How repaying loans with social service transforms communities | Angie Murimirwa

Translator: fatemeh akhoundi Reviewer: Masoud Motamedifar

Most of you will know

بیشتر شما درباره

about the challenges faced by my beloved continent, Africa.

چالش‌هایی که قاره عزیز من، آفریقا با آن رو‌به‌رو است می‌دانید.

Too many people are poor.

خیلی از مردم فقیر‌ند.

Millions of girls don't have access to school.

میلیون‌ها دختر، دسترسی به مدرسه ندارند.

And there aren't enough jobs for the rapidly growing population.

و شغل کافی برای جمعیت به سرعت درحال رشدشان وجود ندارد.

Every day,

روزانه،

33,000 new young people join the search for employment.

۳۳۰۰۰ نفر جوان جدید برای استخدام اقدام می‌کنند.

That's 12 million for three million formal jobs.

یعنی ۱۲ میلیون نفر برای سه میلیون شغل رسمی.

In sub-Saharan Africa,

در جنوب صحرای آفریقا،

less than one in four young people are likely to get waged or salaried work.

از هر چهار نفر احتمالا کمتر از یک نفر کاری با دستمزد و یا حقوق پیدا کند.

The chances of making a secure living

شانس‌های کسب درآمدی مطمئن

are even slimmer for poor and rural young women.

برای زنان فقیر و روستایی بسیار کمتر نیز هست.

They cannot afford an education.

آنها استطاعت تحصیل کردن را ندارند.

And they do not have the same access to wages, loans or land

و آن‌ها شرایط برابری در گرفتن دستمزد، وام یا زمین

as men.

مانند مردان ندارند.

This leaves entire communities trapped

این باعـث می‌شود که جامعه به تله بیافتد

in a vicious cycle of poverty, inequality and hopelessness.

در چرخه ناخوشایند فقر، نابرابری و ناامیدی قرار گیرد.

But I'm not here to narrate the doom and gloom,

ولی من برای روایت عذاب و اندوه اینجا نیستم،

because we also know that a youthful population

زیرا ما می‌دانیم که نسل جوان

presents an opportunity to kick-start economic growth

موقعیتی برای رشد اقتصادی ارائه می‌کند

and solve global challenges.

و مشکلات جهانی را حل می‌کند.

And in fact,

و درحقیقت،

there is a growing movement in Africa, of educated young women,

یک جهش رو به جلو برای تحصیل زنان جوان در آفریقا در حال وقوع است

who are stepping up and using the power of their network

آن‌هایی که قدم برداشته‌اند و دارند از قدرت شبکه‌شان و

and a tool we call social interest

ابزاری که آن را منافع اجتماعی می‌نامیم استفاده می‌کنند

to uplift communities.

تا جامعه‌ها پیشرفت کنند.

I'm one of the leaders of the organization behind this movement.

من یکی از رهبران سازمانی هستم که پشت این جنبش است.

An organization that also supported me through school.

سازمانی که من را هم در مدرسه حمایت کرد.

و من تاثیر چند برابری منافع جمعی را در کار‌مان مشاهده کرده‌ام.

And I have seen social interest multiply the impact of our work.

Social interest is a way to pay back interest on a loan

منافع اجتماعی راهی برای برگرداندن یک وام است

through service, rather than dollars.

از طریق خدمات، به جای دادن دلار.

Sharing time and knowledge through mentoring,

به اشتراک گذاشتن زمان و دانش به جای مربی‌گری،

academic support,

پشتیبانی علمی،

business training to others in need.

آموزش کسب‌و‌کار به افراد نیازمند.

This means the impact of a loan is felt not by one, but by many.

به این معنی که تاثیر یک وام، توسط یک گروه احساس می‌شود و نه یک فرد.

Through this system,

در این سیستم،

we've been able to help and send more and more girls to school,

ما توانسته‌ایم تعداد زیاد و زیادتری از دختران را کمک کنیم و به مدرسه بفرستیم.

support them while they are there,

و حمایتشان کنیم در‌زمانی که، آنها آنجا هستند

help them start businesses

کمک کنیم کسب و کارهایی را

and ultimately, lead in their communities --

شروع کنند و درنهایت، در جامعه‌شان رهبری کنند--

all while providing funding for the next generation.

