An evolutionary perspective on human health and disease | Lara Durgavich

Transcriber: Ivana Korom Reviewer: Krystian Aparta

Translator: mohammad ali masoum Reviewer: Leila Ataei

When I was approximately nine weeks pregnant with my first child,

تقریبا در هفته نهم اولین بارداری‌ام بود که،

I found out I'm a carrier for a fatal genetic disorder

فهمیدم که حامل یک اختلال ژنتیکی کشنده

called Tay-Sachs disease.

به نام بیماری تی-ساکس هستم.

What this means

که به این معناست

is that one of the two copies of chromosome number 15

که یکی ازدو نسخه‌های کروموزوم شماره ۱۵

that I have in each of my cells

‌موجود در هر یک از سلول‌های من

has a genetic mutation.

یک جهش ژنتیکی دارد.

Because I still have one normal copy of this gene,

از آنجا که یک نسخه سالم از این ژن را دارم،

the mutation doesn't affect me.

این جهش به من آسیبی نمی‌زند.

But if a baby inherits this mutation from both parents,

اما اگر نوزاد این جهش را از هر دوی والدین به ارث ببرد.

if both copies of this particular gene don't function properly,

و هر دو نسخه‌ی این ژن خاص به درستی عمل نکنند،

it results in Tay-Sachs,

موجب بیماری تی- ساکس می‌شود،

an incurable disease

یک بیماری غیر قابل درمان

that progressively shuts down the central nervous system

که تدریجا سیستم عصبی مرکزی را از کار می‌اندازد

and causes death by age five.

و موجب مرگ تا سن ۵ سالگی می‌شود.

For many pregnant women, this news might produce a full-on panic.

این خبر ممکن است، باعث ایجاد یک ترس تمام عیار برای زنان حامله شود.

But I knew something that helped keep me calm

اما من چیزی را می‌دانستم که مرا آرام می‌کرد

when I heard this bombshell about my own biology.

وقتی متوجه این موضوع شوکه کننده درباره بیولوژی بدنم شدم.

I knew that my husband,

می‌دانستم که همسرم،

whose ancestry isn't Eastern European Jewish like mine,

که مثل من اصالتا از یهودی‌های شرق اروپا نیست،

had a very low likelihood

اینکه ناقل

of also being a carrier for the Tay-Sachs mutation.

جهش تای- ساکس باشد نیز بسیار کم است.

While the frequency of heterozygotes,

در حالی که فراوانی هتروزیگوت‌ها،

individuals who have one normal copy of the gene

افرادی که یک نسخه طبیعی از ژن

and one mutated copy,

و یک نسخه جهش یافته دارند،

is about one out of 27 people among Jews of Ashkenazi descent, like me,

در حدود یک نفر از۲۷ نفر در میان یهودیان از نژاد اشکنازی است، مانند من.

in most populations,

در اکثر جمعیت‌ها،

only one in about 300 people carry the Tay-Sachs mutation.

از هر ۳۰۰ نفر فقط یک نفر دارای جهش تی-ساکس است.

Thankfully, it turned out I was right not to worry too much.

خوشبختانه، معلوم شد حق با من است که زیاد نگران نیستم.

My husband isn't a carrier,

همسرم ناقل نیست.

and we now have two beautiful and healthy children.

و ما اکنون دو فرزند زیبا و سالم داریم.

As I said,

همانطور که بیان کردم،

because of my Jewish background,

به دلیل اصالت یهودی بودن من،

I was aware of the unusually high rate of Tay-Sachs in the Ashkenazi population.

من از میزان غیرمعمول بالای تی ساکس در اشکنازی‌ها آگاه بودم.

But it wasn't until a few years after my daughter was born

اما تنها چند سال پس از تولد دخترم بود

when I created and taught a seminar in evolutionary medicine at Harvard,

که یک سمینار پزشکی تکاملی را در هاروارد ایجاد و تدریس کردم،

that I thought to ask,

فکر کردم که می توانم بپرسم،

and discovered a possible answer to,

و پاسخ احتمالی این

the question "why?"

سوال را پیدا کردم که «چرا؟»

The process of evolution by natural selection

روند تکامل با انتخاب طبیعی

typically eliminates harmful mutations.

به طور معمول جهش‌های مضر را از بین می‌برد،

So how did this defective gene persist at all?

