How I help people understand vitiligo | Lee Thomas

773,629 views ・ 2019-09-25

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: nilufar pejhan Reviewer: Masoud Motamedifar
00:13
When I was young,
0
13667
1434
وقتی جوان بودم،
00:15
I wanted to be on TV:
1
15125
1333
می‌خواستم در تلویزیون باشم:
00:17
the lights, the cameras,
2
17500
2809
نورها، دوربین‌ها،
00:20
the makeup,
3
20333
1643
گریم،
00:22
the glamorous life.
4
22000
1417
زندگی پر زرق و برق.
00:24
And from my vantage point,
5
24417
1684
و از نقطه نظر من،
00:26
just outside of a military base in Lawton, Oklahoma,
6
26125
3601
درست بیرون از پایگاه نظامی در شهر لاتاون، ایالت اکلاهاما،
00:29
I didn't make the distinction between TV reporter or actor.
7
29750
3976
گزارشگر تلویزیون یا بازیگر تفاوتی نداشت.
00:33
It was all the same to me.
8
33750
1601
همه برای من یکی بود.
00:35
It was either,
9
35375
1268
یا بود
00:36
"Reporting live from Berlin"
10
36667
1392
«گزارش زنده از برلین»،
00:38
or "I shall attend her here and woo her with such spirit when she comes."
11
38083
4435
یا « من باید اینجا همراه او باشم و وقتی می‌آید با چنین احساسی او را تشویق کنم.»
00:42
(Laughter)
12
42542
1267
(خنده حضار)
00:43
It was all special,
13
43833
1601
همه استثنایی بودند،
00:45
it was all the spotlight,
14
45458
1726
همه مورد توجه بودند،
00:47
and I just knew that it was for me.
15
47208
2625
و فقط می‌دانستم که این متعلق به من است.
00:50
But somewhere along my journey,
16
50833
2000
اما جایی در مسیر من،
00:54
life happened.
17
54625
1250
زندگی اتفاق افتاد.
02:30
Ah, much better.
18
150083
2060
آه، خیلی بهتر شد.
02:32
(Applause)
19
152167
3934
(تشویق حضار)
02:36
I have a disease called vitiligo.
20
156125
1750
من بیماری با نام پیسی دارم.
02:38
It started early in my career.
21
158500
2208
که در اوایل کارم شروع شد.
02:42
It's an autoimmune disorder.
22
162542
2250
این یک اختلال خود ایمنی است.
02:45
It's where it looks like your skin is getting white patches,
23
165875
3309
به نظر می‌رسد پوست شما لکه‌های سفید به خود می‌گیرد،
02:49
but it's actually void of color.
24
169208
1667
اما در واقع خالی از رنگ می‌شود.
02:51
It affects all ethnicities,
25
171625
2393
برای همه‌ی نژادها اتفاق می‌افتد،
02:54
it affects all ages,
26
174042
1708
در هر سنی اتفاق می‌افتد،
02:56
all genders,
27
176625
1601
هر جنسیتی،
02:58
it's not contagious,
28
178250
1393
مسری نیست،
02:59
it's not life-threatening,
29
179667
2184
مهلک نیست،
03:01
but it is mental warfare.
30
181875
2542
اما نبردی ذهنی است.
03:05
It's tough.
31
185458
1250
خشن و دشوار است.
03:07
Now, I was diagnosed with this disease
32
187417
1851
هنگامی این بیماری در من تشخیص داده شد
03:09
when I was working on "Eyewitness News" in New York City.
33
189292
2833
که بر روی «اخبار شواهد عینی» در شهر نیویورک کار می‌کردم.
03:12
I was in the biggest city in the country,
34
192875
3059
در بزرگترین شهر کشور بودم،
03:15
I was on their flagship station
35
195958
1917
در گل سرسبد ایستگاه‌های خبری‌شان بودم
03:18
and I was on their top-rated 5pm newscast.
