How adaptive clothing empowers people with disabilities | Mindy Scheier

82,595 views ・ 2018-02-02

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Rasoul Htm Reviewer: Leila Ataei
00:12
I love fashion.
0
12794
1166
من عاشق مد هستم.
00:14
I actually go to bed every night thinking about what I'm going to wear
1
14693
3929
در واقع هرشب با این فکر که فردا چه بپوشم
به رختخواب می‌روم.
00:18
the next day.
2
18646
1219
00:20
Clothing transforms me,
3
20549
2443
نحوه لباس پوشیدن من را دگرگون می‌کند،
00:23
defines me,
4
23016
1562
شخصیت من را تعریف می‌کند،
00:24
gives me confidence.
5
24602
1450
به من اعتماد به نفس می‌بخشد.
00:26
You may not feel the same way about fashion,
6
26769
2587
شاید شما چنین حسی به مد نداشته باشید،
00:29
but I bet you have a favorite T-shirt or a pair of jeans that transforms you --
7
29380
6322
اما شرط می‌بندم که تی‌شرت یا شلوار جین محبوبی دارید که تغییرتان می‌دهد،
00:35
makes you feel good,
8
35726
1527
به شما حس خوبی می‌بخشد،
00:37
makes you feel confident,
9
37277
1729
به شما اعتماد به نفس می‌بخشد،
00:39
makes you feel like you.
10
39030
1619
این که خودتان هستید.
00:41
When I was younger,
11
41480
1722
وقتی جوان‌تر بودم،
00:43
I wanted to be Betsey Johnson.
12
43226
2213
می‌خواستم مثل بتسی جانسون باشم.
00:45
I thought we were kindred, crazy-hair spirits together.
13
45463
3343
فکر می‌کردم ما یک روحیم در دو بدن، با موهای عجیب و غریب.
00:49
I did go to fashion design,
14
49415
1958
من وارد طراحی مد شدم،
00:51
I worked in the industry for years
15
51397
2559
و سال‌ها در این صنعت کار کردم
00:53
and loved it.
16
53980
1257
و عاشق این کار بودم.
00:55
I married,
17
55666
1446
من ازدواج کردم،
00:57
I had three kids.
18
57136
1565
سه فرزند به دنيا آوردم.
00:59
But life can be heartbreakingly ironic.
19
59746
3693
اما زندگی می‌تواند به طرز غم‌انگیزی مسخره باشد،
01:05
My middle child, Oliver, was born with a rare form of muscular dystrophy,
20
65779
4770
الیور فرزند دوم من، با نوع نادری از تحلیل عضلانی،
01:10
or MD.
21
70573
1153
یا MD به دنیا آمد.
01:12
MD affects his muscle strength,
22
72173
3557
این بیماری قدرت ماهیچه‌ها و سیستم ریوی او را،
01:15
his pulmonary system,
23
75754
1503
تحت تاثیر قرار می‌دهد،
01:17
distorts his body
24
77281
1513
و بدن او را نابود می‌کند
01:18
and makes everyday life more challenging than most.
25
78818
3066
و زندگی روزمره او را چالش برانگیز‌تر از همیشه می‌کند.
01:22
From the time he could walk,
26
82439
1461
از زمانیکه راه افتاد،
01:23
which wasn't until about two and a half,
27
83924
1962
یعنی از دو و نیم سالگی به بعد،
01:25
he had to wear leg braces for stability.
28
85910
2193
مجبور به استفاده از نگه‌دارنده‌های فلزی پا بود.
01:28
Because he wasn't growing appropriately,
29
88606
2287
از آنجایی که بدنش به درستی رشد نکرده بود،
01:30
he had to wear a feeding tube that was placed on his face.
30
90917
3140
مجبور بود که با لوله تغذیه‌ای که روی صورتش قرار داشت زندگی کند،
01:34
He endured stares, and so did I.
31
94751
2715
ما هر دو نگاه‌های خیره دیگران را تحمل می‌کردیم،
01:38
But my husband Greg and I told him
32
98691
3007
اما همسرم گرگ و من به او گفتیم
01:41
that no matter what,
33
101722
1890
که اهمیتی ندارد،
01:43
he was just like everybody else.
