How to STOP being shy - 6 steps to be CONFIDENT

(cheerful electronic music)

(موسیقی الکترونیکی شاد)

- Hello everyone, and welcome back to English with Lucy.

- سلام به همه، و با لوسی به انگلیسی خوش آمدید.

Today I am going to talk to you

امروز قصد دارم با شما

about how you can stop being shy,

در مورد اینکه چگونه می توانید خجالتی بودن را کنار بگذارید

and start speaking English confidently.

و با اعتماد به نفس انگلیسی صحبت کنید صحبت کنم.

My little brother and I were reading comments

من و برادر کوچکم روز گذشته در حال خواندن

on one of my videos the other day,

نظرات یکی از ویدیوهایم بودیم،

and he pointed out one which really made me feel sad.

و او به یکی اشاره کرد که واقعاً من را ناراحت کرد.

Someone said, "I can't speak English,

یک نفر گفت، "من نمی توانم انگلیسی صحبت کنم،

"because I am a shy person."

"چون من یک فرد خجالتی هستم."

And I don't know if it was the wording of it,

و نمی دانم که آیا این عبارت بود یا نه،

but it really broke our hearts.

اما واقعاً قلب ما را شکست.

The fact that somebody doesn't think

این واقعیت که کسی فکر نمی کند

they can learn a language because they are a shy person

آنها می توانند زبان بیاموزند زیرا آنها یک فرد خجالتی هستند

made me feel really, really sad,

باعث شد من واقعاً احساس غمگینی کنم ،

so I decided to make this video to help motivate you all,

بنابراین تصمیم گرفتم این ویدیو را برای کمک به انگیزه دادن به همه شما ،

especially you shy people.

به خصوص شما افراد خجالتی بسازم.

I receive a lot of messages about confidence,

من پیام های زیادی در مورد اعتماد به نفس دریافت می کنم ،

people saying oh, I wish I was confident like you,

مردم می گویند آه ، من ای کاش من هم مثل شما اعتماد به نفس داشتم،

but naturally, in certain situations,

اما طبیعتاً در شرایط خاص

I can feel so, so shy, and so, so nervous.

، می توانم احساس خجالتی و عصبی بودن کنم.

If you check out the last part of most of my videos,

اگر قسمت آخر اکثر ویدیوهای من را بررسی کنید،

you can see all the times

می توانید تمام زمان

that I mix up my words, and make mistakes.

هایی که میکس می کنم را ببینید. حرف هایم را بالا ببرم و اشتباه کنم.

It's completely natural.

این کاملاً طبیعی است.

When I have to speak publicly, I often feel so, so shy.

وقتی مجبور می شوم علنی صحبت کنم، اغلب احساس خجالتی می کنم.

But there are plenty of things that I do,

اما کارهای زیادی وجود دارد که انجام می

and I have learned to do over the past few years,

دهم و در چند سال گذشته یاد گرفته ام که انجام دهم.

since I started this channel,

من این کانال را راه‌اندازی کردم،

that have made me a confident person.

که از من فردی مطمئن ساخته است.

And I want to share that with you,

و می‌خواهم آن را با شما به اشتراک بگذارم،

so let's get started with the lesson.

پس بیایید با درس شروع کنیم

The first one, this is a well-known tip,

. اولین، این یک خوب است نکته شناخته شده است،

but I really believe in it, fake it 'til you make it.

اما من واقعاً به آن اعتقاد دارم، تا زمانی که آن را بسازید، آن را جعلی کنید.

And most importantly, don't tell people that you feel shy.

و مهمتر از همه، به مردم نگویید که احساس خجالت می کنید.

Almost a year ago, I was invited to speak about my business

تقریباً یک سال پیش، از من دعوت شد تا در مورد کسب و

at my old university.

کارم در دانشگاه قدیمی خود صحبت کنم.

I had to give a 45-minute talk,

من مجبور شدم یک سخنرانی 45 دقیقه ای،

all about me and my business,

همه چیز درباره من و کسب و کارم،

to a room of so many students.

