Three ideas. Three contradictions. Or not. | Hannah Gadsby

1,376,838 views

2019-06-12 ・ TED


New videos

Three ideas. Three contradictions. Or not. | Hannah Gadsby

1,376,838 views ・ 2019-06-12

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Saba Rezaie Reviewer: Masoud Motamedifar
00:12
My name is Hannah.
0
12902
1628
اسم من هانا است.
00:14
And that is a palindrome.
1
14554
2098
و یک‌ اسم قرینه است.
00:17
That is a word you can spell the same forwards and backwards,
2
17140
6065
منظور لغتی است که چه از چپ و چه از راست خوانده شود، فرقی ندارد،
00:23
if you can spell.
3
23944
1485
البته اگر بدانید چه‌جوری نوشته می‌شود!
00:25
But the thing is --
4
25453
1302
ولی موضوع این است --
00:26
(Laughter)
5
26779
1274
(خنده حضّار)
00:29
my entire family have palindromic names.
6
29112
2184
اسم همه اعضای خانواده من قرینه است.
00:31
It's a bit of a tradition.
7
31320
1314
یک جورهایی رسم است.
00:33
We've got Mum, Dad --
8
33152
3113
داریم: مام [مادر] دَد [پدر]) —
00:36
(Laughter)
9
36289
2015
(خنده حضّار)
00:38
Nan, Pop.
10
38328
2210
نَن [مادربزرگ]، پاپ [پدربزرگ]
00:40
(Laughter)
11
40562
1948
(خنده حضّار)
00:43
And my brother, Kayak.
12
43447
2365
و، برادرم کایاک [قایق]
00:45
(Laughter)
13
45836
1440
(خنده حضّار)
00:47
There you go.
14
47300
1285
اینطوری‌هاست!
00:48
That's just a bit a joke, there.
15
48609
2136
این فقط یک شوخی کوچک بود.
00:50
(Laughter)
16
50769
1109
(خنده حضّار)
00:51
I like to kick things off with a joke because I'm a comedian.
17
51902
3427
من دوست دارم صحبتم را با شوخی شروع کنم چون که کمدین هستم.
00:55
Now there's two things you know about me already:
18
55353
2381
تا الان دو چیز هست که شما در مورد من می‌دانید:
00:57
my name's Hannah and I'm a comedian.
19
57758
1778
اینکه اسمم هاناست و کمدین هستم.
00:59
I'm wasting no time.
20
59560
1381
وقت تلف نمی‌کنم.
01:00
Here's a third thing you can know about me:
21
60965
2444
این‌هم سومین چیزی که باید در مورد من بدانید:
01:03
I don't think I'm qualified to speak my own mind.
22
63433
3971
من فکر نمی‌کنم که خودم شایستگی بیان آنچه در ذهنم است را داشته باشم.
01:07
Bold way to begin a talk, yes,
23
67428
2559
روش جسورانه‌ای برای شروع صحبت‌هایم است، بله،
01:10
but it's true.
24
70011
1691
اما حقیقت دارد.
01:11
I've always had a great deal of difficulty
25
71726
2259
من همیشه سختی‌ بسیار زیادی برای
01:14
turning my thinking into the talking.
26
74009
2377
تبدیل تفکراتم به حرف‌هایم داشته‌ام.
01:17
So it seems a bit of a contradiction, then,
27
77628
2081
پس به نظرمی‌آید اینجا کمی تناقض وجود دارد،
01:19
that someone like me, who is so bad at the chat,
28
79733
2421
که کسی مثل من که در صحبت کردن خیلی بد است،
01:22
could be something like a stand-up comedian.
29
82178
2732
توانسته‌ است استندآپ کمدین باشد.
01:25
But there you go. There you go.
30
85373
1907
ولی همین است. همین است.
01:27
It's what it is.
31
87304
1660
این اتفاقی است که افتاده.
01:28
I first tried my hand at stand-up comedi -- comedie ... See?
32
88988
3999
من اول استندآپ کمد ... کمد ... می‌بینید؟
01:33
See? See?
33
93011
1163
می‌بینید؟ می‌بینید؟
01:34
(Laughter)
34
94198
2830
(خنده حضّار)
01:37
I first tried my hand at stand-up comedy
35
97052
2937
من وقتی اولین بار استندآپ کمدی را امتحان کردم،
01:40
in my late 20s,
36
100013
1167
نزدیک به سی سال داشتم،
01:41
and despite being a pathologically shy virtual mute with low self-esteem
37
101204
5388
و‌ برخلاف اینکه از لحاظ آسیب‌شناسی خجالتی، کم‌حرف با اعتماد به‌نفس پایین بودم
01:46
who'd never held a microphone before,
38
106616
2070
و هرگز قبل از آن میکروفن به دست نگرفته بودم،
01:48
I knew as soon as I walked and stood in front of the audience,
39
108710
4800
می‌دانستم که به محض اینکه [به سمت صحنه] راه بیفتم و دربرابر تماشاگران بایستم،
01:53
I knew, before I'd even landed my first joke,
40
113534
2955
و قبل از اینکه اولین جوکم را تعریف کنم،
01:56
I knew that I really liked stand-up,
41
116513
3024
می‌دانستم که واقعاً استدآپ را دوست دارم،
01:59
and stand-up really liked me.
42
119561
2076
و استندآپ هم من را دوست دارد.
02:02
But for the life of me, I couldn't work out why.
43
122123
3447
ولی پیش خودم، نمی‌توانستم بفهمم چرا.
02:05
Why is it I could be so good at doing something I was so bad at?
44
125594
5235
چگونه می‌توانستم در چیزی که خیلی بدم، آنقدر خوب باشم؟
02:10
(Laughter)
45
130853
1187
(خنده حضّار)
02:12
I just couldn't work it out, I could not understand it.
46
132064
3010
اصلاً متوجه نمی‌شدم، نمی‌توانستم دلیلش را بفهمم.