36
198750
4268
دررتبه‌ی برتر اخبار تلوزیونی ساعت ۵ عصر حضور داشتم.
03:23
And the doctor looked me right in the eye and said,
37
203042
2601
و پزشک مستقیم در چشم‌های من نگاه کرد و گفت،
03:25
"You have a disease called vitiligo.
38
205667
1767
«شما بیماری به نام پیسی دارید.
03:27
It's a skin disorder where you lose your pigment.
39
207458
3459
این یک اختلال پوستی است که شما رنگدانه‌ی خود را از دست می‌دهید.
03:31
There is no cure, but there a-la-la-la-la".
40
211750
3101
درمانی وجود ندارد، اما یک -لا-لا-لا-لا وجود دارد».
03:34
Charlie Brown's teacher.
41
214875
1518
معلم چارلی براون.
03:36
(Laughter)
42
216417
1017
(خنده حضار)
03:37
He said there is no cure. All I heard was, "My career is over."
43
217458
5125
او گفت درمانی نیست. همه‌ی چیزی که شنیدم این بود که، «حرفه‌ام به پایان رسیده است.»
03:44
But I just couldn't give up.
44
224042
1541
اما نمی‌توانستم تسلیم شوم.
03:47
I couldn't quit,
45
227125
1250
نمی‌توانستم استعفا بدهم،
03:49
because we put too much into this.
46
229458
3726
چون ما برایش خیلی تلاش کرده بودیم.
03:53
And by "we" I mean Mr. Moss,
47
233208
2268
و منظورم از «ما» آقای ماس است،
03:55
who sent me to speech and drama club instead of to detention,
48
235500
4351
کسی که به جای بازداشتگاه مرا به انجمن سخنرانی و نمایش فرستاد،
03:59
or my sister who paid part of my college expenses,
49
239875
4059
یا خواهرم کسی که بخشی از مخارج کالجم را پرداخت کرد،
04:03
or my mom,
50
243958
1250
یا مادرم،
04:06
who simply gave me everything.
51
246667
4375
کسی که به سادگی به من همه چیز داد.
04:15
I would not quit.
52
255667
1250
استعفا نمی‌دادم.
04:18
So I decided to just put on makeup and keep it moving.
53
258625
4500
بنابراین تصمیم گرفتم تا فقط گریم کرده و ادامه بدهم.
04:24
I had to wear makeup anyway. It's TV, baby, right?
54
264000
3976
به هرحال مجبور بودم گریم کنم. هرچه نباشد تلویزیون است، عزیزم.
04:28
I just put on a little more makeup, and everything's cool.
55
268000
4041
فقط اندکی گریم بیشتر استفاده می‌کنم، و همه چیز سرجایش است.
04:32
And that actually went very well for years.
56
272708
3768
و واقعا برای سا‌ل‌ها خیلی خوب پیش رفت.
04:36
I went from being a reporter in New York City
57
276500
3518
از خبرنگاری در شهر نیویورک تبدیل شدم به
04:40
to being a morning show anchor in Detroit,
58
280042
2684
گوینده‌ی خبر صبح در دترویت،
04:42
the Motor City.
59
282750
1893
شهر موتوری.
04:44
And as the disease got worse,
60
284667
2892
و هنگامی که بیماری بدتر شد،
04:47
I just put on more makeup.
61
287583
2060
فقط گریم بیشتری استفاده کردم.
04:49
It was easy.
62
289667
1851
آسان بود.
04:51
Except for my hands.
63
291542
2708
به غیر از دست‌هایم.
04:55
See, this disease is progressive and ever-changing.
64
295458
3351
ببینید، این بیماری پیش رونده و همواره درحال تغییر است.
04:58
That means it comes and goes.
65
298833
2476
به این معنا که می‌آید و می‌رود.
05:01
At one point, for about a year and a half,
66
301333
3143
در یک مرحله، برای تقریبا یک سال و نیم،
05:04
my face was completely white.
