Learn English Vocabulary Daily #14.1 — British English Podcast

Hello, and welcome to The English Like a Native Podcast.

سلام، و به پادکست انگلیسی مانند یک بومی خوش آمدید.

My name is Anna and you are listening to Week 14, Day 1 of Your English Five a Day,

نام من آنا است و شما در حال گوش دادن به هفته چهاردهم، روز 1 از پنج روز انگلیسی شما هستید،

the series that aims to expand your active vocabulary by five pieces every single

مجموعه‌ای که هدف آن افزایش دامنه واژگان فعال شما به میزان پنج قطعه در هر

day of the week from Monday to Friday.

روز هفته از دوشنبه تا جمعه است.

And today we are kicking off our list with the adverb magically, magically.

و امروز ما لیست خود را با قید جادویی، جادویی شروع می کنیم. املای

This is spelled M A G I C A L L Y.

آن M A G I C A L L Y است

Magically.

.

Magically.

به طور جادویی.

If something is done magically, or if something happens magically,

اگر کاری به صورت جادویی انجام شود، یا اگر چیزی به صورت جادویی اتفاق بیفتد، به

then it happens in a way that uses magic or seems to use magic.

گونه ای اتفاق می افتد که از جادو استفاده می کند یا به نظر می رسد که از جادو استفاده می کند.

We often couple this with 'appear' or 'disappear'.

ما اغلب این را با «ظاهر» یا «ناپدید شدن» جفت می کنیم.

It magically appeared.

به طرز جادویی ظاهر شد. به

It magically disappeared.

طرز جادویی ناپدید شد.

This is the common collocation that you'll hear.

این ترکیب رایجی است که خواهید شنید.

"Oh, look, my phone just magically reappeared exactly where I'd

"اوه، نگاه کن، گوشی من دقیقاً همان جایی که گذاشته بودم دوباره ظاهر شد

left it, but it disappeared for three hours, so who had it?

، اما برای سه ساعت ناپدید شد، پس چه کسی آن را داشت؟

Who took it?"

چه کسی آن را گرفت؟"

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

"No one owned up to eating the last piece of cake.

"هیچ کس حق نداشت آخرین تکه کیک را بخورد.

I guess it must have magically disappeared."

حدس می‌زنم که باید به طور جادویی ناپدید شده باشد."

Alright, moving on to our next word.

خوب، به حرف بعدی خود می رویم.

This is a noun and it is illusion.

این اسم است و توهم است.

Illusion.

توهم

We spell this I L L U S I O N.

ما این را هجی می کنیم I L L U S I O N.

Illusion.

Illusion.

Illusion.

توهم

Now an illusion is something that is not really what it seems to be.

اکنون یک توهم چیزی است که واقعاً آن چیزی نیست که به نظر می رسد.

So, it's like a trick of the eye.

بنابراین، آن را مانند یک ترفند چشم است.

We often create illusions on stage.

ما اغلب روی صحنه توهم ایجاد می کنیم.

So, we make the stage appear to be something that it's not.

بنابراین، ما صحنه را چیزی جلوه می دهیم که نیست.

And we use, I say 'we', because I used to work in the theatre.

و ما از «ما» استفاده می‌کنیم، چون قبلاً در تئاتر کار می‌کردم.

And the very clever people who work in the theatre will use tricks of lighting and

و افراد بسیار باهوشی که در تئاتر کار می کنند از ترفندهای نورپردازی و

scenery and distraction to perform tricks on stage, to trick your eye into thinking

مناظر و حواس پرتی برای اجرای ترفندهای روی صحنه استفاده می کنند تا چشم شما را فریب دهند تا فکر کند

it's seeing something that it's not.

چیزی را می بیند که نیست.

I think one of the best examples of this was when I went to watch

فکر می کنم یکی از بهترین نمونه های آن زمانی بود که برای تماشای نمایش

Ghost, the musical on stage.

موزیکال Ghost روی صحنه رفتم.

Now, you might be familiar with the film Ghost.

حالا شاید با فیلم Ghost آشنا باشید.

