Learn English Vocabulary Daily #23.5 — British English Podcast

6,623 views ・ 2024-04-19

English Like A Native


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Hello, and welcome to The English Like a Native Podcast.
0
0
4140
سلام، و به پادکست انگلیسی مانند یک بومی خوش آمدید.
00:04
My name is Anna and you are listening to Week 23, Day 5 of Your English Five a Day.
1
4580
9710
نام من آنا است و شما در حال گوش دادن به هفته 23، روز پنجم از پنج روز انگلیسی شما هستید.
00:14
This is the series where we are dedicated to expanding your active
2
14742
5490
این مجموعه ای است که در آن ما به گسترش
00:20
vocabulary by deep-diving into five pieces every day of the working
3
20292
5170
دایره لغات فعال شما با غواصی عمیق در پنج قسمت در هر روز از
00:25
week from Monday through to Friday.
4
25462
3030
هفته کاری از دوشنبه تا جمعه اختصاص داده ایم.
00:29
And don't forget, you can get more from your listening experience by becoming a
5
29212
3880
و فراموش نکنید، می‌توانید با عضویت در پلاس، از تجربه شنیداری خود بهره بیشتری ببرید
00:33
Plus Member, where for a small monthly donation, you get access to transcripts,
6
33092
5350
، جایی که با کمک مالی ماهانه کوچک، به رونوشت‌ها،
00:38
bonus episodes, and vocabulary lists, as well as knowing that you're helping
7
38772
5240
قسمت‌های جایزه، و فهرست‌های واژگان دسترسی پیدا می‌کنید و همچنین می‌دانید که به
00:44
this podcast to continue to grow.
8
44012
2800
این امر کمک می‌کنید. پادکست به رشد خود ادامه دهد.
00:46
I'll leave the link for Plus Membership in the show notes.
9
46812
3320
من پیوند عضویت پلاس را در یادداشت های نمایش می گذارم.
00:51
Let's start today's list.
10
51222
1810
بیایید لیست امروز را شروع کنیم.
00:53
We begin with the idiom in the firing line.
11
53102
4220
ما با اصطلاح در خط شلیک شروع می کنیم.
00:57
In the firing line.
12
57732
1550
در خط تیراندازی.
00:59
So, firing, we spell F I R I N G.
13
59642
4740
بنابراین، شلیک، ما F I R I N G.
01:05
Line, L I N E.
14
65012
2260
Line، L I N E را می نویسیم.
01:07
So, if you are in the firing line, then you are the one who
15
67882
4830
بنابراین، اگر شما در خط شلیک هستید ، پس شما هستید که مورد
01:12
is going to get verbally attacked or criticised, especially if you
16
72712
5210
حمله یا انتقاد لفظی قرار می گیرید، به خصوص اگر
01:17
have certain responsibilities within a company or organisation.
17
77932
4530
مسئولیت های خاصی در یک شرکت یا سازمان دارید. .
01:22
So, for example, if you run a bakery and you're the manager, you
18
82892
6650
بنابراین، برای مثال، اگر شما یک نانوایی را اداره می کنید و مدیر آن هستید،
01:29
have four people doing the baking.
19
89552
2220
چهار نفر دارید که نانوایی را انجام می دهند.
01:31
And then a large team beyond that deals with things like purchasing
20
91950
4789
و سپس یک تیم بزرگ فراتر از آن با چیزهایی مانند خرید
01:37
ingredients, sorting out distribution, delivering the bread and the products
21
97079
5700
مواد تشکیل دهنده، تقسیم بندی توزیع، تحویل نان و محصولاتی
01:42
that are baked to the customers.
22
102819
2530
که پخته می شوند به مشتریان سر و کار دارند.
01:46
Now imagine one day a batch of your loaves is found to be contaminated.
23
106119
6830
حالا تصور کنید یک روز دسته ای از نان های شما آلوده شده است.
01:53
Gasp!
24
113379
540
01:53
Dun dun duuuun...
25
113979
1250
نفس نفس زدن
Dun dun duuuun...
01:55
And lots of people eating these loaves that have been distributed
26
115264
2600
و بسیاری از مردم که این نان هایی را که
01:57
by your company are getting sick.
27
117869
1975
توسط شرکت شما توزیع شده است می خورند، بیمار می شوند.
02:00
Now, there is going to be an investigation into what happened, and you as the manager
28
120274
6320
اکنون، قرار است تحقیقاتی درباره آنچه اتفاق افتاده است، انجام شود و شما به عنوان مدیر
02:07
are going to be in the firing line.
29
127134
1920
در خط تیراندازی باشید.
