UK vs US Food - Dinner Traditions, Meals, and Etiquette

Hello, everyone, and welcome to English like a  native with me, Anna, and a very special guest,  

سلام، همه، و مانند یک بومی با من، آنا، و یک مهمان بسیار ویژه به انگلیسی خوش آمدید

you might recognize Lindsey on the famous award  winning “All Ears English Podcast”, which has had  

،   ممکن است لیندسی را در جایزه معروف «پادکست انگلیسی همه گوش‌ها» که

over 200 million downloads, which is insane.  Hello, Lindsey. Thank you for joining us today.

بیش از ۲۰۰ میلیون دانلود داشته است، بشناسید، که دیوانه کننده است. سلام لیندسی از اینکه به ما پیوستید، از شما ممنونم.

Hey, Anna, thanks for having me on  the show. I'm excited to be here. 

هی، آنا، از اینکه من را در برنامه حضور داشتی متشکرم. من برای حضور در اینجا هیجان زده هستم.

Well, we've just had a really interesting  conversation over on your channel about  

خوب، ما به تازگی یک گفتگوی بسیار جالب در کانال شما درباره

breakfast and how Breakfast has changed and  some of the differences between breakfast in  

صبحانه و چگونگی تغییر صبحانه و برخی از تفاوت‌های بین صبحانه

the UK and breakfast in America. So now we're going to talk about dinner. 

در بریتانیا و صبحانه در آمریکا داشته‌ایم. خب حالا در مورد شام صحبت می کنیم.

So, I want to start off by talking  about dinner etiquette. Now,  

بنابراین، می‌خواهم با صحبت درباره آداب شام شروع کنم. اکنون،

there's quite a few rules that stick in my  head about things you should and shouldn't do.  

قوانین زیادی درباره کارهایی که باید و نباید انجام دهید در ذهن من وجود دارد.

What the first thing that springs to mind  when you think about dinner etiquette,

وقتی به آداب شام فکر می‌کنید اولین چیزی که به ذهنم می‌رسد

The first thing that comes to my mind is elbows,  so ‘no elbows on the table’, right. That was for  

، اولین چیزی که به ذهنم می‌رسد آرنج‌هاست، بنابراین «آرنج روی میز نباشد» درست است. این به

some reason, that was a really common thing that  we were saying around the house, ‘no elbows on  

دلایلی بود، این یک چیز واقعاً رایج بود که در خانه می‌گفتیم، «آرنج

the table’. And even now today, when I'm chatting  at the end of a dinner, I try not to do it. After  

روی میز نباشد». و حتی امروز، وقتی در پایان یک شام مشغول گپ زدن هستم، سعی می‌کنم این کار را انجام ندهم. بعد از

dinner has been cleared even. It's tempting, but  I try not to do it. So ‘no elbows on the table’.

شام هم پاک شد. وسوسه انگیز است، اما سعی می کنم این کار را نکنم. بنابراین "آرنج روی میز وجود ندارد".

It’s so funny, isn't it? That's the first  thing that was on my list as well. So, I'm  

خیلی خنده دار است، اینطور نیست؟ این اولین چیزی است که در فهرست من نیز وجود داشت. بنابراین، من

quite surprised you brought that one up first. Interesting. 

کاملاً متعجبم که اول آن را مطرح کردید. جالب هست.

But I can understand if as  children, you're kind of sat there,  

اما من می‌توانم درک کنم که اگر در کودکی به نوعی آنجا

looking at your board, it could look rude, right? Right? Because I feel the same. I always think oh,  

نشسته‌اید،   به تابلوی خود نگاه کنید، ممکن است بی‌ادب به نظر برسد، درست است؟ درست؟ چون منم همین حس رو دارم من همیشه فکر می کنم اوه

I shouldn't do it. Because I always  have my mom's voice in the back of  

،   نباید این کار را انجام دهم. چون همیشه صدای مادرم پشت

my head saying don't do that. But I  don't know why I don't really get it.

سرم است که می گوید این کار را نکن. اما نمی‌دانم چرا واقعاً متوجه نمی‌شوم.

Same. Because I personally, especially when the  meal is clear. And maybe you've had dessert,  

یکسان. چون من شخصاً، مخصوصاً وقتی که وعده غذایی روشن است. و شاید دسر خورده باشید

there's a little dessert plate on the table.  I feel like I can engage more in conversation  

،   یک بشقاب دسر کوچک روی میز وجود دارد. احساس می‌کنم می‌توانم بیشتر در این مکالمه شرکت

like this, right? And so, I've always got  that narrative going in my head too Anna  

کنم، درست است؟ و بنابراین، من هم مثل تو همیشه این روایت را در ذهن

just like you. ‘Get your elbows off.’ But then I feel like I sit back  

دارم آنا. «آرنج‌هایت را بردارید.» اما بعد احساس می‌کنم

too much. Do you feel that way?  I'm disengaged at that point.

بیش از حد عقب می‌نشینم. آیا شما چنین احساسی دارید؟ من در آن نقطه جدا هستم.

Yeah. Yeah. And but I guess that's also brings me on to  

آره آره و اما من حدس می‌زنم که این مرا

another one which is ‘not to slouch’ at the table.  Yes. Able, especially if it's a, you know, a  

به یکی دیگر می‌برد که «نباید سر میز خم شوم». آره. می‌توانید، مخصوصاً اگر یک

really posh restaurant or you’re dining with your  grandparents or someone special in the family.  

رستوران بسیار شیک باشد یا با پدربزرگ و مادربزرگتان یا فردی خاص در خانواده غذا می‌خورید.

Thing was an absolute no, no. And I think it's  the same thing isn't it's the idea of disengaging.  

موضوع یک نه مطلق بود، نه. و من فکر می‌کنم این همان چیزی است که ایده جدا کردن نیست.

You want to seem engaged and like you're  enjoying the meal and the company was yes.

می‌خواهید درگیر به نظر برسید و انگار در حال لذت بردن از غذا هستید و شرکت بله بود.

Yes, I love it. And another one that, of  course is really important to remember,  

بله، من آن را دوست دارم. و مورد دیگری که البته به خاطر سپردن آن بسیار مهم است،

especially as we get involved in the conversation,  this is more involved with food on the table is  

مخصوصاً وقتی درگیر گفتگو می‌شویم، این موضوع بیشتر با غذای روی میز درگیر می‌شود،

‘don't double dip’. Oh, yes! 

«دوباره نشوید». آه بله!

When you have a chip or you're going for  the dip, or guacamole is really common  

وقتی چیپس می‌خورید یا می‌خواهید غوطه‌ور شوید، یا

in the US if you're having Mexican food,  ‘don't dip twice’, right? Obviously very  

اگر غذای مکزیکی می‌خورید، گواکامول واقعاً در ایالات متحده رایج است، «دوبار آب نخورید»، درست است؟ واضح است که بسیار

rude. But it's easy to kind of forget if  we get involved with the conversation. So

بی ادب است. اما فراموش کردن آن آسان است اگر درگیر مکالمه شویم. بنابراین

Yeah, especially since the whole COVID  pandemic, I felt more uncomfortable  

بله، به خصوص از زمان همه گیری کووید، اکنون احساس ناراحتی بیشتری کردم

now. Even with buffets anything that's  kind of left out or where there's food  

. حتی با بوفه‌ها، هر چیزی که به نوعی حذف می‌شود یا جایی که غذا

where there was you would all put your hands  into pick. And I think this heightened sense of  

وجود دارد، همه شما دستتان را انتخاب می‌کنید. و من فکر می‌کنم این حس بهداشتی افزایش یافته است

hygiene. Yeah, has definitely started to impact  my enjoyment of that kind of dining experience.