34
103636
1860
او درست مثل بقیه مردم است.
01:46
But everyday tasks for Oliver
35
106916
1955
اما هر روز
01:49
that we all take for granted
36
109604
2072
کارهای روزانه‌ای که برای ما عادی بودند
01:51
were incredibly challenging.
37
111700
1835
برای الیور چالش برانگیز می‌شدند.
01:54
That simple act of dressing yourself -- the very thing that I adore --
38
114803
4890
کار ساده‌ای مثل لباس پوشیدن که من عاشقش هستم؛
02:00
was a nightmare for him.
39
120640
1692
برای پسرم یک کابوس بود.
02:03
His form of MD does not affect his mind.
40
123359
2987
نوع بیماری او به گونه‌ای بود که بر روی مغزش تاثیر نگذاشته بود.
02:07
His brain is an A-plus,
41
127083
1976
او بسیار باهوش بود،
02:09
which means he's acutely aware of his shortcomings.
42
129083
2817
که به این معنی است که او از نا‌توانی‌هایش آگاه است.
02:12
This became very evident when he started school,
43
132418
3927
این موضوع زمانی‌که او وارد مدرسه شد خیلی آشکار شد،
02:16
and that daily act of dressing yourself was a constant reminder
44
136369
4714
و این عمل لباس پوشیدن روزانه برای او یک یادآوری روزانه بود
02:21
of what he could and could not do.
45
141107
2825
از کارهایی که می‌تواند و یا نمی‌تواند انجام دهد.
02:26
So our solution was for Oliver to wear sweatpants every day:
46
146171
4298
و راه‌حل ما برای این مشکل این بود که الیور هر روز شلوار راحتی بپوشد:
02:30
to school,
47
150493
1168
در مدرسه،
02:31
to parties,
48
151685
1151
در مهمانی‌ها،
02:32
on vacations --
49
152860
1409
در تعطیلات --
02:34
his uniform.
50
154293
1150
لباس فرم مدرسه‌.
02:36
For special occasions, he would wear proper pants.
51
156331
3639
در شرایط خاص، او شلوار رسمی و مناسب می‌پوشید.
02:39
But many times, because he couldn't manage the button and zipper,
52
159994
3824
اما اغلب اوقات، از آنجایی که نمی‌توانست با دکمه و زیپ کار کند،
02:43
I would have to take him to the men's room,
53
163842
2706
مجبور بودم که او را به دستشویی مردانه ببرم،
02:46
which was incredibly embarrassing for him
54
166572
2516
که این کار برای او و سایر مردان حاضر
02:49
and the other men that were in there.
55
169112
2102
در آنجا بسیار شرم آور بود.
02:51
But them -- I said, "Oh, please. There's nothing I haven't seen before."
56
171238
3595
اما من به آنها می‌گفتم: اوه، ببخشید، چیزی اینجا نیست که تا حالا ندیده باشم.
02:54
(Laughter)
57
174857
1364
(خنده حضار)
02:56
For years we muddled through.
58
176245
2383
ما سال‌ها گیج و سردرگم بودیم.
02:58
But when Oliver was in third grade,
59
178652
2591
اما وقتی الیور به کلاس سوم رفت،
03:01
I found out he was more like me than I ever imagined.
60
181267
4753
فهمیدم که او بیش از آنچه تصور می‌کردم به من شباهت دارد.
03:06
Oliver, too, cared about fashion.
61
186437
2248
الیور هم مثل من، به مد اهمیت می‌داد.
03:09
He came home from school one day and said very definitively
62
189490
4038
یک روز از مدرسه به خانه آمد و با قاطعیت گفت
03:13
that he was going to wear jeans to school like everybody else gets to wear.
63
193552
3824
که می‌خواهد مانند بقیه بچه‌های مدرسه لباس جین بپوشد.
