How Two Decisions Led Me to Olympic Glory - Steve Mesler

117,336 views ・ 2012-07-30

TED-Ed


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Leila Rahimi Reviewer: Sadegh Vahdati Nia
00:14
One day, I found myself at the top of a mountain,
0
14071
2381
یک روز، خودم را بالای قله‌ای دیدم،
00:16
one descent to go, one last chance to fulfill a lifelong dream.
1
16476
4182
یک نزول باقیمانده، آخرین فرصت برای برآوردن رویایی طولانی مدت.
00:20
I wasn't even old enough to walk into a PG-13 movie alone
2
20682
2726
به اندازه‌ی کافی بزرگ نبودم که به تنهایی وارد فیلم PG-۱۳ شوم
00:23
when my dream took roots.
3
23432
1270
وقتی رویاهایم ریشه گرفتند.
00:24
Yet there I stood,
4
24726
1151
هنوز اونجا ایستاده بودم،
00:25
my three teammates by my side,
5
25901
1538
با سه هم تیم‌ام در کنارم،
00:27
facing the opportunity to make history.
6
27463
1858
رویارو شدن با فرصتی برای ساختن تاریخ.
00:29
My mind wandered, just for half a second,
7
29345
2176
ذهنم سرگردان شد، فقط برای نیم ثانیه،
00:31
but that half-second was filled with a lifetime of memories,
8
31545
2922
آن نیم ثانیه از خاطرات زندگی پر شده بود،
00:34
and two decisions that brought me here to the top of the mountain.
9
34491
3450
و دو تصمیمی که من را اینجا بالای قله رساند.
00:37
I made the first decision after a very challenging period
10
37965
2721
اولین تصمیم را بعد از دوره‌ی بسیار سختی گرفتم
00:40
in my career as an athlete --
11
40710
1404
در شغلم بعنوان یک ورزشکار؛
00:42
five years of recurring injuries as a track athlete.
12
42138
2478
پنج سال صدمات مکرر بعنوان یک ورزشکار پیست.
00:44
Five years -- that's a long time to dedicate to anything.
13
44640
2737
پنج سال... زمان زیادی برای وقف هر چیزی است.
00:47
But as much as I loved track,
14
47401
1509
ولی هر چقدر دومیدانی را دوست داشتم،
00:48
the injuries were slowly killing my drive and my dreams.
15
48934
3143
همان قدر هم صدمات، انگیزه و رویاهایم را به آرامی می‌کشت.
00:52
My injuries had me feeling like a failure
16
52101
1994
آسیب‌هایم باعث شد تا احساس شکست کنم
00:54
at a sport I was once great at.
17
54119
1480
در ورزشی که زمانی در آن عالی بودم.
00:55
The last of the series of injuries required major elbow surgery.
18
55623
3044
آخرین زنجیره‌ی آسیب‌ها نیاز به جراحی بزرگ آرنج داشت.
00:58
As I sat on my couch, days out of surgery,
19
58691
2000
درحالی که روی مبل نشستم روزهای بعد از جراحی،
01:00
I thought of an old coach and mentor's words,
20
60715
2128
به یاد یک مربی قدیمی و حرف‌های مربی افتادم،
01:02
comparing me to a great bobsledder he once knew.
21
62867
2256
من را با سورتمه سواری که زمانی می‌شناخت مقایسه می‌کرد.
01:05
"Bobsled? No way!"
22
65147
1643
«سورتمه؟‌به هیچ وجه!»
01:07
But after year upon year of not reaching the goals
23
67179
2437
اما سال به سال نرسیدن به اهداف
01:09
I set for myself in track,
24
69640
1261
خودم را در مسیر قرار دادم،
01:10
it was time for a change.
25
70925
1199
زمان تغییر بود.
01:12
So I reached out to the US Olympic Committee,
26
72148
2118
پس با کمیته‌ی المپیک امریکا تماس گرفتم،
01:14
and they told me to start training.
27
74290
1675
و آنها به من گفتند آموزش را شروع کنم.
01:15
I was going to be a bobsledder!
28
75989
1523
قرار بود یک سورتمه‌سوار باشم!
01:17
I didn't know anything about it,
29
77536
1535
هیچ چیز درموردش نمی‌دانستم،
01:19
but the first decision had been made.
30
79095
1769
ولی اولین تصمیم گرفته شده بود.
01:20
There I was, in what felt like a blink of an eye later,
31
80888
2597
من آنجا بودم، در چیزی که بعدا مثل یک چشم بهم زدن بود،
01:23
about to push my four-man sled with my team
32
83509
2011
درحال هل دادن سورتمه چهار نفره با تیم هستم
01:25
to the chance of Olympic gold, Olympic glory.
