TAKE it Easy! Common English Collocations

Well hey there I'm Emma from mmmEnglish!

خوب هی اونجا من اِما هستم از mmmEnglish!

Today I've got another short and snappy lesson for you.

امروز یک درس کوتاه و مفید دیگر برای شما دارم.

We're going to go over ten common collocations

ما قصد داریم ده ترکیب رایج را

with the verb, 'take'.

با فعل "take" مرور کنیم.

So really simply, collocations are words that are often

به همین سادگی، collocations کلماتی هستند که

used together in everyday language.

اغلب با هم در زبان روزمره استفاده می شوند.

So if you're learning English as a second language, then

بنابراین اگر انگلیسی را به عنوان زبان دوم یاد می گیرید، پس

learning collocations is a really useful way to practise

یادگیری collocations یک روش واقعا مفید برای تمرین

using English words together correctly.

استفاده صحیح از کلمات انگلیسی در کنار هم است.

So for example, in English we use the verb 'take' with

به عنوان مثال، در انگلیسی ما از فعل 'take' با

'photo', right? We take photos.

'photo' استفاده می کنیم، درست است؟ عکس می گیریم

We don't say "Do a photo" or "Make a photo" or

ما نمی گوییم "عکس بساز" یا "عکس بساز" یا

"Click a photo"

"یک عکس کلیک کن"

So by learning words in groups, together with the words

بنابراین با یادگیری کلمات به صورت گروهی، همراه با کلماتی

that they are often used with,

که اغلب با آنها استفاده می شود،

well, you're going to be taking a huge step towards

خوب، شما یک عکس می گیرید. گام بزرگی برای به

sounding more fluent and more natural

نظر رسیدن روان تر و طبیعی تر

when you use English.

وقتی که از انگلیسی استفاده می کنید.

Today we're going to focus on the verb, 'take'.

امروز ما بر روی فعل "take" تمرکز خواهیم کرد.

Now that is a super common English verb, right?

حالا این یک فعل انگلیسی فوق العاده رایج است، درست است؟

But it means that it's also really noticeable

اما به این معنی است که

if you start using it a little weirdly in English sentences.

اگر شروع به استفاده از آن در جملات انگلیسی کمی عجیب و غریب کنید، واقعاً قابل توجه است.

So let's dive in!

پس بیایید شیرجه بزنیم!

Before we get started, a super quick reminder to

قبل از شروع، یک یادآوری فوق العاده سریع برای

turn on the subtitles down there if you need to.

روشن کردن زیرنویس ها در صورت نیاز.

This lesson is going to be quick and really helpful

این

for others learning English in your country,

درس برای دیگرانی که انگلیسی را در کشور شما یاد می‌گیرند سریع و واقعا مفید خواهد بود،

so if you're an absolute champion and you can

بنابراین اگر قهرمان مطلق هستید و می‌توانید

translate this lesson for them,

این درس را برای آنها ترجمه کنید

so that they can watch it as well,

تا آنها نیز بتوانند آن را تماشا کنند،

that would be amazing!

شگفت‌انگیز خواهد بود!

Not to mention, it will be excellent practice for you.

ناگفته نماند، این تمرین عالی برای شما خواهد بود.

So the link to translate the video is in the description

بنابراین لینک ترجمه ویدیو در توضیحات موجود است

and your name will appear at the bottom

و نام شما

of the description as a contributor to this lesson.

به عنوان مشارکت کننده در این درس در پایین توضیحات ظاهر می شود.

Alright, first up

بسیار خوب، ابتدا

I'm going to highlight some nouns which are often

برخی از اسم هایی را که

used with the verb 'take'.

اغلب با فعل 'take' استفاده می شوند را برجسته می کنم.

We take advice. We take a break.

مشاوره می گیریم استراحت می کنیم.

We take an interest. We take a look,

ما علاقه مندیم ما نگاهی می اندازیم،

a class, a test.

یک کلاس، یک آزمون.

These are really common nouns that the verb

اینها اسامی واقعاً رایجی هستند که فعل

'take' is used with.

'take' با آنها استفاده می شود.

Now when you take someone's advice,

حالا وقتی نصیحت کسی را قبول می کنید،

you listen to them.

به او گوش می دهید.

You follow their recommendations, you do

شما به توصیه های آنها عمل می کنید،

what they say that you should do.

آنچه را که می گویند باید انجام دهید.

Don't take her advice about money, she has no idea.