همه هم‌زمان با تامین بودجه برای نسل بعدی.

Social interest can be used

منافع اجتماعی می‌تواند استفاده شود

to supercharge any movement where the benefits can be paid forward.

تا هر جنبشی که مزایایش رو به جلو باشد را، فوق العاده کند.

Let me give you an example.

اجازه‌ دهید مثالی بزنم.

This is Stumai from rural Tanzania.

این استومایی از روستای تانزانیا است.

She tragically lost her father when she was just three years old.

او متاسفانه وقتی فقط ۳ ساله بود، پدرش را از دست داد.

Leaving a disabled mother to single-handedly raise her

باعث شد که یک مادر معلول، او پنج خواهر و برادرش

and her five siblings.

را به‌تنهایی بزرگ کند.

Once Stumai completed primary school,

زمانی که استومایی ابتدایی را تمام کرد،

she was about to drop out of school

او قصد داشت مدرسه را ترک کند

and become one of the 92 percent of girls in sub-Saharan Africa

و یکی از ۹۲ درصد از دختران جنوب صحرای آفریقا بشود

that never finish high school.

که هیچ وقت دبیرستان را تمام نکردند.

Instead, she got lucky.

ولی او شانسی آورد.

She got support from a nonprofit that paid her fees

او توسط یک موسسه غیرانتفاعی حمایت شد که هزینه های او را پرداخت کرد

and kept her in school.

و او را در مدرسه نگه داشت.

But upon graduating high school,

ولی زمانی‌ که می‌خواست فارغ‌التحصیل شود،

she faced a daunting challenge of what's next.

او با یک چالش هولناک از آنچه در آینده است، رو به رو شد.

She knew she had to start her own business to survive.

او فهمید که باید کسب‌و‌کارخودش را راه اندازی کند، تا نجات یابد.

And to help her mother,

و به مادرش کمک کند،

who had tried so hard to keep her in school

کسی که بسیار تلاش کرد تا او را در مدرسه نگه‌ دارد

by selling her only assets,

بوسیله فروختن تنها دارایی‌هایش،

a stack of corrugated iron sheets she had been saving

ورق‌های آهنی موجداری که او پس انداز کرده بود

in the hope of building a better home for her children.

با آرزوی اینکه خانه بهتری برای فرزندانش بسازد.

Stumai also knew she wouldn’t get a loan from a traditional bank,

استومایی می‌دانست که او از بانک‌های سنتی وامی دریافت نخواهد کرد،

which generally considers young, rural women like her,

آنها به طور کلی، زنان جوان و روستایی مانند او،

without land or assets, unbankable.

بدون زمین و دارایی، مورد پذیرش نمی‌دانند.

Through a special group of lending partners,

از طریق گروه ویژه‌ای از افراد وام‌دهنده،

she secured 350 dollars to start a food shop,

او ۳۵۰ دلار قرض گرفت تا یک غذافروشی را باز کند،

selling vegetables, oil, rice, tomatoes, onions and beans.

با فروختن سبزیجات، روغن، برنج، گوجه، پیاز و لوبیا.

Fellow network members helped to train her on basic business skills,

و اعضای شبکه به او در یادگیری مهارت‌های پایه کسب‌و‌کار کمک کردند،

like creating a business plan,

مانند درست کردن یک برنامه کاری،

working out profits, marketing,

کار کردن روی سود آوری، بازاریابی،

keeping business records

نگه داشتن سوابق تجاری

and the value of savings.

و ارزش پس انداز‌ها.

And the business took off.

و تجارت شروع به کار کرد.

She repaid the original loan within eight months,

او وام اصلی را در ۸ ماه پرداخت کرد،

and then borrowed 2,000 dollars

و بعد ۲۰۰۰ دلار وام گرفت

to start a motorcycle taxi and courier business.

و یک تاکسی موتوری و پیک موتوری راه اندازی کرد.

