Learn English Vocabulary Daily #23.1 — British English Podcast

10,333 views ・ 2024-04-15

English Like A Native


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:01
Hello and welcome to The English Like a Native Podcast.
0
1827
3391
سلام و به پادکست The English Like a Native خوش آمدید.
00:05
My name is Anna and you are listening to Week 23, Day 1 of Your English Five a Day.
1
5658
8090
اسم من آنا است و شما در حال گوش دادن به Week 23, Day 1 English Five a Day هستید.
00:14
This is the series that aims to increase your active vocabulary by deep-diving
2
14858
5940
این مجموعه ای است که هدف آن افزایش دایره لغات فعال شما با غواصی عمیق
00:20
into five pieces every day of the working week from Monday to Friday.
3
20818
5030
در پنج قسمت در هر روز از هفته کاری از دوشنبه تا جمعه است.
00:26
We start today's list with a verb and it is doubt, doubt.
4
26733
6740
لیست امروز را با یک فعل شروع می کنیم و آن شک، شک است.
00:34
Now we spell this D O U B T.
5
34123
3980
حالا این D O U B T. Doubt را می نویسیم
00:39
Doubt.
6
39248
750
.
00:40
Notice the 'B' is silent.
7
40198
2750
توجه کنید که "B" ساکت است.
00:43
Doubt.
8
43108
910
شک.
00:45
To doubt something or someone is to feel uncertain about it or
9
45318
7520
شک کردن در مورد چیزی یا کسی به معنای عدم اطمینان در مورد آن است یا
00:53
to think that it's not likely.
10
53198
2790
فکر کردن به اینکه محتمل نیست.
00:56
To not really believe it.
11
56983
1560
تا واقعا باور نکنم
00:58
Here's an example sentence,
12
58756
1600
در اینجا یک جمله مثال است،
01:00
"Every time Sarah sees a weather forecast predicting sunshine for her weekend
13
60781
4630
"هر بار که سارا پیش بینی هواشناسی را می بیند که آفتاب را برای سفر کمپینگ آخر هفته اش پیش بینی می کند،
01:05
camping trip, she can't help but doubt it after several rained-out attempts.
14
65451
6480
پس از چندین بار تلاش بارانی به آن شک نمی کند. او زمزمه می کند: "
01:12
"I'll believe it when I see it," she mutters, eyeing the
15
72531
3480
وقتی آن را ببینم باور می کنم. "
01:16
clear skies with scepticism."
16
76011
1740
با بدبینی به آسمان صاف می نگریم."
01:19
Now, I often doubt myself at times, especially when I have to perform in a
17
79609
7620
اکنون، من اغلب اوقات به خودم شک می کنم، به خصوص زمانی که باید در یک
01:27
competitive squash match for my club.
18
87479
3570
مسابقه اسکواش رقابتی برای باشگاهم بازی کنم.
01:31
So, I represent my club as part of the ladies team.
19
91279
4470
بنابراین، من نماینده باشگاهم به عنوان بخشی از تیم بانوان هستم.
01:36
And so we play other clubs within the county and we are currently in a league.
20
96379
7330
و بنابراین ما با باشگاه های دیگر داخل شهرستان بازی می کنیم و در حال حاضر در یک لیگ هستیم.
01:43
And if we win our matches, then we go up to the next league, we get promoted.
21
103709
4110
و اگر در مسابقات خود پیروز شویم، به لیگ بعدی برویم و صعود کنیم.
01:48
And so, I feel like there's a lot riding on my performance.
22
108239
5040
و بنابراین، من احساس می‌کنم که عملکرد من زیاد است.
01:53
It's not just a mark for me, it's a mark for the entire club and for the
23
113619
3630
این فقط یک علامت برای من نیست، بلکه برای کل باشگاه و
01:57
rest of my team who all work hard.
24
117249
2070
بقیه اعضای تیمم که همه سخت کار می کنند، نشان می دهد.
02:00
And so, when I get onto the squash court to play my match, I often find myself
25
120139
5800
و بنابراین، وقتی برای بازی کردن مسابقه‌ام به زمین اسکواش می‌روم، اغلب متوجه می‌شوم که به
02:06
doubting my abilities, whether I'm going to be able to pull it off or not.
26
126269
6500
توانایی‌هایم شک می‌کنم که آیا می‌توانم آن را انجام دهم یا نه. تا
02:13
Have you ever doubted yourself?
27
133589
1730
حالا به خودت شک کردی؟
02:15
Alright, moving on to the next piece today.
28
135889
2610
خوب، امروز به سراغ قطعه بعدی می رویم.
02:18
It is an idiom, and it is food for thought.
29
138549
4410
این یک اصطلاح است و خوراکی برای تفکر است.
02:23
Food for thought.
30
143409
1450
غذای فکر.
02:25
We spell this food, F O O D.
31
145289
2720
ما این غذا را می نویسیم، F O D.
02:28
For, F O R.
32
148259
1470
For، F O R.
02:30
Thought, T H O U G H T.
33
150409
4274
Thought، T H O U G H T.
02:35
Food for thought.
34
155567
1577
غذای فکر.
02:37
Notice how the 'for' becomes weak, and we say /fə/.
35
157194
3600
توجه کنید که چگونه "for" ضعیف می شود، و ما می گوییم /fə/.
02:41
/fuːd fə/.
36
161744
974
/fuːd fə/.
02:43
/fuːd fə θɔːt/.
37
163083
1636
/fuːd fə θɔːt/.
