How your unique story can get you hired | The Way We Work, a TED series

Transcriber: Erin Gregory Reviewer: Ivana Korom

You're sitting at your computer, about to apply for your dream job,

Translator: Masoud Motamedifar Reviewer: Mansoureh Hadavand

شما پشت کامپیوتر خود هستید، می‌خواهید برای شغل رویاییتان‌ درخواست دهید

but then thoughts start to go through your head

اما بعد افکاری از ذهن شما عبور می‌کنند

that this is a waste of your time.

که این اتلاف وقت است.

Maybe you're thinking,

شاید فکر می‌کنید،

"My parents didn't go to college,"

«پدر و مادرم به دانشگاه نرفتند»،

or "I have a learning disability."

یا «من یک اختلال یادگیری دارم.»

"When I went on their website

«وقتی به وب سایت آنها رفتم

and I looked at the folks in the most senior level roles,

و به افرادی که بالاترین نقش‌ها را داشتند نگاه کردم،

I didn't see anyone who represented my race or my gender."

کسی را که از نژاد یا جنسیت من باشد ندیدم.»

"There's just no way I'm going to get this job."

«هیچ راهی نیست که بتوانم این شغل را بدست بیاورم.»

So you don't even submit the application.

بنابراین شما حتی درخواست را ارسال نمی‌کنید.

But I'm here to tell you that your self-doubt

اما من اینجا هستم تا به شما بگویم که تردید شما

about your experiences can be the key

در مورد تجربیاتتان می‌تواند کلید

to driving your career success.

رسیدن به موفقیت شغلی شما باشد.

[The Way We Work]

[روش کار ما]

[Made possible with the support of Dropbox]

[ساخته شده با پشتیبانی Dropbox]

Most of us experience self-doubt at high-stakes moments,

بیشتر ما تردید را در لحظات پرمخاطره تجربه می‌کند،

especially if they're people of color,

به خصوص اگر رنگین پوست باشند،

first generation college student,

دانشجوی نسل اول دانشگاه،

or they don't have a traditional background,

یا آنها پس زمینه‌ای سنتی ندارند،

so they don't fit "the mold."

بنابراین متناسب با «قالب» نیستند.

If that's you, you're a part of my community.

اگر این تو باشی، تو بخشی از افراد مثل من هستی.

What I've realized is that these experiences

چیزی که من فهمیدم این است که این تجربیات

that seem like a liability

که مثل یک مسئولیت به نظر می‌رسد

are actually your differentiating strength.

در واقع قدرت تمایز شماست.

The secret is to transform how you perceive your own story.

راز آن تغییر چگونگی نگاه کردن به داستان خودتان است.

Even if you've been on an untraditional path,

حتی اگه در مسیری غیرسنتی بوده باشی،

you've accrued some skills over time

شما به مرور مهارت‌هایی را به دست آورده‌اید

that are really valuable in the workforce.

که واقعاً در نیروی کار بسیار ارزشمند هستند.

Your task is to identify those experiences and trumpet them,

وظیفه شما شناسایی کردن آن تجربیات و اعلام کردن آنهاست،

because it's likely that story,

چون احتمالاً آن داستان است،

that is your ticket to a great job.

این بلیط شما برای یک کار عالی است.

I know this, because I had my own self-doubts

این را می‌دانم، چون من شک و تردید به خود را داشتم

that I had to overcome.

که باید بر آن غلبه می‌کردم.

I didn't have top-notch internships in college.

من کارآموزی درجه یک در کالج نداشتم.

I also wasn't an extraordinary student.

من همچنین دانشجوی فوق العاده‌ای نبودم.

By the time graduation came around,

وقتی زمان فارغ التحصیلی فرا رسید،

I was definitely the thank you, laude, versus the cum laude.

من قطعاً به جای معدل متوسط معدل ضعیف‌تری داشتم.

What I didn't realize was that I was really good

چیزی که من متوجه نشدم این بود که من واقعاً

at connecting with people,

در ارتباط با مردم خوب بودم،

and now as a talent nerd and a CEO,

و اکنون به عنوان یک متوسط باهوش و مدیرعامل،

I've watched thousands of graduates,

من هزاران فارغ التحصیل را تماشا کرده‌ام،

who actually had a lot of self-doubts, overcome those

که در واقع تردیدهای زیادی برای غلبه کردن داشتند

and accomplish goals they never thought were imaginable,

و به اهدافی رسیدند که فکر نمی‌کردند قابل تصور باشد،

and here's how.

و این روش انجام است.

Ask yourself two questions.

از خود دو سوال بپرسید.

The first is, why do you want to do this work?

اول این که، چرا می‌خواهید این کار را انجام دهید؟

Maybe you already know the kind of job or work environment

شاید شما از قبل نوع شغل یا محیط کاری که شما را

that makes you happy,

خوشحال می‌کند می‌شناسید،

or maybe you haven't quite figured that out yet.

