An entertainment icon on living a life of meaning | Norman Lear

90,000 views ・ 2016-06-25

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Behdad Khazaeli Reviewer: soheila Jafari
00:12
Eric Hirshberg: So I assume that Norman doesn't need much of an introduction,
0
12905
3620
اریک هیرشبرگ: فکر می کنم که نورمن نیازی به معرفی نداره،
00:16
but TED's audience is global,
1
16549
1505
اما مخاطبین TED جهانی‌اند،
00:18
it's diverse,
2
18078
1197
و متنوع،
00:19
so I've been tasked with starting with his bio,
3
19299
2986
پس به من گفته شده تا با زندگی نامه اش شروع کنم،
00:22
which could easily take up the entire 18 minutes.
4
22309
2286
که به راحتی کل ۱۸ دقیقه را خواهد گرفت.
00:24
So instead we're going to do 93 years in 93 seconds or less.
5
24619
3943
پس بجای آن ما ۹۳ سال را در ۹۳ ثانیه یا کمتر انجام می دهیم.
00:28
(Laughter)
6
28586
1150
( خنده حضار )
00:30
You were born in New Hampshire.
7
30258
1547
در نیو همپشایر متولد شدی،
00:31
Norman Lear: New Haven, Connecticut.
8
31829
1715
نورمن لیر: نیوهیون، کنتی کت.
00:33
EH: New Haven, Connecticut.
9
33568
1286
اریک هیرشبرگ: نیوهیون، کنتی کت.
00:34
(Laughter)
10
34878
2888
(خنده حضار)
00:37
NL: There goes seven more seconds.
11
37790
1620
نورمن لیر: هفت ثانیه زیاد شد.
00:39
EH: Nailed it.
12
39434
1243
اریک هیرشبرگ: کاملا درسته.
00:40
(Laughter)
13
40701
1990
(خنده حضار)
00:43
You were born in New Haven, Connecticut.
14
43042
1905
تو درنیوهیون، کنتی کت بدنیا آمدی.
00:44
Your father was a con man -- I got that right.
15
44971
2405
پدرت یک خلاف کار بود-- درست میگم.
00:47
He was taken away to prison when you were nine years old.
16
47400
2747
وقتی نه سالت بود او را به زندان بردند.
00:50
You flew 52 missions as a fighter pilot in World War II.
17
50171
3157
۵۲ ماموریت به عنوان خلبان جنگی در جنگ جهانی دوم داشتی.
00:53
You came back to --
18
53686
1150
وقتی برگشتی --
00:54
NL: Radio operator.
19
54860
1150
نورمن لیر: اپراتور رادیو.
00:56
EH: You came to LA to break into Hollywood,
20
56542
2483
اریک هیرشبرگ: به لس آنجلس آمدی تا وارد هالیوود شوی،
00:59
first in publicity, then in TV.
21
59049
1880
ابتدا در تبلیغات، و بعد در تلویزیون.
01:00
You had no training as a writer, formally,
22
60953
2159
آموزشی به عنوان یک نویسنده، به شکل رسمی نداشتی،
01:03
but you hustled your way in.
23
63136
1404
اما راهت رو به زور بازکردی.
01:04
Your breakthrough, your debut,
24
64564
1453
جهش بزرگ تو، ظهور تو،
01:06
was a little show called "All in the Family."
25
66041
2268
نمایش تلویزیونی کوچکی به نام « همه خانواده» بود.
01:08
You followed that up with a string of hits
26
68333
2104
و تو آن را با زنجیره‌ای از بهترین ها ادامه دادی
01:10
that to this day is unmatched in Hollywood:
27
70461
2118
که تا امروز در هالیوود بی‌همتا بوده:
01:12
"Sanford and Son," "Maude," "Good Times,"
28
72603
2040
« سنفورد و پسر»، «ماد»، « روزهای خوش»،
01:14
"The Jeffersons," "One Day at a Time,"
29
74667
1826
« جفرسون ها»، « روزی و روزگاری»،
01:16
"Mary Hartman, Mary Hartman,"
30
76517
1413
« مری هارتمن، مری هارتمن»،
01:17
to name literally a fraction of them.
31
77954
1763
و اینها فقط تعداد کمی از آنهاست.
01:19
Not only are they all commercially --
32
79741
1777
نه تنها همه آنها از دید بازرگانی --
01:21
(Applause)
33
81542
4006
( تشویق حضار )
01:25
Not only are they all commercially successful,
34
85572
2985
نه تنها همه آنها از دید بازرگانی موفق بوده اند،
01:28
but many of them push our culture forward
35
88581
1974
بلکه خیلی از آنها موجب پیشرفت فرهنگی ما گردید
01:30
by giving the underrepresented members of society
36
90579
2362
با بیان نظرات اعضای ضعیف‌تر جامعه ما
01:32
their first prime-time voice.
37
92965
2036
با صدایی پر طنین.
01:35
You have seven shows in the top 10 at one time.
38
95333
3311
در یک زمان هفت نمایش در بین ۱۰ نمایش برتر داشتی.
01:39
At one point,
39
99033
1229
یکجا،
01:40
you aggregate an audience of 120 million people per week
40
100286
3337
توانستی ۱۲۰ میلیون نفر مخاطب در هفته جمع کنی
01:43
watching your content.
41
103647
1226
تا برنامه های تو را ببینند.
01:44
That's more than the audience for Super Bowl 50,
42
104897
2239
این بیشتر از مخاطبین مسابقه سوپر بال ۵۰ بود،
01:47
which happens once a year.
43
107160
1239
که سالی یک بار اتفاق می‌افتد.
01:48
NL: Holy shit.
44
108423
1222
نورمن لیر: ای خدا.
01:49
(Laughter)
45
109669
1773
( خنده حضار )
01:51
(Applause)
46
111466
2222
( تشویق حضار )
01:53
EH: And we're not even to the holy shit part.
47
113712
2359
اریک هیرشبرگ: و هنوز به قسمت « ای خدایش» نرسیده ایم.
