Family, hope and resilience on the migrant trail | Jon Lowenstein

26,894 views

2019-09-16 ・ TED


New videos

Family, hope and resilience on the migrant trail | Jon Lowenstein

26,894 views ・ 2019-09-16

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Homa Maddah Reviewer: shirin etebar
[این سخنرانی حاوی تصاویر آزاردهنده است]
روبروی «پدرو» نشسته‌ام،
یک قاچاقچی مرز آمریکا، قاچاقچی انسان،
00:12
[This talk contains graphic images]
0
12792
2566
در آپارتمان بلوک سیمانی‌اش.
00:16
So I'm sitting across from Pedro,
1
16849
2313
در محله‌ی پر گرد و خاک رینوسا
جایی در مرز آمریکا و مکزیک.
00:19
the coyote, the human smuggler,
2
19186
2185
00:21
in his cement block apartment,
3
21395
2419
ساعت ۳ صبح است.
روز قبل، از من خواسته بود تا به آپارتمانش برگردم.
00:24
in a dusty Reynosa neighborhood
4
24766
1896
00:26
somewhere on the US-Mexico border.
5
26686
2454
تا مثل دو مرد با هم حرف بزنیم.
00:29
It's 3am.
6
29546
1253
از من خواست تنها و در طول شب، به آنجا بروم.
00:31
The day before, he had asked me to come back to his apartment.
7
31371
2930
نمی‌دانستم آیا می‌خواهد گیرم بیندازد یا نه
اما می‌دانستم که می‌خواهم داستانش را روایت کنم.
00:35
We would talk man to man.
8
35006
2740
00:37
He wanted me to be there at night and alone.
9
37770
2719
از من پرسید، «چکار می‌کنی
اگر یکی از این جوجه‌ها، یا مهاجران، داخل آب بیفتند و نتواند شنا کند؟
00:41
I didn't know if he was setting me up,
10
41062
2223
00:43
but I knew I wanted to tell his story.
11
43309
2176
عکست را می‌گیری و غرق شدنش را تماشا می‌کنی؟
00:46
He asked me, "What will you do
12
46087
2564
00:48
if one of these pollitos, or migrants, slips into the water and can't swim?
13
48675
4905
با می‌پری تو آب و به من کمک می‌کنی؟»
در آن لحظه، پدرو نمونه‌ای تلویزیونی از یک قاچاقچی آدم نبود.
00:53
Will you simply take your pictures and watch him drown?
14
53604
2684
00:56
Or will you jump in and help me?"
15
56921
2646
بلکه مردی جوان بود، تقریبا هم سن من،
01:00
At that moment, Pedro wasn't a cartoonish TV version of a human smuggler.
16
60631
6095
که سوال‌های سختی از من می‌پرسید.
مسئلۀ مرگ و زندگی بود.
شب بعد، از پدرو در حال شنا در ریو گرانده عکس گرفتم،
01:07
He was just a young man, about my age,
17
67052
2447
01:09
asking me some really tough questions.
18
69523
2316
وقتی همراه گروهی از مهاجران جوان در حال عبور به ایالات متحده بود.
01:12
This was life and death.
19
72284
1769
01:14
The next night, I photographed Pedro as he swam the Rio Grande,
20
74077
3998
هر بار که کسی را از مرز رد می‌کرد یک زندگی واقعی در معرض خطر بود.
01:18
crossing with a group of young migrants into the United States.
21
78099
4426
در ۲۰ سال گذشته،
من یکی از بزرگترین مهاجرت‌های فراملی
01:23
Real lives hung in the balance every time he crossed people.
22
83228
3614
در تاریخ جهان را مستندسازی کرده‌ام،
که نتیجه‌اش زندگی میلیون‌ها انسان بدون مدارک قانونی
01:28
For the last 20 years,
23
88292
1151
در ایالات متحده بوده است.
01:29
I've documented one of the largest transnational migrations
24
89467
3537
اکثر این افراد، آمریکای مرکزی و مکزیک را
01:33
in world history,
25
93028
1492
01:34
which has resulted in millions of undocumented people
26
94544
2807
به نیت فرار از فقر و خشونت اجتماعی شدید ترک می‌کنند.
01:37
living in the United States.
