What I learned when I conquered the world's toughest triathlon | Minda Dentler

106,879 views ・ 2018-03-26

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Soheila Kamali Reviewer: sadegh zabihi
00:12
It was October 13, 2012,
0
12936
3415
۱۳ام اکتبر سال ۲۰۱۲ بود،
00:16
a day that I will never forget.
1
16375
2114
آن روز را هرگز فراموش نمی‌کنم.
00:18
I was on my bike, pushing up what seemed like a never-ending barren hill.
2
18892
5516
سوار دوچرخه بودم و به سختی از تپه‌ای بی‌انتها بالا می‌رفتم.
00:24
And it wasn't just any hill:
3
24432
1814
اما آن یک تپهٔ معمولی نبود:
00:26
it was a 15-mile climb up to a town called Hawi
4
26270
3730
۲۴ کیلومتر تا بالای تپه و به طرف شهری به نام هاوی راه بود
00:30
on the Big Island of Hawaii.
5
30024
2181
شهری در جزیره بزرگ هاوایی.
00:32
And it wasn't just any ride:
6
32776
1945
و البته یک دوچرخه‌سواری معمولی هم نبود:
00:34
it was at the Ironman World Championship.
7
34745
2578
مسابقات قهرمانی مرد آهنین جهان بود.
00:37
I can still feel my muscles burning.
8
37926
2936
هنوز هم سوختن عضلاتم را احساس می‌کنم.
00:40
I was struggling, tired and dehydrated,
9
40886
2548
تقلا می‌کردم، خسته و تشنه شده بودم،
00:43
as I could feel the heat
10
43458
1626
حرارت روی آسفالت را
00:45
emanating from the asphalt, measuring almost 98 degrees.
11
45108
3730
که حدود ۳۷ درجه بود، حس می‌کردم.
00:49
I was near the halfway point of the bike portion
12
49727
2318
تقریباْ به نیمهٔ راه بخش دوچرخه‌سواری رسیده بودم
00:52
of one of the most prestigious, longest,
13
52069
2959
یکی از مشهورترین و طولانی‌ترین
00:55
single-day endurance race events in the world.
14
55052
2635
مسابقات استقامتی یک‌روزه در جهان.
00:59
Every year, during my childhood,
15
59346
1754
وقتی بچه بودم، هر سال
01:01
I watched this very race on TV in our family living room.
16
61124
2977
همین مسابقه را در اتاق نشیمن از تلویزیون نگاه می‌کردم.
01:04
I sat next to my dad on our 1970s-style orange and brown sofa,
17
64680
4874
کنار پدرم روی کاناپهٔ قهوه‌ای و نارنجی سبک دهه ۷۰ می‌نشستم،
01:09
and I remember being in utter awe
18
69578
1882
و یادم هست که وقتی ورزشکاران
01:11
at how these athletes pushed themselves to their limit
19
71484
3024
در این رقابت فرساینده، فراتر از محدودیتشان تلاش می‌کردند
01:14
in this grueling race.
20
74532
1331
احساس ابهت می‌کردم.
01:15
And just so you don't get the wrong idea,
21
75887
1969
و البته اشتباه نکنید،
01:17
my family members weren't just spectators.
22
77880
2426
خانوادهٔ من فقط تماشاچی نبودند،
01:20
They were incredibly athletic,
23
80330
2151
بلکه به شدت اهل ورزش بودند،
01:22
and I always participated from the sidelines,
24
82505
2998
و من همیشه کنار زمین می‌ایستادم،
01:25
cheering on my three siblings or handing out water at local races.
25
85527
4436
و خواهر و برادرهایم را تشویق می‌کردم یا در مسابقات محلی برایشان آب می‌بردم.
01:29
I remember wanting so badly to be able to compete, but I couldn't.
26
89987
4405
خاطرم هست که چقدر دلم می‌خواست من هم مسابقه بدهم، اما نمی‌توانستم.
01:35
Even though I couldn't play sports,
27
95475
1794
اما با این‌که نمی‌توانستم ورزش کنم،
01:37
I decided to be active in my community.
28
97293
2214
تصمیم گرفتم در اجتماع خودم فعال باشم.
01:39
I volunteered at the local hospital in high school.