02:15
That is, until I could.
47
135098
1959
تا زمانی که، توانستم!
02:17
Now, before I explain to you why it is
48
137081
2871
الان، قبل از اینکه به شما دلیلش را توضیح دهم،
02:19
that I can be good at something I'm so bad at,
49
139976
3256
دلیل اینکه چگونه می‌توانستم در چیزی که خیلی بدم، آنقدر خوب باشم،
02:23
let me throw another spanner of contradiction into the work
50
143256
2847
بگذارید راجع به تناقض دیگری یا شما صحبت کنم،
02:26
by telling you that not long after I worked out why that was,
51
146127
4280
اینکه به شما بگویم درست موقعی که توانستم علتش را بفهمم،
02:30
I decided to quit comedy.
52
150431
2072
تصمیم گرفتم کمدی را کنار بگذارم.
02:33
And before I explain that little oppositional cat
53
153009
2732
و حالا قبل از اینکه راجع به آن گربه مخالف،
02:35
I just threw amongst the thinking pigeons,
54
155765
2702
که وسط کبوترهای افکارتان پرت کردم، توضیح دهم
02:38
let me also tell you this:
55
158491
2569
بگذارید این را هم بگویم:
02:41
quitting launched my comedy career.
56
161084
2853
ترک کمدی، شروع حرفه کمدی من شد!
02:43
(Laughter)
57
163961
1958
(خنده حضّار)
02:45
Like, really launched it, to the point where after quitting comedy,
58
165943
4071
یعنی، واقعاً شروعش بود، تا حدی که بعد از ترک کمدی،
به کمدینی تبدیل شدم که همه در موردش در کل کره زمین بحث‌ می‌کردند،
02:50
I became the most talked-about comedian on the planet,
59
170038
2934
02:52
because apparently, I'm even worse at making retirement plans
60
172996
3628
چرا که به نظر می‌رسد برنامه‌ریزی برای دوران بازنشستگیم هم حتی بدتر
02:56
than I am at speaking my own mind.
61
176648
2497
از بیان کردن ذهنم بودم!
03:00
Now, all I've done up until this point
62
180568
3783
تا اینجای بحث کل کاری که انجام دادم،
03:04
apart from giving over a spattering of biographical detail
63
184375
3772
به غیر از چند اطلاعات جزئی و پراکنده از شرح‌ حالم،
03:08
is to tell you indirectly that I have three ideas
64
188171
2307
غیرمستقیم به شما سه ایده‌ای را که می‌خواهم امروز
03:10
that I want to share with you today.
65
190502
1756
با شما مطرح کنم، گفته‌ام.
03:12
And I've done that by way of sharing three contradictions:
66
192282
3420
و آن را از طریق بیان سه تناقض اجرا کرده‌ام:
03:15
one, I am bad at talking, I am good at talking;
67
195726
3201
یک، من در صحبت کردن بد هستم، من در صحبت کردن خوب هستم؛
03:18
I quit, I did not quit.
68
198951
2743
من [کارم] را ترک کردم، [کارم] را ترک نکردم.
03:21
Three ideas, three contradictions.
69
201718
1837
سه ایده، سه تناقض.
03:23
Now, if you're wondering why there's only two things
70
203579
2481
حالا اگر شما نمی‌دانید چرا تنها دو موضوع
03:26
on my so-called list of three --
71
206084
1527
در لیست، به اصطلاح، سه‌تایی من است
03:27
(Laughter)
72
207635
1034
(خنده حضّار)
03:28
I remind you it is literally a list of contradictions.
73
208693
2525
لازم است یادآوری کنم که این دقیقاً یک لیست متناقض است.
03:31
Keep up.
74
211242
1163
حواستان باشد!
03:32
(Laughter)
75
212429
2524
(خنده حضّار)
03:34
Now, the folks at TED advised me that with a talk of this length,
76
214977
4481
دوستانم در TED، به من توصیه کردند که با این وقت کوتاه برای سخنرانی،
03:39
it's best to stick with just sharing one idea.
77
219482
2752
بهتراست فقط به توضیح یکی از ایده‌هایت بپردازی.
03:42
I said no.
78
222958
1471
و‌من گفتم خیر!
03:44
(Laughter)
79
224453
3466
(خنده حضّار)
03:47
What would they know?
80
227943
1378
آنها چی می‌دانند؟
03:49
To explain why I have chosen to ignore what is clearly very good advice,
81
229737
5054
برای اینکه به شما توضیح دهم چرا من به نصیحت خیلی خوبشان توجهی نکردم،
03:54
I want to take you back to the beginning of this talk,
82
234815
2541
می‌خواهم شما را ببرم به قبل، اول سخنرانی،
03:57
specifically, my palindrome joke.
83
237380
1648
یا دقیق‌تر، به بخش شوخی اسم‌های قرینه.
03:59
Now that joke uses my favorite trick of the comedian trade,
84
239052
4112
حالا، آن شوخی از حیله مورد علاقه من در بین کمدین‌ها استفاده می‌کند،
04:03
the rule of three,
85
243188
1169
قانون سه‌تایی،
04:04
whereby you make a statement
86
244381
1458
آنجایی که شما جمله‌ای می‌گویید،
04:05
and then back that statement up
87
245863
1520
و درباره آن توضیحاتی می‌دهید؛
04:07
with a list.
88
247407
1158
با به کارگرفتن یک لیست.
04:08
My entire family have palindromic names:
89
248589
2631
تمام اعضای خانواده من اسم قرینه دارند:
04:11
Mum, Dad, Nan, Pop.
90
251244
2975
مام، دَد، نَن، پاپ.
04:14
The first two ideas on that list create a pattern,
91
254243
3940
دو ایده اولیه لیست، الگویی را ترسیم می‌کنند،
04:18
and that pattern creates expectation.
92
258207
2215
و آن الگو انتظاری را در پی‌ دارد.
