را انجام می‌دهم.

it's hard. The Arabic is difficult.  Persian. Those are the two languages  

و سخت است. عربی سخت است. فارسی. این دو زبان  هستند

that I'm working on right now. With the  Persian it's not that bad, actually. 

که من در حال حاضر روی آنها کار می کنم. در واقع با فارسی آنقدرها هم بد نیست.

I understand a lot of podcasts, newscasts I  talk if I there's a lot of Iranian immigrants  

من بسیاری از پادکست‌ها، برنامه‌های خبری را می‌فهمم، اگر مهاجران ایرانی زیادی

here in Vancouver, and I can chat with them.  And they're very encouraging when I do that.

اینجا در ونکوور باشند، صحبت می‌کنم و می‌توانم با آنها چت کنم. و زمانی که من این کار را انجام می دهم بسیار دلگرم کننده هستند.

What do you think is the biggest obstacle for  learning any language, just a blanket obstacle?

به نظر شما بزرگترین مانع برای یادگیری هر زبانی چیست، فقط یک مانع؟

The important thing is to put in the time, put  in the time with the language however you do it,  

نکته مهم این است که وقت بگذارید، با زبانی که انجام می دهید وقت بگذارید،

you can watch TV programs, you can read, you can  talk to people, just spend time with the language 

می توانید برنامه های تلویزیونی تماشا کنید، می توانید بخوانید، می توانید با مردم صحبت کنید، فقط با زبان

Don't worry about things you don't  understand, there's always going to be  

وقت بگذرانید  نگران چیزها نباشید شما نمی‌فهمید، همیشه

things you don't understand. And some people  will pronounce better, and some people will  

چیزهایی وجود دارد که نمی‌فهمید. و برخی افراد بهتر تلفظ می‌کنند و برخی افراد

pronounce less well. And it really  doesn't matter. I think the main thing is  

کمتر تلفظ می‌کنند. و واقعاً مهم نیست. من فکر می‌کنم نکته اصلی این است

to just stay with it and keep  going you will continue to improve.

که فقط با آن بمانید و ادامه دهید، به پیشرفت خود ادامه خواهید داد.

Have you approached every language in the same way  

آیا به هر زبانی به روشی مشابه

or like your method, your your resource that  you'd like to use? Has it all been a very similar  

یا مانند روش خود، منبعی که می‌خواهید استفاده کنید، نزدیک شده‌اید؟ آیا همه اینها استراتژی بسیار مشابهی بوده

strategy that you've used? Or have, you had to  adjust your strategy, depending on the language?

است که شما استفاده کرده اید؟ یا مجبور شده اید استراتژی خود را بسته به زبان تنظیم کنید؟

The strategy has been the same, you have to do a  lot of reading, reading and listening, reading and  

استراتژی یکسان بوده است، شما باید مقدار زیادی مطالعه، خواندن و گوش دادن، خواندن و

listening. That's what I did. Long before I had  ever heard of Stephen Krashen, who, of course, you  

گوش دادن انجام دهید. این کاری است که من انجام دادم. مدت‌ها قبل از شنیدن نام استفان کراشن، که البته،

know, is the great guru of input-based learning.  But it was obvious to me that that's what I had  

می‌دانید، استاد بزرگ یادگیری مبتنی بر ورودی است. اما برایم واضح بود که این کاری است که

to do. And I let the speaking kind of look at,  you know, look after itself. It's not something  

باید انجام می‌دادم. و من اجازه می‌دهم که نوع صحبت کردن ، به خودش نگاه کند. این چیزی نیست که

I worry about. It'll develop gradually through,  you have to speak a lot to speak well, you can't,  

نگرانش باشم. به تدریج پیشرفت می‌کند ،  باید زیاد صحبت کنی تا خوب صحبت کنی، نمی‌توانی

you know, I like some I remember speaking  to a group of immigrants here in Vancouver,  