02:45
Food for thought means that it's something you are going to think deeply
38
165899
5710
غذا برای فکر به این معنی است که این چیزی است که شما عمیقاً
02:51
about or consider very seriously.
39
171609
2980
در مورد آن فکر می کنید یا بسیار جدی در نظر می گیرید.
02:55
So, if I give you an option of what you could do in the summer
40
175249
4500
بنابراین، اگر به شما گزینه‌ای بدهم که در تعطیلات تابستانی چه کاری می‌توانید انجام دهید،
02:59
holidays, an option that you've never considered before, but it is a
41
179749
4390
گزینه‌ای که قبلاً هرگز به آن فکر نکرده‌اید، اما
03:04
really good option, then I would say,
42
184139
3625
واقعاً گزینه خوبی است، می‌گویم:
03:07
"Well, that's food for thought."
43
187764
1930
"خب، این جای فکر است."
03:09
Or you might say,
44
189884
880
یا ممکن است بگویید:
03:10
"Oh, food for thought."
45
190764
1790
«آه، خوراکی برای فکر کردن».
03:13
It's something that you can think about very deeply.
46
193044
3510
این چیزی است که شما می توانید در مورد آن بسیار عمیق فکر کنید.
03:16
Something you can consider very seriously.
47
196574
3290
چیزی که می توانید بسیار جدی در نظر بگیرید.
03:20
Here's an example,
48
200388
1130
در اینجا یک مثال وجود دارد،
03:22
"At the dinner table, Uncle Joe's remark about how technology shapes our
49
202186
4809
"در سر میز شام، اظهارات عمو جو در مورد اینکه چگونه فناوری روابط ما را شکل می دهد،
03:26
relationships became food for thought for Jamie, who spent the entire evening
50
206995
4781
برای جیمی، که تمام شب را صرف
03:31
pondering over her own screen time and its impact on her friendships."
51
211776
4660
فکر کردن در مورد زمان نمایش خود و تأثیر آن بر روابط دوستانه اش می کند، محل فکری شد."
03:37
That is indeed food for thought, isn't it?
52
217289
2597
این واقعاً محل تفکر است، اینطور نیست؟
03:39
How screen time and our addiction to our devices impacts our relationships,
53
219936
7710
چگونه زمان استفاده از صفحه نمایش و اعتیاد ما به دستگاه‌هایمان بر روابط ما تأثیر می‌گذارد،
03:48
what it teaches our children, what it does to our mental health and our
54
228269
4977
چه چیزی به فرزندانمان می‌آموزد، چه تأثیری بر سلامت روان ما و
03:53
enjoyment of the little things in life.
55
233246
2220
لذت بردن ما از چیزهای کوچک در زندگی دارد.
03:56
It's definitely something to seriously think about and consider.
56
236266
2610
این قطعاً چیزی است که باید به طور جدی در مورد آن فکر کرد و در نظر گرفت.
03:59
It's food for thought.
57
239581
1210
غذای فکری است
04:02
Alright, next on the list is a verb and it is niggle.
58
242771
4015
بسیار خوب، بعدی در لیست یک فعل است و آن niggle است.
04:07
To niggle.
59
247176
1110
خفه کردن.
04:09
We spell this N I G G L E.
60
249056
3380
این را N I G G L E. Niggle می نویسیم
04:12
Niggle.
61
252746
670
.
04:14
Niggle.
62
254186
690
نیگل.
04:15
If something niggles you, then it causes you slight discomfort or constant bother.
63
255176
8180
اگر چیزی شما را عصبانی می کند، باعث ناراحتی جزئی یا آزار دائمی شما می شود.
04:23
Constant, persistent annoyance.
64
263696
3504
آزار دائمی و مداوم.
04:27
It's something that's uncomfortable that you have to put up with.
65
267250
3070
این چیزی است که ناخوشایند است که باید آن را تحمل کنید.
04:30
So, you might have a physical pain that's like a low-level pain.
66
270580
5205
بنابراین، ممکن است شما یک درد فیزیکی مانند یک درد سطح پایین داشته باشید.
04:36
Maybe a twinge in the back, a little pain in one side of your back.
67
276300
4070
شاید یک پیچش در پشت، کمی درد در یک طرف کمر شما.
04:40
And it's not enough for you to say,
68
280980
1670
و این برای شما کافی نیست که بگویید:
04:42
"Oh, I've got a terrible backache."
69
282690
2130
"اوه، من یک کمردرد وحشتناک دارم."
04:45
But it's uncomfortable and it's there all the time.
70
285490
3920
اما ناراحت کننده است و همیشه وجود دارد.
04:49
So, you might say,
71
289410
720
بنابراین، ممکن است بگویید،
04:50
"Oh, I've just got a little niggle in my back.
72
290240
3610
"اوه، من فقط کمی در پشتم چروکیده ام.
04:53
Oh, it's really niggling me.
73
293950
1817
اوه، این واقعاً مرا خفه می کند.
04:55
It's really annoying me.
74
295867
1560
این واقعاً من را آزار می دهد.
04:58
Just constantly there, niggling away."
75
298237
3250
فقط دائماً آنجا هستم و دور می شوم."
05:02
So, to constantly persist in causing discomfort or anxiety or annoyance.
76
302767
6850
بنابراین، دائماً در ایجاد ناراحتی یا اضطراب یا آزار پافشاری کنید.
