Can we regenerate heart muscle with stem cells? | Chuck Murry

Translator: Mansoureh Hadavand

I'd like to tell you about a patient named Donna.

مایلم راجع به بیماری به نام دونا با شما صحبت کنم.

In this photograph, Donna was in her mid-70s,

در این عکس، دونا در اواسط ۷۰ سالگی بود،

a vigorous, healthy woman,

یک زن قوی و سالم،

the matriarch of a large clan.

سرپرست یک خاندان بزرگ بود.

She had a family history of heart disease, however,

با وجود این، او سابقه خانوادگی بیماری قلبی داشت.

and one day, she had the sudden onset of crushing chest pain.

و یک روز، دچار حمله‌ی ناگهانی درد قفسه سینه شده بود.

Now unfortunately, rather than seeking medical attention,

اما متاسفانه به جای اینکه به دنبال مراقبت‌های پزشکی باشد،

Donna took to her bed for about 12 hours until the pain passed.

دونا در حدود ۱۲ ساعت به تخت خود رفت تا درد از بین برود.

The next time she went to see her physician,

دفعه بعد که به دیدن پزشک خود رفت،

he performed an electrocardiogram,

از او یک نوارقلب گرفت،

and this showed that she'd had a large heart attack,

که نشان داد او حمله‌ی بزرگ قلبی داشته است،

or a "myocardial infarction" in medical parlance.

یا «سکته قلبی» در زبان پزشکی.

After this heart attack, Donna was never quite the same.

بعد از این حمله قلبی، دونا هیچ وقت مثل سابق نشد.

Her energy levels progressively waned,

میزان انرژی او به تدریج کاهش یافت.

she couldn't do a lot of the physical activities she'd previously enjoyed.

نمی‌توانست فعالیت‌های فیزیکی زیادی را که پیش از این از آن لذت می‌برد انجام دهد.

It got to the point where she couldn't keep up with her grandkids,

به جایی رسید که نمی‌توانست با نوه‌هایش همراه شود،

and it was even too much work to go out to the end of the driveway

و تا انتهای ورودی رفتن هم برایش کار زیادی بود

to pick up the mail.

تا نامه‌ها را بردارد.

One day, her granddaughter came by to walk the dog,

یک روز، که نوه‌اش آمد تا سگ را برای پیاده‌روی بیرون ببرد،

and she found her grandmother dead in the chair.

مادر بزرگش را روی صندلی مرده یافت.

Doctors said it was a cardiac arrhythmia that was secondary to heart failure.

پزشکان گفتند که این یک بی نظمی قلب بود که متعاقبا به نارسایی قلبی منجر شد.

But the last thing that I should tell you

اما آخرین چیزی که باید به شما بگویم

is that Donna was not just an ordinary patient.

این است که دونا فقط یک بیمارعادی نبود.

Donna was my mother.

دونا مادرم بود.

Stories like ours are, unfortunately, far too common.

متاسفانه داستان‌هایی مانند داستان‌ ما بسیار رایج هستند.

Heart disease is the number one killer in the entire world.

بیماری‌های قلبی قاتل شماره یک در کل دنیا هستند.

In the United States,

در ایالات متحده،

it's the most common reason patients are admitted to the hospital,

رایج ترین دلیل بستری شدن بیماران در بیمارستان هستند،

and it's our number one health care expense.

و هزینه شماره یک مراقبت سلامتی‌مان است.

We spend over a 100 billion dollars -- billion with a "B" --

ما بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار-- بیلیون با "B" --

in this country every year

در این کشور سالانه

on the treatment of heart disease.

صرف مداوای بیماری‌های قلبی می‌کنیم.

Just for reference, that's more than twice the annual budget

تنها برای اشاره باید بگویم بیش از دو برابر بودجه سالانه

of the state of Washington.

ایالت واشنگتن.

What makes this disease so deadly?

چه باعث شده این بیماری این قدر کشنده باشد؟

Well, it all starts with the fact that the heart is the least regenerative organ

خب، همه چیز با این حقیقت شروع می‌شود که قلب کوچکترین

in the human body.

عضو احیا کننده در بدن انسان است.