،  می‌دانی، من دوست دارم بعضی‌ها را که یادم می‌آید با گروهی از مهاجران اینجا در ونکوور صحبت می‌کردم

who were from China. And they wanted  to learn enough English so that  

که اهل چین بودند. و آن‌ها می‌خواستند به اندازه کافی انگلیسی یاد بگیرند تا

they could speak to their kids’ teacher, or if  ever a policeman stopped them on the highway,  

بتوانند با معلم بچه‌هایشان صحبت کنند، یا اگر پلیسی آنها را در بزرگراه متوقف کرد

you can't just, you know, get enough English so  that in a particular situation, once a month,  

، شما نمی‌توانید به اندازه کافی انگلیسی به دست آورید تا در یک موقعیت خاص، یک بار ماه،

you can use it, it's not going to happen. If they really want to get good in English, they  

می‌توانید از آن استفاده کنید، این اتفاق نخواهد افتاد. اگر واقعاً می‌خواهند به زبان انگلیسی خوب شوند،

have to watch English television that they have  to get in, you know, spend a lot of time with the  

باید تلویزیون انگلیسی را تماشا کنند که باید وارد آن شوند، می‌دانید، زمان زیادی را با این زبان صرف کنند

language. So, the only thing that I did a little  differently was when I was learning Mandarin  

. بنابراین، تنها کاری که من کمی متفاوت انجام دادم زمانی بود که چینی ماندارین را یاد می‌گرفتم

Chinese. In order to learn the characters, I  used spaced repetition system for the first  

. برای یادگیری کاراکترها، از سیستم تکرار فاصله دار برای

1000 characters. That was a system that I designed  by myself. But it was based on the principle that  

1000 نویسه اول استفاده کردم. این سیستمی بود که خودم طراحی کردم. اما بر این اصل

I had to keep on relearning, relearning, those  that I thought I learned, I put them aside, then  

بود که   باید دوباره یاد می‌گرفتم، دوباره یاد می‌گرفتم، آن‌هایی را که فکر می‌کردم یاد گرفته‌ام، کنار می‌گذاشتم، سپس

I worked with the others and stuff. It was a form  of spaced repetition, I won't go into details.

با دیگران کار می‌کردم و چیزهای دیگر. این نوعی تکرار فاصله بود، وارد جزئیات نمی‌شوم.

And the other thing that's changed, of course,  is lingQ because all of those activities are now  

و البته چیز دیگری که تغییر کرده است ، lingQ است زیرا همه آن فعالیت‌ها اکنون

more efficient. They’re taking advantage of you  know, modern technology, mp3, online dictionaries,  

کارآمدتر هستند. آنها از دانش شما بهره می برند، فن آوری مدرن، mp3، فرهنگ لغت آنلاین

the ability to bring in content from YouTube,  from Netflix, you know, everything that  

، توانایی وارد کردن محتوا از YouTube، از Netflix، همه چیزهایی

the internet makes available to us now for  language learning. So that has changed.

که اکنون اینترنت برای یادگیری زبان در اختیار ما قرار می دهد . پس این تغییر کرده است.

You said that you're learning  two languages at the moment.  

شما گفتید که در حال حاضر دو زبان را یاد می گیرید.

In general, if someone has aspirations  to learn many languages, do you recommend  

به طور کلی، اگر فردی تمایل به یادگیری زبان‌های زیادی دارد، آیا

learning more than one language at a time? Or  do you think that's.. No. ..quite tricky to do?

یادگیری همزمان بیش از یک زبان را توصیه می‌کنید؟ یا فکر می‌کنید این کار... نه.. انجام دادن آن بسیار دشوار است؟

Not a good thing to do. I don't know why I did  it. I initially I also had Turkish in there,  

کار خوبی نیست نمی دانم چرا این کار را کردم. من در ابتدا ترکی نیز در آنجا

too. I said, I don't know much about the  Middle East. I'm going to try to learn Persian,  

داشتم. گفتم، من چیز زیادی درباره خاورمیانه نمی‌دانم. سعی می کنم فارسی،

Arabic and Turkish. So, I was sort of three  months on one. Three months on the other.  

