You MUST KNOW These - 20 Colour Idioms - Common English Phrases Used In Daily Conversation

شما باید اینها را بدانید - 20 اصطلاح رنگی - عبارات رایج انگلیسی که در مکالمه روزانه استفاده می شود

Click bait alert! Ah you caught me red-handed! I told a white

هشدار طعمه را کلیک کنید! آه تو مرا دست قرمز گرفتی! من یک دروغ

lie...when I said you MUST know these colour idioms. The truth is these idioms will definitely

سفید گفتم ... وقتی گفتم شما باید این اصطلاحات رنگی را بشناسید. حقیقت این است که این اصطلاحات قطعاً

help you in conversational English. Now I know this video is a bit out of the blue but

به شما در مکالمه انگلیسی کمک خواهد کرد. اکنون می دانم که این ویدیو کمی از آب درآمده است اما

you now have a golden opportunity to learn all about colour idioms with me. By the end

شما اکنون یک فرصت طلایی برای یادگیری همه چیز درباره اصطلاحات رنگی با من دارید. در پایان

of this lesson, you’ll know 20 colour idioms, and when I test you, you’ll pass with flying

این درس ، شما 20 اصطلاح رنگی خواهید دانست ، و هنگامی که من شما را آزمایش می کنم ، با

colours.

رنگ های پرنده عبور می کنید .

Anna here from englishlikeanative.com - Today’s lesson is sponsored by Lingoda.

آنا از سایت englishlikeanative.com - درس امروز توسط Lingoda برگزار می شود.

If you’re new here and learning English, click subscribe and turn on notifications

اگر تازه وارد اینجا هستید و انگلیسی یاد می گیرید ، روی اشتراک کلیک کنید و اعلان ها را روشن کنید

so you don’t miss out on any future lessons or live classes.

تا دیگر دروس یا کلاس های زنده آینده را از دست ندهید.

Right - Let’s get cracking.

راست - بیایید کرک کنیم.

To catch someone red-handed.
To discover someone in the act of doing something wrong.

برای گرفتن کسی قرمز دست. برای کشف شخصی در هنگام انجام یک کار اشتباه.

For example, if the police found a robber still holding the bag that he has stolen,

به عنوان مثال ، اگر پلیس سارقی را یافت كه هنوز كیسه ای را كه دزدیده است در دست داشته باشد ،

you could say ‘they caught him red-handed’, or if a mother walked into the kitchen at

می توانید بگویید "او را دست قرمز گرفتند" یا اگر مادری شبانه به آشپزخانه می

night to find her son with chocolate cake all over his face, she might say “Aha! I’ve

رود تا پسرش را با كیك شکلاتی در سرتاسر خود پیدا كند صورت ، ممکن است بگوید "آها! من تو را

caught you red-handed.” Grey area.
A grey area is an ill-defined

دستگیر کردم . " منطقه خاکستری. منطقه خاکستری

(unclear) situation which does not have an obvious answer or outcome. It’s not black

وضعیتی نامشخص (نامشخص) است که پاسخ یا نتیجه مشخصی ندارد. این سیاه

or white (that’s another idiom meaning it’s not clear), it’s a grey area. For example,

یا سفید نیست (این اصطلاح دیگری است که به معنای مشخص نیست) ، یک منطقه خاکستری است. به عنوان مثال ،

if I used a clip from a movie in this video to illustrate an educational point, is that

اگر من از کلیپی از یک فیلم در این ویدئو برای نشان دادن یک نکته آموزشی استفاده کردم ، آیا این

copyright infringement? It’s not clear, it’s a bit of a grey area.

نقض حق چاپ است؟ مشخص نیست ، کمی ناحیه خاکستری است.

To give the green light.
To give permission for someone to do something or for something

برای دادن چراغ سبز. اجازه دادن به کسی برای انجام کاری یا

to happen. For example, a parent could ‘give the green light’ for their child to start

اتفاقاتی به عنوان مثال ، یکی از والدین می تواند "چراغ سبز" را برای فرزند خود برای راه اندازی

a new club or go on a school trip. In the red.
If a person or company is ‘in

یک باشگاه جدید یا رفتن به یک سفر در مدرسه روشن کند. با رنگ قرمز. اگر یک شخص یا شرکت "

the red’, that means they have spent more money than they have and now owe money to

سرخ پوش" باشد ، این بدان معناست که آنها پول بیشتری را از آنها خرج کرده اند و اکنون به

the bank. Once in a blue moon.
If something happens

بانک بدهکار هستند . یک بار در یک ماه آبی. اگر اتفاقی

‘once in a blue moon’, it happens very rarely. For example, “we go on holiday once