02:09
It doesn't matter if it's not your fault, like literally you did not bake the
30
129974
5077
مهم نیست که تقصیر شما نباشد، مثل اینکه به معنای واقعی کلمه
02:15
bread, you did not find the ingredients.
31
135051
2520
نان را نپخته اید، مواد لازم را پیدا نکرده اید.
02:17
It wasn't you.
32
137571
1020
تو نبودی
02:19
You were sitting in your office at your desk.
33
139001
2460
تو دفترت پشت میزت نشسته بودی.
02:22
You didn't do anything wrong, but you are the manager.
34
142071
3070
تو هیچ غلطی نکردی ولی تو مدیری.
02:25
And therefore, because of your position, you're going to be
35
145331
3040
و بنابراین، به دلیل موقعیت خود، شما
02:28
the one in the firing line.
36
148371
2090
در خط تیراندازی خواهید بود.
02:30
You're the one who's going to get the criticism and the verbal attacks, the
37
150461
4720
شما کسی هستید که مورد انتقاد و حملات لفظی قرار می گیرید،
02:35
people who are very sick are going to stand outside the door to your office.
38
155181
3760
افرادی که بسیار بیمار هستند بیرون درب دفتر شما می ایستند.
02:39
And as soon as you come out, they're going to shout at you saying,
39
159211
2300
و به محض اینکه بیرون بیای سرت فریاد میزنن و میگن:
02:41
"You made me so poorly.
40
161811
1660
"تو منو خیلی بد کردی.
02:43
I missed a whole week of work because of you.
41
163711
2250
من به خاطر تو یک هفته کامل کار رو از دست دادم .
02:46
I want compensation."
42
166502
1520
من غرامت میخوام."
02:48
So, to be in the firing line.
43
168653
2640
بنابراین، در خط تیر قرار گرفتن. آیا تا
02:51
Have you ever been in the firing line?
44
171633
1560
به حال در خط تیراندازی بوده اید؟
02:54
I certainly have.
45
174043
860
02:54
It's not nice.
46
174923
1150
من قطعا دارم.
این خوب نیست.
02:56
Here's another example,
47
176384
1190
در اینجا مثال دیگری وجود دارد،
02:57
"As account managers, you're in the firing line if we go
48
177909
4280
"به عنوان مدیران حساب، اگر
03:02
over budget again this year."
49
182219
1700
امسال دوباره از بودجه عبور کنیم، در خط تیراندازی قرار دارید."
03:06
That is one of the drawbacks of being a manager or a supervisor.
50
186519
4410
این یکی از ایرادات مدیر یا سرپرست بودن است.
03:11
The buck stops with you.
51
191429
1990
پول با شما متوقف می شود.
03:13
You have overall responsibility and if things go wrong, it all comes down on you.
52
193449
5880
مسئولیت کلی شما بر عهده شماست و اگر همه چیز به درستی پیش برود، همه چیز بر عهده شماست.
03:21
Alright, moving on to an adjective now, we have the word dreadful.
53
201349
5010
خوب، اکنون به سمت یک صفت می رویم ، ما کلمه وحشتناک را داریم.
03:27
Dreadful.
54
207079
870
وحشتناک.
03:28
We spell this D R E A D F U L.
55
208379
4510
ما این را املای D R E A D F U L.
03:33
Dreadful.
56
213389
1410
Dreadful.
03:34
Full of dread.
57
214979
970
پر از ترس
03:36
If something is described as dreadful, then it's quite
58
216589
2940
اگر چیزی به عنوان وحشتناک توصیف شود، پس کاملاً
03:39
unpleasant or it's not nice.
59
219529
4020
ناخوشایند است یا خوب نیست.
03:43
It's of low quality.
60
223689
1500
کیفیت پایینی داره
03:45
It's dreadful.
61
225759
920
این وحشتناک است.
03:46
If I tasted one of those contaminated bread loaves, then I would say,
62
226929
6340
اگر یکی از آن قرص های نان آلوده را می چشیدم، می گفتم:
03:53
"Oh, this tastes dreadful.
63
233319
2300
"اوه، این مزه وحشتناک است.
03:55
What's wrong with this bread?
64
235809
1520
این نان چه عیبی دارد؟ طعم
03:58
It's made my marmalade on toast taste disgusting.
65
238314
3900
مارمالاد روی نان تست من را منزجر کننده کرده است.
04:03
It's dreadful."
66
243444
1070
این وحشتناک است." در
04:05
Here's an example sentence,
67
245297
1550
اینجا یک جمله مثال وجود دارد،
04:07
"Will you please turn that dreadful music off?
68
247044
3470
"لطفاً آن موسیقی وحشتناک را خاموش می کنید؟
04:10
I'm trying to concentrate on my essay."
