English Listening Practice: Lost for 85 Years! (English Like A Native Podcast)

21,386 views ・ 2023-03-16

English Like A Native


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

00:02
Hello everyone and welcome to the English Like A Native Podcast,
0
2640
4320
سلام به همه و به پادکست انگلیسی مانند یک بومی خوش آمدید،
00:07
the podcast that's designed to help you to improve your English.
1
7140
4200
پادکستی که برای کمک به شما در بهبود زبان انگلیسی خود طراحی شده است.
00:11
I'm your host...
2
11761
990
من میزبان شما هستم ...
00:13
What's my name?
3
13951
780
اسم من چیست؟
00:14
I nearly didn't tell you, I just said "I'm your host".
4
14935
2760
تقریباً به شما نگفتم، فقط گفتم "من میزبان شما هستم".
00:18
I'm your host, Anna, and today I've got some good news.
5
18235
5460
من میزبان شما هستم، آنا، و امروز یک خبر خوب دارم.
00:24
Now, this is a good news article that I read today that I thought,
6
24175
3630
اکنون، این یک مقاله خبری خوب است که امروز خواندم و فکر کردم،
00:28
this would be something nice to talk about because we all need a little
7
28495
4455
صحبت کردن در مورد آن چیز خوبی است زیرا همه ما به کمی
00:32
bit of good news in our lives.
8
32950
1740
خبر خوب در زندگی خود نیاز داریم.
00:35
Now, I say it's good news, but is it really very positive?
9
35170
3500
حالا می گویم خبر خوبی است، اما آیا واقعاً خیلی مثبت است؟
00:38
It's interesting, that's for sure.
10
38920
1890
جالب است، مطمئناً.
00:41
Okay, so what is this good news Anna, I can hear you asking.
11
41050
4110
خوب، پس این چه خبر خوب است آنا، می شنوم که می پرسید.
00:45
Well, the good news is about the Tasmanian tiger.
12
45700
5900
خوب، خبر خوب در مورد ببر تاسمانی است.
00:52
Have you ever heard of a Tasmanian tiger?
13
52410
2730
آیا تا به حال نام ببر تاسمانی را شنیده اید؟
00:56
Now, when someone says to me an animal called the Tasmanian...,
14
56610
5010
حالا وقتی کسی به من می گوید حیوانی به نام تاسمانی...،
01:02
the only thing I would think of would be the Tasmanian Devil.
15
62160
4530
تنها چیزی که به آن فکر می کنم شیطان تاسمانی است.
01:07
The Tasmanian Devil is, well, from what I know, was a little cartoon
16
67545
5390
شیطان تاسمانی، خوب، طبق آنچه من می دانم، یک
01:12
character that I grew up watching.
17
72935
2550
شخصیت کارتونی کوچک بود که من با تماشای آن بزرگ شدم.
01:15
This little devil who lived out in the desert, and he would spin
18
75995
4560
این شیطان کوچک که در بیابان زندگی می کرد و
01:20
so fast, it was like a hurricane.
19
80765
2100
آنقدر سریع می چرخید که مانند طوفان بود.
01:24
He would spin to travel, and he would make this kind of
20
84755
4350
برای مسافرت می چرخید و این صدا را در می آورد
01:29
sound, that's how he would talk.
21
89105
3840
، اینگونه صحبت می کرد.
01:34
So, I've never heard of a Tasmanian tiger before, but I
22
94385
3240
بنابراین، من قبلاً در مورد ببر تاسمانی چیزی نشنیده بودم، اما
01:37
have heard of a Tasmanian devil.
23
97625
1920
از یک شیطان تاسمانی شنیده بودم.
01:39
Unfortunately, the Tasmanian tiger has been hunted to extinction.
24
99656
6000
متاسفانه ببر تاسمانی تا حد انقراض شکار شده است.
01:46
There hasn't been a sighting of a Tasmanian tiger since the
25
106376
3270
از دهه 1930 تاکنون هیچ ببر تاسمانی مشاهده نشده است
01:50
1930s, but hang on a minute.
26
110186
3135
، اما یک دقیقه صبر کنید.
01:53
I thought this was a good news piece.
27
113696
1950
فکر کردم این خبر خوبی بود.
01:56
It is, I promise you.
28
116246
1140
این است، من به شما قول می دهم.
01:57
So, I'm just giving you the background.
29
117956
1920
بنابراین، من فقط پیش زمینه را به شما می دهم.
01:59
I'm laying the ground for you.
30
119936
2220
من برای تو زمین می گذارم.
02:02
I'm setting the scene so that you understand the story.
31
122576
4440
من صحنه را طوری تنظیم می کنم که شما داستان را بفهمید.
02:07
So, Tasmanian tigers are extinct.
32
127196
2970
بنابراین، ببرهای تاسمانی منقرض شده اند.
02:10
They no longer exist.
33
130706
1800
آنها دیگر وجود ندارند.
02:12
And there are many species of animal that are, you know, becoming
34
132986
3510
و بسیاری از گونه‌های جانوری وجود دارند که، می‌دانید،
02:16
extinct either because of what we are doing or because of hunting, or
35
136496
4530
یا به خاطر کاری که ما انجام می‌دهیم یا به دلیل شکار، منقرض شده‌اند، یا
02:21
we're destroying their environments.
36
141176
1650
ما در حال نابودی محیط‌شان هستیم.
02:23
It's very sad, but we're staying happy today, so let's not talk about that.
37
143636
4620
خیلی ناراحت کننده است، اما ما امروز خوشحال می مانیم، بنابراین اجازه دهید در مورد آن صحبت نکنیم.
02:28
But the last known Tasmanian tiger died in captivity in a zoo called Hobart.
38
148676
8160
اما آخرین ببر شناخته شده تاسمانی در اسارت در باغ وحشی به نام هوبارت مرد.
02:36
Hobart.
39
156956
690
هوبارت
02:37
Oh, I don't know about the pronunciation there.
40
157766
1650
اوه، من در مورد تلفظ آنجا اطلاعی ندارم.
02:39
Hobart.
41
159476
630
هوبارت
02:40
I'm gonna go with Hobart.
42
160111
1135
من با هوبارت می روم
02:41
Hobart Zoo in 1936.
43
161396
4140
باغ وحش هوبارت در سال 1936.
02:46
And then the body of this last Tasmanian tiger was given to the local museum so
44
166211
6090
و سپس جسد این آخرین ببر تاسمانی به موزه محلی داده شد تا
02:52
that they could preserve it and display it and show it as part of its heritage.
45
172301
5430
آنها بتوانند آن را حفظ کنند و به نمایش بگذارند و به عنوان بخشی از میراث خود نشان دهند.
02:57
This is a museum in Tasmania.
46
177781
2790
این موزه در تاسمانی است.
03:01
And what happened?
47
181951
2520
و چه اتفاقی افتاد؟
03:05
Well, they lost it.
48
185341
1010
خوب، آنها آن را از دست دادند.
03:07
I don't know how you lose the body of a tiger, but yes.
49
187771
4905
من نمی دانم چگونه بدن ببر را از دست می دهید، اما بله.
03:13
And this, I know this is all sounding like bad news, but the
50
193126
3110
و این، من می‌دانم که همه این‌ها شبیه یک خبر بد به نظر می‌رسد، اما
03:16
good news is, they found it again.
51
196236
2760
خبر خوب این است که آنها دوباره آن را پیدا کردند.
03:19
It had been handed over in 1936 to the local museum, the Tasmanian Museum and
52
199896
5332
در سال 1936 به موزه محلی، موزه و
03:25
Art Gallery, and they had lost track of the remains, and they believed
53
205228
7210
گالری هنر تاسمانی تحویل داده شده بود و آنها ردی از بقایای آن را گم کرده بودند و معتقد بودند
03:33
that the remains had been thrown out.
54
213278
1830
که بقایای آن به بیرون پرتاب شده است.
03:36
So, this is the bit that doesn't sit well with me.
55
216398
3350
بنابراین، این همان بیتی است که برای من خوب نیست.
03:40
I don't understand it.
56
220438
1380
من آن را درک نمی کنم.
