What should electric cars sound like? | Renzo Vitale

Translator: Behdad Khazaeli Reviewer: sadegh zabihi

Let's start with silence.

بگذارید با سکوت آغاز کنیم.

Silence is one of the most precious conditions for humans,

سکوت یکی از ارزشمند‌ترین حالت‌های انسانی است،

because it allows us to feel the depth of our presence.

چون به ما کمک می‌کند تا عمق حضورمان را حس کنیم.

This is one of the reasons why the advent of electric cars

این یکی از دلایلی است که ظهور خودرو‌های الکتریکی

has generated lots of enthusiasm among people.

شور و اشتیاق زیادی در میان مردم ایجاد کرده است.

For the first time, we could associate the concept of cars

برای اولین بار، می‌توانیم مفهوم خودرو را

with the experience of silence.

با تجربه‌ای از سکوت همراه کنیم.

Cars can finally be quiet:

خودرو‌ها می‌توانند نهایتا بی‌صدا باشند:

peace in the streets,

آرامش در خیابان‌ها،

a silent revolution in the cities.

و انقلابی بی‌صدا در شهر‌ها.

(Hum)

(‌ها)

But silence can also be a problem.

اما بی‌صدا بودن می‌تواند یک مشکل هم باشد.

The absence of sound, in fact, when it comes to cars,

نداشتن صدا، در واقع، وقتی که در مورد خودرو باشد،

it can be quite dangerous.

می‌تواند کاملاً خطرناک باشد.

Think of blind people,

افراد نابینا را در نظر بگیرید،

who can't see a car which is approaching.

که نمی‌توانند آمدن خودرو را ببینند.

And now, if it's electric, they can't even hear it.

و حالا، اگر الکتریکی باشد، دیگر صدایش را نمی‌شنوند.

Or think of every one of us as we are walking around the city,

یا به هرکدام از ما وقتی که در اطراف شهر راه می‌رویم فکر کنید،

we are absorbed in our thoughts, and we detach from the surroundings.

وقتی که در افکارمان غرق شده‌ایم، و توجهی به اطرافمان نداریم.

In these situations, sound can become our precious companion.

در این حالت صدا می‌تواند همراه ارزشمندی برایمان باشد.

Sound is one of the most wonderful gifts of our universe.

صدا یکی از ارزشمندترین هدایای جهان است.

Sound is emotion

صدا احساس است

and sound is sublime,

و صدا ارزشمند است،

and when it comes to cars, sound is also information.

و وقتی درباره خودرو باشد، صدا یعنی اطلاعات.

In order to protect pedestrians

برای محافظت از عابرین پیاده

and to give acoustic feedback to the drivers,

و برای دادن بازخورد صوتی به راننده‌ها،

governments around the world have introduced several regulations

دولتها در سراسر جهان مقرراتی را وضع کرده‌اند

which prescribe the presence of a sound for electric vehicles.

که وجود صدا را برای خودرو‌های الکتریکی تعیین می‌کند.

In particular, they require minimum sound levels

خصوصا، باید میزان حداقلی از صدا را داشته باشند

at specific frequency bands

در محدوده فرکانسی مشخصی

up to the speed of 30 kilometers per hour.

تا سرعت ۳۰ کیلومتر در ساعت.

Besides this speed,

در کنار این سرعت،

the natural noise of the car is considered as sufficient.

صدای طبیعی خودرو کافی به نظر می‌رسد.

These regulations have generated different reactions

این مقررات واکنش‌های متفاوتی را

among those who favor sounds and those who fear the presence

در میان کسانی که موافق صدا هستند و کسانی که از وجود آلودگی صوتی زیاد

of too much noise in the city.

در شهر‌ها نگرانند برانگیخته است.

However, I don't see it as the noise of the car.

اگرچه، من این را مثل آلودگی صوتی خودرو نمی‌بینم.

I rather see it as the voice of the car.

من این را به عنوان صدای خودرو می‌دانم.

And this is one of my biggest challenges, and privileges, at the same time.

و این یکی از بزرگترین چالشها، و همزمان با آن افتخارات من است.

I design the voice of electric cars.

من صدای خودرو‌های الکتریکی را طراحی می‌کنم.