27
97375
1559
01:39
The vast majority of these people leave Central America and Mexico
28
99528
4136
من از لحظات خصوصی زندگی روزمرۀ آنها عکس گرفته‌ام،
01:43
to escape grinding poverty and extreme levels of social violence.
29
103688
3381
زندگی انسان‌هایی که در سایه زندگی می‌کنند،
به کرات، افراد مقاومی را
01:48
I photograph intimate moments of everyday people's lives,
30
108696
4105
در شرایطی بسیار چالش‌برانگیز دیده‌ام
01:52
of people living in the shadows.
31
112825
2134
که در حال ساخت راه‌های عملی برای بهبود زندگی‌شان بودند.
01:55
Time and again, I've witnessed resilient individuals
32
115706
3762
به کمک این عکس‌ها،
01:59
in extremely challenging situations
33
119492
2506
من شما را به میانه‌ی این لحظات می‌برم
02:02
constructing practical ways to improve their lives.
34
122022
4019
و از شما می‌خواهم طوری به آنها فکر کنید که انگار آنها را واقعا می‌شناسید.
کار من نوعی مستندسازی تاریخی است،
02:07
With these photographs,
35
127061
1212
02:08
I place you squarely in the middle of these moments
36
128297
3232
نوعی کپسول زمان که به ما نه تنها در مورد مهاجرت،
02:11
and ask you to think about them as if you knew them.
37
131553
2556
بلکه در مورد خودمان و جامعه‌مان چیزی یاد می‌دهد.
02:14
This body of work is a historical document,
38
134427
2737
من این پروژه را در سال ۲۰۰۰ شروع کردم.
02:17
a time capsule that can teach us not only about migration,
39
137188
4046
02:21
but about society and ourselves.
40
141258
2801
بررسی مسیر مهاجرت به من یاد داده که
02:25
I started the project in the year 2000.
41
145027
4563
ما چطور با آسیب‌پذیرترین ساکنان ایالات متحده رفتار می‌کنیم.
به من درسی درباره‌ی خشونت، درد، امید، مقاومت،
02:31
The migrant trail has taught me
42
151242
2835
02:34
how we treat our most vulnerable residents in the United States.
43
154101
3579
مبارزه و فداکاری داده است.
02:37
It has taught me about violence and pain and hope and resilience
44
157704
5695
این پروژه به من یاد داده است که
سیاست‌گذاری کلامی و سیاسی مستقیما بر افراد واقعی اثر می‌گذارد.
02:43
and struggle and sacrifice.
45
163423
1800
و بیش از همه،
02:45
It has taught me firsthand
46
165625
1920
بررسی مسیر مهاجرت به من یاد داده که
02:47
that rhetoric and political policy directly impact real people.
47
167569
4943
هرکسی که دراین مسیر قدم می‌گذارد برای همیشه تغییر می‌کند.
02:52
And most of all,
48
172981
2000
من این پروژه را در سال ۲۰۰۰ شروع کردم
02:55
the migrant trail has taught me
49
175005
2253
با مستندسازی زندگی کارگران روزمزد در شمال غربی شیکاگو.
02:57
that everyone who embarks on it is changed forever.
50
177282
3151
03:01
I began this project in the year 2000
51
181544
2776
این مردان هر روز راس ساعت ۵ صبح بیدار می‌شدند
بیرون یک مغازه‌ی مک دونالد می‌ایستادند
03:04
by documenting a group of day laborers on Chicago’s Northwest side.
52
184344
4198
و منتظر می‌ماندند تا داخل ماشین ون یک غریبه بپرند،
به این امید که برای آن روز کاری دست و پا کنند.
03:09
Each day, the men would wake up at 5am,
53
189503
2674
درآمدشان پنج دلار در ساعت بود،
03:12
go to a McDonald's, where they would stand outside
54
192201
2344
نه امنیت شغلی داشت، نه بیمه درمانی
03:14
and wait to jump into strangers' work vans,
55
194569
2707
و تقریباً همگی‌شان فاقد مدارک بودند.
03:17
in the hopes of finding a job for the day.
56
197300
2158
همگی‌شان بسیار سرسخت بودند.
03:19
They earned five dollars an hour,
57
199887
2246
03:22
had no job security, no health insurance
58
202157
2626
باید اینطور می‌بودند.
پلیس مدام آنها را به خاطر ولگردی مورد آزار و اذیت قرار می‌داد،
03:24
and were almost all undocumented.
