Advanced Vocabulary - British English Phrases

Ready to learn some advanced British English expressions?

واژگان پیشرفته - عبارات انگلیسی انگلیسی

آیا برای یادگیری برخی از عبارات پیشرفته انگلیسی انگلیسی آماده هستید؟

Great.

عالی.

Grab a cuppa, a pen and paper.

یک فنجان، یک قلم و کاغذ بردارید.

And let's do this.

و بیایید این کار را انجام دهیم.

Number one.

شماره یک.

Bob's your uncle, Bob's your uncle.

باب عموی توست، باب عموی توست.

This expression is used to mean that something is easily done or achieved.

این عبارت به این معنی است که چیزی به راحتی انجام می شود یا به دست می آید.

Think of it as saying, there you go, or that's it.

به این فکر کنید که می‌گویید، یا همین.

It's not that complicated.

آنقدرها هم پیچیده نیست.

Really.

واقعا

Once you plug the machine in and add your ingredients, you just need to press this button

هنگامی که دستگاه را وصل کردید و مواد خود را اضافه کردید، فقط باید این دکمه را فشار دهید

and Bob's your uncle, it will start baking the perfect loaf of bread.

و باب عموی شماست، شروع به پختن نان عالی می کند.

Now, when saying this phrase, we always use the weak version of the word ‘your’ which

اکنون هنگام گفتن این عبارت، ما همیشه از نسخه ضعیف کلمه "شما" استفاده می کنیم که

is, /jə/.

عبارت است از /jə/.

Bob's your uncle.

باب عموی تو است.

Bob's your uncle.

باب عموی تو است.

You'll notice that the ‘s’ at the end of ‘Bob's’ is pronounced as a ‘z’

متوجه خواهید شد که 's' در انتهای 'Bob's' به صورت 'z' '

‘z-z-z-z’ , which blends nicely into /jə/.

zzz-z' تلفظ می شود که به خوبی با /jə/ ترکیب می شود.

/zjə/, /zjə/

/zjə/، /zjə/

Say it with me, /bɒbzjə/, /bɒbzjə/.

با من بگو، /bɒbzjə/، /bɒbzjə/.

/bɒbzjər ˈʌŋkl/

/bɒbzjər ˈʌŋkl/

/bɒbzjər ˈʌŋkl/ If you were to use the strong version of ‘your

/bɒbzjər ˈʌŋkl/ اگر بخواهید از نسخه قوی «

/jɔːr/’, then the meaning would change and this phrase would become much more literal.

/jɔːr/» خود استفاده کنید، معنی آن تغییر می کند و این عبارت بسیار تحت اللفظی تر می شود.

Bob's your uncle.

باب عموی تو است.

Is he?

آیا او؟

I had no idea.

من هیچ ایده ای نداشتم.

Now while we're on the subject of Bob.

در حال حاضر در حالی که ما در مورد موضوع باب هستیم.

The next expression is bits and bobs, bits and bobs.

عبارت بعدی بیت و باب، بیت و باب است.

This expression is used to refer to a collection of small items, often unimportant objects.

این عبارت برای اشاره به مجموعه ای از اقلام کوچک، اغلب اشیاء بی اهمیت استفاده می شود.

I am sure you have a certain drawer or box somewhere that's just full of random bits

من مطمئن هستم که شما یک کشو یا جعبه خاص در جایی دارید که فقط پر از قطعات تصادفی

and bobs, right?

و باب است، درست است؟

I went to boots this morning and bought a few bits and bobs for my holidays.

امروز صبح رفتم چکمه و برای تعطیلاتم چند تا چکمه خریدم.

Wipes, suncream, some hairpins, etc.

دستمال مرطوب، کرم ضد آفتاب، چند گیره مو، و غیره.

When saying this phrase, we use the weak version of ‘and’ and we drop the ‘d’, leaving

هنگام گفتن این عبارت، از نسخه ضعیف «and» استفاده می‌کنیم و «d» را رها می‌کنیم، و برای

us with /ən/, /ən/ bits and /ən/, bits /ən/.

ما /ən/، /ən/ bits و /ən/، bits /ən باقی می‌ماند. /.

You see we blend the ‘n’ with ‘bits’ to make /bɪtsən/, /bɪtsən/.

می بینید که ما "n" را با "bit" ترکیب می کنیم تا /bɪtsən/، /bɪtsən/ را بسازیم.

