What it's like to be a transgender dad | LB Hannahs

113,578 views ・ 2018-06-01

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: mohammad moshkforoush Reviewer: Leila Ataei
00:12
So the other morning I went to the grocery store
0
12872
2255
خب پریروز صبح من به بقالی رفتم
00:15
and an employee greeted me
1
15151
1318
و فروشنده به من خوش‌آمد گفت
00:16
with a "Good morning, sir, can I help you with anything?"
2
16493
2697
"صبح بخیر آقا، میتونم کمکتان کنم؟"
00:19
I said, "No, thanks, I'm good."
3
19214
1936
جواب دادم، «نه، متشکرم، خوبم.»
00:21
The person smiled and we went our separate ways.
4
21576
2239
به من لبخندی زد و هر کدام رفتیم سراغ کار خودمان.
00:23
I grabbed Cheerios and I left the grocery store.
5
23839
2312
یک بسته چریوس برداشتم و از مغازه زدم بیرون.
00:26
And I went through the drive-through of a local coffee shop.
6
26175
2735
و بعد به کافی‌شاپ محلی خودرو‌‌-گذر رفتم.
00:28
After I placed my order, the voice on the other end said,
7
28934
2675
بعد از ثبت سفارشم، صدایی از انتها دیگر گفت:
"با تشکر از شما، خانم. به راست حرکت کنید."
00:31
"Thank you, ma'am. Drive right around."
8
31633
1865
00:33
Now, in the span of less than an hour,
9
33522
1810
حالا، در این مدت کمتر از یک ساعت،
00:35
I was understood both as a "sir" and as a "ma'am."
10
35356
2962
هم با "آقا" و هم با "خانم" مورد خطاب قرار گرفتم.
00:38
But for me, neither of these people are wrong,
11
38762
2207
اما برای من هیچ کدام از اینها اشتباه نیست،
00:40
but they're also not completely right.
12
40993
2150
اما کاملا هم درست نیستند.
00:44
This cute little human is my almost-two-year-old Elliot.
13
44310
3424
این آدم کوچولو بامزه فرزند تقریبا دو ساله من، الیت، است.
00:48
Yeah, alright.
14
48362
1150
بله، درسته.
00:50
And over the past two years,
15
50529
1371
و در این دو سال،
00:51
this kid has forced me to rethink the world
16
51924
2007
این بچه من را مجبور کرده تا فکری دوباره درباره جهان
00:53
and how I participate in it.
17
53955
1476
و نحوه مشارکت من در آن کنم.
00:55
I identify as transgender and as a parent, that makes me a transparent.
18
55455
4189
من به عنوان تراجنسیتی و والد شناسایی می‌شوم که از من والدی ترانس می‌سازد.
01:00
(Laughter)
19
60450
2461
(خنده)
01:02
(Applause)
20
62935
1426
(تشویق)
01:04
(Cheering)
21
64385
1849
(تحسین)
01:06
(Applause)
22
66258
5486
(تشویق)
01:11
As you can see, I took this year's theme super literal.
23
71768
3580
همانطور که می‌بینید، تم امسال را فوق‌العاده لفظی گرفتم.
01:15
(Laughter)
24
75372
1061
(خنده)
01:16
Like any good dad joke should.
25
76457
2095
مثل شوخی هر پدر خوب که باید باشد.
01:19
More specifically, I identify as genderqueer.
26
79599
2327
دقیق‌تر، من بعنوان دوجنسه شناسایی می‌شوم.
01:21
And there are lots of ways to experience being genderqueer,
27
81950
2779
و راههای زیادی برای تجربه دوجنسه بودن هست
01:24
but for me that means I don't really identify as a man or a woman.
28
84753
3190
اما برای من اینطور است که واقعا بعنوان یک مرد یا زن شناسایی نمی‌شوم.
01:27
I feel in between and sometimes outside of this gender binary.
29
87967
3157
من خودم را ما‌بین و گاهی خارج از این سیستم صفر و یکی جنسیت حس می‌کنم.
01:31
And being outside of this gender binary
30
91537
1858
و خارج از سیستم بودن
01:33
means that sometimes I get "sired" and "ma'amed"
31
93419
2341
به این معناست که هم خانم و هم آقا خطاب می‌شوم
01:35
in the span of less than an hour when I'm out doing everyday things
32
95784
3159
در مدت کمتر از یک ساعت وقتی بیرون هستم و دارم همه کار می‌کنم
01:38
like getting Cheerios.
33
98967
1158
مثل خرید چریوس.
اما در این بین خط بودن که خیلی راحت هستم.
01:40
But this in between lane is where I'm most comfortable.
34
100149
2572
01:42
This space where I can be both a sir and a ma'am
35
102745
2254
در این فضا که می‌توانم هم آقا و هم خانم باشم
احساس درست‌ترین و اصیل‌ترین را می‌کنم.
01:45
feels the most right and the most authentic.
36
105023
2292
01:47
But it doesn't mean that these interactions aren't uncomfortable.
37
107339
3056
اما این به این معنی نیست که این تعاملات ناخوشایند نیست.
01:50
Trust me, the discomfort can range from minor annoyance
38
110419
2579
باور کنید ناراحتی می‌تواند از یک آزردگی کوچک
01:53
to feeling physically unsafe.
