The Resistance | Think Like A Coder, Ep 2

Translator: Fatemeh Asgarinejad Reviewer: Masood Mousavi

After breaking Ethic out of prison,

بعد از فراری دادن «اِتیک» به خارج از زندان،

Hedge flies them both towards a frontier settlement

«هِج» آن‌ها را به سمت یک سکونت‌گاه مرزی پرواز می‌دهد

in the shadow of the Bradbarrier, the great wall that encircles the nation.

در سایه‌ «بِرَدبَرییِر»، یعنی همان دیوار بزرگی که کشور را محاصره کرده.

All the settlers there will soon gather for the monthly feeding.

تمامی ساکنان آنجا به‌ زودی برای تغذیه‌ی ماهانه گرد هم می‌آیند.

The people of the wall spend their days gathering up works of art and literature,

اهالی دیوار، روزها را با جمع‌آوری کارهای هنری و ادبی سپری می‌کنند،

from all across the land.

از سراسر سرزمین.

On feeding day, the furnace-bots arrive, ravenous.

در روز تغذیه، فرنیس-روبات‌‌ها، بسیار گرسنه از راه می‌رسند.

If they eat, the lights stay on, and the food gets delivered.

اگر غذا بخورند، نورها باقی می‌مانند، و غذا تحویل داده می‌شود.

If they starve, the people do too.

اگر آن‌ها از گرسنگی بمیرند، مردم هم می‌میرند.

Hedge’s fuel supply runs out just as he and Ethic reach the outskirts of town,

ذخیره‌ی سوخت «هِج»، همین‌که او و «اِتیک» به حومه‌ی شهر می‌رسند به پایان می‌رسد،

and they come in for a crash landing.

و منجر به یک فرود سقوط‌ آمیز می‌شود.

Luckily, everyone is too busy preparing for the feeding to notice.

خوشبختانه، همه آن‌قدری مشغولِ آماده کردن تغذیه هستند که متوجه نشوند.

Today’s feeding is where Ethic can find the leader

تغذیه‌ی امروز جایی است که «اِتیک» می‌تواند فرمانده

of an underground resistance movement.

یک گروه مقاومت زیرزمینی را پیدا کند.

This person knows the location of the first of three powerful artifacts.

این شخص، مکان سه تا از قدرتمندترین ابزارها را می‌داند.

The problem is, Hedge and Ethic don’t know

مسئله این است که، «هِج» و «اِتیک»

the resistance leader’s name or appearance.

از نام و ظاهر فرمانده اطلاعی ندارند.

But Hedge has gathered the following information:

اما «هِج» این اطلاعات را جمع‌آوری کرده است:

The leader has green eyes.

فرمانده چشم‌های سبز دارد.

If the leader has red hair, their name has at least one consecutive double letter.

اگر فرمانده موهای قرمز داشته باشد، اسم او باید حداقل یک حرف دوتایی متوالی داشته باشد

If the leader wear glasses, their name has exactly 2 vowels.

اگر فرمانده، عینکی باشد، اسم او باید دقیقاً دو حرف صدادار داشته باشد.

Otherwise, their name has exactly 3 vowels.

در غیر این صورت، اسمش باید دقیقاً سه حرف صدادار داشته باشد.

There is exactly one person for whom these are all true.

فقط یک نفر هست که همه‌ این‌ها برایش صدق می‌کند.

As a fugitive,

به‌عنوان یک فراری،

Ethic can’t sneak into the crowd without drawing attention to herself.

«اِتیک» نمی‌تواند بدون اینکه توجهی به خودش جلب کند، دزدکی وارد جمعیت بشود.

But she can give instructions to Hedge.

اما می‌تواند راهنمایی‌هایی به «هِج» بدهد.

And one tool she has is what programmers call a conditional.

و ابزاری که او دارد چیزی است که برنامه‌نویس‌ها به آن عبارت شرطی می‌گویند.

That’s a statement of the form “If A, then B.”