Say it with me.

با من بگو

Bits and bobs /bɪtsən bɒbz/, bits and bobs /bɪtsən bɒbz/.

بیت و باب /bɪtsən bɒbz/، بیت و باب /bɪtsən bɒbz/.

Number three is keep a stiff upper lip.

شماره سه این است که لب بالایی را سفت نگه دارید.

This expression is used to mean showing courage and poise in a difficult situation.

این عبارت به معنای نشان دادن شجاعت و متانت در شرایط سخت به کار می رود.

Almost like you're holding back your feelings and not allowing them to overwhelm you.

تقریباً مانند اینکه احساسات خود را مهار می کنید و اجازه نمی دهید آنها بر شما غلبه کنند.

He kept a stiff upper lip throughout the funeral and stayed strong until he was finally alone

او لب بالایی را در طول مراسم تشییع جنازه سفت نگه داشت و قوی ماند تا اینکه سرانجام تنها شد

and could let it all out.

و توانست همه چیز را رها کند.

The ‘a’ here is weak /ə/.

"a" در اینجا ضعیف است /ə/.

So ‘keep a’ sounds like ‘keeper’, ‘keeper’.

بنابراین "keep a" مانند "نگهبان"، "نگهدار" برای تلفن های موبایل است.

Then join ‘upper’ on too ‘stif’ to make /stɪfˈʌpə/, /stɪfˈʌpə/ and you

سپس به «بالا» روی خیلی «stif» بپیوندید تا /stɪfˈʌpə/، /stɪfˈʌpə/ را ایجاد کنید و

have /kiːpəstɪfˈpə/, /kiːpəstɪfˈpə/.

/kiːpəstɪfˈpə/، /kiːpəstɪfˈpə/ دارید.

Keep a stiff upper lip /kiːpəstɪfˈʌpə lɪp/.

لب بالایی سفت نگه دارید /kiːpəstɪfˈʌpə lɪp/.

Keep a stiff upper lip /kiːpəstɪfˈʌpə lɪp/.

لب بالایی سفت نگه دارید /kiːpəstɪfˈʌpə lɪp/.

Number four.

شماره چهار.

Number four is catch 22.

شماره چهار 22 است.

Now this expression is used to describe a dilemma.

اکنون این عبارت برای توصیف یک معضل استفاده می شود.

A difficult situation from which there is no escape, because no option is a good option.

شرایط سختی که گریزی از آن نیست، زیرا هیچ گزینه ای گزینه خوبی نیست.

They won't employ me because I haven't got any experience.

من را استخدام نمی کنند چون تجربه ای ندارم.

But I can't get experience if they don't employ me.

اما اگر من را استخدام نکنند نمی توانم تجربه کسب کنم.

It's a catch 22 situation.

این یک وضعیت catch 22 است.

Now in the word ‘catch’, ignore the ‘t’ but make sure that you don't soften the ‘ch’

اکنون در کلمه "catch"، "t" را نادیده بگیرید، اما مطمئن شوید که "ch" را نرم نکنید

it's pronounced /tʃ/, /tʃ/.

.

Not /ʃ/.

نه /ʃ/.

So we have catch /kætʃ/, catch /kætʃ/, catch 22.

بنابراین ما باید /kætʃ/ را بگیریم، /kætʃ/ را بگیریم، 22 را بگیریم.

Now sometimes you'll hear native speakers drop the second ‘t’ in 20.

حالا گاهی اوقات می شنوید که گویشوران بومی دومین 't' را در 20 می اندازند.

They say /ˈtweni/, /ˈtweni/.

آنها می گویند /ˈtweni/، /ˈtweni/.

Twenty-two /ˈtwenti-tuː/ or twenty-two /ˈtweni-tuː/.

بیست و دو /ˈtwenti-tuː/ یا بیست و دو /ˈtweni-tuː/.

But I would encourage you to keep the ‘t’ in ‘twenty-two’.

اما من شما را تشویق می کنم که "t" را در "بیست و دو" نگه دارید.

Keep both ‘ts’ in 22.

هر دو 'ts' را در 22 نگه دارید.

Twenty-two /ˈtwenti-tuː/.

بیست و دو /ˈtwenti-tuː/.

Catch 22.

گرفتن 22.

Number five, a blessing in disguise.

