The accelerating power of technology | Ray Kurzweil

ری کاژویل راجع به اینکه چگونه تکنولوژی زندگی ما را تغییر می دهد صحبت می کند

Translator: asadollah asadshir Reviewer: Behnam Taheri

Well, it's great to be here.

خب، خوشحالم که اینجا هستم

We've heard a lot about the promise of technology, and the peril.

ما در مورد مزایای تکنولوژی و همچنین در مورد خطراتش زیاد شنیده ایم

I've been quite interested in both.

من شدیدا به هر دو موضوع علاقمندم.

If we could convert 0.03 percent

اگر ما میتونستیم 0.03 درصد از

of the sunlight that falls on the earth into energy,

نور خورشید را که به زمین می تابد به انرژی تبدیل کنیم،

we could meet all of our projected needs for 2030.

میتوانستیم تمامی نیازهای مان را تا سال 2030 برآورده کنیم.

We can't do that today because solar panels are heavy,

در حال حاضر نمیتونیم این کارو بکنیم چون سلولهای خورشیدی سنگین،

expensive and very inefficient.

گرhون و بسیار ناکارآمد هستند.

There are nano-engineered designs,

در حال حاضر طراحی های مهندسی نانو بسیاری وجود دارد

which at least have been analyzed theoretically,

که حداقل به صورت تئوریک تجزیه و تحلیل شده اند

that show the potential to be very lightweight,

که می توانند بسیار سبک

very inexpensive, very efficient,

ارزان و کارآمد باشند

and we'd be able to actually provide all of our energy needs in this renewable way.

و بشر قادر خواهد بود تمام انرژی مورد نیازش را از این طریق فراهم کند

Nano-engineered fuel cells

سلول های سوختی مهندسی نانو

could provide the energy where it's needed.

می توانند انرژی مورد نیاز را در هر مکان فراهم کنند

That's a key trend, which is decentralization,

تمرکززدایی روندی کلیدی است

moving from centralized nuclear power plants and

انتقال از نیروگاه های هسته ای متمرکز به

liquid natural gas tankers

تانکرهای گاز طبیعی مایع

to decentralized resources that are environmentally more friendly,

به سمت منابع غیرمتمرکزی که با محیط زیست مهربان تر هستند

a lot more efficient

و همچنین کارآمدتر می باشند

and capable and safe from disruption.

با توانایی بیشتر و بدون خطر

Bono spoke very eloquently,

بونو بسیار سلیس صحبت کرد

that we have the tools, for the first time,

در مورد اینکه برای اولین بار ابزارهایی داریم

to address age-old problems of disease and poverty.

برای نشان دادن مشکلات ریشه ای ناشی از فقر و بیماری.

Most regions of the world are moving in that direction.

بیشتر مناطق جهان به این سمت در حال حرکت هستند.

In 1990, in East Asia and the Pacific region,

در 1990، در منطقه آسیای شرقی و پاسفیک،

there were 500 million people living in poverty --

500 میلیون نفر در فقر زندگی می کردند

that number now is under 200 million.

که این عدد در حال حاضر 200 میلیون نفر است

The World Bank projects by 2011, it will be under 20 million,

بانک جهانی برنامه ریزی کرده که تا سال 2011، این مقدار به زیر 20 میلیون نفر خواهد رسید،

which is a reduction of 95 percent.

که این یک کاهش 95 درصدی است.

I did enjoy Bono's comment

من از پیشنهاد بونو لذت بردم

linking Haight-Ashbury to Silicon Valley.

منظورم پیوند بین «هیت-اشبو» و «سیلیکون ولی»

Being from the Massachusetts high-tech community myself,

من عضوی از انجمن سطح بالای تکنولوژی در ماساچوست بودم،

I'd point out that we were hippies also in the 1960s,

و همچنین در دهه 1960 عضوی از دار و دسته هیپی ها

although we hung around Harvard Square.

اگرچه در میدان دانشگاه هاروارد بودیم

But we do have the potential to overcome disease and poverty,

ولی پتانسیل این را داشتیم که بر فقر و بیماری غلبه کنیم.

and I'm going to talk about those issues, if we have the will.

و اگه فرصت داشته باشیم می خواهدم درباره این مشکلات صحبت کنم

Kevin Kelly talked about the acceleration of technology.

کوین کلی در مورد شتاب تنکولوژی صحبت کرد.

That's been a strong interest of mine,

که این موضوع مورد علاقه من شده است

and a theme that I've developed for some 30 years.

و زمینه ای است که من در طی 30 سال آن را توسعه داده ام

I realized that my technologies had to make sense when I finished a project.

من متوجه شدم که وقتی پروژه را تمام کردیم ، تکنولوژی آن باید تاثیرگذار می بود

That invariably, the world was a different place

و این هنگامی بود که دنیا جای متفاوتی شده بود

when I would introduce a technology.

نسبت به زمانی که ما فناوری رو معرفی کرده بودیم

And, I noticed that most inventions fail,

و متوجه شدم که عدم موفقیت بیشتر اختراعات،

not because the R&D department can't get it to work --

به این خاطر نیست که بخش تحقیق و توسعه در بکارگیری آن ناتوان است

if you look at most business plans, they will actually succeed

اگر شما به اکثر طرح های تجاری نگاهی بیندازید، می بینید که آنها وقتی واقعا موفق می شوند

if given the opportunity to build what they say they're going to build --

که فرصت کافی برای ساختن چیزی که می گفتند را داشته باشند

and 90 percent of those projects or more will fail, because the timing is wrong --

و 90 درصد یا بیش از 90 درصد این پروژه ها به دلیل زمانبدی اشتباه شکست خواهند خورد

not all the enabling factors will be in place when they're needed.

و وقتی که به تمامی عوامل موفقیت نیاز داریم ، آنها در دسترس نیستند.

So I began to be an ardent student of technology trends,

لذا تصمیم گرفتم شاگرد سخت کوشی برای یادگیری تکنولوژی بشوم

and track where technology would be at different points in time,

و روند حرکت تکنولوژی را در طول زمان ردیابی کنم،

and began to build the mathematical models of that.

و شروع به مدل سازی ریاضی آن کردم.

It's kind of taken on a life of its own.

مدلی که برگرفته از دوام این تکنولوژی هاست

I've got a group of 10 people that work with me to gather data

من گروهی 10 نفره تشکیل دادم که در جمع کردن داده ها

on key measures of technology in many different areas, and we build models.

در مقیاس های کلیدی تکنولوژی در زمینه های مختلف به من کمک می کردند و آنگاه ما مدل ها را ساختیم.

And you'll hear people say, well, we can't predict the future.

شما شنیدید که مردم میگویند که ما آینده را نمیتوانیم پیش بینی کنیم.

And if you ask me,

و اگر شما از من بپرسید،

will the price of Google be higher or lower than it is today three years from now,

ارزش گوگل تا سه سال آینده از ارزش فعلی اش بیشتر خواهد شد یا کمتر

that's very hard to say.