در اتاقی با تعداد زیادی دانشجو داشته باشم.

And my parents were watching, and my boyfriend,

و پدر و مادرم تماشا می کردند و دوست پسرم

who is now my fiance.

که اکنون نامزد من است.

I was so nervous, but I think I handled it

خیلی عصبی بودم، اما فکر می‌کنم واقعاً خیلی خوب با آن کنار آمدم

really, really well.

.

I didn't tell anyone that I was feeling shy.

من به کسی نگفتم که احساس خجالت می کنم.

It's okay to be nervous, but don't say you're shy.

عصبی بودن اشکالی ندارد، اما نگویید خجالتی هستید.

Saying you're nervous is okay, but saying you feel shy,

گفتن اینکه عصبی هستید اشکالی ندارد، اما گفتن اینکه احساس خجالتی می کنید،

I think is quite a negative thing to say,

فکر می کنم گفتن یک چیز کاملاً منفی است

and it might influence the way people think about you.

و ممکن است بر طرز فکر مردم در مورد شما تأثیر بگذارد.

I pretended that I was really, really confident,

وانمود کردم که واقعاً، واقعاً اعتماد به نفس

and that I do this kind of thing all the time.

دارم و همیشه این کار را انجام می دهم .

When in reality, it was my first time speaking

زمانی که در واقعیت ، اولین بار بود که

about myself in front of such a large audience.

در برابر چنین مخاطبان زیادی در مورد خودم صحبت می کردم .

I was scared of boring everyone,

از اینکه همه را خسته

I was scared that the person organising the event

کنم می ترسیدم، می ترسیدم که شخصی که این مراسم را برگزار

was going to regret asking me to speak,

می کند پشیمان شود که از من خواست صحبت

I was scared of embarrassing myself

کنم، می ترسیدم خودم

in front of my boyfriend,

را جلوی دوست پسرم شرمنده کنم،

I was scared of disappointing my parents.

می ترسیدم که پدر و مادرم را ناامید کنم.

But I walked in there, head held high,

اما من وارد آنجا شدم، سرم را بالا

I slightly lowered my voice,

گرفتم، صدایم را کمی پایین آوردم،

and I'm pretty convinced that no one knew

و تقریباً متقاعد شده‌ام که هیچ‌کس نمی‌دانست که

I was really, really nervous.

من واقعاً عصبی هستم.

It was also being filmed and put on YouTube.

همچنین در حال فیلمبرداری و قرار دادن آن در یوتیوب بود.

I will leave the link in the description box.

لینک را در کادر توضیحات می گذارم.

So that was an extra layer of nervousness for me.

بنابراین این یک لایه عصبی اضافی برای من بود.

So what did I do?

پس من چه کار کردم؟

I pretended I was super confident.

وانمود کردم که فوق العاده اعتماد به نفس دارم.

I tried to relax how I was standing,

سعی کردم حالت ایستاده ام را آرام کنم،

I tried to relax my voice,

سعی کردم صدایم را آرام کنم،

I went outside beforehand just to do

قبل از آن بیرون رفتم تا

some breathing, and to relax myself,

کمی نفس بکشم و خودم را آرام کنم،

and it ended up going really, really well.

و در نهایت واقعاً خیلی خوب پیش رفت.

So how can this apply to you?

پس چگونه این می تواند برای شما صدق کند؟

Not only are you nervous about speaking to someone,

شما نه تنها از صحبت کردن با کسی عصبی هستید،

but it's also not your native language.

بلکه این زبان مادری شما نیز نیست.

You need to pretend that you're confident.

شما باید وانمود کنید که اعتماد به نفس دارید.

You can try lowering your voice slightly.

می توانید سعی کنید صدای خود را کمی پایین بیاورید.