شماره پنج، یک نعمت در مبدل.

I really like this expression because it speaks to the optimist in me.

من این عبارت را خیلی دوست دارم زیرا با خوشبین در من صحبت می کند.

It's used to describe a positive result from a difficult or unfortunate situation.

برای توصیف یک نتیجه مثبت از یک موقعیت دشوار یا ناگوار استفاده می شود.

For example, breaking your back would be considered a terrible thing but if the next day all able

به عنوان مثال، شکستن کمر شما یک چیز وحشتناک تلقی می شود، اما اگر روز بعد همه

bodied individuals are drafted into the army to go and fight in a dangerous conflict, and

افراد توانمند برای رفتن و جنگیدن در یک درگیری خطرناک به ارتش فراخوانده شوند و

you cannot go because of your broken back, then you may consider that a blessing in disguise.

شما به دلیل شکستگی کمر خود نتوانید بروید، آن وقت ممکن است فکر کنید که یک نعمت در مبدل

Losing my job was a blessing in disguise, it gave me the opportunity to pursue my dream

از دست دادن شغلم یک موهبت بود، این فرصت را به من داد تا

career.

شغل رویایی خود را دنبال کنم.

Now let's look at the two ‘ins’ together.

حالا بیایید به این دو «in» با هم نگاه کنیم.

The first is ‘ING’.

اولین مورد "ING" است.

So this should be made with a back of the tongue high /ŋ/, /ŋ/ followed by ‘in’

بنابراین این باید با پشت زبان بالا /ŋ/، /ŋ/ و به دنبال "در"

(in) which is made with the tip of the tongue on the roof of the mouth ‘in’ ‘blessing

(در) ساخته شود که با نوک زبان در سقف دهان "در" "برکت" ساخته می شود.

in’ /ˈblɛsɪŋ ɪn/, ‘blessing in disguise’ /ˈblɛsɪŋ ɪn dɪsˈɡaɪz/.

in' /ˈblɛsɪŋ ɪn/، 'برکت در لباس مبدل' /ˈblɛsɪŋ ɪn dɪsˈɡaɪz/.

The final -s in ‘disguise’ is voiced, so it sounds like a ‘z’ /zzzzz/.

-های پایانی در "مدل" صداگذاری می شود، بنابراین مانند "z" /zzzzz/ به نظر می رسد.

So, we have ‘dis-guise’ /dɪs-ɡaɪz/, ‘dis-guise’ /dɪs-ɡaɪz/, ‘dis-guise’

بنابراین، ما 'dis-guise' /dɪs-ɡaɪz/، 'dis-guise' /dɪs-ɡaɪz/، 'dis-guise' /dɪs-ɡaɪz/

/dɪs-ɡaɪz/.

داریم.

A blessing in disguise.

نعمتی در مبدل.

/əˈblɛsɪŋ ɪn dɪsˈɡaɪz/.

/əˈblɛsɪŋ ɪn dɪsˈɡaɪz/.

Number six is lost the plot.

طرح شماره شش گم شده است.

This expression is used to describe someone who's become confused or irrational, often

این عبارت برای توصیف شخصی استفاده می شود که اغلب

due to a stressful situation.

به دلیل یک موقعیت استرس زا، گیج یا غیرمنطقی شده است.

This is a person who's lost the ability to understand or cope with what's happening.

این فردی است که توانایی درک یا کنار آمدن با آنچه در حال رخ دادن است را از دست داده است.

Today, during our daily team meeting, my boss completely lost the plot and started shouting

امروز، در جلسه روزانه تیم ما، رئیس من نقشه را کاملاً از دست داد و

at the top of his voice.

با صدای بلند شروع به داد و فریاد کرد.

Now, depending on the level of emphasis, you may or may not decide to drop the ‘t’

اکنون، بسته به میزان تأکید، ممکن است تصمیم بگیرید که «t» را

in both ‘lost’ and ‘plot’.

در هر دو «گمشده» و «طرح» حذف کنید یا نه.

So you could say ‘lost the plot’ /lɒs ðə plɒ/,

بنابراین می‌توانید بگویید «طرح را گم کرده‌ایم» /lɒs ðə plɒ/،

‘lost the plot’ /lɒs ðə plɒ/

«طرح را گم کرده‌ایم» /lɒs ðə plɒ/

That would usually happen if you're saying it fast.