03:42
How can you lose the body of a big animal?
57
222418
4180
چگونه می توان بدن یک حیوان بزرگ را از دست داد؟
03:46
It's not like you put it in your pockets and it just loosely fell
58
226861
3330
اینطور نیست که آن را در جیب خود گذاشته باشید و
03:50
out as you were moving around.
59
230191
1350
در حین حرکت به آرامی بیرون بیفتد.
03:52
This is a big animal.
60
232051
1200
این یک حیوان بزرگ است.
03:53
It's in a museum.
61
233281
1050
در یک موزه است.
03:54
My first thought would be, has it been stolen?
62
234991
2310
اولین فکر من این است که آیا دزدیده شده است؟
03:58
But it's not like you could easily misplace the body of a large animal.
63
238531
4290
اما اینطور نیست که بتوانید بدن یک حیوان بزرگ را به راحتی جابجا کنید.
04:03
So, the museum and gallery said they lost track of the remains.
64
243481
4470
بنابراین، موزه و گالری گفتند که رد باقی مانده را گم کرده اند.
04:08
The remains.
65
248131
1020
باقیمانده ها.
04:09
This is the phrase that you use to talk about what remains
66
249156
4315
این عبارتی است که شما از آن برای صحبت در مورد آنچه که
04:13
of someone after they've died.
67
253476
1465
از کسی پس از مرگ او باقی می ماند استفاده می کنید.
04:15
Usually, if someone's been dead for a long time and so the body
68
255691
4480
معمولاً اگر فردی برای مدت طولانی مرده باشد و بدن
04:20
has started to decompose, that only a few things will remain.
69
260171
4830
شروع به تجزیه شدن کند، فقط چند چیز باقی می ماند.
04:25
Perhaps hair, bones, maybe fingernails.
70
265061
4680
شاید مو، استخوان، شاید ناخن.
04:29
It depends how long it's been, but these are what remain, what is left.
71
269741
4500
بستگی دارد چقدر گذشته باشد، اما اینها هستند که باقی می مانند، آنچه باقی می ماند.
04:34
And so now I'm going to talk about the remains of the tiger.
72
274841
2820
و بنابراین اکنون می خواهم در مورد بقایای ببر صحبت کنم.
04:37
So, they lost track of the remains.
73
277811
2950
بنابراین، آنها مسیر باقی مانده را گم کردند.
04:41
Now, to lose track of something.
74
281696
1950
حالا، برای از دست دادن مسیر چیزی.
04:43
We use this phrase a lot, especially when we're talking about time.
75
283976
4530
ما از این عبارت زیاد استفاده می کنیم، مخصوصاً زمانی که در مورد زمان صحبت می کنیم.
04:48
"Oh, I'm so sorry.
76
288536
1200
"اوه، خیلی متاسفم.
04:50
I lost track of time."
77
290126
1560
زمان را گم کردم."
04:52
"I'm sorry I'm late.
78
292046
870
04:52
I lost track of time".
79
292946
1200
"ببخشید که دیر آمدم.
زمان را گم کردم".
04:55
So, you're normally tracking something that is moving,
80
295046
2820
بنابراین، شما معمولاً چیزی را دنبال می کنید که در حال حرکت است،
04:57
something that's ever-changing.
81
297896
2050
چیزی که همیشه در حال تغییر است.
05:00
We track time throughout the day by looking at the clock or asking.
82
300196
5530
ما زمان را در طول روز با نگاه کردن به ساعت یا پرسیدن ردیابی می کنیم.
05:06
Alexa, what time it is?
83
306476
2220
الکسا، ساعت چند است؟
05:08
I have to whisper or she'll answer me.
84
308876
1650
باید زمزمه کنم وگرنه جوابم را می دهد.
05:10
Should I ask her actually?
85
310556
990
واقعا باید ازش بپرسم؟
05:11
Alexa, what time is it?
86
311816
1470
الکسا ساعت چنده؟
05:14
It's 5:44 PM
87
314456
1740
ساعت 17:44 است
05:17
Thank you.
88
317276
810
ممنون.
05:19
So, you would normally track time across the day with all these wonderful devices.
89
319376
5670
بنابراین، شما به طور معمول زمان را در طول روز با همه این دستگاه های فوق العاده دنبال می کنید.
05:25
To be fair, I normally have a watch and I like to keep track of the time throughout
90
325796
5940
منصفانه بگویم، من معمولا یک ساعت دارم و دوست دارم در طول
05:31
the night with my watch that lights up in the dark, but it broke recently
91
331736
4830
شب با ساعتم که در تاریکی روشن می شود، ساعت را پیگیری کنم ، اما اخیراً خراب شده
05:36
and I haven't been able to replace it.
92
336566
1830
و نتوانستم آن را تعویض کنم.
05:38
Ooh.
93
338846
30
اوه
05:39
And I would normally have a clock on the wall in the room
94
339716
3945
و من معمولاً در اتاقی
05:43
that I spend most of my time in.
95
343661
3170
که بیشتر وقتم را در آن می گذرانم یک ساعت روی دیوار دارم.
05:47
But, lots of clocks.
96
347231
2190
اما، تعداد زیادی ساعت.
05:49
Even the ones that don't seem noisy, if they're manual, you know, tick-tock
97
349421
4210
حتی آنهایی که به نظر پر سر و صدا نمی‌رسند، اگر ساعت‌های دستی باشند، می‌دانید که ساعت‌های تیک تاک هستند
05:53
clocks, then they have an audible ticker, tick, tick, tick, tick, tick, tick.
98
353651
6330
، پس یک تیک، تیک، تیک، تیک، تیک، تیک، تیک، تیک و تیک دارند.
06:00
And that's not good if you're trying to record things like podcasts.
99
360431
3120
و اگر در تلاش برای ضبط مواردی مانند پادکست هستید، این خوب نیست.
06:04
So, we try to keep track of time throughout the day, especially
100
364271
3840
بنابراین، ما سعی می کنیم زمان را در طول روز پیگیری کنیم، به خصوص
06:08
if we have appointments.
101
368111
1620
اگر قرار ملاقاتی داشته باشیم.
06:10
What else do we keep track of?
102
370151
1260
چه چیز دیگری را دنبال کنیم؟
06:12
You might need to keep track of your finances because your finances are
103
372191
4140
شما ممکن است نیاز به پیگیری امور مالی خود داشته باشید زیرا
06:17
constantly changing with money coming in, money going out, lots of bills to pay, so
104
377061
5750
با ورود پول، خروج پول، بسیاری از قبوض برای پرداخت، وضعیت مالی شما دائماً در حال تغییر است، بنابراین
06:22
you have to keep track of your finances to make sure that you don't get into debt.
105
382811
4200
باید وضعیت مالی خود را پیگیری کنید تا مطمئن شوید که بدهکار نمی شوید. .
06:28
We keep track of our weight, of our sleep, of our health.
106
388271
5880
ما وزن، خواب و سلامت خود را پیگیری می کنیم.
06:34
Some people have to keep track of their blood sugar levels.
107
394302
3270
برخی افراد باید سطح قند خون خود را پیگیری کنند.
06:38
Some people have to keep track of their heart rate.
108
398442
3420
برخی افراد باید ضربان قلب خود را پیگیری کنند.
06:42
What do you keep track of?
109
402152
1380
چه چیزی را پیگیری می کنید؟
06:43
So, you see, to keep track of tends to be to keep an eye on something that's
110
403645
4700
بنابراین، می بینید، پیگیری به این معناست که مراقب چیزی باشید که
06:48
constantly moving so you know where it is.
111
408955
2240
دائماً در حال حرکت است تا بدانید کجاست.
06:51
So, the idea that they lost track of the remains of a large animal in a place where
112
411345
8775
بنابراین، این ایده که آنها رد بقایای یک حیوان بزرگ را در مکانی که
07:00
I don't think objects move that much.
113
420480
2910
فکر نمی‌کنم اجسام آنقدر حرکت می‌کنند را گم کنند.
07:04
It's not like a museum is a hustling, bustling, commercial
114
424740
5540
اینطور نیست که موزه یک
07:10
establishment where, you know, goods are constantly changing hands.