. بله، قطعاً روی لذت من از این نوع غذا خوردن تأثیر گذاشته است.

Sadly, yeah, I think hopefully, you know,  

متأسفانه، بله، امیدوارم، می دانید،

things will come back and we'll start to enjoy  things again. But things have changed a lot.

همه چیز برمی گردد و ما دوباره شروع به لذت بردن از چیزها خواهیم کرد. اما همه چیز خیلی تغییر کرده است.

Absolutely. But ‘never double dip’. Never. Okay,  okay, so another one that I remember from being a  

کاملا. اما "هرگز دوبار شیب" نکنید. هرگز. خوب، خوب، پس یکی دیگر که از

child, but I can't remember the exact phrase  I was always told not to sing at the table.  

کودکی به یاد دارم، اما دقیقاً این عبارت را به خاطر نمی‌آورم که همیشه به من می‌گفتند سر میز آواز نخوان.

I've always been a musical person. I love singing.  And as a youngster and a young adult, even I'd  

من همیشه اهل موسیقی بوده ام. من آواز خواندن را دوست دارم. و به عنوان یک جوان و یک جوان، حتی من همیشه

sing all the time, a sign of happiness I imagined.  But I would be told off if I sang at the table.  

آواز می خواندم، نشانه ای از خوشبختی که تصور می کردم. اما اگر سر میز بخوانم به من گفته می شود.

They'd say something along the lines of ‘singing  at your meals, trouble at your heels’. Something  

آنها چیزی شبیه به "آواز خواندن در وعده های غذایی شما، مشکل در پاشنه های شما" می گفتند. یه چیزی

like that. In the north, we have all these  sayings to remind people of behavior. And,  

شبیه اون. در شمال، ما همه این جملات را برای یادآوری رفتار مردم داریم. و،

and yeah, something along those  lines was ‘not to sing at the table’.

و بله، چیزی در امتداد این موارد این بود که «سر میز نخوانیم».

Wow, that one I've never heard before. I guess  it goes to the idea of you know, they don't want  

وای اون یکی که تا حالا نشنیده بودم حدس می‌زنم این به این فکر است که می‌دانید، آن‌ها

kids to be distracted and maybe like finding a  friend at the next table and just distracting  

نمی‌خواهند بچه‌ها حواسشان پرت شود و شاید دوستی در میز کناری پیدا کنند و فقط

the adults. Right? That makes sense. Yeah, I love  it. Another thing I would say is ‘never comment  

حواس بزرگ‌ترها را پرت کنند. درست؟ این منطقی است. بله عاشقش هستم. چیز دیگری که می‌توانم بگویم این است که «هرگز

on someone else's food in a negative way’. This  is interesting. So, this is beyond just physical  

درباره غذای دیگران نظر منفی نداشته باشید». جالب است. بنابراین، این فراتر از

table manners. But you know, people who do this  and it drives me nuts. I'm a kind of vegetarian  

رفتارهای فیزیکی میز است. اما می دانید، افرادی که این کار را انجام می دهند و من را دیوانه می کند. من به نوعی گیاهخوار

leaning. And sometimes I order things that  your typical meat eater might think looks  

هستم. و گاهی اوقات چیزهایی سفارش می‌دهم که ممکن است به نظر گوشتخوار معمولی شما

weird. And I've had people Look, I get my take  my foot on the table, and someone might say, Oh,  

عجیب باشد. و من از مردم داشتم نگاه کنید، من پایم را روی میز می‌گذارم، و ممکن است کسی بگوید، اوه،

no one wants to hear that about  what they're about to eat.

هیچ‌کس نمی‌خواهد درباره چیزی که می‌خواهند بخورند، بشنود.

So yeah. One that I find quite interesting. And I'm  

پس آره. یکی که به نظرم خیلی جالبه و من

keen to know if this is the same in the States,  if there's a selection on a plate of something,  

مشتاقم بدانم که آیا این در ایالات متحده نیز همینطور است، اگر در بشقاب چیزی انتخاب شده باشد،

whether it's little spring rolls or olives or  something. There's a number of them, ‘you should  

خواه اسپرینگ رول کوچک باشد یا زیتون یا چیز دیگری. تعدادی از آنها وجود دارد، "شما

never take the last one without checking that  everyone's happy for you to take the last one’.  

هرگز نباید آخرین مورد را بدون بررسی اینکه همه خوشحال هستند که شما آخرین مورد را بگیرید."

And the reason I find this interesting is because  if someone speaks up and is brave enough to say,  

و دلیل اینکه این موضوع را جالب می‌دانم این است که اگر کسی حرفش را بزند و آنقدر شجاع باشد که بگوید:

“Does anyone mind if Have the last one”. You're  never going to say, “No, sorry, I want to eat it.”  

«آیا کسی مهم نیست که آخرین مورد را داشته باشد». شما هرگز نخواهید گفت: "نه، متاسفم، من می خواهم آن را بخورم."

So, I don't know why we asked the question. But we  do. And everyone of course, as of course, have it,  

بنابراین، من نمی دانم چرا ما این سوال را مطرح کردیم. اما ما انجام می دهیم. و البته همه، همانطور که البته دارند،

take it. But you if you take it without  asking, then it could be deemed as rude.

آن را بگیرند. اما اگر بدون درخواست آن را بگیرید، ممکن است بی‌ادب تلقی شود.

This is always a thing. Anytime I'm  dining in a group, there's always one  

این همیشه یک چیز است. هر زمان که در یک گروه غذا می‌خورم، همیشه

last piece of something there. And there's always  a dialogue going on in everyone's mind guaranteed,  

آخرین قطعه از چیزی آنجا وجود دارد. و همیشه یک دیالوگ در ذهن همه در جریان است،

you know, should I take it? What should I do?  Should I ask? I think it doesn't make sense to ask  

می‌دانید، آیا باید آن را قبول کنم؟ باید چکار کنم؟ باید بپرسم؟ من فکر می کنم منطقی نیست که بپرسیم

because it's, you know, we're social beings,  we evolved to socialize, to stay alive,  

زیرا، می دانید، ما موجوداتی اجتماعی هستیم، تکامل یافته ایم تا اجتماعی شویم، زنده بمانیم،

protect ourselves. So that's still very hardwired  in our mind, we have to have harmony in the group.  

از خود محافظت کنیم. بنابراین این هنوز در ذهن ما بسیار سخت است ، ما باید در گروه هماهنگی داشته باشیم.

And I think that's what's going through  our mind when we think about that. Yeah,  

و فکر می‌کنم این چیزی است که وقتی به آن فکر می‌کنیم در ذهن ما می‌گذرد. بله

of course, you could take it no one's gonna  say ‘No’, but I think we still want to ask,  

، البته، می‌توانید قبول کنید که هیچ‌کس نمی‌گوید «نه»، اما فکر می‌کنم هنوز می‌خواهیم بپرسیم،

it's sort of something we have to do. Yeah, showing respect, isn't it? Actually. 