39
113022
1412
تا احساس ناامنی جسمی باشد.
01:54
Like the time at a bar in college
40
114458
1603
مثل زمانی که در باری در کالج بودم
01:56
when a bouncer physically removed me by the back of the neck
41
116085
2841
و دربان آنجا من را از پشت گردن گرفت
01:58
and threw me out of a woman's restroom.
42
118950
1875
و از دستشویی خانم‌ها بیرون انداخت.
02:00
But for me, authenticity doesn't mean "comfortable."
43
120849
2753
برای من اصالت به معنای راحتی نیست.
02:03
It means managing and negotiating the discomfort of everyday life,
44
123626
3104
یعنی مذاکره و مدیریت سختی‌های روزمره زندگی
02:06
even at times when it's unsafe.
45
126754
1482
حتی در مواقعی که امن نیست.
02:09
And it wasn't until my experience as a trans person
46
129093
2398
و به این شکل نبود تا تجربه من به عنوان یک فرد ترنس
02:11
collided with my new identity as a parent
47
131515
1991
با هویت جدید من به عنوان والد برخورد کرد
02:13
that I understood the depth of my vulnerabilities
48
133530
2316
که متوجه عمق آسیب‌پذیری خودم شدم
02:15
and how they are preventing me from being my most authentic self.
49
135870
3089
و اینکه آنها چطور من را از خود واقعی‌ام باز می‌دارند.
02:20
Now, for most people, what their child will call them
50
140203
2477
برای اغلب افراد اینکه فرزندشان آنها را چه صدا کند
02:22
is not something that they give much thought to
51
142704
2199
چیزی نیست که خیلی به آن فکر کنند.
02:24
outside of culturally specific words
52
144927
1745
خارج از واژه‌های فرهنگی
یا تنوعاتی بر اساس جنسیت مثل "ماما"، "مامی"، "ددی"، "پاپا".
02:26
or variations on a gendered theme like "mama," "mommy," or "daddy," "papa."
53
146696
3546
02:30
But for me, the possibility is what this child,
54
150266
2404
اما برای من امکان این‌ که این بچه،
02:32
who will grow to be a teenager and then a real-life adult,
55
152694
2914
که نوجوان و جوان خواهد شد
02:35
will call me for the rest of our lives,
56
155632
1858
و در زندگی‌مان من را چه صدا خواهد کرد،
02:37
was both extremely scary and exciting.
57
157514
2737
هم خیلی ترسناک بود و هم هیجان‌انگیز.
02:41
And I spent nine months wrestling with the reality that being called "mama"
58
161185
3533
و من نه ماه با این واقعیت که "ماما" صدا شوم دست و پنجه نرم کردم
02:44
or something like it didn't feel like me at all.
59
164742
2287
یا چیزی مثل آن، اصلا شبیه من نبود.
و صرف نظر از اینکه چند بار و چه تعداد ورژن "مامان" را امتحان کردم،
02:47
And no matter how many times or versions of "mom" I tried,
60
167053
2728
02:49
it always felt forced and deeply uncomfortable.
61
169805
2380
همیشه احساس تحمیلی و عمیقا ناراحتی می‌کردم.
02:52
I knew being called "mom" or "mommy" would be easier to digest for most people.
62
172901
3716
می‌دانستم اگه "مامان" یا "مامی" صدایم کنند برای خیلی از مردم قابل هضم‌تر است.
02:56
The idea of having two moms is not super novel,
63
176641
2341
داشتن دو تا مادر چیز خیلی جدیدی نیست،
02:59
especially where we live.
64
179006
1511
مخصوصا جاییکه ما زندگی می‌کنیم.
03:01
So I tried other words.
65
181743
1596
خوب لغت های دیگری را امتحان کردم.
03:03
And when I played around with "daddy," it felt better.
66
183363
2904
و موقعی که "ددی (بابا)" را امتحان می‌کردم احساس بهتری داشتم.
03:06
Better, but not perfect.
67
186568
1698
بهتر اما نه عالی.
03:09
It felt like a pair of shoes that you really liked
68
189124
2334
مثل این بود که یک جفت کفشی که خیلی دوست دارید
03:11
but you needed to wear and break in.
69
191482
1801
اما مجبور بودید بپوشید و با آن زورآزمایی کنید.
03:13
And I knew the idea of being a female-born person being called "daddy"
70
193720
3294
می‌دانستم اینکه یک زن "بابا" صدا شود
قرار بود مسیر سخت‌تری همراه با اوقات ناراحت‌تری پیشرویم باشد.
03:17
was going to be a harder road with a lot more uncomfortable moments.
71
197038
3326
03:20
But, before I knew it, the time had come
72
200388
2190
اما زودتر از اینکه متوجه شوم وقت آن رسید
03:22
and Elliot came screaming into the world, like most babies do,
73
202602
2944
و الیت جیغ‌کشان مثل بیشتر بچه‌ها به دنیا آمد.
03:25
and my new identity as a parent began.
74
205570
2602
و هویت جدید من به عنوان والد شروع شد.
03:28
I decided on becoming a daddy, and our new family faced the world.
