IELTS Speaking Band 9 Answers & Explanation

Hello! Welcome to English Like a Native.  I’m Anna. Today we’re going to watch  

سلام! به انگلیسی Like a Native خوش آمدید. من آنا هستم امروز می‌خواهیم

an example of an IELTS band 9 speaking  exam. This is part of my IELTS series,  

نمونه‌ای از امتحان اسپیکینگ آیلتس باند 9 را تماشا کنیم . این بخشی از سری آیلتس من است،

so do make sure to check out my other  videos on IELTS - IELTS Speaking Test  

پس حتماً ویدیوهای  دیگر من را در مورد آیلتس -

Tips and Tricks and IELTS speaking test  - mock exam if you haven’t already!

نکات و ترفندها و آزمون اسپیکینگ آیلتس - امتحان آزمایشی در مورد آیلتس ببینید.

After you watch the test, I’ll show you,  

پس از تماشای آزمون،

according to the official IELTS test criteria,  why this performance would get a band 9.

طبق معیارهای رسمی آزمون آیلتس، به شما نشان خواهم داد که چرا این اجرا باند 9 را دریافت می کند.

Good afternoon. My name is Anna. I’m your  examiner today. And what’s your name?

ظهر بخیر. اسم من آنا است. من امروز ممتحن شما هستم. و اسم شما چی است؟

My name’s Barbara but you can call me Barbie.

اسم من باربارا است اما می توانید مرا باربی صدا کنید.

May I see your ID, please Barbie? 

میتونم آی دی شما رو ببینم، لطفا باربی؟

Of course. Here you are.

البته. بفرمایید.

Thank you.

Do you work or are you a student?

متشکرم.

آیا شما کار می کنید یا دانشجو هستید؟

I work. I’m an administrative assistant in a  mid-sized law firm. It’s not my dream job but  

کار میکنم. من یک دستیار اداری در یک شرکت حقوقی متوسط ​​هستم. این شغل رویایی من نیست، اما

it pays the bills and gives me enough  free time to do some of my hobbies. 

صورت‌حساب‌ها را پرداخت می‌کند و به من وقت آزاد کافی برای انجام برخی از سرگرمی‌هایم می‌دهد.

What’s special about where you live?  

محل زندگی شما چه ویژگی خاصی دارد؟

Well, let me see… I live in the historic centre of  

خب، بگذار ببینم... من در مرکز تاریخی

my city. It’s special because there  are a lot of unique buildings there,  

شهرم زندگی می کنم. این خاص است زیرا ساختمان‌های منحصربه‌فرد زیادی در آنجا وجود دارد که

dating back to the early fifteenth century. It’s  rich in culture and history. For this reason,  

قدمت آنها به اوایل قرن پانزدهم بازمی‌گردد. از نظر فرهنگ و تاریخ غنی است. به همین دلیل،

it’s quite touristy but as a local, I  know where to go not to get ripped off.

کاملاً توریستی است، اما به عنوان یک محلی،  می‌دانم کجا بروم تا گول نخورم.

How did you celebrate your last birthday? 

آخرین تولدت را چگونه جشن گرفتی؟

Oh! My last birthday was quite the let down.  It didn’t go as planned at all. I’d planned  

اوه! آخرین تولد من کاملا ناامید بود. اصلا طبق برنامه پیش نرفت من

to have a barbecue. My birthday is in July  so that’s usually a safe bet but in the end,  

برای کباب کردن برنامه ریزی کرده بودم. تولد من در ژوئیه است، بنابراین این معمولاً یک شرط مطمئن است، اما در نهایت،

it rained all day so we had  to move everything inside.  

تمام روز باران بارید، بنابراین مجبور شدیم همه چیز را به داخل منتقل کنیم.

We didn’t have enough seats for everyone  so we had garden furniture in the living  

ما صندلی‌های کافی برای همه نداشتیم، بنابراین در اتاق نشیمن مبلمان باغ داشتیم

room and everyone was a bit cramped. At the  end of the day, what’s important is spending  

و همه کمی تنگ بودند. در پایان روز، آنچه مهم است گذراندن

time with friends and family and so I had a nice  time. It’s not what I would have wanted though.

وقت با دوستان و خانواده است و به همین دلیل زمان خوبی را سپری کردم . هر چند این چیزی نیست که من می خواستم.

What kinds of presents do you like receiving? 

چه نوع هدایایی را دوست دارید؟

I’m usually a bit strange about receiving  presents because I mostly buy what I want,  

من معمولاً در مورد دریافت هدایا کمی عجیب هستم زیرا بیشتر آنچه را که می‌خواهم می‌خرم،

so I’m a hard person to find a good present for.  

بنابراین یافتن یک هدیه خوب برایم سخت است.

