Native English Conversation with Captions & Explanation

46,427 views ・ 2024-01-21

English Like A Native


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Hello, Anna here from englishlikenative.co.uk.
0
10
4990
سلام، آنا اینجا از englishlikenative.co.uk. امروز
00:05
I've got a fantastic listening exercise for you today.
1
5090
3799
یک تمرین شنیداری فوق العاده برای شما دارم.
00:08
You're about to hear a very natural, unplanned, unscripted,
2
8920
4290
شما در شرف شنیدن یک مکالمه بسیار طبیعی، برنامه ریزی نشده، برنامه ریزی نشده و
00:13
unedited conversation between two native English speakers.
3
13330
4689
ویرایش نشده بین دو انگلیسی زبان مادری هستید.
00:18
After you hear the conversation, I will go back and deep dive into some
4
18100
4925
پس از شنیدن مکالمه، من به عقب برمی گردم و به برخی
00:23
of the vocabulary that came up so that you can expand your vocabulary as
5
23025
5780
از واژگانی که به وجود آمده است می پردازم تا بتوانید دایره لغات خود را گسترش دهید و
00:28
well as improve your listening skills.
6
28805
2079
همچنین مهارت های شنیداری خود را بهبود بخشید.
00:30
So, without further ado, let's go.
7
30895
3640
بنابراین، بدون مقدمه، بیایید برویم.
00:36
I broke a bone.
8
36445
1090
من یک استخوان شکستم
00:37
Mm-hmm.
9
37794
860
مممم
00:39
In fact, I've broken lots of bones, but do you remember?
10
39184
3275
در واقع، من استخوان های زیادی شکسته ام ، اما یادت هست؟
00:42
This is a test now, because I've told you about this before, but
11
42459
3380
اکنون این یک آزمایش است، زیرا قبلاً در مورد این موضوع به شما گفته بودم، اما
00:45
do you remember my biggest break?
12
45849
3491
آیا بزرگترین استراحت من را به یاد دارید؟
00:49
I do.
13
49550
510
انجام میدهم.
00:50
I think I could pass the test.
14
50060
1190
فکر می کنم بتوانم در آزمون موفق شوم.
00:51
I believe you had a, uh, spiral fracture of your femur.
15
51650
6570
من فکر می کنم شما یک شکستگی مارپیچی استخوان ران خود داشتید.
00:58
Wow!
16
58559
890
وای!
00:59
Okay.
17
59790
289
باشه.
01:01
I'm surprised because normally you don't listen to anything I tell you.
18
61210
3840
من تعجب می کنم زیرا معمولاً به هر چیزی که به شما می گویم گوش نمی دهید.
01:05
Um, but yeah, well done.
19
65160
1149
اوم، اما آره، آفرین.
01:06
I spiral fractured my femur.
20
66309
1930
مارپیچ استخوان رانم شکست.
01:08
Do you remember which leg it was?
21
68239
1370
یادت هست کدام پا بود؟
01:09
No.
22
69839
170
نه،
01:10
It was my left leg.
23
70755
720
پای چپ من بود.
01:11
And I could've gone 50/50 on that couldn't I?
24
71475
1406
و من میتونستم 50/50 برم که نمیتونم؟
01:12
Yeah, you could have just tried.
25
72881
1184
آره، می تونستی امتحان کنی
01:14
Went with an outright failure from
26
74105
1660
رفت با یک شکست آشکار از
01:16
You just gave up.
27
76715
780
شما فقط تسلیم شد.
01:17
Yeah, so I was, I must have been like 10 or 11 years old.
28
77865
4380
آره، همینطور بودم، حتماً 10 یا 11 ساله بودم.
01:22
I was still at primary school, so hadn't moved on to high school.
29
82245
3750
من هنوز در دبستان بودم، بنابراین به دبیرستان نرفتم.
01:26
I was giving someone a piggyback in the playground, and I was the horse and
30
86644
4426
داشتم توی زمین بازی به یکی قلک می دادم و من اسب بودم و
01:31
I said, "How fast do you want to go?"
31
91070
2000
گفتم: چقدر سریع می خواهی بروی؟
01:33
And she said "As fast as you can go!"
32
93490
2240
و او گفت: "تا می توانید سریع بروید!"
01:35
So, I was like NEIGH and it was...
33
95740
4030
پس من مثل همسایه بودم و این بود...
01:40
I think it was autumn because we had like muddy...
34
100030
2070
فکر می کنم پاییز بود چون مثل زمین گلی بودیم... یادت می آید
01:42
do you remember like, like playgrounds they'd always have these like
35
102820
3450
مثل زمین های بازی همیشه اینها را مثل
01:46
sunken bits where maybe they hadn't done the foundations properly.
36
106280
3139
تکه های فرو رفته داشتند که شاید پایه ها را درست نکرده بودند. به درستی.
01:49
Right, yeah.
37
109430
650
درسته، آره
01:50
Like sunken concrete.
38
110190
1110
مثل بتن فرو رفته.
01:51
Poor workmanship.
39
111400
570
01:51
And so, yeah, and then they'd always get full of mud and then when it rained
40
111970
3110
کار ضعیف.
و به این ترتیب، بله، و سپس آنها همیشه پر از گل می شدند و پس از آن زمانی که باران می بارید
01:55
they'd just like be little muddy puddles and then this muddy puddle was full of
41
115090
4869
دوست داشتند گودال های گل آلود کوچکی باشند و سپس این گودال گل آلود پر از
01:59
leaves, but it started to dry slightly.
42
119959
2590
برگ بود، اما کمی شروع به خشک شدن کرد.
02:02
So, I'm running around as fast as I can with this big girl on my back and...
43
122600
4079
پس تا جایی که میتونم با این دختر بزرگ روی پشتم و... می دویدم
02:07
and my foot caught some leaves and I slipped and went like into full scissor
44
127160
6310
و پایم چند برگ گیر کرد و لیز خوردم و مثل قیچی کامل
02:13
splits 'kapow' and because of the weight of this girl on my back I was quite
45
133495
4540
"کاپو" و به خاطر وزن این دختر رفتم. روی پشتم من کاملاً
02:18
flexible, but she kind of made me go straight down all the way full splits.
46
138035
5349
انعطاف پذیر بودم، اما او به نوعی مرا وادار کرد تا تمام راه را کاملاً به پایین بروم.
02:23
Oh, really?
47
143475
570
اوه، واقعا؟
02:24
Could you do full splits at that point?
48
144655
1689
آیا می توانید اسپلیت های کامل را در آن نقطه انجام دهید؟
02:27
Because that's a lot.
49
147445
770
چون این خیلی زیاد است.
02:28
Yeah..
50
148225
470
آره..
02:29
For somebody that can't normally do it.
51
149045
1779
برای کسی که به طور معمول نمی تواند این کار را انجام دهد.
02:30
So, I could if I was warmed up but...
52
150825
2319
بنابراین، اگر گرم می شدم اما...
02:33
and at a push.
53
153145
1270
و با یک فشار، می توانستم.
02:34
Completely at a push.
54
154805
1020
کاملا در یک فشار.
02:35
But that was too much of a push.
55
155845
1210
اما این فشار بیش از حد بود.
02:37
It was too quick with weight.
56
157055
2110
با وزن خیلی سریع بود.
02:39
And so, yeah, I got this really complex fracture all the way down my femur.
57
159425
3989
و بنابراین، بله، من این شکستگی بسیار پیچیده را تا انتهای استخوان رانم گرفتم.
02:43
I remember going down and then I blacked out.
58
163965
2209
یادم می آید که رفتم پایین و بعد سیاهی کردم.
02:46
And then I remember coming to and everyone stood around me and I
59
166950
3770
و بعد یادم می آید که به خودم آمدم و همه دور من ایستادند و من
02:50
pulled my leg in front of me and tried to get up and then my leg felt
60
170730
3700
پایم را جلوی خودم کشیدم و سعی کردم بلند شوم و بعد احساس کردم پایم
02:54
like it was just full of concrete.
61
174530
2179
فقط پر از بتن است.
02:56
It was like a dead weight just hanging off my body and the teacher was completely
62
176719
4830
مثل یک وزنه مرده بود که از بدنم آویزان شده بود و معلم کاملاً
03:01
unsympathetic and just came up and was like, "Oh, stop being a hypochondriac."
63
181549
4160
بی احساس بود و فقط بالا آمد و گفت: "اوه، دیگر هیپوکندریا نباش."
03:05
Pull yourself together.
64
185719
791
خودت رو جمع و جور کن.
03:06
Pull yourself together.
65
186609
871
خودت رو جمع و جور کن.
03:07
She dragged me up off the floor and I tried to put weight on it
66
187510
2789
او مرا از روی زمین بالا کشید و من سعی کردم روی آن وزنه بیاورم
03:10
and again, it felt like a dead weight and I just collapsed.
67
190299
2461
و دوباره احساس کردم که وزنه مرده است و من فقط فرو ریختم.
03:13
And I started crying and whinging and just saying, "Please just
68
193505
4090
و من شروع به گریه کردن و ناله کردن کردم و فقط گفتم: "لطفاً
03:17
leave me here just leave me".
69
197704
2160
من را اینجا رها کن فقط مرا رها کن".
03:19
I was being very melodramatic.
70
199934
2020
من خیلی ملودراماتیک بودم.
03:22
I'll wait till home time and it was raining.