Now, a heart attack happens when a blood clot forms in a coronary artery

حالا حمله قلبی زمانی اتفاق می‌افتد که یک لخته خونی در شریان کرونری

that feeds blood to the wall of the heart.

که خون را به دیواره‌ی قلب می‌رساند، شکل می‌گیرد.

This plugs the blood flow,

این لخته جریان خون را مسدود می‌کند،

and the heart muscle is very metabolically active,

و ماهیچه قلب به لحاظ سوخت‌وساز خیلی فعال است،

and so it dies very quickly,

بنابراین خیلی سریع می‌میرد،

within just a few hours of having its blood flow interrupted.

فقط در عرض چند ساعت بعد از مختل شدن جریان خون آن.

Since the heart can't grow back new muscle,

از آنجا که ماهیچه‌های جدید قلب نمی‌توانند رشد کنند،

it heals by scar formation.

با شکل گیری زخم درمان می‌شود.

This leaves the patient with a deficit

این روند در اندازه عضله‌ی قلب بیمار

in the amount of heart muscle that they have.

نقصی ایجاد می‌کند.

And in too many people, their illness progresses to the point

و در بسیاری از مردم، پیشرفت بیماری آن‌ها به نقطه ای می‌رسد

where the heart can no longer keep up with the body's demand for blood flow.

که قلب دیگر نمی‌تواند به تقاضای بدن برای جریان خون ادامه دهد.

This imbalance between supply and demand is the crux of heart failure.

این عدم تعادل بین عرضه و تقاضا، مهمترین علت نارسایی قلبی است.

So when I talk to people about this problem,

بنابراین وقتی با مردم درباره این مشکل صحبت می‌کنم.

I often get a shrug and a statement to the effect of,

اغلب شانه بالا می‌اندازند و و اینطور واکنش نشان می‌دهند که

"Well, you know, Chuck, we've got to die of something."

«خب، می‌دانی چاک، بالاخره ما هم باید به یک دلیلی بمیریم.»

(Laughter)

(خنده حضار)

And yeah, but what this also tells me

اما پیام این جمله برای من این است که

is that we've resigned ourselves to this as the status quo because we have to.

که ما خودمان را تسلیم وضع موجود کرده‌ایم چون باید تسلیم می‌شدیم.

Or do we?

یا چه باید می‌کردیم؟

I think there's a better way,

فکر می‌کنم روش بهتری هم وجود دارد،

and this better way involves the use of stem cells as medicines.

و این روش بهتر شامل استفاده از سلول‌های بنیادی به عنوان دارو است.

So what, exactly, are stem cells?

پس دقیقا، سلول‌های بنیادی چه هستند؟

If you look at them under the microscope, there's not much going on.

اگر زیر میکروسکوپ به آن‌ها نگاه کنید چیز زیادی دستگیرتان نمی‌شود.

They're just simple little round cells.

آن‌ها سلول‌های گرد کوچک ساده ای هستند.

But that belies two remarkable attributes.

اما آن دو ویژگی قابل‌توجه را به تصویر می‌کشد.

The first is they can divide like crazy.

اول این که آن‌ها می‌توانند به مقدار زیادی تقسیم شوند.

So I can take a single cell, and in a month's time,

بنابراین می‌توانم یک سلول تنها را بگیرم و ظرف یک ماه،

I can grow this up to billions of cells.

این سلول را به میلیاردها سلول تبدیل کنم.

The second is they can differentiate or become more specialized,

دوم این است که آن‌ها می‌توانند دگرگون شوند یا مخصوص به‌کاری شوند.

so these simple little round cells can turn into skin, can turn into brain,

پس این سلول‌های کوچک گرد می‌توانند به پوست، مغز،

can turn into kidney and so forth.

کلیه و خیلی چیزهای دیگر تبدیل شوند.

Now, some tissues in our bodies are chock-full of stem cells.

حالا، برخی از بافت‌ها در بدن ما پر ازسلول‌های بنیادی هستند.

Our bone marrow, for example, cranks out billions of blood cells every day.

برای مثال مغزاستخوان ما روزانه میلیاردها سلول خونی تولید می‌کند.