The kinds of presents I most like getting are  ones where you don’t have to spend any money,  

هدایایی که بیشتر از همه دوست دارم، هدیه هایی هستند که نیازی به خرج کردن ندارند،

just simple things like a picnic or  time spent doing something together. 

فقط چیزهای ساده ای مانند یک پیک نیک یا زمانی که صرف انجام کاری با هم می شود.

What problems are associated with  children’s birthday parties?  

چه مشکلاتی با جشن تولد کودکان مرتبط است؟

I’m not really sure about children’s parties, as  I don’t have any myself but if I had to guess,  

من واقعاً در مورد مهمانی‌های کودکان مطمئن نیستم، چون خودم هیچ جشنی ندارم، اما اگر بخواهم حدس بزنم،

I’d say that one of the worst things  is noise. Children tend to be noisy and  

می‌توانم بگویم که یکی از بدترین چیزها سروصدا است. بچه‌ها معمولاً پر سر و صدا هستند و

a lot of children together, especially  if they’re eating sugary foods as well,  

تعداد زیادی از بچه‌ها در کنار هم هستند، مخصوصاً اگر غذاهای شیرین هم می‌خورند،

will probably mean a lot of noise. The  cost is another factor that can make kid’s  

احتمالاً به معنای سر و صدای زیاد است. هزینه یکی دیگر از عواملی است که می‌تواند

gatherings problematic. By the time you  account for the cake, the entertainment,  

اجتماعات کودکان را مشکل‌ساز کند. وقتی کیک، سرگرمی،

the party bags and the birthday clothes,  the costs could be astronomical. 

کیف مهمانی و لباس تولد را حساب کنید، هزینه‌ها می‌تواند نجومی باشد.

Do you think celebrating  birthdays has become too much? 

فکر می‌کنید جشن تولد خیلی زیاد شده است؟

The short answer is yes. I do. I think I  would rather prefer something small and  

پاسخ کوتاه بله است. انجام میدهم. فکر می‌کنم ترجیح می‌دهم چیزی کوچک و

intimate with friends than a big party,  helium balloons and lots of decorations  

صمیمی با دوستان را به یک مهمانی بزرگ، بادکنک‌های هلیومی و تزئینات زیاد

in a hired venue. These kinds of celebrations  can take on a life of their own. Especially,  

در یک مکان اجاره‌ای ترجیح دهم. این نوع جشن‌ها می‌توانند زندگی خود را به خود بگیرند. به‌ویژه،

being influenced by TV or social media, young  people today want the whole world for one  

جوانان امروزی که تحت تأثیر تلویزیون یا رسانه‌های اجتماعی هستند، تمام دنیا را برای یک

birthday. It’s over the top and prohibitively  expensive. It’s just not my cup of tea at all.

تولد می‌خواهند. بیش از حد بالاست و بسیار گران است. این اصلاً فنجان چای من نیست.

What are the pros and cons of having  a small birthday celebration? 

مزایا و معایب برگزاری یک جشن تولد کوچک چیست؟

Hmm! Personally I like smaller parties so  I can see lots of advantages. These are,  

هوم! من شخصاً مهمانی‌های کوچک‌تر را دوست دارم، بنابراین می‌توانم مزایای زیادی را ببینم. اینها،

but not limited to, being able to really spend  time with the people you invite, it’s less  

اما نه محدود به این هستند که بتوانید واقعاً وقت خود را با افرادی که دعوت می‌کنید بگذرانید،

expensive so you can have nicer quality things -  cakes, party foods and so on, for the people you  

هزینه کمتری دارد بنابراین می‌توانید چیزهای باکیفیت‌تری داشته باشید - کیک، غذاهای مهمانی و غیره برای افرادی که

invite. It’s also easier to organise, you invite  less people, as I said, so you don’t have to keep  

دعوت می‌کنید. همچنین سازماندهی آسان‌تر است، همانطور که گفتم، افراد کمتری را دعوت می‌کنید، بنابراین مجبور نیستید

track of so many invites and RSVPs. It’s easier  to know who’s coming and what you can expect.

تعداد زیادی دعوت و پاسخ‌های پاسخ را پیگیری کنید. آسان‌تر دانستن اینکه چه کسی می‌آید و چه چیزی می‌توانید انتظار داشته باشید، آسان‌تر است.

If you have a big party, the disadvantage  is that you feel being pulled from different  

اگر مهمانی بزرگی دارید، عیب آن این است که احساس می‌کنید از افراد مختلف بیرون کشیده می‌شوید،

people so you don’t get to spend  the quality time with anyone. It  

بنابراین نمی‌توانید زمان با کیفیتی را با کسی بگذرانید.

also costs a lot more money or you have to  sacrifice the quality of what you decide to  

همچنین هزینه بسیار بیشتری دارد یا باید کیفیت چیزی را که تصمیم دارید

have and it’s hard to organise. It’s also  just not as enjoyable, for me personally,  

داشته باشید قربانی کنید و سازماندهی آن سخت است. همچنین برای من شخصاً آنقدرها هم لذت‌بخش نیست،

as I find it a bit impersonal to have  large groups of people all together. 