67
304500
2750
صورت من کاملا سفید بود.
05:10
Yeah, it trips me out too.
68
310500
1268
آره،خودم را هم می‌ترساند.
05:11
(Laughter)
69
311792
1309
(خنده حضار)
05:13
Yeah.
70
313125
1250
آره،
05:14
And then, with a little help,
71
314958
3810
و سپس، با اندکی کمک،
05:18
some of the pigment came back,
72
318792
2976
بعضی از رنگدانه‌ها برگشتند،
05:21
but living through this process
73
321792
2767
اما زندگی کردن در این پروسه،
05:24
was like two sides of a coin.
74
324583
1709
مانند دو روی یک سکه بود.
05:28
When I'm at work and I'm wearing the makeup
75
328125
2059
وقتی سرکار بودم و گریم داشتم
05:30
or wearing the makeup outside, I'm the TV guy.
76
330208
2310
یا در فضای بیرون گریم داشتم، مرد تلوزیونی بودم.
05:32
"Hey, how you doing everybody? Great."
77
332542
2184
«هی، همگی حالتون چطور هست؟ عالی.»
05:34
At home without the makeup,
78
334750
1476
در خانه بدون گریم،
05:36
I'd take it off and it was like being a leper.
79
336250
3375
پاکش می‌کردم و مثل این بود که جذامی باشم.
05:41
The stares, constantly staring at me,
80
341083
2935
خیره شدن‌ها، دائما خیره شدن به من،
05:44
the comments under their breath.
81
344042
3351
اظهار نظرهای زیرلبی‌شان.
05:47
Some people refused to shake my hand.
82
347417
2017
بعضی از افراد با من دست نمی‌دادند.
05:49
Some people moved to the other side of the sidewalk,
83
349458
2726
بعضی از افراد به پیاده روی آن طرف خیابان می‌رفتند،
05:52
moved to the other side of the elevator.
84
352208
1935
یا به آسانسور کناری.
05:54
I felt like they were moving to the other side of life.
85
354167
2791
احساس می‌کردم آنها به سمت دیگر جریان زندگی می‌رفتند،
05:59
It was tough,
86
359125
2393
دشوار بود،
06:01
and those were some tough years.
87
361542
2500
و سال‌های سختی نیز بود.
06:06
And honestly,
88
366417
1392
و صادقانه،
06:07
sometimes I just had to shelter in place.
89
367833
3018
گاهی اوقات مجبور بودم فقط در مکانی پناه بگیرم.
06:10
You know what I mean?
90
370875
1309
می‌دانید منظورم چیست؟
06:12
Kind of just stay at home till I get my mind right.
91
372208
2917
به نوعی در خانه ماندن تا وقتی که ذهنم آرام بگیرد.
06:17
But then I'd put my blinders back on,
92
377250
2042
اما سپس دوباره چشم بندهایم را می‌گذاشتم،
06:20
I'd get back out there,
93
380250
1375
به بیرون برمی‌گشتم،
06:22
do my thing,
94
382750
1684
به سراغ کار و بارم،
06:24
but in the process of doing that,
95
384458
1935
اما در روند انجام آن،
06:26
I developed this --
96
386417
1750
اینچنین تغییر کردم --
06:30
angry, grumpy demeanor.
97
390167
2541
عصبانی، رفتار ناخوشایند.
06:33
Anger is an easy go-to,
98
393833
1768
عصبانیت راه حل آسانی است،
06:35
and people would leave me alone,
99
395625
2226
و مردم مرا تنها می‌گذاشتند،
06:37
but it just wasn't me.
100
397875
2250
اما این من نبودم.
06:41
It wasn't me.
101
401417
1559
این من نبودم.
06:43
I was allowing this disease to turn me into this angry, grumpy, spotted guy.
102
403000
5458
داشتم به بیماری اجازه می‌دادم تا مرا به آدمی عصبانی، بدخلق و خال خالی تبدیل کند.