05:10
Here's another example,
77
310610
1190
در اینجا مثال دیگری وجود دارد،
05:12
"As Mark sat down to enjoy his book, a niggle about whether he'd locked
78
312479
5320
"هنگامی که مارک نشسته بود تا از کتابش لذت ببرد، غمگینی در مورد اینکه آیا
05:17
the back door kept distracting him.
79
317819
2140
در پشتی را قفل کرده است یا خیر، حواس او را پرت می کرد.
05:20
Despite trying to shake off the feeling, he finally got up to check,
80
320509
3560
علیرغم تلاش برای از بین بردن این احساس، در نهایت برای بررسی از جایش بلند شد و
05:24
finding peace of mind only after confirming the door was indeed locked."
81
324309
5820
تنها پس از آن به آرامش رسید. تأیید می کند که درب واقعاً قفل شده است."
05:31
Ha-ha.
82
331489
620
ها-ها.
05:32
I can certainly relate to that example.
83
332359
3830
من مطمئناً می توانم با آن مثال ارتباط برقرار کنم.
05:36
It's something that I deal with most nights.
84
336739
2910
این چیزی است که بیشتر شب ها با آن سر و کار دارم.
05:39
In fact, last night I had a terrible night's sleep.
85
339649
2540
راستی دیشب خواب بدی داشتم.
05:42
I got less than six hours last night.
86
342709
2440
دیشب کمتر از شش ساعت وقت داشتم.
05:45
And it's because when I woke up in the middle of the night with
87
345479
2730
و به این دلیل است که وقتی نیمه شب با
05:48
my youngest son, I lay back in bed trying to get back to sleep.
88
348219
5180
کوچکترین پسرم از خواب بیدار شدم، در رختخواب دراز کشیدم و سعی کردم دوباره بخوابم.
05:53
And I started to think,
89
353729
2310
و شروع کردم به فکر کردن،
05:56
"Did I Ieave the front room window open?"
90
356259
2890
"آیا من پنجره اتاق جلویی را باز کردم؟"
06:00
Because it's springtime now, so I'm in the habit of opening all
91
360179
2860
چون الان فصل بهار است، من عادت دارم
06:03
the windows first thing in the morning to let some fresh air in.
92
363039
2830
اول صبح همه پنجره‌ها را باز کنم تا هوای تازه وارد شود.
06:06
And I lay there thinking to myself,
93
366459
1510
و آنجا دراز کشیدم و با خودم فکر می‌کردم:
06:08
"Did I shut the window?
94
368459
1050
"آیا پنجره را بستم؟
06:09
Did I?
95
369779
480
06:10
Or is it wide open?"
96
370409
1040
کاملا باز؟"
06:12
Maybe someone will walk past and see it's wide open and see it as an opportunity
97
372069
3440
شاید کسی از کنارش رد شود و ببیند که کاملاً باز است و آن را فرصتی
06:15
to break into the house and steal all our things and I couldn't sleep.
98
375509
3870
برای نفوذ به خانه و دزدیدن همه چیزهای ما ببیند و من نتوانم بخوابم.
06:19
I lay there for about an hour and eventually, I got out
99
379399
3133
حدود یک ساعت آنجا دراز کشیدم و در نهایت از
06:22
of bed and went to check.
100
382602
2020
رختخواب بلند شدم و رفتم چک کنم.
06:24
And they were indeed locked.
101
384792
1780
و آنها واقعاً قفل شده بودند.
06:28
Do you ever have that?
102
388212
1250
آیا تا به حال آن را دارید؟
06:30
Right.
103
390652
280
06:30
So, let's move on to an adjective next, and this is resolute.
104
390932
4860
درست.
بنابراین، اجازه دهید به صفت بعدی برویم، و این قاطعانه است.
06:37
Resolute.
105
397662
210
مصمم
06:38
We spell this R E S O L U T E.
106
398462
5110
ما این را R E S O L U T E. Resolute می نویسیم
06:43
Resolute.
107
403726
1596
.
06:45
If you are resolute, then you are extremely determined
108
405782
5930
اگر مصمم هستید، پس بسیار مصمم هستید
06:51
in a way that people admire.
109
411852
1800
به گونه ای که مردم آن را تحسین می کنند.
06:53
You don't waver.
110
413842
1170
تو تزلزل نمیکنی
06:55
Nothing stops you.
111
415492
1340
هیچ چیز شما را متوقف نمی کند.
06:57
You don't doubt yourself and you are very steady in your desires and your goals.
112
417632
6830
شما به خودتان شک نمی کنید و در خواسته ها و اهداف خود بسیار ثابت قدم هستید.
07:04
You just stick to your guns.
113
424462
2430
شما فقط به اسلحه خود بچسبید.
07:07
That's another phrase.
114
427202
1020
این یک عبارت دیگر است.
07:09
So you are resolute.
115
429282
1250
پس شما مصمم هستید.
07:10
Nothing will change your mind.
116
430572
1720
هیچ چیز نظر شما را تغییر نخواهد داد.
07:12
Here's an example,
117
432812
1010
در اینجا یک مثال وجود دارد،
07:14
"Despite the challenges of learning to play the guitar, Emma remained resolute.
118
434622
5000
"اما با وجود چالش‌های یادگیری نواختن گیتار، اما مصمم باقی ماند.
07:20
Her fingers ached, and the chords frustrated her, but she practised
119
440287
5640
انگشتانش درد می‌کرد و آکوردها او را ناامید می‌کردند، اما او
07:25
every day, driven by her determination to perform at her brother's wedding."
120
445977
5250
هر روز تمرین می‌کرد، به دلیل عزم خود برای اجرای در عروسی برادرش."