71
202424
2231
من تا وقت خانه صبر می کنم و باران می بارید. درست
03:24
It's just like don't be so ridiculous You've got to come in.
72
204665
2309
مثل این است که اینقدر مسخره نباش، باید بیایی داخل.
03:26
It's raining.
73
206975
530
باران می بارد.
03:27
And so my friend left me the other teacher went to get another
74
207934
3130
و بنابراین دوستم مرا ترک کرد، معلم دیگر رفت تا معلم دیگری بیاورد
03:31
teacher and they had my arms over their shoulders and dragged me in.
75
211075
4740
و آنها دستان من را روی شانه هایشان گذاشته بودند و مرا به داخل کشاندند.
03:36
Doing wonders for your injury.
76
216575
1210
برای آسیب تو معجزه کردند.
03:37
It could have made it much like it could have splintered the bone.
77
217865
2729
می توانست آن را بسیار شبیه به شکستن استخوان کند.
03:40
So, we were very lucky.
78
220595
1180
بنابراین، ما بسیار خوش شانس بودیم.
03:42
Yeah, that was quite a significant break and saw me in traction
79
222105
3280
بله، این یک وقفه بسیار مهم بود و من را
03:45
in the hospital for months.
80
225665
1490
برای ماه ها در بیمارستان دیدم.
03:47
What does that mean?
81
227205
530
معنی آن چیست؟
03:48
In traction is when you're, uh, you know when you've got like, the leg
82
228085
4099
در کشش زمانی است که شما، اوه، می‌دانید که وقتی شبیه به آن شده‌اید، پا را
03:52
wrapped up and then it's, it's held up.
83
232184
2441
بسته‌اید و سپس آن را بالا نگه داشته باشید.
03:54
It's like suspended.
84
234625
1150
مثل تعلیق است.
03:55
Like, like those cartoons where people get run over by trucks.
85
235865
2590
مانند آن کارتون هایی که در آن مردم با کامیون ها زیر گرفته می شوند.
03:58
Yeah, and they're just there in the beds like, like puppets.
86
238810
3190
بله، و آنها مثل عروسک‌های خیمه شب بازی در تخت‌ها هستند.
04:02
Neck brace.
87
242000
460
04:02
Yeah, absolutely.
88
242660
980
گردنبند.
بله، قطعا.
04:03
So, I was stuck in bed and I couldn't roll over because my leg was in traction.
89
243660
3880
بنابراین، من در رختخواب گیر کرده بودم و نمی توانستم غلت بزنم زیرا پایم در حالت کشش بود.
04:08
Um, I got really bad bed sores.
90
248030
2670
اوم، زخم بستر خیلی بدی گرفتم.
04:10
Oh, it was really uncomfortable.
91
250810
1420
اوه، واقعا ناراحت کننده بود.
04:12
How old were you?
92
252250
640
چند سالتان بود؟
04:13
Like 11 years old.
93
253079
1100
مثل 11 سالگی
04:14
God.
94
254190
280
04:14
I was going insane.
95
254579
1510
خداوند.
داشتم دیوانه می شدم
04:16
Yeah, yeah.
96
256129
830
04:16
But then when I got into a wheelchair — amazing.
97
256960
2925
آره آره.
اما پس از آن زمانی که من سوار ویلچر شدم - شگفت انگیز.
04:19
And on crutches, I was like Speedy Gonzales on them.
98
259885
2680
و با عصا، من مثل اسپیدی گونزالس روی آنها بودم.
04:24
You couldn't stop me.
99
264335
969
نتونستی جلوی من رو بگیری
04:25
So, it, it really stands out as one of my most significant, um,
100
265325
5029
بنابراین، این واقعاً به عنوان یکی از مهم ترین، ام،
04:31
my most significant accidents.
101
271224
1660
مهم ترین تصادفات من برجسته است.
04:32
I may have had many.
102
272884
1160
شاید خیلی ها داشتم.
04:34
I broke my toe while I was with you, didn't I?
103
274205
1956
وقتی با تو بودم، انگشت پام شکست، نه؟
04:36
Yeah, that was weird.
104
276161
1144
آره عجیب بود
04:38
We had two small children at the time.
105
278254
1755
ما در آن زمان دو فرزند کوچک داشتیم. کیسه های
04:40
We had nappy bin bags.
106
280009
1566
سطل پوشک داشتیم.
04:42
And you put the nappies in this bin and just keep on stuffing them
107
282044
3320
و پوشک‌ها را در این سطل قرار می‌دهید و به پر کردن آن‌ها ادامه می‌دهید
04:45
in until it's completely full.
108
285364
1341
تا کاملاً پر شود.
04:47
And then you tie it off, and you pull it out, and it's big, like
109
287075
3445
و سپس آن را می بندی، و بیرون می آوری، و بزرگ است، مثل
04:50
a big snake of pooey nappies.
110
290520
1869
یک مار بزرگ پوشک پووی.
04:52
Yeah, yuck!
111
292389
430
آره، اه!
04:53
And, um, and so you then said, "I'll take it downstairs."
112
293179
4625
و اوم، و پس تو گفتی، "من آن را به طبقه پایین می برم."
04:57
And I said, I'm sure I probably very gentlemanly offered you some help.
113
297825
4340
و من گفتم، مطمئنم که احتمالاً خیلی جنتلمنانه به شما کمک کرده ام.
05:02
"No, no, no."
114
302165
560
05:02
and I said, "Well, be careful."
115
302725
840
"نه نه نه."
و من گفتم: "خوب مراقب باش."
05:03
and you're like, "Oh, I'll trip over this."
116
303565
1480
و شما مانند "اوه، من به این سفر خواهم کرد."
05:05
and I'm like, "Well, carry it properly."
117
305075
1620
و من می گویم، "خب، آن را به درستی حمل کن."
05:06
and the next thing I hear dung, dung, dung.
118
306955
2720
و چیز بعدی که من سرگین، سرگین، سرگین می شنوم.
05:10
"Ah, a toe!"
119
310344
491
"آه، یک انگشت پا!"
05:11
Well, I knew instantly because my, when I fell, my legs went out to the side and
120
311530
7140
خوب، من فوراً فهمیدم زیرا وقتی زمین خوردم، پاهایم به پهلو و در
05:18
with our little banisters going down.
121
318700
2140
حالی که بند های کوچکمان پایین می رفتند بیرون رفتند.
05:20
That's what they're called, isn't it?
122
320950
1000
این چیزی است که آنها نامیده می شوند، اینطور نیست؟
05:21
The banisters going down the side, the rail.
123
321950
2249
نرده ها از کنار، ریل پایین می روند.
05:24
The banister is the bit on the top.
124
324249
1861
نرده قسمت بالای آن است.
05:26
It's the, I guess.
125
326299
1540
حدس می زنم همین است.
05:27
The rails.
126
327959
650
ریل ها
05:28
The rails.
127
328619
531
ریل ها
05:29
Yeah, probably in the banister.
128
329150
980
بله، احتمالاً در نرده است.
05:30
The foot closest to the banister and the rails had caught, like
129
330220
3770
نزدیک‌ترین پا به نرده و ریل‌ها گیر کرده بود، مثل
05:34
two or three toes had caught and obviously I'd kept going, but my toes
130
334000
3929
دو یا سه انگشت که گیر کرده بود و معلوم بود که به راهم ادامه می‌دادم، اما انگشتان پایم
05:37
were caught and I heard the crack.
131
337930
2430
گیر کرده بود و صدای ترک را شنیدم.
05:40
I heard it and I felt it and then when I looked at my foot as I came to a
132
340780
4140
من آن را شنیدم و آن را احساس کردم و سپس وقتی به پایم نگاه کردم در حالی که
05:44
stop, I looked at it and my toe was just pointing out at a right angle to my foot.
133
344920
6830
ایستادم، به آن نگاه کردم و انگشت پام فقط با زاویه راست به پایم اشاره می کرد.
05:52
I thought, "Yeah, that's definitely broken."
134
352279
1560
فکر کردم، "آره، قطعاً خراب است."
05:53
And it was so painful.
135
353910
1060
و خیلی دردناک بود
05:55
I always think that in those situations when someone's dislocated something
136
355140
3209
من همیشه فکر می‌کنم در آن مواقعی که کسی چیزی را جابه‌جا کرده
05:58
or broken something to a point where it's really, um, sitting on the
137
358350
5170
یا چیزی را به نقطه‌ای شکسته است که واقعاً، اوم، در
06:03
wrong angle that you would just, you're in pain anyway, you just
138
363520
3370
زاویه اشتباهی که شما می‌نشینید، به هر حال درد دارید،
06:06
grab it and snap it back into place.
139
366890
1770
آن را می‌گیرید و به جایش می‌زنید. .
06:09
But I couldn't let anyone come anywhere near me.
140
369615
2140
اما نمی توانستم اجازه دهم کسی به من نزدیک شود.
06:11
I was like, do not touch it.
141
371755
1250
من می خواستم به آن دست نزنید.
06:13
This is horrendous.
142
373145
820
06:13
Even when I got to the hospital, I was like, "Don't touch my toe."
143
373965
2690
این وحشتناک است
حتی وقتی به بیمارستان رسیدم، می گفتم: "به انگشت پام دست نزن."
06:16
I think you have to do that within the first like, five seconds.