Stumai now owns two motorcycles

استومایی الان دو موتور و

and employs two people.

دو کارمند دارد.

And she has been able to purchase land and build a house,

و او توانایی خرید زمین و یک خانه را دارد،

and the business continues to grow

و کسب‌و‌کارش هم‌چنان بیشتر و بیشتر

from strength to strength.

در حال پیشرفت است.

Stumai repaid her interest in social interest.

استومایی وام خود را در منافع اجتماعی پرداخت کرد.

She paid social interest

او به منافع اجتماعی را بوسیله

by providing mentoring to girls in a local high school.

مشاوره به دختران در دبیرستانی محلی پرداخت.

She volunteered weekly as a learner guide,

او به طور داوطلبانه هر‌هفته به‌عنوان مشاور

delivering a life skills and well-being curriculum

مهارت‌های زندگی و مهارت‌های بهتر زیستن را

that helps children gain the confidence to ask questions,

که به کودکان کمک می‌کند تا اعتماد‌به‌نفس برای سوال کردن کسب کنند،

care for and support each other,

از یک‌دیگرحمایت و مراقبت کنند،

learn about health and nutrition,

درباره سلامتی و تغذیه یاد بگیرند،

set goals and learn how to achieve them.

هدف‌گذاری کنند و راههای رسیدن به آنها را بیاموزند.

Stumai says her greatest reward is witnessing the girls she mentors

استومایی می‌گوید که بهترین جایزه‌اش مشاهده دخترانی است که به آن‌ها مشاوره

start to believe in themselves and succeeding.

می‌دهد، وقتی شروع می‌کنند به باور خودشان و موفق شدن.

These days, Stumai also trains other learner guides.

این روزها، استومایی به‌دیگر راهنمایان نیز تعلیم می‌دهد.

That's multiplying the number of girls making it through school

این کار باعث چند‌ برابر شدن تعداد دختر‌ها از طریق مدرسه

and into secure livelihoods like she did.

و سوق‌دادنشان به سمت یک زندگی سالم مانند زندگی خودش می‌شود.

Through her business profits, she has been able to support her siblings,

او از طریق سود کسب‌و‌کارش قادر بوده خواهر و برادرش را نیز حمایت‌ کند،

three nieces and nephews and other children in her community

۳خواهرزاده و برادرزاده و بچه‌هایی دیگر در جامعه او

to go to school.

تا به مدرسه می روند.

She also regularly supports other network members.

او همچنین بقیه اعضای شبکه را نیز حمایت می کنند.

For example,

برای مثال،

a young woman studying for a diploma in community development.

یک زن جوان برای دریافت مدرک توسعه اجتماعی درس می‌خواند.

In the past two years,

در دو سال گذشته،

Stumai helped her with money for bus fare,

استومایی به او برای پول کرایه اتوبوس کمک می‌کند،

for sanitary pads, for soap

برای پد‌های بهداشتی و صابون

and encouraged her to keep going.

و او را به ادامه دادن تشویق می‌کند.

Stumai spends 370 dollars a year supporting the education of others.

استومایی ۳۷۰ دلار در سال برای تحصیلات دیگران هزینه می‌کند.

That's 17 percent of her gross earnings from her motorcycle business.

و این ۱۷ درصد از آنچه او از کسب‌و‌کار پیک موتوری‌اش در می آورد، است.

This is the power of social interest.

و این قدرت منافع اجتماعی است.

Stumai's example shows that if you help one girl,

متال استومایی نشان می‌دهد اگر شما به یک دختر کمک کنید،

not only to go to school,

نه فقط اینکه به مدرسه برود،

but graduate and start a business,

بلکه فارغ‌التحصیل شود و تجارتی راه‌اندازی کند

she can in turn make a giant difference

او می‌تواند تغییری اساسی

in the lives of others and her community.

در زندگی خودش و بقیه افراد جامعه ایجاد کند.

