Learn English Vocabulary Daily #23.2 — British English Podcast

6,616 views ・ 2024-04-16

English Like A Native


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:01
Hello, and welcome to The English Like a Native Podcast.
0
1110
3800
سلام، و به پادکست انگلیسی مانند یک بومی خوش آمدید.
00:05
My name is Anna and you are listening to Week 23, Day 2 of Your English Five a Day.
1
5230
8390
اسم من آنا است و شما در حال گوش دادن به Week 23, Day 2 English Five a Day هستید.
00:15
This is the series that aims to increase your active vocabulary by deep-diving into
2
15204
6880
این مجموعه ای است که هدف آن افزایش دایره لغات فعال شما با غواصی عمیق در
00:22
five pieces every day of the working week.
3
22084
3980
پنج قسمت در هر روز از هفته کاری است.
00:26
And you can get more from your listening experience by becoming a Plus Member,
4
26564
5591
و می‌توانید با عضویت در پلاس، از تجربه شنیداری خود بهره بیشتری ببرید،
00:32
which not only helps to support this podcast to continue and to grow,
5
32555
4614
که نه تنها به حمایت از این پادکست برای ادامه و رشد کمک می‌کند،
00:37
but also gives you access to bonus material, including additional episodes,
6
37470
4760
بلکه به شما امکان دسترسی به مطالب اضافی، از جمله قسمت‌های اضافی،
00:42
transcripts, and vocabulary lists.
7
42470
3119
رونوشت‌ها، و فهرست‌های واژگان را می‌دهد.
00:45
I'll put a link in the show notes.
8
45839
2671
من یک لینک در یادداشت های نمایش قرار می دهم.
00:48
We start today's episode with a verb, and it is subside.
9
48979
6240
اپیزود امروز را با یک فعل شروع می کنیم و آن subside است.
00:55
Subside.
10
55889
1110
فروکش کند.
00:57
We spell this S U B S I D E.
11
57309
5420
این را S U B S I D E می نویسیم.
01:02
Subside.
12
62979
1938
Subside.
01:05
If something subsides, it becomes less — less intense, less violent, less severe.
13
65289
8780
اگر چیزی فروکش کند، کمتر می شود - شدت کمتر، خشونت کمتر، کمتر شدید.
01:14
It decreases or diminishes.
14
74429
2830
کاهش یا کاهش می یابد.
01:17
So, I might say,
15
77659
1040
بنابراین، ممکن است بگویم،
01:19
"The pain in my back has subsided."
16
79119
4150
"درد در کمرم فروکش کرده است."
01:24
It has decreased.
17
84104
1630
کاهش یافته است.
01:26
Here's another example,
18
86510
1250
در اینجا یک مثال دیگر وجود دارد،
01:28
"The storm began to subside as the winds calmed and the rains stopped."
19
88471
6180
"طوفان شروع به فروکش کرد با آرام شدن بادها و توقف باران ها."
01:35
I often find that if I become hungry and I don't satisfy that hunger, I start to
20
95267
8984
من اغلب متوجه می شوم که اگر گرسنه شوم و آن گرسنگی را برطرف نکنم،
01:44
get a really strong pain in my stomach and the hunger becomes a painful hunger.
21
104651
7710
درد شدیدی در معده ام احساس می شود و گرسنگی به گرسنگی دردناک تبدیل می شود.
01:52
But if I continue to ignore that need to eat, then the pain eventually
22
112781
7279
اما اگر به نادیده گرفتن این نیاز به غذا ادامه دهم، در نهایت درد
02:00
subsides and I move into this state where I don't feel hungry at
23
120220
4520
فروکش می‌کند و به این حالت می‌روم که اصلاً احساس گرسنگی نمی‌کنم
02:04
all — actually almost completely goes.
24
124740
2610
- در واقع تقریباً کاملاً از بین می‌رود.
02:08
And then I can last for a little while longer without
25
128390
3010
و بعد می‌توانم برای مدتی بیشتر دوام بیاورم، بدون اینکه
02:11
the niggle of hunger saying,
26
131410
3465
بغض گرسنگی بگویم:
02:14
"You've got to go and eat something."
27
134885
2090
"باید بروی و چیزی بخوری."
02:18
Okay, next on the list is the phrasal verb perk up, perk up.
28
138076
6240
خوب، بعدی در لیست فعل عبارتی perk up، perk up است.
02:24
We spell this perk, P E R K.
29
144566
3290
این پرک را می نویسیم، P E R K.
02:28
Up, U P.
30
148636
1410
Up، U P.
02:30
Perk up.
31
150456
620
Perk up.
02:31
This is a separable phrasal verb, so we could say perk someone up.
32
151326
5280
این یک فعل عبارتی قابل تفکیک است، بنابراین می‌توانیم بگوییم کسی را بالا می‌برد.
02:36
So, I could perk you up if you're feeling down.