اگر سریع آن را بگوییم معمولاً این اتفاق می‌افتد.

He's lost the plot.

او نقشه را گم کرده است.

/hiːz lɒs ðə plɒ/

/hiːz lɒs ðə plɒ/

Or you could say he's lost the plot.

یا می توانید بگویید که او طرح را گم کرده است.

He's lost the plot.

او نقشه را گم کرده است.

There I'm being more emphatic.

آنجا من تاکید بیشتری دارم.

He has lost the plot.

او نقشه را باخته است.

I have to admit that sometimes when my kids have been stuck in the house all day, they

باید اعتراف کنم که گاهی وقتی بچه‌هایم تمام روز را در خانه گیر کرده‌اند،

lose the plot, and so do I.

نقشه را از دست می‌دهند، و من هم همینطور

Next number seven on tenterhooks, on tenterhooks.

.

Now don't make the mistake of saying ‘tenderhooks’.

حالا اشتباه گفتن "Tenderhooks" را مرتکب نشوید.

Those hooks are not tender.

آن قلاب ها نرم نیستند.

It's ‘tenterhooks’.

این "تنترهوک" است.

This expression is used to describe a feeling of anxious anticipation, like when you're

این عبارت برای توصیف یک احساس انتظار مضطرب استفاده می شود، مانند زمانی که شما

waiting nervously for news or for something to potentially happen.

عصبی منتظر اخبار یا اتفاقی بالقوه هستید.

Like if your football team is in the World Cup final and it's down to a penalty shootout.

مثلاً اگر تیم فوتبال شما در فینال جام جهانی باشد و در ضربات پنالتی باشد.

You will be watching on tenterhooks.

شما در tenterhooks تماشا خواهید کرد.

“Yes!!!”.

"آره!!!".

We are all on tenterhooks, waiting for the exam results to come out.

همه ما در گیر و دار هستیم و منتظریم تا نتایج امتحانات بیاید.

The only pronunciation pointer I would give here is not to lengthen the double ‘o’.

تنها اشاره‌گر تلفظی که من در اینجا می‌دهم این است که دو برابر «o» را طولانی نکنید.

Hooks /hooks/ is not hooks /hu:ks/, but hook /hook/, hook /hook/, hooks /hooks/, hooks

Hooks /hooks/ قلاب /hu:ks/ نیست، بلکه قلاب /hook/، قلاب /hook/، قلاب /hooks/، قلاب

on tenterhooks.

بر روی قلاب tenterhooks است.

Next, we have number eight toe the line, toe the line.

بعد، ما شماره هشت انگشت پا خط، پنجه خط.

This expression is used to mean obey the rules or conform to expectations.

این عبارت به معنای پیروی از قوانین یا مطابقت با انتظارات استفاده می شود.

Do what is expected of you and don't cause trouble or pushback in any way.

کاری را که از شما انتظار می رود انجام دهید و به هیچ وجه باعث دردسر یا پس زدن نشوید.

Toe the line.

خط پا.

Julia has always been a bit of a rebel, but when she joined the police force, she was

جولیا همیشه کمی شورشی بوده است، اما زمانی که به نیروی پلیس ملحق شد، مجبور شد از

forced to toe the line and follow the company's policies.

خط و مشی‌های شرکت پیروی کند.

Regarding pronunciation.

در مورد تلفظ.

Here the ‘th’ must be pronounced fully

در اینجا 'th' باید به طور کامل

with the tongue between the teeth – ‘the’ /ðə/

با زبان بین دندان ها تلفظ شود - 'the' /ðə/

and let's have a nice sweeping ‘əʊ’ in ‘toe’,

و بیایید یک 'əʊ' خوب در 'toe' داشته باشیم،

not two /tuː/ or /tɔ:/,

نه دو /tuː/ یا /tɔ:/،

but toe /təʊ/, toe the /təʊ ðə/,

بلکه انگشت / təʊ/، انگشت /təʊ ðə/، انگشت

toe the /təʊ ðə/

پا /təʊ ðə/

toe the line /təʊ ðə laɪn/,

خط /təʊ ðə laɪn/،

toe the line /təʊ ðə laɪn/.

انگشت پا خط /təʊ ðə laɪn/.

Number nine, the last straw.

شماره نه، آخرین نی.