144
376975
2860
من فکر می کنم شما باید این کار را در اولین لایک، پنج ثانیه انجام دهید.
06:19
Before the swelling sets in.
145
379875
1040
قبل از شروع تورم.
06:20
But if you, if you cut your hand and you've got skin hanging off, the
146
380915
4090
اما اگر دستتان را ببرید و پوستتان آویزان شده باشد،
06:25
first thing I do is just tear it off.
147
385005
1480
اولین کاری که انجام می‌دهم این است که آن را پاره کنم.
06:26
Oh.
148
386534
250
اوه
06:27
Because if you leave it on, it's, it's like perpetual, longer
149
387024
4176
زیرا اگر آن را روشن نگه دارید، مانند دائمی، طولانی
06:31
term, just pain and discomfort.
150
391200
2399
مدت، فقط درد و ناراحتی است.
06:33
It's better to just get it off.
151
393599
1341
بهتر است فقط آن را بردارید.
06:35
Right, let's now deep dive into some of that vocabulary.
152
395000
4729
درست است، بیایید اکنون به برخی از این واژگان بپردازیم.
06:39
So, let's go through again and I will stop when there's something to explain.
153
399780
4620
بنابراین، بیایید دوباره مرور کنیم و زمانی که چیزی برای توضیح وجود داشته باشد، متوقف خواهم شد. بیا
06:44
Let's go.
154
404510
329
بریم.
06:45
" I broke a bone.
155
405080
1170
"من یک استخوان شکستم.
06:46
Mm-hmm.
156
406450
870
مممم.
06:47
In fact, I've broken lots of bones, but do you remember, this is a test now,
157
407840
4520
در واقع، من استخوان های زیادی شکسته ام، اما یادت می آید، این یک آزمایش است،
06:52
because I've told you about this before, but do you remember my biggest break?
158
412720
5299
زیرا قبلاً در مورد این موضوع به شما گفته بودم، اما آیا بزرگترین شکستگی من را به یاد دارید؟
06:58
I do.
159
418210
489
06:58
I think I could pass the test.
160
418850
1069
من می دانم.
فکر می کنم می توانم آزمایش را قبول کنم.
07:00
I believe you had a, uh, spiral fracture of your femur?
161
420310
6409
فکر می کنم شما یک شکستگی مارپیچی استخوان ران خود داشتید؟
07:07
Wow!
162
427215
900
وای!
07:08
Okay.
163
428445
290
باشه.
07:09
I'm surprised because normally you don't listen to anything I tell you.
164
429865
3850
من متعجبم چون به طور معمول به هر چیزی که به شما می گویم گوش نمی دهید.
07:13
Um, but yeah, well done.
165
433815
1150
اوم، اما بله آفرین.
07:14
I spiral fractured my femur.
166
434965
1930
من مارپیچ استخوان رانم شکست.
07:16
Do you remember which leg it was?
167
436895
1370
یادت هست کدام پا بود؟
07:18
No."
168
438504
170
نه."
07:19
Fracture.
169
439160
880
شکست، شکستگی.
07:20
I talk about fracturing my femur.
170
440100
2230
من در مورد شکستگی استخوان ران صحبت می کنم. استخوان
07:22
The femur is the biggest thigh bone, and I fractured it.
171
442380
4060
ران بزرگترین استخوان ران است و من آن را شکستم.
07:26
A fracture is like a crack through a structure, but the
172
446520
3889
شکستگی مانند شکاف در سازه است، اما
07:30
structure remains in place.
173
450409
1850
سازه در جای خود باقی می ماند.
07:32
So, here we're talking about bones.
174
452330
1980
بنابراین، در اینجا ما در مورد استخوان صحبت می کنیم.
07:34
I cracked the bone, but the bone didn't change shape.
175
454340
3789
استخوان را ترک کردم، اما شکل استخوان تغییر نکرد.
07:38
Everything held together.
176
458169
1600
همه چیز در کنار هم بود.
07:39
Just like if you knock an eggshell, the eggshell might fracture.
177
459829
3081
درست مثل اینکه پوسته تخم مرغ را بکوبید، ممکن است پوسته آن بشکند.
07:42
You might see a crack appear in the eggshell, but the eggshell
178
462910
3490
ممکن است شکافی در پوسته تخم مرغ ظاهر شود، اما ممکن است پوسته تخم مرغ
07:46
may still hold together.
179
466480
1730
همچنان کنار هم بماند.
07:48
It doesn't necessarily come apart.
180
468270
1750
لزوماً از هم جدا نمی شود.
07:50
They would need a little more pressure for that.
181
470210
1630
آنها برای این کار به کمی فشار بیشتر نیاز دارند.
07:51
So, I was lucky.
182
471850
840
بنابراین، من خوش شانس بودم.
07:52
I fractured my femur, but it stayed in place.
183
472729
4211
استخوان رانم شکست اما سر جایش ماند.
07:57
"It was my last.
184
477300
720
"این آخرین بار بود.
07:58
And I could've gone 50/50 on that couldn't I?
185
478020
1550
و من می توانستم 50/50 در این مورد پیش بروم، نمی توانستم؟
07:59
You could have just tried.
186
479570
1020
شما فقط می توانستید تلاش کنید.
08:00
But outright failure from
187
480590
1710
اما شکست آشکار از
08:03
You just gave up."
188
483309
720
شما فقط تسلیم شد."
08:04
Here.
189
484359
460
08:04
Nick said, "I could have gone 50/50 on that."
190
484839
2561
اینجا.
نیک گفت: "من می توانستم در این مورد 50/50 پیش بروم."
08:07
What he meant was, there was a 50 percent chance that he would have been right, no
191
487450
5190
منظور او این بود که 50 درصد احتمال داشت که حق با او باشد،
08:12
matter what he had guessed, left or right.
192
492640
3019
مهم نیست چه حدس زده بود، چپ یا راست.
08:15
It was one of them.
193
495890
980
یکی از آنها بود.
08:16
So, he was saying, 50/50, I could have been right.
194
496920
3530
بنابراین، او می گفت، 50/50، من می توانستم درست باشم.
08:20
So, I should have just tried.
195
500500
1829
بنابراین، من فقط باید تلاش می کردم.
08:22
I should have just guessed left or right.
196
502330
2499
فقط باید چپ یا راست را حدس می زدم.
08:25
And I might have been correct.
197
505000
1560
و شاید درست میگفتم
08:26
"Yeah, so I was, I must have been like 10 or 11 years old.
198
506680
4370
"آره، همینطور بودم، حتماً 10 یا 11 ساله بودم.
08:31
I was still at primary school, so hadn't moved on to high school.
199
511050
3749
من هنوز در مدرسه ابتدایی بودم، بنابراین به دبیرستان نرفتم.
08:35
I was giving someone a piggyback in the playground."
200
515450
2320
داشتم به کسی در زمین بازی قلک می دادم."
08:37
Piggyback.
201
517840
980
قلک.
08:39
A piggyback is the act of having someone jump up on your back, and they
202
519000
5300
خوکچه به این معنی است که شخصی به پشت شما بپرد و
08:44
normally put their legs around your waist, and they put their arms around
203
524300
4060
معمولاً پاهای خود را دور کمر شما قرار می دهد و دستان خود را دور
08:48
your shoulders or around your neck.
204
528360
1850
شانه ها یا گردن شما قرار می دهد.
08:50
And you hold them and you walk them.
205
530710
2130
و آنها را نگه می‌داری و راه می‌روی.
08:52
So that's a piggyback.
206
532880
1220
پس این یک قلک است.
08:54
To give someone a piggyback.
207
534110
1870
برای دادن یک قلک به کسی.
08:56
And I was the horse and I said, "How fast do you want to go?"
208
536040
4010
و من اسب بودم و گفتم: با چه سرعتی می خواهی بروی؟
09:00
And she said, "As fast as you can go."
209
540490
2219
و او گفت: "تا می توانید سریع بروید."
09:02
So, I was like, "Neigh!"
210
542730
2450
بنابراین، من اینطور گفتم: "همسایه!"
09:06
And it was...
211
546260
500
و این بود...
09:07
I think it was autumn because we had like muddy...
212
547010
2079
فکر می‌کنم پاییز بود، چون ما مثل زمین‌های بازی بودیم...
09:09
do you remember like, like playgrounds they'd always have these like
213
549809
3446
یادت می‌آید مثل زمین‌های بازی همیشه این‌ها را مثل
09:13
sunken bits where maybe they hadn't done the foundations properly.
214
553265
3130
تکه‌های فرورفته داشتند، جایی که شاید پایه‌ها را درست انجام نداده بودند.
09:16
Right, yeah.
215
556405
690
درسته، آره
09:17
Like sunken concrete.
216
557175
1120
مثل بتن فرو رفته.
09:18
Poor workmanship.
217
558385
570
09:18
And so, yeah, and then they'd always get full of mud and then
218
558955
2629
کار ضعیف.
و به این ترتیب، بله، و سپس آنها همیشه پر از گل می شدند و پس از آن
09:21
when it rained they'd just like be little muddy puddles and then..."
219
561585
3110
وقتی باران می بارید، دوست داشتند که گودال های گل آلود کوچکی باشند و سپس..."
09:25
Here Nick said poor workmanship.
220
565025
1820
اینجا نیک گفت که طرز کار ضعیف است.
09:28
Poor workmanship is something that's being crafted in a bad way.