33
156821
3660
بنابراین، اگر احساس ناراحتی می کنید، می توانم شما را خوشحال کنم .
02:41
So, what does it mean exactly?
34
161011
1660
بنابراین، دقیقا به چه معناست؟
02:42
Well, to perk up or to perk someone up is to make them become happier
35
162921
5760
خوب، خوشحال کردن یا تشویق کردن کسی به این معنی است که او را شادتر کنید
02:49
or feel better or more energetic.
36
169051
3140
یا احساس بهتر یا پر انرژی تر کنید.
02:52
This is a phrasal verb I often use when my sons or my friends are
37
172746
6450
این یک فعل عبارتی است که من اغلب زمانی از آن استفاده می کنم که پسرانم یا دوستانم
02:59
looking or seeming a little unwell.
38
179196
2600
کمی ناخوشایند به نظر می رسند یا به نظر می رسند.
03:02
They are quiet.
39
182146
1180
ساکت هستند. می
03:03
They are, you know, not so much themselves.
40
183766
3320
دانید، آنها خیلی خودشان نیستند.
03:07
They are less energetic.
41
187606
1500
آنها انرژی کمتری دارند.
03:09
They sit there looking pale and tired.
42
189126
3905
آنها آنجا نشسته اند و به نظر رنگ پریده و خسته به نظر می رسند.
03:13
But then after a cup of tea or a glass of water or a little
43
193431
4590
اما بعد از یک فنجان چای یا یک لیوان آب و یا
03:18
bit of rest they may perk up.
44
198031
3185
کمی استراحت ممکن است احساس کنند.
03:21
They become brighter.
45
201226
2090
روشن تر می شوند.
03:23
They become more talkative, more energetic, and they seem a little better.
46
203576
5650
آنها پرحرف تر، پرانرژی تر می شوند و کمی بهتر به نظر می رسند.
03:29
So, I'd say,
47
209396
500
بنابراین، من می گویم،
03:30
"Oh, you've really perked up.
48
210076
1780
"اوه، شما واقعاً سرحال شده اید.
03:31
That's good.
49
211886
760
این خوب است.
03:33
Maybe you can go to school today."
50
213166
1610
شاید امروز بتوانید به مدرسه بروید."
03:36
Okay, so to perk up.
51
216136
1900
بسیار خوب، پس برای شادی.
03:38
Here's another example sentence,
52
218236
1760
در اینجا یک جمله مثال دیگر وجود دارد،
03:40
"You've had a tough few days studying for your exam, why don't
53
220600
4420
"شما چند روز سختی را برای مطالعه برای امتحان گذرانده اید، چرا
03:45
we go paintballing this weekend?
54
225020
2090
این آخر هفته به پینت بال نرویم؟
03:47
It might just perk you up!"
55
227380
1990
ممکن است شما را خوشحال کند!"
03:50
What helps you to perk up when you're feeling down or if you're feeling tired?
56
230105
5960
چه چیزی به شما کمک می‌کند وقتی احساس ناراحتی می‌کنید یا اگر احساس خستگی می‌کنید، سرحال باشید؟
03:56
I always find the sunshine and more warmth in the air perks me up.
57
236895
6890
من همیشه می بینم که نور خورشید و گرمای بیشتر در هوا مرا خوشحال می کند.
04:04
During the winter I really struggle with my mood, especially if it's a dark, grey
58
244465
5280
در طول زمستان من واقعاً با خلق و خوی خود دست و پنجه نرم می کنم، به خصوص اگر یک روز تاریک و خاکستری باشد
04:09
day or if we've had an entire week of bad weather and I haven't seen the sun
59
249765
6260
یا اگر یک هفته کامل آب و هوای بدی داشته باشیم و من اصلاً خورشید ندیده باشم
04:16
at all and it's just cold all the time.
60
256105
2480
و فقط همیشه سرد باشد.
04:18
A bit of warmth and a bit of light really helps to perk me up.
61
258945
3940
کمی گرما و کمی نور واقعاً به من کمک می کند.
04:23
Music is another thing that perks me up.
62
263755
2210
موسیقی یکی دیگر از چیزهایی است که من را خوشحال می کند.
04:26
If I'm feeling low on energy or maybe a little bit down in my mood putting on a
63
266245
6370
اگر احساس کمبود انرژی دارم یا شاید کمی در خلق و خوی ام ضعیف باشم، قرار دادن یک
04:32
good song and having a sing-along and a bit of a boogie can really perk me up.
64
272615
5790
آهنگ خوب و آواز خواندن و کمی بوگی واقعاً می تواند مرا خوشحال کند.
04:39
Most people say coffee perks them up in the morning.
65
279575
2340
بیشتر مردم می گویند قهوه صبح ها آنها را بیدار می کند.
04:42
Right, moving on, our next word today is a noun, and it is routine.