75
208196
3143
من تصمیم گرفتم که پدر شوم و خانواده جدید ما با جهان روبه‌رو شد.
03:32
Now one of the most common things that happens when people meet us
76
212538
3103
یکی از رایج‌ترین چیزها زمانی است که مردم ما را می‌‌بینند،
03:35
is for people to "mom" me.
77
215665
1309
مردمی هستند که "مامان" صدایم می‌کنند.
03:36
And when I get "momed", there are several ways the interaction can go,
78
216998
3293
و در این شرایط تعاملات مختلفی می‌تواند صورت بگیرد.
03:40
and I've drawn this map to help illustrate my options.
79
220315
3413
و من این نقشه را کشیده‌ام تا به نشان دادن گزینه‌های من کمک کند.
03:43
(Laughter)
80
223752
1611
(خنده)
03:45
So, option one is to ignore the assumption
81
225387
2896
گزینه اول این است که این فرض را نادیده بگیریم
03:48
and allow folks to continue to refer to me as "mom,"
82
228307
2940
و به مردم اجازه بدهم که "مامان" خطابم کنند،
03:51
which is not awkward for the other party,
83
231271
1953
که برای گروه دیگر ناخوشایند نیست.
اما معمولا برای ما ناخوشایند است.
03:53
but is typically really awkward for us.
84
233248
2337
03:55
And it usually causes me to restrict my interaction with those people.
85
235609
3292
و معمولا باعث محدود کردن تعاملم با این گونه افراد می‌شود.
03:59
Option one.
86
239331
1349
گزینه اول.
04:00
Option two is to stop and correct them
87
240704
3270
گزینه دوم متوقف و اصلاح کردن آنهاست.
04:03
and say something like,
88
243998
1173
و گفتن چیزی مثل
04:05
"Actually, I'm Elliot's dad" or "Elliot calls me 'daddy.'"
89
245195
3120
"در واقع من پدر الیت هستم" یا الیت منو بابا صدا می‌کنه."
04:08
And when I do this, one or two of the following things happen.
90
248339
2917
و با انجام این یک یا دوتا از این موارد اتفاق می‌افتد
04:11
Folks take it in stride and say something like, "Oh, OK."
91
251624
3293
مردم با آن کنار می‌ایند و مثلا میگویند "آهان، باشه."
04:14
And move on.
92
254941
1277
و می‌روند.
04:16
Or they respond by apologizing profusely
93
256242
2573
یا آنها با عذرخواهی زیادی جواب می‌دهند
04:18
because they feel bad or awkward or guilty or weird.
94
258839
2806
چون که احساس بد، ناخوشایند، گناهکار یا عجیبی دارند.
اما اغلب اتفاقی که می‌افتد این است که مردم واقعا گیج می‌شوند
04:22
But more often, what happens is folks get really confused
95
262067
3518
04:25
and look up with an intense look and say something like,
96
265609
3499
و یک نگاه تند می‌کنند و مثلا می‌گویند
04:29
"Does this mean you want to transition?
97
269132
1978
"این یعنی شما میخواهید تغییر جنسیت دهید؟
04:31
Do you want to be a man?"
98
271134
1515
می‌خواهی یک مرد باشید؟"
04:32
Or say things like,
99
272673
1722
یا مثلا می‌گویند
04:34
"How can she be a father?
100
274419
1484
"چطور ممکنه زنی پدر باشد؟
04:35
Only men can be dads."
101
275927
1466
فقط مردها پدر هستند."
04:38
Well, option one is oftentimes the easier route.
102
278283
2263
خب گزینه اول اغلب راه آسان‌تری است.
04:40
Option two is always the more authentic one.
103
280570
2801
گزینه دوم همیشه گزینه اصیل‌تری است.
04:43
And all of these scenarios involve a level of discomfort,
104
283395
2682
و همه این سناریوها شامل یک سطح ناراحتی هستند،
حتی در بهترین وضع.
04:46
even in the best case.
105
286101
1157
و در طول زمان توانایی من را برای راهیابی در این ننقشه پیچیده
04:47
And I'll say that over time, my ability to navigate this complicated map
106
287282
3381
04:50
has gotten easier.
107
290687
1219
آسان‌تر شده است.
04:51
But the discomfort is still there.
108
291931
1643
اما ناراحتی همچنان وجود دارد.
04:53
Now, I won't stand here and pretend
109
293877
1676
حال من اینجا نمی‌ایستم و تظاهر کنم
04:55
like I've mastered this, it's pretty far from it.
110
295577
2389
که به این وضع تسلط دارم، کمی از واقعیت دور است.
04:57
And there are days when I still allow option one to take place
111
297990
2917
و هنوز روزهایی هستند که من می‌گذارم گزینه اول اتفاق بیفتد
05:00
because option two is just too hard or too risky.
112
300931
2373
زیرا گزینه دوم خیلی سخت یا خیلی خطرناک است.
05:04
There's no way to be sure of anyone's reaction,
113
304141
3286
هیچ راهی برای اطمینان از رفتار هیچ کس نیست.
05:07
and I want to be sure that folks have good intentions,
114
307451
2721
و می‌خواهم مطمئن باشم این مردم نیت خوب دارند
05:10
that people are good.
