Learn English 'BLOOD' idioms and phrases - What does it mean to make your blood boil?

Today's English word and the phrases connected to it, concern a certain thing we all have.

کلمه انگلیسی امروزی و عبارات مرتبط با آن، به چیز خاصی مربوط می شود که همه ما داریم.

It is the thing we all share in common.

این چیزی است که همه ما مشترک هستیم.

Flowing around us.

در اطراف ما جاری است.

It is the very thing that helps us stay alive and live our lives to the full.

این همان چیزی است که به ما کمک می کند زنده بمانیم و زندگی خود را به طور کامل انجام دهیم.

It is something we are all full of.

این چیزی است که همه ما از آن پر شده ایم.

Today's word is ‘blood’.

کلمه امروز "خون" است.

There are many phrases connected to the word ‘blood’.

عبارات زیادی با کلمه "خون" مرتبط است.

First there is the phrase ‘blood is thicker than water’, which is a figurative way of stating that a direct family connection

ابتدا عبارت "خون غلیظتر از آب است" وجود دارد، که روشی مجازی برای بیان این مطلب است که ارتباط مستقیم خانوادگی

will often be viewed as more important than a simple friendship.

اغلب مهمتر از یک دوستی ساده تلقی می شود.

The ties between direct relatives is often regarded as stronger than those that are not.

پیوندهای بین خویشاوندان مستقیم اغلب قوی تر از آنهایی هستند که نیستند.

Hence the phrase ‘blood is thicker than water’.

از این رو عبارت "خون غلیظ تر از آب است".

Then we have the phrase which states that obtaining something is like trying to get blood from a stone.

سپس این عبارت را داریم که می گوید به دست آوردن چیزی مانند تلاش برای خون گرفتن از سنگ است.

This phrase is used when we want to show the reluctance of someone to be generous.

این عبارت زمانی استفاده می شود که بخواهیم بی میلی کسی را به سخاوت نشان دهیم.

He will not give you any financial help.

او هیچ کمک مالی به شما نخواهد کرد.

‘It would be like trying to get blood from a stone’.

"این مانند تلاش برای گرفتن خون از یک سنگ است".

That person is mean and unwilling to give help.

آن شخص بدجنس است و حاضر به کمک نیست.

Then there is the phrase that relates to being angry over something.

سپس عبارتی وجود دارد که به عصبانی بودن بر سر چیزی مربوط می شود.

If something makes you become enraged with anger, then you might describe that thing as making your blood boil.

اگر چیزی شما را از عصبانیت عصبانی می‌کند، ممکن است آن چیز را به‌عنوان جوشش خون توصیف کنید.

A type of unreasonable behaviour might make your blood boil.

یک نوع رفتار غیر منطقی ممکن است خون شما را به جوش بیاورد.

Of course, this is just a figurative phrase, and your blood is not literally boiling.

البته این فقط یک عبارت مجازی است و خون شما به معنای واقعی کلمه نمی جوشد.

Then we have the phrase that relates to something that makes your blood run cold.

سپس عبارتی را داریم که مربوط به چیزی است که خون شما را سرد می کند.

This is the reaction to something that makes you feel distressed, shocked, or upset.

این واکنش به چیزی است که باعث می شود شما احساس ناراحتی، شوک یا ناراحتی کنید.

A shocking event might make your blood run cold.

یک رویداد تکان دهنده ممکن است خون شما را سرد کند.

You feel afraid and unnerved by something.

از چیزی احساس ترس و ناراحتی می کنید.

Something might be described as ‘blood curdling’.

چیزی را می‌توان به‌عنوان «لغزش خون» توصیف کرد.

If it creates a sudden shock or dramatic emotional response,

اگر یک شوک ناگهانی یا واکنش احساسی چشمگیر ایجاد کند،

I heard a blood curdling scream from the bedroom.

من صدای جیغ خون را از اتاق خواب شنیدم.