66
282725
6420
درست است، ادامه می دهیم، کلمه بعدی ما امروز یک اسم است و روتین است.
04:49
Routine.
67
289745
1320
روال.
04:51
We spell this R O U T I N E.
68
291385
4420
ما این R O U T I N E. روتین را می نویسیم
04:56
Routine.
69
296196
1897
.
04:59
Make sure that you're pronouncing that first vowel as /uː/ not
70
299005
4915
مطمئن شوید که اولین مصوت را به صورت /uː/ تلفظ می کنید نه
05:03
/raʊ/, /ruː/ — routine.
71
303920
4170
/raʊ/، /ruː/ — روتین.
05:08
So, a routine is a fixed or typical way of doing something.
72
308810
5990
بنابراین، روتین یک روش ثابت یا معمولی برای انجام کاری است.
05:14
For example, in the morning, my routine is generally the same.
73
314810
5810
به عنوان مثال، صبح ها، روال من به طور کلی یکسان است.
05:20
I wake up first, I open the curtains.
74
320770
3740
اول از خواب بیدار می شوم، پرده ها را باز می کنم.
05:24
I wake up everybody else in the house.
75
324560
2420
من همه افراد دیگر را در خانه بیدار می کنم.
05:27
We all get dressed.
76
327470
2520
همه لباس می پوشیم
05:30
Sometimes I will have a shower before getting dressed, it depends
77
330539
2740
گاهی قبل از پوشیدن لباس دوش می‌گیرم، بستگی
05:33
on what I've done the night before.
78
333279
2100
به کاری دارد که شب قبل انجام داده‌ام.
05:35
But the children just have a wash, and they get dressed, and then we come
79
335779
5080
اما بچه ها فقط یک شست و شو دارند و لباس می پوشند و بعد ما می آییم
05:40
downstairs, and we have breakfast.
80
340859
2050
پایین و صبحانه می خوریم.
05:43
Then after breakfast, we brush our teeth, and we pack our bags.
81
343183
4162
بعد از صبحانه مسواک می زنیم و چمدان هایمان را می بندیم.
05:47
And then we head out to do the school run.
82
347721
2970
و سپس برای اجرای مدرسه حرکت می کنیم.
05:51
So, that's our morning routine and our bedtime routine is
83
351541
4200
بنابراین، این روال صبحگاهی ما است و روال قبل از خواب ما
05:55
the same routine every night.
84
355771
2050
همان روال هر شب است.
05:59
Do you have a set routine of getting up in the morning or
85
359341
5070
آیا برنامه مشخصی برای بیدار شدن در صبح دارید یا
06:04
does it change from day to day?
86
364411
1530
روز به روز تغییر می کند؟ در
06:06
Here's an example sentence,
87
366442
1520
اینجا یک جمله مثال آمده است،
06:08
"I love working in TV — there's no fixed routine.
88
368554
3770
"من عاشق کار در تلویزیون هستم - هیچ روال ثابتی وجود ندارد.
06:12
Every day is different and brings new challenges."
89
372434
3090
هر روز متفاوت است و چالش های جدیدی را به همراه دارد."
06:18
Okay, next on the list is another noun and it is semblance.
90
378334
4990
خوب، بعدی در لیست اسم دیگری است و ظاهر است.
06:23
Semblance.
91
383924
1180
ظاهر.
06:25
We spell this S E M B L A N C E.
92
385664
6873
ما این را S E M B L A N C E می نویسیم
06:32
Semblance.
93
392840
2074
.
06:34
Semblance.
94
394914
920
ظاهر.
06:36
Semblance is the outward appearance of something, how something looks,
95
396674
6290
شباهت ظاهر چیزی است، ظاهر چیزی،
06:43
to have the look of something.
96
403054
1830
داشتن ظاهر چیزی.
06:45
It's very similar to the word 'resemblance' — to resemble something.
97
405174
4480
این بسیار شبیه به کلمه "شباهت" است - شباهت به چیزی.
06:50
So, it gives the impression of something.
98
410504
2700
بنابراین، این تصور چیزی را می دهد.
06:53
Here's an example sentence,
99
413831
1350
در اینجا یک جمله مثال است،
06:55
"The politician's calm demeanour and confident smile gave a
100
415718
3990
"رفتار آرام و لبخند مطمئن سیاستمدار
06:59
semblance of sincerity, but his actions spoke otherwise."
101
419708
6650
ظاهری از صمیمیت می داد، اما اعمال او چیز دیگری را نشان می داد."
07:07
So, in that example, we're saying that the politician, his whole way of being and his
102
427507
6690
بنابراین، در آن مثال، ما می گوییم که سیاستمدار، تمام طرز زندگی و
07:14
confident smile, gave a semblance of, it looked like he was being sincere, he was
103
434247
7220
لبخند اعتماد به نفسش، به نظر می رسد که او صادق است، او
07:21
being honest, because of his smile and how confident he was and how calm he was.