این چیزی است که باید انجام دهیم. آره، احترام گذاشتن، اینطور نیست؟ در حقیقت.

Yeah, sure. You're right. You're right.

اره حتما. حق با شماست. حق با شماست.

What about ‘hats’? What about hats? 

در مورد "کلاه" چطور؟ کلاه چطور؟

Is it ok not to wear a hat at the table?

آیا پوشیدن کلاه سر میز اشکالی ندارد؟

You know that's a good question. I don't wear  a lot of hats. So, I don't pay attention to  

میدونی که سوال خوبیه من کلاه زیادی نمی‌گذارم. بنابراین، من زیاد به آن توجه نمی‌کنم

that too much. But I would assume it's polite to  take your hat off. If you go into a restaurant,  

. اما فکر می‌کنم مودبانه است که کلاه خود را بردارید. اگر به رستوران بروید،

I think that would be good manners. Especially  for a man if it's a woman wearing kind of a  

فکر می‌کنم این رفتار خوبی خواهد بود. مخصوصاً برای یک مرد، اگر زنی باشد که

more fashionable hat that goes with the hair,  goes with the look, that's probably okay. I  

کلاه شیک‌تری به سر می‌کند که با موها می‌آید، با ظاهرش هماهنگ است، احتمالاً اشکالی ندارد.

think it was just if you're thinking about like a  typical baseball cap, which I think guys probably  

فکر می‌کنم فقط اگر به یک کلاه معمولی بیسبال فکر می‌کنید، که فکر می‌کنم بچه‌ها

were more in the US than in the UK is my guess.  Maybe think they should probably take that off.

احتمالاً در ایالات متحده بیشتر از بریتانیا بودند، فکر می‌کنم. شاید فکر می کنند که احتمالا باید آن را حذف کنند.

Yeah, it's tricky, isn't it? My partner has  very curly hair. That's like crazy. And if he  

آره، مشکل است، اینطور نیست؟ شریک زندگی من موهای بسیار مجعدی دارد. این مثل دیوانه است. و اگر    آن

doesn't wash it and style it, it's a, you know,  it's a mess. And he feels he feels embarrassed  

را نشوید و به آن حالت ندهد، می‌دانید، این یک آشفتگی است. و او احساس می کند که از این بابت خجالت

about it. So, he wears a cap all the time,  unless he started his hair specifically,  

می کشد. بنابراین، او همیشه کلاه می‌پوشد، مگر اینکه موهایش را به‌طور خاص شروع کرده باشد،

I haven't really asked him about it.  But for him, it must be quite a dilemma.  

من واقعاً در مورد آن از او نپرسیده‌ام. اما برای او، باید کاملاً یک معضل باشد.

If he's going anywhere to eat, because  you know, he'll have to take it off. And  

اگر قرار است جایی برای غذا خوردن برود، چون می‌دانید، باید آن را کنار بگذارد. و

once you've put your hat on, you're  going to have hat hair when they do.

وقتی کلاه خود را بر سر گذاشتید، وقتی آنها این کار را انجام دادند، موهای کلاهی خواهید داشت.

Right, right, right. That's a good point. That  could be a dilemma for sure. So interesting.

درست، درست، درست است. نکته خوبی است. مطمئناً این می تواند یک معضل باشد. بسیار جالب.

In terms of sitting typical  house, if we're going to  

از نظر خانه معمولی نشستن ، اگر قرار

someone else's home, then it's expected. ‘The  host will tell you where you should sit’.

باشد به خانه شخص دیگری برویم، پس انتظار می رود. « میزبان به شما می‌گوید کجا باید بنشینید».

Yes, I think it just depends on whose home you're  going to. And how formal that dinner party is,  

بله، من فکر می‌کنم بستگی به این دارد که به خانه چه کسی می‌روید . و آن مهمانی شام چقدر رسمی است،

right? If we're talking about a formal dinner  party, sometimes the guest will have taken the  

درست است؟ اگر در مورد یک مهمانی شام رسمی صحبت می کنیم ، گاهی اوقات مهمان

time to think through like a wedding. Where are  people sitting? Who are they sitting next to?  

وقت صرف کرده است تا مانند یک عروسی فکر کند. مردم کجا نشسته اند؟ کنار کی نشسته اند؟

And what do we want in terms of connection  and conversation? But honestly, I'd say most  

و از نظر ارتباط و گفتگو چه می خواهیم؟ اما صادقانه بگویم، در

of the time, if it's just a backyard barbecue,  or just kind of at a normal dinner party, most  

بیشتر مواقع، اگر فقط یک باربیکیو در حیاط خلوت باشد، یا فقط در یک مهمانی شام معمولی، اکثر

hosts probably don't think about it. But you could  wait like I would wait to sit down and observe.

میزبان‌ها احتمالاً به آن فکر نمی‌کنند. اما شما می‌توانید مثل من منتظر بمانید تا بنشینم و تماشا کنم.

If you’re not sure always asking I think is fine.  I tend to say it doesn't. Can we sit anywhere?  

اگر مطمئن نیستید که همیشه بپرسید، فکر می کنم خوب است. من تمایل دارم که بگویم اینطور نیست. میتونیم هرجا بشینیم؟

Does it matter where I sit? Yeah! 

مهم نیست کجا بشینم؟ آره

I know for me as a mum with a  one-year-old and a three-year-old,  

من به عنوان یک مادر با یک کودک یک ساله و یک کودک سه ساله می

it's really important that I separate  them, but I sit close to both of them so  

دانم،   واقعاً مهم است که آنها را جدا کنم، اما نزدیک هر دوی آنها می نشینم تا

that I can, you know, manage the  chaos. That is our meal time.

بتوانم هرج و مرج را مدیریت کنم. زمان غذای ما همین است.

So let me move us on to a little quiz. There are  

بنابراین اجازه دهید ما را به یک مسابقه کوچک سوق دهم.

dishes I'm sure in every country that have names  that don't clearly indicate what the dish is. So,  

مطمئنم در هر کشوری   غذاهایی وجود دارند که نام‌هایی دارند که به وضوح نشان نمی‌دهند که این غذا چیست. بنابراین،

I thought it would be fun for us to exchange  some typical dishes with unusual names and  

فکر کردم برای ما جالب است که برخی از غذاهای معمولی را با نام‌های غیرمعمول با هم عوض کنیم و

see if the other person can guess what that dish  actually is. I'm going to kick things off with...

ببینیم که آیا طرف مقابل می‌تواند حدس بزند که واقعاً آن غذا چیست. من می خواهم کارها را با ...

Okay. A ‘Yorkshire pudding’.  

خیلی خوب. یک "پودینگ یورکشایر".

Any idea of what a Yorkshire pudding is?

آیا می دانید پودینگ یورکشایر چیست؟

I have a feeling this is some kind of a like a more of a meat-based pie.

من احساس می کنم که این نوعی پای بیشتر شبیه یک پای گوشتی است.

This is a side to a meat-based dish for sure you'd  have it with meats. You'd never have it alone. 

این غذای گوشتی است که مطمئناً آن را با گوشت میل خواهید کرد. شما هرگز آن را به تنهایی نخواهید داشت.

Got it. Got it. But it's You're right. It's not sweet. 