06:49
It just wasn't me.
103
409208
1334
این من نبودم.
06:51
So I had to change.
104
411583
1417
پس مجبور بودم تغییر کنم.
06:54
I knew I could not change other people.
105
414583
3167
می‌دانستم که نمی‌توانم دیگران را تغییر دهم.
06:58
People are going to react and do what they gonna do.
106
418750
2708
مردم واکنش خواهند داشت و آنچه می‌خواهند را انجام می‌دهند.
07:02
But there was a cold hard reality as well.
107
422708
2250
اما حقیقت سخت و سردی نیز وجود داشت.
07:08
I was the one
108
428500
1601
من آن کسی بودم که
07:10
that was showing anger, sadness
109
430125
4018
عصبانیت ، ناراحتی نشان می‌داد
07:14
and isolating myself.
110
434167
1934
و خودم را منزوی می‌کردم.
07:16
It was actually a choice.
111
436125
1292
این درواقع یک انتخاب بود.
07:19
I was walking out the door every day
112
439250
2309
هرروز از در بیرون می‌رفتم
07:21
expecting the world to react with negativity,
113
441583
4393
با انتطار اینکه دنیا واکنش منفی نشان دهد،
07:26
so I just gave them that mean face first.
114
446000
2708
پس اول من آن صورت بدجنس را نشان‌شان می‌دادم.
07:30
If I wanted change, the change had to start with me.
115
450958
4667
اگر من تغییر می‌خواستم، تغییر می‌بایست با خود من شروع می‌شد.
07:37
So I came up with a plan.
116
457417
2125
بنابراین نقشه‌ای کشیدم.
07:41
Two-parter, not that deep.
117
461667
2041
دو هم‌دست، نه آنقدر پیچیده.
07:45
Number one: I would just let people stare,
118
465000
3518
شماره‌ی یک: فقط به مردم اجازه می‌دادم تا خیره شوند،
07:48
drink it in, stare all you want,
119
468542
2726
جذبش می‌کردم، هرچه می‌خواهید خیره شوید؛
07:51
and not react.
120
471292
2059
و واکنشی نشان نمی‌دادم.
07:53
Because the truth is when I got this disease,
121
473375
2643
زیرا حقیقت این است که وقتی دچار این بیماری شدم،
07:56
I was all up in the mirror staring at every new spot
122
476042
3559
هر لحظه خیره به هر نقطه‌ی جدید جلوی آیینه بودم
07:59
trying to figure out what is going on.
123
479625
2643
تلاش می‌کردم بفهمم چه چیز در حال رخ دادن است.
08:02
So I needed to let other people have that same opportunity
124
482292
3541
بنابراین نیاز داشتم به دیگران اجازه دهم تا فرصت مشابهی داشته باشند
08:07
to get that visual understanding.
125
487083
2375
تا آن درک بصری را بدست بیاورند.
08:11
Number two:
126
491250
1250
شماره‌ی دو:
08:14
I would react with positivity,
127
494625
1875
با انرژی مثبت واکنش نشان می‌دادم،
08:18
and that was simply a smile,
128
498125
2101
و آن واکنش خیلی ساده‌ یک لبخند بود،
08:20
or, at the very least,
129
500250
2143
یا، حداقل،
08:22
a nonjudgmental, kind face.
130
502417
3208
چهره‌ای بدون قضاوت، مهربان.
08:26
Simple plan.
131
506875
1250
نقشه‌ای ساده بود.
08:29
But it turned out to be more difficult than I thought.
132
509042
2541
اما مشخص شد که مشکل‌تر از آن است که فکر می‌کردم.
08:33
But over time,
133
513333
1250
اما در گذر زمان،
08:35
things started to go OK.
134
515458
1500
مسائل شروع به درست شدن کرد.
08:39
Like this one time, I'm at the store and this dude is like staring at me,
135
519000
4143
مثل آن دفعه‌ای که، در یک فروشگاه بودم و فردی به من زل زده بود،
08:43
like burning a hole in the side of my head.