04:20
And then the third thing -- bam! -- Kayak. What?
93
260446
2870
و بعد موضوع سوم، -اینجاست- کایاک! چی؟
04:23
That's the rule of three.
94
263340
1330
این همان قانون سه‌تایی است.
04:24
One, two, surprise! Ha ha.
95
264694
2391
یک، دو، سوپرایز! ها‌ها [خنده]
04:27
(Laughter)
96
267109
3228
(خنده حضّار)
04:32
Now, the rule of three is not only fundamental to the way I do my craft,
97
272851
4843
اما این قانون نه تنها برای نوشتن کارهای من ضروری است،
04:37
it is also fundamental to the way I communicate.
98
277718
2657
بلکه درمورد روش ارتباط برقرارکردن من هم نقش اساسی دارد.
04:40
So I won't be changing anything for nobody,
99
280399
2634
پس من روشم را به خاطر هیچ‌کس عوض نمی‌کنم،
04:43
not even TED,
100
283057
1156
حتی TED،
04:44
which, I will point out, stands for three ideas:
101
284237
3254
که خود کلمه TED، همین‌جا می‌گویم، هرحرفش حرف اول یک ایده است
04:47
technology, entertainment
102
287515
1887
فناوری [یا تکنولوژی برای T]، سرگرمی [یا انترتینمنت برای E]
04:49
and dickheads.
103
289426
1246
و خُل‌ها[یا دیک‌هد برای D]
04:50
(Laughter)
104
290696
2968
(خنده حضّار)
04:53
Works every time, doesn't it?
105
293688
1916
هر بار کار می‌کند، مگر نه؟ [اشاره به قانون سه‌تایی]
04:57
But you need more than just jokes
106
297713
2052
ولی شما، به عنوان استدآپ کمدین،
04:59
to be able to cut it as a professional comedian.
107
299789
2358
به چیزی بیش از شوخی احتیاج دارید تا کمدین حرفه ای باشید
05:02
You need to be able to walk that fine line between being charming
108
302171
3890
و شما باید بتوانید روی مرز باریک بین جذاب بودن
05:06
and disarming.
109
306085
1508
و قانع‌کننده بودن راه بروید.
05:07
And I discovered the most effective way to generate the amount of charm I needed
110
307617
5373
و من فهمیدم که مؤثرترین روش برای تولید میزان جذابیت مورد احتیاج من
05:13
to offset my disarming personality
111
313014
4497
و مهار شخصیت قانع‌کننده‌ام،
05:17
was through not jokes but stories.
112
317535
2316
ازطریق شوخی نیست، بلکه از طریق داستان است.
05:19
So my stand-up routines are filled with stories:
113
319875
2270
پس روش استندآپ من پر از داستان است:
05:22
stories about growing up, my coming out story,
114
322169
2280
داستان بزرگ شدنم، داستان بیرون آمدنم [از حصار دورم]،
05:24
stories about the abuse I've copped for being not only a woman
115
324473
3232
داستان سؤاستفاده شدن از من، به خاطر اینکه نه تنها زن بودم،
05:27
but a big woman and a masculine-of-center woman.
116
327729
3618
بلکه زنی هیکلی، با تمایلات همجنسگرایانه.
05:31
If you watch my work online, check the comments out below
117
331371
3260
اگر کارهایم را دراینترنت می‌بینید، سری به نظرات کاربران در زیر بزنید،
05:34
for examples of abuse.
118
334655
2657
برای مثال در بحث سؤاستفاده.
05:37
(Laughter)
119
337336
1776
(خنده حضّار)
05:39
It's that time in the talk where I shift into second gear,
120
339136
3263
الان در این قسمت بحث، زمان تغییر و رفتن به دنده دو است،
05:42
and I'm going to tell you a story about everything I've just said.
121
342423
4372
و من داستانی می‌گویم در مورد تمام آنچه تا اینجا برایتان گفته‌ام.
05:46
In the last few days of her life,
122
346819
2214
در آخرین روزهای زندگی مادر بزرگم،
05:49
my grandma was surrounded by people,
123
349057
2993
اطرافش شلوغ بود،
05:52
a lot of people,
124
352074
1706
تعداد زیادی جمع بودند،
05:53
because my grandma was the loving matriarch
125
353804
2472
چون مادربزرگ من، مادربزرگی محبوب
05:56
of a large and loving family.
126
356300
2470
از یک خانواده‌ بزرگ و دوست‌داشتنی بود.
05:59
Now, if you haven't made the connection already,
127
359211
2286
اگر تا الان متوجه ارتباطات نشدید، باید بگویم که
06:01
I am a member of that family.
128
361521
1490
من هم عضو همان خانواده هستم!
06:03
I was lucky enough to be able to say goodbye to my grandma
129
363854
3080
خوش‌شانس بودم که توانستم از او خداحافظی کنم،
06:06
on the day she died.
130
366958
1920
در روزی که از دنیا رفت.
06:08
But as she was already cocooned within herself by then,
131
368902
2993
ولی چون او دیگر در آن آخرین ساعات درحال تنیدن پیله خود بود،
06:11
it was something of a one-sided goodbye.
132
371919
3054
کمی حالت خداحافظی یک‌طرفه داشت.
06:15
So I thought about a lot of things,
133
375853
2933
پس من به مسائل خیلی زیادی فکر کردم،
06:18
things I hadn't thought about in a long time,
134
378810
2875
مسائلی که مدت‌ها بود به آنها فکر نکرده بودم،
06:21
like the letters I used to write to my grandma
135
381709
2208
مثل نامه‌های که برای مادربزرگم می‌نوشتم
06:23
when I first started university,
136
383941
1858
اولین روزهایی که وارد دانشگاه شده بودم،
06:25
letters I filled with funny stories and anecdotes
137
385823
2748
نامه‌های پراز داستان‌ها و تمثیل‌های خنده دار
06:28
that I embellished for her amusement.