Other tissues like the heart are quite stable,

بافت‌های دیگر مثل قلب، کاملا پایدار هستند،

and as far as we can tell, the heart lacks stem cells entirely.

تا جایی که می‌توانیم بگوییم، قلب در کل فاقد سلول‌های بنیادی است.

So for the heart, we're going to have to bring stem cells in from the outside,

پس برای قلب، باید سلول‌های بنیادی را از جایی بیرون از فلب بیاوریم.

and for this, we turn to the most potent stem cell type,

و به این خاطر، ما به موثرترین نوع سلول بنیادی

the pluripotent stem cell.

یعنی سلول بنیادی پرتوان باز می‌گردیم.

Pluripotent stem cells are so named

دلیل نام گذاری سلول‌های بنیادی پرتوان این است که

because they can turn into any of the 240-some cell types

می‌توانند به هر یک از ۲۴۰ نوع سلولی که

that make up the human body.

بدن انسان را می سازند تبدیل شوند.

So this is my big idea:

پس این ایده‌ی بزرگ من است:

I want to take human pluripotent stem cells,

می‌خواهم سلول‌های بنیادی پرتوان انسان را بردارم،

grow them up in large numbers,

آن‌ها را در تعداد زیادی رشد دهم،

differentiate them into cardiac muscle cells

آن‌ها را به سلول های ماهیچه‌ای قلب تبدیل کرده

and then take them out of the dish

و آن‌ها را از ظرف کشت بردارم

and transplant them into the hearts of patients who have had heart attacks.

و به قلب بیمارانی که حملات قلبی داشته‌اند پیوند دهم.

I think this is going to reseed the wall with new muscle tissue,

فکر می‌کنم که به این طریق دیواره‌ی قلب بافت ماهیچه‌ای جدیدی می‌سازد،

and this will restore contractile function to the heart.

و این باعث احیای مجدد عملکرد انقباضی قلب خواهد شد.

(Applause)

(تشویق حضار)

Now, before you applaud too much, this was my idea 20 years ago.

قبل از اینکه زیاد کف بزنید، باید بگویم که این ایده‌ی ۲۰ سال پیش من بود

(Laughter)

(خنده حضار)

And I was young, I was full of it, and I thought,

من جوان بودم و سخت در اشتباه. من فکر می‌کردم

five years in the lab, and we'll crank this out,

بعد از پنج سال داخل آزمایشگاه آن را تولید خواهیم کرد،

and we'll have this into the clinic.

و به کلینیک خواهیم برد.

Let me tell you what really happened.

اجازه دهید بگویم واقعا چه اتفاقی افتاد.

(Laughter)

(خنده حضار)

We began with the quest to turn these pluripotent stem cells into heart muscle.

ما با تلاش برای تبدیل این سلول‌های بنیادی پرتوان به ماهیچه‌های قلب شروع کردیم.

And our first experiments worked, sort of.

اولین آزمایش‌هایمان یک جورایی جواب داد.

We got these little clumps of beating human heart muscle in the dish,

ما این دسته‌های کوچک ضربان‌سازعضله قلب انسان را در محیط کشت داشتیم.

and that was cool, because it said, in principle,

خیلی جالب بود چون به این معنا بود که از نظر تئوری

this should be able to be done.

این کار شدنی است.

But when we got around to doing the cell counts,

اما وقتی که نوبت به شمارش سلول رسید،

we found that only one out of 1,000 of our stem cells

متوجه شدیم که تنها یکی از ۱٫۰۰۰ سلول بنیادی ما

were actually turning into heart muscle.

به ماهیچه‌ی قلب تبدیل شده است.

The rest was just a gemisch of brain and skin and cartilage

بقیه فقط مخلوطی از مغز و پوست و غضروف

and intestine.

و روده بود.

So how do you coax a cell that can become anything

پس چگونه سلولی بسازیم که

into becoming just a heart muscle cell?

که بتواند تبدیل به یک سلول ماهیچه‌ای قلب شود؟

Well, for this we turned to the world of embryology.

خب، برای این به دنیای جنین‌شناسی سر زدیم.

For over a century, the embryologists had been pondering

بیش از یک قرن بود که جنین شناسان

the mysteries of heart development.

در پی رازهای تشکیل قلب بودند.