We all know how a combustion engine sounds like,

ما همگی می‌دانیم موتور احتراقی چه صدایی دارد،

and we do actually also know how an electric engine sounds like.

و همگی واقعاً می‌دانیم که یک موتور الکتریکی چه صدایی دارد.

Think of the electric tramway.

به قطار الکتریکی فکر کنید.

As soon as it moves,

وقتی که راه می‌افتد،

it creates this ascending high-frequency pitch sound,

این صدای فرکانس بالا را از خود متصاعد می‌کند،

which we called "whistling" sound.

که اسمش را «سوت زدن» گذاشته‌ایم.

However, if we would just amplify this sound,

اگرچه، اگر آن را تنها تقویت کنیم،

we would still not be able to fulfill the legal requirements.

هنوز نمی‌توانیم نیاز قانونی را برآورده سازیم.

That's also why we need to compose new sound.

به همین خاطر است که باید صدای جدیدی بسازیم.

So how do we go after it?

چگونه این کار را انجام دهیم؟

In many cities, the traffic is already very chaotic,

در خیلی از شهر‌ها، وضعیت ترافیک بحرانی است،

and we don't need more chaos.

و نیازی به آشفتگی بیشتر نداریم.

But the streets of the 21st century are a great case study

اما خیابان‌های شهر‌های قرن ۲۱ نمونه‌های بسیار جالبی برای

teeming with transience, cross purposes and disarray.

بررسی تغییرات سریع، تقابل اهداف، و آشفتگی است.

And this landscape offers a great opportunity

و این چشم انداز موقعیتی عالی

for developing new solutions on how to reduce this chaos.

برای توسعه راهکار‌های جدید در کاهش این بی‌نظمی است.

I have conceived a new approach that tries to reduce the chaos

من به راهکاری برای کاهش این آشفتگی

by introducing harmony.

از طریق هم‌سازی دست یافته‌ام.

Since many people don't know how an electric car could sound like,

چون ممکن است خیلی‌ها صدای خودرو‌های الکتریکی را نشنیده باشند،

I have to define, first of all, a new sound world,

باید آن را مشخص کنم، قبل از همه، دنیایی از صدا‌های جدید،

something that doesn't belong to our previous experience

چیزی که به تجربیات قبلی ما تعلق ندارد

but creates a reference for the future.

اما مبنایی را برای آینده می‌سازد.

Together with a small team, we create lots of sonic textures

همراه با یک گروه کوچک، ما بافت‌های صوتی زیادی را خلق کردیم

that are able to transmit emotion.

که توانایی ارسال احساسات را دارند.

Just like a painter with colors,

درست مانند نقاشی با رنگ‌ها،

we are able to connect feelings and frequencies

می‌توانیم احساسات و فرکانس‌ها را به هم مرتبط کنیم

so that whenever one is approaching a car,

تا هرگاه کسی به خودرویی نزدیک می‌شود،

we can feel an emotion

می‌توانیم حسی را بفهمیم

which, besides fulfilling the legal requirements,

که در کنار اعمال نیاز‌های قانونی،

speaks also about the character and the identity of the car.

بیانگر شخصیت و معین کننده خودرو باشد.

I call this paradigm "sound genetics."

من نام این پارادایم را «ژنتیک صوتی» گذاشته‌ام.

With sound genetics, I define, first of all, an aesthetic space of sound,

با ژنتیک صوتی، من قبل از هر چیز، زیبایی فضایی صدا را تعریف می‌کنم،

and at the same time, I search for new, innovative methods

و در همان زمان، در جستجوی شیوه‌های نو‌آورانه و جدیدی هستم

for generating soundscapes that we don't know,

تا اجزاء صوتی که نمی‌شناسیم را بسازند،

soundscapes that allow us to envision abstract worlds,

اجزاء صوتی تا دنیاهایی مجرد را متصور شویم،

to make them tangible and audible.

تا آن‌ها را ملموس و شنیدنی کنیم.

Sound genetics is based on three steps.

ژنتیک صوتی از سه مرحله تشکیل شده است.

The first one is the definition of a sonic organism,

اولین آن تعریف اندام صوتی است

the second one is a description of sonic variations,

دومین آن مشخصات متغیر‌های صوتی است،

and the third one is the composition of sound genes.

و سومی سرودن ژن‌های صدا.