This expression is used to describe the final thing or issue, problem or insult, which is

این عبارت برای توصیف آخرین مورد یا مسئله، مشکل یا توهین استفاده می شود که

just too much to bear and it causes an unwanted change.

تحمل آن بسیار زیاد است و باعث تغییر ناخواسته می شود.

Like imagine carrying a huge box and only just able to cope then someone places a magazine

مانند تصور کنید که یک جعبه بزرگ حمل می کنید و فقط می توانید با آن کنار بیایید، سپس شخصی یک مجله را

on top.

بالای سر قرار می دهد.

That's tiny addition of weight is enough to make you collapse on the floor.

همین اضافه وزن اندک کافی است تا شما را بر روی زمین فرو بریزد.

That magazine was the final straw.

آن مجله آخرین نی بود.

The news of the pay cut was the last straw, he decided to quit his job.

خبر کاهش دستمزد آخرین نیش بود که تصمیم گرفت کارش را رها کند.

In this phrase, let's open the mouth wide for long /ɑː/ in last /lɑːst/

در این عبارت، بیایید در

last /lɑːst/

آخرین

if that fast the ‘t’ in last maybe dropped

/lɑːst/ آخرین

last straw /lɑːs strɔː/

/ lɑːst

last straw /lɑːs strɔː/

/

And the final vowel requires a big space inside the mouth or /ɔː/, or /ɔː/

دهان را به مدت طولانی باز کنیم . نیاز به یک فضای بزرگ در داخل دهان یا /ɔː/، یا /ɔː/

straw /strɔː/

نی /strɔː/

the last straw /ðə lɑːst strɔː/ the last straw /ðə lɑːst strɔː/

آخرین نی /ðə lɑːst strɔː/ آخرین نی /ðə lɑːst strɔː/

Now I do hope we're on the same page, which is my 10th phrase on the same page.

حالا امیدوارم در همان صفحه باشیم، که عبارت دهم من در همین صفحه

This expression is used to describe when two or more people have the same understanding

این عبارت برای توصیف زمانی استفاده می شود که دو یا چند نفر درک یکسانی

of a particular issue.

از یک موضوع خاص دارند.

For example, I am committed to doing intermittent fasting and my partner is on the same page.

به عنوان مثال، من متعهد به انجام روزه متناوب هستم و شریک زندگی من نیز در همین راستا است.

We've both read the same information about it and we understand its benefits.

هر دوی ما اطلاعات مشابهی در مورد آن خوانده ایم و مزایای آن را درک می کنیم.

So we are on the same page.

بنابراین ما در یک صفحه هستیم.

My aunt, however, has not read the information and she is skeptical about it.

خاله من اما اطلاعات را نخوانده و در مورد آن مشکوک است.

She is not on the same page as us.

او مثل ما نیست.

We need to make sure we're all on the same page before we commit to buying a house.

قبل از اینکه متعهد به خرید خانه شویم، باید مطمئن شویم که همه در یک مسیر هستیم.

And talking about pages.

و صحبت در مورد صفحات.

I have created a lovely PDF worksheet for this lesson, which you can download for free

من یک کاربرگ PDF دوست داشتنی برای این درس ایجاد کرده ام که می توانید

by joining my free ESL mailing list.

با عضویت در لیست پستی رایگان ESL من آن را به صورت رایگان دانلود کنید.

I'll leave a link in the description below.

من یک لینک در توضیحات زیر می گذارم.

Number 11.

شماره 11.

A fly in the ointment.

مگس در مرهم.

This expression is used to describe something which spoils a situation just as a fly would

این عبارت برای توصیف چیزی استفاده می‌شود که موقعیت را خراب می‌کند، همانطور که مگس

if it blew into a freshly painted wall and stuck.

اگر به دیواری تازه رنگ‌شده منفجر شود و گیر کند، آن را خراب می‌کند.

Oh a fly.

اوه مگس

I've just painted that wall.

من تازه آن دیوار را رنگ کردم.

Daniels severe intoxication on his wedding day was the fly in the ointment the whole

دنیلز مسمومیت شدید در روز عروسی خود بود مگس در مرهم تمام

day was ruined.

روز خراب شد.

‘The’ here is pronounced /ðiː/ because the following sound is a vowel sound /ˈɔɪ/

«The» در اینجا /ðiː/ تلفظ می شود زیرا صدای زیر یک صدای مصوت /ˈɔɪ/

ointment.

