5 Common Expressions with CATCH | English Collocations

That caught me by surprise!

من را غافلگیر کرد.

I'm Emma from mmmEnglish and in today's lesson,

من اما هستم از mmmEnglish و توی درس امروز

we're going to go over five expressions using 'catch'.

با هم پنج عبارت کاربردی با کلمه 'Catch' را مرور می کنیم.

It's going to be short and sweet, this lesson.

این درس، کوتاه و شیرین خواهد بود.

We'll just focus on words that are often used with 'catch'

ما فقط روی کلماتی که اغاب با کلمه 'Catch' بکار می رود تمرکز می کنیم

in English.

در زبان انگلیسی ،

We call these common collocations,

ما اینها را مجموعه های کلمات مشترکی می نامیم

words that are often used together in English sentences

که اغلب در جملات انگلیسی با یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرند.

and learning which English words are often

و اغلب یادگیری اینگونه کلمات انگلیسی

used together will help you to sound more natural

با یکدیگر به شما کمک می کند که بیشتر طبیعی بنظر برسید.

when you speak English yourself.

وقتی خودتان انگلیسی صحبت می کنید.

Oh and later in the lesson, I've got a quick homework

اوه و بعد از آن در همین درس ، من یک کار تکالیفی سریع دارم

task for you

مشقی برای شما.

and a book that I want to recommend for you.

و کتابی که می خواهم برای شما توصیه کنم.

It's one that I'm sure you'll adore so stay tuned.

این یکی همان چیزی است که من مطمئن هستم شما آن را دوست دارید. پس با ما باشید.

Before we get started, a quick reminder to

قبل از شروع کار ، یادآوری می کنم

turn on the subtitles if you need to.

در صورت لزوم زیرنویس ها را روشن کنید.

This lesson is quick and really helpful for others

این درس خلاصه بوده و واقعاً برای دیگران مفید است.

learning English in your country too so if you have time

یادگیری زبان انگلیسی در کشور شما نیز، لذا اگر وقت داشته باشید

to translate this lesson

برای ترجمه این درس

so that other people can learn from it too

تا افراد دیگر نیز بتوانند از آن فرا بگیرند

then that would be amazing.

آنوقت شگفت انگیز خواهد بود

Not to mention,

it would be excellent English practice for you as well.

ناگفته نماند ،

این امر می تواند یک تمرین عالی برای انگلیسی خودتان نیز باشد.

The link to translate this video is

پیوند مربوط به ترجمه این ویدئو

in the description below and your name will appear

در توضیحات زیر آمده و نام شما ظاهر خواهد شد

below this lesson as a contributor to the video.

درزیر این درس و به عنوان مشارکت کننده در(تولید) ویدیو.

Okay

بسیار خوب

so you've probably heard of this verb 'catch' right?

خب، شما احتمالاً فعل 'Catch' را شنیده اید؟

But did you know that you can catch a cold?

اما، آیا می دانید که شما می توانید سرما بخورید؟ 'Catch a cold'

That you can catch on fire?

یا اینکه شما آتش بگیرید؟ 'catch on fire'

Or catch a whiff of something?

یا بویی از چیزی ببرید.' Catch a whiff'

If you catch a cold, it means you're sick.

اگر دچار سرماخوردگی شوید 'Catch a cold' ، به این معنی است که بیمار هستید.

You can catch the flu, you can catch a virus or any

می توانید آنفولانزا بگیرید ، می توانید ویروس یا هر نوع دیگری را بگیرید.

type of airborne sickness.

نوع بیماری ناشی از هوا

It's something that you can catch.

این چیزی است که شما(اصطلاحا) می توانید بگیرید.

My throat is kind of starting to hurt,

گلوی من بنوعی آسیب دیده است.

I think I've caught a cold.

فکر می کنم سرما خورده ام.

You can also catch what someone said.

شما همچنین می توانید (مطلبی را از)آنچه کسی گفته است ،گرفته باشید.

Or not catch it if you didn't quite hear them.

یا اینکه اگر کاملا به آنها گوش نکرده باشید، (مطلبی را) نگرفته باشید.

Did you catch what he just said?

آیا آنچه را که او فقط گفت ، گرفتی؟

I just caught a whiff of something delicious!

من فقط بوی یک چیز خوشمزه را متوجه شدم.

Can you smell it?

بوی آنرا احساس می کنید؟

If you catch a whiff of something, it means that you

اگر بوی چیزی را گرفته باشید، این بدین معنی است که

can smell something.

شما می توانید چیزی را بو کنید.

Now it could be something good like a freshly baked

حالا می تواندآن چیز یک غذای تازه و پخته باشد.

cake or loaf of bread

کیک یا یک تکه نان

but it could also be something bad.