07:31
Fantastic.
121
451987
850
خارق العاده.
07:33
Many of my students in the ELAN community and on the Fluency Programme are resolute.
122
453347
5227
بسیاری از دانشجویان من در جامعه ELAN و در برنامه Fluency مصمم هستند.
07:38
It's the resolute students who are able to achieve success within our programmes,
123
458624
7058
این دانش‌آموزان مصمم هستند که می‌توانند در برنامه‌های ما به موفقیت برسند،
07:45
because they turn up day after day, interacting with the community, attending
124
465942
5420
زیرا آنها هر روز حضور پیدا می‌کنند، با جامعه تعامل می‌کنند، در
07:51
the classes, getting involved and they are the ones who see real results.
125
471362
5890
کلاس‌ها شرکت می‌کنند، درگیر می‌شوند و آنها هستند که نتایج واقعی را می‌بینند.
07:57
My resolute students.
126
477332
2260
شاگردان مصمم من
08:00
The final piece on the list today is a noun and it is aisle.
127
480772
4720
آخرین قطعه در لیست امروز یک اسم است و راهرو است.
08:07
Aisle.
128
487202
710
راهرو.
08:09
We spell this A I S L E.
129
489027
3620
این را A I S L E. Aisle می نویسیم
08:13
Aisle.
130
493722
630
.
08:14
It's an unusual spelling for this word, aisle.
131
494542
4270
املای غیرمعمولی برای این کلمه، راهرو است.
08:19
It's also exactly the same pronunciation as the contraction of 'I will'.
132
499092
5580
همچنین دقیقاً همان تلفظ انقباض "I will" است.
08:25
"I'll do this."
133
505272
1320
"من این کار را خواهم کرد."
08:27
"I'll walk down the aisle."
134
507412
2660
"من در راهرو قدم می زنم."
08:31
Okay.
135
511352
270
08:31
So, they sound the same, but the spelling is different.
136
511622
2550
باشه.
بنابراین، آنها یکسان هستند، اما املا متفاوت است.
08:34
So, keep that in mind.
137
514382
1990
آن را به خاطر بسپار.
08:36
So, an aisle, this spelling of aisle is a passageway, usually between
138
516642
5505
بنابراین، یک راهرو، این املای راهرو یک گذرگاه است، معمولاً بین
08:42
two rows of seats, perhaps if you're on the aeroplane, as you walk down
139
522797
4030
دو ردیف صندلی، شاید اگر در هواپیما هستید، در حالی که از
08:46
the middle of the plane with seats on either side, that is the aisle.
140
526827
2990
وسط هواپیما با صندلی‌هایی در دو طرف پایین می‌روید، این راهرو است.
08:50
Or in a supermarket, when you have shelves on either side of you,
141
530327
3550
یا در یک سوپرمارکت، وقتی در دو طرف خود قفسه دارید، در
08:54
you're walking down the aisle.
142
534177
1600
راهرو قدم می زنید.
08:56
Or in a church, or a theatre, or a large building where there are seats set out,
143
536547
6560
یا در یک کلیسا، یا یک تئاتر، یا یک ساختمان بزرگ که در آن صندلی‌ها قرار دارند،
09:03
there are often aisles between the seats.
144
543107
2590
اغلب راهروهایی بین صندلی‌ها وجود دارد.
09:07
Okay, so here's an example sentence,
145
547397
2897
خوب، پس در اینجا یک جمله مثال می زنیم،
09:11
"Walking down the supermarket aisle, Carlos debated with himself over
146
551282
4660
«کارلوس با قدم زدن در راهروی سوپرمارکت، با خودش در مورد
09:15
the healthiest cereal option, his trolley was already half full, but his
147
555942
5530
سالم ترین گزینه غلات بحث کرد، چرخ دستی او قبلاً نیمه پر بود، اما
09:21
decision-making far from over as he navigated through the endless choices."
148
561472
4870
تصمیم گیری او در حالی که در میان انتخاب های بی پایان حرکت می کرد، به پایان نمی رسید.
09:27
I am always amazed by how many different types of cereal are available as
149
567812
5540
من همیشه از تعداد انواع مختلف غلات موجود در سوپرمارکت شگفت زده می شوم که در
09:33
you walk down the cereal aisle in the supermarket, it's just an entire
150
573352
5460
راهروی غلات در سوپرمارکت قدم می زنید، این فقط یک
09:38
aisle dedicated to breakfast cereal.
151
578962
2770
راهرو کامل است که به غلات صبحانه اختصاص داده شده است.
09:42
It's insane.
152
582237
800
این دیوانه کننده است.
09:43
What do you like to eat for breakfast?
153
583897
1450
دوست داری صبحانه چی بخوری؟
09:45
Is cereal a thing in your country?
154
585367
2260
آیا غلات در کشور شما چیزی است؟
09:47
It's very popular here.
155
587927
1500
اینجا بسیار محبوب است.
09:50
Alright, so that's our five for today.
156
590827
3110
خوب، پس این پنج مورد امروز ماست.
09:53
Let's do a quick recap.
157
593937
1910
بیایید یک جمع بندی سریع انجام دهیم.
09:55
We started with the verb doubt.
158
595857
2380
با فعل شک شروع کردیم.
09:58
Doubt.
159
598697
570
شک.
09:59
To feel uncertain about something or to think that something
160
599337
3570
احساس عدم اطمینان در مورد چیزی یا فکر کردن به اینکه
10:02
might not be likely or true.