29
99531
2863
پس در بیمارستان محلی و در دبیرستان داوطلب شدم.
01:42
In college, I interned at the White House,
30
102418
3151
در دانشگاه، در کاخ سفید کارآموزی کردم،
01:45
studied abroad in Spain
31
105593
1326
در اس‍پانیا درس خواندم
01:46
and backpacked through Europe all by myself
32
106943
2507
و تک‌وتنها با یک کوله‌پشتی، پابندها و عصاهایم
01:49
with my leg braces and crutches.
33
109474
1698
به تمام اروپا سفر کردم.
01:51
Upon graduating, I moved to New York City for a job in management consulting,
34
111807
4425
بعد از فارغ‌التحصیلی به نیویورک رفتم تا در زمینهٔ مشاور مدیریت کار کنم،
01:56
earned an MBA, got married
35
116256
1953
مدرک MBA گرفتم و ازدواج کردم
01:58
and now have a daughter.
36
118233
1856
و حالا یک دختر دارم.
02:00
(Applause)
37
120457
3354
(تشویق)
02:03
At age 28, I was introduced to the sport of hand-cycling,
38
123835
4366
۲۸ سالم بود که با دوچرخه‌سواری با دست آشنا شدم،
02:08
and then triathlon,
39
128225
2011
و پس از آن ماراتن سه‌گانه،
02:10
and by luck, I met Jason Fowler, an Ironman World Champion,
40
130260
4039
و به‌طور اتفاقی جیسون فاولر، قهرمان مرد آهنین جهان را
02:14
at a camp for athletes with disabilities.
41
134323
2733
در اردوی ورزشکاران معلول دیدم.
02:17
And like me, he competed in a wheelchair.
42
137080
2794
او هم مثل من با ویلچر در مسابقه شرکت کرد.
02:19
And with his encouragement, at age 34,
43
139898
3216
و با تشویق او در سن ۳۴ سالگی،
02:23
I decided to go after Kona.
44
143138
2204
تصمیم گرفتم در مسابقات کونا شرکت کنم.
02:26
The Kona, or Hawaii Ironman
45
146291
1876
کونا، یا مرد آهنین هاوایی
02:28
is the oldest Iron-distance race in the sport,
46
148191
3368
قدیمی‌ترین مسابقهٔ سه‌گانه است،
02:31
and if you're not familiar, it's like the Super Bowl of triathlon.
47
151583
4126
و اگر با آن آشنا نیستید، باید بگویم که مانند مسابقه سوپربول ماراتن سه‌گانه است.
02:35
And the Ironman, for a wheelchair athlete like me,
48
155733
2358
چنین مسابقه‌ای برای ورزشکاری مثل من روی ویلچر،
02:38
consists of a 2.4-mile open-water swim in the Pacific Ocean,
49
158115
4186
شامل ۳/۹ کیلومتر شنا در آب‌های آزاد یعنی اقیانوس آرام،
02:42
a 112-mile hand cycle ride in lava fields --
50
162325
3627
و ۱۸۰ کیلومتر دوچرخه‌سواری با دست روی زمین ناهموار و سخت است --
02:45
now, that sounds exotic,
51
165976
1405
هرچند ظاهراْ شگفت‌انگیز است،
02:47
but it's not as scenic as it sounds, and it's pretty desolate --
52
167405
3159
اما آن‌قدرها هم زیبا نیست، بیشتر سوت‌وکور و غم‌انگیز است --
02:50
and then you top it off with a marathon,
53
170588
3048
و در نهایت با یک ماراتن
02:53
or a 26.2-mile run in 90-degree heat
54
173660
3621
یا دوی ۴۲/۲ کیلومتری در گرمای ۳۲ درجه سانتیگراد
02:57
using a racing wheelchair.
55
177305
2133
و با استفاده از یک ویلچر ویژهٔ مسابقه به پایان می‌رسد.
02:59
That's right, it's a total distance of 140.6 miles using just your arms
56
179462
6571
بله در مجموع ۲۲۶/۳ کیلومتر مسافت است که فقط از دست‌هایتان استفاده می‌کنید
03:06
in less than 17 hours.
57
186057
2063
آن‌هم در کمتر از ۱۷ ساعت.