So instead of speaking up here, really nervously,

بنابراین به جای صحبت کردن در اینجا، واقعاً عصبی،

you will speak in a low voice,

با صدای آهسته صحبت خواهید کرد

and have it echo across the room. (laughs)

و صدای آن را در سراسر اتاق پخش خواهید کرد. (می خندد)

Work on your posture, feet apart, nice and tall,

روی وضعیت بدن خود کار کنید، پاها را از هم باز کنید، زیبا و قد بلند،

shoulders relaxed, really show the other speaker

شانه ها شل کنید، واقعاً به گوینده دیگر نشان دهید

that you're comfortable being there.

که از بودن در آنجا راحت هستید.

And as I said before, don't tell anyone you're shy,

و همانطور که قبلاً گفتم، به کسی نگویید که خجالتی هستید

because sooner rather than later,

، زیرا

you will start to feel more confident,

زودتر احساس اعتماد به نفس بیشتری

you probably won't even realise it,

خواهید کرد، احتمالاً حتی متوجه آن نخواهید شد

and then you might regret having told someone

و سپس ممکن است پشیمان شوید که به کسی

that you're a shy person.

گفته اید که شما یک فرد خجالتی هستید

It doesn't have to be that way.

لازم نیست اینطور باشد.

You don't have to be shy.

لازم نیست خجالتی باشی

The next tip I have for you is listen,

نکته بعدی که برای شما دارم این است که گوش کنید

and learn from other confident speakers.

و از دیگر سخنرانان مطمئن یاد بگیرید.

When I try out a new hobby,

وقتی یک سرگرمی جدید را امتحان می

I often want to see how an expert does it.

کنم، اغلب می خواهم ببینم یک متخصص چگونه آن را انجام می دهد.

If you really want to learn how to be more confident,

اگر واقعاً می خواهید یاد بگیرید که چگونه اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید

and how to speak more confidently,

و چگونه با اطمینان بیشتر صحبت کنید

you need to listen to experienced and confident speakers.

، باید به سخنرانان با تجربه و مطمئن گوش دهید.

Make it part of your daily routine.

آن را بخشی از برنامه روزانه خود قرار دهید.

Once you've found somebody

وقتی کسی را پیدا کردید

and pinpointed who you want to sound like,

و مشخص کردید که می خواهید شبیه چه کسی باشید،

try and imitate them a little bit.

سعی کنید کمی از او تقلید کنید.

Make it your own, but take elements of their confidence

آن را از آن خود کنید، اما عناصری از اعتماد به نفس آنها

and elements of their speech.

و عناصر گفتار آنها را در نظر بگیرید.

For example, I really, really like

برای مثال، من واقعاً، واقعاً

and admire the way Stephen Fry speaks.

نحوه صحبت کردن استیون فرای را دوست دارم و تحسین می کنم.

So, I make a point to listen to him speaking frequently.

بنابراین، من به این نکته اشاره می کنم که به طور مکرر به صحبت های او گوش دهم.

A great way that you can implement listening

یک راه عالی که می توانید هر روز برای مدت کمی گوش دادن

to a confident speaker for a little bit of time

به یک سخنران مطمئن را اجرا کنید

every single day, is by listening to audiobooks.

، گوش دادن به کتاب های صوتی است.

I recommend Audible.

من Audible را توصیه می کنم. برای دریافت یک کتاب صوتی رایگان

You can click the link in the description box

می‌توانید روی پیوند موجود در کادر توضیحات کلیک کنید

to get a free audiobook, that's a 30-day free trial.

، این یک دوره آزمایشی رایگان 30 روزه است.

I really, really recommend listening to Stephen Fry

من واقعاً توصیه می‌کنم به استفن فرای در حال

narrating the Harry Potter series,

روایت مجموعه‌های هری پاتر

or you could try listening to books on public speaking,

گوش دهید، یا می‌توانید به کتاب‌هایی درباره سخنرانی عمومی

or books on eliminating and combating shyness.

یا کتاب‌هایی درباره از بین بردن و مبارزه با کمرویی گوش کنید.

I've got some recommendations

من توصیه هایی

in the description box as well.