بنابراین چگونه این ژن معیوب کماکان ادامه یافت؟

And why is it found at such a high frequency

و چرا با این فرکانس بالا

within this particular population?

در این جمعیت خاص یافت می‌شود؟

The perspective of evolutionary medicine offers valuable insight,

چشم انداز پزشکی تکاملی بینش ارزشمندی را ارائه می‌دهد،

because it examines how and why

زیرا بررسی می‌کند که چگونه و چرا

humans' evolutionary past has left our bodies vulnerable

گذشته تکاملی انسان‌ها بدن ما را در معرض بیماری‌ها

to diseases and other problems today.

و سایر مشکلات امروزی قرار داده است

In doing so,

با این کار،

it demonstrates that natural selection doesn't always make our bodies better.

نشان می‌دهد که انتخاب طبیعی همیشه بدن ما را بهتر نمی‌کند.

It can't necessarily.

لزوماً نمی‌تواند.

But as I hope to illustrate with my own story,

اما همانطور که امیدوارم با داستان خودم توضیح دهم،

understanding the implications of your evolutionary past

درک مفاهیم گذشته تکاملی شما

can help enrich your personal health.

می تواند به غنی سازی سلامت شخصی شما کمک کند.

When I started investigating Tay-Sachs using an evolutionary perspective,

وقتی من با استفاده از دیدگاه تکاملی تحقیق در مورد تای- ساکس را شروع کردم،

I came across an intriguing hypothesis.

با یک فرضیه جذاب مواجه شدم.

The unusually high rate of the Tay-Sachs mutation

نرخ غیرمعمول بالای جهش تای- ساکس

in Ashkenazi Jews today

در یهودیان اشکنازی امروزه

may relate to advantages the mutation gave this population

ممکن است مربوط به مزایایی باشد که جهش به این جمعیت

in the past.

در گذشته داده بود،

Now I'm sure some of you are thinking,

اکنون مطمئن هستم که برخی از شما فکر می‌کنید،

"I'm sorry, did you just suggest that this disease-causing mutation

«متاسفم، آیا شما فقط پیشنهاد کردید که جهش مولد این بیماری

had beneficial effects?"

اثرات مفیدی داشت؟»

Yeah, I did.

بله، پینهاد کردم.

Certainly not for individuals who inherited two copies of the mutation

مطمئناً برای افرادی که دو نسخه از جهش را به ارث برده‌اند

and had Tay-Sachs.

و تای- ساکس داشتند نیست.

But under certain circumstances,

اما تحت شرایط خاص،

people like me,

افرادی مانند من،

who had only one faulty gene copy,

که فقط یک نسخه ژن معیوب داشتند،

may have been more likely to survive, reproduce

بیشتر زنده مانده‌اند، تولید مثل کرده‌اند

and pass on their genetic material,

و انتقال مواد ژنتیکی خود،

including that mutated gene.

از جمله آن ژن جهش یافته، را تجربه کنند.

This idea that there can be circumstances in which heterozygotes are better off

این ایده که می‌تواند شرایطی وجود داشته باشد که هتروزیگوت‌ها

might sound familiar to some of you.

بهتر باشند ممکن است برای برخی از شما آشنا به نظر برسد.

Evolutionary biologists call this phenomenon

زیست شناسان تکاملی این پدیده را

heterozygote advantage.

را مزیت هتروزیگوت می‌نامند.

And it explains, for example,

و به عنوان مثال توضیح می‌دهد،

why carriers of sickle cell anemia

که چرا ناقلان کم خونی داسی شکل

are more common among some African and Asian populations

در میان برخی از جمعیت‌های آفریقایی و آسیایی

or those with ancestry from these tropical regions.

یا کسانی که از نژاد این مناطق گرمسیری هستند بیشتر دیده می‌شود.

In these geographic regions, malaria poses significant risks to health.

در این مناطق جغرافیایی، مالاریا خطرات قابل توجهی برای سلامتی به همراه دارد.

The parasite that causes malaria, though,

انگلی که باعث مالاریا می‌شود، گرچه،

can only complete its life cycle in normal, round red blood cells.

می‌تواند چرخه زندگی خود را در گلوبول قرمزخون طبیعی و گرد کامل کند.

By changing the shape of a person's red blood cells,

با تغییر شکل گلوبول قرمز فرد،

the sickle cell mutation confers protection against malaria.