03:08
No female wheelchair athlete had ever completed the race
58
188596
3906
تا به‌حال هیچ زن ورزشکار معلولی در این مسابقه رقابت نکرده
03:12
because of the strict, seemingly impossible cutoff times.
59
192526
3745
به خاطر محدودیت و زمان‌بندی‌هایی که غیرممکن به نظر می‌رسند.
03:17
And so there I was,
60
197034
1195
اما من شرکت کردم،
03:19
putting it all out on the line.
61
199102
2179
همهٔ این‌ها را از ذهنم بیرون ریختم.
03:21
And when I finally reached the top of that 15-mile climb,
62
201967
3545
و وقتی در نهایت به بالای آن صعود ۲۴ کیلومتری رسیدم،
03:25
I was discouraged.
63
205536
1610
ناگهان ناامید شدم.
03:27
There was no way I was going to make that swim in my time limit
64
207170
3881
محال بود بتوانم طی ده ساعت‌ونیم
03:31
of 10 and a half hours,
65
211075
1151
شنا را تمام کنم،
03:32
because I was almost two hours off pace.
66
212250
3745
تا همین‌جا هم دو ساعت عقب بودم.
03:36
I had to make the agonizing decision
67
216365
3348
باید با تمام کشمکش‌ها تصمیم می‌گرفتم
03:39
to quit.
68
219737
1150
که انصراف بدهم.
03:41
I removed my timing chip, and I handed it over to a race official.
69
221300
4166
زمان‌سنجم را درآوردم و به یکی از مسئولان مسابقه دادم.
03:45
My day was done.
70
225490
1672
آن روز روز من نبود.
03:48
My best friend Shannon and my husband Shawn
71
228377
2856
بهترین دوستم شانون، و شوهرم شاون
03:51
were waiting at the top of Hawi to drive me back to town.
72
231257
3555
بالای جزیره منتظرم بودند تا مرا به شهر برگردانند.
03:54
And on my way back to town, I began to cry.
73
234836
2640
در راه برگشت زدم زیر گریه.
03:58
I had failed.
74
238191
1150
شکست خورده بودم.
04:00
My dream of completing the Ironman World Championship
75
240111
3754
رویایم برای به پایان رساندن مسابقات مرد آهنین جهان
04:03
was crushed.
76
243889
1699
نابود شده بود.
04:05
I was embarrassed.
77
245612
1414
خجالت‌زده بودم.
04:07
I felt like I'd messed up.
78
247050
2380
احساس می‌کردم گند زده‌ام.
04:09
I worried about what my friends, my family and people at work
79
249454
3501
نگران این بودم که دوستانم، خانواده‌ام و همکارانم
04:12
would think of me.
80
252979
1222
درباره‌ام چه فکر می‌کنند.
04:14
What was I going to put on Facebook?
81
254225
2635
اصلاْ در فیس‌بوک چه پستی بگذارم؟
04:16
(Laughter)
82
256884
1150
(خنده)
04:18
How was I going to explain to everyone
83
258058
1968
چطور به دیگران توضیح می‌دادم
04:20
that things didn't go the way I had assumed or planned?
84
260050
3046
که آن‌طور که من برنامه‌ریزی کرده بودم و فکر می‌کردم پیش نرفت؟
04:23
A few weeks later I was talking to Shannon about the Kona "disaster,"
85
263796
4579
چند هفته بعد داشتم با شانون راجع به «فاجعهٔ» کونا حرف می‌زدم
04:28
and she said this to me:
86
268399
1262
و او به من چنین حرفی زد:
04:30
"Minda, big dreams and goals can only be realized when you're ready to fail."
87
270546
4921
«میندا فقط زمانی می‌توانی رویاها و اهداف بزرگ را دریابی که برای شکست آماده باشی.»
04:36
I knew I had to put that failure behind me in order to move forward,
88
276033
3913
فهمیدم برای جلو رفتن باید آن شکست را پشت سر بگذارم،
04:39
and it wouldn't be the first time that I had faced insurmountable odds.
89
279970
4057
تازه این اولین بار نبود که با چنین چیز عجیب و غیرقابل نفوذی مواجه می‌شدم.