115
430393
5640
مؤسسه تجاری شلوغ، شلوغ و شلوغ باشد که، می دانید، کالاها دائماً دست به دست می شوند.
07:16
I don't think.
116
436753
870
من فکر نمی کنم.
07:18
Exhibits don't change that often, do they?
117
438553
2550
نمایشگاه ها اغلب تغییر نمی کنند، اینطور است؟
07:22
I mean, I guess it depends on the actual museum and gallery.
118
442033
2640
یعنی حدس می‌زنم بستگی به موزه و گالری واقعی دارد.
07:24
Anyway, somehow the Tasmanian Museum and Art Gallery lost track of the remains.
119
444943
6560
به هر حال، به نوعی موزه و گالری هنر تاسمانی رد باقی مانده را از دست داد.
07:32
And they believed that the remains had been thrown out.
120
452203
4230
و آنها معتقد بودند که بقایای آن بیرون انداخته شده است.
07:37
To throw something out.
121
457153
1260
بیرون انداختن چیزی
07:38
A very common phrasal verb means to discard something in the bin.
122
458503
4034
یک فعل عبارتی بسیار رایج به معنای دور انداختن چیزی در سطل است.
07:43
So, you throw it out of the house into the bin, and it goes to the
123
463647
4800
بنابراین، شما آن را از خانه بیرون می‌اندازید و داخل سطل زباله می‌اندازید و به سمت
07:48
tip or wherever it's going to.
124
468447
2430
نوک یا هر جایی که می‌رود می‌رود.
07:51
So, they thought that someone had just thrown out the body of a Tasmanian tiger.
125
471447
4866
بنابراین، آنها فکر کردند که یک نفر به تازگی جسد یک ببر تاسمانی را بیرون انداخته است.
07:56
The very last known Tasmanian tiger.
126
476318
2545
آخرین ببر شناخته شده تاسمانی.
08:00
I mean, that's it all seems a bit odd, doesn't it?
127
480198
2310
منظورم این است که همه چیز کمی عجیب به نظر می رسد، اینطور نیست؟
08:02
And they considered these remains to be lost for 85 years.
128
482828
7650
و این بقایای 85 ساله را گم شده می دانستند.
08:11
Now, here's the good news guys.
129
491228
2130
حالا، اینم خبر خوب بچه ها.
08:13
They weren't lost.
130
493718
1740
گم نشدند
08:16
They'd been in the museum all along.
131
496088
3135
آنها تمام مدت در موزه بودند.
08:19
If something is found to be somewhere all along or something has been
132
499683
3740
اگر مشخص شود که چیزی در تمام طول زمانی در جایی بوده است یا چیزی
08:23
happening all along, then it means it's the whole time that's been
133
503423
4660
در تمام مدت اتفاق افتاده است، به این معنی است که تمام زمانی است که اتفاق افتاده
08:28
happening or that's been present.
134
508083
1740
یا وجود داشته است.
08:31
So, you might say, I've been searching everywhere for my phone,
135
511533
4140
بنابراین، ممکن است بگویید، من همه جا را برای تلفنم جستجو می کردم،
08:36
but it was here all along, right in front of me and I couldn't see it.
136
516273
4110
اما همیشه اینجا بود، درست جلوی من و نمی توانستم آن را ببینم.
08:41
So, all along means the whole time, all the time.
137
521283
4160
بنابراین، all along به معنای تمام زمان، تمام وقت است.
08:46
The remains had been in the museum the whole time.
138
526273
4380
بقایای آن تمام مدت در موزه بود.
08:50
They'd been in the museum all along.
139
530833
1800
آنها تمام مدت در موزه بودند.
08:53
There were concerns when these remains were considered lost.
140
533603
4130
نگرانی هایی وجود داشت که این بقایای مفقود شده در نظر گرفته شدند.
08:57
There were concerns about the preservation of the remains.
141
537733
4330
نگرانی هایی در مورد حفظ بقایا وجود داشت.
09:02
To preserve something is to keep something in a certain state.
142
542403
4290
حفظ چیزی به معنای نگه داشتن چیزی در وضعیت خاصی است.
09:07
You don't want it to degrade in any way.
143
547053
2430
شما به هیچ وجه نمی خواهید آن را پایین بیاورید.
09:10
Like paintings, for example.
144
550053
1500
مثلاً مثل نقاشی.
09:11
Paintings can fade and become damaged by sunlight, by exposure to the
145
551943
5760
نقاشی‌ها می‌توانند در اثر نور خورشید، قرار گرفتن در معرض عناصر و لمس آن‌ها
09:17
elements, by people touching them.
146
557733
2640
محو شوند و آسیب ببینند .
09:20
They have to preserve these items so that they don't degrade over time.
147
560967
4645
آنها باید این اقلام را حفظ کنند تا به مرور زمان از بین نرود.
09:26
Now, of course, remains, if they're not preserved properly, then
148
566002
4388
در حال حاضر، البته، باقی مانده است، اگر آنها به درستی حفظ نشوند،
09:30
they could degrade quite quickly.
149
570600
1710
می توانند به سرعت تخریب شوند.
09:32
Flesh and things can rot and, eww, so they have to be preserved in a special way.
150
572850
5940
گوشت و چیزها می توانند پوسیده شوند، بنابراین آنها باید به روش خاصی حفظ شوند.
09:39
Now, there's a name for the art of preserving animals and
151
579150
4980
در حال حاضر، یک نام برای هنر حفظ حیوانات و
09:44
bodies, and it's called taxidermy.
152
584130
3330
بدن وجود دارد و به آن تاکسیدرمی می گویند.
09:48
Taxidermy.
153
588120
870
09:48
So, if you practise taxidermy, then I'm guessing you're a
154
588990
5200
تاکسیدرمی
بنابراین، اگر تاکسیدرمی انجام می‌دهید، حدس می‌زنم که یک تاکسیدرمیست
09:54
taxiderm-, a taxidermist.
155
594190
1850
، یک تاکسیدرمیست.
09:56
A taxidermist.
156
596550
1020
تاکسیدرمیست
09:58
Somebody who stuffs, preserves, animal bodies.
157
598230
6000
کسی که اجساد حیوانات را پر می کند، نگهداری می کند.
10:04
If a human body's prepared in death, to be perhaps shown in an open coffin
158
604260
5980
اگر بدن انسان برای مرگ آماده شده باشد، ممکن است
10:10
before they are buried or cremated.
159
610630
2370
قبل از دفن یا سوزاندن در تابوت باز نشان داده شود.
10:13
Then they go to a mortician and a mortician will prepare the body,
160
613210
5850
سپس آنها به یک مرتشین مراجعه می کنند و یک مرتیکه بدن را آماده می کند،
10:19
but they don't preserve the body long term, I think (human) bodies
161
619990
3670
اما آنها بدن را طولانی مدت حفظ نمی کنند، من فکر می کنم بدن (انسان)
10:23
are kept on ice to keep them from decomposing, they're placed on ice.
162
623660
6510
روی یخ نگه داشته می شود تا از تجزیه آنها جلوگیری شود، آنها را روی یخ قرار می دهند.
10:30
But, a taxidermist will preserve little animals long term.
163
630500
6190
اما، تاکسیدرمیست حیوانات کوچک را در دراز مدت حفظ خواهد کرد.
10:37
So, I think they like, oh, this is pretty gory, this is not the good
164
637440
3470
بنابراین، من فکر می کنم آنها دوست دارند، آه، این خیلی بد است، این خبر خوبی نیست که
10:40
news piece I was really anticipating.
165
640910
3040
من واقعاً پیش بینی می کردم.
10:45
So, they remove their eyes and tongues, their insides, their innards, we call them
166
645840
5520
پس چشم و زبان، باطنشان، باطنشان را برمی دارند، ما به آنها می گوییم
10:51
their innards, you know, their organs.
167
651360
2410
باطنشان، می دانید اعضایشان.
10:54
All those things are removed and then I'm guessing they treat the skin with
168
654640
5985
همه آن چیزها برداشته می‌شوند و بعد حدس می‌زنم پوست را با
11:00
some special chemicals to preserve it.