69
250554
2400
من سعی می کنم روی مقاله خود تمرکز کنم."
04:14
Next on the list is a verb and it is emanate.
70
254362
5379
بعدی در لیست یک فعل است و emanate است.
04:20
Emanate.
71
260237
1590
ساطع شود.
04:22
To emanate.
72
262097
1010
سرچشمه گرفتن.
04:23
To emanate is to come out of, or to come from.
73
263657
3970
نشأت گرفتن به معنای بیرون آمدن یا بیرون آمدن است.
04:28
So, you might say that there's a strange smell coming out
74
268507
6230
بنابراین، ممکن است بگویید که بوی عجیبی
04:34
of the drawer in the kitchen.
75
274757
2050
از کشوی آشپزخانه می آید.
04:37
Here we could use emanate.
76
277524
1320
در اینجا می توانیم از emanate استفاده کنیم.
04:38
There's a strange smell emanating from the drawer in the kitchen.
77
278854
5310
بوی عجیبی از کشوی آشپزخانه به مشام می رسد.
04:45
Or there's an unusual sound emanating from the fridge.
78
285294
4820
یا صدای غیرمعمولی از یخچال می آید.
04:50
It doesn't normally sound like that.
79
290124
1510
معمولاً اینطور به نظر نمی رسد.
04:51
There's usually a little humming noise, a little buzz.
80
291634
3070
معمولا کمی صدای زمزمه، کمی وزوز وجود دارد.
04:55
But today, It's a very strange sound.
81
295344
2640
اما امروز، صدای بسیار عجیبی است.
04:57
I think the fridge might be broken.
82
297984
1440
فکر کنم ممکنه یخچال خراب باشه
04:59
Listen to the sound that's emanating from the fridge.
83
299464
4230
به صدایی که از یخچال می آید گوش دهید.
05:04
Here's another example,
84
304564
1120
در اینجا یک مثال دیگر وجود دارد،
05:06
"When I heard angry voices emanating from the living room, I thought twice
85
306355
4760
"وقتی صدای عصبانیت را از اتاق نشیمن شنیدم، دو بار به این فکر کردم که
05:11
about asking for my pocket money.
86
311115
1990
پول جیبی خود را بخواهم.
05:13
I'll try again later when my parents are in a better mood!"
87
313755
3240
بعداً وقتی پدر و مادرم روحیه بهتری داشتند دوباره تلاش خواهم کرد!"
05:18
Next on the list is another verb and it is seize.
88
318089
4520
بعدی در لیست یک فعل دیگر است و seize است.
05:23
Seize.
89
323319
1290
تصاحب کردن.
05:24
We spell this S E I Z E, seize.
90
324879
5580
این را S E I Z E می نویسیم، seize.
05:31
Just the same as the oceans, seas, or the same as someone seeing
91
331649
9090
درست مانند اقیانوس ها، دریاها، یا همان چیزی که کسی
05:40
something with their eyes, "She sees."
92
340739
2260
چیزی را با چشمان خود می بیند، "او می بیند".
05:43
So, it's the same pronunciation.
93
343619
1740
بنابراین، این همان تلفظ است.
05:45
But this is the verb to seize, which means to take someone or
94
345639
4130
اما این فعل گرفتن است که به معنای گرفتن کسی یا
05:49
something using sudden force.
95
349779
3120
چیزی با نیروی ناگهانی است.
05:52
So, very quickly grabbing something and taking it.
96
352929
3760
بنابراین، خیلی سریع چیزی را گرفتن و گرفتن آن.
05:57
This is usually used when we're talking about law enforcement officers or
97
357279
7478
این معمولاً زمانی استفاده می شود که در مورد افسران اجرای قانون یا
06:04
perhaps criminals when you quickly grab something and take it away.
98
364947
4710
شاید مجرمان صحبت می کنیم، زمانی که شما به سرعت چیزی را می گیرید و آن را می برید.
06:09
If you are in the airport and you go through airport security and
99
369967
4150
اگر در فرودگاه هستید و از نگهبانی فرودگاه عبور می کنید و
06:14
they check your bag and they go,
100
374117
1520
کیف شما را چک می کنند و می گویند:
06:15
"Oh my goodness me, you have something that is prohibited in your luggage.
101
375727
5680
"وای خدای من، شما چیزی دارید که در چمدان شما ممنوع است.
06:21
So, we are going to seize it.
102
381407
1390
پس ما آن را ضبط می کنیم.
06:23
We're going to grab it and take it away."
103
383397
2080
ما می رویم. آن را بگیرم و ببرمش.»