جهش سلول داسی محافظت در برابر مالاریا را ایجاد می کند.

People with the mutation aren't less likely to get bitten

افرادی که دچار جهش شده‌اند

by the mosquitoes that transmit the disease,

کمتر دچار گزش پشه‌های منتقل کننده بیماری می‌شوند،

but they are less likely to get sick or die as a result.

اما در نتیجه کمتر بیمار می‌شوند یا می‌میرند.

Being a carrier for sickle cell anemia

بنابراین ناقل کم خونی داسی شکل بودن

is therefore the best possible genetic option

بهترین گزینه ژنتیکی ممکن

in a malarial environment.

در یک محیط مالاریایی است.

Carriers are less susceptible to malaria,

ناقلین کمتر به مالاریا حساس هستند.

because they make some sickled red blood cells,

زیرا آن‌ها برخی از گلوبول‌های قرمز داسی شکل را ایجاد می‌کنند،

but they make enough normal red blood cells

اما سلول‌های قرمز خون را به اندازه کافی تولید می‌کنند

that they aren't negatively affected by sickle cell anemia.

که تحت تأثیر کم خونی داسی شکل قرار نمی‌گیرند.

Now in my case,

اکنون در مورد من،

the defective gene I carry won't protect me against malaria.

ژن معیوبی که حمل می‌کنم از من در برابر مالاریا محافظت نمی‌کند.

But the unusual prevalence of the Tay-Sachs mutation

اما شیوع غیرمعمول جهش تای- ساکس

in Ashkenazi populations

در جمعیت اشکنازی

may be another example of heterozygote advantage.

ممکن است نمونه دیگری از مزیت هتروزیگوت باشد.

In this case, increasing resistance to tuberculosis.

در این مورد، افزایش مقاومت در برابر سل.

The first hint of a possible relationship between Tay-Sachs and tuberculosis

اولین اشاره به وجود رابطه احتمالی بین تای-ساکس و سل

came in the 1970s,

در دهه ۱۹۷۰ بود،

when researchers published data

زمانی که محققان اطلاعاتی را منتشر کردند که

showing that among the Eastern European-born grandparents

نشان می‌داد در میان پدربزرگ و مادربزرگ متولد اروپای شرقی

of a sample of American Ashkenazi children born with Tay-Sachs,

از نمونه‌ی کودکان اشکنازی آمریکایی که با تای-ساکس متولد شده‌اند،

tuberculosis was an exceedingly rare cause of death.

سل علت بسیار نادر مرگ بود.

In fact, only one out of these 306 grandparents

در حقیقت، از این۳۰۶ پدربزرگ و مادربزرگ

had died of TB,

فقط یک نفر به دلیل سل فوت کرده بود،

despite the fact that in the early 20th century,

علی رغم این واقعیت که در اوایل قرن بیستم،

TB caused up to 20 percent of deaths in large Eastern European cities.

سل در شهرهای بزرگ اروپای شرقی باعث ۲۰ درصد مرگ و میر شد.

Now on the one hand, these results weren't surprising.

اکنون از یک طرف، این نتایج تعجب آور نبودند.

People had already recognized

مردم قبلاً تشخیص داده بودند

that while Jews and non-Jews in Europe

در حالی که یهودیان و غیر یهودیان در اروپا

had been equally likely to contract TB during this time,

به یک اندازه در این مدت به سل مبتلا شده بودند،

the death rate among non-Jews was twice as high.

میزان مرگ و میر در میان غیر یهودیان دو برابر بیشتر بود.

But the hypothesis that these Ashkenazi grandparents

اما این فرضیه که احتمالاً این پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های اشکنازی

had been less likely to die of TB

به علت بیماری سل به دلیل اینکه حداقل

specifically because at least some of them were Tay-Sachs carriers

برخی از آن‌ها ناقل تای ساکس بودند،

was novel and compelling.

می‌میرند، جدید و جذاب بود.

The data hinted

داده‌ها حاکی از آن است

that the persistence of the Tay-Sachs mutation

که تداوم جهش تای ساکس در

among Ashkenazi Jews

میان یهودیان اشکنازی

might be explained by the benefits of being a carrier

ممکن است با مزایای ناقل بودن

in an environment where tuberculosis was prevalent.

در محیطی که سل شیوع دارد، توضیح داده شود.