169
660625
3150
مواد شیمیایی خاصی درمان می‌کنند تا آن را حفظ کنند.
11:04
They put little glass eyes into the animals and then they stuff them
170
664165
5520
آنها چشم های شیشه ای کوچکی را به جانوران می گذارند و سپس آنها را پر می کنند
11:09
so that you know, they've taken all the innards out and then they
171
669685
2850
تا بدانید همه اندام ها را بیرون آورده اند و سپس
11:12
stuff them to hold their shape.
172
672535
1890
آنها را پر می کنند تا شکل خود را حفظ کنند.
11:15
And then you have this beautiful piece of taxidermy that you might
173
675295
5100
و سپس این قطعه زیبای تاکسیدرمی را دارید که ممکن است بخواهید
11:20
want to display in your house.
174
680395
1290
در خانه خود به نمایش بگذارید.
11:23
I always find them a little bit creepy.
175
683095
1770
من همیشه آنها را کمی ترسناک می دانم.
11:26
Actually, that's just reminded me, a long time ago, I stayed for a short time
176
686060
5600
در واقع، این فقط به من یادآوری کرد، مدت ها پیش، مدت کوتاهی
11:32
in this really amazing little house.
177
692230
4140
در این خانه کوچک واقعا شگفت انگیز ماندم.
11:36
I say it was a big house.
178
696610
1560
می گویم خانه بزرگی بود.
11:38
It was a big old scary house.
179
698170
2340
یک خانه ترسناک بزرگ قدیمی بود.
11:40
And we were looking after it for a couple of months.
180
700810
2520
و ما چند ماه از آن مراقبت می کردیم.
11:44
And in this big old scary house, there was this huge, intricate piece of furniture.
181
704200
6580
و در این خانه بزرگ ترسناک قدیمی، این قطعه بزرگ و پیچیده از مبلمان وجود داشت.
11:50
It was like this huge, I wanna say like a cupboard, but it was much
182
710920
4840
خیلی بزرگ بود، می‌خواهم بگویم مثل یک کمد، اما خیلی
11:55
bigger than your average cupboard.
183
715765
1205
بزرگ‌تر از کمد معمولی شما بود.
11:56
And it was this big wooden standalone cupboard that was carved from
184
716970
4742
و این کمد بزرگ چوبی مستقل بود که از
12:01
wood, and it had all these, it was just such a beautiful carving.
185
721712
3750
چوب حک شده بود، و همه اینها را داشت، این یک کنده کاری زیبا بود.
12:05
It was so intricate.
186
725467
1015
خیلی پیچیده بود
12:06
There was so much patterning and it must have taken someone months and months to
187
726482
5610
نقش‌بندی بسیار زیاد بود و باید ماه‌ها و ماه‌ها طول کشید تا
12:12
whittle all those patterns into this wood.
188
732122
2370
همه آن الگوها را در این چوب کوچک کرد.
12:14
And it was dark wood, almost like a black wood.
189
734492
2870
و چوب تیره بود، تقریباً شبیه چوب سیاه.
12:18
It was beautiful and it had lots of doors, and one of the doors
190
738022
5190
زیبا بود و درهای زیادی داشت و یکی از درها
12:23
was locked and there was no key.
191
743212
2233
قفل بود و کلید نداشت.
12:26
And then one day, I was a young child, so I spent a lot of time
192
746645
3570
و سپس یک روز، من یک کودک خردسال بودم، بنابراین زمان زیادی را صرف
12:30
rolling around on the floor as you do.
193
750215
2310
غلت زدن روی زمین مانند شما کردم.
12:33
And one day while rolling around on the floor in this amazing old
194
753275
3510
و یک روز در حالی که روی زمین در این
12:36
house, I saw that the skirting board had a couple of cuts in it.
195
756785
6945
خانه قدیمی شگفت انگیز غلت می زدم، دیدم که تخته دامن چند بریدگی در آن دارد.
12:43
So there were some lines in the skirting board.
196
763730
3210
بنابراین چند خط در تخته دامن وجود داشت.
12:47
It almost, they were quite close together, almost as if it was a little hatch,
197
767150
4110
تقریباً، آنها کاملاً به هم نزدیک بودند، تقریباً انگار یک دریچه کوچک،
12:51
a little door in the skirting board.
198
771320
1980
یک در کوچک در تخته دامن بود.
12:53
So I went over to investigate and sure enough, the skirting
199
773810
3420
بنابراین من برای تحقیق به آنجا رفتم و مطمئن شدم که تخته دامن
12:57
board easily pulled away.
200
777230
1500
به راحتی کنار رفت.
12:58
It was a little door, a little secret door in the skirting board,
201
778730
4470
این یک در کوچک بود، یک در کوچک مخفی در تخته دامن،
13:03
and in there I found an old key.
202
783710
2260
و در آنجا یک کلید قدیمی پیدا کردم.
13:06
Oh, what could this be for?
203
786840
1865
اوه، این برای چه می تواند باشد؟
13:09
So, I had a try of a few things around the house and then realised
204
789385
4180
بنابراین، چند چیز را در اطراف خانه امتحان کردم و بعد متوجه شدم که
13:13
the cupboard had a door that wouldn't open and it had a hole for a key.
205
793705
4650
کمد دری دارد که باز نمی‌شود و سوراخی برای کلید دارد.
13:19
So, I went and put the key in the keyhole and sure enough, it
206
799135
3810
بنابراین، رفتم و کلید را در سوراخ کلید گذاشتم و مطمئناً
13:22
was the key for the cupboard.
207
802945
1170
کلید کمد بود.
13:24
And when I opened it, there was a huge fox head that had been stuffed
208
804295
6210
و وقتی آن را باز کردم، یک سر روباه بزرگ بود که پر شده
13:30
and mounted and it looked terrifying.
209
810565
3840
و سوار شده بود و وحشتناک به نظر می رسید.
13:34
It was posed in an angry snarly face.
210
814460
4170
در چهره ای خروشان خشمگین نشان داده شده بود.
13:38
It had a snarl, which a snarl is when you pull up your lip.
211
818720
4010
یک خرخر داشت که وقتی لبت را بالا می‌کشی یک خرخر است.
13:43
To bear your teeth in an aggressive way.
212
823010
2860
برای تحمل دندان های خود به روشی تهاجمی.
13:47
So, it looked like it was about to have a fight.
213
827520
3000
بنابراین، به نظر می رسید که در حال دعوا بود.
13:51
It was a very angry piece of taxidermy.
214
831000
3210
این یک قطعه تاکسیدرمی بسیار عصبانی بود.
13:54
Yeah, I thought that was really odd that someone would lock it in
215
834690
3150
آره، فکر می‌کردم خیلی عجیب است که کسی آن را در
13:57
a cupboard and then hide the key in a secret hiding place in the house.
216
837840
4380
کمد قفل کند و سپس کلید را در یک مخفیگاه مخفی در خانه پنهان کند.
14:03
Oh, that makes me feel a little bit, oh, what's the word, shivery.
217
843360
4770
اوه، این باعث می شود کمی احساس کنم، اوه، این چه کلمه ای است، لرز.
14:08
Yeah, it's a bit spooky.
218
848660
1260
آره، کمی ترسناک است.
14:09
I'm getting goosebumps, literally getting goosebumps thinking about that time.
219
849980
4290
من در حال غاز شدن هستم، به معنای واقعی کلمه با فکر کردن به آن زمان دچار غاز می شوم.
14:14
I was very scared in that house.
220
854960
1410
من در آن خانه خیلی ترسیده بودم.
14:17
Anyway, where were we?
221
857480
2500
به هر حال ما کجا بودیم؟
14:20
Taxidermy.
222
860070
720
14:20
Oh, yes, the museum were concerned about whether or not these remains
223
860820
3550
تاکسیدرمی
اوه، بله، موزه نگران این بود که آیا این بقایا
14:24
had been preserved or not, because 85 years is a long time to have
224
864370
5100
حفظ شده اند یا نه، زیرا 85 سال زمان زیادی است که
14:29
misplaced the remains of an animal.
225
869640
3625
بقایای یک حیوان را در جای خود قرار داده باشیم.