104
441467
6090
صادق است، به دلیل لبخندش و میزان اعتماد به نفسش. بود و چقدر آرام بود
07:28
But his actions, what he actually did suggested that he wasn't being honest.
105
448097
5490
اما اعمال او، کاری که در واقع انجام داد نشان می داد که او صادق نبود.
07:33
He wasn't being sincere.
106
453587
1430
او صادق نبود
07:37
Okay, next and last on our list for today is an adjective and it is standout.
107
457092
7150
خوب، بعدی و آخرین در لیست امروز ما یک صفت است و برجسته است.
07:44
Standout.
108
464572
1120
برجسته.
07:46
We spell this S T A N D O U T.
109
466052
5390
ما این را S T A N D O U T. Standout می نویسیم
07:51
Standout.
110
471442
1120
.
07:53
If something or someone is described as standout, then they are noticed for being
111
473302
6830
اگر چیزی یا شخصی به عنوان برجسته توصیف شود، آنگاه به دلیل
08:00
exceptional, for being better than others, for being the best example of something.
112
480182
7100
استثنایی بودن، بهتر بودن از دیگران، و بهترین نمونه چیزی مورد توجه قرار می گیرد.
08:08
So, for example, if we are all running a race and of the 10 people who ran the
113
488567
7750
بنابراین، به عنوان مثال، اگر همه ما در یک مسابقه شرکت کنیم و از 10 نفری که مسابقه را اجرا کردند،
08:16
race, three people had very good times.
114
496317
4370
سه نفر زمان بسیار خوبی داشتند.
08:20
So, three people ran it in the fastest time, but one person in particular
115
500967
4890
بنابراین، سه نفر آن را در سریع ترین زمان اجرا کردند ، اما یک نفر به طور خاص
08:26
was way ahead of everybody else.
116
506307
2200
خیلی جلوتر از بقیه بود.
08:28
You could say they are a standout runner.
117
508507
3160
می توان گفت آنها یک دونده برجسته هستند.
08:32
They were the standout performance of the day.
118
512177
2460
آنها عملکرد برجسته آن روز بودند.
08:36
Or they gave the standout performance of the day.
119
516177
2610
یا عملکرد برجسته روز را ارائه کردند . پس
08:40
So, it was better than everyone else.
120
520037
2630
از همه بهتر بود.
08:43
It was standout.
121
523157
1190
برجسته بود.
08:44
Here's another example,
122
524934
1210
در اینجا یک مثال دیگر وجود دارد،
08:46
"I think your painting of the flower garden was definitely the
123
526860
2910
"من فکر می کنم نقاشی شما از باغ گل قطعاً
08:49
standout piece in the art exhibition.
124
529770
2090
اثر برجسته در نمایشگاه هنری بود.
08:52
Would you consider selling it?"
125
532330
1530
آیا به فروش آن فکر می کنید؟"
08:55
Alright, that's our five for today.
126
535690
2895
خوب، این پنج مورد امروز ماست.
08:58
Let's do a quick recap.
127
538845
2770
بیایید یک جمع بندی سریع انجام دهیم.
09:01
So, we started with the verb subside.
128
541615
2880
بنابراین، ما با فعل subside شروع کردیم.
09:04
Subside, to become less or to decrease.
129
544855
3480
فروکش کند، کم شود یا کم شود.
09:09
Then we had the phrasal verb perk up to become happier or
130
549205
4500
سپس فعل عبارتی perk up را داشتیم تا شادتر یا
09:13
brighter or more energetic.
131
553705
2220
درخشان تر یا پرانرژی تر شویم.
09:16
Then we had the noun routine, which is a fixed way of doing
132
556785
4330
سپس اسم روتین را داشتیم، که یک روش ثابت برای انجام
09:21
things on a regular basis.
133
561125
1770
کارها به طور منظم است.
09:23
Then we had the noun semblance, a look of something.
134
563835
5075
سپس ما ظاهر اسم را داشتیم ، نگاهی به چیزی.
09:28
So an outward appearance.
135
568940
1860
بنابراین یک ظاهر ظاهری.
09:32
And then we had the adjective standout to be the best example of something,
136
572090
6970
و سپس صفت برجسته را داشتیم تا بهترین مثال برای چیزی باشیم، که به دلیل
09:39
to be noticed for being better than other things or other people.
137
579060
4030
بهتر بودن از چیزهای دیگر یا افراد دیگر مورد توجه قرار بگیریم.
09:43
Now let's do this for pronunciation purposes.
138
583839
3210
حالا بیایید این کار را برای اهداف تلفظ انجام دهیم.
09:47
Please repeat after me.
139
587239
1930
لطفا بعد از من تکرار کنید.
09:49
Subside.
140
589859
1060
فروکش کند.
09:52
Subside.
141
592799
1100
فروکش کند.