"یک بار در ماه آبی" بیفتد ، خیلی کم اتفاق می افتد. به عنوان مثال ، "ما یک بار

in a blue moon”. Not never, but not often. Out of the blue.
If something happens ‘out

در ماه آبی به تعطیلات می رویم ". نه هرگز ، اما اغلب خارج از آبی. اگر اتفاقی "

of the blue’, it is completely unexpected. For example, “My brother arrived out of

بی آبی" رخ دهد ، کاملاً غیرمنتظره است. به عنوان مثال ، "برادرم از

the blue”. He was completely unexpected. Red tape.
‘Red tape’ refers to rules

آب درآمد". او کاملاً غیرمنتظره بود. نوار قرمز. "نوار قرمز" به قوانین

or boundaries that prevent or slow down something you are trying to achieve. For example, “It

یا مرزهایی گفته می شود که مانع یا کند کردن چیزی می شود که می خواهید به آن دست یابید. به عنوان مثال ، "

took ages to get a working visa because of all the red tape”.

دریافت ویزای کار به دلیل همه کارنامه های قانونی به سنین زیادی نیاز داشت".

Rose-tinted glasses.
To see or look at something ‘through rose-tinted glasses’ means to

عینکهای رز رنگی. دیدن یا نگاه کردن به چیزی از طریق "عینکهای گل رز" به معنای

think of it was a positive bias, perhaps only seeing or paying attention to the good things.

فکر کردن در آن یک سوگیری مثبت بود ، شاید فقط دیدن یا توجه به موارد خوب باشد.

For example, “I have lots of fond memories of school and can’t remember the bad parts.

به عنوان مثال ، ”من خاطرات خوب زیادی از مدرسه دارم و نمی توانم قسمت های بد آن را بخاطر بسپارم.

I suppose I look back at it through rose-tinted glasses.”

فکر می کنم از طریق عینک های رنگی گل رز به آن نگاه می کنم. "

To show one’s true colours.
To show your true colours means to reveal the kind of person

برای نشان دادن رنگ های واقعی شخص نشان دادن رنگ های واقعی خود به معنای آشکار کردن نوع شخصی

you really are. This could be used in a positive way, for example: “Nicola was so patient

شما است. به عنوان مثال می توان از این روش مثبت استفاده کرد: "نیکولا در مورد کودکان

with the children. She really showed her true colours.”; or in a negative way, for example:

بسیار صبور بود . او واقعاً رنگهای واقعی خود را نشان داد. " یا به صورت منفی ، به عنوان مثال:

“I can’t believe Nicola betrayed you. She really showed her true colours.”

"نمی توانم باور کنم که نیکولا به شما خیانت کرده است. او واقعاً رنگهای واقعی خود را نشان داد. "

Golden opportunity
This is an excellent chance to do something that is likely to be

فرصت طلایی این یک فرصت عالی برای انجام کاری است که احتمالاً

successful or rewarding. For example, going to Oxford University is a golden opportunity,

موفق یا پاداش آور است. به عنوان مثال ، رفتن به دانشگاه آکسفورد یک فرصت طلایی است ،

or being invited to go to a place you’ve always wanted to go to is a golden opportunity.

یا اینکه دعوت شوید برای رفتن به مکانی که همیشه می خواستید به آنجا بروید ، یک فرصت طلایی است.

Lingoda are offering a Golden Opportunity - This is your last chance to join their upcoming

Lingoda یک فرصت طلایی را ارائه می دهد - این آخرین فرصت شماست که به Sprint آینده خود بپیوندید

Sprint, improve your speaking skills and confidence in just 3 months, and get 50% cashback. Lingoda

، مهارت های گفتاری و اعتماد به نفس خود را فقط در مدت 3 ماه بهبود بخشید و 50٪ بازپرداخت دریافت کنید. کلاسهای Lingoda

Sprint classes are accessible 24/7, you can learn anytime and anywhere - even in the evenings

Sprint به صورت شبانه روزی قابل دسترسی است ، شما می توانید در هر زمان و هر مکان یاد بگیرید - حتی عصرها

or on the weekends - or whatever is the most convenient to your lifestyle. The more intensive

یا آخر هفته ها - یا هر چیزی که مناسب ترین شیوه زندگی شما باشد. Super Sprint با

Super Sprint is sold out but there are still seats available for the Sprint program which

شدت بیشتر به فروش می رسد اما هنوز کرسی هایی برای برنامه Sprint در نظر گرفته شده است که

consists of 15 classes per month and gives you 50% cashback if you attend all of your

شامل 15 کلاس در ماه است و اگر در تمام کلاس های خود شرکت کنید 50٪ بازپرداخت به شما می دهد

classes. I have been working with Lingoda for over 3 years and can tell you that joining

. من بیش از 3 سال است که با لینگودا کار می کنم و می توانم به شما بگویم که پیوستن به

an intensive learning program like this is a great way to finally speak confidently in

یک برنامه یادگیری فشرده مانند این یک روش عالی برای صحبت نهایی با اطمینان در

any situation. More than 40,000 people have participated in the previous Lingoda Sprints

هر شرایطی است. بیش از 40،000 نفر در Lingoda Sprints قبلی شرکت کرده اند

and I am always thrilled to hear their success stories.