Had Stumai paid back interest on her loan in dollars,

اگر استومایی بازپرداخت بهره وام خود را به دلار پرداخت می‌کرد،

her success might have been felt by her and her immediate family,

احتمالا موفقیتش توسط خودش و خوانواده‌اش احساس می‌شد،

but because she paid interest as social interest,

ولی چون او سودش را به صورت منافع اجتماعی پرداخت،

the impact was felt by her mentees,

تاثیرش توسط شاگردانش،

her nieces, nephews, her employees

و خواهرزاده و برادرزاده‌هایش، و کارمندانش

and so many others around her.

و بسیاری از اطرافیان او احساس شد.

Stumai is just one example of many.

استومایی فقط یک مثال از تعداد بی‌شمار است.

Today, we have 7,000 learner guides like Stumai,

امروزه ما ۷۰۰۰ راهنما مانند استومایی داریم

working across Malawi,

که در سراسر مالایی،

Tanzania, Ghana, Zambia and Zimbabwe.

تانزانیا، غنا، زامبیا و زیمباوه کار می‌کنند.

And collectively,

و در مجموع،

they've helped children do better in school.

آنها به کودکان برای بهتر‌شدن در مدرسه کمک می‌کنند.

The girls we work with are nearly three times less likely

دخترانی که با آنها کار می‌کنیم تقریبا سه برابر کمتر

to drop out of school,

احتمال ترک تحصیل دارند.

because learner guides make home visits when girls fail to attend school

زیرا راهنمایان با کسانی که نمی‌توانند در مدرسه شرکت کنند، ملاقات خانگی دارند

to help them back on track.

و کمک می‌کنند به مسیر برگردند.

They also work with communities and district governments

آنها همچنین با انجمن‌ها و دولت‌های منطقه کار می‌کنند

to address the challenges children face,

برای رفع چالش‌هایی که کودکان با آن رو‌به‌رو هستند،

including preventing or annulling child marriages,

از جمله پیشگیری و جلوگیری از ازدواج کودکان،

connecting children facing hunger or hardship at home

و ارتباط با کودکانی که در خانه گرسنگی یا سختی می‌کشند

with local support,

با پشتیبانی‌های محلی،

or running study groups

یا برپایی گروه‌های مطالعه

so that children who might be lagging behind in their studies

تا کودکانی که شاید از درسشان عقب مانده‌اند

can get supporters and catch up.

حمایت شوند و پیشرفت کنند.

They act as trusted sisters, friends and guardians.

آنها مانند خواهر‌ها، دوستان و سرپرستان واقعی رفتار می‌کنند.

So far, nearly 6,300 network members

تا حالا نزدیک ۶۳۰۰ کاربر شبکه

have borrowed close to three million dollars,

نزدیک سه میلیون دلار وام گرفته‌اند،

with a repayment rate of those loans at consistently above 95 percent.

و نرخ باز‌پرداخت آن وام‌ها به طور مداوم بالاتر از ۹۵ درصد است.

And our 140,000 members,

و۱۴۰۰۰۰ کاربر ما،

they have invested their own resources

آنها منابع خودشان را سرمایه‌گذاری کرده‌اند

to support and send

تا حمایت کنند و

over 937,000 children to primary and secondary school.

نزدیک ۹۳۷۰۰۰ کودک را به مدارس ابتدایی و راهنمایی بفرستند.

Every young woman we work with

همه زنان جوانی که ما با آن‌ها کار می‌کنیم

supports, on average, another three children

به طور متوسط ۳ کودک را حمایت می‌کنند

outside of her immediate family

مستقل از بستگان نزدیک او

to go to school.

تا به مدرسه بروند.

All without additional money from us.

همه این‌ها بدون پول اضافه‌ای از طرف‌ ما.

We are building a powerful force.

ما یک نیروی قوی می‌سازیم.

Gaining ever greater momentum

که انرژی بسیار بیشتری بدست می‌آورد

as we open the door for more and more girls

وقتی ما، در‌های بیشتری را برای دختران باز می‌کنیم

to go to school,

تا به مدرسه بروند،

succeed, lead and in turn, support thousands more.