You'll notice, though,

متوجه خواهید شد، گرچه،

that this explanation only fills in part of the puzzle.

که این توضیحات فقط بخشی از پازل را پر می‌کند.

Even if the Tay-Sachs mutation persisted

حتی اگر جهش تای- ساکس ادامه داشته باشد

because carriers were more likely to survive,

زیرا ناقلین احتمال زنده ماندن

reproduce and pass on their genetic material,

تولید مثل و انتقال مواد ژنتیکی خود را دارند،

why did this resistance mechanism proliferate

چرا این مکانیسم مقاومت بخصوص

among the Ashkenazi population in particular?

در میان اشکنازی‌ها ارتقا یافته است؟

One possibility is that the genes and health of Eastern European Jews

یک احتمال این است که ژن ها و سلامت یهودیان اروپای شرقی

were affected not simply by geography

به سادگی تحت تأثیر جغرافیا نبوده است

but also by historical and cultural factors.

بلکه همچنین تحت تأثیرعوامل تاریخی و فرهنگی نیز بوده است.

At various points in history

در مقاطع مختلف تاریخ

this population was forced to live in crowded urban ghettos

این جمعیت مجبور به زندگی در محله‌های یهودی نشین شهری شلوغ

with poor sanitation.

با سرویس بهداشتی ضعیف شدند.

Ideal conditions for the tuberculosis bacterium to thrive.

شرایط ایده آل برای رشد باکتری سل.

In these environments, where TB posed an especially high threat,

در این محیط‌ها، که بیماری سل به ویژه تهدید زیادی ایجاد می‌کند،

those individuals who were not carriers of any genetic protection

احتمال مرگ آن دسته از افرادی که حامل

would have been more likely to die.

هیچ گونه محافظت ژنتیکی نبوده اند، بود

This winnowing effect

این اثر برنده سازی

together with a strong cultural predilection

همراه با یک تمایل فرهنگی قوی

for marrying and reproducing only within the Ashkenazi community,

برای ازدواج و تولید مثل فقط در جامعه اشکنازی،

would have amplified the relative frequency of carriers,

فرکانس نسبی حامل ها را تقویت می‌کرد،

boosting TB resistance

مقاومت در برابر سل را افزایش می‌دهد،

but increasing the incidence of Tay-Sachs as an unfortunate side effect.

اما میزان بروز تای-ساکس را به عنوان یک عارضه جانبی ناگوار افزایش می‌دهد.

Studies from the 1980s support this idea.

مطالعات دهه ۱۹۸۰ از این ایده حمایت می‌کند.

The segment of the American Jewish population

بخشی از جمعیت یهودیان آمریکا

that had the highest frequency of Tay-Sachs carriers

که بیشترین فرکانس حاملان تای- ساکس را داشتند

traced their descent

تبار خود را

to those European countries where the incidence of TB was highest.

به کشورهای اروپایی منتقل می‌کردند که در آنها بیشترین میزان سل را داشت.

The benefits of being a Tay-Sachs carrier were highest

مزایای حامل تای-ساکس بودن

in those places where the risk of death due to TB was greatest.

در مناطقی که خطر مرگ ناشی از سل بیشتر بود بالاترین بود.

And while it was unclear in the 1970s or '80s

و گرچه در دهه ۱۹۷۰ یا ۸۰ مشخص نبود

how exactly the Tay-Sachs mutation offered protection against TB,

که جهش تای-ساکس دقیقاً چگونه از سل محافظت می‌کند،

recent work has identified

اما کارهای اخیر مشخص کرده است

how the mutation increases cellular defenses against the bacterium.

که چگونه جهش باعث افزایش دفاع سلولی در برابر باکتری می‌شود.

So heterozygote advantage can help explain

بنابراین مزیت هتروزیگوت می‌تواند توضیح دهد

why problematic versions of genes persist at high frequencies

که چرا نسخه‌های مسئله دار ژن‌ها در فرکانس‌های بالا

in certain populations.

در جمعیت‌های خاص باقی می‌مانند.

But this is only one of the contributions evolutionary medicine can make

اما این تنها یکی از مشارکت‌های پزشکی تکاملی

in helping us understand human health.

در کمک به ما در درک سلامت انسان است.

As I mentioned earlier,

همانطور که پیشتراشاره کردم،

this field challenges the notion

این زمینه این تصور را به چالش می‌کشد

that our bodies should have gotten better over time.