و من همیشه از شنیدن داستان های موفقیت آنها هیجان زده ام.

Lingoda is #1 trusted European language school offering very affordable prices. Even if you

Lingoda شماره 1 مدرسه معتبر زبان اروپایی است که قیمت های بسیار مقرون به صرفه ای ارائه می دهد. حتی اگر

don't manage to attend all of your classes you'll end up paying from 10€ for a small

موفق به شرکت در همه کلاس های خود نشوید ، در نهایت برای 10 کلاس برای یک

group class with maximum of 5 students.

گروه گروه کوچک با حداکثر 5 دانشجو پرداخت می کنید.

You can join the Sprint in English, German, French, Spanish and Business English

می توانید به زبان های انگلیسی ، آلمانی ، فرانسوی ، اسپانیایی و انگلیسی تجاری به Sprint بپیوندید

There is no deposit needed. You pay the first month directly!

ودیعه ای لازم نیست. شما ماه اول را مستقیم پرداخت می کنید!

Use the code CHANGE7 (10 euros off the first month's tuition)

از کد CHANGE7 استفاده کنید (10 یورو تخفیف شهریه ماه اول)

Sprint starts on April 28, and you can sign up until April 23 Sprint

Sprint از 28 آوریل شروع می شود و می توانید تا 23 آوریل ثبت نام کنید Sprint

Remember if you attend 15 classes a month (for 3 months) you get 50% cashback!

به یاد داشته باشید اگر ماهانه در 15 کلاس شرکت کنید (به مدت 3 ماه) 50٪ پول نقد دریافت می کنید!

Please check all the rules carefully before signing up.

لطفاً قبل از ثبت نام همه قوانین را به دقت بررسی کنید.

Don't forget that signup window closes in only 1 week, don’t miss out. Sign up for

فراموش نکنید که پنجره ثبت نام فقط در عرض 1 هفته بسته می شود ، از دست ندهید.

the Sprint today - click the link below.

امروز در Sprint ثبت نام کنید - روی پیوند زیر کلیک کنید.

White lie. 
A ‘white lie’ is a lie about a small or unimportant matter that someone

دروغ مصلحتی. "دروغ سفید" دروغی در مورد یک موضوع کوچک یا غیر مهم است که کسی

tells to avoid hurting another person. For example, “It was a bit of a white lie. I

برای جلوگیری از آسیب رساندن به شخص دیگر می گوید. به عنوان مثال ، "این کمی دروغ سفید بود. من

told her I couldn’t go to her party but really I just didn’t want to”.

به او گفتم که نمی توانم به مهمانی او بروم اما واقعاً نمی خواستم. "

To pass with flying colours.
To pass something with flying colours means to do it very successfully.

برای عبور با رنگهای پرنده. عبور از چیزی با رنگ های پر پرواز به معنای انجام بسیار موفقیت آمیز آن است.

For example, if you get top marks on an exam, you could say you’ve passed with flying

به عنوان مثال ، اگر نمره های برتر را در یک امتحان بدست آورید ، می توانید بگویید که با

colours. See red.
 To ‘see red’ means to become

رنگ های پر از رنگ قبول شده اید. قرمز را ببینید. "دیدن قرمز" به معنای

very angry. For example: When I realised he’d been lying, I saw red.

بسیار عصبانی شدن است. به عنوان مثال: وقتی فهمیدم دروغ می گوید ، قرمز دیدم.

Blue-collar. 
This phrase refers to the collar on a labourer’s uniform and is typically

یقه آبی. این عبارت به یقه روی لباس کارگری اشاره دارد و به طور معمول

used to refer to people to work in manual labour such as agriculture, manufacturing

برای اشاره به افرادی که در کار دستی مانند کشاورزی ، تولید

and construction. In context, you could say “He’s got a new blue-collar job as an

و ساخت و ساز کار می کنند ، استفاده می شود. در متن ، می توانید بگویید "او یک کار برق

electrician”. White-collar.
 This phrase refers to an

یقه آبی جدید کرده است ". یقه سفید. این عبارت به یک

office worker or someone whose profession does not require manual labour. In context,

کارمند اداره یا کسی گفته می شود که حرفه اش نیازی به کار دستی ندارد. در متن ،

you could say “He’s got a new white-collar job as a lawyer”.