221
568415
5630
کار ضعیف چیزی است که در یک
09:34
So, if I haven't done a good job at making whatever it is I'm making, then
222
574075
5429
بنابراین، اگر من در ساختن هر آنچه که می‌سازم کار خوبی انجام نداده‌ام ،
09:39
you can say, "That's poor workmanship.
223
579504
2311
می‌توانید بگویید: «این کار ضعیفی است.
09:41
That shows poor workmanship."
224
581834
2001
این نشان دهنده کار ضعیف است.»
09:43
Like if I'm plastering a wall and then painting it and I don't allow the plaster
225
583884
5461
مثلاً اگر دیواری را گچ کاری کنم و سپس آن را رنگ کنم و اجازه ندهم گچ به
09:49
to dry properly before throwing the paint on it, it's going to look bad.
226
589395
4270
خوبی خشک شود قبل از ریختن رنگ روی آن، بد به نظر می رسد.
09:53
It's not going to be a good job.
227
593695
1420
کار خوبی نخواهد بود.
09:55
And you say, "Hmm, the paint's a bit shoddy, the plaster all
228
595115
3125
و شما می گویید، "هوم، رنگ کمی نامرغوب است، گچ
09:58
looks a little bit rushed.
229
598240
1760
کمی عجولانه به نظر می رسد.
10:00
That's poor workmanship."
230
600070
1370
این کار ضعیفی است."
10:01
So, when time and effort have not been put into creating something,
231
601740
4130
بنابراین، وقتی زمان و تلاش برای ایجاد چیزی صرف نشده است،
10:05
that results in poor workmanship.
232
605900
2399
منجر به کار ضعیف می شود.
10:08
"This muddy puddle was full of leaves, but it started to dry slightly.
233
608519
4350
"این گودال گل آلود پر از برگ بود، اما کمی شروع به خشک شدن کرد.
10:12
So, I'm running around as fast as I can with this big girl on my back and...
234
612870
4170
بنابراین، من با این دختر بزرگ روی پشتم و... با سرعت هر چه تمامتر می دویدم و
10:17
and my foot caught some leaves and I slipped and went like into
235
617530
5030
پایم چند برگ گیر کرد و لیز خوردم و مانند
10:22
full scissor splits 'kapow'."
236
622560
3115
شکاف های کامل قیچی 'kapow' رفتم."
10:25
Scissor splits.
237
625865
1300
قیچی شکافته شد.
10:27
Now the splits is when you separate your legs out and
238
627235
3060
حالا شکافته ها زمانی است که پاهای خود را از هم جدا می‌کنید و
10:30
they go in opposite directions.
239
630295
1990
در جهت مخالف می‌روند.
10:32
Like flat against the floor, your legs go fully flat against the
240
632335
3890
مانند صافی روی زمین، پاهای شما کاملاً
10:36
floor in opposite directions.
241
636225
1880
در جهت مخالف روی زمین قرار می‌گیرند.
10:38
There are two types of splits that you can do.
242
638124
2990
دو نوع تقسیم وجود دارد که می‌توانید انجام دهید. شکافتن
10:41
Scissor splits is where one leg goes forwards and one leg goes backwards,
243
641265
4855
قیچی جایی است که یک پا می‌رود. به جلو و یک پا به عقب می رود،
10:46
just like a pair of scissors.
244
646130
1470
درست مانند یک قیچی.
10:47
But the other splits are called box splits.
245
647650
2830
اما شکاف های دیگر را شکاف جعبه می نامند.
10:50
That's where your legs both go out to the sides.
246
650480
2940
اینجا جایی است که هر دو پاهای شما به طرفین بیرون می روند.
10:53
So, one out on the left, one out on the right.
247
653500
2199
بنابراین، یکی در سمت چپ، یکی بیرون در سمت راست.
10:56
I did the scissor splits.
248
656099
1601
قیچی شکافته می شود.
10:58
"And because of the weight of this girl on my back, I was quite
249
658050
2299
"و به دلیل وزن این دختر روی پشتم، من کاملاً
11:00
flexible, but she kind of made me go straight down all the way."
250
660350
4475
انعطاف پذیر بودم، اما او باعث شد تا تمام راه را مستقیم پایین بیاورم."
11:04
To be flexible.
251
664895
2250
11:07
To be flexible just means that you can bend very well.
252
667155
4460
انعطاف پذیر بودن.
11:11
So, if you can stand up straight with your knees locked and bend down to touch
253
671684
5210
بنابراین، اگر می توانید صاف بایستید و زانوهای خود را قفل کنید و خم شوید تا
11:16
the floor with the palms of your hands, then you are probably quite flexible.
254
676894
4601
کف دستان خود را لمس کنید، احتمالاً کاملاً انعطاف پذیر هستید.
11:21
"...full splits.
255
681655
730
"... اسپلیت های کامل.
11:22
Oh really?
256
682465
580
اوه واقعا؟ آیا می
11:23
Could you do full splits at that point?
257
683650
2740
توانی در آن نقطه اسپلیت های کامل انجام دهی؟
11:26
Because that's a lot.
258
686390
820
چون این مقدار زیاد
11:27
Yeah..
259
687240
450
11:27
For somebody that can't normally do it.
260
687990
996
11:28
So, I could if I was warmed up."
261
688986
2434
است. به
11:31
I mentioned being warmed up.
262
691680
2930
گرم شدن بدن اشاره کردم.
11:34
We warm up before working out or before performing.
263
694780
4460
قبل از ورزش یا قبل از اجرا گرم می کنیم.
11:39
So, we will often warm up our voice or warm up our bodies.
264
699280
3299
بنابراین، ما اغلب صدای خود را گرم می کنیم یا بدن خود را گرم می کنیم.
11:42
It's just the act of doing some movement to get the blood
265
702619
3341
این فقط انجام حرکاتی است تا خون
11:45
flowing and to get everything ready to perform or to work out.
266
705960
6144
جریان یابد و همه چیز برای اجرا یا تمرین آماده شود.
11:52
"But an at a push, completely at a push, but that was too much of a push.
267
712585
4280
"اما در یک فشار، کاملا در یک فشار، اما این یک فشار بیش از حد بود.
11:56
It was too quick."
268
716865
980
خیلی سریع بود."
11:57
Here I said at a push.
269
717895
2810
اینجا با فشار گفتم.
12:00
This is a phrase that means if I really have to or at the
270
720765
6159
این عبارتی است که به این معنی است که اگر واقعا مجبور باشم یا در
12:06
very extremes of my ability.
271
726924
2340
نهایت تواناییم هستم.
12:09
So, I can lift 50 pounds at a push.
272
729324
6011
بنابراین، من می توانم 50 پوند را با یک فشار بلند کنم.
12:15
If you really pushed me to my limits, if I really was trying very,
273
735570
4190
اگر واقعاً من را تا مرزهایم فشار می‌دادید ، اگر واقعاً خیلی خیلی سخت تلاش می‌کردم
12:19
very hard, I could lift 52 pounds.
274
739760
3700
، می‌توانستم ۵۲ پوند وزنه را بلند کنم.
12:23
So, I might be able to go that extra little bit further if I have to,
275
743510
4620
بنابراین، اگر مجبور باشم،
12:28
or if I'm being strongly encouraged to, or I'm really trying to motivate
276
748229
5450
یا اگر شدیداً تشویق می‌شوم ، یا واقعاً سعی می‌کنم
12:33
myself to go beyond my own limits.
277
753679
3070
به خودم انگیزه بدهم تا فراتر از محدودیت‌های خودم بروم، ممکن است بتوانم کمی بیشتر جلوتر بروم.
12:37
"With weight, and so yeah, I got this really complex fracture
278
757439
3721
"با وزن، و بنابراین بله، من این شکستگی بسیار پیچیده را
12:41
all the way down my femur.
279
761180
1110
تا انتهای استخوان رانم گرفتم. به
12:43
I remember going down and then I blacked out."
280
763125
2240
یاد دارم که پایین آمدم و سپس سیاه شدم."
12:45
Here I use the phrasal verb black out.
281
765555
2770
در اینجا من از فعل عبارتی black out استفاده می کنم.
12:48
I said I blacked out.
282
768445
1420
گفتم سیاه شدم.
12:49
So, if you black out it means that you faint or become unconscious.
283
769875
4360
بنابراین، اگر شما را سیاه کنید به این معنی است که شما غش می کنید یا بیهوش می شوید.
12:54
Now this is not the same as going to sleep.
284
774274
2090
حالا این مثل خوابیدن نیست.
12:56
Although if you're extremely tired or maybe you've had a few
285
776394
3270
اگر چه بسیار خسته هستید یا شاید چند نوشیدنی نوشیده باشید،
12:59
drinks then you might say, "Oh, I completely blacked out last night."
286
779664
3641
ممکن است بگویید: "اوه، من دیشب کاملاً سیاه شدم."
13:03
But it is quite extreme.
287
783355
1330
اما کاملاً افراطی است.
13:04
So, this is usually reserved for when you have an accident, if you're hit
288
784685
4979
بنابراین، این معمولاً برای زمانی است که تصادف می کنید، اگر
13:09
in the head or something shocks you so much that you suddenly fall unconscious.
289
789664
5161
به سرتان ضربه ای وارد شود یا چیزی آنقدر شما را شوکه کند که ناگهان بیهوش شوید.
13:14
This is blacking out, to blackout.