06:26
My mum came on a cruise ship that I was working on a long time ago, and she went
104
386792
6860
مادرم با یک کشتی تفریحی که مدت ها پیش روی آن کار می کردم آمد و
06:33
through security before boarding the ship.
105
393652
2210
قبل از سوار شدن به کشتی، از امنیت عبور کرد.
06:36
And she had with her some cheese and some biscuits and a knife with which to cut the
106
396877
6840
و او با خود مقداری پنیر و مقداری بیسکویت و یک چاقو داشت که با آن پنیر را برش می داد تا
06:43
cheese to have a little cheese and biscuit snack when she first got onto the ship.
107
403717
5620
وقتی برای اولین بار وارد کشتی شد کمی پنیر و بیسکویت میان وعده بخورد.
06:50
Obviously, knives are considered to be weapons, even though it
108
410137
3700
بدیهی است که چاقوها با وجود اینکه
06:53
was just a simple cheese knife.
109
413837
1977
فقط یک چاقوی پنیر ساده بود، سلاح محسوب می شوند.
06:56
It wasn't particularly sharp or dangerous, but they were like,
110
416251
3700
خیلی تیز یا خطرناک نبود، اما آنها می گفتند:
07:00
"No, this is considered a weapon.
111
420001
2850
"نه، این یک سلاح محسوب می شود.
07:02
This is prohibited.
112
422901
930
این ممنوع است.
07:04
You cannot take it onto the ship.
113
424031
1740
شما نمی توانید آن را به کشتی ببرید.
07:06
Therefore, we're going to seize it."
114
426431
1360
بنابراین، ما آن را ضبط می کنیم."
07:07
So, they took it away and she never saw it again.
115
427801
2230
بنابراین، آن را برداشتند و او دیگر آن را ندید.
07:11
So, have you ever had anything seized when you've been travelling?
116
431501
3720
بنابراین، آیا تا به حال در سفر چیزی کشف و ضبط کرده اید؟
07:16
A burglar might seize some goods if they're going to steal something.
117
436491
5940
اگر یک سارق بخواهد چیزی را بدزدد ممکن است مقداری کالا را ضبط کند .
07:22
Very naughty.
118
442531
760
خیلی شیطون.
07:23
Here's an example sentence,
119
443591
1360
در اینجا یک جمله مثال است،
07:25
"The burglar seized the homeowner and demanded he take him to where
120
445419
3810
"سارق صاحب خانه را گرفت و از او خواست که او را به جایی که
07:29
he kept his money and jewellery."
121
449229
1680
پول و جواهراتش را نگه داشته است ببرد."
07:33
Next on the list is a noun and it is commotion.
122
453144
3990
بعدی در لیست یک اسم است و غوغا است.
07:37
Commotion.
123
457974
960
هیاهو.
07:39
We spell commotion, C O M M O T I O N.
124
459994
5610
غوغا می گوییم، C O M M O T I O N.
07:46
Commotion.
125
466104
1460
غوغا.
07:48
Commotion.
126
468349
790
هیاهو.
07:50
Commotion describes a sudden and short period of confusion, noise,
127
470139
7350
آشفتگی یک دوره ناگهانی و کوتاه از گیجی، سر و صدا،
07:57
or excited movement or disturbance.
128
477519
3090
یا حرکت هیجان‌انگیز یا اختلال را توصیف می‌کند.
08:01
So, for example, if you are eating in a restaurant, there's a certain
129
481319
3680
بنابراین، برای مثال، اگر در رستورانی غذا می خورید،
08:04
amount of background noise, people talking and clinking glasses.
130
484999
6160
مقدار مشخصی صدای پس زمینه وجود دارد، مردم صحبت می کنند و لیوان ها را به هم می زنند.
08:11
There'll be the sounds of plates and cutlery against plates, people eating,
131
491169
5510
صدای بشقاب‌ها و کارد و چنگال‌ها در برابر بشقاب‌ها شنیده می‌شود، مردم در حال غذا خوردن هستند،
08:16
there might be some background music.
132
496869
2240
ممکن است موسیقی پس‌زمینه وجود داشته باشد.
08:19
And then suddenly a waiter drops a whole tray of food and there's just
133
499629
5780
و ناگهان یک پیشخدمت یک سینی کامل غذا را به زمین می اندازد و فقط
08:25
this noise and people gasp and, "Oh no!"
134
505409
4100
این صدا به گوش می رسد و مردم نفس نفس می زنند و "اوه نه!"
08:29
And someone gets wine spilled all down their front.
135
509769
2550
و به کسی شرابی می ریزد که جلوی او می ریزد.
08:32
"Oh my goodness, my favourite dress!"
136
512359
2490
"اوه خدای من، لباس مورد علاقه من!"
08:35
There is this sudden and short period of disturbance.