I'm not going to assume that everyone has seen it, but for me, it's an

نمی‌خواهم تصور کنم که همه آن را دیده‌اند، اما برای من، این یک

iconic film, a very classic film with Patrick Swayze and was it Demi Moore?

فیلم نمادین است، یک فیلم بسیار کلاسیک با پاتریک سویزی و آیا دمی مور بود؟

Yes, I think so.

بله، من اینطور فکر می کنم.

A fantastic film.

یک فیلم فوق العاده

You must go and watch it.

باید بری و تماشاش کنی

And I saw it on stage and I wondered how they would perform some of the scenes

و من آن را روی صحنه دیدم و تعجب کردم که چگونه برخی از صحنه‌هایی را اجرا می‌کنند

where there's a ghost on stage and they did a fantastic job using mirrors and

که در آن یک روح روی صحنه وجود دارد و با استفاده از آینه‌ها و

lights and creating reflections and there were a few that I couldn't work out.

نورها و ایجاد انعکاس کار خارق‌العاده‌ای انجام می‌دهند و چند مورد وجود داشت که من نتوانستم آنها را اجرا کنم.

I'm looking at these images on stage and thinking,

من به این تصاویر روی صحنه نگاه می کنم و فکر می کنم،

"Wow, this is so clever.

"وای، این خیلی باهوش است.

It looks like a ghost and I have no idea how they've done it.

شبیه یک روح است و من نمی دانم چگونه آنها این کار را انجام داده اند.

That's amazing."

این شگفت انگیز است."

So, they created a wonderful illusion that I couldn't work out to be honest.

بنابراین، آنها یک توهم شگفت انگیز ایجاد کردند که من نمی توانم صادقانه بگویم.

So, here's another example.

بنابراین، در اینجا یک مثال دیگر است.

"The new mirror I bought is great, it gives the illusion of this room

آینه جدیدی که خریدم عالی است، این توهم

being much bigger than it really is."

بزرگتر بودن این اتاق از آنچه واقعا هست را به وجود می آورد.

OK, moving on to our next word, or rather, phrase.

خوب، به سراغ کلمه بعدی یا بهتر است بگوییم عبارت بعدی برویم.

You can use this as a noun and it is sleight of hand, sleight of hand.

شما می توانید این را به عنوان یک اسم استفاده کنید و این sleight of hand، sleight of hand است.

Now the spelling here is a little bit different to what you might expect.

حالا املای اینجا کمی متفاوت از آنچه شما ممکن است انتظار داشته باشید.

We spell the first word S L E I G H T, sleight.

اولین کلمه را S L E I G H T، sleight می گوییم.

Of, O F.

O F.

Hand, H A N D.

Hand، H A N D.

Sleight of hand.

Sleight of hand.

Sleight of hand.

تردستی.

Now, sleight of hand is the speed and skill of the hand when performing tricks.

حال، زرنگی دست، سرعت و مهارت دست در اجرای ترفندهاست.

So, think about magicians who work with cards or with coins, and they're able to

بنابراین، به شعبده‌بازانی فکر کنید که با کارت‌ها یا سکه‌ها کار می‌کنند و می‌توانند

move them around and make them disappear.

آن‌ها را جابجا کرده و ناپدید کنند.

And they do this by being very manipulative with their hands,

و آنها این کار را با دستکاری بسیار با دستان خود انجام می دهند و

being able to move and hide these objects in a very clever way.

می توانند این اشیاء را به روشی بسیار هوشمندانه جابجا و پنهان کنند.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

"I wanted to be a magician, but I was never very good at sleight of

من می‌خواستم شعبده‌باز شوم، اما هیچ‌وقت در تدبیر خوب نبودم

hand; I kept dropping the cards."

؛ مدام کارت‌ها را رها می‌کردم.»

Next on our list is an idiom and it is second to none.

بعدی در لیست ما یک اصطلاح است و در رتبه دوم قرار دارد.

Second to none.

دوم به هیچ.

We spell this S E C O N D, second.

ما این را S E C O N D، دوم می نویسیم.

To, T O.