138
388595
2403
که من برای سرگرمی او به آنها آب و تاب می‌دادم.
06:31
And I remembered how I couldn't articulate
139
391022
2614
و یادم هست که چقدر برایم سخت بود برایش
06:33
the anxiety and fear that filled me as I tried to carve my tiny little life
140
393660
5765
از اضطراب و ترسی بگویم که در درونم پر بود وقتی سعی داشتم که زندگی کوچکم
06:39
into a world that felt far too big for me.
141
399449
3107
را به دنیایی که به نظرم خیلی خیلی بزرگ بود بسط دهم.
06:43
But I remembered finding comfort in those letters,
142
403213
2996
ولی یادم می‌آمد که آن نامه‌ها به من حس راحتی می‌داد،
06:46
because I wrote them with my grandma in mind.
143
406233
3017
چون آن را با مادربزرگم در ذهنم می‌نوشتم.
06:50
But as the world got more and more overwhelming
144
410002
2731
ولی هرچه دنیا بیشتر و بیشتر پیچیده می‌شد،
06:52
and my ability to negotiate it got worse, not better,
145
412757
3987
و توانایی من برای مهار آن کمتر می‌شد، و نه بیشتر،
06:56
I stopped writing those letters.
146
416768
2698
من دیگر برایش نامه‌ای ننوشتم.
07:00
I just didn't think I had the life that Grandma would want to read about.
147
420041
5031
چون فکر می‌کردم که زندگی من دیگر برای مادربزرگم خواندنی نیست.
07:06
Grandma did not know I was gay,
148
426162
2347
مادربزرگم نمی‌دانست که من همجنسگرا هستم،
07:08
and about six months before she died,
149
428533
1950
و حدود شش ماه قبل از اینکه فوت کند،
07:10
out of nowhere, she asked me if I had a boyfriend.
150
430507
2890
بدون هیچ مقدمه‌ای، از من پرسید که آیا دوست‌پسر دارم.
07:14
Now, I remember making a conscious decision in that moment
151
434139
3577
یادم هست که در آن لحظه در حال کلنجار برای گرفتن تصمیم منطقی بودم،
07:17
not to come out to my grandmother.
152
437740
2023
که به او چیزی در این مورد نگویم.
07:20
And I did that because I knew her life was drawing to an end,
153
440881
3327
من این‌کار را کردم، چون می‌دانستم او به اواخر عمر خود نزدیک است،
07:24
and my time with her was finite,
154
444232
1672
و زمان من با او محدود است،
07:25
and I did not want to talk about the ways we were different.
155
445928
2811
و من نمی‌خواستم با او در مورد تفاوت‌هایمان صحبت کنم.
07:28
I wanted to talk about the ways were we connected.
156
448763
3140
می‌خواستم در مورد نقاط مشترکمان صحبت کنیم.
07:32
So I changed the subject.
157
452595
1718
پس موضوع را عوض کردم.
07:35
And at the time, it felt like the right decision.
158
455061
2493
و آن موقع، به نظر تصمیم منطقی می‌آمد.
07:38
But as I sat witness to my grandmother's life
159
458374
2764
ولی حالا که نشسته بودم و شاهد بودم که زندگی او
07:41
as it tapered to its inevitable end,
160
461162
2492
ناگزیر به آخرین لحظاتش رسیده است،
07:43
I couldn't help but feel I'd made a mistake
161
463678
2393
نمی‌توانستم از این فکر فرار کنم که تصمیمم اشتباه بود که
07:46
not to share such a significant part of my life.
162
466095
3377
با او در مورد بخشی از زندگیم صحبت نکرده بودم.
07:51
But I also knew that I'd missed my opportunity,
163
471248
3857
ولی هم‌زمان هم می‌دانستم که دیگر فرصتم را از دست داده‌ام،
07:55
and as Grandma always used to say,
164
475129
2073
و به قول مادربزرگم که همیشه می‌گفت،
07:57
"Ah, well, it's all part of the soup.
165
477226
2660
«خوب دیگر این همه بخشی از سوپ است.
07:59
Too late to take the onions out now."
166
479910
2104
برای درآوردن پیاز خیلی دیر شده است.»
08:02
(Laughter)
167
482038
2352
(خنده حضّار)
08:04
And I thought about that,
168
484414
1445
و من به آن فکر کردم،
08:05
and I thought about how I had to deal with too many onions
169
485883
3862
و به این که چگونه در بچگی باید با پیازهای زیادی
08:09
as a kid,
170
489769
1924
مواجه می‌شدم،
08:11
growing up gay in a state where homosexuality was illegal.
171
491717
4635
به عنوان یک همجنسگرا در ایالتی که همجنسگرایی غیرقانونی بود.
08:16
And with that thought, I could see how tightly wrapped
172
496376
2715
و با این فکر، می‌توانستم بفهمم که چرا تا این اندازه در هیولای
08:19
in the tendrils of my own internalized shame I was.
173
499115
3813
شرم درونی خودم پیچیده شده بودم.
08:22
And with that, I thought about all my traumas:
174
502952
2833
و با همه این‌ها، من به ترس‌هایم فکر می‌کردم:
08:25
the violence, the abuse, my rape.
175
505809
2964
خشونت، سؤاستفاده و یا تجاوز به من.
08:32
And with all that cluster of thinking,
176
512087
2244
‌در بین هجمه تمام فکرها،
08:34
a thought, a question, kept popping into my mind
177
514355
3143
یک فکر، یک سؤال، مدام در ذهنم تکرار می‌شد
08:37
to which I had no answer:
178
517522
2267
که من هیچ جوابی برایش نداشتم:
08:39
What is the purpose of my human?
179
519813
2670
هدف از ماهیت انسانی من چیست؟
08:43
Out of anyone in my family, I felt the most akin to my grandmother.
180
523743
3440
از بین تمام اعضای خانواده‌ام، بیشترین حس نزدیکی را به مادربزرگم داشتم.