And they had given us what was essentially a Google Map

آن‌ها به ما گوگل مپی دادند تا بفهمیم

for how to go from a single fertilized egg

چگونه از یک تخم بارور شده

all the way over to a human cardiovascular system.

به یک سیستم قلبی-عروقی انسانی برسیم.

So we shamelessly absconded all of this information

بنابراین ما با بی‌شرمی تمام این اطلاعات را پنهان کردیم

and tried to make human cardiovascular development happen in a dish.

و سعی کردیم تا رشد عضلات قلب انسان را در یک ظرف انجام دهیم.

It took us about five years, but nowadays,

پنج سال طول کشید، اما امروزه،

we can get 90 percent of our stem cells to turn into cardiac muscle --

ما می‌توانیم ۹۰ درصد از سلول‌های بنیادی‌مان را به عضله‌ی قلب --

a 900-fold improvement.

با پیشرفت ۹۰۰ برابر تبدیل کنیم.

So this was quite exciting.

پس این بسیار هیجان انگیز بود.

This slide shows you our current cellular product.

این اسلاید، محصول سلولی فعلی ما را به شما نشان می‌دهد.

We grow our heart muscle cells in little three-dimensional clumps

ما سلول‌های ماهیچه‌ای قلب خود را در دسته‌های کوچک سه بعدی رشد می‌دهیم.

called cardiac organoids.

که اندام‌واره‌های قلبی (اورگانوئید) نامیده می‌شوند

Each of them has 500 to 1,000 heart muscle cells in it.

هر یک از آن‌ها ۵۰۰ تا۱۰۰۰ سلول ماهیچه‌ای قلب دارند.

If you look closely, you can see these little organoids are actually twitching;

اگر دقیق تر نگاه کنید، می‌بینید که این اندام‌واره‌های کوچک تکان می‌خورند؛

each one is beating independently.

هر یک به طور مستقل ضربان دارند.

But they've got another trick up their sleeve.

اما آن‌ها حقه‌ی دیگری در آستین دارند.

We took a gene from jellyfish that live in the Pacific Northwest,

ما یک ژن از ستاره‌دریایی که در شمال‌غربی اقیانوس آرام زندگی می‌کند را برداشتیم.

and we used a technique called genome editing

و با استفاده ازتکنیکی به نام ویرایش ژنوم

to splice this gene into the stem cells.

این ژن را به سلول‌های بنیادی متصل کردیم.

And this makes our heart muscle cells flash green every time they beat.

این باعث می‌شود که سلول‌های ماهیچه‌ای قلب هر بار که می‌زنند، سبز شوند.

OK, so now we were finally ready to begin animal experiments.

خب، حالا ما آماده‌ بودیم که آزمایش‌ها را روی حیوانات را شروع کنیم.

We took our cardiac muscle cells

ما سلول‌های ماهیچه‌ای قلب را برداشتیم و

and we transplanted them into the hearts of rats

و آن‌ها را به قلب موش‌های آزمایشگاهی پیوند زدیم

that had been given experimental heart attacks.

که آنهارا برای آزمایش دچارحمله قلبی‌ کرده بودند

A month later, I peered anxiously down through my microscope

یک ماه بعد، با دلواپسی به زیر میکروسکوپ نگاه کردم.

to see what we had grown,

تا ببینم چه رشد داده‌ایم.

and I saw ...

و دیدم ...

nothing.

هیچ چیز.

Everything had died.

همه چیز نابود شده بود.

But we persevered on this, and we came up with a biochemical cocktail

اما در این مورد پافشاری کردیم، و با یک کوکتل بیوشیمیایی همراه شدیم

that we called our "pro-survival cocktail,"

که نامش را «کوکتل پیش‌بقا» گذاشیم.

and this was enough to allow our cells to survive

و این کافی بود تا به سلول‌های خود اجازه دهیم

through the stressful process of transplantation.

طی فرآیند پر استرس پیوند زنده بمانند.

And now when I looked through the microscope,

وقتی که از میکروسکوپ نگاه کردم،

I could see this fresh, young, human heart muscle

می‌توانستم این عضله‌ی قلب جوان و شاداب را ببینم

growing back in the injured wall of this rat's heart.