290
794905
2479
این سیاه کردن، به خاموشی است.
13:18
"And then I remember coming to and everyone stood around me."
291
798115
2970
و بعد یادم می‌آید که آمدم و همه دور من ایستادند.»
13:21
After that, I said, "When I came to."
292
801365
1990
بعد از آن گفتم: وقتی به خودم آمدم.
13:23
To come to, in this context, is when you wake up after
293
803675
5670
در این زمینه، رسیدن به زمانی است که بعد از
13:30
blacking out or after fainting.
294
810070
2210
سیاه شدن یا بعد از غش از خواب بیدار می شوید.
13:32
So, you're unconscious for a little while and you finally open your
295
812320
2870
بنابراین، شما برای مدتی بیهوش هستید و در نهایت چشمان خود را باز می کنید
13:35
eyes and you're back in the room.
296
815190
1560
و به اتاق باز می گردید.
13:36
You have come to.
297
816870
2240
شما آمده اید.
13:39
"And I pulled my leg in front of me and tried to get up and then my leg
298
819440
3620
"و من پایم را جلوی خودم کشیدم و سعی کردم بلند شوم و بعد
13:43
felt like it was just full of concrete.
299
823060
2720
احساس کردم پایم فقط پر از بتن است.
13:45
It was like a dead weight just hanging off my body."
300
825789
2760
مثل یک وزنه مرده بود که از بدنم آویزان شده بود."
13:48
I describe my leg here as a dead weight.
301
828680
3510
من اینجا پایم را به عنوان یک وزنه مرده توصیف می کنم.
13:52
When we talk about dead weights, we just mean a weight or the weight
302
832240
3460
وقتی در مورد وزنه های مرده صحبت می کنیم، منظور ما فقط وزنه یا وزن
13:55
of something that is not moving.
303
835720
1920
چیزی است که حرکت نمی کند.
13:57
So, like and inert object, imagine if you were carrying a huge sack full
304
837640
5689
بنابراین، مانند و شی بی اثر، تصور کنید اگر یک گونی بزرگ پر
14:03
of potatoes, that's a dead weight.
305
843329
2040
از سیب زمینی حمل می کنید، این یک وزن مرده است.
14:05
It's just a weight that doesn't help you at all, which is different to
306
845379
3420
این فقط وزنه ای است که هیچ کمکی به شما نمی کند، که با
14:08
picking up a child of the same weight.
307
848800
1959
برداشتن یک کودک هم وزن متفاوت است.
14:10
They move and they're more dynamic.
308
850769
2151
آنها حرکت می کنند و پویاتر هستند.
14:12
And so they're slightly easier to lift because they kind of help you by gripping
309
852969
4200
و بنابراین بلند کردن آن‌ها کمی آسان‌تر است زیرا با گرفتن
14:17
on and adjusting their body and being as light as a feather in their mind.
310
857169
4210
و تنظیم بدنشان و سبک بودن مانند پر در ذهنشان به شما کمک می‌کنند.
14:22
But if something is a dead weight, then it doesn't help you at all.
311
862510
3410
اما اگر چیزی یک وزن مرده باشد، اصلاً به شما کمکی نمی کند.
14:25
And in this case, my leg was like cut off.
312
865949
3131
و در این مورد، پایم مثل بریده شدن بود.
14:29
My brain had said, "Don't move this leg."
313
869080
2210
مغزم گفته بود این پا را تکان نده.
14:31
So, it's like my brain had stopped my muscles from responding and
314
871500
4190
بنابراین، مثل این است که مغز من ماهیچه هایم را از پاسخ دادن منع کرده بود و
14:35
my leg was just hanging off my body and it was really heavy.
315
875690
3810
پایم فقط از بدنم آویزان شده بود و واقعاً سنگین بود.
14:39
So, my leg was a dead weight.
316
879560
1590
بنابراین، پای من یک وزن مرده بود.
14:41
"And the teacher was completely unsympathetic and just came up and was
317
881359
3300
"و معلم کاملاً بی‌درد بود و فقط بالا آمد و گفت: "
14:44
like, "Oh, stop being a hypochondriac."
318
884659
2471
اوه، دیگر هیپوکندریک نباش
14:47
Pull yourself together.
319
887140
740
14:47
Pull yourself together.
320
887930
880
14:48
She dragged me up off the floor and I tried to put weight on it.
321
888840
2780
."
14:51
And again, it felt like a dead weight and it, I just collapsed."
322
891620
2690
، مثل یک وزن مرده بود و من فقط فرو ریختم."
14:54
I describe myself here as a hypochondriac.
323
894350
3170
من در اینجا خود را به عنوان یک هیپوکندری توصیف می کنم.
14:57
A hypochondriac is somebody who is extremely worried about their health.
324
897570
5055
هیپوکندریاک فردی است که به شدت نگران سلامتی خود است.
15:02
And they're usually the kinds of people who go, "Oh no, look,
325
902685
4230
و آنها معمولاً از آن دسته افرادی هستند که می گویند: "اوه نه، ببین،
15:07
I've got a cut on my finger.
326
907615
1400
انگشتم بریده شده است. به
15:09
Do you think I need to see a doctor?
327
909135
1170
نظر شما باید به پزشک مراجعه کنم؟
15:10
It might be infected.
328
910305
900
ممکن است عفونی شده باشد.
15:11
I might get septicemia, I might die."
329
911205
2010
ممکن است مبتلا به سپتی سمی شوم. بمیر."
15:13
So, a hypochondriac is someone who is excessively concerned and
330
913635
3720
بنابراین، هیپوکندریاک کسی است که بیش از حد
15:17
worried about their own health.
331
917355
1920
نگران سلامتی خود است.
15:19
And Nick goes on to say, pull yourself together.
332
919365
3000
و نیک در ادامه می گوید، خودت را جمع کن.
15:22
This is a command.
333
922425
2160
این یک دستور است.
15:24
That you would give someone to say, stop panicking or stop being emotional.
334
924795
5800
اینکه به کسی اجازه می دهید بگوید، دست از هراس بردارید یا احساساتی نشوید.
15:30
You need to be calm and you need to think straight and you need to stop
335
930615
5950
شما باید آرام باشید و باید درست فکر کنید و باید از
15:36
reacting in such an emotional way.
336
936575
2129
واکنش احساسی دست بردارید.
15:38
So, if I, um, talking to my friend and she starts getting really upset and
337
938745
6190
بنابراین، اگر من با دوستم صحبت کنم و او واقعاً ناراحت و
15:44
emotional and behaving in an erratic way.
338
944935
3520
احساساتی شود و رفتاری نامنظم داشته باشد.
15:48
I might have to say to her, "Look, pull yourself together.
339
948515
2880
ممکن است مجبور شوم به او بگویم: "ببین، خودت را جمع کن.
15:51
It's not that bad.
340
951444
1160
آنقدرها هم بد نیست.
15:52
They don't have tea and coffee.
341
952675
1449
چای و قهوه نمی خورند. اشکالی ندارد.
15:54
That's okay.
342
954165
950
15:55
You don't need to get emotional.
343
955135
1379
نیازی نیست احساساتی شوی.
15:56
Pull yourself together."
344
956544
1520
خودت را جمع کن."
15:58
It's not the kind of thing that you should use loosely because it can upset
345
958115
3870
این چیزی نیست که شما نباید آزادانه از آن استفاده کنید زیرا
16:01
people if it's a sensitive moment, if they're genuinely upset about
346
961985
3460
اگر لحظه حساسی باشد می تواند مردم را ناراحت کند، اگر واقعاً از
16:05
something that deserves to be upset about telling them to pull themselves
347
965445
3279
چیزی ناراحت شوند که شایسته است از اینکه به آنها بگویید خود را
16:08
together can seem like you don't care.
348
968725
2400
جمع و جور کنند ناراحت شوند ممکن است به نظر برسد که برای شما مهم نیست. .
16:11
I would only use that if you think someone is being melodramatic.
349
971195
3640
من فقط در صورتی از آن استفاده خواهم کرد که فکر می کنید کسی ملودراماتیک است.
16:15
I'll explain that in a minute, or over the top, not really thinking
350
975040
4170
من توضیح خواهم داد که در یک دقیقه، یا بیش از حد، واقعاً منطقی فکر نمی‌کنند،
16:19
logically, they're just letting the emotions get the better of them.
351
979210
2850
آنها فقط اجازه می‌دهند تا احساسات از بین بروند.
16:22
"And I started crying and whinging and just saying, "Please just leave me here.
352
982380
5180
"و من شروع کردم به گریه کردن و ناله کردن و فقط گفتم: "لطفاً مرا اینجا بگذارید.
16:27
Just leave me."
353
987610
1119
فقط مرا رها کن."
16:28
I was being very melodramatic."
354
988810
1990
من خیلی ملودراماتیک بودم."
16:30
Okay, here I say whinging.
355
990910
2220
باشه، اینجا میگم غر زدن.
16:33
And I use the word melodramatic.
356
993815
3190
و من از کلمه ملودراماتیک استفاده می کنم.
16:37
To whinge is to complain or cry in often a consistent and annoying, irritating way.
357
997065
9859
ناله کردن به معنای شکایت یا گریه است که اغلب به شیوه ای مداوم و آزاردهنده و آزاردهنده است.
16:46
"Oh, oh, mum, I'm hungry.