115
310196
1318
که مردم خوب هستند.
05:11
But we live in a world where someone's opinion of my existence
116
311538
3134
اما ما در جهانی زندگی می‌کنیم که گزینه وجود من در نظر کسی
05:14
can be met with serious threats to me
117
314696
1865
می‌تواند من را با تهدیدهای جدی روبه‌رو کند
05:16
or even my family's emotional or physical safety.
118
316585
2468
یا حتی امنیت فیزیکی و احساسی خانواده‌ام را.
05:19
So I weigh the costs against the risks
119
319498
4245
بنابراین بهای این کار را نسبت به خطراتش سنجیدم
05:23
and sometimes the safety of my family comes before my own authenticity.
120
323767
3828
و گاهی امنیت خانواده‌ام قبل از اصالت من قرار می‌گیرد.
05:28
But despite this risk,
121
328934
1183
با وجود این خطر
05:30
I know as Elliot gets older and grows into her consciousness and language skills,
122
330141
4206
میدانم که الیت بزرگ خواهد شد و فهم و مهارت زبانیش بیشتر می‌شود
05:34
if I don't correct people, she will.
123
334371
2400
اگر من آنها را اصلاح نکنم او خواهد کرد.
05:37
I don't want my fears and insecurities to be placed on her,
124
337727
2786
نمی‌خواهم ترس و ناامیدی من بر دوش او گذاشته شود.
05:40
to dampen her spirit or make her question her own voice.
125
340537
2887
تا روحیه‌اش را ضعیف کند یا صدای خودش را زیر سوال ببرد.
05:43
I need to model agency, authenticity and vulnerability,
126
343783
2786
من باید نمونه یاور، اصالت و آسیب‌پذیری
05:46
and that means leaning into those uncomfortable moments of being "momed"
127
346593
3908
که به معنای خم شدن در لحظات معذب کننده‌ای است که مامان صدایم می‌کند
05:50
and standing up and saying, "No, I'm a dad.
128
350525
2857
و ایستادن و گفتن اینکه " نه، من یک پدر هستم.
05:53
And I even have the dad jokes to prove it."
129
353406
2048
و من حتی یک شوخی پدرانه‌ای برای اثبات آن دارم."
05:55
(Laughter)
130
355478
1864
(خنده)
05:58
Now, there have already been plenty of uncomfortable moments
131
358188
2818
تا به حال لحظات ناخوشایند بسیاری وجود داشته
و حتی تعدادی دردناک.
06:01
and even some painful ones.
132
361030
1341
همچنین در این دو سال کوتاه
06:02
But there's also been, in just two short years,
133
362395
2206
قانونی شدن سفر من به عنوان یک پدر
06:04
validating and at times transformative moments on my journey as a dad
134
364625
3239
06:07
and my path towards authenticity.
135
367888
1698
و مسیر من به سمت اصالت وجود داشته.
06:10
When we got our first sonogram,
136
370466
1508
وقتی اولین سونوگرافی‌مان را دریافت کردیم،
06:11
we decided we wanted to know the sex of the baby.
137
371998
2555
تصمیم گرفتیم که می‌خواهیم جنسیت بچه را بدانیم.
06:14
The technician saw a vulva and slapped the words "It's a girl"
138
374577
3389
تکنسین بخش بیرونی واژن او را دید و گفت "دختر است"
06:17
on the screen and gave us a copy and sent us on our way.
139
377990
2908
روی صفحه نمایش به ما نشان داد کپی آنرا داد و ما را راهی کرد.
06:21
We shared the photo with our families like everyone does
140
381411
2650
مانند بقیه عکس را با خانواده‌هایمان به اشتراک گذاشتیم
و خیلی زود مادرم به خانه ما آمد با کیسه ای پر از....‌
06:24
and soon after, my mom showed up at our house with a bag filled --
141
384085
3103
اغراق نمی‌کنم،
06:27
I'm not exaggerating,
142
387212
1302
06:28
it was like this high and it was filled, overflowing with pink clothes and toys.
143
388538
5176
چیزی به این ارتفاع، پر از لباس‌های صورتی و اسباب‌بازی بود.
من کمی در مواجه با این همه چیز‌های صورتی ناراحت شدم.
06:35
Now I was a little annoyed to be confronted with a lot of pink things,
144
395014
3304
06:38
and having studied gender
145
398362
1295
چون که بر روی جنسیت‌ مطالعه داشته‌ام
06:39
and spent countless hours teaching about it in workshops and classrooms,
146
399681
3627
و ساعت های بسیاری صرف تدریس آن در کارگاه‌ها و کلاس‌ها کرده‌ام،
فکر کردم بر مسئله ساختار اجتماعی جنسیت خیلی خوب مسلط هستم
06:43
I thought I was pretty well versed on the social construction of gender
147
403332
3348
06:46
and how sexism is a devaluing of the feminine
148
406704
2516
و اینکه چگونه جنسیت‌گرایی ارزش زنانه را کم می‌کند
06:49
and how it manifests both explicitly and implicitly.
149
409244
3011
و اینکه چگونه صراحت و ضمنی بودن را اثبات می‌کند.