04:44
I was born in Bombay, India,
90
284752
1941
من در در بمبئی در هند به دنیا آمدم،
04:46
and just before my first birthday, I contracted polio,
91
286717
3762
و درست پیش از تولد یک سالگی، به فلج اطفال مبتلا شدم،
04:50
which left me paralyzed from the hips down.
92
290503
2753
که باعث شد از ناحیهٔ پا فلج شوم.
04:53
Unable to care for me, my birth mother left me at an orphanage.
93
293970
3888
مادرم قادر به مراقبت از من نبود و مرا در یتیم‌خانه رها کرد.
04:58
Fortunately, I was adopted by an American family,
94
298538
2730
خوشبختانه یک خانوادهٔ آمریکایی سرپرستی مرا پذیرفتند،
05:01
and I moved to Spokane, Washington
95
301292
1973
و کمی بعد از سومین سال‌گرد تولدم
05:03
just shortly after my third birthday.
96
303289
1982
به اسپوکن در واشنگتن رفتم.
05:05
Over the next few years, I underwent a series of surgeries
97
305753
3048
در طول چند سال بعد چندین عمل جراحی روی ران‌ها،
05:08
on my hips, my legs and my back
98
308825
2809
پاها و کمرم انجام دادم
05:11
that allowed me to walk with leg braces and crutches.
99
311658
2920
که باعث شد بتوانم با آتل و عصا راه بروم.
05:15
As a child, I struggled with my disability.
100
315432
3162
وقتی بچه بودم با معلولیتم کنار نمی‌آمدم.
05:19
I felt like I didn't fit in.
101
319196
2174
حس می‌کردم به درد نمی‌خورم.
05:21
People stared at me all the time,
102
321788
2234
مردم همیشه به من زل می‌زدند،
05:24
and I was embarrassed about wearing a back brace and leg braces,
103
324046
3477
و از پوشیدن کمربند و پابند خجالت می‌کشیدم،
05:27
and I always hid my chicken legs under my pants.
104
327547
3094
و همیشه پا‌های بدقواره‌ام را زیر شلوار پنهان می‌کردم.
05:30
As a young girl, I thought thick, heavy braces on my legs
105
330977
3430
به عنوان یک دختر جوان فکر می‌کردم پابند‌های ضخیم و سنگین روی پاهایم
05:34
did not look pretty or feminine.
106
334431
1975
اصلاْ زیبا و زنانه نیست.
05:37
Among my generation, I am one of the very few individuals in the US
107
337465
5174
در بین هم‌نسلانم در آمریکا تعداد بسیار کمی مانند من
05:42
who are living with paralysis by polio today.
108
342663
2468
با معلولیت و فلج اطفال زندگی می‌کنند.
05:45
Many people who contract polio in developing countries
109
345690
3111
خیلی از افرادی که در کشورهای در حال توسعه مبتلا به فلج اطفال هستند
05:48
do not have access to the same medical care, education,
110
348825
3548
به مراقبت‌های پزشکی، تحصیلات
05:52
or opportunities like I have had in America.
111
352397
2809
یا فرصت‌هایی که من در آمریکا داشتم، دسترسی ندارند.
05:55
Many do not even live to reach adulthood.
112
355880
2691
خیلی‌ها حتی به سن بزرگسالی هم نمی‌رسند.
05:59
I have the humbling knowledge that, had I not been adopted,
113
359362
3556
با فروتنی تمام می‌دانم که اگر مرا به فرزندی نپذیرفته بودند،
06:02
I most certainly wouldn't be in front of you today.
114
362942
2599
به احتمال خیلی زیاد امروز در برابر شما نبودم.
06:05
I may not even be alive.
115
365565
2659
شاید اصلاْ زنده نبودم.
06:09
All of us, in our own lives,
116
369541
2260
همهٔ ما در زندگی خود،
06:11
may face seemingly insurmountable goals.
117
371825
2961
ممکن است اهداف ناممکنی داشته باشیم.
06:14
I want to share with you what I learned
118
374810
2150
می‌خواهم آن‌چه را آموختم با شما شریک شوم
06:16
when I tried again.
119
376984
1150
وقتی دوباره تلاش کردم.