عربی و ترکی را یاد بگیرم. بنابراین، من حدوداً سه ماه بودم. سه ماه از طرف دیگر.

I dropped Turkish because because it's written  in the Latin alphabet, essentially, it's going  

ترکی را رها کردم زیرا چون با الفبای لاتین نوشته شده است، اساساً

to be easier. On the other side. Sometimes  people get tired of learning one language  

آسان‌تر خواهد شد. از طرف دیگر. گاهی افراد از یادگیری یک زبان خسته

they feel they aren't getting anywhere. You  can't keep on doing the same thing all the time.  

می‌شوند و احساس می‌کنند به جایی نمی‌رسند. نمی‌توانید همیشه یک کار را انجام دهید.

The brain likes variety. So, to that  extent, occasionally moving off into  

مغز تنوع را دوست دارد. بنابراین، تا این حد، رفتن گهگاه به

another language can be a good thing,  but it slows you it slows you down.

یک زبان دیگر می‌تواند چیز خوبی باشد، اما سرعت شما را کند می‌کند.

Do you do anything to maintain the  languages that you've previously  

آیا برای حفظ زبان‌هایی که قبلاً

learned? So, you're now working on new  languages, but do you continue to listen  

آموخته‌اید کاری انجام می‌دهید؟ بنابراین، شما اکنون روی زبان‌های جدید کار می‌کنید، اما آیا همچنان

to different languages and just keep a  hand in to make sure you don't go rusty?

به زبان‌های مختلف گوش می‌دهید و فقط برای اطمینان از اینکه زنگ‌زده نمی‌شوید، دست خود را حفظ می‌کنید؟

I mean, I would love to, but there's just not  enough time in the day. You know, I like to  

منظورم این است که خیلی دوست دارم، اما وقت کافی در روز وجود ندارد. می دانید، من دوست دارم

play golf with my wife, I have other activities  and have an hour and a half, two hours a day,  

با همسرم گلف بازی کنم، فعالیت های دیگری دارم  و یک ساعت و نیم، دو ساعت در روز،

maybe at most to spend on language. If I were to  spend that time on reviewing languages that I'm  

شاید حداکثر برای زبان وقت دارم. اگر بخواهم آن زمان را صرف مرور زبان‌هایی کنم

you know, would like to improve in or  whatever, maintain, I just don't have the time. 

که می‌دانید، می‌خواهم در آن‌ها پیشرفت کنم یا هر چیز دیگری را حفظ کنم، فقط وقت ندارم.

That's one interesting thing. When you  relearn something that you've forgotten,  

این یک چیز جالب است. وقتی چیزی را دوباره یاد می گیرید که فراموش کرده اید، در

you end up better. And so, everything that I  put into it is all there it's stored. I can't  

نهایت بهتر می شوید. و بنابراین، همه چیزهایی که در آن قرار می‌دهم، در آنجا ذخیره می‌شود. نمی‌توانم

bring it up right away, but I can go back  to it, quickly bring it up to where it was,  

آن را فوراً مطرح کنم، اما می‌توانم به آن برگردم، سریع آن را به جایی که بود بیاورم،

and just move on. So, I don't worry  about maintaining my languages, no.

و فقط ادامه دهم. بنابراین، نگران حفظ زبانم نیستم، نه.

You mentioned that you have a  YouTube channel as well as LingQ. 

شما اشاره کردید که یک کانال YouTube و همچنین LingQ دارید.

Right. Yeah. What do you do on your YouTube channel? So,  

درست. آره در کانال یوتیوب خود چه می کنید؟ بنابراین،

if my guys want to come over and see what  you do over there, what do you offer there?

اگر بچه‌های من بخواهند بیایند و ببینند شما در آنجا چه می‌کنید، چه پیشنهادی دارید؟

What I try to do is encourage people. You know,  relax, you can learn. Put in the time. Enjoy it. 

کاری که من سعی می کنم انجام دهم تشویق مردم است. می‌دانی، آرام باش، می‌توانی یاد بگیری. زمان بگذارید. از آن لذت ببرید.