14:33
If they haven't been preserved, then there's not going to be very much left.
226
873415
3480
اگر آنها حفظ نشده باشند، چیز زیادی باقی نخواهد ماند.
14:37
But luckily, when they finally found these remains in the museum, they
227
877795
5880
اما خوشبختانه، وقتی بالاخره این بقایای را در موزه پیدا کردند،
14:43
realised they had been preserved.
228
883675
2400
متوجه شدند که حفظ شده است.
14:46
They just hadn't been catalogued.
229
886435
2670
آنها فقط فهرست نویسی نشده بودند.
14:49
So to catalogue something is to mark it down in an organised
230
889705
6330
بنابراین فهرست‌نویسی کردن چیزی است که آن را در فهرستی سازمان‌یافته از چیزها در دسته‌ها
14:56
list of things in categories.
231
896125
3138
علامت‌گذاری کنید .
14:59
So, you categorise saying, I have this preserved animal, these
232
899413
4770
بنابراین، شما این را دسته بندی می کنید که می گویید من این حیوان حفظ شده را دارم، این
15:04
animal remains, they must go in the natural history category.
233
904188
5725
حیوان باقی می ماند، آنها باید در دسته تاریخ طبیعی بروند.
15:09
And you give lots of details and you organise your data of everything
234
909950
3720
و جزئیات زیادی ارائه می دهید و داده های خود را از هر آنچه
15:13
you've got in your catalogue.
235
913670
2520
در کاتالوگ خود دارید سازماندهی می کنید.
15:16
So, you have a catalogue of everything that you have.
236
916400
2370
بنابراین، شما یک کاتالوگ از همه چیزهایی که دارید دارید.
15:19
When I was younger, I had an obsession with cuddly toys, with stuffed animals.
237
919340
7570
وقتی جوانتر بودم، علاقه زیادی به اسباب بازی های نوازش داشتم، با حیوانات عروسکی.
15:27
And I'm not talking about the taxidermy style, I'm talking about teddy
238
927060
3570
و من در مورد سبک تاکسیدرمی صحبت نمی کنم، من در مورد خرس های عروسکی
15:30
bears or teddies, soft toy animals.
239
930630
3990
یا عروسک ها، حیوانات اسباب بازی نرم صحبت می کنم.
15:34
So we call them stuffed animals, but they're not real, they're toy ones.
240
934680
4590
بنابراین ما آنها را حیوانات عروسکی می نامیم، اما آنها واقعی نیستند، آنها اسباب بازی هستند.
15:39
So, I had lots of stuffed animals and I was also quite obsessed with being
241
939480
5790
بنابراین، من تعداد زیادی حیوانات عروسکی داشتم و همچنین کاملاً وسواس زیادی داشتم که سازماندهی کنم
15:45
organised, and so as a young girl, I'm talking, you know, 13 years old, I liked
242
945270
5750
، و به عنوان یک دختر جوان، من صحبت می کنم، می دانید، 13 ساله، دوست داشتم
15:51
to catalogue all of my soft toys, all of my stuffed animals, they all had a name.
243
951260
7380
همه اسباب بازی های نرمم را فهرست کنم. حیوانات عروسکی، همه آنها یک نام داشتند.
15:59
So, I'd draw up a table and I'd write the stuffed animal description, the colour,
244
959270
5940
بنابراین، من یک جدول می‌کشم و شرح حیوانات پر شده، رنگ،
16:05
and you know, generally what they looked like, what type of animal they were.
245
965600
3690
و شما می‌دانید، به طور کلی چه شکلی بودند، چه نوع حیوانی بودند.
16:09
And then I'd write their name, and then I'd write where in the
246
969800
2610
و سپس نام آنها را می نوشتم، و سپس می نوشتم که
16:12
bedroom they belonged, normally.
247
972410
2190
به طور معمول به کجای اتاق خواب تعلق داشتند.
16:14
Where would they sit?
248
974690
1050
کجا می نشستند؟
16:15
Were they my favourite?
249
975890
870
آیا آنها مورد علاقه من بودند؟
16:16
Did they belong on my bed?
250
976760
1200
آیا آنها به تخت من تعلق داشتند؟
16:18
Did they sit on top of the wardrobe in the corner of the room?
251
978320
3390
آیا بالای کمد لباس گوشه اتاق نشسته اند؟
16:21
Yeah, it's a really strange thing for a child to really want
252
981770
3390
آره، این واقعاً عجیب است که یک کودک واقعاً بخواهد
16:25
to do, to catalogue your toys.
253
985160
2550
انجام دهد و اسباب بازی های شما را فهرست بندی کند.
16:27
Anyway, so, the museum had preserved the remains of the Tasmanian tiger, but
254
987710
5113
به هر حال، موزه بقایای ببر تاسمانی را حفظ کرده بود، اما
16:32
they hadn't catalogued them, and that's how they lost track of these remains.
255
992823
5070
آنها را فهرست نویسی نکرده بودند و اینگونه بود که رد این بقایای را از دست دادند.
16:38
They actually found the remains, and I'm quoting this from the article
256
998523
4500
آنها در واقع بقایای آن را پیدا کردند و من این را از مقاله ای
16:43
I read, stashed in a cupboard.
257
1003023
2100
که خواندم نقل می کنم که در یک کمد پنهان شده بود.
16:45
Now, this really struck me as being an unusual word to choose because to stash
258
1005303
6360
اکنون، این واقعاً به نظر من یک کلمه غیرعادی برای انتخاب است، زیرا پنهان کردن
16:51
something is normally, I always relate it to someone who's stolen some goods.
259
1011663
7110
چیزی عادی است، من همیشه آن را به کسی مرتبط می‌کنم که مقداری کالا را دزدیده است.
16:59
They then have to stash those goods.
260
1019163
2770
سپس آنها باید آن کالاها را ذخیره کنند.
17:02
They stash them in a secret hiding place.
261
1022173
1920
آنها آنها را در یک مخفیگاه مخفی پنهان می کنند.
17:04
So to stash something is to store something in a place
262
1024183
3630
بنابراین پنهان کردن چیزی به معنای ذخیره کردن چیزی در مکانی است
17:07
that's hidden or secret.
263
1027813
2070
که پنهان یا مخفی است.
17:10
So, I often talk about having a secret stash of chocolate in the house.
264
1030065
4230
بنابراین، من اغلب در مورد داشتن یک مخفی شکلات در خانه صحبت می کنم.
17:15
We hide our chocolate and eat it secretly because as soon as the boys
265
1035045
5490
ما شکلات خود را مخفی می کنیم و مخفیانه می خوریم زیرا به محض اینکه پسرها
17:20
catch wind of us eating chocolate or catch wind of where the chocolate is
266
1040775
6000
با ما در حال خوردن شکلات برخورد کنند یا به جایی که شکلات در آن
17:26
stashed, then they will not stop until they gain access to the chocolate.
267
1046780
5342
ذخیره شده است بیفتند، تا زمانی که به شکلات دسترسی پیدا نکنند متوقف نمی شوند.
17:32
To catch wind of something is to become aware of it.
268
1052812
3510
باد گرفتن چیزی به معنای آگاه شدن از آن است.
17:36
Almost as if you are smelling something on the wind.
269
1056727
3210
تقریباً انگار چیزی در باد استشمام می کنید.
17:40
What's that smell?
270
1060897
780
این چه بویی است؟
17:42
Something's going on.
271
1062127
930
چیزی در حال وقوع است.
17:44
Yeah.
272
1064017
420
17:44
So, to catch wind of something, we use it metaphorically to say that
273
1064527
3180
آره
بنابراین، برای گرفتن چیزی، از آن به صورت استعاری استفاده می کنیم تا بگوییم
17:47
you've become aware of something.
274
1067712
1945
شما از چیزی آگاه شده اید.
17:51
So, they stashed the remains in a cupboard.
275
1071247
4560
بنابراین، آنها بقایای آن را در یک کمد پنهان کردند.