زیرا به نظرم داشتن گروه‌های بزرگ از افراد با هم کمی غیرشخصی است.

In part two I’ll give you a topic to speak about. 

در قسمت دوم موضوعی را به شما می دهم تا در مورد آن صحبت کنید.

You should prepare to speak about this topic  for one to two minutes.  Before you talk,  

شما باید یک تا دو دقیقه برای صحبت درباره این موضوع آماده شوید . قبل از صحبت کردن،

you have one minute to think about what  you are going to say. Here is a pen and  

یک دقیقه فرصت دارید در مورد آنچه که قرار است بگویید فکر کنید. اینجا یک خودکار و

a piece of paper. You may make some  notes if you wish. Do you understand?

یک تکه کاغذ است. در صورت تمایل می توانید یادداشت برداری کنید. آیا می فهمی؟

Here’s your topic…

موضوع شما این است…

Talk about a person who had a  positive effect on your life. 

در مورد فردی صحبت کنید که تأثیر مثبتی بر زندگی شما داشته است.

Ok, don’t worry if I stop you, it’s only  because the time is up. Please start now. 

خوب، نگران نباشید اگر مانع شما شدم، فقط به این دلیل است که زمان تمام شده است. لطفا همین الان شروع کنید

Hmm.. Someone who had a good influence  on me, well, I would have to say that  

هوم.. کسی که تأثیر خوبی روی من داشت، خوب، باید بگویم که

was my grandma. My grandma and I were  very close as I was one of only three  

مادربزرگ من بود. من و مادربزرگم خیلی صمیمی بودیم زیرا یکی از تنها سه

grandchildren so she had a lot of time  for me. Unfortunately, she passed away,  

نوه بودم، بنابراین او وقت زیادی برای من داشت. متأسفانه، او درگذشت،

um, about three years ago so, yeah,  it’s been hard. But, when she was alive,  

اوم، حدود سه سال پیش، بنابراین، بله، سخت بود. اما، وقتی او زنده بود،

she definitely had a really profound impact on my  life. Not only was she kind and generous but she  

مطمئناً تأثیر عمیقی بر زندگی من داشت . او نه تنها مهربان و سخاوتمند بود، بلکه

also made sure I had what I needed when I went to  her house - whether that be a blanket or a snack.  

مطمئن شد که وقتی به خانه او می‌رفتم، آنچه را که نیاز دارم را دارم - چه پتو یا یک میان وعده.

She always asked me about my life. I felt like she  really cared for me because she made the time to  

او همیشه از من در مورد زندگی ام می پرسید. احساس می‌کردم که او واقعاً به من اهمیت می‌دهد، زیرا او وقت گذاشت تا

remember things and asked me about what I told her  about and asked me about them the next time. Most  

چیزهایی را به خاطر بیاورد و از من درباره چیزهایی که به او گفتم می‌پرسد و دفعه بعد در مورد آنها سؤال می‌کند. بیشتر

adults didn’t do that but she was different.  Hmm.. the way that she was… I remember she  

بزرگسالان این کار را نکردند اما او متفاوت بود. هوم.. اینطوری که بود... یادم می‌آید که

always ate these hard-boiled sweets and so now  whenever I see them I always think of her and…  

همیشه این شیرینی‌های آب پز را می‌خورد و حالا هر وقت آنها را می‌بینم همیشه به او فکر می‌کنم و...

the way that she has, like, encouraged me to be  a better person is that I do those things that I  

روشی که او مرا تشویق می‌کند تا آدم بهتری باشم این است که من کارهایی را انجام می دهم که

noticed that she did, you know. Like, I try my  hardest to listen to people and really hear what  

متوجه شدم او انجام داده است، می دانید. مثلاً، من تمام تلاشم را می‌کنم که به حرف‌های مردم گوش دهم و واقعاً بشنوم که

they’re saying and then remember the details and  ask them about that again when I see them next.

آنها چه می‌گویند و سپس جزئیات را به خاطر بسپارم و وقتی بعد از آن‌ها را دیدم، دوباره در مورد آن سؤال کنم.

Thank you. Can I have the booklet and  the pencil and paper back, please?

متشکرم. لطفاً می‌توانم دفترچه و مداد و کاغذ را پس بگیرم؟

Do you think everyone should  have these qualities? 

آیا فکر می‌کنید همه باید این ویژگی‌ها را داشته باشند؟

Yeah, well I copied her, so I do think these  are nice characteristics to have. I always say,  

بله، من از او کپی کردم، بنابراین فکر می‌کنم این ویژگی‌های خوبی هستند. من همیشه می گویم،

to be kind costs nothing! You know. This  is one thing I noticed that made me feel  

مهربانی هیچ هزینه ای ندارد! میدونی. این یکی از چیزهایی است که متوجه شدم و به من احساس

special but not everyone has to be this  way. Other people can choose their own  

خاص بودن داد، اما لازم نیست همه اینطور باشند . افراد دیگر می‌توانند

way to make someone feel special. So no, I  don’t think everyone has to be like this.