161
602907
2985
ممکن است چیزی محتمل یا درست نباشد.
10:06
Then we had the idiom food for thought, which is something that you should
162
606782
4340
سپس اصطلاح غذای فکری را داشتیم، چیزی که باید به طور
10:11
seriously think about or consider.
163
611122
2070
جدی در مورد آن فکر کنید یا در نظر بگیرید.
10:13
Something that has given you a lot to think about.
164
613332
3122
چیزی که باعث شده تا شما در مورد آن فکر کنید.
10:17
Then we had the verb to niggle, to niggle, to cause constant
165
617424
4680
سپس فعل خنثی کردن، قلع و قمع کردن، ایجاد
10:22
annoyance, persistent discomfort.
166
622694
3171
مزاحمت دائمی، ناراحتی مداوم را داشتیم.
10:26
Then we had the adjective resolute.
167
626508
2776
سپس صفت قاطع را داشتیم.
10:29
Resolute.
168
629544
900
مصمم
10:30
When you are absolutely determined, you are unwavering, nothing is going
169
630474
5460
وقتی کاملا مصمم هستید، تزلزل ناپذیر هستید، هیچ چیز
10:35
to stop you from your mission, whatever it is you are determined to do.
170
635934
5530
مانع از انجام ماموریتتان نمی شود، هر کاری که مصمم هستید انجام دهید.
10:42
And then we have the noun aisle, aisle, meaning the passageway between
171
642284
5550
و سپس ما اسم راهرو، راهرو را داریم، به معنای گذرگاه بین
10:48
rows of seats or in a church, a theatre, an aeroplane, or commonly
172
648134
4870
ردیف صندلی ها یا در کلیسا، تئاتر، هواپیما، یا معمولاً
10:53
in the supermarket between shelves.
173
653054
2300
در سوپرمارکت بین قفسه ها.
10:56
So, let's do this for pronunciation.
174
656204
2130
بنابراین، بیایید این کار را برای تلفظ انجام دهیم.
10:58
Please repeat after me.
175
658484
1530
لطفا بعد از من تکرار کنید.
11:00
Doubt.
176
660984
720
شک.
11:03
Doubt.
177
663894
760
شک.
11:06
Food for thought.
178
666864
1240
غذای فکر.
11:10
Food for thought.
179
670604
1340
غذای فکر.
11:14
Niggle.
180
674934
680
نیگل.
11:18
Niggle.
181
678494
650
نیگل.
11:21
Resolute.
182
681428
970
مصمم
11:24
Resolute.
183
684828
1020
مصمم
11:28
Aisle.
184
688164
890
راهرو.
11:31
Aisle.
185
691424
880
راهرو.
11:34
Fantastic.
186
694584
1330
خارق العاده.
11:36
Let me test your memory now.
187
696304
1490
حالا بذار حافظه ات رو تست کنم
11:38
So, for the last month, I've had a pain, a little pain in my big toe
188
698894
6093
بنابراین، در ماه گذشته، من یک درد داشتم، کمی درد در مفصل شست پام
11:44
joint, and it's really bothering me.
189
704987
3750
، و این واقعاً من را آزار می دهد.
11:48
It's a constant pain that's irritating me.
190
708737
2880
این یک درد دائمی است که مرا آزار می دهد.
11:51
It's not really bad.
191
711937
1330
واقعا بد نیست.
11:53
It doesn't stop me from doing what I'm doing, but it's annoying.
192
713277
3070
من را از انجام کاری که انجام می دهم باز نمی دارد، اما آزاردهنده است. هر زمان که فعال هستم،
11:56
It's a constant little pain in my big toe joint whenever I'm active.
193
716547
4430
این یک درد کوچک ثابت در مفصل شست پا من است.
12:01
And I'm very active.
194
721007
1240
و من خیلی فعالم
12:02
I love doing my hiking and running and cycling and my tennis.
195
722247
5360
من عاشق پیاده روی و دویدن و دوچرخه سواری و تنیس هستم.
12:08
But this thing is really bothering me.
196
728687
2750
اما این موضوع واقعاً من را آزار می دهد.
12:11
It's really irritating me.
197
731437
1390
واقعاً مرا آزار می دهد. از
12:12
What verb could I use in place of bothering me?
198
732827
5430
چه فعلي به جاي آزار دادن استفاده كنم؟ داره
12:20
It's niggling me.
199
740867
1300
خفه ام می کنه
12:22
Yes, it niggles.
200
742177
1570
بله، خفه می شود.
12:23
It just niggles away at me.
201
743817
1580
این فقط از من دور می شود.
12:26
And so, I am going to try and do whatever I can to improve this pain in my foot, to
202
746087
10080
و بنابراین، من سعی خواهم کرد و هر کاری که از دستم بر بیاید برای بهبود این درد در پایم انجام می‌دهم، تا
12:36
try and actually get rid of it if I can.
203
756197
2750
سعی کنم در صورت امکان از شر آن خلاص شوم.
12:39
Now, my first friend that I approach about this constant niggling pain that I've
204
759497
6370
حالا، اولین دوستم که در مورد این درد دائمی که دارم به او نزدیک می شوم،
12:45
got, she tells me that I should try eating more oranges and dipping my toe in milk.
205
765867
7840
او به من می گوید که باید سعی کنم پرتقال بیشتری بخورم و انگشت پایم را در شیر فرو کنم.
12:53
She says, it's a new age therapy that she heard really
206
773857
4490
او می گوید، این یک روش درمانی جدید در سنین جدید است که شنیده است واقعا
12:58
helps with big toe joint pain.