توصیه های او را در مورد پول قبول نکنید، او هیچ ایده ای ندارد.

Now if you're giving advice to someone

حالا اگر به کسی نصیحت

and you want them to know that you've got

می‌کنید و می‌خواهید بداند که شما

the experience on this issue

تجربه این موضوع

and you know what you're talking about, you can say

را دارید و می‌دانید در مورد چه چیزی صحبت می‌کنید، می‌توانید بگویید

"Take it from me"

"آن را از من بگیر"

Take it from me, I know what I'm talking about.

آن را از من بگیر، من بدانید در مورد چه چیزی صحبت می کنم

Now here in this sentence, 'it' is actually in place

حالا اینجا در این جمله، «آن» در واقع به

of 'advice'. You're saying take advice from me.

جای «نصیحت» است. تو میگی از من نصیحت کن

Take my advice because I have the experience.

به توصیه من توجه کنید چون تجربه دارم.

When you take an interest in something, well

وقتی به چیزی علاقه دارید، خوب

you're interested in it, right?

به آن علاقه دارید، درست است؟

My fiance Shah is an excellent cook, lucky me,

نامزد من شاه آشپزی عالی است، خوش شانسم،

but it's his hobby. He loves to cook.

اما این سرگرمی اوست. او عاشق آشپزی است.

He started to take an interest in cooking

او از جوانی به آشپزی علاقه مند شد

when he was a young boy.

.

His grandmother taught him how to cook so he's

مادربزرگش به او یاد داد که چگونه آشپزی کند، بنابراین او

always been in the kitchen with his nenek cooking.

همیشه با ننک خود در آشپزخانه بود.

What did you take an interest in when you were younger

در جوانی به چه چیزی علاقه داشتید

Let me know in the comments, I'm curious.

در نظرات به من بگویید، من کنجکاو هستم.

Things take time.

کارها زمان می برد.

People are always telling you that when you're impatient

مردم همیشه به شما می گویند که وقتی در

about something, aren't they?

مورد چیزی بی تاب هستید، اینطور نیست؟

Actually, the verb 'take' comes up quite a bit

در واقع، زمانی که در مورد زمان صحبت می کنیم، فعل "take" تا حد زیادی ظاهر می شود

when we're talking about time.

.

It took some time to find the dog

مدتی طول کشید تا سگ

after it escaped from the yard.

پس از فرار از حیاط پیدا شود.

Becoming fluent in English takes time.

مسلط شدن به زبان انگلیسی زمان بر است.

But if you practise consistently, you can definitely do it!

اما اگر به طور مداوم تمرین کنید، قطعا می توانید آن را انجام دهید!

Also, we take time off, when we go on holiday

همچنین، زمانی که به تعطیلات می

or we stop working for a while.

رویم یا برای مدتی کار را متوقف می کنیم، مرخصی می گیریم.

Did you take any time off over the summer?

آیا در تابستان مرخصی گرفتید؟

Where did you go?

کجا رفتی؟

Gosh I'm waiting for summer down here in Australia.

خدایا من اینجا در استرالیا منتظر تابستان هستم.

We also take a break, alright?

ما هم استراحت می کنیم، خوب؟

We put our feet up, we relax, we stop working, right?

پاهایمان را بالا می‌گذاریم، استراحت می‌کنیم، کار را متوقف می‌کنیم، درست است؟

Take a break.

استراحت کنید.

We also take classes.

کلاس هم می گیریم.

You know that I've been taking Spanish classes

شما می دانید که من سه ماه است که در کلاس های اسپانیایی

with Lingoda for three months, right?

با لینگودا شرکت می کنم، درست است؟

With Lingoda, you can take your time or you can take

با Lingoda، می توانید وقت خود را صرف کنید یا می توانید

classes daily and complete the Language Marathon,

هر روز در کلاس ها شرکت کنید و ماراتن زبان را

which is about to start by the way.

که اتفاقاً شروع می شود، کامل کنید.

I've left a link in the description of this video.

من یک لینک در توضیحات این ویدیو گذاشته ام.

I think that you should take a look.

من فکر می کنم که شما باید یک نگاهی بیندازید.

Speaking of take a look,

وقتی صحبت از نگاه کردن است،

we use this expression

when we look at something or someone but

وقتی به چیزی یا شخصی نگاه می کنیم، اما

especially in a really quick or an informal way.

به خصوص به روشی واقعا سریع یا غیررسمی، از این عبارت استفاده می کنیم.

Can you take a look at this email I wrote?