137
515439
4680
این دوره کوتاه و ناگهانی اختلال وجود دارد.
08:40
There's extra noise and excitement, not in a good way, arising from this incident.
138
520119
6576
سر و صدا و هیجان اضافی، نه به خوبی، از این حادثه ناشی می شود.
08:46
This poor waiter who dropped his tray of food.
139
526745
2350
این گارسون بیچاره که سینی غذایش را انداخت.
08:49
So, that would be a sudden commotion.
140
529620
2180
بنابراین، این یک غوغای ناگهانی خواهد بود.
08:51
"There was a commotion in the restaurant tonight."
141
531890
2700
"امشب در رستوران غوغایی بود ."
08:55
Here's another example,
142
535083
1180
در اینجا یک مثال دیگر وجود دارد،
08:56
"There was quite a commotion on the roads today as the police tried to
143
536757
4890
"امروز در جاده ها غوغایی به پا شد، زیرا پلیس تلاش کرد
09:01
remove large crowds of people protesting about the price rise of petrol."
144
541647
4980
جمعیت زیادی از مردم معترض به افزایش قیمت بنزین را حذف کند."
09:08
Alright, that's our five for today so let's do our recap.
145
548346
3940
خوب، این پنج مورد امروز ماست، پس بیایید خلاصه خود را انجام دهیم.
09:12
We started with the idiom in the firing line.
146
552806
3640
ما با اصطلاح در خط شلیک شروع کردیم.
09:16
In the firing line.
147
556926
1010
در خط تیراندازی.
09:17
If you're in the firing line then you are going to receive verbal
148
557966
4610
اگر در خط تیراندازی هستید،
09:22
attack and criticism, usually because you are responsible for
149
562646
4650
معمولاً به این دلیل که مسئول
09:27
an organisation or a company.
150
567321
2210
یک سازمان یا یک شرکت هستید، مورد حمله و انتقاد لفظی قرار خواهید گرفت.
09:30
So, you're in the firing line.
151
570291
1560
بنابراین، شما در خط تیراندازی هستید.
09:32
Then we had the adjective dreadful, which means unpleasant or of low quality.
152
572741
5080
سپس صفت dreadful را داشتیم که به معنای ناخوشایند یا بی کیفیت است.
09:39
We had the verb emanate, which means to come out of or to come from.
153
579181
5120
ما فعل emanate را داشتیم که به معنای بیرون آمدن یا از آمدن است.
09:45
We had the verb seize, to take someone or to take something with sudden force.
154
585631
6350
ما فعل seize، گرفتن کسی یا گرفتن چیزی را با نیروی ناگهانی داشتیم.
09:53
And we had the noun commotion.
155
593291
2240
و ما اسم commotion داشتیم.
09:56
A sudden and short period of noise and confusion and movement.
156
596031
4520
یک دوره ناگهانی و کوتاه از سر و صدا و سردرگمی و حرکت.
10:01
"What's going on?"
157
601071
800
"چه خبره؟"
10:03
OK, it's time for a little pronunciation.
158
603251
3650
خوب، وقت آن است که کمی تلفظ کنیم.
10:07
Please repeat after me.
159
607381
1690
لطفا بعد از من تکرار کنید.
10:10
In the firing line.
160
610101
1350
در خط تیراندازی.
10:13
In the firing line.
161
613611
1520
در خط تیراندازی.
10:17
Dreadful.
162
617821
940
وحشتناک.
10:20
Dreadful.
163
620951
820
وحشتناک.
10:24
Emanate.
164
624571
860
ساطع شود.
10:27
Emanate.
165
627951
920
ساطع شود.
10:31
Seize.
166
631181
1190
تصاحب کردن.
10:35
Seize.
167
635071
1250
تصاحب کردن.
10:39
Commotion.
168
639631
960
هیاهو.
10:43
Commotion.
169
643621
1090
هیاهو.
10:47
Very good.
170
647311
1030
خیلی خوب.
10:48
Alright, let's try to test your memory now.
171
648901
3960
خوب، بیایید سعی کنیم حافظه شما را اکنون تست کنیم.
10:53
The other day at work I was walking down the corridor when I heard a strange
172
653781
6040
روز دیگر در محل کار داشتم در راهرو قدم می زدم که
10:59
sound coming from one of the storerooms.
173
659831
4180
صدای عجیبی از یکی از انبارها شنیدم. از
11:05
What word could I use instead of to say coming out of?
174
665101
4320
چه کلمه ای می توانم استفاده کنم به جای اینکه بگویم از آن بیرون آمده است؟
11:09
What verb could I replace that with?
175
669421
2370
با چه فعل می توانم آن را جایگزین کنم؟
11:14
Emanate.