فهمیدم. فهمیدم. اما حق با شماست شیرین نیست.

It's not it's the same thing A Yorkshire pudding is made from.. 

این همان چیزی نیست که پودینگ یورکشایر از

It's kind of like a pastry it's  made from egg and flour and milk,  

آن درست می‌شود.. شبیه شیرینی‌ای است که از تخم‌مرغ و آرد و شیر درست می‌شود،

and often is like a deep dish and you'll pour  gravy into it. So, you'd have it with like beef,  

و اغلب مانند یک ظرف عمیق است و درون آن سس می‌ریزید. بنابراین، می‌توانید آن را با گوشت گاو میل کنید،

for example, like a beef dinner on a Sunday  you'd have Yorkshire pudding on the side  

برای مثال، مانند یک شام با گوشت گاو در روز یکشنبه، پودینگ یورکشایر را در کنار آن

with gravy and it holds the gravy and then get  softer and softer and it's really, really yummy.

با سس می‌نوشید و سس را نگه می‌دارد و سپس نرم‌تر و نرم‌تر می‌شود و واقعاً، واقعاً خوشمزه است.

Wow, sounds savory, for sure. Okay, something that's quite  

وای، مطمئناً خوشمزه به نظر می رسد. بسیار خوب، چیزی

like closely related. ‘Toad in the hole’. 

که کاملاً مرتبط است. "وزغ در سوراخ".

I've never heard of that before.  Like, what is that, Anna?

من قبلاً در مورد آن چیزی نشنیده بودم. مثلاً آنا چیست؟

Okay, so ‘a toad in the hole’ is sausages that  are cooked within a huge Yorkshire pudding. You  

بسیار خوب، پس «وزغ در سوراخ» سوسیس‌هایی است که درون یک پودینگ بزرگ یورکشایر پخته می‌شوند.

put the sausages in a big casserole dish  and you pour in the Yorkshire pudding mix  

سوسیس‌ها را در یک ظرف بزرگ کاسرول قرار می‌دهید و در مخلوط پودینگ یورکشایر می‌ریزید

so that the sausages are literally cooked into  the Yorkshire pudding, and they look like they're  

تا سوسیس‌ها به معنای واقعی کلمه در پودینگ یورکشایر پخته شوند و به نظر می‌رسند که

like swimming in a sea of Yorkshire pudding when  it's cooked. And I guess that's why it's called  

مانند شنا کردن در دریای پودینگ یورکشایر در هنگام پختن آن هستند. و حدس می‌زنم به همین دلیل است که به آن

toad in the hole because they're in a hole and it  looks like little toads popping up out of water. 

وزغ در سوراخ می‌گویند زیرا آنها در یک سوراخ هستند و به نظر می‌رسد وزغ‌های کوچکی از آب بیرون می‌آیند.

Interesting. Yeah. 

جالب هست. آره

So, a lot of meat-based dish. It sounds like  meat is very traditional. In the past. It was a 

بنابراین، بسیاری از غذاهای مبتنی بر گوشت. به نظر می رسد که گوشت بسیار سنتی است. در گذشته.

It was a treat. It was something that you'd  have, you know, a couple of days a week,  

این یک لذت بود. این چیزی بود که می‌دانستید، چند روز در هفته،

definitely the weekends whereas now,  unfortunately, we've gone kind of too far with  

مطمئناً آخر هفته‌ها، در حالی که اکنون، متأسفانه، ما تا حدودی از آن فراتر رفته‌ایم

it. And I think it's the same in many countries.  Meat can feature in almost every meal of every day  

. و من فکر می کنم در بسیاری از کشورها همینطور است. گوشت می تواند تقریباً در هر وعده غذایی هر روز وجود داشته باشد

and we’re eating too much. Right. Yes. 

و ما بیش از حد می خوریم. درست. آره.

And it's not good for our health. It's not good  for the environment. So, it's not good for the  

و برای سلامتی ما خوب نیست. برای محیط زیست خوب نیست. بنابراین، البته برای حیوانات خوب نیست

animals of course. So, Yeah. Absolutely. 

. پس آره. کاملا.

Okay. Do you want to throw some meals at me? Sure.

باشه. میخوای چندتا غذا برام پرت کنی؟ مطمئن.

This is something I ate a lot as a kid. 

این چیزی است که من در کودکی زیاد می خوردم.

Ambrosia. Do you know what that is?

شهد. آیا می دانی آن چیست؟

Ambrosia. Yes. So, this is, 

شهد. آره. بنابراین،

this is something like a custard kind of pudding. 

این چیزی شبیه به نوعی پودینگ کاسترد است.

Yeah, it is kind of a Yeah, I would say pudding is  

بله، به نوعی آره است، من می گویم

the best way to describe it. Do you know  what's in it? Any idea or the flavours?

پودینگ بهترین راه برای توصیف آن است. آیا می دانید چه چیزی در آن است؟ هر ایده یا طعم؟

I’m guessing like a vanilla or  milk, creamy milk or something? 

حدس می‌زنم وانیل یا شیر، شیر خامه‌ای یا چیزی؟

It's canned sweet fruit mini marshmallows,  shredded coconut and sour cream or Cool Whip. 

این میوه شیرین کنسرو شده مینی مارشمالو، نارگیل خرد شده و خامه ترش یا کول ویپ است.

This is something that I used to  have a lot as a kid during barbecue. 

این چیزی است که من در کودکی هنگام کباب کردن زیاد داشتم.

So it's commonly as a side on a plate with  a burger or a hot dog and then coleslaw. And  

بنابراین معمولاً به عنوان کناری روی بشقاب با یک همبرگر یا هات داگ و سپس سالاد کلم است. و

then it might be a dessert that goes along with  a barbecue at least that's how I ate it as a kid.

سپس ممکن است دسری باشد که همراه با کباب باشد، حداقل من در کودکی آن را اینگونه می خوردم.

Yeah, I'm really interested  now to give that a try. It's  

بله، من واقعاً علاقه مند هستم اکنون آن را امتحان کنم.

not quite like I imagined. I was thinking  more like a We had like a tapi.. tapioca or

کاملاً آنطور که تصور می کردم نیست. من بیشتر شبیه یک تاپیوکا یا

Yeah. It's not quite that liquidy. Okay. 

آره فکر می‌کردم. آنقدرها هم روان نیست. باشه.

And it's a little thicker than that. Like you can  actually scoop it out and put it on that plate. 

و کمی ضخیم تر از آن است. مثل اینکه واقعاً می‌توانید آن را بردارید و در آن بشقاب بگذارید.

Okay. I haven't had it in years.  

باشه. سالهاست که آن را ندارم.

And honestly, the thing about the about the US dining culture is that  

و صادقانه بگویم، چیزی که در مورد فرهنگ غذاخوری ایالات متحده وجود دارد این است که

things are so regional. Right? So now I'm in  Denver, no one would eat ambrosia in Colorado. 

همه چیز بسیار منطقه ای است. درست؟ بنابراین اکنون من در دنور هستم، هیچ کس در کلرادو آمبروسیا نمی خورد.

Right! But in the Northeast and the Midwest,  

درست! اما در شمال شرقی و غرب میانه،

they use a lot of sour cream or kind of white  foods. Okay, so it's very regional indifference.  