آن یک عبارت است با فرمِ: «اگر آ، آنگاه ب.»

Flowcharts are great illustrations of how those work.

فلوچارت‌ها نمایش عالی‌ از چگونگی کار کردن آن‌ها هستند.

This conditional translates to: if A is true, carry out instruction B.

این عبارت شرطی به این صورت ترجمه می‌شود: «اگر آ درست باشد، آنگاه ب را بدست می‌دهد.»

There are also conditionals that account for different possibilities.

عبارات شرطی‌ای نیز وجود دارند که احتمال‌های متفاوت را تشکیل می‌دهند.

This says, “If A is true, perform instruction B.

این می‌گوید، «اگر آ درست باشد، دستور ب را اجرا کن.

Otherwise, carry out instruction C.”

در غیر این صورت، دستور سی را انجام بده.»

So what instructions does she give Hedge so he can find the resistance leader?

پس، او چه دستوراتی به «هِج» می‌دهد که بتواند فرمانده پایداری را پیدا کند؟

Pause now to figure it out for yourself.

اکنون درنگی کنید تا خودتان دریابید.

With a problem like this, it can help to simplify first.

با چنین مسئله‌ای، ساده‌سازی اولیه می‌تواند کمک‌کننده باشد.

What if Hedge just has to examine this one person?

اگر لازم باشد «هِج» فقط این یک نفر را بررسی کند چه؟

What information does he need to collect about her?

چه اطلاعاتی درباره‌ی او نیاز دارد که جمع‌آوری کند؟

He might ask, “Does she have green eyes?”

او ممکن است بپرسد، «آیا او چشمان سبز دارد؟»

What other questions should Hedge ask to find the resistance leader,

«هِج»، چه سؤالات دیگری باید بپرسد تا فرمانده مقاومت را پیدا کند؟

and how can he track those answers?

و او چگونه باید این سؤالات را پی بگیرد؟

Pause now to figure it out for yourself.

اکنون درنگی کنید تا خودتان دریابید.

It may seem intuitive how you’d approach this problem as a human.

اینکه به‌عنوان یک انسان چگونه با این مسئله روبه‌رو شدید، ممکن است شهودی به نظر برسد.

But Hedge isn’t a human,

اما «هِج» یک انسان نیست،

and so the challenge comes from needing to give him systematic instructions

و بنابراین، چالش، از نیاز به دادنِ دستورالعمل‌های باقاعده به او نشئت می‌گیرد

that will work in any scenario.

که در هر نمایش‌نامه‌ای کار کنند.

Hedge needs to examine the settlers, one at a time,

«هِج» نیاز دارد که ساکنان را یکی یکی بررسی کند،

until he discovers the right person.

تا زمانی که شخص درست را پیدا کند.

In other words, like with the lock on the prison cell,

به بیانی دیگر، مانند قفل روی سلول زندان

this is a loop that repeats the same instructions.

این حلقه‌ای است که دستورات مشابه را تکرار می‌کند.

Only this time the loop will involve a series of questions

تنها در این زمان حلقه شامل یک سری سؤال خواهد بود

in the form of conditionals,

به شکل عبارات شرطی،

and will end as soon as Hedge finds his target.

و به‌محض اینکه «هِج» هدفش را پیدا کند، به پایان می‌رسد.

But first, you’ll want to organize your information.

اما نخست، شما می‌خواهید اطلاعاتتان را مرتب کنید.

Each person has a set of characteristics: Eye color, hair color, glasses, and name.

هر شخصی مجموعه‌ای از شخصیت‌ها دارد: رنگ چشم، رنگ مو، عینک، و اسم.

Does this person have green eyes?

آیا این شخص چشمان سبز دارد؟

If so, mark a check next to “eye color." If not, mark an X there.

اگر بله، یک تیک کنار «رنگ چشم» بزن. اگر نه، یک ضربدر آنجا بزن.

If they have red hair, does their name contain a double letter?