59
204807
1851
در حالیکه آنها تنها در حال طی کردن مسیر روزمره‌شان بودند.
03:27
The men were all pretty tough.
60
207292
3454
آنها به آرامی از حضور من در میان خودشان استقبال کردند.
03:31
They had to be.
61
211109
1151
03:32
The police constantly harassed them for loitering,
62
212284
2849
و این یکی از اولین بارهایی بود که
من آگاهانه از دوربینم به مثابه یک سلاح استفاده کردم.
03:35
as they made their way each day.
63
215157
2682
یک روز که در حال سازماندهی برای ایجاد یک مرکز کارگران روزمزد بودند،
03:38
Slowly, they welcomed me into their community.
64
218395
2555
03:40
And this was one of the first times
65
220974
1770
مرد جوانی به نام توماس پیش من آمد و از من پرسید:
03:42
that I consciously used my camera as a weapon.
66
222768
2285
«می‌توانم بعد از جلسه بمانم و از او عکس بگیرم؟»
03:45
One day, as the men were organizing to make a day-labor worker center,
67
225530
4539
من قبول کردم.
همانطور که وسط زمین خالی و خاکی راه می‌رفت،
03:50
a young man named Tomás came up to me and asked me
68
230093
3206
باران ملایم تابستانی شروع به باریدن کرد.
03:53
will I stay afterwards and photograph him.
69
233323
2032
03:55
So I agreed.
70
235379
1341
در کمال تعجب، او شروع به درآوردن لباس‌هایش کرد. (خنده)
03:56
As he walked into the middle of the empty dirt lot,
71
236744
3214
03:59
a light summer rain started to fall.
72
239982
2179
نمی‌دانستم چکار کنم.
به سمت آسمان اشاره کرد و گفت:
04:03
Much to my surprise, he started to take off his clothes. (Laughs)
73
243760
3621
«بدن ما تمام چیزی است که داریم.»
در یک آن هم مغرور، هم سرکش و هم آسیب‌پذیر بود.
04:07
I didn't exactly know what to do.
74
247927
1843
04:10
He pointed to the sky and said,
75
250871
1881
و این یکی از عکس‌های مورد علاقه من در ۲۰ سال گذشته بوده است.
04:12
"Our bodies are all we have."
76
252776
1789
حرف‌هایش هرگز از یادم نمی‌رود.
04:15
He was proud, defiant and vulnerable, all at once.
77
255171
3890
همان زمان‌ها بود که با لوپه گوزمن آشنا شدم،
04:19
And this remains one of my favorite photographs of the past 20 years.
78
259633
3754
در زمانی که در حال سازماندهی و مبارزه با آژانس‌های کار روزمزد بود
04:23
His words have stuck with me ever since.
79
263411
2387
همانهایی که او و همکارانش را استثمار می‌کردند.
04:26
I met Lupe Guzmán around the same time,
80
266990
2894
او تظاهرات‌های کوچک، تحصن و انواع دیگر اعتراض را سازماندهی می‌کرد.
04:29
while she was organizing and fighting the day-labor agencies
81
269908
3502
بهای سنگینی برای فعالیت اجتماعیش پرداخت کرده بود،
04:33
which were exploiting her and her coworkers.
82
273434
2357
04:36
She organized small-scale protests, sit-ins and much more.
83
276252
4428
چون شرکت‌هایی که کارگر روزمزد استخدام می‌کردند
او را طرد کرده بودند و به او کار نمی‌دادند.
04:41
She paid a high price for her activism,
84
281395
3341
به همین خاطر برای زنده ماندن،
04:44
because the day-labor agencies like Ron's
85
284760
2801
شروع به فروش ذرت در خیابان
04:47
blackballed her and refused to give her work.
86
287585
2794
به عنوان یک فروشنده‌ی دوره‌گرد کرد.
و امروز، هنوز می‌توانی او را
04:51
So in order to survive,
87
291029
1794
04:52
she started selling elotes, or corn on the cob, on the street,
88
292847
3651
در حال فروش انواع ذرت و شیرینی و اینطور چیزها پیدا کنی.
04:56
as a street vendor.
89
296522
1508
لوپه من را به دنیای داخل خانواده‌اش برد
04:58
And today, you can still find her
90
298054
2245
و تاثیر واقعی مهاجرت را به من نشان داد.