09:56
Perk up.
142
596109
930
قدرت گرفتن
09:59
Perk up.
143
599089
910
قدرت گرفتن
10:01
Routine.
144
601839
1170
روال.
10:05
Routine
145
605189
1170
10:09
Semblance.
146
609269
1050
ظاهر روتین.
10:12
Semblance.
147
612439
1110
ظاهر.
10:15
Standout.
148
615408
1420
برجسته.
10:18
Standout.
149
618848
1271
برجسته.
10:22
Fantastic.
150
622159
1160
خارق العاده.
10:23
Now, let's do a little test of your memory.
151
623939
3610
حالا بیایید کمی حافظه شما را آزمایش کنیم.
10:29
I'm not feeling very well today, but I'm much better than I was.
152
629429
4390
امروز حالم خیلی خوب نیست، اما خیلی بهتر از آنچه بودم هستم.
10:33
In fact, when I woke up, I looked like death.
153
633849
3260
در واقع وقتی از خواب بیدار شدم شبیه مرگ شدم.
10:37
I was very pale.
154
637419
1360
من خیلی رنگ پریده بودم.
10:38
I had dark rings under my eyes.
155
638789
2340
حلقه های تیره زیر چشمم بود.
10:41
My voice was really hoarse, and I couldn't function at all.
156
641519
4450
صدای من واقعا خشن بود و اصلا نمی توانستم کار کنم.
10:46
I just sat on the couch looking like a zombie.
157
646019
2700
من فقط روی مبل نشستم و شبیه زامبی ها بودم.
10:49
However, my partner made me a lovely smoothie full of
158
649159
4860
با این حال، شریک زندگی من برای من یک اسموتی دوست داشتنی پر از
10:54
all sorts of healthy goodies.
159
654289
2670
انواع غذاهای سالم درست کرد.
10:57
And after drinking that, I really improved.
160
657449
3920
و بعد از نوشیدن آن، من واقعا بهبود یافتم.
11:01
I suddenly became much more energetic.
161
661369
2680
من ناگهان بسیار پرانرژی شدم. به
11:04
I looked like I had more colour in my face, my voice improved,
162
664089
5050
نظر می رسید که رنگ صورتم بیشتر شده بود، صدایم بهتر شد
11:09
and I felt a lot happier.
163
669159
1080
و احساس خوشحالی بیشتری داشتم. برای توصیف این بهبود از
11:10
What phrasal verb could we use to describe this improvement?
164
670549
5390
چه فعل عبارتی می توانیم استفاده کنیم ؟
11:19
I perked up.
165
679699
1990
ذوق زدم
11:21
Absolutely.
166
681879
1120
کاملا.
11:23
And the groggy feeling I had in my head where I just couldn't think straight, that
167
683499
6120
و احساس گیجی که در سرم داشتم، جایی که نمی‌توانستم درست فکر کنم،
11:29
decreased rapidly over the following hour.
168
689669
3890
در یک ساعت بعد به سرعت کاهش یافت.
11:34
What verb could I use instead of decrease?
169
694799
2780
به جای کاهش از چه فعل می توانم استفاده کنم؟
11:37
If something diminishes and becomes less?
170
697659
2600
اگر چیزی کم شود و کمتر شود؟
11:43
Subside.
171
703529
1250
فروکش کند.
11:44
Yes, my groggy mental fog subsided and I became much clearer over the day.
172
704879
9960
بله، مه روانی من فروکش کرد و در طول روز خیلی شفاف تر شدم.
11:54
My head became clearer over the course of the day.
173
714859
3540
در طول روز سرم روشن تر شد.
11:59
Now, I didn't follow my usual fixed way of doing things this morning
174
719139
7205
حالا، من امروز صبح از روش ثابت معمول خود برای انجام کارها پیروی نکردم،
12:06
because I felt so bad when I woke up.
175
726344
2700
زیرا وقتی از خواب بیدار شدم، احساس بدی داشتم.
12:09
It really messed up the usual way that I do things.
176
729384
3260
واقعاً روش معمول انجام کارها را به هم ریخت. از
12:13
What noun would we use to describe the usual way of doing things?
177
733124
3840
چه اسمی برای توصیف روش معمول انجام کارها استفاده می کنیم؟
12:20
Routine.
178
740319
1110
روال.
12:21
Yes, it really messed up my routine.
179
741439
2940
بله، واقعاً روال من را به هم ریخت.
12:25
But once I had perked up and once my headache and my brain fog had
180
745249
7820
اما یک بار که سرحال شدم و یک بار که سردرد و مه مغزم
12:33
subsided, I got back on top of things.
181
753069
3060
فروکش کرد، دوباره به سر کار افتادم.
12:36
And actually, I had a day that was probably the best day I've had all month.
182
756159
8290
و در واقع، روزی داشتم که احتمالاً بهترین روزی بود که در تمام ماه داشتم.