17:56
Now, what had actually happened, they did discover that they were stashed
276
1076257
6495
اکنون، آنچه واقعاً اتفاق افتاده بود، آنها متوجه شدند که آنها را
18:02
in a cupboard in the educational department, and they found that
277
1082752
3450
در یک کمد در بخش آموزشی پنهان کرده بودند، و آنها متوجه شدند که
18:06
actually the remains were being taken out as part of a travelling exhibit.
278
1086202
6240
در واقع بقایای آنها به عنوان بخشی از یک نمایشگاه مسافرتی بیرون آورده شده است.
18:13
They used that Tasmanian tiger because it was the best skin in
279
1093542
5585
آنها از ببر تاسمانی استفاده کردند زیرا
18:19
their collection that they had at the museum, so, "oh, that's nice.
280
1099127
3540
بهترین پوست موجود در
18:23
That's quite a nice skin.
281
1103057
1320
مجموعه
18:24
Let's take that on the travelling exhibit.
282
1104557
2220
آنها در موزه
18:26
Let's show it around.
283
1106777
1110
بود .
18:27
Let's move it about".
284
1107887
1170
در مورد "
18:29
They were completely unaware that actually this Tasmanian tiger that
285
1109807
4740
آنها کاملاً غافل بودند که در واقع این ببر تاسمانیایی که
18:34
they had was the last of its kind.
286
1114547
2385
داشتند آخرین در نوع خود بود.
18:38
And that actually it needed to be protected, and not just moved around the
287
1118122
4735
و در واقع باید از آن محافظت شود، نه اینکه فقط در سراسر
18:42
country and, and stashed in a cupboard.
288
1122857
1890
کشور جابجا شود و در یک کمد پنهان شود.
18:45
It was the last thylacine.
289
1125377
1870
این آخرین تیلاسین بود.
18:47
Now, this word is new to me.
290
1127267
1230
حالا این کلمه برای من تازگی دارد.
18:48
Thylacine.
291
1128877
960
تیلاسین.
18:50
I've never heard this before.
292
1130087
1080
من قبلاً این را نشنیده بودم.
18:51
So, a thylacine is a dog-like carnivorous, marsupial with stripes
293
1131227
7380
بنابراین، تیلاسین یک سگ گوشتخوار، کیسه دار با خطوط
18:58
across the rump, found only in Tasmania.
294
1138607
3480
راه راه است که فقط در تاسمانی یافت می شود.
19:03
Okay, so a carnivore, someone is carnivorous.
295
1143017
2880
خوب، پس یک گوشتخوار، یک نفر گوشتخوار است.
19:05
They are a carnivore.
296
1145897
1110
آنها گوشتخوار هستند.
19:07
It means they eat meat.
297
1147097
1220
یعنی گوشت می خورند.
19:09
Okay, so it's a dog-like, carnivorous, marsupial.
298
1149457
4570
خوب، پس این یک حیوان سگ مانند، گوشتخوار، کیسه دار است.
19:14
A marsupial is a mammal that's born underdeveloped, it's not
299
1154927
6793
کیسه‌دار پستانداری است که رشد نیافته به دنیا می‌آید،
19:21
fully grown to a point where it can survive outside when it's born.
300
1161720
5130
به‌طور کامل رشد نکرده است که در هنگام تولد بتواند در بیرون زنده بماند.
19:27
So, then it goes into a pouch on the mummy's tummy.
301
1167030
3120
بنابراین، آن را به یک کیسه بر روی شکم مومیایی می رود.
19:30
Can you think of what animal is the typical marsupial?
302
1170540
2910
آیا می توانید به این فکر کنید که کیسه دار معمولی چه حیوانی است؟
19:34
It's a kangaroo.
303
1174320
1050
این یک کانگورو است.
19:35
A kangaroo.
304
1175805
810
یک کانگورو
19:36
So, the baby is, oh, it's amazing.
305
1176915
2400
بنابراین، کودک، اوه، شگفت انگیز است.
19:39
Have you ever seen a kangaroo being born?
306
1179315
2010
آیا تا به حال تولد کانگورو را دیده اید؟
19:41
It's unbelievable.
307
1181775
2070
این غیر قابل باور است.
19:44
It's teeny tiny.
308
1184505
1380
خیلی کوچک است
19:46
So, the mum just pops out the little teeny tiny baby kangaroo, and it's this thing.
309
1186335
5220
بنابراین، مادر فقط بچه کانگورو کوچک و کوچک را بیرون می‌آورد، و این همان چیزی است.
19:51
It's got no hair, it's all pink, it's tiny, and it climbs up the mum's fur,
310
1191560
5815
مو ندارد، همه‌اش صورتی است، ریز است، از خز مادر بالا می‌رود،
19:57
it climbs all the way up the pouch, and then pops itself inside the pouch.
311
1197525
3300
تا انتها از کیسه بالا می‌رود و بعد خودش را داخل کیسه می‌کند.
20:01
The mum doesn't do it.
312
1201065
960
مامان اینکارو نمیکنه
20:02
The baby does it.
313
1202030
895
بچه این کار را می کند.
20:03
I think that's amazing.
314
1203585
2055
من فکر می کنم که شگفت انگیز است.
20:06
And then they sit in the pouch for a long time, suckling the mummy's milk
315
1206210
5090
و سپس برای مدت طولانی در کیسه می نشینند و شیر مومیایی را می مکند
20:11
until they grow and they're big enough to survive in the outside world, and
316
1211570
4260
تا زمانی که رشد کنند و به اندازه کافی بزرگ شوند که در دنیای بیرون زنده بمانند، و
20:15
then they pop their heads out and say, hey, let's have a bounce around.
317
1215830
2790
سپس سرشان را بیرون می آورند و می گویند: هی، بیایید به اطراف بپریم.
20:18
Anyway, so this Tasmanian tiger is a dog-like carnivorous, marsupial,
318
1218625
7090
به هر حال، بنابراین این ببر تاسمانی یک سگ گوشتخوار، کیسه دار است
20:26
and it has stripes across the rump.
319
1226225
2310
و دارای خطوط راه راه در سراسر دنده است.
20:28
When I think of the word rump, I generally think of meat.
320
1228635
4200
وقتی به کلمه دنده فکر می کنم، عموماً به گوشت فکر می کنم.
20:33
So, it's the way we describe steak, which is meat that comes from the bottom.
321
1233135
6100
بنابراین، این روشی است که ما استیک را توصیف می کنیم، یعنی گوشتی که از ته می آید.
20:40
So, it has stripes across the rump, meaning it has stripes across, its lower
322
1240095
4920
بنابراین، نوارهایی در سرتاسر کفه دارد، به این معنی که
20:45
back or across its bottom, basically.
323
1245015
2760
اساساً دارای نوارهایی در سراسر، قسمت پایین کمر یا پایین آن است.
20:48
All right.
324
1248885
540
خیلی خوب.
20:49
And it's only found in Tasmania.
325
1249485
2280
و فقط در تاسمانی یافت می شود.
20:53
You'll be very pleased to hear that now they've rediscovered these
326
1253108
5134
از شنیدن اینکه اکنون آنها این بقایای پنهان شده در کمد را
20:58
remains stashed in a cupboard.
327
1258302
1830
دوباره کشف کرده اند، بسیار خوشحال خواهید شد
21:00
They've taken it out of the cupboard, they've catalogued it, and it
328
1260252
5010
. آنها آن را از کمد بیرون آورده اند، فهرست بندی کرده اند و
21:05
is now on display in the museum.
329
1265262
3120
اکنون در موزه به نمایش گذاشته شده است.
21:08
It's very safe, hopefully.
330
1268772
2310
خیلی امنه امیدوارم
21:11
That got me thinking about the fact that we always laugh when my mum
331
1271228
5620
این باعث شد به این موضوع فکر کنم که وقتی مادرم
21:16
says "I've put it in a safe place".
332
1276898
2820
می گوید "من آن را در یک مکان امن قرار داده ام" همیشه می خندیم.
21:20
Growing up, my mum would often tidy things away, put things in a safe place,
333
1280388
5040
وقتی بزرگ می‌شدم، مادرم اغلب چیزها را مرتب می‌کرد، وسایل را در جای امنی قرار می‌داد،
21:25
and as soon as she said she'd put things in a safe place, you just knew you
334
1285908
4890
و به محض اینکه می‌گفت چیزها را در جای امنی قرار می‌دهد، فقط می‌دانستی که
21:30
were never gonna see that thing again.