به، T O.

None, N O N E.

هیچ، N O N E.

Second to none.

دوم به هیچ.

Now this means you are as good as or better than all others.

اکنون این بدان معناست که شما به خوبی یا بهتر از بقیه هستید.

So, you don't come second to anybody.

بنابراین، شما در رتبه دوم قرار نمی گیرید.

You are the first.

تو اولین نفری

You are the best.

تو بهترینی.

You are the top.

تو اوج هستی

This is second to none.

این در رتبه دوم قرار دارد.

It cannot be beaten.

نمی توان آن را شکست داد.

Okay.

باشه.

So, second to none.

بنابراین، دوم به هیچ.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

"That magic show was the best I've ever seen, it was definitely second to none."

"آن نمایش جادویی بهترین نمایشی بود که تا به حال دیده‌ام، قطعاً در رتبه دوم قرار داشت."

What would you describe as being second to none?

چه چیزی را به عنوان کسی که از دیگران دور نیست توصیف می کنید؟

You can describe an experience, a product, a service or a person as second to none.

شما می‌توانید یک تجربه، یک محصول، یک خدمت یا یک شخص را به‌عنوان هیچ‌کدام از آنها توصیف کنید.

Let's move on to our last word, or rather phrase, of today.

بیایید به آخرین کلمه، یا بهتر است بگوییم عبارت امروزمان برویم.

This is a phrasal verb and it is blow away.

این یک فعل عبارتی است و از بین می رود.

Now there are a few meanings to blow away, but in this particular context

اکنون چند معانی برای منفجر کردن وجود دارد ، اما در این زمینه خاص

that we're using today, it means to surprise or please someone very much.

که امروز از آن استفاده می کنیم، به معنای شگفت زده کردن یا خشنود کردن شخصی است.

We spell blow away, B L O W A W A Y.

ما عبارت blow away، B L O W A W A Y.

So, that's two words, blow B L O W.

بنابراین، این دو کلمه است، blow B L O W.

Away, A W A Y.

Away، A W A Y.

Blow away.

Blow away.

Now, if you are blown away by something, it's something

حالا، اگر از چیزی غافلگیر شدید، آن چیزی است

that just makes you go, "Wow!"

که شما را وادار به رفتن می کند، "وای!"

Or, "Oh!

یا "اوه!

Wow!"

It's that reaction.

وای!"

این واکنش است.

So, if I hear some incredible news, like, my mum phones me and says,

بنابراین، اگر اخبار باورنکردنی را بشنوم، مثلاً، مادرم به من تلفن می‌زند و می‌گوید:

"Anna, I didn't tell you, but I started a new online business and it's taken

«آنا، به تو نگفتم، اما یک کسب‌وکار آنلاین جدید راه‌اندازی کردم و

off and I've been invited to be on television talking about my business."

از بین رفت و از من دعوت کردند که در تلویزیون صحبت کنم. در مورد کسب و کار من."

Then I'm going to be blown away by that information.

سپس من با این اطلاعات شگفت زده خواهم شد.

I'll be surprised.

من شگفت زده خواهم شد.

"I'm really pleased.

"من واقعا خوشحالم.

Wow, mum, that's amazing!

وای مامان، این شگفت انگیز است!

Wow, I'm so surprised!"

وای، من خیلی تعجب کردم!"

I'm blown away by that information.

من از این اطلاعات متحیر شدم

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

"I don't want to spoil it for you, but the final trick of the show

من نمی‌خواهم آن را برای شما اسپویل کنم، اما ترفند نهایی نمایش

will absolutely blow you away."

شما را کاملاً از بین می‌برد.»

It's going to surprise and thrill you.

این شما را شگفت زده و هیجان زده خواهد کرد.

It will blow you away.

شما را حیرت زده خواهد کرد.

Okay, so, that's our five.

خوب، پس، این پنج نفر ما هستند.

Let's recap.

بیایید خلاصه کنیم.

We had the adverb magically, magically.

ما قید جادویی، جادویی را داشتیم.

When something is done in a way that uses or seems to use magic.