05:00
selling all types of corn and different candies and stuff.
91
300323
3703
او من را به همه‌ی افراد خانواده‌ی بزرگش معرفی کرد.
05:04
Lupe brought me into the inner world of her family
92
304882
2865
گبی، خوان، کنچی، چاوا، همه.
05:07
and showed me the true impact of migration.
93
307771
2928
خواهرش، رمدیوس، با آنسالمو ازدواج کرده بود،
05:11
She introduced me to everyone in her extended family,
94
311271
3171
که هشت تا از نه خواهر و برادرش
05:14
Gabi, Juan, Conchi, Chava, everyone.
95
314466
4144
در دهه‌ی نود از مکزیک به شیکاگو مهاجرت کرده بودند
بسیاری از اعضای خانواده‌ی او، من را به درون دنیایشان راه دادند
05:19
Her sister Remedios had married Anselmo,
96
319149
2738
05:21
whose eight of nine siblings
97
321911
1904
و داستان‌هایشان را برای من تعریف کردند.
05:23
had migrated from Mexico to Chicago in the nineties.
98
323839
3381
خانواده‌ها، قلب و رگ حیاتی مهاجرت هستند.
05:27
So many people in her family opened their world to me
99
327244
4016
وقتی این خانواده‌ها مهاجرت می‌کنند،
05:31
and shared their stories.
100
331284
1666
جوامع‌شان را تغییر می‌دهند و متحول می‌کنند.
05:33
Families are the heart and lifeblood of the migrant trail.
101
333577
4627
به ندرت امکان دسترسی به این نزدیکی،
05:38
When these families migrate,
102
338824
2031
به زندگی خصوصی و روزمره‌ی
05:40
they change and transform societies.
103
340879
2968
این افراد وجود دارد، چرا که لازمه‌ی زندگی‌شان مخفی کردن آن از غریبه هاست.
05:44
It's rare to be able to access so intimately
104
344300
3103
در آن زمان،
خانواده‌ی لوپه در دنیای منزوی پشت حیاط زندگی می کردند.
05:47
the intimate and day-to-day lives
105
347427
2417
05:49
of people who, by necessity, are closed to outsiders.
106
349868
3208
در یک محله‌ی شلوغ شیکاگو،
05:53
At the time,
107
353622
1150
که برای بیش از ۱۰۰ سال مکانی برای ورود مهاجران جدید بود
05:54
Lupe's family lived in the insular world of the Back of the Yards,
108
354796
3940
05:58
a tight-knit Chicago neighborhood,
109
358760
2785
اول از اروپا، مثل خانواده‌ی من،
و اخیرا، از آمریکای لاتین.
06:01
which for more than 100 years had been a portal of entry
110
361569
3339
دنیای آنها از نظرها مخفی باقی مانده است.
06:04
for recent immigrants --
111
364932
1467
و آنها دنیای بزرگتر و سفیدپوست بیرون از محله را
06:07
first, from Europe, like my family,
112
367371
1766
06:09
and more recently, from Latin America.
113
369161
2424
«گریگولندیا» می‌نامند.
06:11
Their world was largely hidden from view.
114
371609
2733
می‌دانید، مانند بسیاری از نسل‌ها که پا به حیاط پشتی گذاشته‌اند
06:14
And they call the larger, white world outside the neighborhood
115
374775
3324
کل خانواده کارهایی را انجام می‌دادند که اغلب مردم تمایلی به انجام آنها نداشتند:
06:18
"Gringolandia."
116
378123
1150
06:21
You know, like lots of generations moving to the Back of the Yards,
117
381252
3460
نظافت ساختمان‌های اداری، تهیه‌ی غذای خطوط هوایی در کارخانه‌های سرد،
06:24
the family did the thankless hidden jobs that most people didn't want to do:
118
384736
4872
بسته‌بندی گوشت، تخریب ساختمان‌ها.
06:29
cleaning office buildings, preparing airline meals in cold factories,
119
389632
5104
کار سخت یدی با دستمزد پایین استثماری.
اما آخر هفته‌ها، دور هم خوش می‌گذرانند،
06:34
meat packing, demolitions.
120
394760
2595
در حیاط پشتی باربکیو می‌کردند
06:38
It was hard manual labor for low exploitation wages.
121
398037
3657
جشن تولد می‌گرفتند
مثل اغلب خانواده‌های طبقه‌ی کارگر در سراسر دنیا.