08:48
I mean, we share the most traits in common.
181
528154
3070
منظورم این است که بیشترین ویژگی‌های مشترک را داشتیم.
08:51
Not so much these days.
182
531248
1650
الان البته نه خیلی،
08:52
Death really changes people.
183
532922
1638
مرگ واقعاً انسان‌ها را تغییر می‌دهد.
08:54
But that --
184
534584
1160
— ولی این
08:55
(Laughter)
185
535768
1063
(خنده حضّار)
08:56
is my grandmother's sense of humor.
186
536855
2336
حالت طنزی بود که مادربزرگم داشت.
حال، انسانی که من بیشترین حس نزدیکی به او در تمام دنیا را داشتم
08:59
But the person I felt most akin to in the world
187
539215
2649
09:01
was a mother, a grandmother, a great-grandmother,
188
541888
2393
یک مادر بود، مادربزرگ، مادر مادربزرگ
09:04
a great-great-grandmother.
189
544305
1414
و مادر مادر مادربزرگ.
09:05
Me? I represented the very end of my branch of the family tree.
190
545743
4510
و من؟ آخرین شاخه در شجره خانوادگیم بودم.
09:10
And I wasn't entirely sure I was still connected to the trunk.
191
550277
3941
درحالی که مطمئن نبودم که هنوز به تنه وصل هستم.
09:14
What was the purpose of my human?
192
554242
2224
هدف از ماهیت انسانی من چیست؟
09:17
The year after my grandmother's death was the most intensely creative
193
557960
4842
یک سال بعد از مرگ مادر بزرگم، اوج دوران شکوفایی خلاقیت
09:22
of my life.
194
562826
1160
در زندگی من بود.
09:24
And I suppose that's because, at an end, my thoughts gather
195
564010
3406
فکر می‌کنم که دلیلش این بود که افکار متمرکز من بیشتر از
09:27
more than they scatter.
196
567440
1457
افکار پریشان بود.
09:29
My thought process is not linear.
197
569466
2260
رویه افکار من خطی نیست.
09:31
I'm a visual thinker. I see my thoughts.
198
571750
2515
من افکار بصری دارم. افکارم را می‌بینم.
09:34
I don't have a photographic memory,
199
574289
1759
نه افکار تصویری‌ای دارم،
09:36
and nor is my head a static gallery of sensibly collected think pieces.
200
576072
5948
و نه ذهنم گالری ثابتی از مجموعه منظم افکار است.
09:42
It's more that I've got this ever-evolving language of hieroglyphics
201
582044
4963
شبیه این است که من زبان همیشه در حال تغییر هیروگلیفی در اختیار داشتم،
09:47
that I've developed
202
587031
1153
که خودم تکمیلش کرده‌ام
09:48
and can understand fluently and think deeply with.
203
588208
3708
و کاملاً آن را متوجه می‌شوم و می‌توانم عمیق با آن فکر کنم.
09:51
but I struggle to translate.
204
591940
1773
ولی با ترجمه کردن آن مشکل دارم.
09:54
I can't paint, draw, sculpt, or even haberdash,
205
594168
3320
من نمی‌توانم نقاشی، طراحی، مجسمه سازی و یا حتی خیاطی کنم،
09:57
and as for the written word,
206
597512
2791
و از نظر نوشتن کلمات،
10:00
I'm OK at it but it's a tortuous process of translation,
207
600327
5186
خیلی بد نیستم اما فرایند ترجمه، خیلی برایم پیچیده است،
10:05
and I don't feel it does the job.
208
605537
2765
و فکر نمی‌کنم که [ترجمه] حق مطلب را ادا کند.
10:08
And as far as speaking my own mind, like I said, I'm not great at it.
209
608326
4454
و از نظر توانایی‌ام، برای بیان افکار خودم، همانطور که گفتم، خیلی قوی نیستم.
10:12
Speech has always felt like an inadequate freeze-frame
210
612804
3176
سخنرانی همیشه برایم حس ناکافی از یک عکس ثابت
10:16
for the life inside of me.
211
616004
2208
از کل زندگی درون من است.
10:18
All this to say,
212
618919
1170
منظورم این است،
10:20
I've always understood far more than I've ever been able to communicate.
213
620113
4910
من خیلی بیشتراز آنچه می‌توانم بیان کنم، مسائل را درک می‌کنم.
10:25
Now, about a year before Grandma died,
214
625990
2085
یک سال قبل از اینکه مادربزرگم فوت کند،
10:28
I was formally diagnosed with autism.
215
628099
3042
من رسما مبتلا یه اوتیسم تشخیص داده شدم.
10:31
Now for me, that was mostly good news.
216
631165
2111
این برای من، خبرخیلی خوبی بود،
10:34
I always thought that I couldn't sort my life out like a normal person
217
634248
4743
[چون] همیشه فکر می‌کردم که نمی‌توانم زندگی‌ام را مثل یک آدم معمولی رتخ وفتخ کنم
10:39
because I was depressed and anxious.
218
639015
2646
چون من افسرده و مضطرب بودم.
10:41
But it turns out
219
641685
1454
ولی درواقع مسأله این بود که
10:43
I was depressed and anxious
220
643163
1573
من افسرده و مضطرب بودم،
10:44
because I couldn't sort my life out like a normal person,
221
644760
3295
چون نمی‌توانستم زندگی‌ام را مثل یک انسان معمولی رتخ و فتخ کنم،
10:48
because I was not a normal person,
222
648079
2337
چون من انسان معمولی نبودم،
10:50
and I didn't know it.
223
650440
1739
و این را نمی‌دانستم،
10:52
Now, this is not to say I still don't struggle.
224
652203
2209
این به این معنی نیست که الان هیچ مشکلی ندارم.
10:54
Every day is a bit of a struggle,
225
654436
1704
هر روز برای من کمی تقلا است،
10:56
to be honest.