The description of a sonic organism is based on a cluster of properties

مشخصات اندام صوتی برمبنای دسته‌ای از ویژگی‌ها تعریف می‌شود

that every sound that I compose should have.

که هر صدایی که می‌سازم باید داشته باشد.

[Sound is moving.]

[صدا حرکت می‌کند.]

I transfer to a small sound entity, such as the sound of a car,

به یک موجودیت صوتی کوچک، مثل صدای خودرو منتقل می‌شوم،

the power of the motion of music,

قدرت حرکت موسیقی،

so that sound can move so.

پس آن صدا هم می‌تواند حرکت کند.

[Sound is acting.]

[صدا اثر می‌گذارد.]

And just like a dancer on a stage,

و درست مثل یک رقصنده روی صحنه،

sound will project trajectories of sound in the air.

صدا مسیر‌هایی از صوت را در هوا مشخص می‌کند.

[Sound is memory.]

[صدا خاطره است.]

And it's not just about the sound of a car.

و تنها درباره صدای یک خودرو نیست.

It's the memory of my father coming back home.

این خاطره پدرم است که به خانه برمی‌گردد.

[Sound is hypnotizing.]

[صدا مسحور کننده است.]

And sound has the power to create an unexpected sense of wonder,

و صدا این قدرت را دارد تا حس غیرمنتظره‌ای از شگفتی را ایجاد کند،

which hypnotizes.

که مسحور کننده است.

And ultimately,

و نهایتا،

[Sound is superhuman.]

[صدا فراتر از انسان است.]

sound goes beyond the human condition,

صدا از شرایط انسانی فراتر است،

because it allows us to transcend.

چون اجازه می‌دهد تا فراتر برویم.

As a second step, we define the sonic variations.

به عنوان دومین قدم، متغیر‌های صوتی را تعریف کنیم.

[Identity prism]

[تجزیه کننده شخصیت]

Just like humans, where different bodies generate different voices,

درست مانند انسان‌ها، که تفاوت‌های جسمی صدا‌های مختلفی می‌سازد،

also different car shapes have a different acoustic behavior

خودرو‌های مختلف رفتار‌های صوتی متفاوتی دارند

which depends on the geometry and the materials.

که به هندسه و مواد بستگی پیدا می‌کند.

So we have to know, first of all, how this car propagates the sound outside

پس قبل از هرچیز باید بدانیم، که این خودرو صدا را چگونه در بیرون پخش می‌کند

by means of acoustic measurements.

از طریق اندازه‌گیری‌های صوتی.

And just like a single voice is able to produce different tones and timbres,

و همانطور که یک صدای مستقل می‌تواند نت‌ها و خواص متفاوتی داشته باشد،

at the same time, we produce different sonic variations

همان موقع، ما متغیر‌های صوتی مختلفی را

within a space of eight words that I defined.

در فضای هشت کلمه‌ای که تعریف کرده‌ام می‌سازیم.

And some of them are, to me, really important,

و بعضی از آن‌ها برای من واقعاً مهمند،

such as the concept of "visionary,"

برای مثال موضوع «رویایی بودن،»

of "elegance," of "dynamic," of "embracing."

«ظرافت،» «پویایی،» «شمول.»

And once we have defined these two aspects,

و وقتی که ما این جنبه‌ها را تعریف کردیم،

we have what I call the identity prism,

آنچه که اسمش را تجزیه کننده شخصیت گذاشته‌ام را بدست آورده‌ایم،

which is something like the sonic identity card of a car.

که چیزی مانند کارت هویت صوتی خودرو است.

And as a third step, we enter the world of the sound design,

و به عنوان سومین قدم، وارد دنیای طراحی صدا می‌شویم،

where the sound genes are composed

جایی که ژن‌های صوتی ترکیب می‌شوند

and a new archetype is conceived.

و نمونه اولیه بدست می‌آید.

Now let me show you another example

بگذارید مثال دیگری را نشانتان بدهم

of how I transform a sound field into a melody.

از اینکه چطور یک میدان صوتی را به یک ملودی تبدیل می‌کنم.

Think that I am a violin player on stage.

فکر کنید که من یک نوازنده ویولون روی صحنه هستم.