06:19
One year after my first attempt,
120
379851
2802
یک سال پس از اولین تلاشم،
06:22
on a sunny Saturday morning,
121
382677
2580
در یک صبح شنبهٔ آفتابی،
06:25
my husband Shawn
122
385281
1235
شوهرم شاون
06:26
dumped me into the ocean at the Kona Pier
123
386540
2275
مرا در کُونا پیِر به داخل اقیانوس انداخت
06:28
and, with 2,500 of my closest friends and competitors,
124
388839
3538
و با ۲۵۰۰ نفر از نزدیک‌ترین دوستان و رقیبانم
06:32
we started swimming as that cannon went off promptly at 7am.
125
392401
3462
ساعت ۷ صبح که توپ شلیک شد، شنا کردیم.
06:35
I focused on one stroke at a time, staying in between bodies,
126
395887
3245
هربار روی یک حرکت تمرکز می‌کردم، سعی می‌کردم بین شناگران بمانم،
06:39
counting my strokes --
127
399156
1214
حرکت‌هایم را می‌شمردم --
06:40
one, two, three, four --
128
400394
2944
یک، دو، سه، چهار --
06:43
and lifting my head to sight every so often
129
403362
2033
و مدام سرم را بالا می‌آوردم تا ببینم
06:45
just so I wouldn't get too off track.
130
405419
1985
که مبادا از مسیر دور بیفتم.
06:47
And when I finally reached the shoreline,
131
407428
1954
وقتی بالاخره به ساحل رسیدم،
06:49
Shawn picked me up, and he carried me out of the water.
132
409406
3320
شاون مرا گرفت و از آب بیرون کشید.
06:52
I was so stunned and thrilled when Shawn had told me I had managed
133
412750
4111
وقتی شاون گفت موفق شده‌ام یک ساعت و ۴۳ دقیقه شنا کنم
06:56
a one-hour-and-43-minute swim time.
134
416885
3813
ذوق‌زده و متعجب شدم.
07:00
On to the bike segment.
135
420722
2024
و وارد بخش دوچرخه‌سواری شدم.
07:03
I had eight hours and 45 minutes to complete the 112-mile bike course.
136
423554
5904
باید ۱۸۰ کیلومتر را در طول ۸ ساعت و ۴۵ دقیقه با دوچرخه می‌رفتم.
07:09
I broke up the course in seven- to 10-mile segments in my mind
137
429968
3674
در ذهنم مسیر را به بخش‌های ۱۱ تا ۱۶ کیلومتری تقسیم کردم
07:13
just to reduce the enormity of the race.
138
433666
2303
تا ابهت مسابقه را برای خودم کم کنم.
07:15
The first 40 miles, they clipped by as we benefited from a little tail wind.
139
435993
4595
۶۵ کیلومتر اول رقابت تنگاتنگ بود، و باد مساعد و آرامی می‌وزید.
07:20
By 4pm, I had made it to mile 94,
140
440612
4159
ساعت ۴ عصر، ۱۵۱ کیلومتر طی کرده بودم،
07:24
and I did the math and I realized I was in serious time jeopardy
141
444795
3974
وقتی حساب‌وکتاب کردم فهمیدم بدجایی گیر کرده‌ام
07:28
because I had 18 miles to go and less than 90 minutes,
142
448793
3270
چون هنوز ۲۹ کیلومتر داشتم اما زمانم کمتر از ۹۰ دقیقه بود
07:32
and that included a few sizable hill climbs.
143
452087
3246
به علاوه باید از چند تپهٔ نسبتاْ بزرگ هم بالا می‌رفتم.
07:35
I was stressed out, and I was scared
144
455357
1735
خیلی مضطرب بودم، و می‌ترسیدم
07:37
that I wasn't going to make that time cutoff again.
145
457116
2607
نکند دوباره قرار است شکست بخورم.
07:39
At this point, I pushed my internal voice aside that said,
146
459747
3801
همان وقت صدای درونی‌ام را پس زدم، که می‌گفت:
07:43
"This hurts. Quit."
147
463572
2197
«خیلی سخت است. ولش کن.»
07:45
And I told myself, "Minda, you better focus.
148
465793
2640
و به خودم گفتم: «میندا، بهتر است تمرکز کنی.