راه خود را برای ایجاد احساس خاص بودن در شخصی انتخاب کنند. بنابراین نه، فکر نمی‌کنم همه این‌طور باشند.

Let’s continue to talk about influence. 

بیایید به صحبت در مورد نفوذ ادامه دهیم.

What are some ways a person can influence others?

راه هایی که یک فرد می تواند بر دیگران تأثیر بگذارد چیست؟ قبلاً

I’ve never really thought about  that before. I believe, that, well,  

هرگز به آن فکر نکرده بودم . من معتقدم، خوب،

first of all, when we talk about influencing  others, what immediately springs to mind is  

قبل از هر چیز، وقتی در مورد تأثیرگذاری بر دیگران صحبت می کنیم، چیزی که بلافاصله به ذهن می رسد،

social media. There are a lot of influencers  out there, on Instagram, Tik Tok or wherever  

رسانه های اجتماعی است. اینفلوئنسرهای زیادی در اینستاگرام، تیک توک یا هر جای دیگری وجود دارند

that just try to make people buy things, so  that’s one form of influence we can have. But,  

که فقط سعی می‌کنند مردم را وادار کنند چیزهایی بخرند، بنابراین این یکی از انواع تأثیرگذاری است که ما می‌توانیم داشته باشیم. اما، با

thinking about it more, secondly I’d like to add  that parents are huge influences on children.  

فکر کردن بیشتر به آن، ثانیاً می‌خواهم اضافه کنم که والدین تأثیرات زیادی بر فرزندان دارند.

Everything from teaching them manners to exploring  the world together, right down to what they eat,  

همه چیز از آموزش آداب و رسوم به آنها گرفته تا کاوش در جهان با هم، تا آنچه که می خورند، به

um, especially for young children, parents have  the biggest impact and they can create this by  

خصوص برای کودکان خردسال، والدین بیشترین تأثیر را دارند و آنها می توانند

leading by example. Parents show children how to  act in the way they behave and eh, by, by talking  

با الگو قرار دادن آن را ایجاد کنند. والدین به کودکان نشان می‌دهند که چگونه رفتارشان را انجام دهند و با صحبت کردن

to them about why they should or shouldn’t  do certain things. One final way people can  

درباره اینکه چرا باید یا نباید کارهای خاصی را انجام دهند، با آنها صحبت کنند. یکی از آخرین راه‌هایی که افراد می‌توانند

be influenced by others is because something is  perceived to be cool. I’m talking about teenagers  

تحت تأثیر دیگران قرار بگیرند این است که چیزی به نظر جالب می‌رسد. اکنون در مورد نوجوانان

and peer pressure now. It’s incredibly difficult  for a teenager to say no to something or someone  

و فشار همسالان صحبت می کنم. نه گفتن به چیزی یا فردی

when the rest of their group is doing so, so  they can often fall into traps and get into  

وقتی که بقیه اعضای گروه آن را انجام می‌دهند، برای یک نوجوان بسیار دشوار است، بنابراین اغلب می‌توانند در تله‌ها بیفتند و

trouble because of it. There are various ways to  influence others. Some positive and some negative.

به خاطر آن دچار مشکل شوند. راه‌های مختلفی برای تأثیرگذاری بر دیگران وجود دارد. برخی مثبت و برخی منفی.

What kinds of people are generally influential?

چه نوع افرادی به طور کلی تأثیرگذار هستند؟

Well, we usually talk about people with  leadership skills being influential. I’m  

خوب، ما معمولاً در مورد افرادی با مهارت‌های رهبری صحبت می‌کنیم که تأثیرگذار هستند. من

not quite sure what that means but how I  understand it is when people are confident,  

کاملاً مطمئن نیستم که معنی آن چیست، اما چگونه می‌فهمم وقتی افراد با اعتماد به نفس،

self-assured and able to get things done, they  can assert influence over people and these  

اعتماد به نفس و قادر به انجام کارها هستند، می‌توانند بر مردم تأثیر بگذارند و اینها همان چیزی است که

are what most people would consider positive  traits in a leader. If I would hazard a guess,  

بیشتر مردم ویژگی‌های مثبت یک رهبر را در نظر می‌گیرند. اگر بخواهم حدس بزنم،

I’d say that these things can be taught but they  are often inherited from family members too. So,  

می‌توانم بگویم که این چیزها قابل آموزش هستند، اما اغلب از اعضای خانواده نیز به ارث می‌رسند. بنابراین،

the people who have predecessors in positions  of power often go on to hold them themselves.  