یا اینکه می تواند چیزی بد باشد.

When we walked past his room, I caught a whiff

وقتی از اتاق او عبور کردیم ، یک بوی بدی احساس کردم.

of his dirty gym clothes.

که مربوط به لباس های ورزشی کثیف اوبود.

Now if something catches your eye,

حالا اگر چیزی چشم شما را بگیرد.

then it attracts your attention.

بنابر این آن چیز نظر شما را جلب کرده است.

You're curious and you're interested.

کنجکاو و علاقه مند هستید.

It's something that you desire or you want.

چیزی است که شما طالب آن هستید و یا می خواهید.

A cute little cafe on the corner caught my eye

یک کافی نت جذاب کوچولو، آن گوشه چشمم را گرفت.

when I was walking by.

وقتی ان نزدیکی ها داشتم پیاده می رفتم.

I'd like to go there for lunch one day.

من می خواهم یک روز برای ناهار به آنجا بروم.

I think the guy who made your coffee this morning

من فکر می کنم اون که که امروز صبح قهوه تو را آماده می کرد.

caught your eye.

چشمت را گرفته.(نظرت را جلب کرده)

Now notice that this expression is used, often used,

اکنون توجه کنید که این عبارت اغلب (اینطور) استفاده می شود

with past or perfect tenses because usually

با زمان گذشته و یا زمانهای کامل . چون معمولا

it's unexpected, it's a surprise.

غیر منتظره است ، جای تعجب دارد.

So often you're reporting about something

بنابراین اغلب در مورد چیزی گزارش می کنید

after it happens.

پس از آن که اتفاق می افتد

Now there's a really subtle difference between

در حال حاضر یک تفاوت بسیار ظریف بین

catching someone's eye

بنظر کسی آمدن

and catching someone's attention.

و جلب توجه کسی را کردن (هست).

Hey, hey!

سلام ، سلام!

Are you still listening?

هنوز گوش می کنی؟

I'm trying to catch your attention,

من دارم سعی می کنم توجه شما را جلب کنم ،

I'm doing something to try and make you look

من دارم کاری می کنم تا شما را وادار کنم ببینید.

and watch me. I'm trying to catch your attention.

و مرا تماشا کنید. من سعی می کنم توجه شما را جلب کنم.

I'm trying to keep you interested in this lesson

من دارم سعی می کنم شما را به این درس علاقه مند کنم

and it's a deliberate action.

و این یک اقدام (فکرشده )عمدی است.

I'm trying to catch your attention.

من دارم سعی می کنم که توجه شما را جلب کنم.

We created the advertisement to be really catchy.

ما تبلیغاتی را درست کردیم تا واقعاً جذاب باشد.

We wanted to catch the attention of shoppers

ما می خواستیم توجه خریداران را جلب کنیم

as they walk past.

وقتی که عبور می کنند.

We use 'catch' to say goodbye informally.

ما ازکلمه 'Catch' برای خداحافظی غیر رسمی استفاده می کنیم.

Catch you later!

بعدا میبینمت!

Catch you soon! Or catch you in a few minutes!

بزودی می بینمت! یا اینکه چند دقیقه دیگه می بینمت!

And these are all ways of saying see you soon.

و این همه روشهایی برای گفتن (بزودی می بینمت)است.

See you soon, see you again soon.

به زودی می بینم ، به زودی دوباره می بینم.

I'm running late for my appointment,

من برای قرار ملاقاتم عجله دارم و دیرم شده.

but I'll catch you soon!

اما شما را به زودی می بینم!

Catch you later!

بعدا میبینمت!

But don't go anywhere just yet,

اما اساعه (فعلا) به جایی نرو ،

I've still got your homework to go through plus

الان می رسیم به تکلیف اضافه ای که گفته بودم.

I'm introducing a new segment to my lesson

بخش جدیدی را برای درس خودم معرفی می کنم

where I make a recommendation about a book

می خوام یک کتاب پیشنهاد کنم

that I've been reading or a podcast

که خوانده ام. و یک پادکست

that I've been listening to

که گوش کرده ام.

which I really want to recommend to you

که من واقعاً می خواهم به شما توصیه کنم

because I think you'll enjoy it.

چون فکر میکنم ازش لذت می برید

The one that I want to start with is this book,

کتابی که می خواهم با آن شروع کنم این کتاب است ،

The Curious Incident of the Dog in the Night-Time.

حادثه ای عجیب برای یک سگ که در شب ( اتفاق افتاد).