If I would start to play the violin,

اگر نواختن ویولن را شروع می‌کردم،

I would generate a sound field which would propagate in this hall,

میدان صوتی را تولید می‌کردم که در این سالن پخش می‌شد،

and at some point, the sound field would hit the side walls

و در زمانی، میدان صوتی به دیوار‌ها می‌خورد

and would be scattered all over the place.

و در کل اینجا پخش می‌شد.

And this is how it looked like.

و به این شکل دیده می‌شد.

Some time ago, I captured several ways of sound to hit side walls.

چند وقت قبل، من راه‌های مختلفی که صدا به دیوار‌های کناری می‌خورد را ثبت کرده‌ام.

And last year, I was asked by the Bavarian Radio Symphony Orchestra

و سال گذشته، ارکستر سمفونی رادیویی باواریا

to compose ringtones that they were going to play.

از من خواست تا ملودی زنگ گوشی که قرار بود بنوازند را برایشان بسازم.

So one of them, I had the idea to start from this sound field.

در یکی از آن‌ها، این فکر را داشتم که از این میدان صوتی شروع کنم.

I took a section,

بخشی را برداشتم،

I superimposed the section over the distribution

و آن بخش را روی

of the musicians onstage,

توزیع نوازنده‌های روی صحنه سوار کردم،

and then I followed the blooming of the sound field

و بعد شکوفایی میدان صوتی را

by means of three parameters:

بوسیله سه مولفه دنبال کردم:

time, intensity and frequency.

زمان، شدت و فرکانس.

Then I wrote down all the gradients for each instrument,

سپس تمامی الگو‌های تغییر برای هر ساز را نوشتم،

and as you can see, for instance,

و همانطور که می‌بینید، مثلا،

the piece will start with the string section playing very softly,

این قطعه با قسمتی از ساز زهی بسیار ملایم آغاز می‌شود،

and then it's going to have a crescendo as the brasses, the woods will jump in,

و سپس با ورود ساز‌های بادی و چوبی اوجی بوجود می‌آید،

and the melody will end with a harp and a piano

و ملودی با چنگ و پیانو پایان می‌یابد

playing on the highest range.

که در بالاترین دامنه می‌نوازند.

Let's listen how it sounded like.

بگذارید بشنویم تا چه صدایی دارد.

(Ethereal music)

(موسیقی روحانی)

(Music ends)

(پایان موسیقی)

So this is the sound of my alarm clock, actually, in the morning.

این صدای زنگ ساعت من، در صبح است،

(Laughter)

(خنده)

And now let's go back to electric cars.

حالا برگردیم به خودرو‌های الکتریکی.

And let's listen to the first example that I showed you.

و به اولین نمونه‌ای که نشانتان دادم گوش کنیم.

(Hum)

(هوم)

And now I would like to show you how a potential sound,

حالا می‌خواهم نشانتان دهم که چطور یک صدای بالقوه،

based on the sound genetics for electric cars, could sound like.

بر پایه ژنتیک صوتی خودرو‌های الکتریکی، می‌تواند چه صدایی داشته باشد.

(Ethereal music)

(موسیقی روحانی)

(Pitch rises with acceleration)

(گام با شتاب افزایش می‌یابد)

Cars are a metaphor of time, distance and journey,

خودرو استعاره‌ای از زمان، مسافت و سفر است،

of setting out and returning,

از رفتن و برگشتن،

of anticipation and adventure,

از امیدواری و ماجراجویی،

but, at the same time, of intelligence and complexity,

اما، در همان زمان، از هوش و پیچیدگی،

of human intuition and accomplishment.

از بینش و دستاورد‌های انسانی.

And the sound has to glorify all that.

و صدا باید تجلی‌بخش تمامی این‌ها باشد.

I see cars both as living creatures

من خودرو‌ها را موجوداتی زنده

and as highly complex performative art installations.

و به همان پیچیدگی ساختار‌های هنر‌های نمایشی می‌دانم.

The sounds that we envision through sound genetics

صدا‌هایی که توسط ژنتیک صوتی متصور شده‌ایم

allow us not only to celebrate this complexity

به ما اجازه می‌دهد تا نه تنها این پیچیدگی را گرامی بداریم

but also to make the world a more elegant and safe space.

بلکه جهان را مکانی زیباتر و امن‌تر کنیم.

Thank you.

متشکرم.

(Applause)

(تشویق)