که بدن ما باید با گذشت زمان بهتر شده باشد.

An idea that often stems from a misconception

ایده‌ای که اغلب ناشی از تصور غلط

of how evolution works.

از نحوه عملکرد تکامل است.

In a nutshell,

به طور خلاصه،

there are three basic reasons why human bodies,

سه دلیل اساسی وجود دارد که باعث می‌شود امروزه بدن انسان‌ها،

including yours and mine,

از جمله شما و مال من،

remain vulnerable to diseases and other health problems today.

در برابر بیماری‌ها و سایر مشکلات بهداشتی آسیب پذیر باشند.

Natural selection acts slowly,

انتخاب طبیعی به کندی عمل میکند،

there are limitations to the changes it can make

برای تغییراتی که می‌تواند ایجاد کند محدودیت‌هایی دارد

and it optimizes for reproductive success,

واین برای موفقیت در تولید مثل،

not health.

و نه سلامت بهینه می‌شود.

The way the pace of natural selection affects human health

روشی که سرعت انتخاب طبیعی بر سلامتی انسان تأثیر می‌گذارد

is probably most obvious

احتمالاً در رابطه افراد با

in people's relationship with infectious pathogens.

عوامل بیماری زای عفونی بارزترین است.

We're in a constant arms race with bacteria and viruses.

ما در یک مسابقه تسلیحاتی مداوم با باکتری‌ها و ویروس‌ها هستیم.

Our immune system is continuously evolving to limit their ability to infect,

سیستم ایمنی ما داپما در حال پیشرفت است تا توانایی آنها در آلوده کردن را محدود کند،

and they are continuously developing ways to outmaneuver our defenses.

و آنها به طور مداوم در حال توسعه روش‌هایی هستند که می‌توانند از دفاع ما فراتر روند.

And our species is at a distinct disadvantage

و گونه‌های ما به

due to our long lives and slow reproduction.

دلیل طول عمر طولانی و تولید مثل آهسته در یک نقطه ضعف مشخص قرار دارند.

In the time it takes us to evolve one mechanism of resistance,

در زمانی که ما به تکامل یک مکانیسم مقاومت نیاز داریم،

a pathogenic species will go through millions of generations,

یک گونه بیماری زا میلیون‌ها نسل را طی می‌کند،

giving it ample time to evolve,

به آن زمان کافی برای تکامل می‌دهد،

so it can continue using our bodies as a host.

بنابراین می‌تواند از بدن ما به عنوان میزبان استفاده کند.

Now what does it mean that there are limitations

حال تغییراتی که انتخاب طبیعی

to the changes natural selection can make?

می‌تواند ایجاد کند محدودیت‌هایی دارد؟

Again, my examples of heterozygote advantage

باز هم، مثال‌های من از مزیت هتروزیگوت

offer a useful illustration.

یک تصویر مفید ارائه می‌دهد.

In terms of resisting TB and malaria,

از نظر مقاومت در برابر سل و مالاریا،

the physiological effects of the Tay-Sachs and sickle cell anemia mutations

اثرات فیزیولوژیکی تای- ساکس و جهش‌های کم خونی داسی شکل

are good.

خوب است.

Taken to their extremes, though,

اگرچه، به بی‌نهایت رسیده‌اند،

they cause significant problems.

آن‌ها مشکلات مهمی ایجاد می‌کنند.

This delicate balance highlights the constraints

این تعادل ظریف، محدودیت‌های

inherent in the human body,

ذاتی بدن انسان را برجسته می‌کند،

and the fact that the evolutionary process

و این واقعیت است که فرایند تکامل

must work with the materials already available.

باید با مواد موجود ازقبل کار کند.

In many instances,

در بسیاری از موارد،

a change that improves survival or reproduction

تغییری که بقا یا تولید مثل

in one sense

را به یک معنا بهبود بخشد،

may have cascading effects that carry their own risk.

ممکن است اثرات ناگهانی داشته باشد که خطر خاص خود را دارد.

Evolution isn't an engineer that starts from scratch

تکامل مهندسی نیست که از ابتدا شروع کند

to create optimal solutions to individual problems.

تا راه حل‌های بهینه برای مشکلات فردی ایجاد کند.

Evolution is all about compromise.

تکامل همه چیز در مورد سازش است.