بسیار مشکل است که به این پرسش پاسخ دهیم

Will WiMax CDMA G3

و یا آیا WiMax CDMA G3

be the wireless standard three years from now? That's hard to say.

تا سه سال آینده استاندارد شبکه های بی سیم خواهد شد؟ جواب این هم مشکل است

But if you ask me, what will it cost

اما اگر ازمن بپرسید، هزینه

for one MIPS of computing in 2010,

یک MIPS تا سال 2010 چقدر خواهد بود،

or the cost to sequence a base pair of DNA in 2012,

یا هزینه مرتب سازی یک جفت دی ان ای در سال 2012

or the cost of sending a megabyte of data wirelessly in 2014,

یا هزینه ارسال یک مگابایت اطلاعات بصورت بی سیم در سال 2014

it turns out that those are very predictable.

مدل ما روشن می کند که پاسخ این پرسش ها بسیار قابل پیش بینی می باشد

There are remarkably smooth exponential curves

منحنی های نمایی یکنواختی هستند که

that govern price performance, capacity, bandwidth.

هزینه کارآیی، ظرفیت و پهنای باند را می توان از طریق آنها به دست آورد

And I'm going to show you a small sample of this,

و مایلم که نمونه کوچکی از این را به شما نشان بدهم،

but there's really a theoretical reason

اما واقعا دلیلی تئوریک وجود دارد

why technology develops in an exponential fashion.

که چرا تکنولوژی به صورت نمایی توسعه پیدا می کند

And a lot of people, when they think about the future, think about it linearly.

و بیشتر مردم ، وقتی درباره آینده فکر می کنند، آن را به صورت خطی می بینند.

They think they're going to continue

مردم فکر می کنند که به

to develop a problem

بسط و پرورش یک مساله ادامه خواهند داد

or address a problem using today's tools,

و یا به رفع مشکلی توسط ابزارهای امروزی خواهند پرداخت

at today's pace of progress,

با همین سرعتی که امروزه انجام می دهند

and fail to take into consideration this exponential growth.

و از توجه به پیشرفت چنین توابع نمایی غافل می شوند

The Genome Project was a controversial project in 1990.

پروژه ژنوم پروژه ای جنجال برانگیز در سال 1990 بود.

We had our best Ph.D. students,

ما بهترین دانشجویان دوره دکترا را داشتیم

our most advanced equipment around the world,

و پیشرفته ترین تجهیزات را در سرتاسر دنیا

we got 1/10,000th of the project done,

ما در کل دنیا، یک ده هزارم پروژه به انجام رسیده است

so how're we going to get this done in 15 years?

پس ما چطور می خواستیم این پروژه را طی 15 سال انجام بدهیم؟

And 10 years into the project,

و 10 سال از پروژه گذشته بود،

the skeptics were still going strong -- says, "You're two-thirds through this project,

و بدبین ها هنوز بطور جدی می گفتند دو سوم زمانبندی پروژه گذشته

and you've managed to only sequence

و شما فقط درصد بسیار کمی

a very tiny percentage of the whole genome."

از کل پروژه را انجام داده اید

But it's the nature of exponential growth

ولی این طبیعت رشد نمایی هست

that once it reaches the knee of the curve, it explodes.

که وقتی که به قسمت زانوی منحنی می رسد، منفجر می شود.

Most of the project was done in the last

بیشتر کار پروژه

few years of the project.

در چند سال پایانی آن به انجام رسید

It took us 15 years to sequence HIV --

چیدمان ژن های ویروس HIV پانزده سال طول کشید

we sequenced SARS in 31 days.

و این کار برای ویروس سارس در 31 روز انجام شد

So we are gaining the potential to overcome these problems.

بنابراین ما پتانسیل غلبه بر این مشکلات را بدست آوردیم.

I'm going to show you just a few examples

حالا می خواهم چند مثال کوچک در مورد اینکه

of how pervasive this phenomena is.

این پدیده چقدر فراگیر شده است به شما نشان بدهم.

The actual paradigm-shift rate, the rate of adopting new ideas,

یک نرخ جابجایی-پارادایم حقیقی، سرعت ظهور ایده های نو است،

is doubling every decade, according to our models.

که براساس مدل های ما هر دو دهه دو برابر می شود،

These are all logarithmic graphs,

اینها همه نمودارهای لگاریتمی هستند،

so as you go up the levels it represents, generally multiplying by factor of 10 or 100.

که هر چقدر شما به سمت سطوح بالاتر می روید به صورت کلی در عامل 10 یا 100 ضرب می شود

It took us half a century to adopt the telephone,

اختراع تلفن برای ما نیم قرن طول کشید،

the first virtual-reality technology.

اولین فناوری واقعیت مجازی.

Cell phones were adopted in about eight years.

حدود هشت سال طول کشید تا تلفن همراه فراگیر شود.

If you put different communication technologies

اگر شما تکنولوژی های متفاوت ارتباطی را

on this logarithmic graph,

روی این نمودار لگاریتمی قرار دهید،

television, radio, telephone

تلویزیون، رادیو، تلفن

were adopted in decades.

ظرف چندین دهه فراگیر شده اند.

Recent technologies -- like the PC, the web, cell phones --

تکنولوزیهای جدید، مثل کامپیوتر، وب یا تلفن همراه

were under a decade.

در کمتر از یک دهه فراگیر شده اند.

Now this is an interesting chart,

اینک این یک نمودار جالب است،

and this really gets at the fundamental reason why

این در واقع علت اساسی اینکه چرا یک

an evolutionary process -- and both biology and technology are evolutionary processes --

پیشرفت روند تکاملی (بیولوژی و تکنولوژی هر دو پیشرفت های تکاملی هستند) شتاب می گیرد را

accelerate.

نشان می دهد.

They work through interaction -- they create a capability,

آنها از طریق تعامل کار می کنند -- آنها یک توانایی را بوجود می آورند،

and then it uses that capability to bring on the next stage.

و سپس آن توانایی را جهت رسیدن به مرحله بعد استفاده می کنند.

So the first step in biological evolution,

لذا مرحله اول در سنجش بیولوژیکی،

the evolution of DNA -- actually it was RNA came first --

سنجش دی ان ای -- در واقع نخست ار ان ای بوجود آمد --

took billions of years,

میلیاردها سال زمان برد،

but then evolution used that information-processing backbone

اما بعد از آن ، این ارزیابی اولیه، قدرت پردازش اطلاعاتی را مورد استفاده قرار داد

to bring on the next stage.

تا به مرحله بعد برسد.

So the Cambrian Explosion, when all the body plans of the animals were evolved,

از اینرو انفجار کامبرین، وقتی که تمامی طرح های بدن حیوانات تکامل یافته بود،

took only 10 million years. It was 200 times faster.

تنها 10 میلیون سال زمان برد که 200 برابر سریع تر بود.

And then evolution used those body plans

و سپس سنجش طرح های بدن را جهت

to evolve higher cognitive functions,

تکامل وظایف شناختی بالاتر مورد استفاه قرار داد،

and biological evolution kept accelerating.