01:56
(Laughter)
48
116095
1039
( خنده حضار )
01:57
You land yourself on Richard Nixon's enemies list --
49
117158
2727
خودت را وارد فهرست دشمنان ریچارد نیکسون کردی --
01:59
he had one.
50
119909
1150
اون یکی داشت.
02:01
That's an applause line, too.
51
121399
2095
این هم احتیاج به تشویق داره.
02:03
(Applause)
52
123518
1802
( تشویق حضار )
02:05
You're inducted into the TV Hall of Fame on the first day that it exists.
53
125344
3597
در اولین روز ایجاد تالار مشاهیر تلویزیون وارد آن شدی.
02:08
Then came the movies.
54
128965
1400
بعد وارد فیلم شدی.
02:10
"Fried Green Tomatoes,"
55
130389
1580
« گوجه فرنگی‌های سبز سرخ شده»،
02:11
"The Princess Bride," "Stand By Me,"
56
131993
2025
«عروس شاهزاده»، «کنارم بمان»،
02:14
"This Is Spinal Tap."
57
134042
1173
«این کانال نخاعیه».
02:15
(Applause)
58
135239
1137
( تشویق حضار )
02:16
Again, just to name a fraction.
59
136400
1532
وباید بگم، تنها تعدادی رو اسم بردم.
02:17
(Applause)
60
137956
1031
( تشویق حضار )
02:19
Then you wipe the slate clean,
61
139011
1506
و بعد تخته را پاک کردی،
02:20
start a third act as a political activist focusing on protecting the First Amendment
62
140541
4047
و سومین نقشت رو به عنوان یک فعال سیاسی که تمرکزش روی متمم اول قانون اساسی
02:24
and the separation of church and state.
63
144612
1950
و جدایی دین و حکومت است.
02:26
You start People For The American Way.
64
146586
1890
تو «مردم برای راه آمریکایی» را راه انداختی.
02:28
You buy the Declaration of Independence
65
148500
1858
اعلامیه استقلال آمریکا را خریدی
02:30
and give it back to the people.
66
150382
1491
و آن را به مردم برگرداندی.
02:31
You stay active in both entertainment and politics
67
151897
2338
و در هر دو کار سرگرمی و سیاست فعال بودی
02:34
until the ripe old of age of 93,
68
154259
1532
تا وقتی که به اوج پختگی در ۹۳ سالگی رسیدی،
02:35
when you write a book
69
155815
1246
وقتی که کتابی نوشتی
02:37
and make a documentary about your life story.
70
157085
2164
و مستندی در باره داستان زندگیت ساختی.
02:39
And after all that,
71
159273
1174
و بعد از همه آنها،
02:40
they finally think you're ready for a TED Talk.
72
160471
2542
آخرش فهمیدند که آماده صحبت در TED هستی.
02:43
(Laughter)
73
163037
1781
( خنده حضار )
02:44
(Applause)
74
164842
4572
( تشویق حضار )
02:49
NL: I love being here.
75
169438
1798
نورمن لیر: عاشق بودن در اینجا هستم.
02:51
And I love you for agreeing to do this.
76
171260
2715
بخاطر موافقت با این کار دوستت دارم.
02:53
EH: Thank you for asking. It's my honor.
77
173999
1989
اریک هیرشبرگ: از این که خواستی ممنونم. باعث افتخار من است.
02:56
So here's my first question.
78
176012
1547
حالا سوال اول من.
02:57
Was your mother proud of you?
79
177919
1714
آیا مادرت به تو افتخار می‌کرد؟
02:59
(Laughter)
80
179657
1996
( خنده حضار )
03:02
NL: My mother ...
81
182055
1333
نورمن لیر: مادر من ...
03:03
what a place to start.
82
183412
1167
چه جایی برای شروع.
03:06
Let me put it this way --
83
186967
2151
بگذارید اینطوری بگم --
03:09
when I came back from the war,
84
189142
1620
وقتی از جنگ برگشتم،
03:10
she showed me the letters that I had written her from overseas,
85
190786
5588
نامه هایی رو به من نشون داد که از آن طرف دریاها برایش فرستاده بودم،
03:16
and they were absolute love letters.
86
196398
2397
و اونها واقعا نامه های عاشقانه بودند.
03:21
(Laughter)
87
201961
1579
( خنده حضار )
03:23
This really sums up my mother.
88
203564
1722
این واقعا مادرم رو معرفی میکنه.
03:25
They were love letters,
89
205730
1151
اونها نامه‌های عاشقانه بودند،
03:26
as if I had written them to --
90
206905
2202
انگار که اونها رو نوشته بودم برای --
03:29
they were love letters.
91
209131
1297
اونها نامه‌های عاشقانه بودند،
03:33
A year later I asked my mother if I could have them,
92
213214
4533
یک سال بعد از مادرم پرسیدم میشه اونها رو به من بدی،
03:37
because I'd like to keep them all the years of my life ...
93
217771
4277
چون می‌خواستم اونها رو برای تمام عمرم نگه دارم...
03:42
She had thrown them away.
94
222072
1509
اونها رو دور ریخته بود.
03:43
(Laughter)
95
223605
4063
( خنده حضار )
03:48
That's my mother.
96
228890
1304
این مادر من منه.
03:50
(Laughter)
97
230218
2478
( خنده حضار )
03:52
The best way I can sum it up in more recent times is --
98
232720
6520
بهترین راهی که می‌تونستم این اواخر خلاصه اش کنم --
03:59
this is also more recent times --
99
239264
2297
این همین اواخر بود --
04:01
a number of years ago,
100
241585
1182
چند سال پیش،
04:02
when they started the Hall of Fame to which you referred.
101
242791
3873
وقتی که تالار مشاهیری که اشاره کردی رو شروع کردند.
04:06
It was a Sunday morning,
102
246688
1783
یک روز یکشنبه صبح بود،
04:08
when I got a call from the fellow who ran the TV Academy of Arts & Sciences.