That's the message. I mean, I and I cover it in  different ways, different aspects of how we can  

این پیام است. منظورم این است که من و من آن را به روش‌های مختلف پوشش می‌دهیم، جنبه‌های مختلفی از نحوه

enjoy our language learning. Because enjoyment  is the key. If you enjoy it, you're gonna stay  

لذت بردن از یادگیری زبان. زیرا لذت کلید است. اگر از آن لذت می برید،

with it. If you stay with it, you'll improve. It's  that simple. I think a lot of language teachers,  

با آن خواهید ماند. اگر با آن بمانید، پیشرفت خواهید کرد. ساده است. من فکر می‌کنم بسیاری از معلمان زبان،

sometimes they overcomplicate things, there's  too much of an emphasis on trying to get people  

گاهی اوقات آنها مسائل را بیش از حد پیچیده می‌کنند، تأکید زیادی روی تلاش برای ترغیب مردم

to master stuff, master the grammar. First of  all, you can't master anything, but you're not  

به تسلط بر مطالب، تسلط بر دستور زبان وجود دارد. اول از همه، شما نمی توانید به هیچ چیز مسلط

going to get very good at incorporating, you know,  different aspects of grammar or even vocabulary,  

شوید، اما می دانید، در ترکیب جنبه های مختلف گرامر یا حتی واژگان خیلی خوب نخواهید بود،

if you haven't been exposing yourself enough  to the to the language. And that's the message. 

اگر به اندازه کافی خود را در معرض زبان قرار نداده باشید . و این پیام است.

Most of my videos are in English. I try to speak  clearly. And I think many people who are learning  

اکثر ویدیوهای من به زبان انگلیسی هستند. سعی می کنم واضح صحبت کنم . و من فکر می کنم بسیاری از افرادی که در حال یادگیری

English, listen to my videos. And of course, the  script, the transcript is available on LingQ,  

انگلیسی هستند، به ویدیوهای من گوش می دهند. و البته، اسکریپت، رونوشت در LingQ موجود است،  ،

so they can actually study those as lessons in  LingQ. They listened to improve their English.  

بنابراین آنها می‌توانند در واقع آن‌ها را به‌عنوان دروس در LingQ مطالعه کنند . آنها برای بهبود زبان انگلیسی خود گوش می دادند.

Many say they find me easier  to understand that many,  

خیلی‌ها می‌گویند درک آن‌ها برای من آسان‌تر

you know, average native speakers that they  run into, but I also speak another language.

است.

Fantastic. Fantastic. So, Steve, if it's  alright with you, I'd like to do a very short,  

خارق العاده. خارق العاده. بنابراین، استیو، اگر با شما مشکلی نیست، می‌خواهم یک دور سؤالات بسیار کوتاه و سریع انجام دهم، اگر اشکالی

quick fire round of questions if that's  okay. Yeah, please. Yeah. Okay. So.

ندارد. آره لطفا آره باشه. بنابراین.

Favorite language to learn?

زبان مورد علاقه برای یادگیری؟

There is no favorite language,  the one I'm on is my favorite.

زبان مورد علاقه‌ای وجود ندارد، زبان مورد علاقه من است.

Easiest language to learn?

ساده ترین زبان برای یادگیری؟

The one that has the most common vocabulary  with a language you already know.

زبانی که رایج‌ترین واژگان را با زبانی که قبلاً می‌دانید دارد.

Hardest? 

سخت ترین؟

Well, I would say you know, right  now, Arabic but Chinese. I mean,  

خوب، می‌توانم بگویم که در حال حاضر، عربی اما چینی می‌دانید. منظورم این است،

wherever there is no common vocabulary and  a different script. It's more difficult.

هر جا که واژگان مشترکی وجود نداشته باشد و خطی متفاوت باشد. سخت تر است.

Is a person ever too old to learn a new language?

آیا یک فرد برای یادگیری یک زبان جدید بسیار پیر است؟

I haven't reached that age  yet. So, I don't think so.

من هنوز به آن سن نرسیده ام. بنابراین، من اینطور فکر نمی کنم.