در جعبه توضیحات نیز دارم.

Tip number three,

نکته شماره سه،

this is something that I've spoken about before,

این چیزی است که قبلاً در مورد آن صحبت کرده ام،

but I 100% recommend it.

اما 100٪ آن را توصیه می کنم.

It is, rehearse and prepare

این است،

your best stories and monologues,

بهترین داستان ها و مونولوگ های خود را تمرین و آماده کنید،

and things that you know you will have to say

و چیزهایی که می دانید باید

time and time again.

بارها و بارها بگویید.

Make a habit of talking to yourself

عادت کنید که با خودتان صحبت کنید

and practising your best stories,

و بهترین داستان های خود را تمرین کنید

and the answers to the most frequent questions.

و پاسخ به سوالات متداول را بدهید.

Where are you from, what are your hobbies,

اهل کجا هستید، سرگرمی

what's your job, what would you like to do in the future?

هایتان چیست، شغلتان چیست، دوست دارید در آینده چه کاری انجام دهید؟

Tell me about yourself, that's such a big one.

از خودت بگو، این خیلی بزرگ است.

And it makes me feel nervous when someone

و وقتی کسی

asks me that in my own language,

این را به زبان خودم از من می پرسد، احساس عصبی می کنم،

so I can only imagine how hard it is for you,

بنابراین من فقط می توانم تصور کنم چقدر برای شما سخت است،

especially if you're shy.

به خصوص اگر خجالتی باشید.

Practise it, maybe even write it down at first,

آن را تمرین کنید، شاید حتی در ابتدا آن را یادداشت کنید،

and then practise it until you know it off by heart.

و سپس آن را تمرین کنید تا زمانی که از صمیم قلب متوجه شوید.

You don't want to know it word for word,

شما نمی خواهید کلمه به کلمه آن را بدانید،

you just want to know

فقط می خواهید بدانید

that when somebody asks you that question,

که وقتی کسی این سوال را از شما می پرسد،

you know what to say, and you can say it with confidence.

می دانید چه باید بگویید و می توانید آن را با اطمینان بگویید.

I also said, practise your favourite stories.

من هم گفتم داستان های مورد علاقه خود را تمرین کنید.

These are great ways to fill gaps in conversation.

اینها راه‌های خوبی برای پر کردن شکاف‌های مکالمه هستند.

I've got a few funny ones that I've told in videos,

من چند مورد خنده دار دارم که در ویدیوها گفته ام،

like my waitressing mistakes,

مانند اشتباهات پیشخدمت،

or the lovely story about my dad's fairy book.

یا داستان دوست داشتنی درباره کتاب پری پدرم.

Links to those are also in the description box.

پیوندهای آنها نیز در جعبه توضیحات موجود است.

Those are stories that I like to tell at dinner parties,

اینها داستان هایی هستند که من دوست دارم در مهمانی های شام تعریف کنم،

and people like being around good storytellers,

و مردم دوست دارند در کنار قصه گوهای خوب باشند

so it's really, really important

، بنابراین بسیار مهم

to learn how to tell a good story.

است که یاد بگیریم چگونه یک داستان خوب تعریف کنیم.

And treat each time you tell a story as practise.

و هر بار که داستانی را تعریف می کنید به عنوان تمرین رفتار کنید.

Gauge their response.

پاسخ آنها را بسنجید.

Did they react well to what you said?

آیا آنها به حرف شما واکنش خوبی نشان دادند؟

Did they find it boring?

آیا آنها آن را خسته کننده می دانستند؟

Make the necessarily tweaks.

ترفندهای ضروری را انجام دهید.

Then, after 20 times of telling this story,

سپس بعد از 20 بار گفتن این داستان،

hopefully to different people each time,

امیدوارم هر بار برای افراد مختلف،

try not to repeat yourself, (laughs)

سعی کنید خود را تکرار نکنید (می خندد)

you will tell it beautifully.

به زیبایی آن را بیان خواهید کرد.