103
248495
5254
وقتی که تلفنی شد از دوستی که آکادمی تلویزیونی هنر و علوم را اداره می کرد.
04:13
He was calling me to tell me they had met all day yesterday
104
253773
2969
تماس گرفته بود تا بگه که همه دیروز رو جلسه داشتند
04:16
and he was confidentially telling me they were going to start a hall of fame
105
256766
4213
و داشت محرمانه به من می‌گفت که می‌خواهند یک تالار مشاهیر درست کنند
04:21
and these were the inductees.
106
261003
2754
و اینها معرفی شده‌اند.
04:27
I started to say "Richard Nixon,"
107
267201
1922
شروع کردم بگم « ریچارد نیکسون»،
04:29
because Richard Nixon --
108
269147
1642
چون ریچارد نیکسون --
04:30
EH: I don't think he was on their list.
109
270813
1871
اریک هیرشبرگ: فکر نمی کردم توی فهرستشون بود.
04:32
NL: William Paley, who started CBS,
110
272708
2523
نورمن لیر: ویلیام پیلی، که CBS رو راه انداخت،
04:35
David Sarnoff, who started NBC,
111
275255
3634
دیوید سارنوف، که NBC رو راه انداخت،
04:38
Edward R. Murrow,
112
278913
1155
ادوارد آر. مورو،
04:40
the greatest of the foreign correspondents,
113
280092
3702
که بزرگترین خبرنگار بخش خارجی بود،
04:43
Paddy Chayefsky --
114
283818
1171
پدی چایفسکی --
04:45
I think the best writer that ever came out of television --
115
285013
2762
به نظرم بهترین نویسنده‌ای که از تلویزیون بیرون آمد--
04:47
Milton Berle, Lucille Ball
116
287799
1977
میلتون برل، لوسیل بال
04:49
and me.
117
289800
1381
و من.
04:51
EH: Not bad.
118
291205
1151
اریک هیرشبرگ: بد نیست،
04:52
NL: I call my mother immediately in Hartford, Connecticut.
119
292380
2715
نورمن لیر: بلافاصله به مادرم زنگ زدم توی هارتفورد، کنتی‌کت.
04:55
"Mom, this is what's happened,
120
295119
1523
« مامان، این اتفاق افتاده،
04:56
they're starting a hall of fame."
121
296666
1599
اونها، تالار مشاهیر درست کرده‌اند.»
04:58
I tell her the list of names and me,
122
298289
1723
من به اون فهرست اسم‌ها و خودم رو گفتم،
05:00
and she says,
123
300036
1158
و اون گفت،
05:01
"Listen, if that's what they want to do, who am I to say?"
124
301218
2737
« اگر اونها می‌خواند این کار رو بکنند من دیگه چی بگم؟»
05:03
(Laughter)
125
303979
3501
( خنده حضار )
05:07
(Applause)
126
307504
2916
( تشویق حضار )
05:10
That's my Ma.
127
310444
1357
این مامان من بود.
05:11
I think it earns that kind of a laugh
128
311825
1880
به نظرم این خنده حقه
05:13
because everybody has a piece of that mother.
129
313729
2096
چون هرکسی چیزی از مادرش به ارث برده.
05:15
(Laughter)
130
315849
1174
( خنده حضار )
05:17
EH: And the sitcom Jewish mother is born, right there.
131
317047
2857
اریک هیرشبرگ: و مادر یهودی طنز زاده شد، همینجا.
05:20
So your father also played a large role in your life,
132
320348
4810
و پدرت هم نقش مهمی در زندگیت داشت،
05:25
mostly by his absence.
133
325182
1650
بیشتر با نبودنش.
05:26
NL: Yeah.
134
326856
1157
نورمن لیر: درسته.
05:28
EH: Tell us what happened when you were nine years old.
135
328037
2623
اریک هیرشبرگ: به ما بگو که چه اتفاقی افتاد وقتی نه ساله بودی.
05:30
NL: He was flying to Oklahoma
136
330684
4879
نورمن لیر: اون به اکلاهما پرواز کرده بود
05:35
with three guys that my mother said,
137
335587
2071
با سه نفر دیگه که مادرم می‌گفت،
05:37
"I don't want you to have anything to do with them,
138
337682
2382
« من نمی‌خوام که تو کاری با اونها داشته باشی،
05:40
I don't trust those men."
139
340088
1253
به اونها اعتماد ندارم.»
05:42
That's when I heard,
140
342040
1350
و این وقتی بود که شنیدم،
05:43
maybe not for the first time,
141
343414
1483
شاید نه برای اولین بار،
05:44
"Stifle yourself, Jeanette, I'm going."
142
344921
3666
« خفه شو، جانت، دارم می‌رم.»
05:48
And he went.
143
348611
1477
و رفت.
05:50
It turns out he was picking up some fake bonds,
144
350112
5017
معلوم شد که اوراق قرضه تقلبی برداشته بود،
05:55
which he was flying across the country to sell.
145
355153
3523
که دور و بر کشور پرواز می‌کرد تا بفروشه.
05:59
But the fact that he was going to Oklahoma in a plane,
146
359764
3547
اما اینکه اون با هواپیما به اوکلاهما می‌رفت،
06:03
and he was going to bring me back a 10-gallon hat,
147
363335
3691
و می‌رفت تا یک کلاه گاوچرونی برام بیاره،
06:07
just like Ken Maynard, my favorite cowboy wore.
148
367050
5698
درست مثل کلاه کن ماینارد، بهترین لباس گاوچرونی که دوست داشتم،
06:14
You know, this was a few years after Lindbergh crossed the Atlantic.
149
374124
5088
می‌دونی، چند سالی بعد از اون بود که لیندبرگ از اقیانوس اطلس عبور کرد.
06:19
I mean, it was exotic that my father was going there.
150
379236
3597
منظورم اینه که، خیلی هیجان آور بود که پدرم اونجا می‌رفت.