176
674311
770
ساطع شود.
11:15
Yes, I was walking down the corridor at work and there was a strange noise
177
675091
3550
بله، در محل کار در راهرو قدم می زدم که صدای عجیبی
11:19
emanating from one of the storerooms.
178
679226
2690
از یکی از انبارها به گوش می رسید.
11:22
And as I got closer, I realised it was music.
179
682376
4190
و وقتی نزدیکتر شدم، متوجه شدم که موسیقی است.
11:26
Someone was in the storeroom playing music.
180
686566
2370
یک نفر در انبار بود و مشغول پخش موسیقی بود.
11:29
This is not allowed.
181
689246
1980
این مجاز نیست.
11:31
Besides which it was very unpleasant music.
182
691736
2880
علاوه بر این موسیقی بسیار ناخوشایند بود.
11:34
Not my taste at all.
183
694636
1960
اصلا سلیقه من نیست
11:36
Very unpleasant.
184
696866
1100
بسیار ناخوشایند.
11:38
What adjective could we use to replace unpleasant.
185
698736
3915
چه صفتی را می توانیم جایگزین ناخوشایند کنیم.
11:45
Dreadful.
186
705251
840
وحشتناک.
11:46
Yes.
187
706281
370
11:46
There was some dreadful music emanating from the storeroom at work.
188
706661
4270
آره.
موسیقی وحشتناکی از انبار در محل کار پخش می شد.
11:51
So, I went in and I found one of our employees sitting there with
189
711581
5840
بنابراین، وارد شدم و یکی از کارمندان ما را دیدم که با
11:57
his little CD player playing music when he should have been working.
190
717421
4890
سی دی پلیر کوچکش نشسته بود در حالی که باید کار می کرد.
12:02
So, I quickly took his CD player and his CDs using a lot of force.
191
722361
6750
بنابراین، من به سرعت سی دی پلیر و سی دی هایش را با زور زیاد برداشتم.
12:09
And I said,
192
729111
350
12:09
"This is not allowed.
193
729491
880
و من گفتم:
این جایز نیست،
12:10
I'm confiscating this."
194
730371
1340
من این را مصادره می کنم. از
12:13
What verb could I use to describe this taking of his CD player?
195
733261
4640
چه فعل می توانم برای توصیف این برداشت از پخش کننده سی دی او استفاده کنم؟
12:20
Seized.
196
740571
930
کشف و ضبط.
12:21
Yes, I seized his CD player and all of his music because he's not allowed
197
741561
5360
بله، من سی دی پلیر و تمام آهنگ هایش را گرفتم، زیرا او اجازه ندارد
12:27
to be taking a break without asking and he's certainly not allowed to
198
747021
4576
بدون درخواست استراحت کند و مطمئناً اجازه ندارد
12:31
sit in the storeroom playing music.
199
751597
1770
در انبار بنشیند و موسیقی پخش کند.
12:34
While this was going on in the storeroom, I heard suddenly
200
754447
3100
در حالی که این در انبار در حال انجام بود، ناگهان صدای
12:37
a disturbance in the hallway.
201
757987
1860
مزاحمتی را در راهرو شنیدم.
12:39
Something was going on.
202
759847
1100
چیزی در حال وقوع بود.
12:40
There was lots of noise and banging around and shouting.
203
760947
3420
سر و صدای زیادی به گوش می رسید و صدای کوبیدن و داد و فریاد به گوش می رسید.
12:45
What noun could I use to describe this sudden noise and disturbance?
204
765177
6480
برای توصیف این سروصدا و آشفتگی ناگهانی از چه اسمی می توانم استفاده کنم؟
12:54
Commotion.
205
774867
860
هیاهو.
12:56
Commotion.
206
776077
630
12:56
Yes, there was a commotion in the hallway.
207
776707
2230
هیاهو.
بله، در راهرو غوغایی بود.
12:58
So, I popped my head out to see what was going on and saw one of
208
778937
3150
بنابراین، سرم را بیرون آوردم تا ببینم چه خبر است و دیدم یکی از
13:02
our patients making a run for it, trying to escape the facility.
209
782087
4790
بیمارانمان در حال فرار است و سعی می‌کند از مرکز فرار کند.
13:07
"Oh no, please stop him!"
210
787207
2550
"اوه نه، لطفا او را متوقف کنید!"
13:09
If we don't stop him and he escapes the facility when we're supposed to
211
789997
4140
اگر جلوی او را نگیریم و زمانی که قرار است ما
13:14
be responsible for his care, then I, as the manager, I'm going to be
212
794137
4710
مسئولیت مراقبت از او را بر عهده بگیریم او از مرکز فرار کند، من به عنوان مدیر،
13:19
subject to a lot of criticism about how we look after our patients.