Right, my next tip is practise asking questions.

درست است، نکته بعدی من تمرین سوال پرسیدن است.

Learning how to say questions correctly is so important,

یادگیری نحوه صحیح گفتن سوالات بسیار مهم است،

but also quite difficult in English.

اما در زبان انگلیسی نیز بسیار دشوار است.

But it's so important for shy people,

اما برای افراد خجالتی بسیار مهم است،

because it means that if you need a break from speaking,

زیرا به این معنی است که اگر در صحبت کردن نیاز به استراحت

you can pass the baton to the other person.

دارید، می توانید باتوم را به طرف مقابل بدهید.

Examples, so how did you get into your career path?

به عنوان مثال، پس چگونه وارد مسیر شغلی خود شدید؟

Or, if you could do one thing differently,

یا اگر می توانستید یک کار را متفاوت انجام دهید،

what would you do?

چه کار می کنید؟

That opens up an opportunity for the other person

این فرصتی را برای طرف مقابل باز می کند

to tell their story, and to talk a bit,

تا داستان خود را بگوید و کمی صحبت کند

so you can have time for a rest.

تا بتوانید زمانی برای استراحت داشته باشید.

Most people enjoy talking about themselves,

اکثر مردم از صحبت کردن در مورد خودشان لذت می برند

and they also appreciate good listeners.

و همچنین از شنوندگان خوب قدردانی می کنند.

And you can be both of those by asking questions.

و با پرسیدن سوال می توانید هر دوی آنها باشید.

The only thing you have to do is learn

تنها کاری که باید انجام دهید این است که یاد بگیرید

and remember how to ask them correctly.

و به یاد داشته باشید که چگونه از آنها به درستی بپرسید.

I always have a couple of questions up my sleeve,

من همیشه چند سوال در آستین دارم،

so that if I'm feeling nervous or shy,

به طوری که اگر عصبی یا خجالتی هستم،

I can quickly ask someone something,

بتوانم سریع از کسی چیزی بپرسم

and we can continue the conversation that way.

و به همین ترتیب گفتگو را ادامه دهیم.

And, there's no pressure on me.

و هیچ فشاری روی من نیست

Number five is don't take yourself too seriously.

شماره پنج این است که خودتان را خیلی جدی نگیرید.

The best way to bond with people is to laugh,

بهترین راه برای برقراری ارتباط با مردم، خندیدن

and especially to laugh at yourself.

و به خصوص خندیدن به خودتان است.

If I feel shy about something,

اگر در مورد چیزی خجالتی می شوم،

sometimes I make a joke about it.

گاهی با آن شوخی می کنم.

I remember when I was learning Spanish,

به یاد دارم زمانی که اسپانیایی یاد می‌گرفتم،

I was so embarrassed about making mistakes,

از اشتباه کردن بسیار خجالت می‌کشیدم،

but actually, those mistakes ended up

اما در واقع، این اشتباهات

being my funniest stories in Spanish.

خنده‌دارترین داستان‌های من به زبان اسپانیایی بودند.

If you speak Spanish, and you want to hear about my funny,

اگر اسپانیایی صحبت می‌کنید و می‌خواهید در مورد خنده‌دار من بشنوید،

or at least I think they're funny, (laughs)

یا حداقل فکر می‌کنم آنها خنده‌دار هستند، (می‌خندد)

Spanish mistake stories,

داستان‌های اشتباه اسپانیایی

and such (speaking in foreign language).

و از این قبیل (به زبان خارجی صحبت کردن).

And I'll leave the link in the description box.

و من لینک را در کادر توضیحات می گذارم.

I laugh at myself, basically,

من

for a full 10 minutes. (laughs)

اصولاً 10 دقیقه کامل به خودم می خندم. (می خندد)

Embrace making mistakes.

اشتباه کردن را در آغوش بگیرید.

They are such a powerful tool.

آنها چنین ابزار قدرتمندی هستند.