207
778347
2420
به درد مفصل شست پا کمک می کند.
13:01
But I'm not convinced.
208
781687
1880
اما من قانع نیستم. بعید
13:03
I don't believe it's likely to work out.
209
783707
4870
میدونم به نتیجه برسه
13:08
So, what verb could I use to suggest that I don't really believe what
210
788647
6680
بنابراین، از چه فعل می توانم استفاده کنم تا بگویم واقعاً آنچه را که
13:15
she's telling me about dipping my toe in milk and eating oranges?
211
795337
3460
او در مورد فرو بردن انگشت پایم در شیر و خوردن پرتقال به من می گوید باور نمی کنم؟
13:21
I doubt.
212
801837
980
شک دارم.
13:23
I doubt that her method will actually work.
213
803517
3340
من شک دارم که روش او واقعاً کار کند.
13:26
It sounds like a lot of nonsense, doesn't it?
214
806867
3320
خیلی مزخرف به نظر می رسد، اینطور نیست؟
13:30
So, this niggle does need dealing with.
215
810527
4002
بنابراین، این غش نیاز به رسیدگی دارد.
13:34
This pain is niggling me a lot, but I doubt that dipping it in milk will work.
216
814579
4720
این درد خیلی اذیتم می کند، اما شک دارم که فرو بردنش در شیر جواب بدهد.
13:39
However, my other friend who is a doctor suggests that it might be my footwear
217
819299
5760
با این حال، دوست دیگرم که پزشک است پیشنهاد می‌کند که ممکن است مشکل کفش‌های من باشد
13:45
that is the problem and sends me lots of articles about the problems with
218
825069
6800
و مقالات زیادی درباره مشکلات
13:51
modern-day fashion footwear, that it's causing many problems for people's feet.
219
831869
6802
کفش‌های مد روز برای من ارسال می‌کند، که باعث ایجاد مشکلات زیادی برای پاهای مردم می‌شود.
13:58
And that gives me a lot to consider, a lot to think about.
220
838731
4540
و این به من چیزهای زیادی را می دهد که باید در مورد آنها فکر کنم.
14:03
And I think about it very seriously.
221
843851
1930
و من خیلی جدی به آن فکر می کنم.
14:06
What idiom could I use here instead of saying it's given me a lot to think about?
222
846391
4930
چه اصطلاحی می‌توانم در اینجا به‌جای اینکه بگویم به من فرصت زیادی برای فکر کردن دارد، استفاده کنم؟
14:15
It's food for thought.
223
855021
2155
غذای فکری است
14:17
Absolutely.
224
857396
880
کاملا.
14:18
It's food for thought.
225
858306
1570
غذای فکری است
14:20
And because I am absolutely determined to solve this problem, to stop this pain from
226
860356
8750
و از آنجایی که من کاملا مصمم هستم که این مشکل را حل کنم، تا این درد را
14:29
niggling at me all the time, I will do whatever it takes because I am determined.
227
869106
5540
دائماً به من خفه نکند، هر کاری که لازم باشد انجام خواهم داد زیرا مصمم هستم.
14:34
What adjective could I use instead of determined?
228
874986
2800
به جای تعیین از چه صفتی استفاده کنم؟
14:38
If I have unwavering determination to achieve something.
229
878756
3260
اگر عزم تزلزل ناپذیری برای رسیدن به چیزی داشته باشم.
14:44
I'm resolute.
230
884476
910
من مصمم هستم
14:45
I'm absolutely resolute.
231
885876
1670
من کاملا مصمم هستم
14:47
So, I will try purchasing some expensive footwear that is scientifically proven
232
887796
7393
بنابراین، من سعی می‌کنم کفش‌های گران‌قیمتی بخرم که از نظر علمی ثابت شده است که
14:55
to improve pain in the big toe joint.
233
895199
4280
درد مفصل شست پا را بهبود می‌بخشد.
14:59
So, I go to this huge store that sells specialist footwear and I'm walking
234
899969
7480
بنابراین، من به این فروشگاه بزرگ که کفش‌های تخصصی می‌فروشد می‌روم و از
15:07
down the passageway between all the shelves and looking at all these shoes.
235
907449
4570
راهروی بین تمام قفسه‌ها می‌روم و به همه این کفش‌ها نگاه می‌کنم.
15:12
What other word would I use instead of pathway?
236
912209
3040
به جای مسیر از چه کلمه دیگری استفاده کنم؟
15:18
Aisle.
237
918569
640
راهرو.
15:19
I'm walking down the aisle looking at all the options, and
238
919319
3980
من در راهرو قدم می زنم و همه گزینه ها را نگاه می کنم و
15:23
finally, I pick my new shoe.
239
923299
4000
در نهایت، کفش جدیدم را انتخاب می کنم.
15:28
So, there we go.
240
928589
900
بنابراین، ما به آنجا برویم.
15:29
I had a pain that was niggling me for over a month in my big toe joint.
241
929519
5760
دردی داشتم که بیش از یک ماه در مفصل انگشت شست پام را خفه می کرد.
15:35
My first friend said, dip your toe in milk.
242
935309
2200
دوست اولم گفت: انگشت پايت را در شير فرو ببر.
15:37
I had a lot of doubt.
243
937719
1930
من خیلی شک داشتم.
15:40
I doubted if that would even work.
244
940049
2160
من شک داشتم که آیا این حتی کار می کند.