136
523167
2059
مثل سوزاندن سوراخی در یک طرف سرم.
08:45
I'm shopping, he's staring at me,
137
525250
1601
من در حال خرید، او خیره به من است،
08:46
I'm going to the checkout, he's staring at me,
138
526875
2183
می‌خواهم حساب کنم، او خیره به من است،
08:49
I'm checking out, he's on the other line checking out, he's staring at me,
139
529082
3519
در حال پرداخت هستم، او در صف دیگر در حال پرداخت خیره به من است،
08:52
we go to the exit, he's still staring at me,
140
532625
2101
ما به سمت خروجی می‌رویم، او هنوز خیره به من،
08:54
so I see he's staring
141
534750
2101
در نتیجه می‌بینم که او خیره است
08:56
and finally I turn to him and I go, "Hey buddy, what's up!"
142
536875
2851
و عاقبت به طرفش برمی‌گردم و می‌گویم، «هی رفیق، چه خبر!»
08:59
And he goes ...
143
539750
1268
و او می‌رود...
09:01
(Mumbles nervously) "Hi!"
144
541042
1601
(دست پاچه زیر لب می‌گوید) «سلام!»
09:02
(Laughter)
145
542667
1017
(خنده حضار)
09:03
Awkward.
146
543708
2268
خجالت‌آور بود.
09:06
So to relieve the tension, I say,
147
546000
2518
پس برای از بین بردن تنش، توضیح می‌دهم،
09:08
"It's just a skin disorder.
148
548542
1767
«این فقط یک اختلال پوستی است.
09:10
It's not contagious, it's not life-threatening,
149
550333
2226
مسری نیست، مرگ آور نیست،
09:12
it just makes me look a little different."
150
552583
2060
فقط باعث می‌شود تا کمی متفاوت به نظر برسم.»
09:14
I end up talking to that guy for like five minutes.
151
554667
2642
آخرش برای نزدیک به پنج دقیقه با آن مرد صحبت کردم.
09:17
It was kind of cool, right?
152
557333
2393
یک جورهایی باحال بود، مگر نه؟
09:19
And at the end of our conversation, he says,
153
559750
2083
و در پایان مکالمه‌ی ما، او گفت،
09:23
"You know, if you didn't have 'vitilargo'" --
154
563833
2893
« می‌دانی، اگر تو 'ویتیلارگو' نداشتی» --
09:26
it's actually vitiligo, but he was trying, so --
155
566750
3059
درواقع معادل پیسی، ویتیلیگو است، اما او داشت تلاش می‌کرد، پس --
09:29
(Laughter)
156
569833
1476
(خنده حضار)
09:31
"if you didn't have vitilargo, you'd look just like that guy on TV."
157
571333
3685
« اگر تو ویتیلارگو نداشتی، دقیقا شبیه آن آقا در تلوزیون بودی.»
09:35
(Laughter)
158
575042
1267
(خنده حضار)
09:36
And I was like, "Haha, yeah, I get that, I get that, yeah."
159
576333
4101
واکنش من هم این بود که، «هاها، آره، می‌فهمم، می‌فهمم، آره.»
09:40
(Laughter)
160
580458
1476
(خنده حضار)
09:41
So things were going OK.
161
581958
1917
بنابراین چیزها در حال درست شدن بود.
09:45
I was having more good exchanges than bad,
162
585208
2917
بازخوردهای بهتر و بهتری داشتم،
09:49
until that day.
163
589542
3250
تا آن روز.
09:54
I had a little time before work
164
594792
1517
قبل از کار کمی وقت داشتم.
09:56
so I like to stop by the park to watch the kids play.
165
596333
2518
دوست دارم برای تماشای بازی بچه‌ها در پارک توقفی بکنم.
09:58
They're funny.
166
598875
1268
آنها بامزه‌اند.