Not only do you learn from them,

نه تنها از آنها یاد می گیرید،

but you can also create comedy from them.

بلکه می توانید از آنها کمدی نیز خلق کنید.

But if you're quite obviously uptight

اما اگر به وضوح از اشتباهات خود

and really embarrassed about your mistakes,

خجالت زده اید و واقعاً از اشتباهات خود خجالت زده اید،

it puts the other person, or your audience,

طرف مقابل یا مخاطب شما را

in a really awkward situation.

در موقعیتی واقعاً ناخوشایند قرار می دهد.

You don't want people cringing for you,

شما نمی خواهید مردم برای شما هول کنند،

you want people to feel comfortable

شما می خواهید مردم احساس راحتی کنند

that they can laugh along with you.

که می توانند در کنار شما بخندند.

Keep a note of all these funny mistakes that you've made,

تمام این اشتباهات خنده‌داری که مرتکب شده‌اید را یادداشت کنید،

and then maybe one day,

و شاید یک روز،

you can meet somebody else that's shy,

when you're already fluent in English,

زمانی که به زبان انگلیسی مسلط هستید، با شخص خجالتی دیگری ملاقات کنید،

and you can make them feel better and tell them

و می‌توانید احساس بهتری در او ایجاد کنید و در مورد مسخره‌های خود به او بگویید.

about your ridiculous experiences.

تجربیات.

Number six, meet and talk to as many

شماره شش، تا آنجا

different people as possible.

که ممکن است با افراد مختلف ملاقات و صحبت کنید.

In your life, you are going to meet so many people

در زندگی تان با افراد زیادی

that you will never, ever meet again.

روبرو خواهید شد که دیگر هرگز و هرگز نخواهید دید.

So if you do embarrass yourself in front of them,

بنابراین اگر خودتان را در مقابل آنها شرمنده کنید،

if the worst does happen, it doesn't matter.

اگر بدترین اتفاق بیفتد، مهم نیست.

You might think about it again,

شما ممکن است دوباره به آن فکر کنید،

they might think about it again,

آنها ممکن است دوباره به آن فکر کنند،

but if you don't ever see them again, it doesn't matter!

اما اگر دیگر آنها را نبینید، مهم نیست!

Take the opportunity to speak with strangers,

از این فرصت استفاده کنید تا با غریبه ها صحبت کنید،

to go out and meet people,

بیرون بروید و با مردم ملاقات کنید،

to talk to as many different people as possible.

تا جایی که ممکن است با افراد مختلف صحبت کنید.

Confidence for shy people comes with practise.

اعتماد به نفس برای افراد خجالتی همراه با تمرین است.

An example, I never really made

به عنوان مثال، من هرگز

my own friends before, as an adult.

قبلاً در بزرگسالی دوستان خود را پیدا نکردم.

I always just had friends from childhood,

من همیشه از بچگی

or friends that I shared with my partner,

دوستانی داشتم یا دوستانی که با شریک زندگیم به اشتراک می

and when I moved to this village, I was new,

گذاشتم و وقتی به این روستا نقل مکان کردم تازه وارد

my fiance was new, we didn't know anyone,

بودم، نامزدم تازه کار بود، کسی را نمی شناختیم،

but I really wanted to make friends.

اما خیلی دوست داشتم با هم دوست شوم.

But I felt really shy.

اما من واقعاً خجالتی بودم.

But we started going out sometimes together,

اما ما شروع کردیم به بیرون رفتن گاهی با هم،

sometimes apart, and making real efforts to talk to people.

گاهی جدا از هم و تلاش واقعی برای صحبت با مردم.

If we recognised someone, we would say hello.

اگر کسی را می شناختیم، سلام می کردیم.

I would sometimes pop to the coffee shop

من گاهی اوقات به تنهایی به کافی شاپ

on my own and talk to the people there.

می رفتم و با مردم آنجا صحبت می کردم.

Or go to the pub and see the same people

یا به میخانه بروید و همان افراد را

over and over again, and get to know them very, very slowly.