یا شاید هنوز آن را کامل پیدا نکرده‌اید.

Usually, your personal experiences can help give you clues.

معمولاً تجربیات شخصیتان می‌تواند در دادن سرنخ به شما کمک کند.

For example, did your grandmother do manual labor,

به عنوان مثال، آیا مادربزرگ شما کار دستی انجام می‌داد،

and it made you really worry that she didn't get access

و این باعث نگرانی شما بود که به مراقبتهای بهداشتی

to high quality healthcare?

با کیفیت دسترسی ندارد؟

Did your brother have to overcome his dyslexia,

آیا برادرت مجبور بود بر نارساخوانی خود غلبه کند،

and you helped him with his reading?

و در خواندن به او کمک کردید؟

And so, you became really attuned to education policy.

و بنابراین، شما واقعاً با سیاست آموزش و پرورش هماهنگ هستید.

When you're in an interview,

وقتی در یک مصاحبه هستید،

go ahead and talk about them,

پیش رفته و در مورد آنها صحبت کنید،

because it will show your passion

زیرا این اشتیاق

and your dedication to the work.

و فداکاری شما به کار را نشان می‌دهد.

One young person I know, Dylan,

یک جوان که من می‌شناسم، دیلن،

was not sharing his personal story

داستان شخصی خود را

about filling out immigration papers for his parents

در مورد پر کردن اوراق مهاجرت برای والدینش

when he was younger.

وقتی جوانتر بود نمی‌گفت.

Often when he told it,

وقتی این حرف را می‌زد،

people would think that his parents weren't sophisticated.

مردم متوجه می‌شدند که والدین او تحصیل کرده نیستند.

Dylan realized that he needed to harness the power

دیلن فهمید که او نیاز دارد قدرت

of that incredible story,

آن داستان فوق‌العاده را،

along with his academic talents.

با استعدادهای دانشگاهی خود کنترل کند.

He told it in a way, when he was applying to law school,

وقتی به دانشکده حقوق درخواست می‌داد، او به نوعی آن را گفت،

that made it clear why he wanted to go into advocacy law.

که روشن کرد چرا می‌خواهد وارد رشته‌ی وکالت شود.

He is now in his third year at Georgetown Law.

او اکنون در سال سوم خود در دانشکده حقوق جورج تاون است.

The second question you have to ask yourself is,

سوال دومی که باید از خود بپرسید،

how can I share my story

چگونه می‌توانم داستانم را بگویم

to showcase the unique strengths I will bring to the work?

که نشان دهنده‌ی نقاط قوت منحصر به فردی که به کار می‌آورم باشد؟

For example, did you have to work multiple jobs

مثلاً آیا مجبور بودی چند شغل داشته باشی

while you were in college that did not at all align

در حالی که شما در دانشگاه بودید و این کارها به هیچ وجه

with your major?

با رشته شما همسو نبود؟

That shows an employer that you have time management skills

این به یک کارفرما نشان می‌دهد که شما مهارت مدیریت زمان

and a strong work ethic.

و اخلاق کاری قوی دارید.

Did you need to drop out of college

آیا نیاز به ترک دانشگاه داشتید

because one of your parents was sick?

چون یکی از والدین شما بیمار بود؟

Fill in the gap,

در جای خالی را بنویسید،

talk about how you administered their treatment plan.

در مورد نحوه مدیریت کردن برنامه درمانی آنها صحبت کنید.

Talk about how you had to work around their complex schedules.

در مورد چگونگی کارکردنتان با وجود برنامه‌های پیچیده آنها صحبت کنید.

That shows that you're thoughtful,

این نشان می دهد که شما متفکر هستید،

that you're compassionate, and you know what,

که شما دلسوز هستید، و می‌دانید،

that is what makes a great teammate.

این همان چیزی است که یک هم تیمی عالی می‌سازد.

Reframing the hardship in your story

تغییر شکل سختی در داستان شما

can remake your confidence over and over again,

می‌تواند اعتماد به نفس شما را دوباره و دوباره بسازد،

but it takes time.

اما زمان می‌برد.

It's like running a marathon.

این مانند دویدن در ماراتن است.

You have to train and practice.

باید تمرین کنید و تمرین کنید.

Go back and reflect on those tough questions

برگردید و در مورد آن سوالات سختی تأمل کنید

that you need to answer.

که باید پاسخ دهید.

The answers are what makes you you,

پاسخ‌ها همان چیزی است که شما را به شما تبدیل می‌کند،

and I have to tell you,

و باید به شما بگویم،

when you learn to practice that story,

وقتی یاد می‌گیرید که آن داستان را تمرین کنید،

tell it with conviction.

آن را با قاطعیت بگویید.

I am sure that the hiring manager

من مطمئن هستم که آن مدیر استخدام کننده

is going to hear the strength in it too.

قرار است قدرت درون آن را نیز بشنود.