226
656164
1159
اگر بخواهم صادق باشم.
10:57
But at least now I know what my struggle is,
227
657347
3018
ولی حداقل الان می‌دانم که تقلا چیست،
11:00
and getting to the starting line of normal is not it.
228
660389
3454
و آن آدمی معمولی شدن از نو نیست.
11:03
My struggle is not to escape the storm.
229
663867
2640
برای من، تقلا فرار از طوفان نیست.
11:06
My struggle is to find the eye of the storm as best I can.
230
666531
5003
بلکه پیدا کردن دل طوفان، به بهترین نحوی که می‌توانم است.
11:11
Now, apart from the usual way us spectrum types find our calm --
231
671558
4756
حال، جدا از راه‌های معمول پیدا کردن آرامش—
11:16
repetitive behaviors, routine and obsessive thinking --
232
676338
3922
تکرار زیاد رفتار، افکار دائم وسواسی
11:20
I have another surprising doorway into the eye of the storm:
233
680284
5461
من راه عجیب دیگری برای پیدا کردن دل طوفان دارم:
11:26
stand-up comedy.
234
686574
1736
استدآپ کمدی.
11:28
And if you need any more proof I'm neurodivergent, yes,
235
688334
3629
و اگر شما شواهد بیشتری می‌خواهید بله، من از نظر عصب شناسی متفاوت هستم.
11:31
I am calm doing a thing that scares the hell out of most people.
236
691987
4941
من در انجام کارهایی که برای دیگران خیلی وحشتناک است، آرامم.
11:36
I'm almost dead inside up here.
237
696952
2273
من این بالا، تقریبا شبیه یک مرده هستم [از نظر آرامش]
11:39
(Laughter)
238
699249
3799
(خنده حضّار)
11:43
Diagnosis gave me a framework on which to hang bits of me
239
703072
3904
تشخیص بیماری، باعث نزدیک شدنم به آن چیزی از من شد
11:47
I could never understand.
240
707000
1488
که قبلاً هرگزقادربه درکش نبودم.
11:48
My misfit suddenly had a fit,
241
708512
2141
بُعد ناهنجار من، ناگهان متناسب شد،
11:50
and for a while, I got giddy with a newfound confidence
242
710677
2701
و برای یک مدت، ازاعتماد به نفس تازه‌ای که در ذهنم داشتم،
11:53
I had in my thinking.
243
713402
2018
سرم گیج می‌رفت
11:55
But after Grandma died, that confidence took a dive,
244
715444
3135
ولی بعد از مرگ مادربزرگ، آن اعتماد به نفس تخریب شد،
11:59
because thinking is how I grieve.
245
719636
3471
چراکه الان غصه خوردنم، از طریق فکر کردن بود.
12:03
And in that grief of thought,
246
723131
1700
و در آن افکار غصه‌دار،
12:04
I could suddenly see with so much clarity
247
724855
3089
ناگهان، خیلی واضح می‌توانستم ببینم،
12:07
just how profoundly isolated I was and always had been.
248
727968
4833
عمیقا چقدرتنها هستم و تنها بوده‌ام!
12:14
What was the purpose of my human?
249
734168
3573
هدف از ماهیت انسانی من چیست؟
12:18
I began to think a lot about how autism and PTSD have so much in common.
250
738644
6051
به این فکر افتادم که چقدر اوتیسم و اختلال استرسی پس از سانحه شبیه به هم هستند
12:24
And I started to worry,
251
744719
1638
و کم کم نگران شدم،
12:26
because I had both.
252
746381
1732
چون من هر دو را داشتم.
12:28
Could I ever untangle them?
253
748137
3195
آیا هیچوقت می‌توانم آن‌ها را حل کنم؟
12:32
I'd always been told that the way out of trauma
254
752499
2402
همیشه به من گفته شده بود که راه گذر از آسیب روانی،
12:34
was through a cohesive narrative.
255
754925
2618
از طریق روایت پیوسته بود.
12:37
I had a cohesive narrative,
256
757567
2597
من روایت پیوسته‌ای داشتم،
12:40
but I was still at the mercy of my traumas.
257
760188
2347
ولی هنوز تحت تاثیر آسیب روانی بودم.
12:43
They're all part of my soup, but the onions still stung.
258
763301
3843
همه، بخشی از سوپ من بودند ولی طعم پیاز هم در آن زننده بود.
12:47
And at that point, I realized
259
767168
2504
و در همان زمان بود که من فهمیدم،
12:49
that I'd been telling my stories for laughs.
260
769696
2696
که من داستان‌هایم را برای خنداندن می‌گویم.
12:52
I'd been trimming away the darkness, cutting away the pain
261
772416
2838
من داشتم سعی می‌کردم تاریکی‌ها را حذف کنم، دردها را بپوشانم
12:55
and holding on to my trauma for the comfort of my audience.
262
775278
4068
و برای راحتی مخاطبانم، آسیب‌ها را پیش خودم نگاه دارم.
13:00
I was connecting other people through laughs,
263
780021
2393
من بقیه را با خنداندن به هم نزدیک می‌کردم
13:02
yet I remained profoundly disconnected.
264
782438
3263
و در عین حال خودم عمیقاً از بقیه جدا بودم.
13:05
What was the purpose of my human?
265
785725
3146
هدف از ماهیت انسانی من چیست؟
13:08
I did not have an answer,
266
788895
1738
من جوابی برایش نداشتم .
13:10
but I had an idea.
267
790657
1945
ولی یک ایده داشتم.
13:12
I had an idea to tell my truth,
268
792626
2326
ایده این که حقیقتم را بگویم.
13:16
all of it,
269
796032
1715
تمامش را.
13:17
not to share laughs but to share the literal, visceral pain of my trauma.
270
797771
5230
نه تنها گفتن خنده ها بلکه شرح واقعی و کامل دردهای ناشی از این آسیب را.
13:23
And I thought the best way to do that would be through a comedy show.