موفق شوند، رهبری کنند و به نو‌به‌خود، بیش‌ از هزاران نفر دیگر را حمایت‌ می‌کنند.

This system,

در این سیستم،

supporting those once excluded to transform their lives

حمایت‌کردن کسانی که یک‌بار محروم‌ شده‌اند تا زندگی خود را دگرگون کنند

and then step up for others,

و بعد برای بقیه قدم بردارند،

can work for more than girls' education.

می‌توانند برای تحصیل دختران بیشتری موثر باشد.

Of course, you need to get your money back if you lend it.

البته که شما وقتی قرضی می‌دهید باید پول خود را پس بگیرید.

But instead of demanding interest in dollars,

ولی به جای پس‌دادن با دلار،

can you consider using social interest instead?

می‌توانید به جای آن منافع اجتماعی را در نظر بگیرید؟

For example,

برای مثال،

could young people

آیا جوانان می‌توانند

pass on the skills they learned in training colleges?

مهارت‌هایی را که در دانشکده‌های آموزشی یاد گرفته‌اند، منتقل کنند؟

Like Michelle,

مانند میشل،

who teaches brickmaking in rural Zimbabwe.

کسی‌که آموزش آجرکاری در روستای زیمباوه می‌دهد.

Or Louisa,

یا لوییسا،

who is training others on climate-smart agriculture

کسی که به دیگران کشاورزی هوشمند آب و هوا را

in Malawi.

در میامی آموزش می‌دهد.

Or Fatima in Ghana,

یا فاطیما در غنا،

who is training women to help deliver babies

کسی‌ که به زنان آموزش به‌ دنیا آوردن بچه می‌داد

where expectant mothers

در جایی که زنان باردار

might not be able to make it to the local hospital on time.

امکان به موقع رسیدن به بیمارستان‌های محلی را ندارند.

When I was growing up,

وقتی من بزرگ می‌شدم،

an elder in my village in rural Zimbabwe

یک فرد میانسال در روستای من در زیمباوه

once described the challenges I faced in going to school.

برایم چالش‌های پیش رو برای رفتن به مدرسه را توضیح داد

She said,

آن زن گفت،

"Those who harvest many pumpkins

کسانی که کدو تنبل زیادی برداشت می‌کنند

often do not have the clay pots to cook them in."

معمولا ظرف سفالی برای پختن آن‌ها ندارند.

(Laughter)

(صدای خندیدن)

What she meant was that,

منظور حرف او این بود که،

although I got the best possible results in my exams

اگر چه من بهترین نتایج را در امتحاناتم بدست آورم

when I finished elementary school,

زمانی‌ که ابتدایی را تمام کنم،

my talent was of no value

استعداد من هیچ ارزشی ندارد

if my family could not afford to pay for me to continue my education.

اگر خانواده‌ام توانایی پرداخت هزینه‌های من برای ادامه تحصیلاتم را نداشته باشند.

Well, with this system,

بله، با این سیستم،

we are not just providing pots,

ما فقط ظرف سفالی نمی‌سازیم،

or making a single meal out of the pumpkins.

یا فقط یک غذا با کدو تنبل نمی‌سازیم.

After all,

گذشته از همه این‌ها،

there are hundreds of seeds in a single pumpkin.

در یک کدو تنبل هزاران بذر از آن وجود دارد.

We are saving the seeds,

ما بذرها را ذخیره می‌کنیم،

planting them

آن‌ها را می‌کاریم

and nurturing every one of them.

و آن‌ها را پرورش می‌دهیم.

And the result?

و نتیجه آن؟

A virtuous cycle of prosperity,

یک چرخه مجازی سعادت،

equality and hope,

برابری و امید،

led by young women.

به رهبری زنان جوان است.

Because together,

زیرا با‌ هم،

we are shaking up the world.

می‌توانیم دنیا را تکان دهیم.

Pamoja tunaweza --

پاموجا تاناوزا--

that's Swahili for my network motto: "Together we can!"

این شعار شبکه من به سواحیلی است: «ما با هم می‌توانیم!»

Thank you.

متشکرم.

(Applause)

(تشویق و تمجید)