افرادی که پیشینیان در مناصب قدرت دارند، اغلب خودشان آنها را نگه می دارند.

We hear a lot on social media at the moment  about nepobabies - I dunno if you’ve heard  

ما در حال حاضر در رسانه‌های اجتماعی درباره نوزادان نابالغ چیزهای زیادی می‌شنویم - نمی‌دانم در

about that - what it means is the children of  nepotism or people who are famous or powerful  

مورد آن شنیده‌اید یا نه - به این معنی است که بچه‌های خویشاوندی یا افرادی که مشهور یا قدرتمند هستند،

just because their parents or grandparents  already are. This is definitely one way in  

فقط به این دلیل که والدین یا پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایشان قبلاً هستند. این قطعاً یکی از راه‌هایی است

which we can get power or be influential and,  as I said, the other way is to lead by example. 

که می‌توانیم از طریق آن به قدرت برسیم یا تأثیرگذار باشیم، و همانطور که گفتم، راه دیگر این است که الگوبرداری کنیم.

How has influencing people changed over the years?

تأثیرگذاری بر افراد در طول سال ها چگونه تغییر کرده است؟

Hmm that’s a tricky question  because it’s not really my field.  

هوم، این یک سوال پیچیده است، زیرا واقعاً رشته من نیست.

I’m not an anthropologist. However, I would  imagine that technology has played a big part in  

من یک انسان شناس نیستم با این حال، تصور می‌کنم که فناوری نقش مهمی در

affecting what people do and change. For example,  in the 1950’s, with the onset of the television  

تأثیرگذاری بر اعمال و تغییر افراد داشته است. به عنوان مثال، در دهه 1950، با شروع

era, as we see in Mad Men, advertising on TV did  a lot to change how people lived their lives and  

دوران تلویزیون، همانطور که در فیلم Mad Men می بینیم، تبلیغات در تلویزیون تغییرات زیادی در نحوه زندگی مردم و

indeed what they wanted from their life. Since  then TV advertisements have been persuading the  

در واقع آنچه از زندگی خود می خواستند را تغییر داد. از آن زمان، تبلیغات تلویزیونی

public at large and I don’t think that’s going to  stop. It’s just that now the ads are on streaming  

عموم مردم را متقاعد می‌کند و فکر نمی‌کنم این کار متوقف شود. فقط این است که اکنون تبلیغات در سرویس‌های پخش جریانی

services and the like. As I mentioned before,  influencers on social media also play a role in  

و موارد مشابه هستند. همانطور که قبلاً اشاره کردم، اینفلوئنسرها در رسانه‌های اجتماعی نیز در

the change that has happened over the last few  years. I think that we’ve seen an enormous rise  

تغییری که در چند سال اخیر رخ داده است، نقش دارند . من فکر می‌کنم که ما شاهد افزایش بسیار زیاد

in consumerism with disposable items being more  and more used to the point where it’s dangerous  

مصرف‌گرایی بوده‌ایم که از وسایل دور ریختنی بیشتر استفاده می‌شود تا جایی که

for our planet and our psychology, as well as  our wallets! But I hope that in the future,  

برای سیاره و روانشناسی ما و همچنین کیف پول ما خطرناک است! اما امیدوارم در آینده،

it’s going to change to be a bit more sustainable  for our bank accounts and the Earth. We used to  

برای حساب‌های بانکی ما و زمین کمی پایدارتر شود. ما قبلاً

have different technology but the same thinking  behind it prevails, for the moment anyways.

فناوری متفاوتی داشتیم، اما به هر حال، فعلاً همان تفکر پشت آن غالب است.

Is it possible to be too influential?

آیا ممکن است بیش از حد تأثیرگذار بود؟

Well, yeah, I’ve noticed are some celebrities,  or really their fandoms that are too influential,  

خوب، بله، من متوجه شده ام که برخی از افراد مشهور یا واقعاً طرفداران آنها بیش از حد تأثیرگذار هستند،

like when one celebrity, like Hailey Beiber’s  fans started harassing another, Selena Gomez,  

مانند زمانی که یک سلبریتی، مانند طرفداران هایلی بیبر، شروع به آزار و اذیت دیگری کردند، سلنا گومز،

just because their fans deems them to be rivals  even though they’ve both stated they’re not and  

فقط به این دلیل که طرفداران آنها آنها را رقیب می پندارند. هر دو اعلام کردند که نیستند و

Justin and Selena are ancient history. I think  if a fandom starts bullying another celebrity,  

جاستین و سلنا تاریخ باستانی هستند. من فکر می‌کنم اگر یک طرفدار شروع به قلدری به سلبریتی دیگر کند،

which at the end of the day, is a  human being, then that’s excessive  

که در نهایت یک انسان است، پس این هم بیش از حد است

too. So that’s why I’d say there’s such  a thing as being too influential, yeah.