271
803025
3307
و فکر کردم که بهترین راه از طریق اجرای کمدی بود.
13:26
And that is what I did.
272
806356
1847
و همان کار را انجام دادم.
13:28
I wrote a comedy show that did not respect the punchline,
273
808227
3736
کمدیی نوشتم که خیلی به لب مطلب احترام نمی‌گذشت،
13:31
that line where comedians are expected and trusted to pull their punches
274
811987
3700
آن خطی که از یک کمدین توقع می‌رود تا روایت کند
13:35
and turn them into tickles.
275
815711
1555
و نهایتاً به قلقلک منجرشود.
13:37
I did not stop.
276
817290
1185
و آنجا توقف نکردم.
13:38
I punched through that line
277
818499
1620
از آن خطوط عبور کردم
13:40
into the metaphorical guts of my audience.
278
820143
3493
و به انتهای درک استعاره‌ای مخاطبم رفتم.
13:43
I did not want to make them laugh.
279
823660
2472
من نمی‌خواستم آنها را بخندانم،
13:46
I wanted to take their breath away,
280
826900
2138
می‌خواستم نفسشان را حبس کنم
13:49
to shock them,
281
829062
1154
و به آنها شُک وارد کنم،
13:50
so they could listen to my story and hold my pain
282
830240
4093
تا بتوانند به داستان من گوش کنند و درد مرا بکشند،
13:54
as individuals, not as a mindless, laughing mob.
283
834357
4469
به عنوان یک انسان، نه به عنوان جمعیتی تهی‌مغز خندان.
13:58
And that's what I did, and I called that show "Nanette."
284
838850
3543
و همین کار را کردم و آن را نَنِت [عنوان اجرایی از همین سخنران] نامیدم.
14:02
Now, many --
285
842417
1357
تا الان خیلی‌ها--
14:03
(Applause)
286
843798
4584
(تشویق حضار)
14:09
Now, many have argued
287
849615
2023
تا الان خیلی‌ها گفته‌اند
14:11
that "Nanette" is not a comedy show.
288
851662
2581
که نَنِت اجرای کمدی نیست.
14:14
And while I can agree "Nanette" is definitely not a comedy show,
289
854267
4913
با وجود اینکه می‌توانم با آنها موافق باشم که این قطعاً یک اجرای کمدی نیست
14:19
those people are still wrong --
290
859204
1718
ولی آنها باز هم اشتباه می‌کنند.
14:20
(Laughter)
291
860946
1444
(خنده حضّار)
14:22
because they have framed their argument
292
862414
1859
چون چارچوب تفسیر آنها به نحوی است
14:24
as a way of saying I failed to do comedy.
293
864297
3777
که انگار من در طنز شکست خورده‌ام.
14:28
I did not fail to do comedy.
294
868780
3577
من در طنز شکست نخوردم.
14:32
I took everything I knew about comedy --
295
872381
3278
من هر چه را که از کمدی می‌دانستم برداشتم،
14:35
all the tricks, the tools, the know-how --
296
875683
2864
تمام حقه‌ها، ابزارها، دانسته‌ها،
14:38
I took all that, and with it, I broke comedy.
297
878571
3416
تمامشان را برداشتم و با آنها ساختار کمدی را شکستم.
14:42
You cannot break comedy with comedy
298
882011
2916
شما نمی‌توانید ساختار کمدی را با کمدی بشکنید
14:44
if you fail at comedy.
299
884951
2117
اگر در کمدی شکست خورده باشید.
14:47
Flaccid be thy hammer.
300
887092
2083
چکش شما سست باد.
14:49
(Laughter) (Applause)
301
889199
6755
(خنده حضّار) (تشویق)
14:55
That was not my point.
302
895978
1255
نکته من این نبود.
14:57
The point was not simply to break comedy.
303
897257
3664
نکته به سادگی شکستن ساختار کمدی نبود.
15:01
The point was to break comedy so I could rebuild it and reshape it,
304
901913
4044
نکته این بود که ساختار کمدی شکسته شود تا بتوانم آن را دوباره بسازم و شکل دهم،
15:05
reform it into something that could better hold everything
305
905981
3755
اصلاحش کنم به چیزی که گنجایش بهتری داشته باشد،
15:09
I needed to share,
306
909760
1743
باید می‌توانستم با بقیه مطرح کنم،
15:11
and that is what I meant when I said I quit comedy.
307
911527
3661
و منظور من از اینکه گفتم من از کمدی استعفا دادم، همین بود
15:16
Now, it's probably at this point where you're going, "Yeah, cool,
308
916919
3089
و اینجاست که شما می‌پرسید: «باشد خیلی عالی است،
15:20
but what are the three ideas, exactly?
309
920032
2411
ولی آن سه ایده چه بودند؟
15:22
It's a bit vague."
310
922467
1898
هنوز کمی نامشخص است.»
15:24
I'm glad I pretended you asked.
311
924389
2081
خوشحالم که تظاهر کردم که شما پرسیدید!
15:26
(Laughter)
312
926494
4358
(خنده حضّار)
15:30
Now, I'm sure there's quite a few of you who have already identified three ideas.
313
930876
5406
الان مطمئنم که تعدادی از شما تا الان فهمیده‌اید که آن سه ایده چه بودند.
15:36
A smart crowd, by all accounts,
314
936306
2702
جمعیت باهوشی اینجا هستند، از هر نظر،
15:39
so I wouldn't be surprised at all.
315
939032
2072
پس من انتظار دیگری جز این ندارم.
15:41
But you might be surprised to find out that I don't have three ideas.
316
941128
3972
اما شما ممکن است از این واقعیت که من سه ایده ندارم شگفت‌زده شوید.
15:45
I told you I had three ideas, and that was a lie.
317
945124
3587
من به شما گفتم که سه ایده دارم، اما دروغ بود.
15:48
That was pure misdirection -- I'm very funny.