33
85544
2116
با فرصت طلای المپیک، شکوه المپیک.
01:28
"Back set! Front set! Ready and --"
34
88226
2344
«عقب زنی, جلو زنی، آماده و....»
01:30
the driver yelled, and off we went.
35
90594
1679
راننده فریاد زد و ما رفتیم.
01:32
We dug as deep as we could,
36
92297
1301
هر چقدر می‌توانستیم حفر کردیم،
01:33
and as the cadence of our steps increased and the sled accelerated,
37
93622
3160
و هر چقدر که اهنگ قدم‌ها بیشتر می‌شد سورتمه هم شتاب می‌گرفت،
01:36
we left everything we had on the track,
38
96806
1858
هر چیزی که داشتیم را در پیست گذاشتیم،
01:38
before leaving the ice and boarding our Night Train sled.
39
98688
2672
قبل از ترک یخ و سوار شدن در سورتمه‌ی شب ما
01:41
And a calm came over me.
40
101384
1592
و آرامشی بر من حاکم شد.
01:43
And once in the sled, as it was picking up speed,
41
103000
2576
و یک بار در سورتمه، همانطور که داشت سرعت می‌گرفت،
01:45
for just another millisecond,
42
105600
1398
برای یک میلی ثانیه‌ی دیگر،
01:47
my mind went back to that day on the couch.
43
107022
2077
ذهنم برگشت به آن روز روی مبلم.
01:49
"How can I train for the bobsled team without getting hurt
44
109123
2730
«چطور می‌توانم بدون آسیب دیدن برای تیم سورتمه تمرین کنم
01:51
over and over again like before?"
45
111877
1579
بارها و بارها مثل قبل؟»
01:53
I looked in the mirror and realized I still wanted to compete.
46
113480
2917
به آینه نگاه کردم و فهمیدم که هنوز می‌خواستم مسابقه دهم.
01:56
I still wanted to succeed.
47
116421
1246
هنوز می‌خواستم موفق شوم.
01:57
But I had to face the reality that my getting hurt
48
117691
2346
ولی باید با واقعیت آسیب دیدنم روبه‌رو می‌شدم
02:00
wasn't to be blamed elsewhere.
49
120061
1443
جای دیگری مقصر نبود.
02:01
I realized that if I had a problem it was up to me to change it,
50
121528
3025
فهمیدم که اگر مشکلی داشتم، به خودم بستگی دارد که تغییرش دهم،
02:04
and that what I had been doing all this time
51
124577
2074
و آن چیزی بود که داشتم تمام مدت انجام می‌دادم
02:06
may not have been best for me.
52
126675
1474
شاید برای من بهترین نبود.
02:08
I had to confront my reality and make a change,
53
128173
2198
باید با واقعیت روبه‌رو می‌شدم و تغییر ایجاد می‌کردم،
02:10
and that was the second decision.
54
130395
1581
و آن دومین تصمیم بود.
تصمیم در ذهن من مبنا بر اینکه دیگر آسیب نبینم لایه‌های زیادی داشت،
02:12
The decision in my mind not to get hurt anymore had many layers,
55
132000
3101
02:15
but it mostly had to do with taking responsibility
56
135125
2368
اما بیشتر مربوط به مسئولیت پذیری بود
02:17
for all the variables in my life.
57
137517
1574
برای همه‌ی بی‌ثباتی‌های زندگی خود.
02:19
If I thought something I would do or something I felt
58
139115
2504
اگر فکر می‌کردم کاری انجام می‌دهم یا چیزی که احساس می‌کنم
02:21
would lead me to injury, then it most certainly would.
59
141643
2682
به من آسیب می‌رساند، پس قطعا این اتفاق می‌افتاد.
02:24
I would have to have a fundamental shift in mindset.
60
144349
2731
باید یک تغییر اساسی در شیوه‌ی فکر کردن خود داشته باشم.
02:27
I learned to let go of the fears I had trained myself to have over the years
61
147104
3655
یاد گرفتم ترس‌هایی که در طول سال‌ها به خودم آموزش داده بودم را رها کنم
02:30
and decided to trust myself and my body
62
150783
1909
و تصمیم گرفتم به خودم و بدنم اعتماد کنم
02:32
to push through situations I had thought insurmountable before.
63
152716
3008
برای عبور از موقعیت‌هایی که قبلا فکر می‌کردم غیر قابل حل هستند.