213
799497
5380
در مورد نحوه مراقبت از بیمارانمان مورد انتقادات زیادی قرار خواهم گرفت. . از
13:26
What idiom could we use to describe this situation where
214
806167
4897
چه اصطلاحی می توانیم برای توصیف این وضعیت استفاده کنیم که در آن
13:31
someone is subject to criticism?
215
811074
2770
کسی مورد انتقاد قرار می گیرد؟
13:36
I'll be in the firing line.
216
816454
1350
من در خط تیر خواهم بود.
13:38
Absolutely.
217
818264
780
کاملا.
13:39
Luckily we managed to stop the man before he escaped and I was relieved.
218
819174
5575
خوشبختانه ما موفق شدیم قبل از فرار مرد را متوقف کنیم و من خیالم راحت شد.
13:45
So, let me just reiterate what happened.
219
825929
1820
بنابراین، اجازه دهید من فقط آنچه اتفاق افتاده است را تکرار کنم. داشتم
13:47
I was walking down the corridor and I heard a dreadful noise
220
827749
4520
در راهرو قدم می زدم و صدای وحشتناکی
13:52
emanating from the storeroom.
221
832429
1740
از انبار شنیدم.
13:54
I found one of our employees skiving off, listening to his
222
834499
4850
یکی از کارمندانمان را دیدم که در حال اسکیس کردن و گوش دادن به
13:59
CDs on his little CD player.
223
839349
2070
سی دی هایش در سی دی پلیر کوچکش بود.
14:01
So, I seized the CD player and the CDs.
224
841419
3100
بنابراین، من دستگاه پخش سی دی و سی دی ها را ضبط کردم.
14:04
And while doing that, I heard a commotion in the corridor.
225
844989
2950
و در حین انجام این کار، صدای غوغایی را در راهرو شنیدم.
14:08
Noticed one of our patients was trying to escape the facility.
226
848269
3890
متوجه شدم یکی از بیماران ما در حال تلاش برای فرار از مرکز بود.
14:13
And luckily we stopped him.
227
853034
1700
و خوشبختانه جلوی او را گرفتیم.
14:15
Had we not stopped him, then I would have been in the firing line.
228
855144
5520
اگر جلوی او را نمی گرفتیم، در خط تیراندازی بودم.
14:20
So, I am relieved.
229
860994
1000
پس خیالم راحت شد
14:23
Okay, we're going to bring those pieces together one last time in story time.
230
863219
6100
خوب، ما این قطعات را برای آخرین بار در زمان داستان گرد هم می آوریم.
14:32
As I stood in the firing line, my heart was racing with dread.
231
872690
4520
وقتی در خط تیر ایستاده بودم، قلبم از ترس می تپید.
14:38
I knew what was about to happen and there was nothing I could do to stop it.
232
878030
3800
می دانستم قرار است چه اتفاقی بیفتد و هیچ کاری نمی توانستم انجام دهم تا جلوی آن را بگیرم.
14:43
It was a dreadful feeling, being at the mercy of someone else's decisions.
233
883160
5560
این احساس وحشتناکی بود، تحت الحمایه تصمیمات دیگران بودن.
14:49
But I had no choice, I had to face the consequences of my actions.
234
889730
5870
اما چاره ای نداشتم، باید با عواقب اعمالم روبرو می شدم.
14:56
I'm a young and ambitious lawyer.
235
896635
2280
من یک وکیل جوان و جاه طلب هستم.
14:59
I'm always chasing after the next big case.
236
899365
2480
من همیشه دنبال پرونده بزرگ بعدی هستم.
15:02
But in my quest for success, I had made a grave mistake.
237
902475
7398
اما در تلاش برای موفقیت، اشتباه بزرگی مرتکب شده بودم.
15:10
I had crossed a powerful and influential man, and now I was paying the price.
238
910682
6330
من از مردی قدرتمند و با نفوذ عبور کرده بودم و حالا بهای آن را می پرداختم.
15:18
The case against me was weak, but with his influence, he could
239
918072
3600
پرونده علیه من ضعیف بود، اما با نفوذش می‌توانست
15:21
twist the truth in his favour.
240
921672
1660
حقیقت را به نفع خود منحرف کند.
15:23
And as a result, I was about to lose everything.
241
923682
2910
و در نتیجه نزدیک بود همه چیزم را از دست بدهم.
15:27
Everything I had worked so hard for.
242
927007
2440
همه چیزهایی که برایش خیلی زحمت کشیده بودم.
15:30
As the court proceedings began, I could feel the tension in the air.