اگر موی قرمز دارد، آیا نامش یک حرف دوتایی را در بر می‌گیرد؟

If so, mark a check next to “hair color.”

اگر چنین است، یک تیک کنار «رنگ مو» بزن.

If they don’t have a double letter, mark an X next to “hair color.”

اگر یک حرف دوتایی ندارد، یک ضربدر کنار «رنگ مو» بزن.

Anyone with red hair and no double letter can’t be the resistance leader.

هر شخصی با موی قرمز و بدون حرف دوتایی نمی‌تواند فرمانده مقاومت باشد.

But notice that if they have blue hair,

اما در نظر بگیرید که اگر موی آبی داشته باشد،

Hedge will skip this question and go on to the next one.

«هِج» از این سؤال عبور کرده و به سؤال بعدی می‌رود.

For the last question, we can say,

برای آخرین سؤال، می‌توانیم بگوییم،

“If they wear glasses, does their name have exactly 2 vowels?

«اگر آن‌ها عینک بپوشند، آیا نامشان دقیقاً دو حرف صدادار خواهد داشت

If they don’t have glasses, does their name have exactly 3 vowels?”

اگر عینک نداشته باشند، آیا نامشان دقیقاً سه حرف صدادار دارد؟

There will be people in the crowd with glasses and 1 vowel,

افرادی در جمعیت، با عینک و یک حرف صدادار وجود خواهند داشت.

or no glasses and 2 vowels.

یا بدون عینک و دو تا حرف صدادار.

But they’re not who we’re looking for, so they’ll get X’s.

اما آن‌ها شخصی نیستند که به دنبالش هستیم، پس یک ضربدر می‌گیرند.

The resistance leader must be someone with either check marks

فرمانده مقاومت باید شخصی باشد با تیک‌

or blanks next to every question.

یا جاهای خالی نزدیک هر سؤال.

Blanks are ok, because if someone has blue hair,

جاهای خالی بی‌اشکال هستند، چون اگر کسی موی آبی داشته باشد

the rule about red hair doesn’t apply to them.

قانون درباره‌ی موی قرمز در مورد آن‌ها صدق نمی‌کند.

You could have Hedge ask every question about every person,

شما می‌توانید از «هِج» برای پرسیدنِ هر سؤال از هر شخص استفاده کنید،

and then choose the person with only checks and blanks.

و سپس فرد را فقط با چک‌ها و جاهای خالی انتخاب کنید.

But there’s a way to save yourself lots of time: as soon as Hedge marks an X,

راهی هست که بتوان زمان زیادی را صرفه‌جویی کنید: به‌محض اینکه «هِج» یک ضربدر زد،

have him move on to the next person.

او را به حرکت به سمت شخص بعدی بگمارید.

You don’t need to know the answer to every question;

شما نیازی ندارید که پاسخ همه‌ سؤالات را داشته باشید‌،

just one X means they’re not the target of your search.

تنها یک ضربدر به این معناست که آن‌ شخص، هدف جستجوی شما نیست.

Hedge buzzes through the crowd,

«هِج» از میان جمعیت وزوز می‌کند،

and within minutes finds Adila, the resistance leader,

و در چند دقیقه «آدیلا»، فرمانده مقاومت را می‌بیند،

and brings her back to Ethic.

و او را به «اِتیک» بازمی‌گرداند.

Adila agrees to help them steal the first artifact— the node of power—

«آدیلا» موافقت می‌کند تا به آن‌‌ها برای دزدیدن نخستین ابزار -گره‌ی قدرت- کمک کند

but under one condition:

اما تحت یک شرط:

that Ethic and Hedge jump-start the revolution

که «اِتیک » و «هِج»، تحول را با شتاب آغاز کنند

by reprogramming the furnace-bots that terrorize the town.

توسط باز برنامه‌نویسی فرنس-روبات‌ها که شهر را در محاصره قرار داده‌اند.

And right on cue, the robots descend.

و روبات‌ها درست به ردیف پایین می‌آیند.