358
1006995
4110
"اوه، اوه، مامان، من گرسنه هستم.
16:51
Mum, mum, my tummy hurts.
359
1011995
1120
مامان، مامان، شکمم درد می کند.
16:53
I'm really hungry.
360
1013115
1241
من واقعا گرسنه هستم.
16:54
I'm really hungry."
361
1014356
1241
من واقعا گرسنه هستم."
16:55
That's whinging.
362
1015597
827
این هق هق است.
16:56
Stop whinging.
363
1016425
710
دست از غر زدن بردارید
16:57
I was whinging about the fact that my leg hurt and I didn't want to go
364
1017325
2879
داشتم غر می زدم که پایم درد می کند و نمی خواستم بروم
17:00
inside, which was you know, valid.
365
1020204
2111
داخل، که می دانید درست است.
17:02
But to be melodramatic is to be overly dramatic, to be
366
1022785
5120
اما ملودرام بودن به معنای دراماتیک بودن بیش از حد است و
17:07
over the top in your reaction.
367
1027965
2030
در واکنش خود از اوج گرفتن است.
17:09
"Oh, my leg is falling off.
368
1029995
3140
"اوه، پایم می افتد.
17:13
Leave me here!
369
1033714
1221
من را اینجا بگذارید! به
17:15
Don't touch me!"
370
1035684
1560
من دست نزنید!"
17:17
That's a little bit melodramatic, okay?
371
1037285
2559
این کمی ملودراماتیک است، خوب؟
17:19
So, I was being over the top in my reaction and I was whinging.
372
1039885
4240
بنابراین، من در واکنشم بیش از حد بودم و ناله می کردم.
17:24
"Oh wait, it's our home time and it was raining.
373
1044285
2220
"اوه صبر کن، وقت خانه ماست و باران می بارید.
17:26
She's like, "Don't be so ridiculous.
374
1046515
1600
او می گوید: "اینقدر مسخره نباش.
17:28
You've got to come in.
375
1048115
700
17:28
It's raining."
376
1048815
530
باید بیای داخل.
باران می بارد."
17:29
And so my friend left me.
377
1049775
1379
و به این ترتیب دوستم مرا ترک کرد.
17:31
The teacher went to get another teacher and they had my arms over
378
1051910
3850
معلم رفت تا معلم دیگری را بیاورد و آنها دستانم را روی
17:35
their shoulders and dragged me in.
379
1055760
1840
شانه هایشان گذاشته بودند و مرا به داخل کشاندند.
17:38
Doing wonders for your injury.
380
1058409
1201
برای آسیب تو معجزه کردند.
17:39
It could have made it, like, it could have splintered the bone.
381
1059700
2740
می توانست این کار را انجام دهد. ممکن است استخوان را خرد کند.
17:42
So, we were very lucky."
382
1062440
1189
بنابراین، ما خیلی خوش شانس بودیم."
17:43
Here, Nick said that would do wonders for your leg.
383
1063690
3870
در اینجا، نیک گفت که برای پای شما معجزه می کند.
17:47
So, to do wonders for, this is used in a sarcastic way here, but you can use
384
1067620
6009
بنابراین، برای انجام شگفتی‌ها، از این به شکل طعنه‌آمیز در اینجا استفاده می‌شود، اما شما می‌توانید
17:53
it in a, in a way that's not sarcastic.
385
1073629
1991
آن را به شکلی استفاده کنید که طعنه‌آمیز نباشد.
17:55
So, to do wonders for something means that it almost works miracles on the thing.
386
1075629
5621
بنابراین، معجزه کردن برای چیزی به این معنی است که تقریباً روی آن چیز معجزه می کند.
18:01
It does a fantastic job.
387
1081530
1110
کار فوق العاده ای انجام می دهد.
18:02
So, for example, a good diet and a morning walk can do wonders for your health, or a
388
1082640
7220
بنابراین، به عنوان مثال، یک رژیم غذایی خوب و پیاده روی صبحگاهی می تواند برای سلامتی شما معجزه کند یا یک
18:09
daily walk will do wonders for your mood.
389
1089860
3530
پیاده روی روزانه برای خلق و خوی شما معجزه می کند.
18:13
A weekly date night will do wonders for your relationship.
390
1093490
3370
یک شب قرار هفتگی برای رابطه شما معجزه می کند.
18:17
So, to do wonders for just means it will be very beneficial.
391
1097055
4870
بنابراین، معجزه کردن فقط به این معنی است که بسیار سودمند خواهد بود.
18:21
It will be very good for that thing.
392
1101975
2370
برای آن چیز بسیار خوب خواهد بود.
18:24
But we do like a bit of sarcasm here in the UK, and that's part of our humour.
393
1104375
5220
اما ما در اینجا در بریتانیا کمی طعنه دوست داریم و این بخشی از شوخ طبعی ماست.
18:29
We like to say things that just are the complete opposite.
394
1109615
4529
ما دوست داریم چیزهایی بگوییم که کاملا برعکس است.
18:34
So, dragging my leg, dragging my whole body with my with my broken
395
1114155
5300
بنابراین، کشیدن پایم، کشیدن تمام بدنم با پای شکسته ام،
18:39
leg, my spiral fracture all the way into the school up to the head
396
1119455
4360
شکستگی مارپیچ من تا مدرسه تا
18:43
office was not beneficial for my leg.
397
1123815
4280
دفتر مرکزی برای پایم سودی نداشت.
18:48
It was the worst thing to do, and it could have resulted in much
398
1128205
4479
این بدترین کاری بود که می‌شد انجام داد، و می‌توانست به
18:53
worse damage and long term issues, but Nick used it sarcastically.
399
1133180
4910
آسیب‌های بسیار بدتر و مشکلات طولانی‌مدت منجر شود، اما نیک از آن به طعنه استفاده کرد.
18:58
He said, "Oh, they dragged you in with a spiral fracture in your femur.
400
1138100
3750
او گفت: "اوه، آنها تو را با شکستگی مارپیچ در استخوان ران خود به داخل کشاندند.
19:01
That would have done wonders for your leg."
401
1141940
1900
این برای پای تو معجزه می کرد." داشت
19:03
He was being sarcastic.
402
1143870
1390
طعنه می زد
19:05
Ha ha ha ha.
403
1145559
971
ها ها ها ها ها.
19:06
"Yeah, that was quite a significant break and saw me in traction."
404
1146700
3229
"بله، این یک استراحت بسیار مهم بود و من را در کشش دید."
19:10
Now here I said that this saw me in traction.
405
1150255
4800
حالا اینجا گفتم که این من را در کشش دید.
19:15
Now here, obviously, 'saw' is the past tense of 'see', but here
406
1155155
4600
اکنون در اینجا، بدیهی است که "دیدم" زمان گذشته "see" است، اما اینجا
19:19
I'm, I'm using it to mean the result of this was me in traction.
407
1159755
5839
هستم، من از آن به این معنی استفاده می کنم که نتیجه آن من در کشش بودم.
19:25
So, I might say, "Committing a crime saw me in prison for 20 years."
408
1165645
5480
بنابراین، ممکن است بگویم: "ارتکاب جرم باعث شد تا 20 سال در زندان باشم."
19:31
"Taking this course saw me achieve my goals and getting a job."
409
1171295
5760
گذراندن این دوره باعث شد که به اهدافم رسیدم و شغلی پیدا کردم.
19:37
Okay, so we can use saw to mean resulted in.
410
1177235
3750
بسیار خوب، بنابراین ما می توانیم از اره به معنای نتیجه استفاده کنیم.
19:41
This isn't a very common usage, but this was a very off the
411
1181085
4040
این یک کاربرد خیلی رایج نیست، اما این یک مکالمه کاملاً غیرمجاز و
19:45
cuff, unplanned conversation and it was used in conversation.
412
1185125
3510
برنامه ریزی نشده بود و در مکالمه استفاده می شد.
19:48
"In the hospital for months.
413
1188805
1319
"ماهها در بیمارستان.
19:50
What does that mean?
414
1190335
539
این به چه معناست؟
19:51
In traction is when you're, uh, you know when you've got like
415
1191244
2811
در کشش زمانی است که شما، اوه، می دانید زمانی که
19:54
the leg wrapped up and then it's, it's held up, it's like suspended.
416
1194834
4061
پایتان را بسته اید و سپس آن را نگه داشته اید، مانند معلق است.
19:58
Like, like those cartoons where people get run over by trucks."
417
1198995
2599
مانند، مانند آن ها. کارتون هایی که در آن مردم با کامیون ها زیر گرفته می شوند."
20:01
Here, Nick used a phrasal verb, run over.
418
1201900
3550
در اینجا، نیک از یک فعل عبارتی، run over استفاده کرد.
20:05
He said, uh, the characters who get run over by trucks.
419
1205500
4060
او گفت، اوه، شخصیت هایی که با کامیون ها زیر گرفته می شوند.
20:09
So, to get run over is to be hit by a moving vehicle.
420
1209620
5290
بنابراین، زیر گرفتن، ضربه زدن به وسیله نقلیه در حال حرکت است.
20:15
So, it runs you over, or it runs over you, but we "Say, you have been
421
1215119
4851
بنابراین، شما را زیر پا می گذارد، یا از روی شما می گذرد، اما ما "می گوییم شما زیر
20:20
run over, that person was run over."
422
1220020
2680
گرفته اید، آن شخص زیر گرفته شده است."