07:48
Focus on what you can control,
149
468457
1622
روی چیزی که کنترل داری تمرکز کن،
07:50
and that is your attitude and your effort."
150
470103
2591
روی فکر و تلاشت.»
07:52
I resolved to be OK being uncomfortable,
151
472718
3604
تصمیم گرفتم با شرایط سختم کنار بیایم،
07:56
and I told myself, "Push harder,
152
476346
1580
و به خودم گفتم: «تندتر برو.
07:57
forget about the pain,
153
477950
1309
درد را فراموش کن،
07:59
and keep that laser focus."
154
479283
2380
و بگذار آن نور بتابد.»
08:01
For the next 90 minutes, I cranked as though my life depended on it.
155
481993
6094
۹۰ دقیقهٔ بعد را طوری رکاب زدم که انگار زندگی‌ام به آن بستگی دارد.
08:08
And when I rolled into town,
156
488971
1723
و وقتی به شهر رسیدم،
08:10
I heard on the loudspeaker,
157
490718
1674
از بلندگو شنیدم:
08:12
"Minda Dentler is one of the last competitors to make the bike cutoff."
158
492416
4388
«میندا دنتلر یکی از آخرین مسابقه دهندگانی است که مسیر دوچرخه را به پایان رساند.»
08:17
I did it!
159
497701
1150
موفق شدم!
08:19
(Applause)
160
499289
4857
(تشویق)
08:24
By only three minutes.
161
504170
1778
و فقط سه دقیقه وقت داشتم.
08:25
(Laughter)
162
505972
1401
(خنده)
08:27
It was 5:27pm,
163
507397
3199
ساعت ۵:۲۷ عصر بود،
08:30
and I had been racing for 10-and-a-half hours.
164
510620
3332
ده ساعت و نیم مسابقه داده بودم.
08:34
The first 10 miles of the run went pretty quickly,
165
514696
2628
۱۶ کیلومتر اول دو تقریباْ زود گذشت،
08:37
as I was so excited to finally pass people
166
517348
3381
چون از این‌که بالاخره با سه‌چرخه‌ام از آدم‌ها با دو تا پایشان
08:40
with my three wheels to their two feet.
167
520753
2985
گذشته بودم خیلی هیجان‌زده بودم.
08:43
The sun quickly went down,
168
523762
1333
خورشید به سرعت غروب کرد،
08:45
and I found myself pulling up to the bottom of Palani hill,
169
525119
3760
داشتم خودم را از تپهٔ پالانی بالا می‌کشیدم
08:48
looking straight into a half-mile hill that looked like Mt. Everest
170
528903
3270
و به تپهٔ ۸۰۰ متری که مانند قلهٔ اورست به نظر می‌رسید نگاه می‌کردم
08:52
at mile 124 of the race.
171
532197
2405
۲۰۰ کیلومتر طی کرده بودم.
08:54
My friends and family were ready at their stations
172
534626
2421
دوستان و خانواده‌ام در جایگاهشان بودند
08:57
to talk me up that hill.
173
537071
2357
تا از بالای تپه با من حرف بزنند.
08:59
I was struggling, tired,
174
539452
1508
تقلا می‌کردم، خسته بودم،
09:00
desperately gripping those rims just so I wouldn't tip backwards.
175
540984
3461
با ناامیدی به لبه‌ها چنگ می‌زدم مبادا به عقب برگردم.
09:04
When I finally reached the top of that hill,
176
544469
2674
وقتی بالاخره به بالای تپه رسیدم،
09:07
I turned left onto a very lonely 15-mile stretch onto the Queen K Highway,
177
547167
5983
به مسیر ۲۴ کیلومتری بزرگراه کوئین کی. در سمت چپم برگشتم،
09:13
totally exhausted.
178
553174
1565
در حد مرگ خسته بودم.
09:14
I pressed on, focusing on one push at a time.
179
554763
4675
شروع کردم، هر بار فقط روی یک حرکت تمرکز می‌کردم.
09:20
By 9:30pm,
180
560386
1897
تا این‌که ساعت ۹:۳۰،
09:22
I made that final right-hand turn onto Ali'i Drive.