12:44
So, what adjective could I use to describe the best example of something?
183
764959
4290
بنابراین، از چه صفتی می توانم برای توصیف بهترین مثال چیزی استفاده کنم؟
12:49
This was the best day of the entire month.
184
769249
3010
این بهترین روز کل ماه بود.
12:52
It was a real what day?
185
772269
2190
واقعا چه روزی بود؟
12:55
What adjective?
186
775119
1050
چه صفتی؟
12:57
It was a real standout day.
187
777794
2020
این یک روز برجسته واقعی بود.
13:00
Lots of fantastic things happened.
188
780034
2160
اتفاقات خارق العاده زیادی افتاد.
13:02
It was a standout day.
189
782504
1720
روز برجسته ای بود.
13:05
And by the end of the day, I had a look of, I had an appearance of
190
785784
9227
و در پایان روز، به نظرم رسید که
13:15
being confident and in control.
191
795259
4547
اعتماد به نفس و کنترل داشتم.
13:20
On the underside, I wasn't very confident or in control, especially at work.
192
800636
5790
در قسمت پایین، من خیلی اعتماد به نفس یا کنترل نداشتم، به خصوص در محل کار.
13:26
There was a lot of things going on, and I did feel quite nervous giving
193
806466
3820
چیزهای زیادی در جریان بود، و من در ارائه سخنرانی خود بسیار عصبی بودم
13:30
my presentation, especially given how bad I felt first thing in the morning.
194
810286
4200
، به خصوص با توجه به اینکه اول صبح چقدر احساس بدی داشتم.
13:35
But to everybody else, I gave this performance that made me
195
815056
4790
اما به بقیه، این اجرا را دادم که باعث شد
13:39
look confident and in control.
196
819846
2950
اعتماد به نفس و کنترل به نظر برسم.
13:43
I had a what?
197
823186
2400
من چی داشتم؟ از
13:45
What noun would you use to describe this outward appearance?
198
825666
4350
چه اسمی برای توصیف این ظاهر بیرونی استفاده می کنید؟
13:50
I had...
199
830366
720
من
13:54
a semblance of a woman in control, even if that wasn't really the case.
200
834696
8650
ظاهراً یک زن را در کنترل داشتم، حتی اگر واقعاً اینطور نبود.
14:03
I had a semblance of it.
201
843526
1170
من شباهتی ازش داشتم
14:04
So, despite feeling awful this morning, I was able to perk up quite quickly.
202
844706
6960
بنابراین، علی‌رغم اینکه امروز صبح احساس وحشتناکی می‌کردم، توانستم خیلی سریع خود را تقویت کنم.
14:11
My brain fog and my headaches subsided.
203
851826
2660
مه مغزی و سردردم فروکش کرد.
14:15
And despite not following my usual routine, I had a standout day and
204
855046
4660
و علیرغم اینکه از روال معمول خود پیروی نکردم، روز برجسته‌ای داشتم و
14:19
I gave a standout performance at work and even gave the semblance of
205
859706
5370
در محل کار عملکرد برجسته‌ای ارائه دادم و حتی ظاهر
14:25
someone who is really in control.
206
865436
2830
کسی را داشتم که واقعاً کنترل را در دست دارد.
14:28
So, it was a standout day for me.
207
868935
2120
بنابراین، آن روز برای من یک روز برجسته بود.
14:31
Now let's bring all of these words together once again in today's story.
208
871842
6145
حالا بیایید همه این کلمات را یک بار دیگر در داستان امروز کنار هم بیاوریم.
14:41
Marcus, a 42-year-old seasoned events organiser was looking at
209
881563
5620
مارکوس، یک سازمان دهنده 42 ساله باتجربه رویدادها، به دنبال
14:47
a seemingly impossible challenge: organising a charity marathon in
210
887183
7530
یک چالش به ظاهر غیرممکن بود: سازماندهی یک ماراتن خیریه در
14:54
the bustling heart of New York City.
211
894713
2840
قلب شلوغ شهر نیویورک.
14:58
The event was not just another entry on his CV; it was a labour of love, dedicated
212
898423
6415
این رویداد فقط یک ورودی دیگر در CV او نبود. این یک کار عاشقانه بود که
15:04
to raising funds for childhood education.
213
904858
3220
به جمع آوری بودجه برای آموزش دوران کودکی اختصاص داشت. مارکوس
15:09
With expectations sky-high and the city's eyes upon him, Marcus felt the weight
214
909018
6930
با توقعات بالا و چشمان شهر به او، سنگینی
15:15
of responsibility on his shoulders.
215
915948
1710
مسئولیت را بر دوش خود احساس کرد.
15:18
As the event day loomed closer, Marcus's stress levels were obvious.
216
918928
5570
با نزدیک شدن به روز رویداد، سطوح استرس مارکوس آشکار بود.