20:22
I always say to my children, "Don't run out into the road,
423
1222830
2089
من همیشه به فرزندانم می‌گویم: "از جاده فرار نکنید،
20:24
you might get run over."
424
1224919
1601
ممکن است زیر گرفته شوید."
20:26
Be careful, you might get hit by a car.
425
1226649
2230
مراقب باشید، ممکن است با ماشین برخورد کنید.
20:28
"Yeah, and they're just there in the beds like, like puppets.
426
1228969
3141
"آره، و آنها مثل عروسک‌ها روی تخت‌ها هستند.
20:32
Neck brace.
427
1232110
660
20:32
Yeah, absolutely.
428
1232830
950
بند گردن.
آره، کاملاً.
20:33
So, I was stuck in bed and I couldn't roll over because my leg was in traction.
429
1233780
3909
بنابراین، من در رختخواب گیر کرده بودم و نمی‌توانستم غلت بزنم، زیرا پایم در حالت کشش بود.
20:38
Um, I got really bad bed sores.
430
1238189
2671
اوم، واقعاً گرفتار شدم. زخم بستر بد بود.
20:40
Oh, it was really uncomfortable.
431
1240969
1420
اوه، واقعا ناراحت کننده بود.
20:42
How old were you?
432
1242399
641
چند ساله بودی؟
20:43
Like 11 years old.
433
1243240
1080
مثل 11 سالگی.
20:44
God.
434
1244460
130
20:44
I was going insane.
435
1244730
1479
خدایا. داشتم
دیوانه می شدم.
20:46
Yeah, yeah.
436
1246289
450
آره، آره.
20:47
But then when I got into a wheelchair — amazing.
437
1247129
2911
اما بعد که سوار ویلچر شدم - شگفت انگیز.
20:50
And on crutches, I was like Speedy Gonzales."
438
1250040
2520
گونزالس سریع."
20:53
I refer to a character here, Speedy Gonzales.
439
1253630
3950
من در اینجا به شخصیتی اشاره می کنم ، Speedy Gonzales.
20:57
Now I'm assuming that everyone knows who this character is, but you may not.
440
1257600
5109
حالا من فرض می کنم که همه می دانند این شخصیت کیست، اما شما ممکن است ندانید.
21:02
Speedy Gonzales is a cartoon character from when I was a child, back in
441
1262810
3839
Speedy Gonzales یک شخصیت کارتونی از دوران کودکی من در دهه
21:06
the 80s, who could run really fast.
442
1266649
3480
80 است که می توانست خیلی سریع بدود. به
21:10
That's why he was called Speedy Gonzales.
443
1270139
2140
همین دلیل او را Speedy Gonzales نامیدند.
21:12
And so this little mouse is a character that comes up in regular conversation
444
1272580
5389
و بنابراین این موش کوچولو شخصیتی است که در مکالمات منظم
21:17
when I'm talking about being fast.
445
1277980
1870
زمانی که من در مورد سریع بودن صحبت می کنم، ظاهر می شود.
21:20
I'll say, "Oh, I'm like Speedy Gonzales running all over the place."
446
1280250
2969
من می گویم: "اوه، من مثل اسپیدی گونزالس هستم که همه جا را می دود."
21:23
So, to run really, really fast as a pop culture reference.
447
1283219
4980
بنابراین، به عنوان یک مرجع فرهنگ پاپ، واقعا، واقعاً سریع اجرا کنید.
21:29
"You couldn't stop me.
448
1289209
950
"تو نمی توانستی جلوی من را بگیری.
21:30
So it, it really stands out as one of my most significant, um..."
449
1290200
5020
بنابراین، واقعاً به عنوان یکی از مهم ترین من برجسته می شود، اوم..."
21:35
I use the phrasal verb here, stands out.
450
1295520
3350
من در اینجا از فعل عبارتی، stands out استفاده می کنم.
21:38
If something stands out, then it's a prominent thing.
451
1298920
4870
اگر چیزی برجسته است، پس آن یک چیز برجسته است.
21:43
So, I'm talking about memories and I say, "This memory stands out in my mind."
452
1303970
5330
بنابراین، من از خاطرات صحبت می کنم و می گویم: "این خاطره در ذهن من برجسته است."
21:49
So, I'm saying this memory is prominent.
453
1309359
2671
بنابراین، من می گویم این خاطره برجسته است.
21:52
I remember this particular incident because it was so monumental.
454
1312060
4690
من این حادثه خاص را به خاطر می آورم زیرا بسیار به یاد ماندنی بود.
21:56
It had such an impact on my life.
455
1316800
1700
این چنین تأثیری در زندگی من داشت.
21:58
It was very painful.
456
1318500
1380
خیلی دردناک بود
21:59
So, I really remember it.
457
1319949
1431
بنابراین، من واقعا آن را به یاد دارم.
22:01
This moment stands out for me.
458
1321500
2590
این لحظه برای من برجسته است.
22:04
This was a standout moment.
459
1324149
1531
این یک لحظه برجسته بود.
22:06
"My most significant accidents.
460
1326409
1660
"مهمترین تصادفات من.
22:08
I may have had many.
461
1328069
1101
ممکن است من تصادفات زیادی داشته باشم.
22:09
I broke my toe while I was with you, didn't I?
462
1329380
1880
وقتی با شما بودم انگشت پام شکست، نه؟
22:11
Yeah, that was weird.
463
1331260
1220
آره، عجیب بود.
22:13
We had two small children at the time.
464
1333430
1740
ما در آن زمان دو بچه کوچک داشتیم.
22:15
We had nappy bin bags.
465
1335180
1580
ما کیسه های پوشک داشتیم.
22:16
And you put the nappies in this bin."
466
1336950
1920
و شما پوشک ها را در این سطل قرار دهید."
22:19
Here, this might be a really obvious one, but because American English
467
1339060
3360
در اینجا، این ممکن است واقعاً واضح باشد ، اما چون انگلیسی آمریکایی در
22:22
is quite dominant internationally, I thought I should point it out.
468
1342420
4659
سطح بین‌المللی کاملاً مسلط است، فکر کردم باید به آن اشاره کنم.
22:27
A nappy in American English is a diaper.
469
1347149
3691
پوشک در انگلیسی آمریکایی یک پوشک است.
22:31
So, this is a nappy.
470
1351270
1240
بنابراین، این یک پوشک است.
22:32
We don't use diaper at all.
471
1352715
2110
ما اصلا از پوشک استفاده نمی کنیم.
22:35
That's not a word that we use here.
472
1355405
1540
این کلمه ای نیست که ما اینجا استفاده می کنیم.
22:36
We know what it is, but we don't use it in the UK.
473
1356965
2490
ما می دانیم که چیست، اما از آن در بریتانیا استفاده نمی کنیم.
22:39
"And just keep on stuffing them in until it's completely full.
474
1359975
2359
"و فقط به پر کردن آنها ادامه دهید تا کاملاً پر شود.
22:42
And then you tie it off, and you pull it out, and it's big, like
475
1362695
3439
و سپس آن را می بندید و بیرون می آورید و بزرگ است، مانند
22:46
a big snake of pooey nappies.
476
1366134
1870
یک مار بزرگ پوشک.
22:48
Yeah, yuck!
477
1368004
621
22:48
And, um..."
478
1368865
770
22:49
Tie off.
479
1369845
1510
خاموش
22:51
So, to tie off means, obviously, to tie a knot in something, but
480
1371465
3860
بنابراین، گره زدن، بدیهی است که به معنای گره زدن در چیزی است، اما
22:55
specifically to fasten something or hold something, usually at its end.
481
1375335
4820
مشخصاً چیزی را بستن یا نگه داشتن چیزی، معمولاً در انتهای آن.
23:00
So, we tied off the bin.
482
1380245
2060
بنابراین، سطل زباله را بستیم.
23:02
So, this was a long bin full of nappies, nappies, nappies that we'd stuffed down.
483
1382415
4449
بنابراین، این یک سطل بلند پر از پوشک، پوشک، پوشک بود که ما آنها را پر کرده بودیم.
23:06
When you fill it up, you get the end and you tie it off so
484
1386905
3410
وقتی آن را پر می کنید، انتهای آن را می گیرید و آن را می بندید
23:10
that each end has a knot in it.
485
1390315
2310
تا هر انتها یک گره در آن باشد.
23:12
And then we put it in the big bin outside for the bin men to collect.
486
1392675
3530
و سپس آن را در سطل بزرگ بیرونی قرار دادیم تا سطل‌ها جمع شوند.
23:16
"And so, you then said, "I'll take it downstairs."
487
1396944
2926
"و به این ترتیب، شما سپس گفتید، "من آن را به طبقه پایین می برم."
23:19
And I said, I'm sure I probably very gentlemanly offered you some help."
488
1399920
4410
و من گفتم، مطمئنم که احتمالاً خیلی جنتلمنانه به شما کمک کرده ام.
23:24
Here, Nick, to use the word gentlemanly, I, in a gentlemanly way,
489
1404370
4290
اینجا، نیک، برای استفاده از کلمه جنتلمنی، من به صورت جنتلمن
23:28
I offered to carry the bag for you.
490
1408700
2490
پیشنهاد دادم که کیف را برای شما حمل کنم.