. بنابراین به همین دلیل است که می‌توانم بگویم چیزی به نام بیش از حد تأثیرگذار بودن وجود دارد، بله.

Thank you, that is the end of the test.

با تشکر از شما، این پایان آزمون است.

Well, what did you think? She’s good, isn’t  she? But what makes this a band nine? Remember,  

خب چی فکر کردی او خوب است، اینطور نیست ؟ اما چه چیزی باعث می شود که این یک گروه نه باشد؟ به یاد داشته باشید،

that you’re graded on the test overall  and the speaking examiner refers to the  

که در آزمون به طور کلی نمره داده شده‌اید و آزمون‌دهنده سخنرانی

band descriptors to make a decision  about the score for each section. 

برای تصمیم‌گیری درباره نمره هر بخش به توصیف‌گرهای باند مراجعه می‌کند.

This is a perfect example, so Barbara  has scored nine for Fluency and cohesion,  

این یک مثال عالی است، بنابراین باربارا 9 امتیاز برای Fluency and cohesion،

nine for lexical resource -  that basically means vocabulary,  

9 برای منبع واژگانی - که اساساً به معنای واژگان است،

nine for grammatical range and accuracy and  nine for pronunciation. You could also score  

نه برای محدوده دستوری و دقت و 9 برای تلفظ کسب کرده است. همچنین می‌توانید

an eight in one of these categories and still  get an overall nine for the speaking paper.

در یکی از این دسته‌ها نمره هشت بگیرید و در مجموع برای مقاله اسپیکینگ نمره نه را بگیرید.

Let’s take a closer look at ‘fluency and  cohesion’. Barbara is fluent throughout.  

بیایید نگاهی دقیق‌تر به «روشنی و انسجام» بیندازیم. باربارا در کل مسلط است.

She repeats some phrases and words but  not because she’s limited by her language  

او برخی از عبارات و کلمات را تکرار می کند، اما نه به این دلیل که توانایی زبانی اش محدود شده است

ability. For example, there are only so many  ways to say ‘influence’ or ‘influential’  

. برای مثال، روش‌های بسیار زیادی برای گفتن «نفوذ» یا «نفوذ» وجود دارد،

but look at all the synonyms and different  forms Barbara uses - ‘influencing others’,  

اما به همه مترادف‌ها و شکل‌های متفاوتی که باربارا استفاده می‌کند نگاه کنید - «تأثیر گذاشتن بر دیگران»،   «

‘a form of influence’ - influence here is a  noun, ‘huge influences on’, ‘biggest impact’,  

یک شکل تأثیر» - در اینجا تأثیر یک اسم است، «بزرگ» تأثیر بر»، «بزرگترین تأثیر»،   «

‘be influenced by’, ‘being influential’, ‘assert  influence’ - here she’s showing she knows other  

تأثیرپذیر بودن»، «نفوذ بودن»، «اظهار نفوذ» - در اینجا او نشان می‌دهد که

verbs that collocate with the word influence,  ‘be influential’, ‘affecting what people do’,  

افعال دیگری را می‌شناسد که با کلمه تأثیر،  « نفوذ باشد»، «بر آنچه مردم انجام می‌دهند» تلفیق می‌شوند. ،   «

‘persuading’, ‘influences’ and ‘too  influential’. There is a little bit  

متقاعدکننده»، «تأثیر» و «بیش از حد تأثیرگذار». کمی تکرار وجود دارد،

of repetition but the descriptor says ‘with  only rare repetition or self-correction’.  

اما توصیفگر می‌گوید « فقط با تکرار نادر یا خود اصلاحی».

Barbara uses this and that and other  pronouns to avoid excessive repetition. 

باربارا از این و آن و سایر ضمایر برای جلوگیری از تکرار بیش از حد استفاده می کند.

She makes some ums and ahs but these  are natural when we speak and she’s not  

او مقداری اُم و آه درست می‌کند، اما وقتی صحبت می‌کنیم، طبیعی است و او

penalised for them. The descriptor says  ‘any hesitation is content related’. 

به خاطر آنها جریمه نمی‌شود. توصیف‌گر می‌گوید «هر تردیدی مربوط به محتوا است».

She speaks appropriately - this means she answers  the question. She shows the examiner she has  

او به درستی صحبت می کند - این بدان معناست که او به سؤال پاسخ می دهد. او به ممتحن نشان می دهد که

answered the question by using a strategy called  ‘summing up’. She says her main point or points  

با استفاده از استراتژی به نام «جمع بندی» به سؤال پاسخ داده است. او دوباره در پایان پاسخ، نکته یا نکات اصلی خود را می‌گوید

again at the end of the answer and makes sure to  relate it back to the question asked. For example,  

و مطمئن می‌شود که آن را به سؤال مطرح شده مرتبط می‌کند. برای مثال،

she says ‘There are various ways to influence  others. Some positive and some negative’ at  

او می‌گوید «راه‌های مختلفی برای تأثیرگذاری بر دیگران وجود دارد. برخی مثبت و برخی منفی» در

the end of one of the questions in part 3.  The descriptor says ‘speaks coherently’.