Now I read this book years ago

خب من این کتاب را سالها پیش خوانده ام

but I was recently reminded of it again when I

اما اخیراً دوباره یادآور شدم. وقتی که من

found it on Audible and I listened to it.

آن را در Audible پیدا کردم و به آن گوش کردم.

It's told from the perspective of a fifteen year old boy

(این داستان) از منظر یک پسر پانزده ساله ای گفته می شود

who has autism and he's investigating the murder of his

که اوتیسم دارد و در حال تحقیق در مورد قتل

neighbour's dog. Now it doesn't dwell on the fact that

سگ همسایه اش است.(این داستان) به این واقعیت که

this boy, his name's Christopher, that he has autism

این پسر(که نام او کریستوفراست) ، اوتیسم دارد توجهی ندارد

but it allows us to view the world from a completely

اما به ما اجازه می دهد جهان را از یک منظره کاملاً(متفاوت) مشاهده کنیم

different perspective, his perspective,

دیدگاه متفاوت ، دیدگاه او ،

which is fascinating.

که جالب است.

Christopher takes us on an investigation with him

کریستوفر مارا با تحقیقاتی که دارد همراه می کند.

and it leads to more incidents that need to be

و منجر به بروز حوادث بیشتری می شود که لازم است باشد.

investigated so it's quite gripping.

مورد بررسی قرار گرفته بنابراین کاملاً گیر است.

Now the book's not too long and the vocabulary is not

خب کتاب خیلی طولانی نیست و واژگان هم (سخت )نیست

overly complex which means it's a really great book

(کتاب) پیچیده ای است به این معنی که این یک کتاب واقعا عالی است

for you to read. It uses everyday common English.

برای شما که بخوانید. این (کتاب) از زبان انگلیسی روزمره استفاده می کند.

Now I've added a link to the book in the description

اکنون پیوندی به کتاب در توضیحات اضافه کردم

below but I've also added a link to Audible

در زیرهمچنین پیوندی به Audible نیز اضافه کردم

where you can download the audio book

که می توانید کتاب صوتی (مورد نظر) را بارگیری کنید

and listen while you read.

و هنگام خواندن گوش دهید.

You guys know that I always recommend that you read

شما بچه ها می دانید که من همیشه توصیه می کنم که بخوانید

books to expand your vocabulary

کتابهایی برای گسترش واژگان خود

but listening while you read

اما گوش دادن در حالی که می خوانید

allows you to work on some of the other skills,

به شما اجازه می دهد تا روی بعضی از مهارت های دیگر کار کنید ،

English skills, at the same time.

مهارت های انگلیسی ،بطور زمان.

So you're listening obviously but it also helps

بنابراین شما به وضوح گوش می دهید اما به شما کمک می کند

to improve your pronunciation as well.

همچنین برای بهبود تلفظتان

Reading and listening to books are an awesome way

خواندن و گوش دادن به کتابها روشی بسیار عالی است

to practise English collocations because

برای تمرین جملات ترکیبی ، زیرا

you experience English as it's used in context

شما انگلیسی را همانطور که در متن استفاده می شود تجربه می کنید

and this is going to help you to use English more

و این به شما کمک می کند تا از انگلیسی بیشتر استفاده کنید

naturally yourself, just as native English speakers do.

به طور طبیعی خودتان ، همانطور که انگلیسی زبانان بومی انجام می دهند.

So if you do read it,

بنابراین اگر آن را بخوانید ،

or you have read it before then let me know

یا قبلاً آن را خوانده اید پس به من اطلاع دهید

what you think about The Curious Incident

آنچه در مورد حادثه کنجکاوانه

of the Dog in the Night-Time in the comments below.

سگ دروقت شب (فکر می کنید) . در توضیحات ذیل

Now your homework for today's lesson is to

خب تکلیف شما برای درس امروز اینستکه

write a sentence using each of the five expressions

با استفاده از هر یک از پنج عبارت ، یک جمله بنویسید

that you learned today, those expressions with 'catch'.

که امروز یاد گرفته اید ، آن عبارات با 'Catch'

Write them in the comments so that I can check them

آنها را در نظرات بنویسید تا بتوانم آنها را بررسی کنم

and make sure that you're using them correctly.

و مطمئن شوید که از آنها به درستی استفاده می کنید.

Hit that subscribe button just down there

دکمه اشتراک را در همانجا بزنید

if you enjoyed this lesson and even better,

اگر از این درس لذت برده اید ویا اینکه بهتر است

share it with a friend who could use it as well.

آن را با یک دوست که می تواند از آن استفاده کند نیز به اشتراک بگذارید.

Thanks for watching and I'll catch you later!

با تشکر از تماشای شما و می بینمتون!