پماد است.

So, the ointment /ði ˈɔɪntmənt/, /ði ˈɔɪntmənt/.

پس پماد /ði ˈɔɪntmənt/، /ði ˈɔɪntmənt/.

And the first ‘t’ in oint-meant is often dropped.

و اولین "t" در Oint-meant اغلب رها می شود.

A fly in the ointment /ə flaɪ ɪn ði ˈɔɪnmənt/,

مگس در پماد /ə flaɪ ɪn ði ˈɔɪnmənt/،

A fly in the ointment /ə flaɪ ɪn ði ˈɔɪnmənt/

مگس در پماد /ə flaɪ ɪn ði ˈɔɪnmənt/

Number twelve.

شماره دوازده.

To turn the tables.

برای چرخاندن جداول.

This expression is used to describe a situation where the balance of power has changed, or

این عبارت برای توصیف وضعیتی استفاده می‌شود که در آن توازن قدرت تغییر کرده است، یا

where there's a reversal of one's position relative to someone else.

جایی که موقعیت فرد نسبت به شخص دیگری معکوس شده است.

So for example, if I am super rich, and I'm offering you a job because you're struggling

برای مثال، اگر من فوق‌العاده ثروتمند هستم و به دلیل مشکلات مالی به شما پیشنهاد کار می‌دهم

financially, but then next week, you suddenly become super rich and I lose everything.

، اما هفته آینده ناگهان فوق‌العاده ثروتمند می‌شوید و من همه چیز را از دست می‌دهم.

And I asked you for a job, you could say the tables have turned.

و من از شما کار خواستم، می توانید بگویید که جدول ها تغییر کرده است.

At the start of the debate he was making me look really bad running rings around me with

در شروع مناظره او با

his fancy words.

کلمات فانتزی خود باعث می شد که من واقعاً بد به نظر بیایم.

However, once I calmed down and started making my points, I was able to turn the tables on

با این حال، هنگامی که آرام شدم و شروع به بیان نکاتم کردم، توانستم به

him and win the overall argument.

او اعتراض کنم و در مجادله کلی پیروز شوم.

Now the ‘ur’ /ɜː/ vowel is tricky for many students

اکنون مصوت 'ur' /ɜː/ برای بسیاری از دانش آموزان مشکل است

‘ur’ /ɜː/ We ignore the letter ‘r’ so we don't say

'ur' /ɜː/ ما حرف 'r' را نادیده می گیریم بنابراین 'turn' /tɜːrn/ نمی گوییم

‘turn’ /tɜːrn/, we say ‘turn’ /tɜːn/

، می گوییم 'turn' /tɜːn/

/tɜːn/ and we make the long /ɜː/ sound

/tɜːn / و صدای بلند /ɜː/ را

no ‘r’ turn /tɜːn/,

no 'r' turn /tɜːn/،

turn /tɜːn/.

چرخش /tɜːn/ می کنیم.

The other thing to note here is the end of ‘table’, ‘table’, ‘tables’.

نکته دیگری که در اینجا باید به آن توجه کرد انتهای جدول، جدول، جدول است.

The ‘L’ here is a dark ‘L’.

"L" در اینجا یک "L" تاریک است.

Uhl-- Uhl-- Table /ˈteɪbəl/.

Uhl-- Uhl-- جدول /ˈteɪbəl/.

Table /ˈteɪbəl/.

جدول /ˈteɪbəl/.

So you want to make the sound resonate further back in your mouth so that it creates a darker

بنابراین می‌خواهید صدا را بیشتر در دهانتان طنین‌انداز کنید تا

sound.

صدای تیره‌تری ایجاد کند.

Uhl -- Table /ˈteɪbəl/.

Uhl -- جدول /ˈteɪbəl/.

To turn the tables.

برای چرخاندن جداول.

Next, we have 13 - out of the blue.

بعد، ما 13 - از آبی داریم.

This expression is used to describe something which happens unexpectedly.

این عبارت برای توصیف چیزی که به طور غیر منتظره اتفاق می افتد استفاده می شود.

So when you do not expect it.

پس زمانی که انتظارش را ندارید.

For example, it could be a nice surprise to get a phone call from an old friend out of

برای مثال، دریافت یک تماس تلفنی از یک دوست قدیمی می تواند شگفت انگیز باشد

the blue.

.