It's also important to remember,

همچنین مهم است که به یاد داشته باشید،

when considering our bodies' vulnerabilities,

هنگام آسیب پذیری بدن ما،

that from an evolutionary perspective,

از نظر تکاملی،

health isn't the most important currency.

سلامتی مهمترین جریان نیست.

Reproduction is.

تولید مثل است.

Success is measured not by how healthy an individual is,

موفقیت نه با میزان سلامت فرد،

or by how long she lives,

یا با توجه به عمر وی اندازه گیری می‌شود،

but by how many copies of her genes she passes to the next generation.

بلکه با تعداد کپی از ژن‌های او به نسل بعدی اندازه گیری می‌شود.

This explains why a mutation

این توضیح می‌دهد که چرا

like the one that causes Huntington's disease,

جهشی مانند بیماری هانتینگتون،

another degenerative neurological disorder,

یکی دیگر از اختلالات عصبی پایین رونده،

hasn't been eliminated by natural selection.

با انتخاب طبیعی از بین نرفته است.

The mutation's detrimental effects

اثرات مخرب جهش

usually don't appear until after the typical age of reproduction,

معمولاً تا بعد از سن معمول تولید مثل،

when affected individuals have already passed on their genes.

زمانی که افراد مبتلا قبلاً ژن خود را منتقل کرده اند، ظاهر نمی‌شود.

As a whole,

به طور کلی،

the biomedical community focuses on proximate explanations

جامعه زیست پزشکی بر توضیحات تقریبی متمرکز است

and uses them to shape treatment approaches.

و از آن‌ها برای شکل دادن به رویکردهای درمانی استفاده می‌کند.

Proximate explanations for health conditions

توضیحات تقریبی در مورد شرایط سلامتی

consider the immediate factors:

عوامل فوری را در نظر می‌گیرد:

What's going on inside someone's body right now

در حال حاضر در داخل بدن کسی چه می‌گذرد

that caused a particular problem.

که مشکل خاصی ایجاد کرده است.

Nearsightedness, for example,

به عنوان مثال، نزدیک بینی،

is usually the result of changes to the shape of the eye

معمولاً نتیجه تغییر شکل چشم است

and can be easily corrected with glasses.

و به راحتی با عینک قابل اصلاح است.

But as with the genetic conditions I've discussed,

اما همانطور که در مورد شرایط ژنتیکی بحث کردم،

a proximate explanation only provides part of the bigger picture.

توضیحات تقریبی فقط بخشی از تصویر بزرگتر را ارائه می‌دهد،

Adopting an evolutionary perspective

اتخاذ یک دیدگاه تکاملی

to consider the broader question of why do we have this problem

برای در نظر گرفتن سوال گسترده تر این که چرا ما این مشکل را داریم

to begin with --

که با آن --

what evolutionary medicine calls the ultimate perspective --

چیزی که پزشکی تکاملی آن را چشم انداز نهایی می‌نامد --

can give us insight into nonimmediate factors

می‌تواند به ما بینش در مورد عوامل غیر فوری

that affect our health.

که بر سلامتی ما تأثیر می‌گذارد، بدهد.

This is crucial,

این امربسیار مهم است،

because it can suggest ways by which you can mitigate your own risk

زیرا می‌تواند روش‌هایی را پیشنهاد دهد که از طریق آن می‌توانید خطر خود

or that of friends and family.

یا دوستان و خانواده خود را کاهش دهید.

In the case of nearsightedness,

در مورد نزدیک بینی،

some research suggests

برخی تحقیقات نشان می‌دهد

that one reason it's becoming more common in some populations

که یکی از دلایل شیوع آن در بعضی از جمعیت‌ها

is that many people today,

این است که امروزه بسیاری از افراد،

including most of us in this room,

از جمله اکثر ما در این اتاق،

spend far more time reading, writing

زمان بسیار بیشتری را صرف مطالعه، نوشتن

and engaging with various types of screen

و تعامل با انواع صفحه نمایش می‌کنیم.

than we do outside, interacting with the world on a bigger scale.

در خارج، در تعامل با جهان در مقیاس بزرگتر.

In evolutionary terms, this is a recent change.

از نظر تکاملی،این یک آخرین تغییر است

For most of human evolutionary history,

در بیشتر تاریخ تکامل بشری،

people used their vision across a broader landscape,

مردم از دید خود در فضای وسیع تری استفاده می‌کردند.

spending more time in activities like hunting and gathering.