که در دیواره‌ی زخمی قلب این موش رشد می‌کرد.

So this was getting quite exciting.

خب، داشت خیلی هیجان انگیز می‌شد.

The next question was:

سوال بعدی این بود که:

Will this new muscle beat in synchrony with the rest of the heart?

آیا ضربان ماهیچه جدید با بقیه قلب هماهنگ می‌شود؟

So to answer that,

پس برای پاسخ به این سوال،

we returned to the cells that had that jellyfish gene in them.

ما به سلول‌هایی که ژن عروس‌دریایی را در آن‌ها داشتند برگشتیم.

We used these cells essentially like a space probe

اساسا از این سلول‌ها به عنوان کاوشگرفضایی استفاده کردیم

that we could launch into a foreign environment

که می‌توانستیم با آنها به یک محیط خارجی برویم

and then have that flashing report back to us

و سپس آنها آن گزارش درخشان

about their biological activity.

در مورد فعالیت زیستی‌شان را به ما دادند.

What you're seeing here is a zoomed-in view,

چیزی که شما اینجا می‌بینید یک تصویر بزرگنمایی شده،

a black-and-white image of a guinea pig's heart

یک تصویر سیاه وسفید از قلب یک موش است

that was injured and then received three grafts of our human cardiac muscle.

که مجروح شده و سپس سه پیوند از ماهیچه‌ی قلب انسان ما را دریافت کرده است.

So you see those sort of diagonally running white lines.

پس شما آن نوع خطوط مورب را می‌بینید.

Each of those is a needle track

هر یک از آن‌ها یک راه سوزنی است

that contains a couple of million human cardiac muscle cells in it.

که شامل چندین میلیون سلول ماهیچه‌ای قلب انسان می‌شود.

And when I start the video, you can see what we saw

وقتی که ویدئو را شروع می‌کنم، شما می‌توانید آنچه را که هنگام

when we looked through the microscope.

نگاه کردن با میکروسکوپ دیدیم را ببینید.

Our cells are flashing,

سلول های ما برق می‌زنند،

and they're flashing in synchrony,

و آن‌ها همزمان چشمک می‌زنند،

back through the walls of the injured heart.

و از طریق دیوارهای قلب زخمی برمی‌گردند.

What does this mean?

این چه معنی می‌دهد؟

It means the cells are alive,

این به این معنی است که سلول‌ها زنده هستند.

they're well, they're beating,

خوب هستند. آن‌ها ضربان دارند.

and they've managed to connect with one another

و آن‌ها موفق شده‌اند با یکدیگر ارتباط برقرارکنند

so that they're beating in synchrony.

تا جایی که آن‌ها بطورهماهنگ ضربان دارند.

But it gets even more interesting than this.

اما حتی جالب تر از این هم می‌شود.

If you look at that tracing that's along the bottom,

اگر به نوساناتی که درانتهای این تصویر است نگاه کنید،

that's the electrocardiogram from the guinea pig's own heart.

نوارقلب خود موش آزمایشگاهی را می‌بینید.

And if you line up the flashing with the heartbeat

اگر نور فلاش را با ضربان قلبی که در پایین نشان داده شده است

that's shown on the bottom,

هم راستا کنید،

what you can see is there's a perfect one-to-one correspondence.

می‌بینید که بین آنها تطابق کامل یک به یک برقرار است.

In other words, the guinea pig's natural pacemaker is calling the shots,

به عبارت دیگر، ضربان سازطبیعی موش آزمایشگاهی فرمان می‌دهد،

and the human heart muscle cells are following in lockstep

و سلول های ماهیچه‌ای قلب انسان

like good soldiers.

مثل سربازان خوب رژه می‌روند.

(Applause)

(تشویق حضار)

Our current studies have moved into what I think is going to be

به نظر من مطالعات فعلی ما دارد

the best possible predictor of a human patient,

به سمت بهترین نشان‌دهند‌ه ممکن برای بیماری انسان،

and that's into macaque monkeys.

یعنی میمون ماکاکو می‌رود.