06:52
But this situation, this aversion to a bag full of pink stuff,
150
412883
4421
اما این وضعیت بیزاری از کیسه پر از وسایل صورتی
06:57
forced me to explore my rejection of highly feminized things
151
417328
3293
مرا مجبور به بررسی عدم پذیرشم از چیزهای خیلی فمنیستی
07:00
in my child's world.
152
420645
1334
در دنیای فرزندم کرد.
07:03
I realized that I was reinforcing sexism
153
423466
2198
متوجه شدم که دارم جنسیت‌گرایی را ترویج می‌دهم
07:05
and the cultural norms I teach as problematic.
154
425688
2571
و هنجار‌های اجتماعی که می‌توانند مشکل‌ساز باشند.
07:08
No matter how much I believed in gender neutrality in theory,
155
428657
3218
مهم نیست من چقدر به بی‌طرفی جنسی را در نظریه باور دارم،
07:11
in practice, the absence of femininity is not neutrality, it's masculinity.
156
431899
5408
در عمل، نبود زنانگی بی‌طرفی نیست، مردانگی است.
07:18
If I only dress my baby in greens and blues and grays,
157
438296
2821
اگر من فقط به فرزندم لباس سبز و آبی و طوسی بپوشانم،
07:21
the outside world doesn't think, "Oh, that's a cute gender-neutral baby."
158
441141
3738
جهان بیرون فکر نمی‌کند "وای چه بچه بی‌طرف جنسی قشنگی."
07:25
They think, "Oh, what a cute boy."
159
445379
2267
آنها می‌گویند "چه پسر قشنگی."
بنابراین درک نظری من از جنسیت و جهان والدینم، سخت درگیر است.
07:28
So my theoretical understanding of gender and my parenting world collided hard.
160
448537
3715
07:32
Yes, I want a diversity of colors and toys for my child to experience.
161
452720
3595
بله، من رنگ و اسباب‌بازی‌های متنوعی را می‌خواهم برای کودکم تا تجربه کند.
07:36
I want a balanced environment for her to explore
162
456339
2239
یک محیط متعادلی را برای او می‌خواهم تا بیاید
07:38
and make sense of in her own way.
163
458602
1578
و از دیدگاه خودش بفهمد.
ما حتی یک اسم بی‌طرف برای دخترمان انتخاب کردیم.
07:40
We even picked a gender-neutral name for our female-born child.
164
460204
3040
07:43
But gender neutrality is much easier as a theoretical endeavor
165
463268
3420
اما تلاش‌های نظریه بی‌طرفی جنسیتی به مراتب آسان‌تر از
07:46
than it is as a practice.
166
466712
1498
تلاش‌های عملی است.
07:48
And in my attempts to create gender neutrality,
167
468767
2576
و در تلاش من برای ساختن این زمینه
07:51
I was inadvertently privileging masculinity over femininity.
168
471367
3496
سهوا داشتم از مردانگی حمایت می‌کردم تا زنانگی.
07:55
So, rather than toning down or eliminating femininity in our lives,
169
475398
3429
بنابراین، به جای تضعیف یا حذف زنانگی در زندگی ما،
07:58
we make a concerted effort to celebrate it.
170
478851
2205
در یک تلاش جمعی آن را جشن می‌گیریم.
08:01
We have pinks among the variety of colors,
171
481080
2675
رنگ صورتی را در میان انواع مختلف رنگها داریم،
08:03
we balance out the cutes with handsomes
172
483779
1858
قشنگ را با خوش‌تیپ و خوشگل را
08:05
and the prettys with strongs and smarts
173
485661
1876
با قوی و باهوش تعدیل می‌کنیم.
08:07
and work really hard not to associate any words with gender.
174
487561
2992
و سخت می‌کوشیم تا هیچ کلامی را به جنسیت ریط ندهیم.
08:10
We value femininity and masculinity
175
490577
2540
ما قدر زنانگی و مردانگی را می‌‌دانیم
08:13
while also being highly critical of it.
176
493141
1983
در عین حال به شدت از آن انتقاد می‌کنیم.
08:15
And do our best to not make her feel limited by gender roles.
177
495148
3338
و تلاش می‌کنیم که خودمان را محدود به نقش‌های جنسیتی نکنیم.
08:18
And we do all this in hopes
178
498879
1425
همه‌ این‌ها را بدان امید انجام می‌دهیم که
08:20
that we model a healthy and empowered relationship with gender for our kid.
179
500328
3594
ما الگو رابطه سالم و قدرتمند جنسیتی را برای فرزندان خود بسازیم.
08:25
Now this work to develop a healthy relationship with gender for Elliot
180
505490
3357
درحال حاضر این کار برای ترویج رابطه سالم با جنسیت برای الیت
08:28
made me rethink and evaluate how I allowed sexism to manifest
181
508871
2865
من را به فکری دوباره و ارزیابی اینکه چگونه اجازه دادم جنسیت‌‌گرایی
08:31
in my own gender identity.
182
511760
1503
در هویت جنسیتی من شکل گیرد بازداشت.
08:33
I began to reevaluate how I was rejecting femininity
183
513768
2635
شروع کردم به ارزیابی مجدد چگونه زنانگی را رد کردم
08:36
in order to live up to a masculinity that was not healthy
184
516427
2698
برای این که مرد بمانم که سالم نبود
08:39
or something I wanted to pass on.