10:00
So I got a little too close, this little girl wasn't paying attention,
167
600167
3309
پس کمی زیادی نزدیک شدم و این دختر کوچک توجهی نداشت،
10:03
she's about two or three years old,
168
603500
1726
تقریبا دو یا سه ساله،
10:05
she's running, she runs directly into my leg and falls down, pretty hard.
169
605250
3434
در حال دویدن است، مستقیم به سمت پاهای من می‌دود و تقریبا باشدت می‌افتد.
10:08
I thought she hurt herself,
170
608708
1351
فکر کردم به خودش آسیب زده‌،
10:10
so I reach out to try and help the little girl
171
610083
2393
پس خم شدم تا به آن دختر کوچولو کمک کنم
10:12
and she looks at my vitiligo
172
612500
1643
و او به پیسی من نگاه می‌کند
10:14
and she screams!
173
614167
3500
و فریاد می‌کشد!
10:25
Now kids are pure honesty.
174
625000
3143
کودکان صداقت محض هستند.
10:28
She's like two or three.
175
628167
1934
او دو یا سه ساله بود.
10:30
This little girl, she wasn't trying to be mean.
176
630125
4059
این دختر کوچک، سعی نمی‌کرد بدجنس باشد.
10:34
She didn't have any malice in her heart.
177
634208
2476
او هیچ بدجنسی در قلبش نداشت.
10:36
This little girl was afraid.
178
636708
1709
این دختر بچه ترسیده بود.
10:39
She was just afraid.
179
639875
1250
او فقط ترسیده بود.
10:44
I didn't know what to do.
180
644750
1309
نمی‌دانستم چه کار کنم.
10:46
I just took a step back and put my hands by my side.
181
646083
2459
فقط قدمی به عقب برداشتم و دست‌هایم را کنارم گذاشتم.
10:52
I stayed in the house for two weeks and three days on that one.
182
652750
4458
بعد از آن اتفاق دو هفته و سه روز در خانه ماندم.
10:59
It took me a second to get my mind around the fact
183
659458
3226
درک این حقیقت برایم دشوار نبود
11:02
that I scare small children.
184
662708
2042
که من بچه‌های کوچک را می‌ترسانم.
11:06
And that was something that I could not smile away.
185
666583
3292
و آن چیزی بود که نمی‌توانستم با لبخندی از خود دورش کنم.
11:15
But I jumped back on my plan
186
675125
1708
اما سریع به سراغ نقشه‌ی خودم برگشتم
11:19
and just put on my blinders,
187
679875
2667
و فقط نادیده گرفتنم را ادامه دادم،
11:23
started going back out.
188
683542
1291
شروع به بیرون رفتن کردم.
11:26
Two months later, I'm in a grocery store reaching on the bottom shelf,
189
686250
3309
دوماه بعد، در یک خواربارفروشی وقتی به سمت قفسه‌ی پایینی خم شده بودم،
11:29
and I hear a little voice go, "You've got a boo-boo?"
190
689583
2750
صدای کوچکی شنیدم که گفت، « تو آخ شدی؟»
11:33
It's like a two-year-old, three-year-old, same age, little girl,
191
693583
3685
دو یا سه ساله است، هم سن آن دختر کوچولو،
11:37
but she's not crying,
192
697292
1416
اما گریه نمی‌کند،
11:39
so I kneel down in front of her
193
699875
2893
پس جلویش زانو زدم
11:42
and I don't speak two-year-old so I look up at the mom,
194
702792
2601
من زبان دو ساله‌ها را بلد نیستم پس به مادرش نگاه کردم،
11:45
and I say, "What did she say?"
195
705417
1476
پرسیدم، « چی گفت؟»
11:46
And she says, "She thinks you have a boo-boo."
196
706917
2684
مادرش جواب داد، « او فکر می‌کند شما آخ شده‌اید.»
11:49
So I go, "No, I don't have a boo-boo, no, not at all."