This next slide shows you a microscopic image

اسلاید بعدی یک تصویر میکروسکوپی

from the heart of a macaque that was given an experimental heart attack

از قلب یک ماکاکو را نشان می‌دهد که به او یک حمله قلبی آزمایشی داده‌اند

and then treated with a saline injection.

و سپس با تزریق سالین درمان کرده بودند.

This is essentially like a placebo treatment

این اساسا شبیه به یک درمان شبه دارویی،

to show the natural history of the disease.

برای نشان دادن سابقه‌ی طبیعی این بیماری است.

The macaque heart muscle is shown in red,

ماهیچه قلب ماکاکو به رنگ قرمز نشان داده شده است.

and in blue, you see the scar tissue that results from the heart attack.

و رنگ آبی، بافت زخمی را نشان می‌دهد که از حمله قلبی ناشی می‌شود.

So as you look as this, you can see how there's a big deficiency in the muscle

خوب، همانطور که نگاه می‌کنید، می‌بینید که در این قسمت از دیواره‌ی قلب

in part of the wall of the heart.

نقص بزرگی در ماهیچه‌ی قلب وجود دارد.

And it's not hard to imagine how this heart would have a tough time

و به راحتی می‌توان تصور کرد که این قلب با چه مشقتی

generating much force.

این نیرو را تولید کرده است.

Now in contrast, this is one of the stem-cell-treated hearts.

حالا در مقابل، این یکی ازقلب‌های درمان شده با سلول‌های بنیادی را داریم.

Again, you can see the monkey's heart muscle in red,

دوباره، شما می‌توانید ماهیچه‌های قلب میمون را به رنگ قرمز ببینید.

but it's very hard to even see the blue scar tissue,

اما حتی به سختی می‌توانید بافت زخم را به رنگ آبی ببینید،

and that's because we've been able to repopulate it

چون ما توانسته‌ایم آن را با

with the human heart muscle,

ماهیچه‌ی قلب انسان پرکنیم،

and so we've got this nice, plump wall.

و بنابراین ما این دیواره‌ی عالی گرد را به دست آوریم.

OK, let's just take a second and recap.

خوب، بگذارید در چند لحظه جمع‌بندی کنم.

I've showed you that we can take our stem cells

من به شما نشان دادم که می‌توانیم سلول‌های بنیادیمان را برداریم

and differentiate them into cardiac muscle.

و آن‌ها را به ماهیچه‌های قلبی تبدیل کنیم.

We've learned how to keep them alive after transplantation,

ما یاد گرفته‌ایم که چگونه آن‌ها را بعد از پیوند زنده نگه داریم،

we've showed that they beat in synchrony with the rest of the heart,

نشان دادیم که آنها هماهنگ با کل قلب می‌تپند.

نشان داده ایم که می‌توانیم آنها را درمقیاس

and we've shown that we can scale them up

into an animal that is the best possible predictor of a human's response.

حیوانی بزرگ کنیم که بهترین نشان‌دهنده‌ی ممکن از واکنش انسان‌ها است.

You'd think that we hit all the roadblocks that lay in our path, right?

ممکن است فکر کنید که ما تمام موانع را از سر راهمان برداشتیم، درسته؟

Turns out, not.

معلوم شد که نه.

These macaque studies also taught us

این مطالعات روی ماکاکو همچنین به ما یاد داد

that our human heart muscle cells created a period of electrical instability.

که سلول‌های ماهیچه‌ای قلب انسان یک دوره بی‌ثباتی الکتریکی ایجاد کردند.

They caused ventricular arrhythmias, or irregular heartbeats,

آن‌ها چندین هفته پس از پیوند زدن

for several weeks after we transplanted them.

یک آریتمی بطنی، یا ضربان قلب نامنظم ایجاد کردند.

This was quite unexpected, because we hadn't seen this in smaller animals.

این کاملا غیرمنتظره بود، چون ما این را در حیوانات کوچک‌تر ندیده بودیم.

We've studied it extensively,

ما آن را به طور گسترده مطالعه کردیم.

and it turns out that it results from the fact that our cellular graphs

و مشخص شد که از این واقعیت نتیجه می‌شود که گراف‌های سلولی ما

are quite immature,

کاملا نابالغ هستند.

and immature heart muscle cells all act like pacemakers.