185
519149
1801
یا چیزی که بخواهم منتقل کنم.
08:41
Doing this self-work meant I had to reject option one.
186
521839
2952
برای انجام این کار باید قید گزینه اول را می‌زدم.
08:44
I couldn't ignore and move on.
187
524815
1810
نمی‌توانستم نادیده بگیرم و ادامه دهم.
08:46
I had to choose option two.
188
526649
1706
مجبور به انتخاب گزینه دوم بودم.
08:48
I had to engage with some of my most uncomfortable parts
189
528895
2666
مجبور بودم با بعضی قسمت‌های بسیار معذبم در ارتباط باشم
08:51
to move towards my most authentic self.
190
531585
1882
برای حرکت به سمت من اصیل خودم.
08:53
And that meant I had to get real about the discomfort I have with my body.
191
533491
3791
و این بدان معنا بود که باید نسبت به ناراحتی با بدنم واقع‌نگر باشم.
08:58
It's pretty common for trans people to feel uncomfortable in their body,
192
538460
3627
این بسیار شایع است که افراد ترنس در بدن خود احساس ناراحتی می‌کنند
و این ناراحتی می‌تواند از ضعیف کردن تا آزار دهنده باشد
09:02
and this discomfort can range from debilitating to annoying
193
542111
2762
09:04
and everywhere in between.
194
544897
1325
و هرجایی میان این دو.
09:06
And learning my body and how to be comfortable in it as a trans person
195
546246
3299
و یادگیری بدنم و اینکه چگونه به عنوان یک فرد ترنس احساس راحتی کنم
09:09
has been a lifelong journey.
196
549569
1667
یک سفر مادام العمر بوده است.
همیشه با قسمت‌هایی از بدنم درگیر بوده‌ام
09:11
I've always struggled with the parts of my body
197
551260
2198
که می‌تواند زنانه تلقی شود
09:13
that can be defined as more feminine --
198
553482
1889
09:15
my chest, my hips, my voice.
199
555395
2252
سینه، باسن، صدام.
09:17
And I've made the sometimes hard, sometimes easy decision
200
557997
2667
و من گاهی تصمیم سخت وگاهی آسان را گرفته‌ام
09:20
to not take hormones or have any surgeries to change it
201
560688
2937
که هیچ هورمونی مصرف نکنم یا جراحی برای تغییر آن انجام ندهم
09:23
to make myself more masculine by society's standards.
202
563649
2721
برای اینکه خودم را از نظر استاندارد‌های جامعه بیشتر مرد بسازم.
09:27
And while I certainly haven't overcome all the feelings of dissatisfaction,
203
567276
3547
و در حالی که من قطعا بر تمام احساس‌های نارضایتی غلبه نکردم،
09:30
I realized that by not engaging with that discomfort
204
570847
2452
متوجه شدم با مقابله نکردن با این ناراحتی و
رسیدن به جایگاهی مثبت با بدنم، جنسیت‌گرایی
09:33
and coming to a positive and affirming place with my body,
205
573323
2723
و ترس از ترنس بودن را تقویت و الگوی شرمندگی از بدن را ترویج می‌دادم.
09:36
I was reinforcing sexism, transphobia and modeling body shaming.
206
576070
3817
09:40
If I hate my body,
207
580823
1397
اگر از بدنم متنفر باشم،
09:42
in particular, the parts society deems feminine or female,
208
582244
3214
بخصوص در قسمت‌هایی که جامعه فرض را بر جنس زن می‌گذارد،
09:45
I potentially damage how my kid can see the possibilities of her body
209
585482
3619
بالقوه به نحوه نگرش فرزندم به امکانات بدنش و زنانگی و
09:49
and her feminine and female parts.
210
589125
2111
اندام زنانه‌اش آسیب می‌رسانم.
09:51
If I hate or am uncomfortable with my body,
211
591653
2444
اگر از بدنم متنفر باشم یا احساس راحتی نکنم،
چطور از بچه‌ام انتظار داشته باشم خودش را دوست داشته باشد؟
09:54
how can I expect my kid to love hers?
212
594121
2032
حالا برای من آسان‌تر است که گزینه اول را انتخاب کنم:
09:57
Now it would be easier for me to choose option one:
213
597517
2849
10:01
to ignore my kid when she asks me about my body or to hide it from her.
214
601077
3508
فرزندم را وقتی از بدنم می‌پرسد نادیده بگیرم و از او پنهانش کنم.
10:04
But I have to choose option two every day.
215
604609
2800
اما مجبورم گزینه دو را هر روز انتخاب کنم.
10:07
I have to confront my own assumptions about what a dad's body can and should be.
216
607760
4103
من باید با مفروضات خود مقابله کنم در مورد آنچه بدن پدر می‌تواند و باید باشد.
10:11
So I work every day to try and be more comfortable in this body
217
611887
3111
پس هر روز برای راحتی بییشتر در این جسم و یافتن راه‌هایی
10:15
and in the ways I express femininity.
218
615022
1905
که زنانگی‌ام را بیان کنم تلاش می‌کنم.