و سنجش بیولوژیکی شتاب گرفت.

It's an inherent nature of an evolutionary process.

این طبیعت ذاتی یک روند تکاملی است.

So Homo sapiens, the first technology-creating species,

بنابراین انسان ساپینز، اولین تکنولوژی که گونه ها را ایجاد می کند،

the species that combined a cognitive function

گونه هایی که یک عملکرد ادراکی را ترکیب می کند با

with an opposable appendage --

یک دستگاه فرعی انعطاف پذیر

and by the way, chimpanzees don't really have a very good opposable thumb --

راستی شامپانزه ها انگشت شست قابل انعطاف خوبی ندارند

so we could actually manipulate our environment with a power grip

در واقع ما میتوانی محیط اطرافمان را با اتکا به قدرت اداره کنیم

and fine motor coordination,

و هماهنگی محرک خوب،

and use our mental models to actually change the world

و مدل های مغزی خود را برای تغییر واقعی دنیا استفاده کنیم

and bring on technology.

و آوردن تکنولوژی.

But anyway, the evolution of our species took hundreds of thousands of years,

اما بهرحال، تکامل گونه های ما صدها هزار سال زمان برده،

and then working through interaction,

و سپس با استفاده از طریق تعامل،

evolution used, essentially,

اساسا، تکامل استفاده کرده از

the technology-creating species to bring on the next stage,

تکنولوژی ایجاد گونه ها برای رسیدن به مرحله بعد،

which were the first steps in technological evolution.

که اولین گامها در تکامل تکنولوژیکی بود.

And the first step took tens of thousands of years --

این مرحله دهها هزار سال زمان برده --

stone tools, fire, the wheel -- kept accelerating.

ابزارهای سنگی، آتش، چرخ -- و تکامل در حال شتاب گرفتن بوده است.

We always used then the latest generation of technology

ما همیشه آخرین تولیدات تکنولوژی را استفاده کرده ایم

to create the next generation.

برای ایجاد تولیدات بعدی.

Printing press took a century to be adopted;

یک قرن زمان تا ماشین چاپ بوجود آید،

the first computers were designed pen-on-paper -- now we use computers.

اولین کامپیوترها بصورت قلم - روی - کاغذ -- طراحی شدند حالا ما از کامپیوترها استفاده می کنیم.

And we've had a continual acceleration of this process.

و می بینید که یک شتاب مستمر در پیشرفت را داشته ایم.

Now by the way, if you look at this on a linear graph, it looks like everything has just happened,

و راستی حالا، اگر شما به نمودار خطی بنگرید، به نظر می رسد هر چیزی به تازگی رخ داده است،

but some observer says, "Well, Kurzweil just put points on this graph

ولی بعضی ناظرین میگویند، «خب، کاژویل فقط نقاط را روی این نمودار

that fall on that straight line."

که بر روی آن خط راست جریان دارد قرار می دهد.»

So, I took 15 different lists from key thinkers,

ولی، 15 لیست از اندیشمندان کلیدی آنرا ارائه میدهند به همین صورت

like the Encyclopedia Britannica, the Museum of Natural History, Carl Sagan's Cosmic Calendar

مانند دائره المعارف بریتانیکا، موزه تاریخ طبیعی، تقویم جهانی کارل ساگان

on the same -- and these people were not trying to make my point;

-- و این مجموعه ها سعی ندارند که برای من روی نمودار نقاط بسازند،

these were just lists in reference works,

اینها فقط تعدادی از مراجع کارها بودند.

and I think that's what they thought the key events were

و به نظر من این چیزی است که آنها عقیده دارند دو رویداد اصلی

in biological evolution and technological evolution.

در تکامل بیولوژیکی و تکامل تکنولوژیکی بوده است.

And again, it forms the same straight line. You have a little bit of thickening in the line

و مجددا، آن همان خط راست را شکل میدهد. شما یک مقدار کوچک سفت شدن در خط دارید

because people do have disagreements, what the key points are,

چرا که در میان مردم اختلافاتی وجود دارد، در اینکه نقاط اصلی و کلیدی کدام هستند

there's differences of opinion when agriculture started,

این اختلاف نظر در مورد وقتی است که کشاورزی شروع میشود،

or how long the Cambrian Explosion took.

یا اینکه -- انفجار کامبرین چه مقدار به طول انجامیده است.

But you see a very clear trend.

ولی شما شاهد یک روند بسیار روشن هستید.

There's a basic, profound acceleration of this evolutionary process.

یک شتاب پایه ای عمیق در پیشرفت تکامل وجود دارد.

Information technologies double their capacity, price performance, bandwidth,

تکنولوژی اطلاعات دوبرابر کرده ظرفیتها، هزینه عملکرد و پهنای باند خود را

every year.

هر سال.

And that's a very profound explosion of exponential growth.

و آن یک انفجار بسیار عمیق در رشد نمایی است.

A personal experience, when I was at MIT --

براساس یک تجربه شخصی، وقتی که من در MIT بودم --

computer taking up about the size of this room,

یک کامپیوتر به اندازه این سالن جا میگرفت،

less powerful than the computer in your cell phone.

با قدرتمندی کمتر از کامپیوتر موجود در تلفن همراه شما.

But Moore's Law, which is very often identified with this exponential growth,

اما قانون مور، که در اغلب موارد با این رشد نمایی شناسایی میشه،

is just one example of many, because it's basically

یک نمونه از بسیارها مورد موجود است، بدلیل اینکه اساسا آن

a property of the evolutionary process of technology.

یک خصوصیت پیشرفت تکاملی تکنولوژی است.

I put 49 famous computers on this logarithmic graph --

اگر ما -- قرار دهیم 49 کامپیوتر مشهور رو در این نمودار لگاریتمی --

by the way, a straight line on a logarithmic graph is exponential growth --

یک خط راست روی یک نمودار لگاریتمی، آن دارای رشد نمایی است --

that's another exponential.

آن یک نمایی دیگر است.

It took us three years to double our price performance of computing in 1900,

برای ما سه سال زمان برد تا هزینه عملکرد محاسباتیمان را در سال 1990 دوبرابر کنیم.

two years in the middle; we're now doubling it every one year.

دو سال در وسط، ما حالا هر یک سال آنرا دوبرابر میکنیم.

And that's exponential growth through five different paradigms.

آن رشد نمایی است از طریق پنج الگوی متفاوت.

Moore's Law was just the last part of that,

قانون مور آخرین بخش از آن است،

where we were shrinking transistors on an integrated circuit,

در یک مدار مجتمع، جاییکه ما ترانزیستورها را کوچک میسازیم،

but we had electro-mechanical calculators,

ولی ما ماشین حسابهای الکترومکانیکی داشتیم،

relay-based computers that cracked the German Enigma Code,

کامپیوترهای مبتنی بر رله که رمز آلمانی انیگما را شکستند،

vacuum tubes in the 1950s predicted the election of Eisenhower,

لوله های خلاء در سال 1950 که انتخاب آیزنهاور را پیش بینی کردند،

discreet transistors used in the first space flights

ترانزیستورها محتاطانه در اولین سفرهای فضایی مورد استفاده قرار گرفتند

and then Moore's Law.