Oh, sorry, hang on.

اوه، متاسفم، صبر کن

My phone is.. is ringing.

گوشیم زنگ میخوره..

Oh, its’ Sadie.

اوه، سدی است.

Hi, Sadie, how are you?

سلام سعدی خوبی؟

This is a nice surprise.

این یک سورپرایز خوب است.

I haven't heard from you for ages.

سالهاست که از شما خبری ندارم

You're calling me out of the blue what's going on?

تو داری به من زنگ میزنی چه خبره؟

Now with this phrase, you have a few options, we can say, out of the blue, with a week of

حالا با این عبارت، شما چند گزینه دارید، می‌توانیم بگوییم، با یک هفته

/əv/, /əv/, /əv/.

/əv/، /əv/، /əv/.

Out of the blue /aʊt əv ðə bluː/

خارج از آبی /aʊt əv ðə bluː/

or outta the blue /ˈaʊtə ðə bluː/

یا خارج از آبی /ˈaʊtə ðə bluː/

outta the blue /ˈaʊtə ðə bluː/

outta the blue /ˈaʊtə ðə bluː/

taking away the /v/ outta

حذف /v/ outta

not out of, outta, outta the blue /ˈaʊtə ðə bluː/.

not out of, outta, outta the blue /ˈaʰətə .

Or we can go one step further and do a glottal ‘T’.

یا می توانیم یک قدم جلوتر برویم و یک "T" گلوتال انجام دهیم.

Out of /ˈaʊʔə/

از /ˈaʊʔə/

out of the blue /ˈaʊʔə ðə bluː/, out of the blue /ˈaʊʔə ðə bluː/.

از آبی /ˈaʊʔə ðə bluː/، از آبی /ˈaʊʔə ðə bluː/.

Though, I would always encourage you to work a bit harder, and keep this ‘T’ in place

با این حال، من همیشه شما را تشویق می‌کنم کمی سخت‌تر کار کنید، و این "T" را در جای خود نگه دارید

out of the blue /ˈaʊtə ðə bluː/, out of the blue /ˈaʊtə ðə bluː/.

.

Number 14.

شماره 14.

To hold your own.

برای نگه داشتن خود.

This expression is used to describe when you're able to defend yourself or maintain your position.

این عبارت برای توصیف زمانی که شما قادر به دفاع از خود یا حفظ موقعیت خود هستید استفاده می شود.

So, if someone is bullying you or putting pressure on you to do something that you don't

بنابراین، اگر کسی شما را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهد یا برای انجام کاری که نمی‌خواهید به شما فشار می‌آورد

want to do, then you will need to hold your own especially if there's no one else there

، باید خودتان را حفظ کنید، به‌خصوص اگر کسی وجود نداشته باشد که از

to back you up or support you.

شما حمایت کند یا از شما حمایت کند.

She was the underdog but she managed to hold her own against some of the toughest opponents

او ضعیف‌تر بود، اما موفق شد در برابر برخی از سخت‌ترین حریفان

in the competition.

رقابت‌ها، جایگاه خود را حفظ کند.

Again, the ‘your’ /jɔː/ here can be weak /jə/.

باز هم، "شما" /jɔː/ در اینجا می تواند ضعیف /jə/ باشد.

‘your’ /jə/.

'شما' /jə/.

Hold your own /həʊld jər əʊn/

/həʊld jər əʊn/ خود را نگه دارید

hold your own /həʊld jər əʊn/.

/həʊld jər əʊn/.

Then it starts to sound like hold your /həʊldjə/, hold your /həʊldjə/

سپس صدای /həʊldjə/ خود را نگه دارید، /həʊldjə/ خود را نگه دارید

Then we have an intruding /r/ popping in here between

سپس یک /r/ مزاحم در اینجا بین /jə/ و /əʊn/

/jə/ and /əʊn/

ظاهر می شود

to make /rəʊn/, /rəʊn/.

تا /rəʊn/، /rəʊn/ را بسازید.

So we have /həʊl djə rəʊn/,

بنابراین ما /həʊl djə rəʊn/ داریم،

/həʊl djə rəʊn/,

/həʊl djə rəʊn/،

hold your own /həʊl djə rəʊn/,

خود را نگه دارید /həʊl djə rəʊn/،

hold your own /həʊl djə rəʊn/.

خود را نگه دارید /həʊl djə rəʊn/.