آنها مقدار زیادی خامه ترش یا غذاهای سفید استفاده می کنند. بسیار خوب، پس این یک بی تفاوتی منطقه ای است.

I think anyone out here almost wouldn't even  know what it is. That's the interesting part.

فکر می‌کنم هر کسی اینجا تقریباً نمی‌داند چیست. قسمت جالبش همینه

We have something similar in this  country. And considering how small  

ما چیزی مشابه در این کشور داریم. و با توجه به اینکه چقدر کوچک

we are. It always fascinates me. As a kid growing up. I loved  

هستیم. همیشه من را مجذوب خود می کند. به عنوان یک بچه در حال بزرگ شدن. من عاشق خمیر

meat and potato pasties and  the pasties, you know, like a  

گوشت و سیب زمینی و شیرینی‌ها بودم، می‌دانید، مثل یک

savory pastry and it's just this pocket and they'd  have stuff it with meat and potatoes and onion and  

شیرینی خوش طعم و فقط همین جیب است و آن‌ها آن را با گوشت و سیب‌زمینی و پیاز پر

it was delicious. And this was a really nice  snack or lunch. You might have it for lunch. 

می‌کردند و خوشمزه بود. و این یک میان وعده یا ناهار واقعاً خوب بود. ممکن است آن را برای ناهار بخورید.

Yeah. In the South, they  

آره در جنوب،

don't have meat and potato anything so there's not  meat and potato pies or meat and potato pasties. 

آنها گوشت و سیب زمینی ندارند، بنابراین پای گوشت و سیب زمینی یا خمیر گوشت و سیب زمینی وجود ندارد.

You asked for one even in like a store  that like a chain like Greg's were in  

شما حتی در فروشگاه‌هایی که مانند فروشگاه‌های زنجیره‌ای مانند گرگ

the North of Greg's store would serve meat  and pasties. Down here they don't do it. 

در شمال فروشگاه گرگ، گوشت و شیرینی سرو می‌کنند، درخواست کردید. این پایین این کار را نمی کنند.

Like No 

لایک کنید،

Surely Yeah 

مطمئناً بله،

Surely you should introduce it to the  southerners because it's one of the best things.

مطمئناً باید آن را به جنوبی‌ها معرفی کنید زیرا یکی از بهترین چیزها است.

If people eat a little bit less meat  because it is so heavy right potatoes  

اگر مردم کمی کمتر گوشت بخورند چون خیلی سنگین است، درست است

meat so heavy and is it's I guess  it's a little bit warmer there or?

گوشت بسیار سنگین است و آیا حدس می‌زنم  آنجا کمی گرم‌تر باشد یا؟

Well, yeah. When the weather's warmer, and we  certainly have warmer weather in the summers  

اره. وقتی هوا گرم‌تر است، و مطمئناً این روزها تابستان‌ها هوای گرم‌تری داریم

these days, but I think I  think there's still a lot 

، اما فکر می‌کنم هنوز

a lot of people who are happy to  eat meat and heavy meals over here. 

خیلی‌ها هستند که از خوردن گوشت و غذاهای سنگین در اینجا خوشحال هستند.

Yeah, sure! I think it's actually  

اره حتما! من فکر می کنم در واقع این

something that needs addressing in our country.  We're dealing with more and more obesity  

چیزی است که در کشور ما نیاز به رسیدگی دارد. ما با چاقی بیشتر و بیشتر

in our children trying to address this at kind  of like school level with, you know, educating  

در کودکانمان روبه‌رو هستیم که سعی می‌کنند این مشکل را در سطح مدرسه با آموزش دادن به

people about food and how to cook and I think the  biggest problem is the price of food, healthy food  

مردم در مورد غذا و نحوه پخت و پز و من فکر می‌کنم بزرگترین مشکل قیمت غذا، هزینه‌های غذای سالم است.

costs a fortune and unhealthy food and sugary  processed food is really cheap. Absolutely.

یک غذای ثروتمند و ناسالم و غذای فرآوری شده شیرین واقعاً ارزان است. کاملا.

In the US. We talk a lot about  the concept of a ‘food desert’. 

در امریکا. ما درباره مفهوم «صحرای غذا» زیاد صحبت می‌کنیم.

Unfortunately, low-income neighbourhoods that  don't have access even to a grocery store where  

متأسفانه، محله‌های کم‌درآمدی که حتی به خواربارفروشی دسترسی ندارند که

you could get fresh produce. So, they end  up having to just eat at fast food places  

می‌توانید محصولات تازه تهیه کنید. بنابراین، در نهایت مجبور می‌شوند فقط در

or bodegas and it just perpetuates the problem of  bad health and it's so sad. We have a lot of food  

فست‌فودها یا غذاخوری‌ها غذا بخورند و این فقط مشکل سلامت بد را تداوم می‌بخشد و این بسیار غم‌انگیز است. ما غذای زیادی

like in a place like I'm thinking of like parts of  Manhattan, Upper Manhattan, more low-income areas,  

داریم   مثلاً در مکانی مانند من به آن فکر می‌کنم مانند بخش‌هایی از منهتن، منهتن بالا، مناطق کم‌درآمدتر،

just total food deserts. Crazy. 

فقط کل بیابان‌های غذا. دیوانه.

So from food desert, I'm going  to bring you another one. 

پس از صحرای غذا، یکی دیگر را برایتان بیاورم.

Okay, I'm ready! A Ploughman's Lunch. 

باشه، من آماده ام! ناهار یک شخم زن.

Oh, I Well, I mean, this feels I  

اوه، من خوب، منظورم این است که من

can imagine who ate it, right? Someone out in the  fields working the fields and therefore I would 

می توانم تصور کنم چه کسی آن را خورده است، درست است؟ شخصی در مزرعه‌ها در مزارع کار می‌کند و بنابراین

I would also guess it might have meat  in it again, but not much some meat  

من نیز حدس می‌زنم که ممکن است دوباره گوشت در آن باشد، اما مقدار زیادی گوشت

to keep going. I don't know Anna what is it? The Ploughman's Lunch is a cheese based meal 

برای ادامه دادن آن کم است. نمی دانم آنا چیست؟ ناهار Ploughman's Lunch یک وعده غذایی بر پایه

Cheese? Yeah, it would normally come out on a board  

پنیر است  پنیر؟ بله، معمولاً روی تخته

and there'd be a big chunk of cheese and then  it's pickle you have to have pickle on there some  

بیرون می آید   و یک تکه پنیر بزرگ وجود دارد و بعد آن ترشی است که باید روی آن ترشی

form of pickle and bread a big wedge of bread. So,  you're right it's something that the workers could  

نوعی ترشی و نان یک تکه نان بزرگ داشته باشید. بنابراین ، حق با شماست، این چیزی است که کارگران

just grab. It's lots of protein, fats and carbs to  keep them going and then some of them will have an  

فقط می‌توانند آن را بگیرند. پروتئین، چربی و کربوهیدرات زیادی برای حفظ آنها وجود دارد و سپس برخی از آنها

option to add an egg in there. So a boiled egg,  hard-boiled egg and maybe some ham and maybe a  

گزینه ای برای اضافه کردن تخم مرغ در آنجا خواهند داشت. بنابراین یک تخم مرغ آب پز، تخم مرغ آب پز و شاید مقداری ژامبون و شاید یک

couple of grapes or something else on the side but  yeah, typically a cheese bread and pickle dish. 