06:22
But when he came back,
151
382857
1241
اما وقتی که برگشت،
06:24
they arrested him as he got off the plane.
152
384122
2064
درست وقتی از هواپیما پیاده شد دستگیرش کردند.
06:26
That night newspapers were all over the house,
153
386553
4396
اونشب همه خونه پر از روزنامه بود،
06:30
my father was with his hat in front of his face,
154
390973
2620
پدرم با کلاهش که جلوی صورتش بود،
06:33
manacled to a detective.
155
393617
1499
و دستش با دستبند به یک کارآگاه بسته شده بود
06:35
And my mother was selling the furniture, because we were leaving --
156
395720
3658
و مادرم اثاثیه رو می‌فروخت چون داشتیم می‌رفیم --
06:39
she didn't want to stay in that state of shame,
157
399402
3809
نمی‌خواست در اون وضعیت شرمساری بمونه،
06:43
in Chelsea, Massachusetts.
158
403235
2465
در چلسی، ماساچوست.
06:46
And selling the furniture --
159
406528
3664
و در حال فروش لوازم --
06:50
the house was loaded with people.
160
410216
2060
خونه پر از آدم بود.
06:52
And in the middle of all of that,
161
412712
2118
و دروسط این اوضاع،
06:54
some strange horse's ass put his hand on my shoulder and said,
162
414854
6188
یک آدم غریبه نفهم دستش رو روی شونه من گذاشت و گفت،
07:01
"Well, you're the man of the house now."
163
421066
2126
«خوب، حالا تو مرد خونه‌ای.»
07:04
I'm crying, and this asshole says, "You're the man of the house now."
164
424982
5571
من گریه می‌کردم، و این نفهم می‌گفت، «حالا تو مرد خونه‌ای.»
07:11
And I think that was the moment
165
431268
2934
و فکر کنم این زمانی بود
07:14
I began to understand the foolishness of the human condition.
166
434226
4110
که شروع به فهمیدن حماقت در اوضاع آدمی کردم.
07:19
So ...
167
439678
2158
پس ...
07:22
it took a lot of years to look back at it and feel it was a benefit.
168
442558
4580
سالهای زیادی طول کشید تا به گذشته نگاه کنم و حس کنم که به نفع من بود.
07:28
But --
169
448437
1150
اما --
07:29
EH: It's interesting you call it a benefit.
170
449611
2268
اریک هیرشبرگ: جالبه که اون را نفع می‌دونی.
07:31
NL: Benefit in that it gave me that springboard.
171
451903
2431
نورمن لیر: نفع در اینکه به من سکوی پرتابی داد.
07:34
I mean that I could think
172
454358
3780
منظورم اینه که می‌تونستم فکر کنم
07:38
how foolish it was to say to this crying nine-year-old boy,
173
458162
3188
چقدر احمقانه است که به یک پسر گریان نه ساله بگی،
07:41
"You're the man of the house now."
174
461374
1905
« تو حالا دیگه مرد خونه‌ای.»
07:43
And then I was crying, and then he said,
175
463303
3413
و من گریه می‌کردم، و بعد اون گفت،
07:46
"And men of the house don't cry."
176
466740
2150
«مردای خونه گریه نمی‌کنند.»
07:49
And I ...
177
469755
1540
و من ...
07:51
(Laughter)
178
471319
1285
( خنده حضار )
07:52
So ...
179
472628
1416
پس ...
07:56
I look back, and I think
180
476413
1507
به گذشته نگاه کردم، و فکر می‌کنم
07:57
that's when I learned the foolishness of the human condition,
181
477944
4143
این وقتی بود که حماقت اوضاع آدمی را فهمیدم،
08:02
and it's been that gift that I've used.
182
482111
2928
و این هدیه‌ای بود که استفاده کردم.
08:06
EH: So you have a father who's absent,
183
486015
2528
اریک هیرشبرگ: پس پدری داشتی که نبود،
08:08
you have a mother for whom apparently nothing is good enough.
184
488567
2946
و مادری داشتی که ظاهرا هیچ چیز راضیش نمی‌کرد.
08:11
Do you think that starting out as a kid who maybe never felt heard
185
491870
5262
فکر می‌کنی که آن شروع به عنوان بچه‌ای که هیچوقت کسی بهش توجه نمی‌کرد
08:17
started you down a journey
186
497156
1522
باعث شروع سفر تو شد
08:18
that ended with you being an adult
187
498702
1778
که در انتهایش بزرگسالی شدی
08:20
with a weekly audience of 120 million people?
188
500504
2301
با ۱۲۰ میلیون مخاطب هفتگی؟
08:23
NL: I love the way you put that question,
189
503869
3010
نورمن لیر: من سوال پرسیدنت رو دوست دارم،
08:26
because I guess I've spent my life wanting --
190
506903
3819
چون فکر کنم عمرم رو صرف خواستن --
08:30
if anything, wanting to be heard.
191
510746
1986
اگر چیزی بخواهد شنیده بشه.
08:36
I think --
192
516898
1254
فکر کنم --
08:40
It's a simple answer, yes,
193
520524
1572
پاسخ ساده، بله است،
08:42
that was what sparked --
194
522120
2316
این جرقه شروع بود --
08:45
well, there were other things, too.
195
525857
1707
خوب، چیزهای دیگه‌ای‌ هم بود.
08:47
When my father was away,
196
527588
2831
وقتی که پدرم رفته بود،
08:50
I was fooling with a crystal radio set that we had made together,
197
530443
6042
با یک رادیوی کریستالی بازی می‌کردم که با هم ساخته بودیم،
08:56
and I caught a signal that turned out to be Father Coughlin.
198
536509
4571
و موجی رو گرفتم که معلوم شد مربوط به پدر کولین است.
09:01
(Laughter)
199
541684
1150
( خنده حضار )
09:04
Yeah, somebody laughed.
200
544770
1342
درسته، یکی خندید.