318
948735
3138
این کاملا یک گمراهی بود — من خیلی بامزه هستم.
15:51
What I've done instead is I've taken whole handfuls of my ideas as seeds,
319
951897
6676
چیزی که جایش انجام دادم این بود که تعداد کمی از ایده‌هایم را به عنوان دانه برداشتم،
15:58
and I've scattered them all throughout my talk.
320
958597
2560
و همه را در زمان صبحت کردنم پخش کردم.
16:02
And why did I do that?
321
962022
1656
و چرا این کار را کردم؟
16:03
Well, apart from shits and giggles,
322
963702
1747
خوب در‌واقع جدا از شوخی و قلقلک،
16:06
it comes down to something my grandma always used to say.
323
966530
3225
به چیزی منتهی شد که همیشه مادربزرگم می‌گفت.
16:11
"It's not the garden, it's the gardening that counts."
324
971386
4937
« باغ مهم نیست. باغبانی است که نقش اصلی را دارد.»
16:16
And "Nanette" taught me the truth to that truism.
325
976347
3759
و‌نَنِت درستی این واقعیت مبرهن را به من آموخت.
16:20
I fully expected by breaking the contract of comedy
326
980130
2974
من کاملا انتظار داشتم که با شکستن قید و بندهای کمدی
16:23
and telling my story in all its truth and pain
327
983128
4450
و تعریف داستانهایم با تمام واقعیت‌ها و دردهایش
16:28
that that would push me further into the margins of both life and art.
328
988442
4951
بیشتر به مرزهای زندگی و هنر، هردو، نزدیک شوم.
16:33
I expected that, and I was willing to pay that cost in order to tell my truth.
329
993771
6034
منتظرهزینه‌های گفتن حقیقت خود بودم و مشتاقانه حاضر به پرداختش بودم.
16:40
But that is not what happened.
330
1000448
2134
ولی این آن چیزی نبود که اتفاق افتاد.
16:42
The world did not push me away. It pulled me closer.
331
1002606
3803
دنیا مرا از خود نراند. بلکه برعکس نزدیکترم کرد.
16:47
Through an act of disconnection, I found connection.
332
1007091
4162
من از طریق اجرای جدا بودن، اتصال را پیدا کردم.
16:51
And it took me a long time to understand
333
1011801
1995
و مدتی زیادی طول کشید تا من بفهمم
16:53
that what is at the heart of that contradiction
334
1013820
2497
که چیزی که در وسط این تناقض است،
16:56
is also at the heart of the contradiction
335
1016341
2896
در این تناقض هم وجود دارد
16:59
as to why I can be so good at something I am so bad at.
336
1019261
4300
که چرا من می‌توانم در چیزی که در آن بد هستم، آنقدر خوب باشم
17:05
You see, in the real world,
337
1025284
1704
می‌بینید، در جهان واقعی،
17:07
I struggle to talk to people
338
1027012
1549
برای حرف زدن با مردم مشکل دارم،
17:08
because my neurodiversity makes it difficult for me to think,
339
1028585
6664
چرا که با وجود تفاوت ذهنی من با دیگران، فکر کردن
17:16
listen, speak and process new information
340
1036011
2641
گوش کردن، صحبت و تحلیل اطلاعات جدید را در آن واحد
17:18
all at the same time.
341
1038676
1316
برایم مشکل کرده بود.
17:20
But onstage, I don't have to think.
342
1040532
2237
ولی روی صحنه، احتیاج نیست فکر کنم.
17:22
I prepare my thinks well in advance.
343
1042793
2260
من از خیلی قبل‌تر فکرهایم را کرده‌ام.
17:25
I don't have to listen. That is your job.
344
1045694
2370
مجبور نیستم گوش کنم، این وظیفه شماست!
17:28
(Laughter)
345
1048088
1510
(خنده حضّار)
17:29
And I don't really have to talk,
346
1049622
2421
و در واقع مجبور هم نیستم حرف بزنم،
17:32
because, strictly speaking, I'm reciting.
347
1052067
2867
برای اینکه اگر رو راست بگویم، من بازگویی می‌کنم.
17:35
So all that is left
348
1055646
2208
پس تنها چیزی که باقی می‌ماند، این است که
17:38
is for me to do my best
349
1058822
2468
نهایت تلاشم را بکنم
17:41
to make a genuine connection with my audience.
350
1061938
3706
که اتصال خردمندانه‌ای با مخاطبانم ایجاد کنم.
17:47
And if the experience of "Nanette" taught me anything,
351
1067761
3133
و اگر تنها یک چیز باشد که تجربه «نَنِت» به من آموخته باشد،
17:50
it's that connection depends not just on me.
352
1070918
4334
این است که آن اتصال تنها به من وابسته نیست،
17:55
You play a part.
353
1075921
2400
شما هم در آن نقش دارید.
17:59
"Nanette" may have begun in me,
354
1079371
2677
ممکن است که «نَنِت» از من شروع شده باشد،
18:02
but she now lives and grows in a whole world of other minds,
355
1082072
4280
ولی الان او در ذهن‌های دیگری در کل جهان زندگی و رشد می‌کند،
18:06
minds I do not share.
356
1086376
2390
ذهن‌هایی که من با آنها ارتباطی ندارم.
18:08
But I trust I am connected.
357
1088790
2286
ولی به آنها اعتماد دارم و متصل هستم.
18:12
And in that, she is so much bigger than me,
358
1092592
3291
و از این جهت، او، خیلی از من بزرگ‌تر است،
18:15
just like the purpose of being human is so much bigger than all of us.
359
1095907
5165
درست مثل علت وجود انسانی، خیلی از همه ما بزرگ‌تر است.
از آن هر جور دوست دارید استفاده کنید!
18:21
Make of that what you will.
360
1101096
1402
18:22
Thank you, and hello.
361
1102522
1961
ممنونم و سلام!
18:24
(Applause)
362
1104507
6973
(تشویق حضار)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7