و سپس قانون مور.

Every time one paradigm ran out of steam,

هر بار که یک نمونه و نمونه از مجموعه فرار میکند،

another paradigm came out of left field to continue the exponential growth.

نمونه دیگری در سمت چپ میدان ظاهر میشود تا رشد نمایی ادامه یابد.

They were shrinking vacuum tubes, making them smaller and smaller.

آنها لوله های خلاء را کوچکتر کردند، آنها را کوچکتر و کوچکتر ساختند.

That hit a wall. They couldn't shrink them and keep the vacuum.

تا اینکه با یک مانع برخورد کردند. آنها نمیتوانستند آنرا کوچکتر کنند و از لوله خلاء استفاده کنند.

Whole different paradigm -- transistors came out of the woodwork.

یک نمونه کاملا متفاوت -- ترانزیستورها از صندوقچه بیرون آمدند.

In fact, when we see the end of the line for a particular paradigm,

در واقع، وقتی که ما به انتهای خط یک نمونه خاص نگاه میکنیم،

it creates research pressure to create the next paradigm.

آن فشار پژوهشی ایجاد میکند برای ساخت نمونه بعدی.

And because we've been predicting the end of Moore's Law

و به دلیل اینکه ما پایان قانون مور را برای مدت زمانی طولانی پیش بینی کرده بودیم --

for quite a long time -- the first prediction said 2002, until now it says 2022.

اولین پیش بینی سال 2002 را مشخص کرده بود، تا کنون سال 2022 مشخص شده.

But by the teen years,

اما در سالهای نوجوانی،

the features of transistors will be a few atoms in width,

آینده ترانزیستورها تعداد کمی اتم در عرض خود خواهد داشت،

and we won't be able to shrink them any more.

و ما دیگر قادر به کوچک کردن آنها بیشتر از این نخواهیم بود.

That'll be the end of Moore's Law, but it won't be the end of

آن پایان قانون مور خواهد بود، ولی پایان رشد نمایی محاسبات

the exponential growth of computing, because chips are flat.

نخواهد بود، بدلیل اینکه چیپها مسطح هستند.

We live in a three-dimensional world; we might as well use the third dimension.

ما در یک جهان سه بعدی زندگی میکنیم، ممکن است که از بعد سوم استفاده کنیم.

We will go into the third dimension

ما به سمت بعد سوم خواهیم رفت

and there's been tremendous progress, just in the last few years,

و آن یک پیشرفت عظیم خواهد بود، تنها ظرف چند سال آینده،

of getting three-dimensional, self-organizing molecular circuits to work.

با استفاده از بعد سوم، مدارهای مولکولی خود-سازماندهنده کار خواهند کرد.

We'll have those ready well before Moore's Law runs out of steam.

قبل از اینکه قانون مور از گردونه خارج شود آن بخوبی آماده به کار خواهد بود.

Supercomputers -- same thing.

سوپرکامپیوترها -- نیز همان هستند.

Processor performance on Intel chips,

عملکرد پروسسور در چیپهای اینتل،

the average price of a transistor --

میانگین قیمت یک ترانزیستور --

1968, you could buy one transistor for a dollar.

در سال 1968، شما میتوانستید یک ترانزیستور را به قیمت یک دلار بخرید.

You could buy 10 million in 2002.

شما میتوانستید در سال 2002 10 میلیون از آنها را با یک دلار بخرید.

It's pretty remarkable how smooth

آن بسیار قابل توجه است که پیشرفت نمایی

an exponential process that is.

چقدر ملایم و روان است.

I mean, you'd think this is the result of some tabletop experiment,

منظورم این است که، شما فکر میکنید این نتیجه تعداد آزمیاش روی میزی است،

but this is the result of worldwide chaotic behavior --

اما این نتیجه رفتار آشفته جهانی است --

countries accusing each other of dumping products,

کشورهای یکدیگر را به کپی برداری محصولات متهم میکنند،

IPOs, bankruptcies, marketing programs.

IPOs ، ورشکستگی ها، برنامه های بازاریابی،

You would think it would be a very erratic process,

ممکن است شما فکر کنید که آن یک روند بسیار نامنظم است،

and you have a very smooth

ولی شما یک نتیجه بسیار نرم و هموار

outcome of this chaotic process.

از این روند نامنظم دارید.

Just as we can't predict

همانطور که ما نمیتوانیم پیش بینی کنیم که

what one molecule in a gas will do --

یک مولکول در گاز چه خواهد کرد --

it's hopeless to predict a single molecule --

آن ناامید کننده است که یک مولکول را پیش بینی کنیم --

yet we can predict the properties of the whole gas,

ولی هنوز ما خصوصیات کل گاز را میتوانیم پیش بینی کنیم،

using thermodynamics, very accurately.

با استفاده از ترمودینامیک، با دقت بسیار بالا.

It's the same thing here. We can't predict any particular project,

همان چیز نیز در اینجا هست. ما نمیتوانیم هیچ پروژه خاصی را پیش بینی کنیم،

but the result of this whole worldwide,

اما نتیجه این گستره کلی -- بی نظمی جهانی،

chaotic, unpredictable activity of competition

فعالیتهای غیرقابل پیش بنی رقابتی است.

and the evolutionary process of technology is very predictable.

ولی روند تکاملی تکنولوژی بسیار قابل پیش بینی است.

And we can predict these trends far into the future.

و ما میتوانیم این روندها را در آینده دور پیش بینی کنیم.

Unlike Gertrude Stein's roses,

برخلاف رزهای گرترود استین،

it's not the case that a transistor is a transistor.

آن حالتی نیست که ترانزیستور، ترانزیستور است.

As we make them smaller and less expensive,

هرچقدر که ما آنها را کوچکتر و ارزانتر کنیم،

the electrons have less distance to travel.

الکترونها فاصله کمتری را طی میکنند.

They're faster, so you've got exponential growth in the speed of transistors,

آنها سریعتر خواهند بود، لذا شما رشد نمایی خواهید داشت در سرعت ترانزیستورها،

so the cost of a cycle of one transistor

همین طور هزینه یک سیکل از یک ترانزیستور

has been coming down with a halving rate of 1.1 years.

کاهش خواهد یافت با نرخ 1.1 سال

You add other forms of innovation and processor design,

شما اشکال دیگر نوآوری و طراحی پروسسور را اضافه میکنید،

you get a doubling of price performance of computing every one year.

شما بدست می آورید دوبرابر هزینه عملکرد محاسبانی هر یک سال.

And that's basically deflation --

و آن اساسا کاهش قیمت است --

50 percent deflation.

50 درصد کاهش قیمت.