09:06
(Laughter)
201
546136
1427
( خنده حضار )
09:07
But not funny,
202
547587
1431
اما خنده دار نیست،
09:09
this was a horse's --
203
549042
1500
اون یک --
09:10
another horse's ass --
204
550566
1616
یک نفهم دیگه بود --
09:12
who was very vocal about hating the New Deal
205
552206
2591
که خیلی حرف می‌زد از تنفر از لایحه نیو دیل
09:14
and Roosevelt and Jews.
206
554821
2463
و روزولت و یهودی‌ها.
09:18
The first time I ran into an understanding
207
558256
3333
اولین باری که یکدفعه فهمیدم
09:21
that there were people in this world that hated me
208
561613
2893
که آدمهایی در این دنیا هستند که از من متنفرند
09:24
because I was born to Jewish parents.
209
564530
1936
چون از پدر و مادر یهودی متولد شدم.
09:27
And that had an enormous effect on my life.
210
567291
4127
و این تاثیر زیادی بر زندگی من داشت.
09:32
EH: So you had a childhood
211
572059
1983
اریک هیرشبرگ: پس تو کودکی داشتی
09:34
with little in the way of strong male role models,
212
574066
3082
که حضور مردان قدرتمند در آن کم بود،
09:37
except for your grandfather.
213
577172
1536
بجز پدربزرگت.
09:39
Tell us about him.
214
579272
1880
برایمان از او بگو.
09:41
NL: Oh, my grandfather.
215
581176
1150
نورمن لیر: اوه، پدر بزرگم.
09:43
Well here's the way I always talked about that grandfather.
216
583323
4461
خوب معمولا در مورد پدر بزرگ اینطوری صحبت می‌کنم.
09:49
There were parades,
217
589606
1150
مراسم رژه داشتیم،
09:50
lots of parades when I was a kid.
218
590780
1881
وقتی بچه بودم کلی مراسم رژه داشتیم.
09:52
There were parades on Veteran's Day --
219
592685
1912
رژه روز جانبازان --
09:54
there wasn't a President's Day.
220
594621
1568
روز رئیس جمهور نداشتیم.
09:56
There was Abraham Lincoln's birthday,
221
596213
1913
تولد آبراهام لینکلن داشتیم.
09:58
George Washington's birthday
222
598150
2104
تولد جرج واشنگتن داشتیم
10:00
and Flag Day ...
223
600278
2490
روز پرچم ...
10:03
And lots of little parades.
224
603821
1759
و کلی رژه های کوچک.
10:05
My grandfather used to take me
225
605604
1429
پدر بزرگم معمولا من رو می‌برد
10:07
and we'd stand on the street corner,
226
607057
1726
و ما در گوشه خیابون می‌ایستادیم،
10:08
he'd hold my hand,
227
608807
1336
دستم رو می‌گرفت،
10:10
and I'd look up and I'd see a tear running down his eye.
228
610167
3063
بالا رو نگاه می‌کردم و می‌دیدم که از گوشه چشمش اشک میاد.
10:15
And he meant a great deal to me.
229
615910
2364
و خیلی برایم عزیز بود.
10:18
And he used to write presidents of the United States.
230
618298
5358
و عادت داشت تا به رئیس جمهورهای آمریکا نامه بنویسه.
10:23
Every letter started,
231
623680
1620
هر نامه با این شروع می‌شد،
10:25
"My dearest, darling Mr. President,"
232
625324
3079
«عزیزترین عزیزم، آقای رئیس جمهور،»
10:28
and he'd tell him something wonderful about what he did.
233
628427
4618
و ازش برای کاری که کرده‌ بود تعریف می‌کرد.
10:33
But when he disagreed with the President, he also wrote,
234
633069
2932
اما وقتی که با رئیس جمهور موافق نبود، باز هم می‌نوشت،
10:36
"My dearest, darling Mr. President,
235
636025
1667
«عزیزترین عزیزم، آقای رئیس جمهور،»
10:37
Didn't I tell you last week ...?"
236
637716
1794
مگه هفته پیش نگفتم که ...؟
10:39
(Laughter)
237
639534
1579
( خنده حضار )
10:41
And I would run down the stairs every now and then
238
641559
5180
و هر چند وقت می‌دویدم به طبقه پایین
10:46
and pick up the mail.
239
646763
1232
و نامه رو می‌گرفتم.
10:48
We were three flights up,
240
648019
1219
ما طبقه سوم بودیم،
10:49
74 York Street, New Haven, Connecticut.
241
649262
2225
پلاک ۷۴، خیابان یورک، نیوهیون، کنتی‌کت.
10:52
And I'd pick up a little white envelope reading, "Shya C. called at this address."
242
652945
6612
و نامه سفید کوچک رو می‌گرفتم و می‌خوندم که، «شیا سی تحویل در آدرس.»
11:02
And that's the story I have told about my grandfather --
243
662734
4536
و این داستانی بود که در مورد پدر بزرگم می‌گفتم --
11:07
EH: They wrote him back on the envelopes --
244
667294
2021
اریک هیرشبرگ: با نامه برایش جواب می‌نوشتند --
11:09
NL: They wrote back.
245
669339
1220
نورمن لیر: برایش جواب می‌نوشتند.
11:12
But I have shown them myself,
246
672862
4406
اما خودم نشونشون دادم،
11:17
going way back to Phil Donahue and others before him,
247
677292
5118
اگر خیلی به گذشته به فیل دوناهیو و دیگران قبل از او برگردی،
11:22
literally dozens of interviews in which I told that story.
248
682434
4309
عینا ده‌ها مصاحبه که در اونها این داستان رو گفته ام.
11:28
This will be the second time I have said the whole story was a lie.
249
688283
5119
این دومین باریه که گفته‌ام که کل داستان یک دروغه.
11:36
The truth was my grandfather took me to parades,
250
696151
4192
حقیقت اینه که پدر بزرگم من رو به رژه‌ها می‌برد،
11:40
we had lots of those.
251
700367
1323
خیلی از اونها داشتیم.
11:42
The truth is a tear came down his eye.