335
1290798
1800
دیگر هرگز آن چیز را نخواهی دید.
21:33
My mum had this habit of tidying up in a way, that you just couldn't find anything.
336
1293468
6390
مامانم این عادت رو داشت که یه جوری وسایلت رو مرتب کنه که تو چیزی پیدا نمی کنی.
21:39
Maybe it would turn up like a decade later.
337
1299918
2670
شاید یک دهه بعد ظاهر شود.
21:43
So, yeah, my mum's safe place is a never to be found again place, or
338
1303728
6120
بنابراین، بله، مکان امن مادرم مکانی است که هرگز دوباره پیدا نمی شود، یا
21:49
at least you'll never find it during the time that you need it, or a time
339
1309848
5700
حداقل در زمانی که به آن نیاز دارید، یا زمانی
21:55
when it's actually important to you.
340
1315548
1680
که واقعا برای شما مهم است، هرگز آن را پیدا نخواهید کرد.
21:57
It was usually things like cards or letters or things like that.
341
1317415
4585
معمولاً چیزهایی مانند کارت یا نامه یا چیزهایی از این قبیل بود.
22:02
She'd be like, "oh, I've got a nice birthday card for you.
342
1322880
2460
او می‌گوید: "اوه، من یک کارت تولد خوب برایت دارم.
22:05
I've written it and then put it in the envelope and everything.
343
1325340
2340
آن را نوشتم و سپس در پاکت و همه چیز گذاشتم.
22:07
But I've put it in the safe place.
344
1327740
1910
اما آن را در جای امنی گذاشتم.
22:09
I don't know where it is."
345
1329710
1230
بدانید کجاست."
22:11
And to be honest, I am kind of the same when it comes to cards, so I tend
346
1331740
6430
و صادقانه بگویم، من در مورد کارت‌ها همینطور هستم، بنابراین تمایل دارم
22:18
to see things when I'm out and about.
347
1338170
1980
وقتی بیرون از خانه هستم چیزهایی را ببینم.
22:20
I'll see a card or something and I'll think, oh, that's perfect for my
348
1340150
5280
من یک کارت یا چیزی را می بینم و فکر می کنم، اوه، این برای
22:25
uncle, or that's perfect for my son.
349
1345430
2220
عموی من عالی است، یا برای پسر من عالی است.
22:28
They would love that card.
350
1348280
1470
آنها آن کارت را دوست دارند.
22:29
They would love that present, but it's not their birthday yet.
351
1349780
3790
آنها آن هدیه را دوست دارند، اما هنوز تولد آنها نیست.
22:33
And so, you buy the thing and you put it in a safe place.
352
1353950
3870
و بنابراین، شما چیزی را می خرید و آن را در مکانی امن قرار می دهید.
22:37
You stash it somewhere in the house and this time, I really mean stash it.
353
1357880
4800
شما آن را در جایی در خانه پنهان می کنید و این بار، واقعاً منظورم این است که آن را ذخیره کنید.
22:42
I want to hide it somewhere that's secret and hidden.
354
1362740
2340
من می خواهم آن را در جایی پنهان کنم که مخفی و پنهان باشد.
22:45
So, you stash the thing somewhere safe where they won't
355
1365230
2880
بنابراین، شما چیزی را در جایی امن نگهداری می کنید که آن را پیدا نکنند
22:48
find it, but then you forget.
356
1368115
3775
، اما بعد فراموش می کنید.
22:52
You forget that you have something stashed, the birthday comes around or the
357
1372610
4815
فراموش می‌کنی که چیزی مخفی کرده‌ای، جشن تولد می‌آید یا آن
22:57
event comes around and then you think, oh, it's their birthday, or it's the
358
1377425
3960
رویداد پیش می‌آید و بعد فکر می‌کنی، اوه، تولد آنهاست، یا
23:01
baby shower, or it's the wedding now.
359
1381565
2160
بچه‌دار شدن است، یا الان عروسی است.
23:03
I should buy them something.
360
1383935
1260
باید براشون یه چیزی بخرم
23:05
I should get them a card, completely forgetting that you already got
361
1385405
4380
من باید یک کارت برای آنها بگیرم، کاملاً فراموش کنم که قبلاً چیزی دریافت کرده اید
23:09
something or you might remember "I'm sure I got them something, but I've
362
1389785
3300
یا ممکن است به یاد بیاورید "مطمئنم که من چیزی برای آنها گرفتم، اما نمی دانم
23:13
got no idea where I stashed it, so, I'll just get them something else."
363
1393085
4540
کجا آن را پنهان کرده ام، بنابراین، فقط چیز دیگری برای آنها می گیرم." "
23:17
And then it's frustrating because you find the thing you stashed away, and
364
1397775
3600
و سپس ناامید کننده است زیرا چیزی را که پنهان کرده اید پیدا می کنید و
23:21
it's not relevant to anybody else.
365
1401375
2250
به هیچ کس دیگری مربوط نمی شود.
23:23
Like for example, I bought a 70th birthday card for a family member, and I don't have
366
1403685
6180
مثلاً من برای یکی از اعضای خانواده کارت تولد 70 سالگی خریدم و هیچ کس دیگری را
23:29
anyone else who's turning 70 anytime soon.
367
1409865
2910
ندارم که به این زودی 70 ساله شود.
23:33
I forgot where the card was, I had to buy another one, and now I've got this
368
1413435
3360
فراموش کردم کارت کجاست، مجبور شدم کارت دیگری بخرم، و حالا این کارت تولد 70 سالگی را دارم
23:36
70th birthday card that's not relevant for anybody right now and won't be for
369
1416795
3900
که در حال حاضر برای هیچ کس مرتبط نیست و تا شش سال دیگر نخواهد بود
23:40
about six years, it's very frustrating.
370
1420695
3420
، بسیار خسته کننده است.
23:44
Sometimes I will forget that something's special and I want to feng shui my house.
371
1424556
6295
گاهی فراموش می کنم که چیزی خاص است و می خواهم در خانه ام فنگ شویی کنم.
23:51
I want to bring down the clutter.
372
1431181
1590
من می خواهم بهم ریختگی را پایین بیاورم.
23:52
And so I'll think, "oh, do I really need this?
373
1432771
2220
و بنابراین من فکر می کنم، "اوه، آیا من واقعا به این نیاز دارم؟
23:55
No, I don't need this.
374
1435321
900
نه، من به این نیاز ندارم.
23:56
I'll get rid of it".
375
1436221
990
من از شر آن خلاص خواهم شد".
23:57
And I'll forget that something's actually got some special meaning
376
1437931
3480
و من فراموش خواهم کرد که چیزی در واقع معنای خاصی دارد
24:01
to me or that I was saving something for a special occasion.
377
1441411
3980
به من یا اینکه داشتم چیزی را برای یک موقعیت خاص پس انداز می کردم.
24:05
For example, I used to collect theatre programmes.
378
1445391
5360
به عنوان مثال، من برنامه های تئاتر را جمع آوری می کردم.
24:11
If you've been following me for a long time, you'll know my
379
1451491
2250
اگر مدت زیادی است که من را دنبال می کنید، می دانید که
24:13
background is in the theatre.
380
1453746
1535
سابقه من در تئاتر است.
24:15
I love the theatre.
381
1455301
1990
من عاشق تئاتر هستم
24:17
I particularly love Shakespeare and classical theatre.
382
1457311
3560
من به ویژه شکسپیر و تئاتر کلاسیک را دوست دارم.
24:22
I made a habit of collecting a theatre programme.
383
1462126
3460
به جمع آوری یک برنامه تئاتر عادت کردم.
24:25
You have to pay for a programme when you go to the theatre, it's very rare
384
1465656
3120
وقتی به تئاتر می روید باید برای یک برنامه هزینه کنید، خیلی کم پیش می آید
24:28
that they are given out for free, 'cause they have printing costs.
385
1468776
3360
که به صورت رایگان پخش شوند، چون هزینه چاپ دارند.