جفت انگور یا چیز دیگری در کنار آن ، آره، معمولاً یک نان پنیری و ترشی.

Okay, so it keeps people going in the middle of  the day and the heat right out in the fields.  

بسیار خوب، بنابراین باعث می‌شود که مردم در وسط روز و گرما در مزارع بیرون بروند.

I love it. I love it. Nice. What about a Welsh Rarebit? 

عاشقشم. عاشقشم. خوب. در مورد Rarebit ولزی چطور؟

Welsh Rabbit? Did you say... or? 

خرگوش ولزی؟ گفتی... یا؟

‘Rarebit’ not ‘rabbit’ sounds  a bit like ‘rabbit’. Rarebit. 

"Rarebit" نه "rabbit" کمی شبیه "خرگوش" به نظر می رسد. Rarebit.

No idea. 

نظری ندارم.

It's basically like a runny cheese on toast. So, it's a very, very basic dish. Very yummy. 

این در اصل مانند یک پنیر آبدار روی نان تست است. بنابراین، این یک غذای بسیار بسیار ابتدایی است. خیلی خوشمزه.

Sounds great. So, I mean, we have really  one of the most common dishes here is  

عالیه. بنابراین، منظورم این است که ما واقعاً یکی از رایج‌ترین غذاهای اینجا

‘grilled cheese’. We love grilled cheese.  So that sounds somewhat similar to that. 

«پنیر کبابی» است. ما عاشق پنیر کبابی هستیم. بنابراین تا حدودی شبیه به آن به نظر می رسد.

How would you eat grilled cheese? So, I like to eat it with tomato soup. 

پنیر کبابی را چگونه می خورید؟ بنابراین، من دوست دارم آن را با سوپ گوجه فرنگی بخورم.

All right. Grilled cheese and  

خیلی خوب. پنیر کبابی و

tomato soup and I like to pile like multiple  kinds of cheese on there. Oh, it’s so good.

سوپ گوجه فرنگی و من دوست دارم مانند چند نوع پنیر در آنجا انباشته کنم. اوه، خیلی خوب است.

So, would you do is put the  cheese in the soup on the top? 

بنابراین، آیا می‌خواهید پنیر را در سوپ روی آن قرار دهید؟

No. You could dip your sandwich probably not  in like fancy companies probably that’s not  

نه. احتمالاً نمی‌توانید ساندویچ‌تان را در شرکت‌های شیک فرو ببرید، احتمالاً

the best table manners in public  but at home, you could do it. Yeah,  

بهترین رفتار سفره‌ای در جمع نیست، اما در خانه، می‌توانید این کار را انجام دهید. بله،

just a cup of tomato soup and then a sandwich.  Like a, you know, the grilled cheese sandwich. 

فقط یک فنجان سوپ گوجه فرنگی و سپس یک ساندویچ. مثل یک ساندویچ پنیر کبابی.

Ah, okay so it’s already sandwich. Like  a ‘cheese toastie’ we would call it. 

آه، خوب پس ساندویچ شده است. ما آن را مانند یک «نان تست پنیر» می نامیم.

Yeah, and just on the side. So, tomato soup  on the side. Very, very common meal in the US. 

بله، و فقط در کنار. بنابراین، سوپ گوجه فرنگی در کناره. وعده غذایی بسیار بسیار رایج در ایالات متحده.

Can I ask you one more? Sure, yeah. 

میتونم یکی دیگه بپرسم؟ مطمئنا، بله.

Do we have time for one more? All right. So, I have a feeling  

آیا برای یکی دیگر وقت داریم؟ خیلی خوب. بنابراین، من این

you're not gonna know this one. Fluffernutter sandwich. 

احساس را دارم که شما این یکی را نخواهید دانست. ساندویچ فلافرناتتر.

Fluffernutter sandwich.

ساندویچ فلافرناتتر.

Yeah. Or just a fluffernutter?

آره یا فقط یک fluffernutter؟

I'm going to assume that it's maybe peanut butter. 

من فرض می کنم که شاید کره بادام زمینی باشد.

Oh, yeah. And candy floss or something. 

اوه، آره و نخ آب نبات یا چیز دیگری.

Candy floss? Oh, so you say cotton candy, don't you over there? 

پشمک؟ اوه، پس شما می گویید آب نبات پنبه ای، آن جا نیستید؟

Oh, cotton candy. Interesting. No,  no, it's no. Oh, gosh, that would be  

اوه، آب نبات پنبه ای. جالب هست. نه، نه، نه. اوه، خدا، این عجیب خواهد بود

weird. But this is this is weird, too. So, this is basically a peanut  

. اما این هم عجیب است. بنابراین، این اساساً یک

butter and fluff sandwich. Do you know what fluff is? 

ساندویچ کره بادام زمینی و کرک است. آیا می دانید کرک چیست؟

No. It's a like kind of  

نه. این شبیه به

liquid marshmallow is basically what it is. Right. 

مارشمالو مایع است که اساساً همان چیزی است که هست. درست.

It's a can of liquid marshmallow  fluff. And so kids would have it  

این یک قوطی کرک مارشمالو مایع است . و بنابراین بچه ها آن را

at school. This is something kids would  eat for lunch. So, it's not a fancy dinner. 

در مدرسه خواهند داشت. این چیزی است که بچه‌ها برای ناهار می‌خورند. بنابراین، این یک شام فانتزی نیست.

A sandwich with peanut butter and then fluff.  And that's and then between two pieces of very  

یک ساندویچ با کره بادام زمینی و سپس کرکی. و این و سپس بین دو تکه

bad for you white bread. That's kind of that  was a typical lunch that kids would have when  

نان سفید برای شما بسیار بد است. این یک ناهار معمولی بود که بچه‌ها وقتی که

I was a kid in the 80s. Right. Okay. 

من بچه دهه 80 بودم می‌خوردند. درست. باشه.

So, fluffernutter. Yeah. Yeah. I mean, it sounds similar  

بنابراین، fluffernutter. آره آره منظورم این است که

to peanut butter and we say peanut butter and jam  on toast. I think you say peanut butter jelly. 

شبیه کره بادام زمینی است و روی نان تست می گوییم کره بادام زمینی و مربا . فکر کنم بگید ژله کره بادام زمینی.

Yes. I'm gonna throw one at you as the last one on this  

آره. من یکی از آنها را به عنوان آخرین مورد در این مسابقه کوچک به شما می‌زنم

little this little quiz. And it's a.. don't blush. Spotted dick.

. و این یک .. سرخ نشوید. دیک خالدار

Oh, yeah, I know this one because I had a My best friend growing up was actually British.  

اوه، آره، من این یکی را می‌دانم، زیرا بهترین دوستم در دوران رشد، در واقع بریتانیایی بود.

Now. This is a kind of a dessert. I know that. Yeah. 

اکنون. این یک نوع دسر است. من می دانم که. آره

And is it like kind of a  vanilla based cakey type thing? 

و آیا مانند یک کیک مبتنی بر وانیل است؟

Yeah, that's right. Well, it's a sponge  cake. So, it's a white sponge cake. 

آره درست است. خب، این یک کیک اسفنجی است. بنابراین، این یک کیک اسفنجی سفید است.

Yes. Steamed. 