وقتی کاری به گونه ای انجام می شود که از جادو استفاده می کند یا به نظر می رسد از جادو استفاده می کند.

We had the noun illusion, illusion.

ما اسم illusion، illusion را داشتیم.

When something is not what it seems to be.

وقتی چیزی آن چیزی نیست که به نظر می رسد.

We had the noun sleight of hand.

ما اسم sleight of hand را داشتیم.

Sleight of hand, which is the speed and skill of the hand when performing tricks.

Sleight of hand که عبارت است از سرعت و مهارت دست هنگام اجرای ترفند.

We had the idiom second to none, meaning you are as good

ما این اصطلاح را داشتیم

as if not better than others.

.

We had the phrasal verb blow away, which means to surprise

ما فعل عبارتی blow away را داشتیم که به معنای غافلگیر کردن

or please someone very much.

یا خوشحال کردن کسی است.

Alright, let's now do this for pronunciation.

خوب، بیایید این کار را برای تلفظ انجام دهیم.

Please repeat after me.

لطفا بعد از من تکرار کنید.

Magically.

به طور جادویی.

Magically.

به طور جادویی.

Illusion.

توهم

Illusion.

توهم

Sleight of hand.

تردستی.

Sleight of hand.

تردستی.

Second to none.

دوم به هیچ.

Second to none.

دوم به هیچ.

Blow away.

منفجر کردن.

Blow away.

منفجر کردن.

Brilliant.

درخشان

Okay, quiz time!

خوب، زمان آزمون! از

What phrasal verb would I use to say that I was surprised and really

چه فعل عبارتی استفاده کنم تا بگویم از چیزی که شنیدم شگفت زده شدم و واقعاً

pleased by something that I heard?

خوشحال شدم؟

I was...

من ...

blown away.

منفجر شده بودم.

Alright, how about if I want to describe the skill and

خوب، اگر بخواهم مهارت و

speed of the magician's hand?

سرعت دست شعبده باز را توصیف کنم چطور؟

I would say, he had good...

من می‌توانم بگویم، او زرنگی خوبی داشت

sleight of hand.

.

He had good sleight of hand.

دید خوبی داشت

How about if I want to describe the thing that is something that is not

اگر بخواهم چیزی را توصیف کنم که

really what it seems, but it tricked me?

واقعاً آنطور که به نظر می رسد نیست، اما من را فریب داده است، چطور؟

It was an...

این یک

illusion.

توهم بود.

An illusion.

یک توهم.

And the adverb that I would use to say that something was done in a way that

و قیدی که می‌خواهم بگویم کاری به‌گونه‌ای انجام شده است که از جادو

uses, or seems to use magic, is...

استفاده می‌کند، یا به نظر می‌رسد که از جادو استفاده می‌کند، استفاده می‌کنم...

magically.

جادویی است.

Magically.

به طور جادویی.

And finally, the idiom to say that something is better than all the rest.

و در نهایت، اصطلاحی که می گویند چیزی بهتر از بقیه است. می

I would describe it as being...

توانم آن را به عنوان یک ... توصیف کنم

second to none.

.

Second to none.

دوم به هیچ.

Brilliant.

درخشان

OK, let's bring everything together in a little story.

خوب، بیایید همه چیز را در یک داستان کوچک گرد هم بیاوریم.

I remember the time I saw a magician perform a sleight of hand trick that had

زمانی را به یاد می‌آورم که دیدم شعبده‌بازی حقه‌ای با دست انجام می‌دهد که

me convinced he possessed real magic.

من را متقاعد کرد که جادوی واقعی دارد.

It was a warm summer evening, and my friends and I decided to check

یک عصر گرم تابستانی بود و من و دوستانم تصمیم گرفتیم

out a local magic show at a small, dimly lit theatre in the city.

یک نمایش جادویی محلی را در یک تئاتر کوچک و کم نور در شهر تماشا کنیم.

The magician, Max Mystique, was renowned in the magic

شعبده باز، Max Mystique،

world for his unmatched skill.