Fantastic. Grammar rules, love them or hate them?

خارق العاده. قوانین گرامر، آنها را دوست داشته باشید یا از آنها متنفر باشید؟

Grammar rules are fun. If you have  enough experience with the language,  

قوانین گرامر سرگرم کننده هستند. اگر تجربه کافی با زبان دارید،

once you're familiar with the language,  

وقتی با زبان آشنا شدید،

it's fun to read grammar rules. And I would like  to see more grammar texts in the target language.

خواندن قواعد گرامری بسیار سرگرم کننده است. و من می‌خواهم متن‌های دستور زبان بیشتری را در زبان مقصد ببینم.

Will you be learning any more languages after  you finish learning the ones, you're on now?

آیا پس از پایان یادگیری زبان‌هایی که اکنون در حال انجام هستید، زبان دیگری یاد خواهید گرفت؟

Likely, maybe Indonesia, and maybe Swahili? I  don't know. Whatever, it's fun, I enjoy it. And  

به احتمال زیاد، شاید اندونزی، و شاید سواحیلی؟ من نمی دانم. هر چه باشد، سرگرم کننده است، من از آن لذت می برم. و

every time you learn a language, you learn  about the people, the culture, the history.  

هر بار که زبانی را یاد می گیرید، درباره مردم، فرهنگ، تاریخ یاد می گیرید.

So, it's more than just  the language. It's a whole,  

بنابراین، این چیزی بیش از زبان است. این یک کل است،

you know, discovering different  parts of the world sort of thing.

می‌دانید، کشف بخش‌های مختلف جهان چیزهایی است.

Another question that’s just popped into my head,  and you've probably be one of the best people  

سوال دیگری که به تازگی به ذهن من خطور کرده است و احتمالاً شما یکی از بهترین افرادی هستید

to answer the question is I always have  this debate with people about whether or not  

که می‌توانید به این سؤال پاسخ دهید این است که من همیشه با مردم این بحث را دارم که آیا

some people who advertise you can  be fluent in a language in 30 days,  

برخی از افرادی که برای شما تبلیغ می‌کنند می‌توانند در عرض 30 روز به یک زبان مسلط باشند یا نه. ،

or you can be fluent in just two  weeks. Do you think that's true? 

یا می توانید فقط در عرض دو هفته مسلط شوید . به نظر شما این درست است؟

Not at all. Is it possible?

اصلا. آیا امکان دارد؟

Not possible. Well, I shouldn't say  

ممکن نیست. خوب، من نباید بگویم

not possible. I don't. It's not possible for  me. Very hard. It's not possible for me. And I  

که امکان پذیر نیست. من این کار را نمی کنم. برای من امکان پذیر نیست . خیلی سخت. برای من امکان پذیر نیست. و من

don't think there are many people who can learn so  quickly. One of the people I enjoy reading is this  

فکر نمی کنم افراد زیادی وجود داشته باشند که بتوانند به این سرعت یاد بگیرند . یکی از افرادی که از خواندن آن لذت می برم این

German neuro scientist, I guess he says the brain  will always learn the brain is always dealing with  

دانشمند علوم اعصاب آلمانی است، حدس می زنم او می گوید مغز همیشه یاد خواهد گرفت که مغز همیشه با

different experiences forming patterns. And  so, it learns, but the brain learns slowly,  

تجربیات مختلف در شکل گیری الگوها سر و کار دارد. و بنابراین، یاد می‌گیرد، اما مغز آهسته یاد می‌گیرد

the brain learns slowly and I think everyone  learning a language should be patient. Even if the  

، مغز آهسته یاد می‌گیرد و من فکر می‌کنم هرکسی که یک زبان را یاد می‌گیرد باید صبور باشد. حتی اگر

vocabulary is very similar, say French and Spanish  or Spanish and Portuguese, it's still going to  

واژگان بسیار مشابه باشد، مثلاً فرانسوی و اسپانیایی یا اسپانیایی و پرتغالی، هنوز

take a long time to get used to it to develop new  habits to feel comfortable. No, no, one month,  

مدت زیادی طول می کشد تا به آن عادت کنید تا عادت های جدیدی ایجاد کنید تا احساس راحتی کنید. نه، نه، یک ماه،

three months, no, it takes time and you're  never perfect. So, you can always get better.