And it's not just computers. I mean, it's true of DNA sequencing;

و این فقط کامپیوترها نیستند. منظورم این است که این درمورد مرتب سازی دی ان ای هم صدق میکند.

it's true of brain scanning;

آن در مورد اسکن کردن مغز هم صدق میکند،

it's true of the World Wide Web. I mean, anything that we can quantify,

آن در مورد وب نیز صدق میکند، یعنی هر چیزی که ما بتوانیم تعیین کمیت کنیم،

we have hundreds of different measurements

ما صدها نوع اندازه گیری مختلف از چیزهای متفاوت داریم،

of different, information-related measurements --

اندازه گیریهای مرتبط با اطلاعات --

capacity, adoption rates --

ظرفیت، نرخ ایده های نو --

and they basically double every 12, 13, 15 months,

و آنها اساسا هر 12 ، 13، 15 ماه دوبرابر میشوند،

depending on what you're looking at.

بسته به اینکه شما به چه چیزی مینگرید.

In terms of price performance, that's a 40 to 50 percent deflation rate.

از لحاظ قیمت عملکرد، آن 50 -- 40 تا 50 درصد نرخ کاهش قیمت وجود دارد.

And economists have actually started worrying about that.

و اقتصاددانان واقعا شروع به نگران شدن درباره آن کرده اند.

We had deflation during the Depression,

ما کاهش قیمت همزمان با رکود را داریم،

but that was collapse of the money supply,

اما آن باعث سقوط عرضه پول بود،

collapse of consumer confidence, a completely different phenomena.

سقوط اعتماد مصرف کننده، یک پدیده کاملا متفاوت.

This is due to greater productivity,

این به سبب بهره وری بیشتر است،

but the economist says, "But there's no way you're going to be able to keep up with that.

ولی اقتصاددانان میگویند، «اما هیچ راهی وجود ندارد که شما قادر به ادامه به آن باشید.»

If you have 50 percent deflation, people may increase their volume

اگر شما کاهش قیمت 50 درصدی دارید، مردم ممکن است افزایش دهند سهم خود را 30 یا 40 درصد

30, 40 percent, but they won't keep up with it."

اما آنها نمیخواهند با آن همراهی کنند.

But what we're actually seeing is that

اما چیزی که ما در واقع میبینیم این است که

we actually more than keep up with it.

ما واقعا همراهی بیشتری با آن داریم.

We've had 28 percent per year compounded growth in dollars

ما داشته ایم 28 درصد در سال افزایش رشد دلار

in information technology over the last 50 years.

در تکنولوژی اطلاعات ظرف 50 سال گذشته.

I mean, people didn't build iPods for 10,000 dollars 10 years ago.

یعنی، مردم نساخته اند آیپاد را به قیمت 10000 دلار در 10 سال گذشته.

As the price performance makes new applications feasible,

همانطور که عملکرد قیمت برنامه های کاربردی جدید را عملی میسازد،

new applications come to the market.

برنامه های جدید به بازار می آیند.

And this is a very widespread phenomena.

و این یک پدیده بسیار گسترده است.

Magnetic data storage --

ذخیره سازی اطلاعات مغناطیسی --

that's not Moore's Law, it's shrinking magnetic spots,

آن قانون مور نیست، آن کوچک سازی نقاط مغناطیسی است،

different engineers, different companies, same exponential process.

مهندسین متفاوت، کمپانی های مختلف، روند نمایی مشابه.

A key revolution is that we're understanding our own biology

یک تکامل کلیدی این است که ما بیولوژی خود را در حال درک کردن هستیم

in these information terms.

در این شرایط اطلاعاتی.

We're understanding the software programs

ما در حال درک برنامه نرم افزار

that make our body run.

حاکم بر بدنمان هستیم.

These were evolved in very different times --

اینها تکامل یافته اند در زمانهای بسیار مختلف --

we'd like to actually change those programs.

و در واقع مایلیم که آن برنامه ها را تغییر دهیم.

One little software program, called the fat insulin receptor gene,

یکی از برنامه های نرم افزاری کوچیک، ژن گیرنده چربی انسولین نامیده میشود،

basically says, "Hold onto every calorie,

اساسا نگه میدارد بر روی هر کالری،

because the next hunting season may not work out so well."

بدلیل اینکه در فصل شکار بعدی ممکن است به خوبی کار نکند.

That was in the interests of the species tens of thousands of years ago.

آن مورد علاقه گونه ها در ده ها هزار سال پیش بود.

We'd like to actually turn that program off.

ما واقعا میخواهیم که آن برنامه را خاموش کنیم.

They tried that in animals, and these mice ate ravenously

آنها این کار را روی حیوانات آزمودند، و این موشها آنرا با ولع بسیار خوردند

and remained slim and got the health benefits of being slim.

و لاغر باقی ماندند و از مزایای لاغر ماندن بهره مند شدند.

They didn't get diabetes; they didn't get heart disease;

آنها دچار دیابت نشدند، آنها دچار بیماری قلبی نشدند،

they lived 20 percent longer; they got the health benefits of caloric restriction

آنها 20 درصد طول عمر بیشتری پیدا کردند، آنها از مزایای سلامتی بخاطر محدودیت کالری بهره مند شدند

without the restriction.

بدون هیچ محدودیتی.

Four or five pharmaceutical companies have noticed this,

چهار یا پنج کمپانی داروسازی متوجه این موضوع شدند،

felt that would be

احساس کردند که

interesting drug for the human market,

داروی جالبی برای بازار انسانی خواهد بود،

and that's just one of the 30,000 genes

و آن تنها یکی از 30000 ژنی است که

that affect our biochemistry.

زیست شیمی ما را تحت تاثیر قرار میدهد.

We were evolved in an era where it wasn't in the interests of people

ما تکامل یافته ایم در دورانی که مورد علاقه مردم نبود

at the age of most people at this conference, like myself,

در سنین اغلب افرادی حاضر در این کنفرانس، مانند خود من،

to live much longer, because we were using up the precious resources

تا زندگی کنند مدت زمان طولانی تری، زیرا ما مورد استفاده قرار داده ایم منابع گرانبهایی را

which were better deployed towards the children

که بهتر بود برای بچه ها تخصیص داده شود

and those caring for them.

و آنها برای مراقبت از آنها باشد.

So, life -- long lifespans --

بنابراین، زندگی -- دوره زندگی طولانی --

like, that is to say, much more than 30 --

دوست دارم، که بگویم، بیشتر از 30 سال

weren't selected for,

انتخاب نمی شد،

but we are learning to actually manipulate

اما ما در حال یادگرفتن در واقع دستکاری کردن هستیم

and change these software programs

و تغییر دادن این برنامه های نرم افزاری

through the biotechnology revolution.

از طریق تکامل بیوتکنولوژی.

For example, we can inhibit genes now with RNA interference.

برای مثال، ما میتوانیم مهار کنیم در حال حاضر دخالت ار ان ای را.

There are exciting new forms of gene therapy

وجود دارند اشکال جدید هیجان انگیز ژن درمانی

that overcome the problem of placing the genetic material

که غلبه میکنند بر مشکلات جایگیری مواد ژنتیکی

in the right place on the chromosome.

در مکان درست روی کروموزوم.