به دلیل مهارت بی نظیرش در دنیای جادو شهرت داشت.

His reputation for illusion was second to none, and I was eager

شهرت او برای توهم در درجه دوم اهمیت قرار داشت، و من مشتاق بودم

to see if he lived up to the hype.

ببینم آیا او به این هیاهو عمل می کند یا خیر.

Max Mystique began with some card tricks, effortlessly shuffling and

Max Mystique با چند ترفند کارت شروع کرد ، بدون زحمت عرشه را به هم ریخت و

manipulating the deck, leaving us in awe.

دستکاری کرد و ما را در حیرت فرو برد.

But it was his final act that truly amazed us.

اما این آخرین عمل او بود که واقعاً ما را شگفت زده کرد.

He placed a silver coin in his palm and, with a flick of his wrist,

سکه ای نقره ای در کف دستش گذاشت و با تکان دادن مچش

made it disappear into thin air.

آن را در هوا ناپدید کرد.

Gasps filled the room as we all struggled to comprehend the illusion.

در حالی که همه ما در تلاش برای درک این توهم بودیم، نفس های نفس اتاق را پر کرد.

Magically, the coin reappeared behind an audience member's ear.

به طور جادویی، سکه دوباره پشت گوش یکی از مخاطبان ظاهر شد.

Ha-ha-ha.

ها-ها-ها.

We were all blown away.

همه ما به باد رفته بودیم.

I watched closely, trying to catch his secret, but Max Mystique's

من از نزدیک تماشا کردم و سعی کردم راز او را کشف کنم، اما تدبیر مکس میستیک

sleight of hand was flawless.

بی عیب و نقص بود.

He moved with precision, leaving us all in wonder.

او با دقت حرکت کرد و همه ما را در شگفتی رها کرد.

Throughout the show, Max Mystique performed one mind-bending

در سرتاسر نمایش، مکس میستیک توهم‌های خم‌کننده‌ای را یکی

illusion after another, each more astonishing than the last.

پس از دیگری اجرا می‌کرد که هرکدام از قبلی شگفت‌انگیزتر بودند.

Objects levitated, vanished, and reappeared in unexpected places.

اجسام معلق شدند، ناپدید شدند و در مکان های غیرمنتظره دوباره ظاهر شدند.

It felt like he had tapped into a hidden dimension of magic.

احساس می‌کرد که او به بعد پنهانی از جادو نفوذ کرده است.

When the curtain fell, the audience erupted in applause.

با پایین آمدن پرده، حضار به شدت تشویق شدند.

Max Mystique had taken us on a magical journey, and I left the

مکس میستیک ما را به سفری جادویی برده بود و من

theatre that night with a new appreciation for the art of illusion.

همان شب با قدردانی جدیدی از هنر توهم تئاتر را ترک کردم.

Even now, I can't help but smile at the memory of that evening and the brief

حتی الان هم نمی توانم به خاطره آن شب و این

belief that magic was real in the hands of a true wizard like Max Mystique.

باور کوتاه که جادو در دستان جادوگری واقعی مثل مکس میستیک واقعی بود لبخند نزنم.

And that brings us to the end of this episode.

و این ما را به پایان این قسمت می رساند.

If you enjoyed yourself today or found this helpful in any way, please do

اگر امروز از خود لذت بردید یا این را به هر نحوی مفید یافتید، لطفاً

hit the like, rating, or review button and show us a little bit of love.

دکمه لایک، رتبه بندی یا بررسی را بزنید و کمی عشق را به ما نشان دهید.

That would be greatly appreciated and also helps this podcast to be shown to

این امر بسیار قابل قدردانی است و همچنین کمک می کند تا این پادکست به دیگران نشان داده شود

others so that others can benefit too.

تا دیگران نیز بتوانند از آن بهره مند شوند.

So, thanks for joining me today.

بنابراین، از اینکه امروز به من پیوستید، متشکرم.

I hope that you come back again tomorrow and until then take

امیدوارم فردا دوباره برگردی و تا اون موقع

very good care and goodbye.

خیلی خوب مراقبت کنی و خداحافظ.