انتهای یکی از سؤالات قسمت 3. توصیفگر می گوید «به طور منسجم صحبت می کند».

She also uses phrases such as  ‘first of all’, ‘for example’,  

او همچنین از عباراتی مانند «اول از همه»، «مثلا»، «

‘as I mentioned before’, ‘so that’s  why’ and various other linkers and  

همانطور که قبلاً اشاره کردم»، «به همین دلیل است » و پیوند دهنده‌ها و عبارات مختلف دیگر

phrases to structure her answer. These are the  cohesive features referred to in the criteria.

برای ساختار پاسخ خود استفاده می‌کند. اینها ویژگی‌های منسجمی هستند که در معیارها به آنها اشاره شده است.

She also gives examples or anecdotes to  illustrate her points so the examiner  

او همچنین مثال‌ها یا حکایت‌هایی می‌آورد تا نکات خود را نشان دهد، بنابراین امتحان‌کننده

considers that she ‘developed topics fully  and appropriately’, as the descriptor says. 

فکر می‌کند که همانطور که توصیف‌گر می‌گوید «موضوعات را به طور کامل و مناسب توسعه داده است».

Now let’s look at ‘lexical resource and accuracy’  (III). Barbara uses a wide range of vocabulary,  

اکنون بیایید به «منبع واژگانی و دقت» (III) نگاه کنیم. باربارا از طیف گسترده‌ای از واژگان استفاده می‌کند،

some more day-to-day and some less frequently  used words and phrases, like, ‘get ripped off’,  

برخی از کلمات و عبارات روزانه بیشتر و برخی از کلمات و عبارات کم‌تر استفاده می‌شود، مانند، «

‘a bit cramped’, ‘keep track’, and ‘hard-boiled  sweets’. She has a lot of vocabulary to talk  

کمی تنگ»، «پیگیری»، و « شیرینی‌های سخت» . او واژگان زیادی برای صحبت

about the different topics in the exam so she can  answer the questions fully. In the descriptor,  

درباره موضوعات مختلف در امتحان دارد تا بتواند به سؤالات به طور کامل پاسخ دهد. در توصیفگر،   می‌گوید

it says ‘uses vocabulary with full flexibility  and precision in all topics’. She sounds natural  

«از واژگان با انعطاف‌پذیری کامل و دقت در همه موضوعات استفاده می‌کند». او طبیعی به نظر می رسد

and doesn’t struggle to find new words.  Another part of the descriptor is ‘uses  

و برای یافتن کلمات جدید تلاش نمی کند. بخش دیگری از توصیفگر این است که «از

idiomatic language naturally and accurately’  - we see this with ‘it pays the bills’,  

زبان اصطلاحی به‌طور طبیعی و دقیق استفاده می‌کند» - ما این را با «قبض‌ها را پرداخت می‌کند»،

‘can take on a life of their own’, and ‘not my  cup of tea at all’. She only uses one idiom and  

«می‌توانند زندگی خود را به جان بخرند» و « اصلاً فنجان چای من» را نمی‌بینیم. او فقط از یک اصطلاح استفاده می کند و

that’s perfectly fine. One or two over the whole  exam will get you a good score, if you use them in  

این کاملاً خوب است. اگر از آن‌ها به روش صحیح استفاده کنید، یک یا دو در کل امتحان نمره خوبی به شما می‌دهد

the correct way. Her language is natural, on the  whole and she uses ‘you know’ ‘well’ and ‘like’  

. زبان او به طور کلی طبیعی است و او به طور طبیعی از «تو می‌دانی» «خوب» و «مثل» استفاده می‌کند

naturally. Even these small phrases get her points  for idiomatic language because that’s how we talk!

. حتی این عبارات کوچک امتیاز او را برای زبان اصطلاحی به دست می‌آورد، زیرا ما اینگونه صحبت می‌کنیم!

Alright, moving on to ‘grammatical range  and accuracy’. Barbara definitely uses a  

بسیار خوب، به «محدوده گرامری و دقت» بروید. باربارا قطعاً از

full range of structures - from present simple  ‘I work’ to mixed conditional ‘it’s not what I  

طیف گسترده‌ای از ساختارها استفاده می‌کند - از ساده کنونی «من کار می‌کنم» تا مشروط مختلط «آن چیزی نیست که

would have wanted’ to ‘used to’ - ‘we used to  have different technology’. She adds this to  

می‌خواستم» تا «قبلاً» - «قبلاً فناوری‌های متفاوتی داشتیم». او این را به

the end of the question about how influence  has changed over the years. This is a great  

پایان این سوال در مورد چگونگی تغییر نفوذ طی سال‌ها اضافه می‌کند. این یک استراتژی عالی است که

strategy you can use too. Find opportunities to  use something more than present and past simple.