10:17
So I talk about it more,
219
617284
1492
در موردش بیشتر حرف می‌زنم،
10:18
I explore the depths of this discomfort
220
618800
1892
من عمق این ناراحتی را کشف می‌کنم
10:20
and find language that I feel comfortable with.
221
620716
2242
و در پی زبانی هستم که احساس راحتی کنم.
10:22
And this daily discomfort helps me build both agency and authenticity
222
622982
3254
و این ناراحتی هر روز به من کمک می‌کند تا عاملیت و اصالت را بسازم
در چگونگی حضورم در بدن و جنسیتم.
10:26
in how I show up in my body and in my gender.
223
626260
2142
10:28
I'm working against limiting myself.
224
628982
2143
من علیه محدود کردن خودم کار می‌کنم.
10:31
I want to show her that a dad can have hips,
225
631149
2103
می‌خواهم نشانش دهم یک پدر می‌تواند باسن داشته باشد،
10:33
a dad doesn't have to have a perfectly flat chest
226
633276
2365
یک پدر لزوما نباید سینه صاف داشته باشد
10:35
or even be able to grow facial hair.
227
635665
1928
یا حتی موهای صورتش رشد کند.
10:38
And when she's developmentally able to,
228
638291
1858
و هنگامی که به بلوغ کافی رسید،
می‌خواهم با او درباره سفرم با بدنم صحبت کنم.
10:40
I want to talk to her about my journey with my body.
229
640173
2452
10:42
I want her to see my journey towards authenticity
230
642649
2334
میخواهم که مسیر من را به سوی اصالت ببیند
حتی اگر قرار به نشان دادن قسمت‌های بدتر باشد.
10:45
even when it means showing her the messier parts.
231
645007
2840
10:49
We have a wonderful pediatrician
232
649346
1627
ما یک پزشک متخصص اطفال داریم
10:50
and have established a good relationship with our kid's doctor.
233
650997
2961
و رابطه خوبی با او برقرار کرده‌ایم.
10:53
And as you all know, while your doctor stays the same,
234
653982
2539
و همانطور که همه می‌دانید در حالی که دکتر شما ثابت است،
10:56
your nurses and nurse practitioners change in and out.
235
656545
2715
پرستاران دائما تغییر می‌کنند.
10:59
And when Elliot was first born, we took her to the pediatrician
236
659284
2992
و هنگامی که الیت به دنیا آمد او را به پزشک اطفال بردیم
و اولین پرستارمان را دیدیم- او را سارا صدا می‌زنیم.
11:02
and we met our first nurse -- we'll call her Sarah.
237
662300
2381
11:04
Very early in in our time with Sarah,
238
664705
2000
خیلی زود در زمان ‌ما با سارا،
11:06
we told her how I was going to be called "dad"
239
666729
2143
به او گفتیم که چطور قراره من "بابا" خطاب شوم
11:08
and my partner is "mama."
240
668896
1427
و همسر من "مامان."
11:10
Sarah was one of those folks that took it in stride,
241
670347
2435
سارا از آن افرادی بود که این مسئله را پذیرفت،
11:12
and our subsequent visits went pretty smoothly.
242
672796
2210
و بازدیدهای بعدی ما خیلی راحت پیش رفت.
و حدود یک سال بعد سارا تغییر شیفت داد
11:15
And about a year later, Sarah switched shifts
243
675030
2103
و شروع به کار با یک پرستار جدید به اسم بکی کردیم
11:17
and we started working with a new nurse -- we'll call her Becky.
244
677157
3028
مکالمات پدری را در مقابل او نداشتیم
11:20
We didn't get in front of the dad conversations
245
680209
2214
هیچ وقت پیش نیامد تا وقتی که سارا، پرستار اصلی ما
11:22
and it didn't actually come up until Sarah, our original nurse,
246
682447
2993
آمد تا سری بزند.
11:25
walked in to say hi.
247
685464
1224
سارا گرم و خوشحال بود و به من، الیت و همسرم سلام کرد
11:26
Sarah's warm and bubbly and said hi to Elliot and me and my wife
248
686712
3001
11:29
and when talking to Elliot said something like,
249
689737
2206
و هنگام صحبت با الیوت چیزی شبیه این گفت
11:31
"Is your daddy holding your toy?"
250
691967
1753
"پدرت اسباب‌بازی‌هاتو نگه می‌داره؟"
11:33
Now out of the corner of my eye,
251
693744
1635
از گوشه چشمانم
11:35
I could see Becky swing around in her chair
252
695403
2056
می توانستم بکی را ببینم در صندلیش چرخید
11:37
and make daggers at Sarah.
253
697483
1733
و خیره به سارا نگاه کرد
11:40
And as the conversation shifted to our pediatrician,
254
700244
2444
و همانطور که مکالمه تغییر کرد به پزشک اطفال ما
11:42
I saw Sarah and Becky's interaction continue, and it went something like this.
255
702712
3698
دیدم تعامل سارا و بکی ادامه داشت، و چیزی شبیه این بود.
بکی سرش را تکان داد "نه" و با دهانش گفت "مامان."
11:46
Becky, shaking her head "no" and mouthing the word "mom."