06:41
But on weekends, they celebrated together,
122
401718
2896
من تبدیل به یک عضو افتخاری شدم.
06:44
with backyard barbecues
123
404638
2706
من را «جانی کانالس» صدا می‌زدند، به یاد هنرپیشه مکزیکی‌تباری به همین نام.
06:47
and birthday celebrations,
124
407368
1866
06:49
like most working families the world over.
125
409258
2319
من به فرهنگ آنها دسترسی کامل داشتم،
06:52
I became an honorary family member.
126
412315
2530
چون کمی عکاس خانواده بودم، کمی مددکار خانواده بودم،
06:55
My nickname was "Johnny Canales," after the Tejano TV star.
127
415378
4080
و کمی هم دلقک غریبه‌ای که آنجا بود تا سرگرمشان کند.
07:00
I had access to the dominant culture,
128
420259
1889
07:02
so I was part family photographer, part social worker
129
422172
4191
یکی از به یادماندنی‌ترین خاطرات این دوران
07:06
and part strange outsider payaso clown, who was there to amuse them.
130
426387
4207
ثبت لحظه‌ی تولد نوه‌ی لوپه، الیزابت، بود.
07:11
One of the most memorable moments of this time
131
431934
3270
دو خواهر و برادر بزرگتر او از کویر سونوران گذشته بودند،
07:15
was photographing the birth of Lupe's granddaughter, Elizabeth.
132
435228
4873
توی بغل والدینشان و در کالاسکه به آمریکا رسیده بودند.
در آن زمان،
07:20
Her two older siblings had crossed across the Sonoran Desert,
133
440514
4613
خانواده‌اش به من اجازه داد از تولد او عکس بگیرم.
07:25
being carried and pushed in strollers into the United States.
134
445151
3238
و این یکی از باحالترین اتفاقات بود
وقتی پرستارها الیزابت را روی سینه‌ی گابی گذاشتند.
07:28
So at that time,
135
448413
1706
07:30
her family allowed me to photograph her birth.
136
450143
3444
07:33
And it was one of the really coolest things
137
453942
2048
او اولین شهروند آمریکایی خانواده بود.
07:36
as the nurses placed baby Elizabeth on Gabi's chest.
138
456014
5468
آن دختر امروز ۱۷ ساله است.
و من هنوز با لوپه و بیشتر اعضای خانواده‌ی او
07:41
She was the family's first American citizen.
139
461506
2419
در ارتباط هستم.
07:44
That girl is 17 today.
140
464847
2420
کار من عمیقا ریشه در تاریخچه‌ی خانواده‌ی خودم
07:48
And I still remain in close contact with Lupe
141
468077
3452
در زمینه‌ی تبعید و تولد دوباره در ایالات متحده دارد.
07:51
and much of her family.
142
471553
1347
07:54
My work is firmly rooted in my own family's history
143
474093
4726
پدرم در ۱۹۳۴ در آلمان نازی به دنیا آمد.
07:58
of exile and subsequent rebirth in the United States.
144
478843
3880
مانند بیشتر یهودی‌های آلمان که در جامعه جا افتاده بودند،
پدربزرگ و مادربزرگ من هم امیدوار بودند
08:03
My father was born in Nazi Germany in 1934.
145
483200
4023
که دردسرهای رایش سوم به سرعت از سرشان می‌گذرد،
08:07
Like most assimilated German Jews,
146
487720
2460
اما در بهار ۱۹۳۹،
08:10
my grandparents simply hoped
147
490204
2452
اتفاقی کوچک، اما مهم، برای خانواده‌ی من افتاد.
08:12
that the troubles of the Third Reich would blow over.
148
492680
3261
پدرم نیاز به عمل آپاندیس پیدا کرد.
08:16
But in spring of 1939,
149
496616
2190
و چون یهودی بود،
08:18
a small but important event happened to my family.
150
498830
4555
هیچ کس در بیمارستان حاضر نشد او را جراحی کند.
عمل جراحی روی میز آشپرخانه انجام شد،
08:23
My dad needed an appendectomy.
151
503409
2032
08:25
And because he was Jewish,
152
505465
1599
روی میز آشپزخانه‌ی خانواده
08:27
not one hospital would operate on him.