181
562307
4072
بالاخره به جادهٔ Ali'i در سمت راست رسیدم.
09:26
I heard the crowd's roar, and I was overcome with emotion.
182
566403
3648
فریاد جمعیت را شنیدم و غرق در شادی بودم.
09:30
I crossed that finish line.
183
570075
3112
از خط پایان گذشتم.
09:33
(Applause)
184
573211
7000
(تشویق)
09:43
(Applause ends)
185
583037
1215
(پایان تشویق)
09:44
And my final time was 14 hours and 39 minutes.
186
584276
4841
زمان نهایی‌ام ۱۴ ساعت و ۳۹ دقیقه بود.
09:49
For the first time in the 35-year history,
187
589823
3326
برای اولین بار پس از ۳۵ سال،
09:53
a female wheelchair athlete
188
593173
1961
یک زن ورزشکار روی ویلچر
09:55
completed the Ironman World Championship.
189
595158
2564
رقابت مرد آهنین جهان را به پایان رسانده بود.
09:57
(Applause)
190
597746
6893
(تشویق)
10:05
(Applause ends)
191
605879
1150
(پایان تشویق)
10:07
And it wasn't just any female athlete.
192
607053
2459
آن‌هم نه یک زن ورزشکار معمولی.
10:09
It was me.
193
609536
1151
من.
10:10
(Laughter)
194
610711
1333
(خنده)
10:12
A paralyzed orphan from India.
195
612068
3348
یتیم معلولی از هند.
10:17
Against all odds, I achieved my dream,
196
617297
3694
برخلاف تمام ناممکن‌ها من به رویایم دست یافتم،
10:21
and through this very personal commitment to myself,
197
621015
3357
با چنین عهد محکمی که با خودم بسته بودم،
10:24
I slowly realized that completing the Ironman
198
624396
3318
به تدریج فهمیدم که شرکت در مسابقات مرد آهنین
10:27
was about more than conquering Kona.
199
627738
2379
فراتر از قهرمان شدن در کونا بود.
10:30
It was about conquering polio
200
630588
2053
چنین کاری غلبه بر فلج اطفال بود
10:32
and other disabling but preventable diseases,
201
632665
3931
غلبه بر هر بیماری‌ای که ناتوان می‌کند و مانع می‌شود،
10:36
not only for myself,
202
636620
1537
نه فقط برای خودم،
10:38
but for the millions of children
203
638181
1580
بلکه برای میلیون‌ها کودک
10:39
who have been and still will be afflicted by vaccine-preventable diseases.
204
639785
5269
که به بیماری‌هایی مبتلا شده یا می‌شوند که با واکسن قابل پیش‌گیری هستند.
10:45
Today, we are closer than ever to eliminating one of those diseases
205
645539
4747
امروزه ما به هدفمان برای از بین بردن چنین بیماری‌هایی بسیار نزدیک شده‌ایم
10:50
everywhere in the world.
206
650310
1367
در همه جای جهان.
10:52
In the mid-1980s, polio once paralyzed more than 350,000 children a year
207
652286
6705
در اواسط دههٔ ۸۰، سالانه بیش از ۳۵۰٫۰۰۰ کودک در بیش از ۱۲۵ کشور
10:59
in more than 125 countries.
208
659015
2649
به فلج اطفال مبتلا می‌شدند.
11:01
That amounted to a staggering 40 cases an hour.
209
661688
3858
یعنی رقم سرسام‌آور ۴۰ مورد در ساعت.
11:05
By contrast, so far this year,
210
665570
2267
اما در مقابل، همین امسال
11:07
the last endemic countries have reported a total of only 12 cases.
211
667861
4174
آخرین کشور‌های در معرض ابتلا نیز تنها ۱۲ مورد را گزارش کرده‌اند.
11:12
Since 1988, more than 2.5 billion children have been immunized against polio,
212
672997
6009
از سال ۱۹۸۸، بیش از ۲/۵ میلیارد کودک در برابر فلج اطفال ایمن شده‌اند،
11:19
and an estimated 16 million children,
213
679030
2356
و تخمین زده شده است که ۱۶ میلیون کودک
11:21
who otherwise would have been paralyzed like me,
214
681410
2656
که ممکن بود مانند من فلج بشوند،
11:24
are walking.