می توانید بگویید "او به عنوان یک وکیل جدید کار یقه سفید کرده است".

A red flag. 
A sign of a problem which requires attention. For example, “the fact that no

یک پرچم قرمز. نشانه ای از مشکلی است که نیاز به توجه دارد. به عنوان مثال ، "این واقعیت که به نظر نمی رسید هیچ

one seemed to enjoy working there was a red flag”. This means that it’s a sign that

کس از کار در آنجا لذت می برد پرچم قرمز بود". این بدان معنی است که نشانه ای است که

should be paid attention to. You probably won’t enjoy working somewhere if everyone

باید به آن توجه شود. اگر هرکسی

who works there already does not enjoy their job.

که قبلاً در آنجا کار می کند از کار خود لذت

Red-letter day.
A special or memorable occasion. For example, “When Francesca returns from

نبرد ، احتمالاً از کار در جایی لذت نخواهید برد.

her 2-year trip, it’ll be a red-letter day”.

روز خاطره انگیز. یک مناسبت خاص یا به یاد ماندنی. به عنوان مثال ، "وقتی فرانچسکا از سفر 2 ساله خود بازگردد ، یک روز نامه قرمز خواهد بود".

To paint the town red.
To party or celebrate in a rowdy or wild manner, particularly in

برای رنگ آمیزی شهر. برای مهمانی یا جشن به شیوه ای آشفته و وحشی ، به ویژه در

a public place such as a nightclub or bar. You could say: “For your birthday, we’ll

یک مکان عمومی مانند یک کلوپ شبانه یا بار. می توانید بگویید: "برای تولد شما ، ما

paint the town red” which just means you’ll party.

شهر را قرمز رنگ خواهیم کرد" که به این معنی است که شما مهمانی خواهید گرفت.

To roll out the red carpet.
 To welcome someone with special treatment. For example,

فرش قرمز را پهن کنید. برای استقبال از کسی که رفتار خاصی دارد. به عنوان مثال ،

“when she gets home from hospital, we’ll roll out the red carpet”, meaning we’ll

"هنگامی که او از بیمارستان به خانه می آید ، ما فرش قرمز را پهن می کنیم" ، به این معنی که ما به شدت

take extra good care of her. This refers to the ‘red carpet’ that celebrities and

مراقب او خواهیم بود. این اشاره به "فرش قرمز" است که افراد مشهور و

VIPs walk on to get to award ceremonies or premieres. It indicates a mark of respect

افراد مشهور برای رسیدن به مراسم یا جوایز برتر ، روی آن قدم می گذارند. این نشان از نشان احترام

and good care. Red-carpet treatment. 
Along similar lines

و مراقبت خوب دارد. درمان فرش قرمز. در امتداد خطوط مشابه

to the last one but this is not about only welcoming someone when they first arrive somewhere.

مورد آخر اما این فقط استقبال از کسی نیست که وقتی برای اولین بار به جایی می رسد.

To give someone the ‘red-carpet treatment’ is to treat them as if they are special and

اینکه به کسی "درمان فرش قرمز" داده شود این است که با او طوری رفتار کنید که گویی خاص و

important. For example, “at this hotel, we give all of our guests the red-carpet treatment”.

مهم است. به عنوان مثال ، "در این هتل ، ما به همه مهمانان خود درمان فرش قرمز را می دهیم".

So there we have 20 colour idioms we use conversationally in the English language. Here’s a challenge

بنابراین در اینجا ما 20 اصطلاح رنگی داریم که به صورت مکالمه در زبان انگلیسی استفاده می کنیم. در اینجا یک چالش

to test your new knowledge. How many of these idioms can you fit into one paragraph? Give

برای آزمایش دانش جدید شما وجود دارد. چند مورد از این اصطلاحات را می توانید در یک پاراگراف جای دهید؟

it a try and post your paragraph in the comments.

آن را امتحان کنید و بعد از بند خود را در نظرات.

If you'd like to learn 10 more colour idioms you can use to describe people? See the link in the description below.

اگر دوست دارید 10 اصطلاح رنگی دیگر یاد بگیرید می توانید برای توصیف افراد استفاده کنید؟ به لینک موجود در توضیحات زیر مراجعه کنید.

Until next time, take care and goodbye!

تا دفعه بعد مواظب باش و خداحافظ!