03:17
Well, I certainly couldn't go to class with him
64
197400
2650
خب من قطعا نمی‌توانستم با او به کلاس درس بروم
03:20
and take him to the boys' room,
65
200074
1826
و او را به دستشویی مردانه ببرم
03:21
but there was no way I was telling my eight-year-old
66
201924
3836
اما راهی وجود نداشت که من به پسر هشت ساله‌ام بگویم
03:25
that he couldn't wear what he wanted to wear.
67
205784
2265
او نمی‌تواند چیزی را که می‌خواهد بپوشد.
03:28
So that night,
68
208628
1383
بنابراین آن شب،
03:30
I MacGyvered the hell out of his jeans.
69
210035
3082
من با ابزارهای ساده و پیش پا افتاده شلوار جین او را درست کردم.
03:33
I remembered when I was pregnant
70
213800
2546
یادم افتاد که زمانیکه حامله بودم
03:36
and unwilling to stop wearing my own favorite pants,
71
216370
3264
و قصد نداشتم که شلوارهای جین مورد علاقه ام را کنار بگذارم،
03:39
even though I was busting out of them,
72
219658
2020
با اینکه داشتم توی آنها می‌ترکیدم،
03:41
that rubber-band trick.
73
221702
1620
از روش باند لاستیکی استفاده کردم.
03:43
You moms remember what I'm talking about?
74
223346
2623
مادرهای شما چیزی را که می‌گویم یادشان هست؟
03:45
The rubber band through the buttonhole,
75
225993
1859
نوار لاستیکی درون سوراخ دکمه
03:47
around the button and back?
76
227876
1557
که دور دکمه و پشت آن می‌پیچید؟
03:49
Instant stretch.
77
229457
1277
کشش لحظه‌ای.
03:51
So I removed the zipper
78
231358
1526
پس زیپ را جدا کردم
03:53
so he could pull it up and down on his own.
79
233837
2364
تا تنهایی بتواند شلوارش را بالا یا پایین بکشد.
03:56
I cut up the side seam of the bottom of his pants
80
236225
3848
درز جانبی انتهای شلوارش را باز کردم
04:00
to accommodate for his leg braces,
81
240097
2021
تا نگه دارنده فلزی پاهایش را در آن جا دهم،
04:02
applied Velcro --
82
242142
1521
از چسب دو طرفه استفاده کردم
04:03
hold your ears, everybody: peel and stick, mind you --
83
243687
3621
همه گوش‌هایتان را بگیرید: باز کن و بچسبان، همین؛
04:07
so that it would close around it.
84
247332
1916
و اینگونه بسته می‌شود.
04:10
When I showed Oliver my arts and crafts project,
85
250237
3840
وقتی من هنر و کاردستی‌ام را به الیور نشان دادم،
04:14
he absolutely beamed.
86
254101
2359
آشکارا خندید.
04:16
He went into school with his head held so high.
87
256939
3178
او در حالیکه سرش را بالا گرفته بود به مدرسه رفت.
04:20
Those jeans transformed him.
88
260807
2066
آن لباس‌های جین او را تغییر داده بود.
04:23
He was able to get dressed on his own,
89
263392
2718
او می‌توانست خودش لباس‌هایش را بپوشد.
04:26
he was able to go to the bathroom on his own;
90
266134
2420
او می‌توانست خودش به تنهایی به دستشویی برود؛
04:28
those jeans gave him confidence.
91
268578
2411
آن لباس‌های جین به او اعتماد به نفس بخشیده بود.
04:31
I didn't realize it at the time,
92
271816
1773
آن زمان متوجه این موضوع نشدم،
04:33
but this was my first foray into the world of adaptive clothing.
93
273613
4361
اما این اولین حجوم من به دنیای لباس پوشیدن تطبیقی بود.
04:38
Adaptive clothing is defined as clothing designed for people with disabilities,
94
278563
5398
لباس پوشیدن تطبیقی اینگونه تعریف شده است: لباس‌هایی که برای ناتوان‌ها و پیرها
04:43
the elderly
95
283985
1184
و هر کس که
04:45
and anyone who struggles with dressing themselves.
96
285193
3729
با لباس پوشیدن مشکل دارد طراحی شده‌اند.