سه ماه، نه، زمان می برد و شما هرگز عالی نیستید. بنابراین، شما همیشه می توانید بهتر شوید.

Brilliant. So, the takeaway message for  people learning English because that's  

درخشان بنابراین، پیامی برای افرادی که انگلیسی را یاد می‌گیرند، زیرا این

my audience's goal and mission. I know it's  not a language you learn but you're you know,  

هدف و مأموریت مخاطبان من است. من می‌دانم که این زبانی نیست که شما یاد می‌گیرید، اما شما می‌دانید،   در یادگیری

very well versed in taking on languages. The  takeaway message is to not worry about grammar  

زبان‌ها بسیار مسلط هستید. پیام اصلی این است که تا آخر خط نگران دستور زبان نباشید

until later down the line. Lots of listening lots  of reading immersion and get speaking and make  

. گوش دادن زیاد، غوطه وری در خواندن و صحبت کردن

mistakes and don't worry did I miss anything else? No, no, that's it. Develop your.. You have to  

و اشتباه کردن، نگران نباشید آیا چیز دیگری را از دست دادم؟ نه، نه، همین است. شما باید

develop habits and you will. And there's all  these different tenses in English but and you'll  

عادت های خود را توسعه دهید و خواهید کرد. و همه این زمان‌های مختلف در انگلیسی وجود دارد، اما شما

get comfortable with certain tenses you mean,  and you'll hear other people using them and  

با زمان‌های خاصی که مدنظرتان است راحت می‌شوید، و می‌شنوید که دیگران از آن‌ها استفاده می‌کنند و

it's just a gradual process of acclimatizing  yourself and getting used to a language and  

این فقط یک فرآیند تدریجی برای سازگار کردن خودتان و عادت کردن به یک زبان است و بیش

don't overanalyze and try to enjoy it. The  more you enjoy it, the better you'll do.

از حد تحلیل نمی‌کنید. و سعی کنید از آن لذت ببرید. هرچه بیشتر از آن لذت ببرید، عملکرد بهتری خواهید داشت.

That's a really great message. Well, Steve,  

این یک پیام واقعا عالی است. خب، استیو،

it's been an absolute pleasure. I wish you  all the best of luck with the new language.

لذت مطلق بود. برای شما آرزوی موفقیت با زبان جدید دارم.

Thank you! And Same to you. Brilliant. Okay, then. Thank you! 

متشکرم! و همینطور برای شما درخشان باشه پس متشکرم!

Take care. Bye bye. Bye bye.

مراقب باش. خداحافظ. خداحافظ.

Did you enjoy that? I did. If you enjoy watching these  

آیا از آن لذت بردید؟ من کردم. اگر از تماشای این مصاحبه‌ها لذت می‌برید

interviews and have another person in mind that  you would like me to interview them, please  

و شخص دیگری را در ذهن دارید که دوست دارید با او مصاحبه کنم،

do put their name down in the comments below and  tell me what you'd like me to talk to them about. 

لطفاً نام او را در نظرات زیر بنویسید و به من بگویید می‌خواهید در مورد چه چیزی با او صحبت کنم.

I want to say a huge thank you to Steve, please  do go and check out his YouTube Channel and his  

می‌خواهم از استیو تشکر بزرگی کنم، لطفاً بروید و کانال یوتیوب و

website the LingQ, which I will link down below. And if you're new here, don't forget to subscribe  

وب‌سایت او LingQ را بررسی کنید، که در زیر پیوند خواهم داد. و اگر در اینجا تازه کار هستید، فراموش نکنید که

before you leave so you don't  miss out on any future lessons. 

قبل از خروج مشترک شوید تا هیچ درس آینده را از دست ندهید.

Until next time, take care. Bye

تا دفعه بعد، مراقب خودت باش. خدا حافظ