153
507088
2194
پدربزرگ و مادربزرگم بعد از اینکه متوجه تبعیض علیه خودشان شدند
08:31
The operation was carried out on his kitchen table,
154
511020
3077
تصمیم بسیار سختی گرفتند
08:34
on the family's kitchen table.
155
514121
1743
مبنی بر اینکه دو فرزندانشان را با گروه‌های نجات به انگلستان بفرستند.
08:37
Only after understanding the discrimination they faced
156
517553
2937
08:40
did my grandparents make the gut-wrenching decision
157
520514
2838
داستان نجات خانواده‌ام، دلیل تعهد عمیق من
08:43
to send their two children on the Kindertransport bound for England.
158
523376
5739
به بازگویی داستان مهاجرت
به شکلی عمیق و دقیق است.
08:49
My family's survival has informed my deep commitment
159
529840
4494
گذشته و حال، همواره به یکدیگر متصل هستند.
08:54
to telling this migration story
160
534358
2164
میراث دیرینه‌ی
08:56
in a deep and nuanced way.
161
536546
1733
مداخله‌ی دولت ایالات‌متحده در آمریکای لاتین
08:58
The past and the present are always interconnected.
162
538821
3810
همواره جنجال‌برانگیز بوده و به خوبی مستند شده است.
کودتای آربنز در سال ۱۹۵۴ با پشتیبانی سی‌آی‌ای در گواتمالا،
09:03
The long-standing legacy
163
543560
1866
09:05
of the US government's involvement in Latin America
164
545450
3294
رسوایی ایران کنترا، ماجرای مدرسه‌ی آمریکایی،
09:08
is controversial and well-documented.
165
548768
2093
قتل اسقف اعظم رومرو روی پله‌های یک کلیسا در سن‌سالوادور،
09:11
The 1954 CIA-backed coup of Árbenz in Guatemala,
166
551322
4007
همه مثال‌هایی از این تاریخچه‌ی پیچیده هستند.
09:15
the Iran-Contra scandal, the School of the Americas,
167
555353
3502
تاریخچه‌ای که منجر به عدم ثبات
09:18
the murder of Archbishop Romero on the steps of a San Salvador church
168
558879
3762
و بی‌قانونی در آمریکای مرکزی شده است.
09:22
are all examples of this complex history,
169
562665
2817
09:25
a history which has led to instability
170
565506
4340
خوشبختانه، این تاریخچه یکدست سیاه نیست.
09:29
and impunity in Central America.
171
569870
2404
در واقع ایالات‌متحده و مکزیک میزبان هزاران و میلیون‌ها پناهنده‌ای شدند
09:34
Luckily, the history is not unremittingly dark.
172
574068
4043
پناهنده‌ای شدند که در دهه های ۷۰ و ۸۰ از جنگ داخلی می‌گریختند.
09:39
The United States and Mexico took in thousands and millions, actually,
173
579292
4631
زمانی که مسیر مهاجرت از گواتمالا را مستند می‌کردم،
09:43
of refugees escaping the civil wars of the 70s and 80s.
174
583947
4290
یعنی در اواخر دهۀ ۲۰۰۰
اغلب آمریکایی‌ها هیچ درکی از افزایش خشونت،
09:48
But by the time I was documenting the migrant trail in Guatemala
175
588542
3572
بی‌قانونی و مهاجرت در آمریکای مرکزی نداشتند.
09:52
in the late 2000s,
176
592138
1468
09:53
most Americans had no connection to the increasing levels of violence,
177
593630
6011
برای بیشتر ما شهروندان ایالات‌متحده، این داستان همانقدر دور بود که ماه!
09:59
impunity and migration in Central America.
178
599665
2825
در طول سال‌ها، به‌تدریج قطعات پازل را کنار هم گذاشتم
10:02
To most US citizens, it might as well have been the Moon.
179
602514
3523
پازل سختی که از آمریکای مرکزی و بعد مکزیک آغاز شده بود
10:07
Over the years, I slowly pieced together
180
607662
3048
و در حیاط پشتی من در شیکاگو، پایان یافته بود.
تقریبا به همه‌ی شهرهای مرزی سر زدم -- براونزویل، رینوسا، مک آلن،
10:10
the complicated puzzle that stretched from Central America through Mexico
181
610734
5142
یوما، کالکسیکو --
10:15
to my backyard in Chicago.