02:35
What followed those five years of injuries
64
155748
2039
بعد از آن پنج سال مصدومیت چه اتفاقی افتاد
02:37
were nine years of not missing one race I entered
65
157811
2342
نُه سال ازمسابقه‌هایی که وارد شده بودم را از دست ندادم
02:40
for the USA National and Olympic teams.
66
160177
2701
برای تیم‌های ملی و المپیک آمریکا.
02:42
Because I made a decision, then another one,
67
162902
2460
چون تصمیمی گرفته بودم و سپس یکی دیگر،
02:45
and held true to those two decisions,
68
165386
1976
و به آن دو تصمیم پایبند ماندم،
02:47
I found myself back with my team approaching 90 miles per hour.
69
167386
3427
و خود را با تیمم دیدم که به ۹۰ مایل بر ساعت نزدیک می‌شدیم.
02:50
And as we came around the last corners, I could hear the crowd cheering
70
170837
3385
همانطور که به آخرین گوشه‌ها می‌رسیدیم، می‌توانستم صدای تشویق جمعیت را بشنوم
02:54
and the cowbells blaring, and a hard "You!" coming from the masses
71
174246
3116
و صدای زنگوله‌ها و «تو» از جمعیت می‌آید،
02:57
as we passed by at 95 miles an hour.
72
177386
1863
وقتی با سرعت ۹۵ مایل در‌ ساعت از آنجا عبور کردیم.
02:59
But someone wasn't yelling "You!" at us, they were yelling "USA!"
73
179273
3259
ولی بعضی‌ها فریاد نمی‌زدند «تو!»، انها فریاد می‌زدند «امریکا!»
03:02
We were moving so fast, we only heard the first piece of it.
74
182556
2828
ما داشتیم خیلی سریع حرکت می‌کردیم، فقط بخش اول آن را شنیدیم.
03:05
We then came around the last bend,
75
185408
1652
سپس به آخرین پیچ رسیدیم،
03:07
and when we all looked up, the clock simply read "1."
76
187084
2519
و وقتی همه به بالا نگاه کردیم، ساعت، «۱» را می‌خواند.
03:09
We had done it; we were Olympic gold medalists.
77
189627
2286
ما انجامش دادیم؛ دارندگان مدال طلای المپیک بودیم.
03:11
We were the best in the world.
78
191937
1443
ما در دنیا بهترین بودیم.
03:13
My hands went up immediately,
79
193404
1396
دست‌هایم بلافاصله بالا رفت،
03:14
as the moment I had been waiting for my entire life had finally come true.
80
194824
3501
لحظه‌ای که تمام زندگی‌ام منتظرش بودم بالاخره به واقعیت پیوست.
03:18
And as our sled slowly came to a stop
81
198349
1792
و درحالی که سورتمه‌ی ما به آرامی متوقف شد،
03:20
and I looked into the crowd to see my mom, dad,
82
200165
2222
به جمعیت نگاه کردم تا مادر، پدر، خواهر، خانواده و
03:22
sister and family and friends crying for me,
83
202411
2060
دوستانم را ببینم که برایم گریه می‌کردند
03:24
I knew my decisions had been worth the sacrifice, worth the fear.
84
204495
3208
می‌دانستم که تصمیمات من ارزش فداکاری را داشت، ارزش ترس را داشت.
03:27
Two decisions and those five minutes sitting on that couch
85
207727
3255
دو تصمیم و آن پنج دقیقه‌های نشستن روی مبل
شروع به تغییر زندگی من کردند،
03:31
began to change my life,
86
211006
1358
03:32
and sticking to them fulfilled my dreams.
87
212388
2203
و پایبندی به آنها رویاهایم را برآورده کردند.
03:34
It was those decisions and standing by them
88
214615
2024
آن دو تصمیم و پایبندی به آنها بود
03:36
that ultimately gave me the confidence to perform at the Olympic games.
89
216663
3361
که در نهایت به من اعتماد به نفس برای حضور در بازی‌های المپیک داد.
کدام دو تصمیمی را می‌توانید بگیرید و به آنها پایبند باشید
03:40
What two decisions can you make and stick to
90
220048
2571
03:42
that will change your life forever?
91
222643
1949
تا زندگی‌تان را برای همیشه تغییر دهد؟
03:44
I challenge you to look at what you're doing in your life
92
224616
2700
شما را به چالش می‌کشم تا به کاری که در زندگی خود انجام می‌دهید نگاه کنید
03:47
and think of what you dream to do.
93
227340
1974
و به کاری که آرزو دارید انجام دهید فکر کنید.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7