23:31
Now, to do something gentlemanly, it means you do it in a way that
491
1411400
4169
حالا یک کاری را جنتلمنانه انجام دهید یعنی آن را طوری انجام دهید که
23:35
is in the manner of a gentleman.
492
1415589
2571
به روش آقا باشد.
23:38
So, you behave like a gentleman would, which would be to be kind
493
1418230
4180
بنابراین، شما مانند یک جنتلمن رفتار می کنید، که این امر می تواند مهربانی
23:42
and considerate and protective and helpful, particularly towards women.
494
1422440
5335
و ملاحظه کاری و محافظ و کمک کننده باشد، به ویژه در مورد زنان.
23:47
So, he was offering to help me, because I'm a woman, and he was saying, "I'll do
495
1427805
4110
بنابراین، او به من پیشنهاد کمک می کرد، چون من یک زن هستم، و می گفت: "من
23:51
that horrible job, that slightly risky, dangerous job, um, carrying that smelly
496
1431915
4740
آن کار وحشتناک را انجام می دهم، آن کار کمی خطرناک و خطرناک، اوم، آن
23:56
bag of nappies down the stairs, because I can see you might fall and hurt yourself.
497
1436665
4660
کیسه پوشک بدبو را از پله ها پایین می کشم، زیرا می بینم ممکن است بیفتی و به خودت صدمه بزنی.
24:01
I'll do it for you, darling."
498
1441325
1490
من این کار را برایت انجام می دهم عزیزم."
24:02
Obviously, I declined and broke my toe.
499
1442924
2461
واضح است که نپذیرفتم و انگشت پام شکست.
24:05
""No, no, no."
500
1445544
351
24:05
And I said, "Well, be careful."
501
1445895
860
«نه، نه، نه.»
و من گفتم: «خب، مراقب باش.»
24:06
And you're like, "Oh, I'll trip over this."
502
1446835
1390
و شما می‌گویید: «اوه، من به این موضوع می‌روم.»
24:08
And I'm like, "Well, carry it properly."
503
1448265
1600
و من می‌گویم: «خب، آن را درست حمل کن.
24:10
The next thing I hear, dung, dung, dung.
504
1450250
2710
چیز بعدی که می‌شنوم، سرگین، سرگین، سرگین است.
24:13
"Ah, a toe!"
505
1453530
510
«آه، یک انگشت پا!»
24:14
Well, I knew instantly because my, when I fell, my legs went out to the side and
506
1454720
7130
خوب، من فوراً فهمیدم زیرا وقتی افتادم، پاهایم به کناری رفتند و
24:21
with our little banisters going down.
507
1461880
2140
با نرده‌های کوچکمان پایین رفتند.
24:24
That's what they're called, isn't it?
508
1464130
1000
24:25
The banisters going down the side, the rail.
509
1465130
2249
نرده‌ها از کناره پایین می‌روند،
24:27
The banister is the bit on the top.
510
1467440
1860
24:29
It's the, I guess...
511
1469470
1550
24:31
The rails.
512
1471140
650
24:31
The rails, yeah, probably in the banister.
513
1471800
1520
ریل.
24:33
The foot closest to the banister and the rails had caught, like two or three toes
514
1473400
4710
نزدیک‌ترین پایم به نرده و ریل‌ها گیر کرده بود، مثل دو یا سه انگشتش که
24:38
had caught And obviously I kept going but my toes were caught and I heard the
515
1478120
4710
گیر کرده بود و بدیهی است که من به راه ادامه می‌دادم، اما انگشتان پایم گیر کرده بود و صدای
24:42
crack, I heard it and I felt it and then when I looked at my foot as I came to a
516
1482840
5260
ترک را شنیدم، آن را شنیدم و آن را احساس کردم و سپس وقتی به پایم نگاه کردم
24:48
stop, I looked at it and my toe was just pointing out at a right angle to my foot."
517
1488100
6840
ایستادم، به آن نگاه کردم و انگشت پام فقط با زاویه ای راست به پایم اشاره می کرد.»
24:55
All right, here I mentioned the word right angle.
518
1495080
2850
بسیار خوب، در اینجا به کلمه زاویه راست اشاره کردم.
24:57
If something is at a right angle, then it's at 90 degrees.
519
1497930
3200
اگر چیزی در زاویه قائمه باشد ، در 90 درجه است.
25:01
That's a right angle.
520
1501149
1241
این یک زاویه راست است.
25:02
So, my toe was sticking out at 90 degrees from where it should have been.
521
1502500
4250
بنابراین، انگشت پا من 90 درجه از جایی که باید می بود بیرون زده بود.
25:06
It was at a right angle.
522
1506850
1240
در زاویه راست قرار داشت.
25:08
"I was like, "Yeah, that's definitely broken."
523
1508610
1540
"من می گفتم "آره، قطعاً خراب است."
25:10
And it was so painful.
524
1510239
1050
و این خیلی دردناک بود.
25:11
I always think that in those situations when someone's dislocated something
525
1511459
3210
من همیشه فکر می کنم که در آن مواقعی که کسی چیزی را جابجا کرده
25:14
or broken something to a point where it's really, um, sitting on the
526
1514669
5181
یا چیزی را شکسته تا جایی که واقعاً، اوم، در
25:19
wrong angle, that you would just, you're in pain anyway, you just
527
1519850
3365
زاویه اشتباه نشسته است، به هر حال تو درد داری، فقط
25:23
grab it and snap it back into place.
528
1523215
1700
آن را می گیری و سر جایش می زنی.
25:25
But I couldn't let anyone come anywhere near me.
529
1525935
2140
اما من نمی توانستم اجازه دهم کسی به من نزدیک شود. می
25:28
I was like, do not touch it.
530
1528075
1260
خواستم به آن دست نزنم.
25:29
This is horrendous.
531
1529485
810
این وحشتناک است.
25:30
Even when I got to the hospital, I was like, "Don't touch my toe."
532
1530295
2690
به بیمارستان گفتم: "به انگشت پایم دست نزن."
25:33
I think you have to do that within the first like, five seconds.
533
1533295
2860
فکر می کنم باید این کار را در اولین لایک، پنج ثانیه انجام دهید.
25:36
Before the swelling sets in.
534
1536205
1180
قبل از شروع تورم.
25:37
But if you..."
535
1537385
430
اما اگر شما..."
25:38
Here, I use the phrasal verb, set in.
536
1538004
2540
در اینجا، من از فعل عبارتی، set in.
25:40
So, when something sets in, it begins.
537
1540695
2760
بنابراین، وقتی چیزی وارد می‌شود، شروع می‌شود.
25:43
And we usually use this.
538
1543475
1310
و ما معمولا از این استفاده می کنیم.
25:45
Um, when, when talking about health, so talking about swelling or
539
1545035
5160
اوم، وقتی در مورد سلامتی صحبت می کنیم، در مورد تورم یا
25:50
disease or a substance might set in.
540
1550235
4250
بیماری یا یک ماده صحبت می شود.
25:54
Rot in your house, if you have a leak, then damp might set
541
1554564
5190
پوسیدگی در خانه شما، اگر نشتی داشته باشید، ممکن است رطوبت ایجاد شود
25:59
in or dry rot might set in.
542
1559754
2271
یا پوسیدگی خشک ایجاد شود.
26:02
So, it's when something's begins and starts to spread when you have
543
1562065
4020
بنابراین، زمانی است که چیزی وجود دارد. شروع می شود و زمانی که شما آسیب می بینید شروع به گسترش می کند، به
26:06
an injury, it will slowly start to spread until it really balloons up.
544
1566085
4410
آرامی شروع به گسترش می کند تا زمانی که واقعاً بالا بیاید. با شروع آن فرآیندها
26:10
Everything will become inflamed as those processes begin.
545
1570524
3861
همه چیز ملتهب خواهد شد .
26:14
So, the swelling sets in.
546
1574415
1909
بنابراین، تورم شروع می‌شود.
26:16
"If you cut your hand and you've got skin hanging off, the first
547
1576514
3401
"اگر دستت را قطع کنی و پوستت آویزان شده باشد، اولین
26:19
thing I do is just tear it off.
548
1579915
1239
کاری که انجام می‌دهم این است که آن را پاره کنم.
26:21
Oh.
549
1581195
240
26:21
Because if you leave it on, it's, it's like, perpetual, longer
550
1581674
4181
اوه.
چون اگر آن را بگذاری، مثل همیشه، طولانی‌تر است. در
26:25
term, just pain and discomfort.
551
1585855
2400
اصطلاح، فقط درد و ناراحتی.
26:28
It's better to just get it off."
552
1588255
1380
بهتر است آن را کنار بگذارید."
26:29
Well, I hope you enjoyed that.
553
1589655
1700
خوب، امیدوارم از آن لذت برده باشید.
26:31
If you did find any value in this lesson today, then please give this video a
554
1591405
5720
اگر امروز ارزشی در این درس پیدا کردید ، لطفاً این ویدیو را لایک کنید
26:37
like, be sure to subscribe, and why not leave me a comment to tell me which word
555
1597125
4579
، حتماً مشترک شوید، و چرا برای من کامنت نمی گذارید تا به من بگویید کدام کلمه
26:41
or phrase you found most interesting.
556
1601704
2550
یا عبارت برای شما جالب تر بود.
26:44
Until next time, take very good care, and goodbye.
557
1604694
3840
تا دفعه بعد، خیلی خوب مراقبت کنید و خداحافظ.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7