182
615900
1734
و نظامی شدن بیشتر مرز را ثبت کردم.
10:18
I hit almost all the border towns -- Brownsville, Reynosa, McAllen,
183
618180
4349
هر بار برمی‌گشتم،
زیرساخت‌ها، سنسورها و رادارهای بیشتری آنجا بود،
10:22
Yuma, Calexico --
184
622553
1310
10:23
recording the increasing militarization of the border.
185
623887
2845
گشت‌های مرزبانی بیشتر و امکانات پیشرفته‌تر
10:27
Each time I returned,
186
627383
1722
که با آنها مردان، زنان و کودکانی را بازداشت می‌کردند،
10:29
there was more infrastructure, more sensors, more fences,
187
629129
3833
10:32
more Border Patrol agents and more high-tech facilities
188
632986
3878
که دولت ما آنها را به زندان می‌انداخت.
بعد از یازده سپتامبر، این داستان تبدیل به یک صنعت بزرگ شد.
10:36
with which to incarcerate the men, women and children
189
636888
4935
من تظاهرات عظیم و تاریخی مربوط به مهاجرت را در شیکاگو ثبت و ضبط کردم،
10:41
who our government detained.
190
641847
1867
10:44
Post-9/11, it became a huge industry.
191
644077
3173
بچه‌ها در مراکز مراقبتی
و رشد آرام گروه‌های نفرت‌پراکن ضدمهاجر را
10:47
I photographed the massive and historic immigration marches in Chicago,
192
647901
4769
از جمله کلانتر جو آرپایو در آریزونا.
10:52
children at detention facilities
193
652694
2151
10:54
and the slow percolating rise of anti-immigrant hate groups,
194
654869
3862
حضور بچه‌ها را در بازداشتگاه‌ها ثبت و ضبط کردم،
10:59
including sheriff Joe Arpaio in Arizona.
195
659754
2595
پروازهایی که افراد اخراج شده را برمی‌گرداند
و بسیاری چیزهای متفاوت دیگر.
11:03
I documented the children in detention facilities,
196
663230
5126
من شاهد گسترش جنگ مواد مخدر در مکزیک بودم
11:08
deportation flights
197
668380
1916
و سطوح عمیق خشونت اجتماعی در آمریکای مرکزی.
11:10
and a lot of different things.
198
670320
2204
متوجه شدم همه‌ی این عناصر ناهمگون چقدر به هم مرتبط هستند
11:13
I witnessed the rise of the Mexican drug war
199
673807
2707
11:16
and the deepening levels of social violence in Central America.
200
676538
3962
و ما همگی چقدر به همدیگر مرتبط هستیم.
در مقام عکاس،
11:20
I came to understand how interconnected all these disparate elements were
201
680871
4214
ما هرگز نمی‌دانیم کدام لحظه‌ی خاص
11:25
and how interconnected we all are.
202
685109
2267
یا کدام فرد خاص را ثبت خواهیم کرد.
11:27
As photographers,
203
687998
1531
11:29
we never really know which particular moment will stay with us
204
689553
4792
مردمی که از آنها عکس می‌گیریم، تبدیل به بخشی از خاطره‌ی جمعی ما می‌شوند.
جراکا استرادا یک دختربچه‌ی کوچک ۸ ساله بود
11:34
or which particular person will be with us.
205
694369
3044
که در خاطر من ماند.
11:38
The people we photograph become a part of our collective history.
206
698550
3619
پدرش به لس‌آنجلس رفته بود تا خرج خانواده‌اش را دربیاورد.
11:42
Jerica Estrada was a young eight-year-old girl
207
702193
3114
و درست مانند هر پدر وظیفه‌شناسی،
11:45
whose memory has stayed with me.
208
705331
1602
با هدایا به گواتمالا برگشته بود.
11:47
Her father had gone to LA in order to work to support his family.
209
707593
5541
آن آخر هفته، به بزرگترین پسرش یک موتورسیکلت کادو داده بود--
11:53
And like any dutiful father,
210
713158
1346
یک وسیله‌ی لاکچری واقعی.
11:54
he returned home to Guatemala, bearing gifts.
211
714528
3067
پسر داشته پدر را از یک مهمانی خانوادگی
11:58
That weekend, he had presented his eldest son with a motorcycle --
212
718618
3714
به خانه می‌رسانده است،
12:02
a true luxury.