و همه سلول‌های ماهیچه‌ای قلب نابالغ مثل ضربان‌ساز‌ها عمل می‌کنند.

So what happens is, we put them into the heart,

بنابراین چیزی که اتفاق می‌افتد این است، که ما آن‌ها را در قلب قرار می‌دهیم

and there starts to be a competition with the heart's natural pacemaker

ودر آنجا با ضربان طبیعی قلب بر سر اینکه چه کسی رهبری را

over who gets to call the shots.

برعهده بگیرد رقابت می‌کنند.

It would be sort of like

این یک جورایی

if you brought a whole gaggle of teenagers into your orderly household all at once,

شبیه به آن است که که اگر یک دسته نوجوانان را در خانه منظم خود در یک جا جمع کنید،

and they don't want to follow the rules and the rhythms of the way you run things,

و آن‌ها نخواهند از قوانین و آهنگی که شما برقرارکرده‌اید پیروی کنند.

and it takes a while to rein everybody in

مدتی طول می‌کشد تا همه افراد را کنترل کرده

and get people working in a coordinated fashion.

و آنها را وادار کنید تا به شکلی هماهنگ کار کنند.

So our plans at the moment

برنامه‌ی ما در حال حاضر

are to make the cells go through this troubled adolescence period

این است که کاری کنیم تا سلول‌ها از این دوره مشکل‌سازبلوغ بگذرند

while they're still in the dish,

در حالی که هنوز در ظرف هستند،

and then we'll transplant them in in the post-adolescent phase,

و سپس آن‌ها را در مرحله‌ی بعد از بلوغ پیوند خواهیم زد.

where they should be much more orderly

جایی که آن‌ها باید بسیار منظم بوده

and be ready to listen to their marching orders.

و آماده شنیدن فرامین اجرایی‌شان باشند.

In the meantime, it turns out we can actually do quite well

در عین حال، مشخص می‌شود که ما

by treating with anti-arrhythmia drugs as well.

با داروهای ضد آریتمی هم می‌توانیم به خوبی عمل کنیم.

So one big question still remains,

بنابراین یک سوال بزرگ هنوز باقی می‌ماند،

and that is, of course, the whole purpose that we set out to do this:

و البته تمام هدف ما این است که این کار را انجام دهیم:

Can we actually restore function to the injured heart?

آیا واقعا می‌توانیم عملکرد را به قلب مجروح برگردانیم؟

To answer this question,

برای پاسخ به این سوال،

we went to something that's called "left ventricular ejection fraction."

ما به سراغ چیزی به نام «کسر تخلیه‌اى بطن چپ» رفتیم.

Ejection fraction is simply the amount of blood

کسر تخلیه‌ای مقدار خونی است که

that is squeezed out of the chamber of the heart

که با هر تپش از حفره قلب

with each beat.

بیرون کشیده می‌شود.

Now, in healthy macaques, like in healthy people,

حالا، در ماکاکوهای سالم، مانند افراد سالم،

ejection fractions are about 65 percent.

کسر تخلیه‌ای حدود ۶۵ درصد است.

After a heart attack, ejection fraction drops down to about 40 percent,

پس از حمله‌ی قلبی، کسر تخلیه‌ای حدود ۴۰ درصد کاهش می‌یابد.

so these animals are well on their way to heart failure.

بنابراین این حیوانات در مسیر نارسایی قلبی قرار دارند.

In the animals that receive a placebo injection,

در حیواناتی که یک تزریق دارونما را دریافت کرده‌اند

when we scan them a month later,

وقتی یک ماه بعد آن‌ها را اسکن می‌کنیم،

we see that ejection fraction is unchanged,

می‌بینیم که کسر تخلیه بدون تغییر باقی مانده،

because the heart, of course, doesn't spontaneously recover.

زیرا قلب به طور خود به خود بهبود نمی‌یابد.

But in every one of the animals that received a graft

اما در هر یک از حیواناتی که

of human cardiac muscle cells,

پیوندی از سلول‌های ماهیچه‌ای قلب دریافت می‌کنند،

we see a substantial improvement in cardiac function.

شاهد بهبود اساسی در عملکرد قلبی هستیم.