There's actually a -- for the first time now,

آن است اساسا یک -- برای اولین بار در حال حاضر،

something going to human trials, that actually cures pulmonary hypertension --

چیزی که باعث رنج انسان میشه، که در واقع درمان میکند فشار خون بالای ریوی --

a fatal disease -- using gene therapy.

یک بیماری کشنده -- با استفاده از ژن درمانی.

So we'll have not just designer babies, but designer baby boomers.

بنابراین ما نه تنها طراح بچه ها هستیم بلکه طراح توسعه دهندگان بچه هم هستیم.

And this technology is also accelerating.

و این تکنولوژی نیز در حال شتاب گرفتن است.

It cost 10 dollars per base pair in 1990,

آن 10 دلار هزینه داشت برای مرتب سازی هر جفت دی ان ای در 1990،

then a penny in 2000.

سپس یک پنی در سال 2000.

It's now under a 10th of a cent.

آن در حال حاضر زیر یک دهم سنت هزینه دارد.

The amount of genetic data --

مقدار اطلاعات ژنتیکی --

basically this shows that smooth exponential growth

اساسا -- این نشان میدهد یک رشد نمایی نرم را.

doubled every year,

هر سال دو برابر میشود

enabling the genome project to be completed.

قادر میسازد که پروژه ژنوم کامل گردد.

Another major revolution: the communications revolution.

یک انقلاب عمده دیگر، انقلاب ارتباطات است.

The price performance, bandwidth, capacity of communications measured many different ways;

عملکرد قیمت، پهنای باند، ظرفیت ارتباطات از راههای گوناگونی اندازه گیری میشود.

wired, wireless is growing exponentially.

با سیم، بی سیم بطور نمایی درحال رشد است.

The Internet has been doubling in power and continues to,

اینترنت از لحاظ قدرت در حال دوبرابر شدن است و ادامه دارد،

measured many different ways.

انداره گیری میشود از راههای مختلف.

This is based on the number of hosts.

آن است بر مبنای تعداد میزبانها اینترنت.

Miniaturization -- we're shrinking the size of technology

کوچک سازی -- ما در حال کوجک کردن سایز تکنولوژی هستیم

at an exponential rate,

در یک نرخ نمایی،

both wired and wireless.

در هر دو حالت با سیم و بدون سیم.

These are some designs from Eric Drexler's book --

اینها تعداد طرح هستند از کتاب اریک درکسلر --

which we're now showing are feasible

که حالا ما داریم نشان میدیم عملی شده اند

with super-computing simulations,

به کمک شبیه سازیهای با سوپر کامپیوتر،

where actually there are scientists building

که در واقع وجود دارند دانشمندانی که در حال ساخت

molecule-scale robots.

روبوتهای در اندازه مولکولی هستند.

One has one that actually walks with a surprisingly human-like gait,

یکی یکی در واقع پیاده میروند بطور شگفت انگیزی مانند راه رفتن انسان،

that's built out of molecules.

که آنها خارج از مولکولهای ساخته شده اند.

There are little machines doing things in experimental bases.

اینها ماشینهای کوچکی هستند که کارها را در یک محیط آزمایشی انجام میدهند.

The most exciting opportunity

یک فرصت بسیار هیجان انگیز

is actually to go inside the human body

این است که واقعا درون بدن انسان بروند

and perform therapeutic and diagnostic functions.

و وظایف تشخیصی و درمانی را انجام دهند.

And this is less futuristic than it may sound.

و این مربوط به آینده نزدیک است.

These things have already been done in animals.

این کارها قبلا در مورد حیوانات انجام شده است.

There's one nano-engineered device that cures type 1 diabetes. It's blood cell-sized.

اینجا یک وسیله مهندسی شده نانو وجود دارد که دیابت نوع یک را درمان میکند. آن در اندازه سلولهای خونی است.

They put tens of thousands of these

آنها قرار میدهند دهها هزار از اینها را

in the blood cell -- they tried this in rats --

در سلول خونی -- آنها این را در موشها آزمایش کرده اند --

it lets insulin out in a controlled fashion,

آن اجازه میدهد که انسولین در یک حالت کنترل شده بیرون بیاید،

and actually cures type 1 diabetes.

و در واقع درمان میکند دیابت نوع یک را.

What you're watching is a design

آنچه که شما در حال تماشا هستید طرحی است از

of a robotic red blood cell,

یک سلول خونی روبوتیک،

and it does bring up the issue that our biology

و آن مطرح میکند موضوعی را که بیولوژی ما

is actually very sub-optimal,

در واقع خیلی بهینه شده است

even though it's remarkable in its intricacy.

حتی اگر آن از لحاظ ریزه کاری و پیچیدگی قابل توجه باشد

Once we understand its principles of operation,

بعد از آنکه ما درک کردیم اصول عملیاتی آنرا،

and the pace with which we are reverse-engineering biology is accelerating,

و سرعت مهندسی معکوس کردن بیولوژی ما که درحال شتاب گرفتن است،

we can actually design these things to be

ما واقعا میتوانیم این چیزها را با

thousands of times more capable.

هزاران بار قابلیت بیشتر طراحی کنیم.

An analysis of this respirocyte, designed by Rob Freitas,

یک تجزیه و تحلیل درباره این رسپیروکایت (گلبول قرمز مصنوعی)، طراحی شده توسط راب فریتاس،

indicates if you replace 10 percent of your red blood cells with these robotic versions,

مشخص میکند که اگر 10 درصد از گلبولهای قرمز خونتان را با این نسخه از ربوتها جایگزین کنید،

you could do an Olympic sprint for 15 minutes without taking a breath.

شما میتوانید دو سرعت المپیک را به مدت 15 دقیقه یک نفس انجام دهید.

You could sit at the bottom of your pool for four hours --

شما میتوانید کف استخرتان به مدت چهار ساعت بنشینید --

so, "Honey, I'm in the pool," will take on a whole new meaning.

-- بنابراین، جمله «عزیزم، من در استخر هستم،» معنی جدیدی پیدا خواهد کرد.

It will be interesting to see what we do in our Olympic trials.

بسیار جالب خواهد بود که ببینیم ما در مسابقات المپیک چگونه عمل خواهیم کرد.

Presumably we'll ban them,

احتمالا ما از آن ممانعت خواهیم کرد،

but then we'll have the specter of teenagers in their high schools gyms

ولی سپس ما تخیل نوجوانان را در مدارس ژیمیناستیک خواهیم داشت

routinely out-performing the Olympic athletes.

که بطور روزمره مانند ورزشکاران المپیک خارج از برنامه کار خواهند کرد.

Freitas has a design for a robotic white blood cell.

فریتاس یک طراحی برای گلبولهای سفید نیز دارد.

These are 2020-circa scenarios,

این سناریو حدودا مربوط به سال 2020 خواهد بود.

but they're not as futuristic as it may sound.

اما آن خیلی دور نخواهد بود اینطور که شنیده میشود.

There are four major conferences on building blood cell-sized devices;

چهار کنفرانس اصلی در زمینه ساخت دستگاههای در اندازه سلولهای خونی وجود دارد،

there are many experiments in animals.