243
930907
3800
با شروع مراحل دادگاه، تنش را در هوا احساس می کردم.
15:35
There was a lot of commotion among the jury and spectators as they sat down to
244
935457
4400
هیأت داوران و تماشاگران که به
15:39
listen to this highly publicised case.
245
939857
2820
شنیدن این پرونده پربازدید نشسته بودند، هیاهوی زیادی برپا شد.
15:43
The judge's stern gaze made me shiver, and I knew the verdict
246
943887
5030
نگاه تند قاضی باعث شد که من به لرزه بیفتم و می دانستم که حکم
15:48
was not going to be in my favour.
247
948937
2140
به نفع من نخواهد بود.
15:52
My mind was in a state of chaos, trying to come up with a last-minute defence.
248
952447
5825
ذهن من در حالت هرج و مرج بود و سعی می کردم در آخرین لحظه دفاع کنم.
15:58
But it was too late, the damage had already been done.
249
958322
4610
اما دیگر دیر شده بود، آسیب از قبل وارد شده بود.
16:04
In that moment of despair, I looked around the courtroom desperate
250
964382
3600
در آن لحظه ناامیدی، ناامیدانه به اطراف دادگاه نگاه کردم
16:07
to find a glimmer of hope.
251
967982
1520
تا بارقه امیدی پیدا کنم.
16:10
And that's when I saw him, my husband, sitting in the front row,
252
970442
4920
و آن وقت بود که دیدم او، شوهرم، در ردیف جلو نشسته و
16:15
his eyes filled with worry and fear.
253
975962
2690
چشمانش پر از نگرانی و ترس شد. آن
16:19
It was then that I realised, I couldn't let him down.
254
979722
3720
موقع بود که متوجه شدم، نمی توانم او را ناامید کنم.
16:23
I couldn't let this one mistake ruin our lives.
255
983482
3440
نمی توانستم بگذارم این یک اشتباه زندگی ما را خراب کند.
16:29
With a newfound determination, I stood up and addressed the court.
256
989932
3550
با عزمی تازه برخاستم و به دادگاه خطاب کردم.
16:34
I spoke from my heart, and my words seemed to emanate with a
257
994012
5635
من از قلبم صحبت کردم و به نظر می رسید که کلماتم با
16:39
sense of honesty and sincerity.
258
999647
2350
احساس صداقت و صمیمیت سرچشمه می گرفت.
16:43
As I finished my speech, I could see the judge's expression soften,
259
1003597
3830
وقتی صحبتم را تمام کردم دیدم که قاضی نرم شد
16:48
and in a surprising turn of events, he announced that I was not guilty.
260
1008147
5190
و در یک اتفاق شگفت انگیز اعلام کرد که من مقصر نیستم. در
16:54
Tears of relief and joy streamed down my face as I hugged my husband.
261
1014767
5820
حالی که شوهرم را در آغوش می گرفتم اشک تسکین و شادی روی صورتم جاری شد.
17:01
It was a moment I will never forget.
262
1021277
2490
لحظه ای بود که هرگز فراموش نمی کنم.
17:04
That dreadful experience would always linger in my mind.
263
1024477
4310
آن تجربه وحشتناک همیشه در ذهن من باقی می ماند.
17:09
But I'd learned to never let my ambition blind me from
264
1029677
5110
اما آموخته بودم که هرگز اجازه ندهم که جاه طلبی من را از
17:14
the things that truly matter.
265
1034787
1150
چیزهایی که واقعاً مهم هستند کور کند.
17:17
And in that moment, I knew I had seized a second chance at life.
266
1037027
5719
و در آن لحظه، می دانستم که از شانس دوم زندگی استفاده کرده ام.
17:26
And that brings us to the end of today's episode and the end of Week 23.
267
1046011
6660
و این ما را به پایان قسمت امروز و پایان هفته 23 می‌رساند.
17:33
If you have enjoyed this week, then please remember to leave a like, a
268
1053001
4140
اگر از این هفته لذت بردید، لطفاً به یاد داشته باشید که لایک،
17:37
rating or a review, and don't forget to recommend English Like a Native to all of
269
1057141
5930
رتبه یا نظر بگذارید، و فراموش نکنید که English Like a Native را به آنها توصیه کنید. همه
17:43
your English language-learning friends.
270
1063071
2470
دوستان شما که زبان انگلیسی یاد می گیرند.
17:46
I look forward to tickling your eardrums either tomorrow or next week.
271
1066121
5100
من مشتاقانه منتظرم تا فردا یا هفته آینده پرده گوش شما را قلقلک دهم.
17:51
Until then, take very good care and goodbye.
272
1071601
4350
تا اون موقع خیلی مواظب باش و خداحافظ.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7