197
709625
3434
پس گفتم، «نه، من آخ نشده‌ام، نه، اصلا.»
11:53
And the little girl says,
198
713083
1768
و دختر کوچولو گفت،
11:54
"Duh-duh-hoy?"
199
714875
1292
«داه - دوه - هوی؟»
11:57
And so I look to mom for the translation,
200
717167
2434
باز برای ترجمه به مادر نگاه کردم،
11:59
and she says,
201
719625
1351
و او گفت، « او فکر می‌کند شما
12:01
"She thinks you're hurt."
202
721000
1292
آسیب دیده‌ا‌ید.»
12:03
And I say, "No, sweetie, I'm not hurt at all, I'm fine."
203
723542
4517
و من گفتم، « نه عزیزم، من اصلا آسیب ندیده‌ام، من خوبم.»
12:08
And the little girl reaches out with that little hand
204
728083
3268
و دختر کوچولو دست کوچکش را دراز کرد
12:11
and touches my face.
205
731375
2309
و صورتم را لمس کرد.
12:13
She's trying to rub the chocolate into the vanilla
206
733708
2393
انگار می‌خواست با مالش شکلات را با وانیل مخلوط کند
12:16
or whatever she was doing.
207
736125
1309
هرکاری که می‌کرد،
12:17
It was amazing!
208
737458
1250
فوق العاده بود!
12:19
It was awesome.
209
739667
1250
عالی بود.
12:21
Because she thought she knew what it was,
210
741875
2059
چون او فکر می‌کرد می‌داند این چه چیزی است،
12:23
she was giving me everything I wanted:
211
743958
1976
او داشت به من هرچیزی که می‌خواستم می‌داد:
12:25
kindness, compassion.
212
745958
2726
مهربانی، دلسوزی.
12:28
And with the touch of that little hand,
213
748708
1917
و با لمس آن دست کوچک،
12:31
she healed a grown man's pain.
214
751792
3434
درد و رنج مرد بزرگسالی را شفا داد.
12:35
Yee-ha.
215
755250
2559
هورا.
12:37
Healed.
216
757833
1250
شفا یافتم.
12:42
I smiled for a long time on that one.
217
762333
2292
بعد از آن اتفاق برای مدت طولانی لبخند زدم.
12:47
Positivity is something worth fighting for,
218
767708
4167
انرژی مثبت چیزی است که ارزش جنگیدن را دارد،
12:52
and the fight is not with others --
219
772958
2976
و این مبارزه با دیگران نیست --
12:55
it's internal.
220
775958
1250
مبارزه‌ای درونی است.
12:58
If you want to make positive changes in your life,
221
778458
3667
اگر می‌خواهید تغییرات مثبت در زندگیتان ایجاد کنید،
13:03
you have to consistently be positive.
222
783625
4792
باید همواره مثبت باشید.
13:13
My blood type is actually B positive.
223
793167
2309
گروه خونی من درواقع ب مثبت است.
13:15
(Laughter)
224
795500
3351
(خنده حضار)
13:18
I know, corny TV guy dad joke,
225
798875
2393
می‌دانم، جوک پدرانه و چرند تلویزیونی است،
13:21
my daughter hates it, but I don't care!
226
801292
1976
دخترم از آن متنفراست، اما اهمیتی نمی‌دهم!
13:23
Be positive!
227
803292
1726
مثبت باشید!
13:25
(Laughs)
228
805042
2458
(خنده حضار)
13:32
A 14-year-old boy years ago --
229
812583
2643
سال‌ها پیش یک پسر چهارده ساله --
13:35
this kid had vitiligo --
230
815250
2059
که پیسی داشت --
13:37
he asked me to show my face on television.
231
817333
3935
از من خواست تا صورتم را در تلویزیون نشان دهم.