آزمایشات فراوانی با حیوانات وجود دارد.

There's actually one going into human trial,

فعلا یک تجربه انسانی وجود دارد،

so this is feasible technology.

بنابراین این یک تکنولوژی کاملا عملی است.

If we come back to our exponential growth of computing,

اگر ما به رشد نمایی محاسبات خود برگردیم،

1,000 dollars of computing is now somewhere between an insect and a mouse brain.

1000 دلار از محاسبات حالا قرار دارد جایی بین یک حشره و مغز موش.

It will intersect human intelligence

آن قطع خواهد کرد هوش انسانی را

in terms of capacity in the 2020s,

از لحاظ ظرفیت در سال 2020،

but that'll be the hardware side of the equation.

اما آن طرف سخت افزاری معادله است.

Where will we get the software?

چه زمانی ما نرم افزار مربوطه را بدست خواهیم آورد؟

Well, it turns out we can see inside the human brain,

خب، نوبت آن است که ما میتوانیم درون مغز انسان را ببینیم،

and in fact not surprisingly,

و درواقع جای تعجب نیست،

the spatial and temporal resolution of brain scanning is doubling every year.

دورنمای فضایی و زمانی اسکن مغز هر سال دو برابر میشود.

And with the new generation of scanning tools,

و با نسل جدیدی از ابزارهای اسکن،

for the first time we can actually see

برای اولین بار ما میتوانیم واقعا ببینیم

individual inter-neural fibers

الیاف درون عصبی تک را

and see them processing and signaling in real time --

و آنها را بطور زنده حین پردازش و سگنالینگ ببینیم

but then the question is, OK, we can get this data now,

و -- اما سوال بعدی این است، اوکی، حالا ما میتوانیم این اطلاعات را بدست آوریم،

but can we understand it?

اما آیا ما میتوانیم آنرا درک کنیم؟

Doug Hofstadter wonders, well, maybe our intelligence

داج هافشتاتر تعجب میکند، خب، ممکن است هوش ما

just isn't great enough to understand our intelligence,

به اندازه کافی قادر نباشد که هوشمان را درک کند،

and if we were smarter, well, then our brains would be that much more complicated,

و اگر ما باهوشتر شویم، خب، مغز ما بسیار پیچیده تر خواهد بود،

and we'd never catch up to it.

و ما هرگز قادر نخواهیم بود که به آن هدف برسیم.

It turns out that we can understand it.

این نشان میدهد که ما قادر به درک آن هستیم.

This is a block diagram of

این بلاک دیاگرام یک مدل و

a model and simulation of the human auditory cortex

شبیه سازی از کرتکس شنوایی انسان است که

that actually works quite well --

واقعا خیلی عالی کار میکند --

in applying psychoacoustic tests, gets very similar results to human auditory perception.

با بکارگیری تستهای شنوایی، نتایج بسیار شبیه به ادراک شنوایی انسان دارد.

There's another simulation of the cerebellum --

اینجا یک شبیه سازی دیگر از مخچه وجود دارد --

that's more than half the neurons in the brain --

که بیش از نصف نرونهای مغز در ان است --

again, works very similarly to human skill formation.

مجددا، بسیار مشابه شکل گیری مهارت انسانی کار میکند.

This is at an early stage, but you can show

این در مراحل اولیه است، اما شما میتوانید نشان دهید

with the exponential growth of the amount of information about the brain

با کمک رشد نمایی مقدار اطلاعات درباره مغز

and the exponential improvement

و با گسترش نمایی در

in the resolution of brain scanning,

دورنمایی اسکن کردن مغز،

we will succeed in reverse-engineering the human brain

ما در مهندسی معکوس کردن مغز موفق خواهیم شد

by the 2020s.

تا سال 2020.

We've already had very good models and simulation of about 15 regions

ما قبلا مدلها و شبیه سازیهای خوبی در 15 منطقه داشتیم

out of the several hundred.

بیش از چند صد مورد.

All of this is driving

تمامی اینها در حال حرکت نمایی هستند --

exponentially growing economic progress.

بطور نمایی -- پیشرفت اقتصادی در حال رشد.

We've had productivity go from 30 dollars to 150 dollars per hour

ما داشته ایم افزایش بهره وری و سود از 30 دلار تا 150 دلار در ساعت کاری را

of labor in the last 50 years.

ظرف 50 سال گذشته.

E-commerce has been growing exponentially. It's now a trillion dollars.

تجارت الکترونیکی بطور نمایی رشد کرده است. در حال حاضر آن حدود یک تریلیون دلار است.

You might wonder, well, wasn't there a boom and a bust?

شما ممکن است تعجب کنید، خب، آیا در آن رونق و ورشکستگی وجود ندارد؟

That was strictly a capital-markets phenomena.

آن صرفا یک پدیده بازارهای سرمایه بود.

Wall Street noticed that this was a revolutionary technology, which it was,

وال استریت متوجه شد که این یک انقلاب تکنولوژیکی بود، که آن بود،

but then six months later, when it hadn't revolutionized all business models,

اما شش ماه بعد، وقتی در هیچ مدل کسب و کاری انقلابی نبود،

they figured, well, that was wrong,

آنها تصور کردند که، خب، آن اشتباه بود،

and then we had this bust.

پس ما ورشکستگی خواهیم داشت.

All right, this is a technology

بسیار خب، این یک تکنولوژی است که

that we put together using some of the technologies we're involved in.

ما میتوانیم در کنار هم قرار دهیم با استفاده از تعدادی تکنولوژی که در آن تکامل یافته ایم.

This will be a routine feature in a cell phone.

این یکی از ویژگیهای معمول در تلفن همراه خواهد بود.

It would be able to translate from one language to another.

آن قادر خواهد بود تا از یک زبان به زبان دیگر ترجمه کند.

So let me just end with a couple of scenarios.

بنابراین اجازه دهید با دو سناریو صحبتهایم را پایان دهم.

By 2010 computers will disappear.

تا 2010 کامپیوترها ناپدید خواهند شد.

They'll be so small, they'll be embedded in our clothing, in our environment.

آنها بسیار کوچک خواهند شد، آنها در لباسهایمان جاسازی خواهند شد، در محیطمان.

Images will be written directly to our retina,

تصاویر مستقیما در شبکیه ما هک خواهند شد،

providing full-immersion virtual reality,

و غوطه وری کامل در واقعیت مجازی را فراهم خواهند کرد،

augmented real reality. We'll be interacting with virtual personalities.

واقعیت افزونه کاملا واقعی. ما با شخصیتهای مجازی تعامل خواهیم داشت.

But if we go to 2029, we really have the full maturity of these trends,

ولی اگر ما به 2029 برویم، ما بطور کامل در این روند به کمال خواهیم رسید.

and you have to appreciate how many turns of the screw

و شما باید درک کنید که ما چه تعداد چرخش و تبدیل در شرایط تولید تکنولوژیهای جدیدی که

in terms of generations of technology, which are getting faster and faster, we'll have at that point.