می‌توانید از آن نیز استفاده کنید. فرصت‌هایی را پیدا کنید تا از چیزی فراتر از زمان حال و گذشته استفاده کنید.

She uses other structures like cleft sentences  - ‘what immediately springs to mind is social  

او از ساختارهای دیگری مانند جملات شکاف استفاده می‌کند - «آنچه بلافاصله به ذهن می‌رسد رسانه‌های اجتماعی است

media’, and negative inversion - ‘not only  was she kind and generous but she also made  

» و وارونگی منفی - «او نه تنها مهربان و سخاوتمند بود، بلکه

sure I had what I needed’ to add interest to  her speech and show the examiner examples of  

مطمئن شد که آنچه را که نیاز دارم دارم» تا به سخنرانی و نمایش او علاقه‌مند شود. نمونه‌های آزمایشگر از

different structures to get a band score nine.  A lot of what she says is not that complex,  

ساختارهای مختلف برای به دست آوردن نمره باند نه. بسیاری از چیزهایی که او می‌گوید آنقدرها هم پیچیده نیستند،

but when it’s put all together, it sounds like a  native speaker. Not everything is perfect. There  

اما وقتی همه آنها کنار هم قرار می‌گیرند، شبیه یک سخنران بومی به نظر می‌رسد. همه چیز کامل نیست.

are some inaccuracies - ‘I would rather prefer’,  ‘spend the quality time’. These are considered  

اشتباهاتی وجود دارد - «ترجیح می‌دهم»، «زمان با کیفیت را صرف کنید». این‌ها

slips, something that happens naturally when  we’re talking because we change our mind about  

لغزش‌ها محسوب می‌شوند، چیزی که به‌طور طبیعی هنگام صحبت اتفاق می‌افتد، زیرا

what we’re saying as we’re speaking. They’re  not errors because she never repeats them,  

در حین صحبت کردن، نظرمان را درباره آنچه می‌گوییم تغییر می‌دهیم. آنها خطا نیستند زیرا او هرگز آنها را تکرار نمی کند،

so even though her grammar was not  absolutely perfect, she still scored  

بنابراین اگرچه دستور زبان او کاملاً کامل نبود، او هنوز نمره

a nine. The descriptor says ‘consistently  accurate structures, apart from ‘slips’. 

9 را به دست آورد. توصیفگر می‌گوید « ساختارهای دائماً دقیق، جدای از «لغزش‌ها».

Lastly, let’s look at ‘pronunciation’. The most  important thing here is that we can understand  

در آخر، بیایید به "تلفظ" نگاه کنیم. مهم‌ترین چیز در اینجا این است که ما می‌توانیم

everything she says with little effort. The  descriptor says ‘is effortless to understand’  

هر آنچه او می‌گوید را با کمی تلاش درک کنیم. توصیف‌گر می‌گوید «درک سختی نیست»

and she certainly is. She also uses features of  ‘connected speech’, like ‘I dunno’ for I don’t  

و او قطعاً همینطور است. او همچنین از ویژگی‌های «گفتار متصل» استفاده می‌کند، مانند «نمی‌دانم» زیرا نمی‌دانم

know. This hits the descriptor ‘uses a full range  of pronunciation features’. Her intonation also  

. این به توصیفگر «از طیف کاملی از ویژگی‌های تلفظ استفاده می‌کند» ضربه می‌زند. لحن او همچنین

gets her points here. She never sounds bored or  robotic. She is also flexible, for example, when  

امتیاز او را در اینجا دریافت می کند. او هرگز بی حوصله یا روباتیک به نظر نمی رسد . او همچنین انعطاف‌پذیر است، برای مثال، وقتی

she says ‘the point’ and ‘the Earth’, the ‘the’  sounds different because of the word that follows.  

او می‌گوید «نقطه» و «زمین»، «the» به دلیل کلمه‌ای که در ادامه می‌آید متفاوت به نظر می‌رسد.

Her pronunciation is natural. The descriptor says  ‘sustains flexible use of features throughout’.

تلفظش طبیعیه توصیفگر می‌گوید «استفاده انعطاف‌پذیر از ویژگی‌ها را در سرتاسر حفظ می‌کند».

So that’s an IELTS band nine example. Have  you learned any new words or phrases from  

بنابراین این یک نمونه باند 9 آیلتس است. آیا از تماشای دانش‌آموز ستاره‌مان، کلمه یا عبارت جدیدی یاد گرفته‌اید

watching our star student? Let me know in the  comments! Until next time, take care and goodbye!

؟ در نظرات به من اطلاع دهید ! تا دفعه بعد مراقب باشید و خداحافظ!