Number 15.

شماره 15.

To cut to the chase.

به تعقیب و گریز.

This expression is used to mean getting to the point quickly.

این عبارت به معنای سریع رسیدن به اصل مطلب است.

We use it when we need to be direct and say what's important.

زمانی از آن استفاده می کنیم که باید مستقیم صحبت کنیم و آنچه مهم است بگوییم.

In the UK we aren't typically direct unless the situation really requires it.

در بریتانیا ما معمولا مستقیم نیستیم مگر اینکه شرایط واقعاً ایجاب کند.

Often being too direct can be considered impolite.

اغلب مستقیم بودن بیش از حد می تواند بی ادبانه تلقی شود.

But there are times when you need to be direct.

اما مواقعی وجود دارد که باید مستقیم باشید.

If you are in charge, and have to be decisive.

اگر شما مسئول هستید و باید قاطع باشید.

If a situation is dangerous, and you have to be clear and to the point, or simply if

اگر موقعیتی خطرناک است، و شما باید شفاف و دقیق باشید، یا به سادگی اگر

time is tight, and a deadline is looming.

زمان تنگ است، و ضرب الاجل نزدیک است.

Look, let's cut to the chase, I need you to finish the project by Friday or you're out.

ببین، بیایید به تعقیب و گریز ادامه دهیم، من باید پروژه را تا جمعه تمام کنید وگرنه بیرون هستید.

In this phrase, we merge the two /t/ ‘Ts’ in ‘cut’ and ‘to.

در این عبارت، دو /t/ 'T' را در 'cut' و 'to ادغام می کنیم.

So we hear, cut to /kʌtə/,

بنابراین ما می شنویم، برش به /kʌtə/،

cut to /kʌtə/

برش به /kʌtə/

You might be able to hear the hold or a glottal stop in cut /kʌʔ/,

ممکن است بتوانید صدای نگه داشتن یا توقف گلوتال را در برش /kʌʔ/ بشنوید،

cut /kʌʔ/, cut to /kʌʔ tə/,

برش /kʌʔ/، برش به /kʌʔ tə/،

cut to /kʌʔ tə/,

برش به /kʌʔ tə /kʌʔ tə /،

And again with the ‘CH’ never pronounce this as a soft /ʃ/.

و دوباره با 'CH' هرگز این را به عنوان /ʃ/ نرم تلفظ نکنید.

It should be /ʧ/, /ʧ/.

باید /ʧ/، /ʧ/ باشد.

Chase /tʃeɪs/,

تعقیب /tʃeɪs/،

chase /tʃeɪs/, cut to the chase /kʌt tə ðə ʧeɪs/,

تعقیب /tʃeɪs/، برش به تعقیب /kʌt tə ðə ʧeɪs/،

cut to the chase /kʌt tə ðə ʧeɪs/.

برش به تعقیب /kʌt tə ðə ʧeɪs/.

Ah, you might also notice that the ‘to’ the vowel is weak - /tə/, /tə/.

آه، ممکن است متوجه شوید که واکه 'to' ضعیف است - /tə/، /tə/.

Cut to /tə/ the chase.

برش به /tə/ the chase.

Cut to the chase /kʌt tə ðə ʧeɪs/.

برش به دنبال /kʌt tə ðə ʧeɪs/.

Cut to the chase /kʌt tə ðə ʧeɪs/.

برش به دنبال /kʌt tə ðə ʧeɪs/.

Now, I am going to cut to the chase and ask you to support my work by clicking the like

حالا می‌خواهم کارم را قطع کنم و از شما می‌خواهم با زدن

button and subscribing.

دکمه لایک و عضویت از کار من حمایت کنید.

If you want to hang out again.

اگر می خواهید دوباره بنشینید.

Take a moment to write down in the comments any of the phrases that were completely new

چند لحظه وقت بگذارید و هر یک از عباراتی را که برای شما کاملاً جدید بود، در نظرات یادداشت کنید

to you.

.

Try putting it into an example sentence as this will help you to start remembering it

سعی کنید آن را در یک جمله مثال قرار دهید زیرا این به شما کمک می کند تا آن را برای آینده

for the future.

به خاطر بسپارید

Thank you for watching.

. ممنون که تماشا کردید

Until next time, take care and goodbye!

تا دفعه بعد مراقب باشید و خداحافظ!