04:49
Adaptive clothing did exist,
97
289694
2386
لباس پوشیدن تطبیقی در گذشته وجود داشت،
04:52
but it was missing that mainstream fashion component.
98
292771
3106
اما اجزاء اصلی مد را از دست داده بود.
04:56
It was very medicinal and very functional
99
296361
3090
این نوع لباس‌ها بسیار ویژگی درمانی و کاربردی داشتند
04:59
but not stylish.
100
299475
1429
اما شیک نبودند.
05:01
And that's a huge problem,
101
301816
1966
و این مشکل بزرگی بود،
05:03
because what you wear matters.
102
303806
2657
چون آنچه که شما می‌پوشید بسیار مهم است.
05:06
Clothing can affect your mood,
103
306987
2250
لباس پوشیدن می‌تواند روی روحیه،
05:09
your health
104
309261
1151
سلامتی
05:10
and your self-esteem.
105
310436
1323
و عزت نفس شما اثر بگذارد.
05:12
Now, being a fashion lover, I've known this forever,
106
312354
2824
حالا که من عاشق مد هستم، به این موضوع آگاهم.
05:15
but scientists actually have a name for it.
107
315202
3113
اما دانشمندان نامی برای این موضوع در نظر گرفته‌اند.
05:18
It's called "Enclothed Cognition,"
108
318339
2642
این مسئله "ادراک پوششی" نام دارد.
05:21
the co-occurrence of two factors:
109
321801
2103
رخ دادن دو عامل بصورت همزمان:
05:23
the symbolic meaning of clothing
110
323928
2370
معنی نمادین لباس‌ها
05:26
and the physical experience of wearing the clothing,
111
326322
3388
و تجربه فیزیکی پوشیدن آن‌ها،
05:30
both of which have a direct correlation to how you feel about yourself.
112
330441
4309
و هر دوی آنها با احساس شما درباره خودتان رابطه مستقیم دارند.
05:35
There's actually a professor in the UK by the name of Karen J. Pine.
113
335476
4570
پروفسوری در انگلستان به نام کارن جی پین
05:40
She wrote a book called "Mind What You Wear:
114
340070
3051
کتابی نوشته است با عنوان: "مراقب آنچه می‌پوشید باشید:
05:43
The Psychology of Fashion."
115
343145
1856
روانشناسی مد."
05:45
She states in her book
116
345396
1769
او در کتابش اظهار داشته است
05:47
that when you put clothes on,
117
347944
2385
که زمانیکه شما لباس می‌پوشید
05:50
you adapt the characteristics of what you're wearing,
118
350353
3184
خود را با ویژگی‌های آن لباس وفق می‌دهید،
05:53
whether you realize it or not.
119
353561
2088
خواه متوجه آن شده باشید یا خیر.
05:56
That's why you feel like a rock star
120
356386
2915
به همین دلیل است که وقتی آن لباس‌های جین چسبان را می‌‍پوشید
06:00
when you put on those perfect-fitting jeans.
121
360216
3141
حس می‌کنید که یک ستاره موسیقی راک هستید.
06:03
That's why you feel invincible when you put on that power suit,
122
363381
4492
یا با پوشیدن آن کت و شلوار قدرت احساس شکست‌ناپذیری می‌کنید،
06:07
and that's why you feel beautiful
123
367897
1951
و با آن لباس مشکی کوچک
06:10
in that little black dress.
124
370493
1649
حس زیبایی به شما دست می‌دهد.
06:12
But that's exactly why Oliver felt so isolated
125
372166
4003
اما دقیقا به همین دلیل بود که وقتی الیور نمی‌توانست لباس مد نظرش را بپوشد
06:16
when he couldn't wear what he wanted to wear.
126
376193
2222
احساس انزوا و تنهایی می‌کرد.
06:18
He even said to me one time,
127
378439
1449
او حتی یک بار به من گفت:
06:19
"Mom, wearing sweatpants every day
128
379912
2671
"مامان، اینکه هر روز لباس راحتی می‌پوشم
06:22
makes me feel like I'm dressing disabled."
129
382607
4316
باعث می‌شود احساس کنم حتی در لباس پوشیدن ناتوانم."