We can say that something was done ‘in cold blood’.

می توانیم بگوییم که کاری "با خونسردی" انجام شد.

To carry out a dreadful act mercilessly, without any thought or conscious guilt,

انجام یک عمل وحشتناک بی رحمانه، بدون هیچ فکر یا احساس گناه آگاهانه،

can be described as being done in cold blood, a ‘cold blooded’ killing.

می تواند به عنوان یک قتل خونسرد توصیف شود.

The person carrying out the crime can also be described as ‘cold blooded’.

شخص مرتکب جنایت را می توان به عنوان "خونسرد" نیز توصیف کرد.

A cold blooded killer is on the loose.

یک قاتل خونسرد در حال فرار است.

If a person has a natural ability or talent for something, then you might say that it is in their blood.

اگر فردی توانایی یا استعداد طبیعی برای چیزی داشته باشد، ممکن است بگویید که در خون اوست.

A born characteristic or tradition carried out by generations

یک ویژگی یا سنت متولد شده توسط نسل های

of the same family can be described as being in the blood.

یک خانواده را می توان به عنوان موجود در خون توصیف کرد.

That family has always been involved in farming,

آن خانواده همیشه در کار کشاورزی بوده اند،

it is in their blood.

این در خون آنهاست.

A fierce disagreement or resentment between two or more people can be described as ‘bad blood’.

اختلاف شدید یا رنجش بین دو یا چند نفر را می توان به عنوان "خون بد" توصیف کرد.

A family might become separated because of bad blood.

ممکن است یک خانواده به خاطر خون بد از هم جدا شوند.

They have deep seated grievances that are unresolvable.

آنها نارضایتی های عمیقی دارند که قابل حل نیست.

There is bad blood between them.

بین آنها خون بدی است.

Something that you have been working very hard at doing or creating

کاری که برای انجام یا ایجاد آن بسیار سخت کار کرده اید،

might be viewed as taking lots of blood, sweat, and tears to carry out.

ممکن است به منزله گرفتن مقدار زیادی خون، عرق و اشک برای انجام آن تلقی شود.

I have put a lot of blood, sweat and tears into this business.

من خون و عرق و اشک زیادی در این تجارت ریخته ام.

You have given that thing all you have to make it successful.

شما تمام آنچه را که برای موفقیت در آن دارید به آن چیز داده اید.

A person who is responsible for a terrible action,

فردی که مسئول یک اقدام وحشتناک است

or was indirectly involved in some way, can be described as having blood on their hands.

یا به شکلی غیرمستقیم درگیر آن بوده است را می توان به عنوان خونی در دستانش توصیف کرد.

Even if a person only played a small role in that terrible action, they still have blood on their hands.

حتی اگر یک نفر فقط نقش کوچکی در آن اقدام وحشتناک داشته باشد، باز هم دستانش خون است.

Part of the responsibility will fall onto them.

بخشی از مسئولیت بر عهده آنها خواهد بود.

We often use the word blood when we are talking about family or the genetic relationship between people.

وقتی در مورد خانواده یا رابطه ژنتیکی بین افراد صحبت می کنیم، اغلب از کلمه خون استفاده می کنیم.

The blood line is the genetic line that follows on as it is passed from one family member to the new born.

خط خونی خط ژنتیکی است که از یکی از اعضای خانواده به نوزاد تازه متولد شده منتقل می شود.

The offspring of a family member will continue the bloodline and so on,

فرزندان یکی از اعضای خانواده

with each new generation.

با هر نسل جدید، نسل خونی و غیره را ادامه خواهند داد.

So there you have them.

بنابراین آنها را دارید.

Lots of lovely idioms connected to blood.

بسیاری از اصطلاحات دوست داشتنی مرتبط با خون.

I will see you again soon for another lesson. Until then...

به زودی دوباره شما را برای یک درس دیگر می بینم. تا اون موقع...

Ta ta for now.

تا تا فعلا.