213
722356
1150
یک گروه خلافکار به آنها حمله می‌کنند و از پشت به پدر شلیک می‌کنند.
12:04
As the son was driving the father back home
214
724368
3183
12:07
from a family party,
215
727575
1822
او را با فرد دیگری اشتباه گرفته بودند،
اتفاقی که اصلا در این کشور غیرمعمول نیست.
12:11
a gang member rode up and shot the dad through the back.
216
731274
3243
اما کار از کار گذشته بود.
گلوله از پدر گذشته بود و وارد بدن پسر شده بود.
12:15
It was a case of mistaken identity,
217
735685
2246
12:17
an all too common occurrence in this country.
218
737955
2738
این یک عمل خشونت‌آمیز تصادفی نبود،
12:20
But the damage was done.
219
740717
1579
بلکه مثالی از خشونت اجتماعی بود
12:22
The bullet passed through the father and into the son.
220
742320
2566
در منطقه‌ای از دنیا که این نوع از خشونت در آن به امری معمول تبدیل شده بود.
12:27
This was not a random act of violence,
221
747524
2246
بی‌قانونی زمانی تداوم می‌یابد که حکومت و نهادهای دولتی
12:29
but one instance of social violence
222
749794
2421
12:32
in a region of the world where this has become the norm.
223
752239
2695
در حمایت از افراد شکست می‌خوردند.
اغلب نتیجه این است که افراد وادار به ترک خانه‌هایشان و فرار می‌شوند
12:36
Impunity thrives when all the state and governmental institutions
224
756215
4368
و در جستجوی امنیت خطرات بزرگی را به جان می‌خرند.
12:40
fail to protect the individual.
225
760607
1938
پدر جریکا در راه بیمارستان مرد.
12:42
Too often, the result forces people to leave their homes and flee
226
762998
4253
جنازه‌اش جان پسرش را نجات داد.
12:47
and take great risks in search of safety.
227
767275
2301
وقتی به بیمارستان دولتی رسیدیم،
12:50
Jerica's father died en route to the hospital.
228
770068
2607
دم در بیمارستان دولتی،
توجه‌ام به دختری جلب شد که پیراهن راه‌راه صورتی پوشیده بود و جیغ می‌زد.
12:53
His body had saved his son's life.
229
773331
2267
12:56
As we arrived to the public hospital,
230
776125
3452
هیچ کس آن دختر کوچولو که دستان کوچکش را در هم گره کرده بود، دلداری نمی‌داد.
12:59
to the gates of the public hospital,
231
779601
1746
13:01
I noticed a young girl in a pink striped shirt, screaming.
232
781371
3595
او کوچکترین دختر آن مرد بود،
نامش جریکا استرادا بود.
13:05
Nobody comforted the little girl as she clasped her tiny hands.
233
785649
3752
گریه کرد و عصبانی شد
و کسی نمی‌توانست کاری بکند چون پدرش مرده بود.
13:10
She was the man's youngest daughter,
234
790228
1728
این روزها، وقتی مردم از من می‌پرسند،
13:11
her name was Jerica Estrada.
235
791980
1978
چرا مادران جوان با نوزادان چهارماهه
13:13
She cried and raged,
236
793982
1754
13:15
and nobody could do anything, for her father was gone.
237
795760
2614
هزاران مایل مسیر را طی می‌کنند،
در حالیکه می‌دانند در ایالات متحده به زندان خواهند افتاد،
13:18
These days, when people ask me
238
798768
2333
به یاد جریکا می‌افتم، به یاد او و درد او.
13:21
why young mothers with four-month-old babies
239
801125
3047
13:24
will travel thousands of miles,
240
804196
1651
13:25
knowing they will likely be imprisoned in the United States,
241
805871
3373
و به یاد پدرش که با بدن خودش، جان پسرش را نجات داد.
13:29
I remember Jerica, and I think of her and of her pain
242
809268
4470
و من نیاز واقعی انسان
به مهاجرت برای داشتن زندگی بهتر را درک می‌کنم.
13:33
and of her father who saved his son's life with his own body,
243
813762
4740
ممنون.
(تشویق حضار)
13:38
and I understand the truly human need
244
818526
2373
13:40
to migrate in search of a better life.
245
820923
2236
13:43
Thank you.
246
823183
1150
13:44
(Applause)
247
824357
5070
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7