252
702094
2380
اینکه از چشمانش اشک میامد حقیقته.
11:45
The truth is he would write an occasional letter,
253
705340
3707
حقیقت اینه که بعضی وقتها نامه می‌نوشت،
11:49
and I did pick up those little envelopes.
254
709071
2403
و من اون نامه های کوچک رو می‌گرفتم.
11:52
But "My dearest darling Mr. President,"
255
712536
3412
اما «عزیزترین عزیزم، آقای رئیس جمهور،»
11:55
all the rest of it,
256
715972
2462
و تمامی بقیه‌اش،
11:58
is a story I borrowed from a good friend
257
718458
4516
داستانی بود که از دوست عزیزی قرض کرده بودم
12:02
whose grandfather was that grandfather who wrote those letters.
258
722998
5510
که پدر بزرگش کسی بود که آن نامه‌ها را می نوشت.
12:10
And, I mean, I stole Arthur Marshall's grandfather
259
730506
6445
و، منظورم اینه که، من پدربزرگ آرتور مارشال رو دزدیدم
12:16
and made him my own.
260
736975
1730
و اون رو پدربزرگ خودم کردم.
12:20
Always.
261
740997
1150
همیشه،
12:22
When I started to write my memoir --
262
742171
2614
وقتی که شروع به نوشتن خاطراتم کردم --
12:24
"Even this --"
263
744809
1452
«حتی این--»
12:26
How about that?
264
746285
1165
اون چطوره؟
12:27
"Even This I Get to Experience."
265
747474
2231
«حتی این رو باید تجربه کنم.»
12:30
When I started to write the memoir
266
750848
1751
وقتی که شروع به نوشتن خاطراتم کردم
12:32
and I started to think about it,
267
752623
1559
و شروع به فکر کردن درباره‌اش کردم،
12:34
and then I --
268
754206
1150
و بعد من --
12:36
I --
269
756275
1150
من --
12:38
I did a reasonable amount of crying,
270
758529
3802
به اندازه کافی گریه کردم،
12:42
and I realized how much I needed the father.
271
762355
3833
و فهمیدم که چقدر به یک پدر احتیاج داشتم.
12:47
So much so that I appropriated Arthur Marshall's grandfather.
272
767139
3301
اونقدر که پدربزرگ آرتور مارشال رو برای خودم برداشتم.
12:51
So much so, the word "father" --
273
771575
2437
اونقدر که، کلمه «پدر» --
12:54
I have six kids by the way.
274
774573
1945
در ضمن من شش تا بچه دارم.
12:57
My favorite role in life.
275
777273
1707
بهترین نقش در زندگی منه.
13:01
It and husband to my wife Lyn.
276
781482
2476
اون و شوهر بودن برای همسرم لین.
13:07
But I stole the man's identity because I needed the father.
277
787972
4481
اما من هویت یک انسان رو دزدیدم چون نیاز به یک پدر داشتم.
13:13
Now I've gone through a whole lot of shit
278
793243
3683
من بدبختی‌های زیادی در زندگی داشته ام
13:16
and come out on the other side,
279
796950
2007
و از آنها عبور کرده‌ام،
13:18
and I forgive my father --
280
798981
1587
و پدرم را بخشیده‌ام --
13:20
the best thing I --
281
800592
1210
بهترین چیزی که من --
13:21
the worst thing I --
282
801826
1289
بدترین چیزی که من --
13:23
The word I'd like to use about him and think about him is --
283
803711
3084
کلمه‌ای که دوست دارم در مورد اون بگم وقتی به پدرم فکر می‌ کنم --
13:26
he was a rascal.
284
806819
1368
اون آدم پستی بود.
13:29
The fact that he lied and stole and cheated
285
809020
4913
حقیقت اینه که اون دروغ گفت دزدی کرد و گول زد
13:33
and went to prison ...
286
813957
1200
و به زندان رفت ...
13:37
I submerge that in the word "rascal."
287
817349
3857
همه اینها رو پشت کلمه «پستی» مخفی کرده‌ام.
13:41
EH: Well there's a saying that amateurs borrow and professionals steal.
288
821809
6127
اریک هیرشبرگ: گفته‌ای هست که میگه تازه کارها قرض می‌کنند و حرفه‌ای‌ها می‌دزدند.
13:48
NL: I'm a pro.
289
828366
1225
نورمن لیر: من حرفه‌ای‌ام.
13:49
EH: You're a pro.
290
829615
1151
اریک هیرشبرگ: تو حرفه‌ای هستی.
13:50
(Laughter)
291
830790
1316
( خنده حضار )
13:52
And that quote is widely attributed to John Lennon,
292
832130
3147
و عموما این گفته رو به جان لنون منسوب کردند،
13:55
but it turns out he stole it from T.S. Eliot.
293
835301
2190
ولی معلوم شد که اون رو از تی اس الیوت دزدیده.
13:57
So you're in good company.
294
837515
1389
درست مثل شما.
13:58
(Laughter)
295
838928
1158
( خنده حضار )
14:02
EH: I want to talk about your work.
296
842602
2325
اریک هیرشبرگ: می‌خوام درمورد کارهات صحبت کنم.
14:04
Obviously the impact of your work has been written about
297
844951
2706
مشخصه که در مورد کارهایت صحبت شده
14:07
and I'm sure you've heard about it all your life:
298
847681
2366
و مطمئنم که در طول زندگیت آنها رو شنیدی:
14:10
what it meant to people,
299
850071
1151
چه معنی برای مردم داره،
14:11
what it meant to our culture,
300
851246
1430
چه معنی برای فرهنگ داره،
14:12
you heard the applause when I just named the names of the shows,
301
852700
3001
تو تشویق مردم رو وقتی فقط اسم نمایش‌ها رو آوردم شنیدی،
14:15
you raised half the people in the room through your work.
302
855725
3428
تو نصف آدمهای‌این اتاق رو بخاطر کارهایت بلند کردی.