06:28
There are one billion people on our planet
130
388109
4393
یک میلیارد نفر در سیاره ما
06:32
that experience some type of disability.
131
392526
2065
از نوعی ناتوانی رنج می‌برند.
06:34
One billion.
132
394615
1643
یک میلیارد نفر.
06:37
If 10 percent of that billion experience clothing challenges,
133
397067
5511
اگر ده درصد از این یک میلیارد نفر با مشکلات لباس پوشیدن روبرو باشند،
06:42
that's an enormous amount of people that may not be as confident,
134
402602
4267
و این یعنی که تعداد زیادی از مردم به آن اندازه که می‌توانند،
06:46
as successful
135
406893
1710
اعتماد به نفس ندارند، موفق نیستند
06:48
or even as happy as they could be.
136
408627
2738
و حتی خوشحال نیستند.
06:52
The morning after Oliver left for school wearing those jeans,
137
412420
4160
صبح روزی که الیور آن شلوار جین را پوشید و به مدرسه رفت،
06:56
I realized that I could do something about that.
138
416604
3600
متوجه شدم که می‌توانم کارهایی در این رابطه انجام دهم.
07:00
And so I did.
139
420976
1302
و انجام دادم.
07:02
In 2013, I founded an organization called Runway of Dreams.
140
422746
4911
در سال ۲۰۱۳ موسسه ای را یافتم به نام مسیر رویاها،
07:08
The mission was to educate the fashion industry
141
428565
3764
ماموریت آن موسسه این بود که به صنعت مد بیاموزد
07:12
that modifications could be made to mainstream clothing
142
432353
3269
تغییرات زیادی در اصول لباس پوشیدن
07:16
for this community that has never been served.
143
436284
3224
این بخش از اجتماع که هیچ وقت مورد توجه نبوده، می‌تواند رخ دهد.
07:20
And it began with an entire year of research.
144
440509
3505
و این کار با یکسال تمام تحقیقات آغاز شد.
07:24
I went to schools, I went to facilities, I went to hospitals.
145
444721
3596
من به مدارس، ساختمان‌ها و بیمارستان‌ها رفتم.
07:28
I literally chased down people on the street who were in wheelchairs
146
448341
3715
من به معنای واقعی کلمه آدم‌هایی را که بر روی ویلچر بودند
07:32
or if they had walkers
147
452080
1242
یا با واکر راه می‌رفتند
07:33
or even if they had a slight limp.
148
453346
2076
یا حتی کمی می‌لنگیدند را تعقیب می‌کردم.
07:35
(Laughter)
149
455446
1197
(خنده حضار)
07:36
I know I must have looked insane,
150
456667
1752
می‌دانستم که دیوانه به نظر می‌رسیدم،
07:38
but I knew that if I was really going to make a difference,
151
458443
3263
اما می‌دانستم که اگر واقعاً قصد ایجاد تغییر را دارم،
07:41
I had to truly understand the clothing challenges
152
461730
3573
باید به درستی مشکلات لباس پوشیدن
07:45
of as many different people as I possibly could.
153
465327
2471
بیشترین افرادی را که می‌توانم، درک کنم.
07:48
I met a young man who was 18 who has cerebral palsy.
154
468989
4258
مرد جوان ۱۸ ساله‌ای را دیدم که از اختلال‌های مغزی رنج می‌برد.
07:53
He was going to Harvard University.
155
473730
1976
او به دانشگاه هاروارد می‌رفت،
07:56
He said to me, "Can you imagine?
156
476371
2371
او به من گفت: می‌توانی تصور کنی؟
07:58
I got myself into Harvard,
157
478766
1889
من به دانشگاه هاروارد راه پیدا کردم،
08:01
but my dream is to be able to wear jeans on campus,
158
481256
4269
اما رویای من پوشیدن شلوار جین در محوطه دانشگاه است،
08:05
like the other freshmen will wear."
159
485549
1789
همانطور که باقی تازه واردها می‌پوشند.
08:07
I met a little girl named Gianna,
160
487785
2375
دختر کوچکی به نام جیانا را دیدم،
08:10
who was missing her left forearm and her hand.