This averaged eight points, so from 40 to 48 percent.

این میانگین هشت دهم به طور متوسط ۴۰ تا ۴۸ درصد بود.

What I can tell you is that eight points is better

چیزی که می‌توانم به شما بگویم این است که هشت درصد بهتراز هر چیز

than anything that's on the market right now

دیگری است که در بازار برای درمان بیماران

for treating patients with heart attacks.

دارای مشکل حملات قلبی بکار می‌رود.

It's better than everything we have put together.

بهتر از هر چیزی است که تا کنون در این باره صورت گرفته است.

So if we could do eight points in the clinic,

بنابراین اگر ما بتوانیم هشت درصد را در کلینیک انجام دهیم،

I think this would be a big deal that would make a large impact

فکر می‌کنم که اقدام مهمی بوده و تاثیر زیادی

on human health.

در سلامت انسان بگذارد.

But it gets more exciting.

اما هیجان انگیزتر هم می‌شود.

That was just four weeks after transplantation.

این فقط چهار هفته پس از پیوند بود.

If we extend these studies out to three months,

اگر این مطالعات را تا سه ماه ادامه دهیم،

we get a full 22-point gain in ejection fraction.

یک افزایش ۲۲ امتیازی کامل در کسر تخلیه‌ای بدست می آوریم.

(Applause)

(تشویق حضار)

Function in these treated hearts is so good

عملکرد در این قلب‌های درمان یافته چنان خوب است

that if we didn't know up front that these animals had had a heart attack,

که اگر ما نمی‌دانستیم که این حیوانات حمله قلبی داشته‌اند،

we would never be able to tell from their functional studies.

هرگز از مطالعه‌ی عملکردشان به آن پی نمی‌بردیم.

Going forward, our plan is to start phase one,

در ادامه، نقشه ما این است که مرحله‌ی اول آزمایش‌های انسانی را

first in human trials here at the University of Washington in 2020 --

نخست در اینجا در دانشگاه واشنگتن در سال ۲۰۲۰ شروع کنیم --

two short years from now.

دوسال بعد از الان.

Presuming these studies are safe and effective,

با فرض این که اگر این مطالعات بی‌خطر و موثر باشند،

which I think they're going to be,

که فکر می‌کنم این گونه باشد،

our plan is to scale this up and ship these cells all around the world

قصدداریم که مقدار آن را افزایش داده و این سلول‌ها را برای درمان بیماران

for the treatment of patients with heart disease.

مبتلا به بیماری‌های قلبی به سراسر جهان ارسال کنیم.

Given the global burden of this illness,

با توجه به بار جهانی این بیماری،

I could easily imagine this treating a million or more patients a year.

می‌توانم تصورکنم که این روش در سال یک میلیون بیمار یا بیشتر را درمان می‌کند.

So I envision a time, maybe a decade from now,

بنابراین من زمانی را پیش‌بینی می‌کنم، شاید یک دهه بعد،

where a patient like my mother will have actual treatments

جایی که یک بیمار مثل مادرم درمان واقعی خواهد داشت

that can address the root cause and not just manage her symptoms.

که می‌تواند به جز علایم، علل آن را ریشه‌ای بررسی کرده و کنترل کند.

This all comes from the fact that stem cells give us the ability

این‌ها همه از این حقیقت ناشی می‌شود که سلول‌های بنیادی توانایی

to repair the human body

ترمیم بدن انسان را

from its component parts.

از اجزای سازنده خود به ما می‌دهند.

In the not-too-distant future,

در آینده ای نه چندان دور،

repairing humans is going to go

تعمیر انسان‌ها از چیزی

from something that is far-fetched science fiction

دور از ذهن که مانند داستان علمی تخیلی است

into common medical practice.

به روال پزشکی رایج تبدیل خواهد شد.

And when this happens,

و هنگامی که این اتفاق بیفتد،

it's going to have a transformational effect

یک اثر تبدیلی خواهد داشت

that rivals the development of vaccinations and antibiotics.

که باعث رشد واکسیناسیون و آنتی بیوتیک‌ها می‌شود.

Thank you for your attention.

از توجه شما سپاسگزارم.

(Applause)

(تشویق حضار)