14:19
But have there ever been any stories about the impact of your work
303
859177
3535
اما هیچ وقت داستانی در مورد تاثیر کارهایت بوده
14:22
that surprised you?
304
862736
1314
که خودت را حیرت زده کرده؟
14:24
NL: Oh, god --
305
864740
1214
نورمن لیر: آه، خدا --
14:26
surprised me and delighted me from head to toe.
306
866387
4892
متعجبم کرده و از سرتا پا خوشحالم کرده.
14:33
There was "An Evening with Norman Lear" within the last year
307
873437
5493
سال پیش برنامه « عصری با نورمن لیر» را داشتیم
14:38
that a group of hip-hop impresarios,
308
878954
3504
که گروهی از مدیران هیپ هاپ،
14:42
performers and the Academy put together.
309
882482
3936
مجریان و آکادمی برگزار کرده بود.
14:47
The subtext of "An Evening with ..."
310
887902
1904
موضوع «عصری با ...»
14:49
was: What do a 92-year-old Jew --
311
889830
4089
این بود که: یک یهودی ۹۲ ساله --
14:53
then 92 --
312
893943
1151
اون وقت ۹۲ ساله بودم --
14:55
and the world of hip-hop have in common?
313
895118
2013
و دنیای هیپ هاپ چه چیز مشترکی دارند؟
14:57
Russell Simmons was among seven on the stage.
314
897155
2689
راسل سیمونز در بین هفت نفر روی صحنه بود
15:00
And when he talked about the shows,
315
900783
4321
و وقتی که در باره نمایش‌ صحبت می‌کرد،
15:05
he wasn't talking about the Hollywood,
316
905128
4533
درباره هالیوود صحبت نمی‌کرد،
15:09
George Jefferson in "The Jeffersons,"
317
909685
3724
جورج جفرسون در «جفرسون‌ها»،
15:13
or the show that was a number five show.
318
913433
2415
یا نمایشی که نمایش شماره پنج بود.
15:16
He was talking about a simple thing that made a big --
319
916847
5651
در باره چیز ساده‌ای که تاثیر عمده‌ای --
15:25
EH: Impact on him?
320
925324
1201
اریک هیرشبرگ: تاثر روی او داشت؟
15:26
NL: An impact on him --
321
926549
1938
نورمن لیر: روی اون اثر گذاشته --
15:28
I was hesitating over the word, "change."
322
928511
2507
من روی کلمه «تغییر» تردید دارم.
15:31
It's hard for me to imagine,
323
931430
2563
برام سخته که تصور کنم،
15:34
you know, changing somebody's life,
324
934017
1828
می‌دونی، زندگی یک نفر تغییر کنه،
15:35
but that's the way he put it.
325
935869
1785
اما، اون اینجوری عنوانش کرد.
15:37
He saw George Jefferson write a check on "The Jeffersons,"
326
937678
6089
اون جرج جفرسون رو دید که چکی برای «جفرسون‌ها» می‌نویسه،
15:43
and he never knew that a black man could write a check.
327
943791
3610
و نمی‌دونست که یک سیاه‌پوست هم می‌تونه چک بنویسه.
15:48
And he says it just impacted his life so --
328
948788
4953
و گفت که این روی زندگی‌اش اثر گذاشته --
15:53
it changed his life.
329
953765
1685
و زندگی‌اش رو تغییر داده.
15:55
And when I hear things like that --
330
955474
3474
و وقتی چیزهایی مثل این رو می‌شنوم --
15:58
little things --
331
958972
1675
چیزهای کوچک --
16:00
because I know that there isn't anybody in this audience
332
960671
3182
چون می‌دونم که هیچ کس در بین مخاطبین اینجا نیست
16:03
that wasn't likely responsible today for some little thing they did for somebody,
333
963877
6503
و احتمال نداره که امروز مسئول چیزهای کوچکی باشه که اونها سر کسی آوردند،
16:10
whether it's as little as a smile or an unexpected "Hello,"
334
970404
5342
اگه به کوچکی یک لبخند یا یک «سلام» غیر منتظره،
16:15
that's how little this thing was.
335
975770
2364
به همین اندازه کوچکه باشه.
16:18
It could have been the dresser of the set
336
978833
4271
می‌تونست مسئول لباس گروه باشه
16:23
who put the checkbook on the thing,
337
983128
1686
که حساب چیز‌ها رو داشت،
16:24
and George had nothing to do while he was speaking, so he wrote it,
338
984838
3689
و جرج وقتی صحبت می‌کرد کاری نداشت پس اون رو نوشت،
16:28
I don't know.
339
988551
1276
نمی‌دونم.
16:29
But --
340
989851
1150
اما --
16:31
EH: So in addition to the long list I shared in the beginning,
341
991634
2938
اریک هیرشبرگ: علاوه بر فهرست طولانی که در اول عنوان کردم،
16:34
I should have also mentioned that you invented hip-hop.
342
994596
2646
باید اشاره می‌کردم که تو هیپ هاپ رو اختراع کردی.
16:37
(Laughter)
343
997266
1101
( خنده حضار )
16:38
NL: Well ...
344
998391
1443
نورمن لیر: خوب ...
16:40
EH: I want to talk about --
345
1000755
1485
اریک هیرشبرگ: می‌خوام در موردش صحبت کنم --
16:42
NL: Well, then do it.
346
1002264
1300
نورمن لیر: خوب، پس بکن.
16:43
(Laughter)
347
1003588
4810
( خنده حضار )
16:49
EH: You've lead a life of accomplishment,
348
1009706
2762
اریک هیرشبرگ: زندگی تو پراز دستاورد‌هاست،
16:52
but you've also built a life of meaning.
349
1012492
1936
اما تو زندگی پر معنایی هم داشتی.
16:54
And all of us strive to do both of those things --
350
1014809
2572
و همه ما در تلاش هر دو کار هستیم --
16:57
not all of us manage to.
351
1017405
1594
و همه ما نتوانسته‌ایم انجامش دهیم.