24:32
So, you buy a programme, they're normally about five pounds.
386
1472136
3360
بنابراین، شما یک برنامه خریداری می کنید، آنها معمولاً حدود پنج پوند هستند.
24:35
It's not cheap.
387
1475556
900
ارزان نیست.
24:37
And I was buying these when I was a student, so I didn't have much money.
388
1477056
3150
و من در دوران دانشجویی اینها را می خریدم، بنابراین پول زیادی نداشتم.
24:40
But for me, they were valuable, they were important.
389
1480211
2575
اما برای من آنها ارزشمند بودند، مهم بودند.
24:42
I wanted to keep every programme of every play I ever went to see,
390
1482786
4410
من می‌خواستم هر برنامه‌ای از هر نمایشنامه‌ای را که تا به حال برای دیدن آن می‌رفتم نگه دارم
24:48
and I kept them in this huge box.
391
1488156
1560
و آنها را در این جعبه بزرگ نگه داشتم.
24:50
And after moving 5,000 times, I was always moving a lot when I was younger.
392
1490601
4950
و بعد از 5000 بار جابجایی، همیشه در جوانی زیاد حرکت می کردم.
24:56
And moving all these boxes.
393
1496171
1450
و همه این جعبه ها را جابجا کرد.
24:57
I used to have so many books.
394
1497621
1800
قبلا خیلی کتاب داشتم.
24:59
Books and scripts and theatre programmes, and I just had so much
395
1499661
6510
کتاب‌ها و فیلم‌نامه‌ها و برنامه‌های تئاتر، و من فقط آنقدر
25:06
paper that eventually I said, "oh, I have to get rid of some of this paper.
396
1506201
4250
کاغذ داشتم که در نهایت گفتم، "اوه، باید از شر این کاغذ خلاص شوم.
25:10
I can't keep storing all this paper.
397
1510451
3660
نمی‌توانم این همه کاغذ را ذخیره کنم.
25:14
I never really get it out".
398
1514111
1590
واقعاً هرگز آن را بیرون نمی‌آورم." .
25:16
So, I looked at what I had and I was like, "okay, I can get rid of some books.
399
1516071
3240
بنابراین، به آنچه داشتم نگاه کردم و گفتم: "خوب، می توانم از شر چند کتاب خلاص شوم.
25:19
I can get rid of some sheet music.
400
1519791
1710
می توانم از شر برخی از نت های موسیقی خلاص شوم.
25:21
I can get rid of some of my lesson teaching material.
401
1521501
3210
می توانم از برخی مطالب آموزشی درسی خلاص شوم.
25:25
I can digitalise this.
402
1525551
1800
می توانم این را دیجیتالی کنم.
25:27
Theatre programmes, what are we gonna do with those?
403
1527921
2070
برنامه‌های تئاتر، با آن‌ها چه کنیم؟
25:32
Well, do I really need them?
404
1532091
2880
خوب، آیا واقعاً به آنها نیاز دارم؟
25:35
Do they really mean that much to me?
405
1535721
1710
آیا آنها واقعاً برای من اهمیت دارند؟
25:37
No.
406
1537461
450
25:37
So what did I do?"
407
1537971
870
نه.
پس من چه کار کردم؟»
25:38
I threw them out.
408
1538841
1670
من آنها را بیرون انداختم.
25:40
I got rid of them, put them in the recycling.
409
1540951
1950
من از شر آنها خلاص شدم، آنها را در بازیافت گذاشتم.
25:44
And then about three months later I remembered, that one of my most
410
1544161
4770
و بعد از حدود سه ماه به یاد آوردم که یکی از خاطره انگیزترین
25:48
memorable theatre trips was to go and see the Merry Wives of Windsor in
411
1548931
4080
سفرهای تئاتر من این بود که بروم و همسران شاد ویندزور را در
25:53
Stratford-upon-Avon to see one of my favorite actresses, Judy Dench, she's
412
1553011
6000
استراتفورد آپون ایوان ببینم تا یکی از بازیگران زن مورد علاقه من، جودی دنچ را ببینم، او
25:59
now Dame Judy Dench, on the stage.
413
1559011
2880
اکنون خانم جودی دنچ است. در مرحله.
26:01
And afterwards I waited at the stage door and she came out and we had a
414
1561891
4800
و بعد درب صحنه منتظر ماندم و او بیرون آمد و با هم صحبت کردیم
26:06
conversation and I took a photograph with her and she signed my programme.
415
1566696
5525
و من با او عکس گرفتم و او برنامه من را امضا کرد.
26:13
And I threw that programme out.
416
1573591
1740
و من آن برنامه را بیرون انداختم.
26:16
Absolutely devastated.
417
1576411
3010
کاملا ویران شده
26:20
You know, of all the programmes, that was the one that had meaning to me.
418
1580281
4230
می دانید، از بین همه برنامه ها، این برنامه برای من معنی داشت.
26:24
That was the one that represented a time when I met someone I truly admired and
419
1584511
5700
این همان زمانی بود که با کسی آشنا شدم که واقعاً آن را تحسین می کردم و به او
26:30
respected, and she wrote my name and she signed her name in this programme, and
420
1590211
6530
احترام می گذاشتم، و او نام من را نوشت و نامش را در این برنامه امضا کرد، و
26:37
I was so upset when I realised what I'd done, because obviously I didn't take the
421
1597171
4980
وقتی فهمیدم چه کار کرده ام بسیار ناراحت شدم، زیرا بدیهی است که انجام داده ام.
26:42
time to go through all the programmes.
422
1602151
1690
برای مرور همه برنامه ها وقت بگذارید .
26:43
I just chucked them.
423
1603861
960
من فقط آنها را ول کردم
26:45
So, to chuck out is a slang way of saying throw out.
424
1605466
3690
بنابراین، بیرون انداختن یک روش عامیانه برای گفتن بیرون کردن است.
26:49
To chuck it out.
425
1609216
1200
برای بیرون انداختن آن
26:51
I chucked it out.
426
1611196
1080
بیرونش کردم
26:53
So, I chucked them all out without thinking and lost one of the most
427
1613356
5180
بنابراین، بدون فکر کردن همه آنها را کنار زدم و یکی از ارزشمندترین
26:58
valuable programmes I ever had.
428
1618536
1867
برنامه هایی را که تا به حال داشتم از دست دادم.
27:01
Anyway, you know, you can't cry over spilled milk.
429
1621463
2380
به هر حال، می دانید، نمی توانید برای شیر ریخته گریه کنید.
27:04
That's a proverb.
430
1624743
1130
این یک ضرب المثل است.
27:06
Don't cry over spilled milk.
431
1626283
1020
برای شیر ریخته گریه نکنید
27:07
Meaning don't get upset and waste your energy on things that can't be changed.
432
1627513
6330
یعنی ناراحت نشوید و انرژی خود را صرف چیزهایی نکنید که قابل تغییر نیستند.
27:14
This has been a bit of a ramble.
433
1634791
1380
این یک کمی سر و صدا بوده است.
27:16
I do hope you found today interesting.
434
1636321
1980
امیدوارم امروز برای شما جالب بوده باشد.
27:18
If you did and you're still here, thank you so much.
435
1638561
2880
اگر این کار را کردید و هنوز اینجا هستید، بسیار سپاسگزارم.
27:21
Perhaps you could give this some sort of rating, a like, or a
436
1641501
4710
شاید بتوانید به این یک نوع امتیاز بدهید، یک لایک، یا یک
27:26
comment or whatever it is you'd do.
437
1646211
1680
نظر یا هر کاری که می خواهید انجام دهید.
27:28
Otherwise take care and goodbye.
438
1648351
4230
در غیر این صورت مراقب باشید و خداحافظ.
27:35
If you are interested in improving your English and working on your
439
1655060
3540
اگر علاقه مند به بهبود زبان انگلیسی خود و کار بر روی تلفظ خود هستید
27:38
pronunciation, then why not check out my courses on www.englishlikeanative.co.uk
440
1658600
6900
، پس چرا دوره های من را در www.englishlikeanative.co.uk بررسی نکنید.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7