می توانید به این ایمیلی که نوشتم نگاهی بیندازید؟

Do you think it's clear?

به نظر شما واضح است؟

I need to take a look at the map

before we go any further. I don't want to get us lost.

قبل از اینکه بیشتر برویم باید نقشه را نگاه کنم. من نمی خواهم ما را گم کنم.

Alight let's talk about these really great expressions:

خوب، بیایید در مورد این عبارات واقعاً عالی صحبت کنیم:

to take charge,

مسئولیت

to take control of something, alright?

گرفتن، کنترل چیزی، خوب؟

When someone takes charge or they take control

وقتی کسی مسئولیت را بر عهده می گیرد یا کنترل را به دست

they're able to manage something, usually a situation

می گیرد، می تواند چیزی را مدیریت کند، معمولاً یک موقعیت

or a project or something like that.

یا پروژه یا چیزی شبیه به آن.

Sometimes even a group of people like a class

گاهی اوقات حتی گروهی از افراد یک کلاس

or a team.

یا یک تیم را دوست دارند.

And you'll also hear "take the lead" used in a similar way.

و همچنین می‌شنوید که "رهبری را به عهده بگیرید" به روشی مشابه استفاده می‌شود.

These are all really great expressions

همه اینها عبارات بسیار خوبی

to talk about leadership.

برای صحبت در مورد رهبری هستند.

As the teacher,

او به عنوان معلم

he needs to take control of the class.

باید کنترل کلاس را در دست بگیرد.

Can you take charge of the money?

آیا می توانید مسئولیت پول را به عهده بگیرید؟

I don't trust myself to look after it.

من به خودم اعتماد ندارم که از آن مراقبت کنم.

My boss just asked me to take the lead on our next

رئیس من فقط از من خواست که رهبری پروژه بعدی خود را بر عهده بگیرم

project. I'm really excited about it.

. من واقعا در مورد آن هیجان زده هستم.

Hey, take it easy. Relax, okay?

هی راحت باش راحت باش، باشه؟

Don't push yourself too hard.

زیاد به خود فشار نیاورید

Don't worry. Don't stress too much.

نگران نباشید. زیاد استرس نداشته باش

You need to take it easy for a few days

باید تا چند روز

after your operation.

بعد از عمل آن را راحت کنید.

Take it easy.

سخت نگیر.

But this expression can also be used to tell someone

اما از این عبارت می‌توان برای گفتن به

who's being quite aggressive to stop, to calm down.

کسی که کاملاً پرخاشگر است، استفاده کرد که متوقف شود، آرام شود.

Take it easy. Relax.

سخت نگیر. آروم باش.

Plus, you'll also hear people using this word

به علاوه، شما همچنین خواهید شنید که مردم از این کلمه

or this expression really informally as a farewell.

یا این عبارت واقعاً غیررسمی به عنوان خداحافظی استفاده می کنند.

They'll say "See you later, take it easy!"

آنها می گویند "بعد می بینمت، راحت باش!"

Alright so we went through quite a few expressions

بسیار خوب، بنابراین ما

today using 'take'.

امروز با استفاده از "take" عبارات زیادی را مرور کردیم.

Hopefully, you'd take away a few new ones

امیدواریم که چند مورد جدید را

to practise with.

برای تمرین با آنها بردارید.

Can you think of any other common expressions

آیا می توانید به هر عبارت رایج دیگری

in English using 'take'?

در انگلیسی با استفاده از "take" فکر کنید؟

Anything I haven't gone through in this lesson?

چیزی که من در این درس از سر گذرانده ام؟

If you can, add them into the comments below and

اگر می توانید، آنها را در نظرات زیر اضافه

try and use them in a sentence so that I can

کنید و سعی کنید آنها را در یک جمله استفاده کنید تا در صورت نیاز بتوانم

give you some feedback if you need it.

به شما بازخورد بدهم.

Take a moment to subscribe to the channel

کمی وقت بگذارید و در کانال همین پایین مشترک

just down here

and make sure you turn the notifications on

شوید و مطمئن شوید که اعلان‌ها را روشن

so that you get notified whenever I add a new

کرده‌اید تا هر زمان که ویدیوی mmmEnglish جدیدی برای شما اضافه می‌کنم، مطلع شوید

mmmEnglish video for you, just like this one.

.

And those ones right there.

و آنهایی که همانجا هستند.

Take it easy guys. See you soon!

راحت باش بچه ها به زودی میبینمت!