بارها و بارها ببینید و خیلی آهسته با آنها آشنا شوید.

At first, it felt really awkward, and I felt really shy.

در ابتدا واقعاً احساس ناخوشایندی داشتم و من واقعاً خجالتی بودم.

But now we just really enjoy being able

اما اکنون واقعاً از اینکه می‌توانیم

to go anywhere in our village and know people.

به هر جایی در روستایمان برویم و مردم را بشناسیم، لذت می‌بریم.

Had we allowed ourselves to be naturally shy,

اگر به خودمان اجازه می دادیم که به طور طبیعی خجالتی

as we are, that wouldn't have happened.

باشیم، این اتفاق نمی افتاد.

It was by practising speaking

با تمرین صحبت

to as many different people as possible,

کردن با افراد مختلف تا حد ممکن بود

that we felt confident.

که احساس اعتماد به نفس کردیم.

Right, that's it for today's lesson.

درست است، برای درس امروز همین است.

I hope you enjoyed it,

امیدوارم از آن لذت برده باشید

and I really hope you learned something,

، و واقعاً امیدوارم چیزی یاد گرفته باشید،

and I really hope that you're going

و واقعاً امیدوارم

to make more effort to feel less shy,

تلاش بیشتری کنید تا کمتر خجالتی شوید،

or at least seem less shy, until you become less shy.

یا حداقل کمتر خجالتی به نظر برسید، تا زمانی که کمتر خجالتی شوید.

Don't forget to check out Audible,

فراموش نکنید که Audible را بررسی کنید،

you can get your free audiobook and 30-day free trial,

می‌توانید کتاب صوتی رایگان و آزمایشی رایگان 30 روزه خود را

in the description box.

در کادر توضیحات دریافت کنید.

I've also got all of the other links I've mentioned,

من همچنین همه پیوندهای دیگری را که ذکر کرده‌ام دریافت کرده‌ام،

and please do comment down below

و لطفاً

with any other tips and recommendations

با نکات و توصیه‌های

that have helped you become less shy.

دیگری که به شما کمک کرده کمتر خجالتی شوید، در زیر نظر دهید.

And don't forget to connect with me

و فراموش نکنید که

on all of my social media.

در تمام رسانه های اجتماعی من با من در ارتباط باشید.

I've got my Facebook, I've got my Instagram,

من فیس بوک خود را دارم، اینستاگرام خود

and I've got my Twitter.

را دارم و توییتر خود را دارم.

And I shall see you soon for another lesson.

و من به زودی شما را برای یک درس دیگر می بینم.

Mwah! (lips smack) (electronic beep)

مواه! (لپ ها ) (بوق الکترونیکی)

(lighthearted music) Today I'm going to talk to you

(موسیقی سبک دل) امروز قصد دارم با شما

about how, ow. (laughs) (electronic beep)

در مورد چگونگی صحبت کنم. (می خندد) (بوق الکترونیکی)

Today, I'm going to talk to you ab-a-ah,

امروز می خوام باهات حرف بزنم،

oh, it just happened again!

اوه، دوباره این اتفاق افتاد!

Oh my god. (electronic beep)

اوه خدای من. (بوق الکترونیکی)

Once you've found somebody that you want

هنگامی که فردی را پیدا کردید که می خواهید

to speak to. (sighs) (electronic beep)

با او صحبت کنید. (آه می کشد) (بوق الکترونیکی)

It is, what is it? (laughs) (electronic beep)

این است، چیست؟ (می خندد) (بوق الکترونیکی)

Right my next tip is,

نکته بعدی من این است،

rah, rah, rawr! (laughs) (electronic beep)

ره، ره، راور! (می خندد) (بوق الکترونیکی)

It's really, really important for fry. (laughs)

این واقعاً برای سرخ کردن بسیار مهم است. (می خندد)

Fry people. (cheerful electronic music)

مردم را سرخ کنید. (موسیقی الکترونیکی شاد)