15:25
Every detail, from coordinating with city officials for permits to
217
925188
6220
همه جزئیات، از هماهنگی با مقامات شهری برای دریافت مجوز گرفته تا
15:31
arranging logistics for thousands of participants and spectators,
218
931678
4680
تدارکات برای هزاران شرکت کننده و تماشاگر،
15:36
seemed like a huge and daunting task.
219
936858
2940
کار بزرگ و دلهره آور به نظر می رسید.
15:40
However, as the marathon's start neared, and he saw the sea of
220
940148
6310
با این حال، با نزدیک شدن به شروع ماراتن ، و او دریای
15:46
eager faces, Marcus's anxiety began to subside, replaced by a
221
946488
6820
چهره های مشتاق را دید، اضطراب مارکوس شروع به فروکش کرد و با
15:53
surge of adrenaline and excitement.
222
953308
3520
موجی از آدرنالین و هیجان جایگزین شد.
15:57
The marathon kicked off with a bang, runners of all ages and backgrounds
223
957588
4860
ماراتن با صدای بلند آغاز شد، دوندگان با هر سن و پیشینه ای
16:02
were taking to the streets, their feet pounding the pavement in harmony.
224
962478
4410
به خیابان ها می آمدند و پاهایشان هماهنگ روی پیاده رو می کوبیدند.
16:07
Marcus, from his command centre, monitored every aspect of the event with a keen eye.
225
967578
6050
مارکوس، از مرکز فرماندهی خود، همه جنبه های رویداد را با چشمی دقیق زیر نظر داشت.
16:14
Despite months of planning, unforeseen hiccups were inevitable.
226
974378
4430
با وجود ماه ها برنامه ریزی، سکسکه های پیش بینی نشده اجتناب ناپذیر بود.
16:19
A sudden downpour of rain tested the runners' spirits and the event's
227
979718
4960
یک بارندگی ناگهانی باران روحیه دوندگان و
16:24
resilience, minor logistical errors popped up like unwelcome surprises,
228
984678
5530
انعطاف پذیری مسابقه را آزمایش کرد، اشتباهات لجستیکی جزئی مانند غافلگیری ناخواسته ظاهر شد
16:30
and an unexpected roadblock threatened to throw the marathon off course.
229
990238
5620
و یک سد غیرمنتظره باعث شد که ماراتن را از مسیر خارج کند.
16:36
Yet, each time Marcus felt his spirit decrease, his team
230
996928
4780
با این حال، هر بار که مارکوس احساس می‌کرد روحیه‌اش کاهش می‌یابد، تیمش
16:41
was there to perk him up.
231
1001708
1810
آنجا بودند تا او را تقویت کنند.
16:44
Their support and shared commitment to the cause reminded him why
232
1004458
3780
حمایت و تعهد مشترک آنها به هدف، به او یادآوری کرد که چرا
16:48
he embarked on this journey.
233
1008248
1650
این سفر را آغاز کرد.
16:50
They worked tirelessly, adapting on the spot, ensuring that every
234
1010898
4740
آنها به طور خستگی ناپذیری کار کردند، در محل تطبیق دادند، اطمینان حاصل کردند که هر
16:55
participant was safe and every spectator felt the community's warmth.
235
1015678
5060
شرکت کننده ایمن است و هر بیننده ای گرمای جامعه را احساس می کند.
17:01
Marcus's leadership shone brightest amidst the chaos.
236
1021431
4380
رهبری مارکوس در میان هرج و مرج درخشید.
17:06
His routine actions, from coordinating with emergency services to rallying
237
1026816
4510
اقدامات معمول او، از هماهنگی با خدمات اورژانس گرفته تا گردهمایی
17:11
his volunteers, underscored a masterful control over the
238
1031336
4180
داوطلبانش، بر کنترل استادانه ای بر
17:15
organising of such a huge event.
239
1035516
2190
سازماندهی چنین رویداد عظیمی تأکید می کرد.
17:18
His ability to maintain a semblance of order amid the unexpected was
240
1038656
5720
توانایی او در حفظ نظم در میان موارد غیرمنتظره
17:24
truly a standout quality, turning potential crises into mere footnotes
241
1044386
6455
واقعاً یک ویژگی برجسته بود و بحران‌های احتمالی را به پاورقی صرف
17:31
in the marathon's success story.
242
1051021
2350
در داستان موفقیت ماراتن تبدیل کرد.
17:33
As the day progressed, Marcus witnessed countless acts of kindness and
243
1053924
4660
با گذشت روز، مارکوس شاهد اعمال مهربانی و
17:38
perseverance: participants helping each other across the finish line,
244
1058584
4360
پشتکار بی‌شماری بود: شرکت‌کنندگان در خط پایان به یکدیگر کمک می‌کردند،
17:43
spectators cheering on strangers with enthusiasm, and everyone coming together
245
1063414
5840
تماشاگران غریبه‌ها را با اشتیاق تشویق می‌کردند، و همه
17:49
for a cause greater than themselves.