161
490789
3114
که دست چپش را از آرنج از دست داده بود.
08:14
Her mother told me
162
494479
1527
مادرش به من گفت تحمل ندارد
08:16
she could not bear to see her daughter's difference magnified
163
496030
3659
ببیند که تفاوت دخترش با دیگران بخاطر یک آستین آویزان
08:19
by a dangling sleeve,
164
499713
1417
بزرگنمایی شود،
08:21
so she had every single long-sleeve shirt professionally tailored.
165
501489
3814
خب هر یک از این پیراهن‌های آستین بلندش سفارشی آماده می‌شد.
08:25
Can you imagine the time and money she spent?
166
505881
2426
می‌توانید تصور کنید چه زمان و هزینه‌ای خرج می‌کرد؟
08:29
I also had the great privilege of spending time with Eric LeGrand,
167
509613
4208
من همچنین از همراهی با اریک لوگرند منفعت‌های زیادی بردم،
08:33
former Rutgers football player who was paralyzed during a tackle in 2010.
168
513845
5026
بازیکن سابق راگبی تیم روتگر که بر اثر تکلی در سال ۲۰۱۰ فلج شده بود.
08:39
I had, at this point, seen some unfathomable things,
169
519701
4024
تا این مرحله مسائل غیر قابل درکی را دیده بودم،
08:43
but this, by far, was the most heart-stopping.
170
523749
2830
اما این موضوع با اختلاف زیاد از همه ناراحت کننده‌تر بود.
08:47
You see, Eric is a really big guy,
171
527055
2246
می‌دانید، اریک واقعاً هیکل بزرگی دارد،
08:49
and it took two aides and a lifting machine
172
529325
4328
و برای لباس پوشیدن به دو نفر کمکی و یک ماشین بلند کننده
08:53
to get him dressed.
173
533677
1357
نیاز دارد.
08:55
I sat and watched this process for over two hours.
174
535498
3692
من نشستم و این فرآیند را به مدت دو ساعت نگاه کردم.
08:59
When I expressed my shock to Eric,
175
539214
2979
وقتی به او از شوکه شدنم گفتم،
09:02
he looked at me and said,
176
542217
1233
به من نگاه کرد و گفت:
09:03
"Mindy, this is every single day.
177
543474
2432
" میندی، این کار هر روز من است.
09:06
What can I say?
178
546433
1315
چه می‌توانم بگویم؟
09:07
I like to look sharp."
179
547772
1383
دوست دارم شیک و زیرک باشم."
09:10
Research done.
180
550290
1449
تحقیقاتم به پایان رسید.
09:12
I knew that if I was going to make a change in the industry,
181
552387
3208
می‌دانستم که اگر بخواهم در صنعت مد تغییری ایجاد کنم،
09:15
I had to use my background
182
555619
1998
باید از سوابق و تجربیاتم استفاده کنم
09:18
and really figure out how to make these clothes modified.
183
558261
4530
و متوجه شوم که چگونه می‌توانم در این لباس‌ها تغییر ایجاد کنم.
09:23
So I took the information I gathered over that past year,
184
563441
4297
بنابراین از اطلاعاتی که در طول آن یک سال بدست آورده بودم استفاده کردم،
09:27
and I figured out that there were actually three categories
185
567762
2874
و متوجه شدم که در واقع سه دسته‌‌بندی وجود دارد
09:30
that were affected across the board.
186
570660
1777
که بر افراد ناتوان تاثیر می‌گذارد.
09:32
The first were closures.
187
572841
2335
اولین دسته بست‌ها می‌باشند.
09:35
Buttons, snaps, zippers, hook-and-eyes were a challenge for almost everybody.
188
575200
5052
دکمه‌ها، گیره‌ها، زیپ‌ها و غزن‌ها تقریبا برای همه چالش برانگیز بودند.
09:40
So I replaced them with a more manageable technology:
189
580276
3810
پس آنها را با فناوریی قابل مدیریت جایگزین کردم:
09:44
magnets.
190
584110
1327
با آهن‌ربا.