آره. بخارپز شده.

Okay. And a 

باشه. و یک

Yes. The spotted part of it  

بله. قسمت خالدار آن

is little raisins. Little raisins. Yeah. 

کشمش کوچک است. کشمش کمی. آره

Yeah. It’s okay. That one I did know. So.

آره مشکلی نیست. اون یکی که من میدونستم بنابراین.

Okay, so with that, I'm gonna move on to  traditional foods and meals or traditional  

خوب، پس با آن، من به سراغ غذاها و وعده های غذایی سنتی یا

meals you'd find in a typical American  household. So, if I'm coming to America,  

غذاهای سنتی می روم که در یک خانواده معمولی آمریکایی پیدا می کنید . بنابراین، اگر به آمریکا بیایم

great film “Coming to America”, if I'm  coming to America, and I'm going to hang  

،   فیلم فوق‌العاده "Coming to America" ، اگر به آمریکا بیایم، می‌خواهم

out with some families and have dinner at  their home. What can I expect to be served?

با چند خانواده وقت بگذارم و در خانه آنها شام بخورم . چه چیزی می توانم انتظار خدمت داشته باشم؟

It's tough to answer this question. 

پاسخ دادن به این سوال سخت است.

This is very regional. That’s  what I'm trying to say, Anna. 

این بسیار منطقه ای است. این چیزی است که می‌خواهم بگویم، آنا.

So, our country is so huge. We have a  lot of international influence coming  

بنابراین، کشور ما بسیار بزرگ است. ما نفوذ بین‌المللی زیادی داریم که

into different regions. So, it's really hard to  

وارد مناطق مختلف می‌شود. بنابراین، واقعاً سخت است

say that there is any traditional one meal  or or two or three meals but I would say 

که بگوییم یک وعده غذایی سنتی یا یک وعده غذایی یا دو یا سه وعده غذایی وجود دارد، اما می‌توانم بگویم از نظر

historically, like the meat and  potatoes, a steak and potatoes,  

تاریخی، مانند گوشت و سیب زمینی، استیک و سیب‌زمینی،

with maybe a salad has been historically  a traditional Midwestern meal, I guess. 

شاید با یک سالاد از لحاظ تاریخی یک غذای سنتی غرب میانه بوده است. حدس بزن.

And then other things that are on the menu  that are traditional, of course our, you know,  

و سپس چیزهای دیگری که در منو هستند، سنتی هستند، البته، می‌دانید،

burgers and you know, Americans have expanded into  all sorts of different burgers the blue burger you  

همبرگرهای ما و می‌دانید، آمریکایی‌ها به انواع برگرهای مختلف، همبرگر آبی که

see in the menu, which is the burger with blue  cheese, you know, all sorts of bacon burger. 

در منو می‌بینید، گسترش داده‌اند، که همان همبرگر با پنیر آبی است. می دانید، انواع بیکن برگر.

You'll see all sorts of different putting an egg on the top. 

انواع مختلفی را خواهید دید که یک تخم مرغ را در بالا قرار می دهند.

Hotdogs those are very typical. Meatloaf is another thing. I don't  

هات داگ ها بسیار معمولی هستند. میت لوف چیز دیگری است. من نمی

know do you guys do meatloaf in the UK? It makes me shudder a little bit. My  

دانم آیا شما بچه ها در بریتانیا میت لوف می کنید؟ یه ذره بهم میلرزه

mum made a meatloaf when I was a kid. I  used to feed to the dog under the table. 

وقتی من بچه بودم، مادرم یک قرص گوشت درست کرد. عادت داشتم به سگ زیر میز غذا بخورم.

Yeah. Me too, I can't really remember what it was.

آره من هم واقعا یادم نمیاد چی بود

Yeah, this is really this is more something I  would eat as a kid in the 80s too. I don't know  

بله، این واقعاً چیزی است که من در دهه 80 در کودکی می خوردم. نمی‌دانم آیا این غذا

if this is traditionally served in the  household with kids anymore but it is  

به‌طور سنتی دیگر در خانه با بچه‌ها سرو می‌شود یا نه، اما

ground beef with eggs, bread  crumbs just kind of shaped into a  

گوشت چرخ‌کرده با تخم‌مرغ، خرده‌های نان است که به شکل یک

loaf and then right and sometimes it has  ground pork or sausage but it really is so  

نان و سپس درست است و گاهی اوقات گوشت خوک یا سوسیس چرخ‌کرده دارد، اما واقعاً خیلی

hard to say what is typical American other  than your baseball and your barbecue foods.

سفت است. به غیر از بیسبال و غذاهای کبابی شما چه چیزی معمولی آمریکایی است.

Yeah. It's kind of the same in the UK really, you know,  

آره در انگلستان واقعاً همینطور است، می‌دانید،

we've got such variety these days but I think if  you came to my house then you possibly be offered  

ما این روزها چنین تنوعی داریم، اما فکر می‌کنم اگر  به خانه من بیایید، احتمالاً به شما

fajitas is what I usually offer to guests when  they come over. Because they're really easy and  

فاهیتا پیشنهاد می‌شود که من معمولاً به مهمانان وقتی می‌آیند پیشنهاد می‌کنم . زیرا آنها واقعاً آسان و

very tasty. So, fajitas and lasagna is another one  that we love but like you said it's like that meat  

بسیار خوشمزه هستند. بنابراین، فاهیتا و لازانیا یکی دیگر از مواردی است که ما آن را دوست داریم، اما همانطور که شما گفتید مانند آن گوشت

and veg kind of thing with a salad on the side. Stew is another one we'd like to do our stews  

و سبزیجات با سالاد کنار آن است. خورش دیگری است که می‌خواهیم خورش‌هایمان

over here and you know stews  can be very tasty especially  

را اینجا درست کنیم و می‌دانید که خورش‌ها می‌توانند بسیار خوشمزه باشند، مخصوصاً

in the colder months are really hearty meal. And then we have our very traditional  

در ماه‌های سردتر، واقعاً غذای مقوی هستند. و سپس ما غذای بسیار سنتی خود را داریم

dish which is fish and chips. Okay, yeah that is definitely

که ماهی و چیپس است. خوب، بله قطعاً همینطور است

And we have fish and chip shops which is  like, like battered fish which is done in  

و ما فروشگاه‌های ماهی و چیپس داریم که شبیه ماهی کوبیده شده است که

deep fried in oil and then your thick  chunky chips which are our hot potato chips,  

در روغن سرخ می‌شود و سپس چیپس‌های غلیظ و کلفت شما که چیپس‌های داغ ما هستند،

not the kind of crunchy what we call  crisps so hot potato chips and fish,  

نه از آن نوع تردی‌هایی که به آن چیپس می‌گوییم. بنابراین چیپس و ماهی داغ سیب زمینی،

but we have fish and chips in the home as well. We'd buy breaded fish perhaps or fish fingers  

اما ما ماهی و چیپس در خانه نیز داریم. شاید برای بچه ها ماهی سوخاری یا انگشتان ماهی   می خریدیم

for the kids and we might do sweet potato fries,  but it's still a form of that traditional dish.

و ممکن است سیب زمینی سرخ کرده درست کنیم، اما هنوز هم نوعی از آن غذای سنتی است.