215
684090
1265
راه می‌روند.
11:25
Despite this incredible progress,
216
685875
2101
اما با وجود این پیش‌رفت فوق‌العاده،
11:28
we know that until it's eradicated,
217
688000
2452
تا زمانی که فلج اطفال ریشه‌کن نشده،
11:30
polio remains a very real threat,
218
690476
2544
هنوز یک تهدید به‌شمار می‌رود،
11:33
especially to children in the poorest communities of the world.
219
693044
3839
به ویژه برای کودکانی که در فقیرترین کشور‌های جهان زندگی می‌کنند.
11:36
It can reemerge in some of the most remote and dangerous places,
220
696907
3977
ممکن است دوباره در برخی مناطق دورافتاده و خطرناک ظاهر شود،
11:40
and from there, it can spread.
221
700908
2230
و شیوع پیدا کند.
11:43
And so this is my new Ironman:
222
703987
3437
و می‌خواهم در رقابت مرد آهنین تازه‌ای شرکت کنم:
11:47
to end polio.
223
707448
1833
می‌خواهم فلج اطفال را ریشه‌کن کنم.
11:50
And I am reminded every day,
224
710005
2293
وقتی به دختر دو سال و نیمه‌ام مایا
11:52
when I look at my two-and-a-half-year-old daughter Maya.
225
712322
3747
نگاه می‌کنم، هر روز چنین چیزی را به یاد می‌آورم.
11:56
She is able to climb a ladder in the park,
226
716093
2508
او می‌تواند در پارک از یک نردبان بالا برود.
11:58
push her scooter or kick a ball across the grass.
227
718625
3127
اسکوترش را هل بدهد یا توپش را آن‌طرف چمن‌ها پرتاب کند.
12:01
Almost everything that I see her do at her age
228
721776
3296
هر کاری را که با پاهایش انجام می‌دهد نگاه می‌کنم
12:05
reminds me of what I could not do at that age.
229
725096
3522
و به یاد می‌آورم که من توان چنین کار‌هایی را نداشتم.
12:08
And when she was two months old,
230
728642
2112
وقتی دو ماهه بود،
12:10
I took her to get her first polio vaccine.
231
730778
4189
او را برای اولین واکسن فلج اطفال بردم.
12:15
And when the doctor came in the room to prepare the shot,
232
735791
3524
وقتی پزشک آمد تا آمپول را آماده کند،
12:19
I asked him if I could take a picture to document the moment.
233
739339
4327
از او خواستم که آن لحظه را با عکس ثبت کنم.
12:24
When we left the room,
234
744879
1463
وقتی از اتاق بیرون آمدیم،
12:26
I could feel my eyes welling up with tears.
235
746366
3209
احساس کردم که اشک در چشمانم حلقه زده است.
12:29
I cried the entire way home.
236
749599
3216
و تمام راه را تا خانه گریه کردم.
12:33
It was in that moment that I realized
237
753774
2524
همان لحظه بود که فهمیدم
12:36
that my daughter's life would be very different from mine.
238
756322
3071
زندگی دخترم با زندگی من خیلی فرق دارد.
12:39
She will never be faced with the crippling disability of polio,
239
759417
3064
او هیچ‌وقت به معلولیت فلج اطفال مبتلا نخواهد شد،
12:42
because a vaccine was available, and I chose to get her immunized.
240
762505
4605
چون واکسن در دست‌رس بود، و من انتخاب کردم که ایمن شود.
12:47
She can do anything she wants,
241
767134
2817
او می‌تواند هرکاری را که دلش می‌خواهد، انجام بدهد،
12:51
as can each of you.
242
771066
2307
همان‌طور که تک تک شما می‌توانید.
12:53
(Laughter)
243
773397
1074
(خنده)
12:54
Now I'd like to leave you all with one question:
244
774495
2610
و حالا می‌خواهم این سخن‌رانی را با یک پرسش تمام کنم:
12:57
what is your Ironman?
245
777950
2642
مسابقهٔ مردان آهنین شما چیست؟
13:01
Thank you.
246
781874
1151
ممنونم.
13:03
(Applause)
247
783049
7000
(تشویق)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7