سریعتر و سریعتر میشوند، در آن حالت خواهیم داشت.

I mean, we will have two-to-the-25th-power

منظورم این است که ما خواهیم داشت دو تا 25 برابر قدرت بیشتر

greater price performance, capacity and bandwidth

در عملکرد قیمت، ظرفیت و پهنای باند این

of these technologies, which is pretty phenomenal.

تکنولوژیها، که بسیار فوق العاد هستند.

It'll be millions of times more powerful than it is today.

آن میلیون ها برابر قدرتمندتر از هم اکنون خواهد بود.

We'll have completed the reverse-engineering of the human brain,

ما کامل خواهیم کرد مهندسی معکوس مغز انسان را،

1,000 dollars of computing will be far more powerful

محاسبه کردن -- 1000 دلار محاسبات بسیار قدرتمندتر خواهد بود از

than the human brain in terms of basic raw capacity.

مغز انسان در شرایط ظرفیت خام اولیه.

Computers will combine

کامپیوترها ترکیب خواهند شد

the subtle pan-recognition powers

با قدرت تشخیص دقیق هوش انسانی

of human intelligence with ways in which machines are already superior,

با روشهایی که ماشینها قبلا برتر هستند،

in terms of doing analytic thinking,

در شرایط انجام تفکر تحلیلی،

remembering billions of facts accurately.

با بخاطر سپردن دقیق میلیاردها حقیقت.

Machines can share their knowledge very quickly.

ماشینها میتوانند دانش خود را به سرعت به اشتراک بگذارند،

But it's not just an alien invasion of intelligent machines.

اما این تنها یک تهاجم خارجی ماشین های هوشمند نیست.

We are going to merge with our technology.

ما در حال ادغام شدن با تکنولوژی خود هستیم.

These nano-bots I mentioned

این نانو روباتها که بدان اشاره کردم

will first be used for medical and health applications:

در ابتدا برای استفاده های پزشکی و سلامتی بکار خواهند رفت:

cleaning up the environment, providing powerful fuel cells

تمیز کردن محیط، فراهم کردن سوخت -- سلولهای سوختی قدرتمند

and widely distributed decentralized solar panels and so on in the environment.

و صفحات خورشیدی غیر متمرکز بطور گسترده ای توزیع شده و غیره در محیط.

But they'll also go inside our brain,

اما آنها همچنین به داخل مغز ما خواهند رفت،

interact with our biological neurons.

و با نرونهای بیولوژیکی ما تعامل خواهند داشت.

We've demonstrated the key principles of being able to do this.

ما نشان داده ایم اصول کلیدی که شما قادر به انجام این کار خواهید بود.

So, for example,

لذا، برای مثال،

full-immersion virtual reality from within the nervous system,

غوطه وری کامل در واقعیت مجازی از درون سیستم عصبی،

the nano-bots shut down the signals coming from your real senses,

نانو روباتها خاموش میکنند سیگنالهایی که از حواس واقعی ما می آیند،

replace them with the signals that your brain would be receiving

و آنها را با سیگنالهایی که مغز شما وقتی که

if you were in the virtual environment,

در محیط مجازی باشد دریافت میکند، جایگزین خواهند کرد.

and then it'll feel like you're in that virtual environment.

و شما احساس خواهید کرد که شما واقعا در آن محیط مجازی هستید.

You can go there with other people, have any kind of experience

شما میتوانید با مردم دیگر به آنجا بروید، هر نوع تجریه ای با

with anyone involving all of the senses.

هر کسی که شامل تمامی حواس باشد داشته باشید.

"Experience beamers," I call them, will put their whole flow of sensory experiences

«تجربیات بیمر»، که نامگذاری من است، تمام جریان تجربیات حسی خود را قرار خواهند داد

in the neurological correlates of their emotions out on the Internet.

بصورت روابط عصبی احساسیشان بر روی اینترنت.

You can plug in and experience what it's like to be someone else.

شما میتوانید متصل شوید و شبیه کس دیگری بودن را تجربه کنید.

But most importantly,

اما مهمتر از آن،

it'll be a tremendous expansion

از طریق این ادغام مستقمی با تکنولوژیمان،

of human intelligence through this direct merger with our technology,

آن توسعه فوق العاده و عظیمی در هوش انسانی ما خواهد بود،

which in some sense we're doing already.

که ما چند تجربه قبلا در مورد آن داشته ایم.

We routinely do intellectual feats

ما بطور معمول شاهکارهای فکری انجام میدهیم

that would be impossible without our technology.

که بدون تکنولوژیمان غیرممکن خواهند بود.

Human life expectancy is expanding. It was 37 in 1800,

امید به زندگی بشر در حال گسترش است، در سال 1800 آن 37 سال بود،

and with this sort of biotechnology, nano-technology revolutions,

و با این نوع بیوتکنولوژی، انقلابهای نانو تکنولوژي،

this will move up very rapidly

این گسترش خواهد یافت بسیار با سرعت

in the years ahead.

در سالهای پیش رو.

My main message is that progress in technology

پیام اصلی من این است که پیشرفت تکنولوژی

is exponential, not linear.

بصورت نمایی است، نه خطی.

Many -- even scientists -- assume a linear model,

حتی بسیاری از دانشمندان یک مدل خطی را فرض میکنند،

so they'll say, "Oh, it'll be hundreds of years

بنابراین آنها میگویند، «آه، آن صدها سال طول خواهد کشید

before we have self-replicating nano-technology assembly

قبل از اینکه ما مونتاژ خود تکثیر کننده نانو تکنولوژی یا

or artificial intelligence."

هوش مصنوعی داشته باشیم.»

If you really look at the power of exponential growth,

اگر شما واقعا به قدرت رشد نمایی نظر کنید،

you'll see that these things are pretty soon at hand.

خواهید دید که این چیزها خیلی زود در دسترس خواهند بود.

And information technology is increasingly encompassing

و فن آوری اطلاعات به طور فزاینده فراگیر خواهد شد

all of our lives, from our music to our manufacturing

در تمامی زندگی ما، از موزیک ما تا ساخت و ساز ما

to our biology to our energy to materials.

تا بیولوژی ما تا انرژی ما تا مواد ما.

We'll be able to manufacture almost anything we need in the 2020s,

ما تا سال 2020 قادر به ساخت هرچیزی که مورد نیازمان باشد خواهیم بود،

from information, in very inexpensive raw materials,

از طریق اطلاعات، به کمک مواد خام بسیار ارزانقیمت،

using nano-technology.

با استفاده از نانو تکنولوژی.

These are very powerful technologies.

اینها تکنولوژیهای بسیار قدرتمندی هستند.

They both empower our promise and our peril.

آنها هر دو خطرات ما و تعهدات و وعده های ما را توانمند میسازند.

So we have to have the will to apply them to the right problems.

بنابراین ما مجبوریم در آینده آنها را برای حل مشکلات اساسی و حقیق خود بکار بگیریم .

Thank you very much.

با تشکر فراوان از شما

(Applause)

(تشویق و تحسین)