I love that. Yeah, the fish and chips.  That's the most typical thing that I  

من آن را دوست دارم. آره، ماهی و چیپس. این معمولی‌ترین چیزی است که

think a lot of people will go to  try to eat when they visit London.

فکر می‌کنم بسیاری از مردم هنگام بازدید از لندن، سعی می‌کنند غذا بخورند.

Also, with fish and chips – mushy peas on  the side which is a really wet, mushy pea. 

همچنین، همراه با ماهی و چیپس، نخود لپه‌ای در کنار آن که یک نخود خیس و خیس است.

Okay. The only other one I've mentioned  

باشه. تنها مورد دیگری که به

besides a roast dinner which is very, very typical  at weekends is the cottage or shepherd's pie which  

جز شام کباب شده که در آخر هفته‌ها بسیار معمولی است، نام بردم، کلبه یا پای چوپانی است که

again is a meat and potato concoction and if it's  cottage or shepherd's will depend on the type of  

دوباره معجون گوشت و سیب‌زمینی است و اگر کلبه یا چوپان باشد به نوع

meat that’s used and the mashed potato on the top  with some carrots and onions and things inside  

گوشتی که استفاده می‌شود بستگی دارد. سیب زمینی پوره شده روی آن با مقداری هویج و پیاز و چیزهای

the mix. But yeah, those are very traditional  English dishes. And I'm feeling a bit hungry now. 

داخل مخلوط. اما بله، آنها غذاهای بسیار سنتی انگلیسی هستند. و الان کمی احساس گرسنگی می کنم.

Yeah. Are you feeling hungry now?  

آره الان احساس گرسنگی می کنی؟

I know. Talking about food can be challenging. I  guess one. One other thing I'll throw out is pizza  

میدانم. صحبت کردن در مورد غذا می تواند چالش برانگیز باشد. حدس می‌زنم یکی. یکی دیگر از چیزهایی که من کنار می گذارم این است که پیتزا

in the US is obviously really popular. But as I  said, it depends on the region. So, in New York,  

در ایالات متحده به وضوح بسیار محبوب است. اما همانطور که گفتم، بستگی به منطقه دارد. بنابراین، در نیویورک،

they like the thin crust that you can kind of fold  and take to go through the city and in Chicago,  

آنها پوسته نازکی را دوست دارند که می‌توانید آن را تا کنید و ببرید و در شهر بچرخید و در شیکاگو،

it's the more deep-dish style and then there's  a there's a Detroit style California style. So.

آن را به سبک ظروف عمیق‌تر و سپس سبک کالیفرنیایی به سبک دیترویت وجود دارد. بنابراین.

Do you call a pizza a pie? So yes, you can. 

آیا به پیتزا پای می گویید؟ بنابراین بله، شما می توانید.

My dad used to say like, “Oh, I  got the pizza pie”. So, you can. 

پدرم می‌گفت: «اوه، پای پیتزا را گرفتم». بنابراین شما می توانید.

Yeah, you may say that, but not much. We don't  

بله، ممکن است این را بگویید، اما نه زیاد. ما

we don't use that often, right?  Just say ‘a pizza’. Get a pizza.

اغلب استفاده نمی کنیم، درست است؟ فقط بگویید "یک پیتزا". پیتزا بگیر

If I said to you, “Do you want  

اگر به شما بگویم، "آیا

pie for dinner”? What do you think? Oh, no. No, I would think apple pie.

برای شام پای کیک می خواهید"؟ شما چی فکر میکنید؟ وای نه. نه، من فکر می کنم پای سیب.

So, you would think of a sweet pie. Yeah, you can’t say just pie in the  

بنابراین، شما به یک پای شیرین فکر می کنید. بله، در فرهنگ آمریکایی نمی‌توان گفت فقط پایی

American culture that would be confusing.  That would. Yeah, I would think it's dessert.

که گیج‌کننده باشد. که می شود. آره فکر کنم دسر باشه

Okay. That’s interesting. For us, pie  is savory, you'd have a steak pie. 

باشه. جالبه. برای ما، پای خوشمزه است، شما یک پای استیک دارید.

Interesting. Or chicken pie, a vegetable pie. We do have  

جالب هست. یا پای مرغ، پای سبزیجات. ما از

apple pies fruit wise that kind of thing. But  you'd have to say that it was a sweet pie, too. 

این نوع میوه‌های پای سیب داریم. اما باید بگویید که پای شیرینی هم بود.

I see. I see. Yeah, context, would be key, I guess. 

می بینم. می بینم. بله، زمینه، کلیدی خواهد بود، حدس می‌زنم.

Yeah, there can be a lot of  misunderstandings for sure. 

بله، مطمئناً ممکن است سوء تفاهم‌های زیادی وجود داشته باشد .

Absolutely. Lindsay, it's been a  

کاملا. لیندسی، خوشحالم که

pleasure again talking to you. Just want to remind  my viewers that we had a great conversation about  

دوباره با شما صحبت کردم. فقط می‌خواهم به بینندگانم یادآوری کنم که

breakfast over on your channel “All Ears English”.  I'll put a link in the description below for my  

در کانال شما «All Ears English» یک گفتگوی عالی درباره صبحانه داشتیم. من پیوندی را در توضیحات زیر می‌گذارم

viewers to go and check out your channel. And if  you guys haven't heard “All Ears English Podcast”,  

تا بینندگان من بروند و کانال شما را بررسی کنند. و اگر «پادکست انگلیسی All Ears» را نشنیده‌اید

then please do go and check it out.  Lindsey, where can we find your podcast?

، لطفاً بروید و آن را بررسی کنید. لیندسی، از کجا می توانیم پادکست شما را پیدا کنیم؟

All right, well, guys, we are on  YouTube as well. So, you could start  

خوب، خوب، بچه ها، ما هم در YouTube هستیم. بنابراین، می‌توانید از

where you are on YouTube. You can type in  “All Ears English”. And you will find us. 

جایی که در YouTube هستید شروع کنید. می‌توانید «All Ears English» را تایپ کنید. و شما ما را پیدا خواهید کرد.

If you are a podcast listener. You can also open  up any app that you use, whether it's Spotify  

اگر شنونده پادکست هستید. همچنین می‌توانید هر برنامه‌ای را که استفاده می‌کنید، اعم از Spotify

or Apple podcasts and search for “All Ears  English Podcast” and just look for the yellow  

یا پادکست‌های Apple، باز کنید و «All Ears English Podcast» را جستجو کنید و فقط زرد رنگ

and you will find us. Fantastic. Fantastic. 

را پیدا کنید و ما را پیدا کنید. خارق العاده. خارق العاده.

Thank you so much again for being here. And guys, if you've enjoyed this conversation,  

باز هم از حضور شما بسیار سپاسگزارم. و بچه‌ها، اگر از این مکالمه لذت بردید،

please add to it by telling us in the comments  what your traditional dishes and if you've tried  

لطفاً با گفتن اینکه چه غذاهای سنتی‌تان را در نظرات به ما می‌دهید، آن را اضافه کنید و آیا

any of the things that we've talked about today. Until next time, take care everyone.  

هر یک از چیزهایی را که امروز درباره آن صحبت کردیم، امتحان کرده‌اید یا خیر. تا دفعه بعد مراقب همه باشید.

Bye! Bye!

خدا حافظ! خدا حافظ!