09:45
Magnets made our Harvard freshman able to wear jeans on campus,
191
585461
5131
با آهن‌ربا دانشجوی سال اولی ما از هاورد در محوطه دانشگاه، شلوار جین می‌پوشد.
09:50
because he could dress himself.
192
590616
1555
چون می‌توانست خودش لباس بپوشد.
09:52
Second: adjustability.
193
592811
2180
دومین دسته تنظیم شدنی‌ها بودند.
09:55
Pant lengths, sleeve lengths, waistbands
194
595015
2948
بلندی شلوار، درازای آستین و کمربندها
09:57
were a challenge for so many different-shaped bodies.
195
597987
2739
برای بسیاری با بدن‌های متفاوت، چالش برانگیز بودند.
10:00
So I added elastic,
196
600750
2053
پس من کش و سیستم تا زدن به داخل را،
10:02
an internal hemming system.
197
602827
1965
به لباس‌های آنها اضافه کردم.
10:05
This way, Gianna could wear a shirt right off the rack
198
605325
3259
با این روش جیانا توانست پیراهنی با اندازه استاندارد بپوشد
10:08
and just adjust the one sleeve.
199
608608
1863
و فقط اندازه یک آستین آن را تنظیم کند.
10:11
Last: alternate ways to get the clothing on and off the body,
200
611123
3459
آخرین مورد این بود: بجای روش قدیمی لباس پوشیدن از روی سر
10:14
outside the traditional way of over your head.
201
614606
2849
از راه‌های جایگزین برای پوشیدن لباس استفاده کنید.
10:17
So I designed a way to go in arms first.
202
617866
3068
بنابراین در روش طراحی من ابتدا دست‌ها را در لباس وارد می‌کنید.
10:20
This, for somebody like Eric,
203
620958
1856
با این روش کسانی مثل اریک،
10:22
could actually take five steps off his dressing process
204
622838
4185
پنج مرحله از فرآیند لباس پوشیدنشان کم می‌شد.
10:27
and give him back the gift of time.
205
627047
3334
و زمان زیادی را به آن‌ها هدیه می‌داد.
10:31
So I went out,
206
631725
1819
پس من به بازار رفتم،
10:33
I bought clothing right off the rack,
207
633568
2195
لباسهای حاضری خریدم،
10:35
I sat at my kitchen table, ripped them apart,
208
635787
3033
پشت میز آشپزخانه نشستم و آنها را شکافتم.
10:39
did prototype after prototype, until I felt I had great modifications.
209
639566
4976
الگوها را یکی پس از دیگری آماده کردم، تا جاییکه تغییرات بزرگی ایجاد کردم.
10:45
And then I was ready for the big leagues:
210
645085
3308
و سپس آماده عرصه‌های بزرگتری شدم:
10:48
the fashion industry.
211
648417
1612
صنعت مد.
10:51
Rather than designing my own collection,
212
651205
2500
می‌دانستم که اگر قصد ایجاد تغییر را دارم،
10:53
I knew if I was really going to make a difference,
213
653729
2583
باید بجای طراحی مجموعه خودم،
10:56
I had to go mainstream.
214
656336
2104
از ایده‌های اصلی استفاده کنم.
10:59
I believed that I just needed to educate the industry
215
659116
4874
معتقد بودم من باید به صنعت مد این واقعیت را آموزش دهم
11:04
of the enormity of this population
216
664014
2728
که این افراد، جمعیت عظیمی هستند
11:06
and the fact that these were consumers
217
666766
2757
و همچنین این مصرف کنندگان
11:10
that simply weren't being considered.
218
670379
1995
به سادگی، نادیده گرفته شده‌اند.
11:13
And I am thrilled to say that the industry heard me.
219
673237
3836
و من با هیجان اعلام می‌کنم که صنعت مد صدای من را شنید.
11:18
Runway of Dreams collaborated with the most amazing,
220
678124
5276
موسسه مسیر رویاها با حیرت انگیز‌ترین و پیشتازترین
11:23
forward-thinking brand on our planet --
221
683424
3583
برندهای کره ما، همکاری می‌کند.