15:42
But my second friend, who's a doctor, told me it's the footwear that's the problem.
245
942489
4430
اما دوست دومم که پزشک است به من گفت که مشکل از کفش است. به
15:46
It gave me a lot of food for thought.
246
946959
1770
من جای فکر زیادی داد.
15:49
And because I was resolute, I decided to follow her advice.
247
949049
3360
و چون مصمم بودم، تصمیم گرفتم از توصیه های او پیروی کنم.
15:52
And I went down to the specialist shoe aisle in the special shoe shop.
248
952449
5770
و به سمت راهروی تخصصی کفش در مغازه مخصوص کفش فروشی رفتم.
15:58
And I found my solution.
249
958599
2620
و راه حلم را پیدا کردم.
16:01
I found the perfect shoe.
250
961349
2080
کفش مناسبی پیدا کردم
16:04
So, there we go.
251
964199
760
16:04
That was our five for today.
252
964959
2840
بنابراین، ما به آنجا برویم.
این پنج نفر امروز ما بود.
16:08
Let's bring them all together once again, in a little story.
253
968049
3420
بیایید یک بار دیگر همه آنها را در یک داستان کوچک گرد هم بیاوریم.
16:14
Lucy was at a crossroads in her life.
254
974823
2350
لوسی در زندگی اش بر سر دوراهی قرار داشت.
16:17
For years, she had allowed doubts to dictate her decisions, letting them
255
977735
4685
برای سال‌ها، او اجازه می‌داد که تردیدها تصمیماتش را دیکته کنند و به آن‌ها اجازه می‌داد
16:22
niggle at her confidence and resolve.
256
982443
3039
اعتماد به نفس و عزم او را نادیده بگیرند.
16:26
This time, however, she was determined to make a change.
257
986301
3700
اما این بار او مصمم به تغییر بود.
16:30
She had been resolute in her decision to adopt a healthier
258
990581
3830
او در تصمیم خود برای اتخاذ یک
16:34
lifestyle, not just in her diet, but in her overall approach to life.
259
994481
6750
سبک زندگی سالم تر، نه تنها در رژیم غذایی، بلکه در رویکرد کلی خود به زندگی، مصمم بود.
16:42
Today's challenge was the supermarket, a place she often
260
1002061
4750
چالش امروز سوپرمارکت بود ، مکانی که او اغلب
16:46
found overwhelming, filled with temptations that tested her willpower.
261
1006811
5330
طاقت‌فرسا می‌دید، مملو از وسوسه‌هایی که قدرت اراده‌اش را آزمایش می‌کرد.
16:53
As she entered the store, she was immediately confronted with the
262
1013481
3440
با ورود به فروشگاه، بلافاصله با
16:56
colourful displays of processed foods in the first aisle.
263
1016921
3890
نمایش های رنگارنگ غذاهای فرآوری شده در راهرو اول مواجه شد.
17:01
Memories of comfort eating and the immediate gratification these
264
1021631
3540
خاطرات راحت غذا خوردن و لذت فوری این
17:05
foods provided flooded her mind.
265
1025171
2750
غذاها در ذهن او هجوم آورد.
17:08
She was doubting herself, questioning whether she could
266
1028591
3060
او به خودش شک می کرد و می پرسید که آیا واقعاً می تواند
17:11
truly commit to this new lifestyle.
267
1031661
1920
به این سبک زندگی جدید متعهد شود.
17:14
The familiar feeling of inhibition crept in, making her wonder if
268
1034496
4480
احساس آشنای بازداری در او رخنه کرد و او را متعجب کرد که آیا
17:18
she could really make this change.
269
1038976
2400
واقعاً می تواند این تغییر را ایجاد کند.
17:22
Determined to push through, Lucy grabbed a trolley and headed
270
1042087
3910
لوسی که مصمم بود از آن عبور کند، یک چرخ دستی را برداشت و به
17:26
towards the fresh produce aisle.
271
1046067
2280
سمت راهروی محصولات تازه رفت.
17:29
Each step was a battle against the niggles of anxiety and self-doubt.
272
1049327
4140
هر قدم، نبردی بود در برابر غم‌های اضطراب و شک و تردید.
17:34
The fresh produce aisle, with its abundance of fruit and vegetables,
273
1054387
4310
راهروی محصولات تازه، با میوه‌ها و سبزیجات فراوان،
17:38
offered an appearance of relief.
274
1058707
2490
جلوه‌ای آرامش‌بخش را به شما می‌داد.
17:42
Yet, as she picked up a bunch of bananas, the doubt lingered.
275
1062672
4520
با این حال، هنگامی که او یک دسته موز را برداشت، این شک باقی ماند.
17:47
Would she be able to maintain this healthy eating habit, or would she revert to
276
1067992
5250
آیا او می‌تواند این عادت غذایی سالم را حفظ کند یا
17:53
her old ways by the end of the week?
277
1073242
1860
تا پایان هفته به روش‌های قبلی خود باز خواهد گشت؟ در آن زمان
17:56
It was then that she remembered a podcast she had listened to the night
278
1076412
4170
بود که او پادکستی را به یاد آورد که شب قبل به آن گوش داده بود و
18:00
before, offering food for thought on the importance of small, manageable changes.
279
1080582
6990
چیزی برای تفکر در مورد اهمیت تغییرات کوچک و قابل کنترل ارائه می کرد.
18:08
Inspired, Lucy decided to apply this philosophy to her shopping habits.