13:41
I wasn't going to do it,
232
821292
1434
نمی‌خواستم اینکار را انجام دهم
13:42
we've been over this, I thought I was going to lose my job,
233
822750
2809
فراموشش کرده بودیم، فکر کردم شغلم را از دست خواهم داد،
13:45
but the kid convinced me by saying,
234
825583
2209
اما آن بچه با گفتن این متقاعدم کرد که،
13:48
"If you show people what you look like and explain this to them,
235
828875
4351
« اگر تو چیزی که هستی را به مردم نشان دهی و برایشان توضیح بدهی،
13:53
maybe they will treat me differently."
236
833250
2167
شاید با من متفاوت رفتارکنند.»
13:56
Boom! Blinders off.
237
836458
2584
بوم! پرده‌ها کنار رفتند.
13:59
I did a TV report,
238
839833
2351
گزارشی تلوزیونی انجام دادم،
14:02
got an overwhelming response.
239
842208
2042
بازخوردی غافلگیرکننده دریافت کردم.
14:05
So I didn't know what to do.
240
845375
1559
نمی‌دانستم چکار کنم.
14:06
I took the attention and focused it back on the kid
241
846958
2726
توجه را جلب کردم و آن را معطوف کردم به سمت آن بچه
14:09
and other people that have vitiligo.
242
849708
1750
و دیگر افرادی که پیسی دارند.
14:12
I started a support group.
243
852417
1541
گروهی حمایتی تشکیل دادم.
14:15
Pretty soon, we noticed "VITFriends"
244
855125
2934
خیلی زود، ما متوجه وجود گروه «دوستان پیسی»
14:18
and "V-Strong" support groups all over the country.
245
858083
4709
و گروه‌های حمایتی با نام «قدرت پیسی» در سرتاسر کشور شدیم.
14:24
In 2016, we all came together and celebrated World Vitiligo Day.
246
864333
5875
در سال ۲۰۱۶، همه گرد هم آمدیم و روز جهانی پیسی را جشن گرفتیم.
14:32
This past June 25,
247
872833
2226
در ۲۵ ژوئن گذشته،
14:35
we had over 300 people,
248
875083
2893
بیش از ۳۰۰ نفر حضور داشتند،
14:38
all in celebration of our annual event.
249
878000
4893
در جشن رویداد سالانه‌ی ما.
14:42
It was amazing.
250
882917
1250
فوق العاده بود.
14:44
(Applause)
251
884792
1559
(تشویق حضار)
14:46
Thanks.
252
886375
1250
متشکرم.
14:52
Now, I'm not going to lie to you
253
892208
2560
حالا، من نمی‌خواهم به شما دروغ بگویم
14:54
and say it was quick or easy
254
894792
2976
و بگویم که برایم سریع یا آسان بود
14:57
for me to find a positive place living with this disease,
255
897792
4291
اینکه مکان مثبتی پیدا کنم تا با این بیماری زندگی کنم،
15:03
but I found it.
256
903417
1250
اما آن را پیدا کردم.
15:06
But I also got much more.
257
906708
1709
اما بسیار بیش از آن هم بدست آوردم.
15:10
I became a better man,
258
910083
2935
تبدیل به مرد بهتری شدم،
15:13
the man I always wanted to be,
259
913042
2267
مردی که همیشه می‌خواستم باشم،
15:15
the kind of guy who can stand up in front of a room full of strangers
260
915333
5685
آدمی که می‌تواند در مقابل اتاقی پر از غریبه‌ها بایستد
15:21
and tell some of the toughest stories in his life
261
921042
3250
و بعضی از سخت‌ترین داستان‌های زندگی‌اش را بازگو کند
15:25
and end it all with a smile,
262
925625
1625
و با لبخندی آن را پایان دهد،
15:29
and find happiness in the fact that you all just smiled back.
263
929458
4750
و شادی را در این حقیقت کشف کند که همه‌ی شما نیز لبخند مرا پاسخ می‌گویید.
15:35
Thank you.
264
935250
1268
متشکرم.
15:36
(Applause)
265
936542
2541
(تشویق حضار)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7