11:27
(Applause)
222
687442
2726
(تشویق حضار)
11:36
who took my vision to market
223
696294
2569
که دید مرا به بازار این صنعت برد
11:38
and made fashion history
224
698887
2585
و با راه‌اندازی اولین مجموعه لباس‌های انطباقی
11:41
by launching the first mainstream adaptive collection.
225
701496
4270
در صنعت مد تاریخ‌ساز شد.
11:45
And the rest is yet to come.
226
705790
2774
و باقی هنوز در راه است.
11:49
(Applause)
227
709549
2211
(تشویق حضار)
11:51
So --
228
711784
1177
پس؛
11:52
(Applause)
229
712985
1709
(تشویق حضار)
11:55
Fashion holds the key to a vital lifeline.
230
715415
3055
مد کلیدی است به شاهراه زندگی.
11:59
Clothing can be transformative.
231
719279
1929
نحوه لباس پوشیدن می‌تواند متغیر باشد.
12:01
Clothing equals confidence.
232
721582
3607
نحوه لباس پوشیدن می‌تواند باعث توازن اعتماد به نفس شود.
12:06
So tomorrow,
233
726062
1650
بنابراین فردا،
12:07
when you are starting your day
234
727736
2216
وقتی روزتان را آغاز می‌کنید
12:09
and you're thinking about what you're going to wear,
235
729976
2511
و به این فکر می‌کنید که چه بپوشید
12:12
I hope you appreciate the process
236
732511
2816
امیدوارم به این فرآیند اهمیت بدهید
12:15
and think about how what you chose
237
735351
2426
و به این فکر کنید که پوشش انتخابی شما
12:18
makes you feel.
238
738330
1640
احساسات‌ شما را تعیین می‌کند.
12:19
Today, Oliver is 13.
239
739994
2578
امروز الیور ۱۳ سال دارد.
12:22
He wears his adaptive khakis,
240
742596
2169
او شلوار کتان قهوه‌ای انطباقی خودش را می‌پوشد،
12:24
his magnetic button-front shirt --
241
744789
2225
و با پیراهنی با دکمه‌های آهن ربایی؛
12:27
feels like the coolest kid around.
242
747038
1732
حس با حال‌ترین پسر محل را دارد.
12:29
My boy has total swagger.
243
749370
2582
پسرم خیلی مغرور است.
12:32
(Laughter)
244
752282
1150
(خنده حضار)
12:35
As I mentioned,
245
755966
1363
همانطور که اشاره کردم،
12:39
Oliver's disease is degenerative,
246
759557
2243
بیماری الیور پیش‌رونده است،
12:42
which means his muscles are going to break down over time.
247
762974
3281
و به این معنی است که بعد از مدتی ماهیچه‌های او از کار خواهند افتاد.
12:47
This, by far, is the most devastating part for me.
248
767594
3716
و این موضوع نابود‌کننده‌ترین بخش زندگی من است.
12:52
I have to sit on the sidelines
249
772039
2507
من مجبورم که کنار بنشینم
12:56
and watch my boy deteriorate.
250
776373
2695
و زوال پسرم را مشاهده کنم.
12:59
And there's nothing I can do about it.
251
779092
2122
و هیچ کاری در این رابطه از من برنمی‌آید.
13:03
So I am looking up from the things that I cannot control
252
783203
6695
پس من نگاهم را از چیزهایی که از کنترل من خارج هستند برمی‌دارم
13:09
to the things that I can,
253
789922
1664
و معطوف چیزهای می‌کنم که می‌توانم کنترل کنم.
13:11
because I have no option.
254
791610
1690
چون انتخاب دیگری ندارم.
13:14
And so, I am looking up.
255
794929
1861
پس من می‌بینم،
13:17
And I'm asking the fashion industry to look up.
256
797608
2679
و از صنعت مد هم می‌خواهم که ببیند.
13:21
And now, I'm asking all of you
257
801291
2729
و حالا از تمام ‌شما هم می‌خواهم،
13:24
to look up, too.
258
804628
2170
که ببینید.
13:27
Thank you.
259
807753
1151
ممنونم.
13:28
(Applause)
260
808928
3640
(تشویق حضار)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7