280
1088652
4320
لوسی با الهام گرفتن تصمیم گرفت این فلسفه را در عادات خرید خود اعمال کند. او
18:13
Instead of overhauling her diet overnight, she would focus on
281
1093997
4690
به جای اینکه یک شبه رژیم غذایی خود را اصلاح کند، روی
18:18
adding more fruit and vegetables to her meals, one day at a time.
282
1098687
4865
افزودن میوه و سبزیجات بیشتر به وعده های غذایی خود، یک روز در یک زمان تمرکز می کند. لوسی
18:24
With a renewed sense of purpose, Lucy moved through the aisles.
283
1104592
3830
با حس هدفمندی دوباره از راهروها حرکت کرد.
18:28
She carefully read labels, choosing items that were less processed and more natural.
284
1108982
5680
او با دقت برچسب ها را می خواند و مواردی را انتخاب می کرد که کمتر پردازش شده و طبیعی تر بودند.
18:35
It wasn't just about the food anymore; it was about respecting her body
285
1115402
4290
دیگر فقط در مورد غذا نبود. این در مورد احترام به بدن او
18:39
and taking control of her health.
286
1119722
1540
و کنترل سلامت او بود.
18:42
The real test came in the snack aisle.
287
1122452
3700
آزمون واقعی در راهروی میان وعده آمد.
18:46
The shelves were packed with crisps, cookies, and sweets,
288
1126792
4920
قفسه ها مملو از چیپس، کلوچه و شیرینی بود و
18:52
all calling out to her.
289
1132032
1620
همه او را صدا می زدند. لحظه ای
18:54
She stood there for a moment, feeling the tug of her old habits.
290
1134242
3630
همانجا ایستاد و کشش عادت های قدیمی خود را احساس کرد.
18:58
But, she was no longer the person who gave in to every impulse.
291
1138592
4865
اما او دیگر آن کسی نبود که تسلیم هر انگیزه ای می شد.
19:04
"Ahhhh..."
292
1144007
1000
"آههه..."
19:05
With a deep breath, she pushed her trolley past the aisle, focusing on
293
1145627
4470
با نفس عمیقی، چرخ دستی اش را با تمرکز روی
19:10
the progress she had already made.
294
1150097
2280
پیشرفتی که قبلاً کرده بود، از راهرو رد کرد.
19:13
By the time Lucy reached the checkout, her trolley was filled with healthy choices.
295
1153287
4640
زمانی که لوسی به صندوق پرداخت رسید، چرخ دستی او پر از انتخاب های سالم بود.
19:18
The doubts that had troubled her at the entrance had eased,
296
1158772
3330
شک و تردیدهایی که در ورودی او را آزار می‌داد کاهش یافته بود و
19:22
replaced by a quiet confidence.
297
1162432
2910
یک اعتماد به نفس آرام جایگزین آن شده بود.
19:26
She had faced her inhibitions and emerged victorious, one small decision at a time.
298
1166062
6600
او با موانع خود روبرو شده بود و پیروز شده بود ، یک تصمیم کوچک در یک زمان.
19:33
As Lucy unpacked her groceries at home, she realised that today's
299
1173842
3750
هنگامی که لوسی بسته بندی مواد غذایی خود را در خانه باز می کرد، متوجه شد که
19:37
success was a significant step towards a healthier future.
300
1177597
3955
موفقیت امروز گامی مهم به سوی آینده ای سالم تر است.
19:42
The journey would be long, filled with moments of doubt and
301
1182372
3545
سفر طولانی خواهد بود، پر از لحظات شک و
19:45
temptation, but she was resolute.
302
1185917
2990
وسوسه، اما او مصمم بود.
19:49
Each niggle of anxiety or hesitation would be met with the same
303
1189507
3990
هر ذره ای از اضطراب یا تردید با همان
19:53
determination that carried her through the supermarket aisles.
304
1193497
3200
عزمی مواجه می شد که او را از راهروهای سوپرمارکت عبور می داد.
19:57
This day, Lucy learned a valuable lesson: change is not about the
305
1197407
6150
این روز، لوسی درس ارزشمندی آموخت : تغییر در مورد
20:03
absence of doubt, but the courage to move forward despite it.
306
1203607
4600
نبود شک نیست، بلکه شجاعت حرکت به جلو با وجود آن است.
20:09
With each step, she was not just transforming her diet;
307
1209222
4340
با هر قدم، او فقط رژیم غذایی خود را تغییر نمی داد.
20:13
she was reshaping her life.
308
1213982
2280
او در حال تغییر شکل زندگی خود بود.
20:19
And that brings us to the end of today's episode.
309
1219347
3020
و این ما را به پایان قسمت امروز می رساند.
20:22
I do hope you found it useful.
310
1222587
1910
امیدوارم مفید بوده باشه
20:24
Remember, you can get more out of your listening experience by becoming
311
1224527
4000
به یاد داشته باشید، می‌توانید با
20:28
a Plus Member and gaining access to bonus material, including transcripts,
312
1228557
5170
عضویت در پلاس و دسترسی به مطالب اضافی، از جمله رونوشت‌ها،
20:33
vocabulary lists, and additional episodes.
313
1233967
3020
فهرست‌های واژگان، و قسمت‌های اضافی، از تجربه شنیداری خود بهره بیشتری ببرید.
20:37
I'll leave a link in the description.
314
1237357
1700
من یک لینک در توضیحات می گذارم.
20:39
Until next time, take very good care and goodbye.
315
1239497
5190
تا دفعه بعد خیلی خوب مواظب باش و خداحافظ.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7