16:59
But even those of us who do manage to accomplish both of those,
352
1019984
3771
اما حتی اونهایی که توانسته‌اند هر دو را انجام دهند،
17:03
very rarely do we figure out how to do them together.
353
1023779
2570
به ندرت فهمیده‌اند چطورآنها را با هم انجام دهند.
17:06
You managed to push culture forward through your art
354
1026884
4880
تو توانسته‌ای فرهنگ را با هنرت ارتقا دهی
17:11
while also achieving world-beating commercial success.
355
1031788
3858
و در همان زمان توانسته‌ای موفقیت تجاری جهانی بدست آوری.
17:15
How did you do both?
356
1035670
1190
چطور هر دو را انجام داده‌ای؟
17:23
NL: Here's where my mind goes when I hear that recitation of all I accomplished.
357
1043391
5816
نورمن لیر: ذهن من وقتی که شرح موفقیت‌هایم را می‌شنوم به اینجا می‌رود.
17:31
This planet is one of a billion,
358
1051304
4056
این سیاره یکی از میلیاردها سیاره است،
17:35
they tell us,
359
1055384
1189
می‌گویند که،
17:36
in a universe of which there are billions --
360
1056875
5818
در این جهانی که یکی از میلیاردها --
17:42
billions of universes,
361
1062717
1568
میلیارد جهان است،
17:44
billions of planets ...
362
1064309
3607
میلیاردها سیاره ...
17:47
which we're trying to save
363
1067940
1883
که بدنبال نجانتند
17:49
and it requires saving.
364
1069847
1784
و نیازمند نجات.
17:53
But ...
365
1073549
1174
اما...
17:55
anything I may have accomplished is --
366
1075699
3650
تنها چیزی که ممکن است بدست آورده باشم --
17:59
my sister once asked me what she does about something
367
1079770
4039
خواهرم یکبار از من پرسید تا در مورد موضوعی چه کند
18:03
that was going on in Newington, Connecticut.
368
1083833
2942
که در نیوینگتون، کنتی‌کت اتفاق افتاده بود.
18:06
And I said, "Write your alderman or your mayor or something."
369
1086799
2925
و گفتم، «به مسئول شورای شهر یا شهردار یا کسی نامه بنویس.»
18:09
She said, "Well I'm not Norman Lear, I'm Claire Lear."
370
1089748
3138
گفت، «من نورمن لیر نیستم، من کلیر لیر هستم.»
18:13
And that was the first time I said what I'm saying,
371
1093819
4516
و این اولین باری بود که این را گفتم،
18:18
I said, "Claire. With everything you think about what I may have done
372
1098359
4339
گفتم، «کلیر. با همه کارهایی که فکر می‌کنی ممکن است انجام داده‌ام
18:22
and everything you've done," --
373
1102722
1477
و همه کارهایی که تو انجام داده‌ای،» --
18:24
she never left Newington --
374
1104223
2343
اون هیچوقت از نیوینگتون نرفت --
18:26
"can you get your fingers close enough
375
1106590
1810
« میتونی انگشت‌هایت رو آنقدر نزدیک کنی
18:28
when you consider the size of the planet and so forth,
376
1108424
3917
وقتی که اندازه این سیاره رو،
18:32
to measure anything I may have done to anything you may have done?"
377
1112365
3214
با هر کاری که من کردم مقایسه کنی؟»
18:36
So ...
378
1116150
1230
پس ...
18:38
I am convinced we're all responsible
379
1118486
3588
معتقدم که همه ما شریکیم
18:42
for doing as much as I may have accomplished.
380
1122098
3221
در هرآنچه که شاید من بدست آورده‌ام.
18:47
And I understand what you're saying --
381
1127269
1890
و درک می‌کنم آنچه تو می‌گویی --
18:49
EH: It's an articulate deflection --
382
1129183
1715
اریک هیرشبرگ: این انحراف از موضوع بود --
18:50
NL: But you have to really buy into the size and scope
383
1130922
3958
نورمن لیر: اما تو واقعا باید اندازه و دیدگاه
18:54
of the creator's enterprise, here.
384
1134904
1954
خلقت را در اینجا در نظر بگیری.
18:56
EH: But here on this planet you have really mattered.
385
1136882
2584
اریک هیرشبرگ: اما روی این کره تو واقعا مهمی.
18:59
NL: I'm a son of a gun.
386
1139490
1150
نورمن لیر: من یه پدر سوخته‌ام.
19:00
(Laughter)
387
1140981
1521
( خنده حضار )
19:02
EH: So I have one more question for you.
388
1142526
3798
اریک هیرشبرگ: یک سوال دیگه هم دارم.
19:06
How old do you feel?
389
1146348
1273
حس می‌کنی چند سالته؟
19:09
NL: I am the peer of whoever I'm talking to.
390
1149411
4412
نورمن لیر: همسن همونی هستم که باهاش صحبت می‌کنم.
19:14
EH: Well, I feel 93.
391
1154704
1372
اریک هیرشبرگ: خوب، من حس می‌کنم ۹۳ سالمه.
19:16
(Applause)
392
1156100
6560
( تشویق حضار )
19:22
NL: We out of here?
393
1162684
1310
نورمن لیر: تموم شد؟
19:24
EH: Well, I feel 93 years old,
394
1164018
1884
اریک هیرشبرگ: خوب، من حس می‌کنم ۹۳ سالمه،
19:25
but I hope to one day feel as young as the person I'm sitting across from.
395
1165926
3789
اما امیدوارم یه روز احساس کنم به جونی کسی هستم که کنارش نشستم.
19:29
Ladies and gentlemen,
396
1169739
1150
خانمها و آقایان،
19:30
the incomparable Norman Lear.
397
1170913
1424
نورمن لیر بی‌نظیر.
19:32
(Applause)
398
1172361
5664
( تشویق حضار )
19:38
NL: Thank you.
399
1178049
1151
نورمن لیر: متشکرم.
19:39
(Applause)
400
1179224
5941
( تشویق حضار )
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7