و زمان بیشتری را به فعالیت‌هایی مانند شکار و جمع آوری می‌پرداختند.

The increase in recent years in what's termed "near work,"

افزایش در سال‌های اخیر آنچه "نزدیک کار" نامیده می‌شود.

focusing intensely on objects directly in front of us

و تمرکز شدید روی اشیایی که مستقیماً در مقابل ما قرار دارند

for long periods of time,

برای مدت طولانی،

strains our eyes differently

چشمان ما را به گونه دیگری خسته می‌کند

and affects the physical shape of the eye.

و شکل فیزیکی چشم را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

When we put all these pieces together,

وقتی همه این قطعات را کنار هم قرار می‌دهیم،

this ultimate explanation for nearsightedness --

این توضیح نهایی برای کوته بینی --

that environmental and behavioral change impact the way we use our eyes --

که تأثیر تغییر محیط و رفتار در نحوه استفاده از چشم --

helps us better understand the proximate cause.

به ما کمک می‌کند تا علت تقریبی را بهتر درک کنیم.

And an inescapable conclusion emerges --

و نتیجه گیری اجتناب ناپذیری نشان می‌دهد --

my mother was right,

حق با مادرم بود،

I probably should have spent a little less time with my nose in a book.

من احتمالاً باید زمان کمتری را با بینی‌ام در کتاب می‌گذراندم.

This is just one of many possible examples.

این فقط یکی از مثال‌های ممکن است.

So the next time you or a loved one are faced with a health challenge,

پس دفعه بعدی که شما یا یکی ازعزیزان شما با یک چالش سلامتی روبرو می‌شوید

whether it's obesity or diabetes,

خواه چاقی باشد یا دیابت،

an autoimmune disorder,

اختلال خودایمنی باشد،

or a knee or back injury,

یا زانو یا کمردرد باشد،

I encourage you to think

من شما را تشویق می‌کنم

about what an ultimate perspective can contribute.

که به یک دیدگاه نهایی کمک کنید،

Understanding that your health

درک اینکه سلامتی شما نه تنها

is affected not just by what's going on in your body right now,

تحت تأثیر آنچه در حال حاضر در بدن شما قرار دارد،

but also by your genetic inheritance, culture and history,

بلکه همچنین ارث ژنتیکی، فرهنگ و تاریخچه شما را تحت تأثیر قرار می‌دهد،

can help you make more informed decisions

می‌تواند به شما کمک کند تا

about predispositions, risks and treatments.

در مورد استعدادها، خطرات و روش‌های درمانی آگاهانه تصمیم بگیرید،

As for me,

در مورد من،

I won't claim that an evolutionary medicine perspective

من ادعا نخواهم کرد که دیدگاه پزشکی تکاملی

has always directly influenced my decisions,

همیشه مستقیماً بر تصمیمات من،

such as my choice of spouse.

از جمله انتخاب همسرم تأثیر گذاشته است.

It turned out, though,

هرچند معلوم شد، گرچه،

that not following the traditional practice

که پیروی نکردن از روش سنتی

of marrying within the Jewish community

ازدواج در جامعه یهودیان

ultimately worked in my favor genetically,

در نهایت از نظر ژنتیکی به نفع من بود.

reducing the odds of me having a baby with Tay-Sachs.

و از احتمال بچه دار شدن من با تای- ساکس می‌کاهد.

It's a great example of why not every set of Ashkenazi parents

این یک نمونه عالی از این است که چرا همه والدین اشکنازی

should hope that their daughter marries "a nice Jewish boy."

نباید امیدوار باشند که دختر آنها با "یک پسر خوب یهودی" ازدواج کند.

(Laughter)

(خنده حضار)

(Audience) Woo-hoo!

(حضار) واااووو!

More importantly, though,

از همه مهمتر، گرچه،

the experience of learning about my own genes

تجربه یادگیری در مورد ژن‌های خودم به من آموخت

taught me to think differently about health in the long run,

که در طولانی مدت به طور متفاوتی درباره سلامتی فکر کنم،

and I hope sharing my story inspires you to do the same.

امیدوارم به اشتراک گذاشتن داستان من به شما الهام دهد تا همان کار را انجام دهید.

Thank you.

سپاسگزارم.

(Applause)

(تشویق)