256
706434
3978
11:50
Sarah, shaking her head "no" and mouthing the word "no, dad."
257
710902
4397
سارا سرش را تکان داد "نه" و با دهانش گفت "نه، بابا."
11:55
(Laughter)
258
715323
1540
(خنده)
11:57
Awkward, right?
259
717657
1150
میدونم! ناخوشاینده، درسته؟
11:58
So this went back and forth in total silence a few more times
260
718831
2881
پس این چند بار دیگر در سکوت انجام شد
12:01
until we walked away.
261
721736
1400
تا این که ما رفتیم.
12:03
Now, this interaction has stuck with me.
262
723617
2024
در حال حاضر، این تعامل با من گیر کرده است.
12:05
Sarah could have chosen option one,
263
725665
2150
سارا می‌توانست گزینه اول را انتخاب کند،
12:07
ignored Becky, and let her refer to me as mom.
264
727839
3067
بکی را نادیده گرفت و گذاشت به من به چشم یک مادر نگاه کند.
12:11
It would have been easier for Sarah.
265
731228
2024
برای سارا آسان‌تر بود.
او می‌توانست مسئولیت را دوباره بر عهده من بگذارد یا اصلا چیزی نگوید.
12:13
She could have put the responsibility back on me or not said anything at all.
266
733276
3634
12:16
But in that moment, she chose option two.
267
736934
2579
اما در آن لحظه گزینه دوم را انتخاب کرد.
12:19
She chose to confront the assumptions and affirm my existence.
268
739815
3172
او تصمیم گرفت تا با این پیش فرض‌ها مقابله کند و وجودم را تأیید کند.
12:23
She insisted that a person who looks and sounds like me
269
743356
2627
او اصرار داشت که فردی با مشخصات من
باالواقع یک پدر باشد.
12:26
can in fact be a dad.
270
746007
1254
12:27
And in a small but meaningful way,
271
747285
1793
و در یک راه کوچک اما معنی‌دار
از من، اصالتم و خانواده‌ام حمایت کرد.
12:29
advocated for me, my authenticity and my family.
272
749102
3357
12:33
Unfortunately, we live in a world that refuses to acknowledge trans people
273
753962
4469
متاسفانه در جهان زندگی می‌کنیم که از پذیرفتن افراد ترنس و تنوع
12:38
and the diversity of trans people in general.
274
758455
2840
افراد ترانس به طور کلی می‌پرهیزیم.
12:41
And my hope is that when confronted with an opportunity
275
761760
2666
و امید من این است که اگر با فرصتی مواجه شدیم
که برای دیگری بایستیم،
12:44
to stand up for someone else,
276
764450
1810
همه ما مانند سارا اقدام کنیم، حتی زمانی که در معرض خطر هستیم.
12:46
we all take action like Sarah, even when there's risk involved.
277
766284
3126
12:50
So some days, the risk of being a genderqueer dad feels too much.
278
770608
4203
بنابراین برخی از روزها، خطر پدر دوجنسه بودن بسیار زیاد است.
12:55
And deciding to be a dad has been really hard.
279
775244
2269
و انتخاب اینکه پدر باشی خیلی سخت بوده است.
12:57
And I'm sure it will continue to be the hardest,
280
777878
2247
و مطمئنم که به سخت‌ترین وضع ادامه خواهد داش،
هنوز باارزش‌ترین تجربه زندگی من است
13:00
yet the most rewarding experience of my life.
281
780149
2150
13:02
But despite this challenge, every day has felt 100 percent worth it.
282
782617
3687
اما با وجود این چالش، هر روز ۱۰۰ درصد ارزشش را دارد.
13:06
So each day I affirm my promise to Elliot
283
786815
2738
بنابراین هر روز قولم را به الیوت تأیید می‌کنم
13:09
and that same promise to myself.
284
789577
2134
و البته همان وعده را به خودم.
که خودم و او را زیاد دوست داشته باشم.
13:12
To love her and myself hard
285
792045
2413
13:14
with forgiveness and compassion,
286
794482
2032
با بخشش و محبت
13:16
with tough love and with generosity.
287
796538
2400
با سخاوت و عشق زیاد.
13:19
To give room for growth, to push beyond comfort
288
799466
3087
با دادن فضایی برای رشد و فراتر از محدوده آسایش رفتن
13:22
in hopes of attaining and living a more meaningful life.
289
802577
2746
به امید به دست آوردن و زندگی یک زندگی معنادارتر.
13:26
I know in my head and in my heart
290
806306
1652
من در ذهن و قلبم می‌دانم
13:27
that there are hard and painful and uncomfortable days ahead.
291
807982
3285
که روزهای سخت و دردناک و ناراحت کننده‌ای در پیش دارم.
13:31
My head and my heart also know
292
811291
1440
همچنان می‌دانم
13:32
that all of it will lead to a more rich, authentic life
293
812755
2911
روزهای دشوار و پر از درد و ناراحتی را در پیش دارم.
13:35
that I can look back on without regrets.
294
815690
2556
که می‌توانم بدون حسرت آنها را مرور کنم.
13:38
Thank you.
295
818270
1150
متشکرم.
13:39
(Applause)
296
819444
3175
(تشویق)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7