246
1069254
2870
برای هدفی بزرگ‌تر از خودشان گرد هم می‌آمدند.
17:53
These moments, these snapshots of humanity at its best, filled Marcus
247
1073014
6435
این لحظات، این عکس های لحظه ای از انسانیت در بهترین حالت، مارکوس را
17:59
with a profound sense of pride and joy.
248
1079449
3580
با احساس غرور و شادی عمیقی پر کرد.
18:04
Finally, as the last runner crossed the finish line and the city began to reclaim
249
1084059
5650
در نهایت، زمانی که آخرین دونده از خط پایان عبور کرد و شهر شروع به احیای
18:09
its streets, Marcus realised the event's impact was beyond just the fundraising.
250
1089709
6060
خیابان‌های خود کرد، مارکوس متوجه شد که تأثیر این رویداد فراتر از جمع‌آوری سرمایه است.
18:16
It had brought a community together, showcasing the strength of collective
251
1096373
5495
جامعه ای را گرد هم آورده بود و قدرت
18:21
effort and the human spirit.
252
1101928
2360
تلاش جمعی و روح انسانی را به نمایش می گذاشت.
18:24
The marathon was not just a standout event in his career, but a standout
253
1104898
4840
ماراتن فقط یک رویداد برجسته در حرفه او نبود، بلکه یک
18:29
moment in the lives of all those involved.
254
1109738
2560
لحظه برجسته در زندگی همه کسانی بود که درگیر بودند.
18:33
Reflecting on the day, Marcus felt a deep sense of gratitude and accomplishment.
255
1113718
4860
مارکوس با انعکاس آن روز، احساس عمیقی از قدردانی و موفقیت کرد.
18:39
The challenges he faced were routine in the grand scheme of things, yet
256
1119328
5250
چالش‌هایی که او با آن‌ها روبه‌رو می‌شد، در برنامه‌ی بزرگ چیزها معمول بود، اما
18:45
overcoming them with such grace and efficiency was anything but ordinary.
257
1125008
7010
غلبه بر آنها با چنین لطف و کارآمدی چیزی جز عادی بود.
18:52
The marathon not only raised significant funds for the charity, but also proved
258
1132718
5150
ماراتن نه تنها بودجه قابل توجهی را برای خیریه جمع آوری کرد، بلکه
18:57
to Marcus that his ability to adapt, persevere, and lead under pressure
259
1137878
5080
به مارکوس ثابت کرد که توانایی او در سازگاری، پشتکار و رهبری تحت فشار،
19:03
was a standout quality he possessed.
260
1143278
2720
ویژگی برجسته ای است که او دارد.
19:07
As the city returned to its semblance of normalcy, Marcus knew that this
261
1147128
5735
با بازگشت شهر به حالت عادی خود، مارکوس می دانست که این
19:12
experience would stay with him forever.
262
1152863
2100
تجربه برای همیشه با او خواهد ماند.
19:15
He had faced his fears, pushed through his inhibitions, and emerged victorious.
263
1155993
5670
او با ترس‌هایش روبرو شده بود، مانع‌هایش را پشت سر گذاشته و پیروز شده بود.
19:22
And so, as we draw the curtain on Marcus's story, let it serve as
264
1162873
6280
و بنابراین، همانطور که پرده داستان مارکوس را می کشیم، اجازه دهید به عنوان
19:29
a reminder of what we can achieve when we set our minds to it.
265
1169203
4080
یادآوری باشد که وقتی ذهنمان را معطوف به آن کنیم، می توانیم به آن برسیم.
19:33
Whether facing personal inhibitions or professional challenges,
266
1173863
4410
چه در مواجهه با موانع شخصی و چه با چالش های حرفه ای،
19:38
the key is to persevere.
267
1178643
2540
کلید استقامت است.
19:41
Lean on those who support us and always, always go for it.
268
1181663
6277
به کسانی که از ما حمایت می کنند تکیه کنید و همیشه دنبال آن باشید.
19:51
And that brings us to the end of today's episode.
269
1191668
3280
و این ما را به پایان قسمت امروز می رساند.
19:55
If you found this podcast useful in any way, then I greatly appreciate
270
1195388
4840
اگر این پادکست را به هر نحوی مفید دیدید، بسیار سپاسگزارم
20:00
if you took a moment to leave a like, a rating, or review so that
271
1200238
4555
اگر لحظه ای را برای لایک کردن، رتبه بندی یا نظر گذاشتید تا
20:04
others may find this podcast too.
272
1204823
2390
دیگران نیز این پادکست را پیدا کنند.
20:07
Until next time, take very good care of yourself and goodbye.
273
1207933
5550
تا دفعه بعد خیلی مواظب خودت باش و خداحافظ.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7