Stingy and Frugal Difference, Meaning, and Pronunciation with Example English Sentences

Hello, everyone. My name is Robin. 

سلام به همه اسم من رابین است.

And in this video, I'm going to talk about  two expressions that describe how people use, 

و در این ویدیو، من قصد دارم در مورد دو عبارتی صحبت کنم که نحوه استفاده

or control money.

یا کنترل پول توسط مردم را توصیف می کند.

One is positive. And one is negative. All right. 

یکی مثبت است. و یکی منفی است. خیلی خوب.

So these two adjectives, the first one,  we're going to talk about, is ‘stingy’. 

بنابراین این دو صفت، اولین صفت که در مورد آن صحبت خواهیم کرد، "خسیس" است.

Okay. Now, let's focus on the pronunciation first. 

باشه. حالا بیایید ابتدا روی تلفظ تمرکز کنیم.

‘stingy’ A lot of my students mistakenly say ‘stingee’. 

"خسیس" بسیاری از دانش آموزان من به اشتباه می گویند "خسیس".

Okay. You got to be very careful. 

باشه. باید خیلی مواظب باشی

It is pronounced ‘stingy’. And what does stingy mean? 

"خسیس" تلفظ می شود. و بخیل یعنی چه؟

Well, someone who is stingy -  they don't like to spend money. 

خوب، کسی که خسیس است - آنها دوست ندارند پول خرج کنند.

They don't like to share money. Okay. 

آنها دوست ندارند پول را به اشتراک بگذارند. باشه.

They are very greedy. They are not generous. 

آنها بسیار حریص هستند. آنها سخاوتمند نیستند.

They are exactly like Scrooge. You may have, you may have heard,  

آنها دقیقا شبیه اسکروج هستند. ممکن است درباره اسکروج

or know about Scrooge. He is a very stingy guy. 

شنیده باشید، شنیده باشید یا بدانید. او یک پسر بسیار خسیس است.

He does not want to share any of his money. All right, so, to help us understand stingy  

او نمی خواهد هیچ یک از پول خود را تقسیم کند. بسیار خوب، بنابراین، برای کمک به درک

a little bit better, let's look  at a few example sentences. 

بهتر خسیس، اجازه دهید به چند جمله مثال نگاه کنیم.

Okay. So the first example for stingy. 

باشه. پس اولین مثال برای خسیس.

He doesn't want to give his  son bus money. He is stingy. 

او نمی خواهد به پسرش پول اتوبوس بدهد. او خسیس است.

Alright, so, yeah, this father doesn't  want to give his son any bus money. 

خوب، پس، بله، این پدر نمی خواهد به پسرش پول اتوبوس بدهد.

Okay. That's a very stingy guy. Let's look at the next example. 

باشه. اون خیلی آدم خسیسیه بیایید به مثال بعدی نگاه کنیم.

I was so thirsty, but my sister  wouldn't buy me water. She's stingy. 

من خیلی تشنه بودم، اما خواهرم برایم آب نمی خرید. او خسیس است.

Okay, again, my sister very bad. I'm so thirsty, but she wouldn't  

باشه بازم خواهرم خیلی بد شده من خیلی تشنه ام، اما او حتی برای من آب نمی

buy me even water. Yeah, she's very stingy. 

خرید. آره خیلی خسیس

Okay. So we just saw some examples of stingy. 

باشه. بنابراین ما فقط چند نمونه از خسیس را دیدیم.

I hope you are not stingy. It's a very negative word to call someone. 

امیدوارم خسیس نباشی این یک کلمه بسیار منفی است که با کسی تماس بگیرید.

But there is a positive word. And that's our next word. 

اما یک کلمه مثبت وجود دارد. و این حرف بعدی ماست.

That word is ‘frugal’. Listen to the pronunciation. 

این کلمه "مقتصدانه" است. به تلفظ گوش کنید.

‘frugal’ Okay, so a person who is frugal,  

"مقتصد" بسیار خوب، بنابراین فردی که صرفه جو است،

they don't like to waste money. All right. 

دوست ندارد پول را هدر دهد. خیلی خوب.

They like to save money or keep their  money and control their money very well. 

آنها دوست دارند پول پس انداز کنند یا پول خود را نگه دارند و پول خود را به خوبی کنترل کنند.

So for example, someone goes to the  market to buy some items or some things. 

به عنوان مثال، شخصی برای خرید اقلام یا چیزهایی به بازار می رود.

They’re probably going to buy the cheaper items. Okay. 

آنها احتمالاً اقلام ارزان تری را می خرند. باشه.

They don't like to waste money on  brand names or expensive items. 

آنها دوست ندارند پول خود را برای نام های تجاری یا اقلام گران قیمت هدر دهند.

Okay. So people who like to spend less money  

باشه. بنابراین افرادی که دوست دارند

for things to save money they are frugal. All right. 

برای صرفه جویی پول کمتری برای چیزهایی خرج کنند، صرفه جو هستند. خیلی خوب.

So let's take a look at a few  examples to understand frugal. 

پس بیایید نگاهی به چند مثال برای درک مقرون به صرفه بیندازیم.

Okay. Let's look at the first example for frugal. 

باشه. بیایید به اولین مثال برای مقتصد نگاه کنیم.

My father usually takes the bus to  work instead of driving. He is frugal. 

پدرم معمولاً به جای رانندگی با اتوبوس سر کار می رود. او مقتصد است.

So, yeah, the father takes  the bus instead of driving,  

بنابراین، بله، پدر به جای رانندگی سوار اتوبوس می شود،

so he's probably saving money on the oil price. 

بنابراین احتمالاً در قیمت نفت پس انداز می کند.

He's a very frugal guy. Let's look at the next example. 

او مرد بسیار مقتصدی است. بیایید به مثال بعدی نگاه کنیم.

My sister always uses coupons when she  buys something at the store. She is frugal. 

خواهرم همیشه وقتی از فروشگاه چیزی می‌خرد از کوپن استفاده می‌کند. او صرفه جو است.

Okay. So she's always using coupons to save money. 

باشه. بنابراین او همیشه از کوپن برای پس انداز پول استفاده می کند.

She's very frugal. Alright. 

او بسیار مقتصد است بسيار خوب.

So those were the examples of frugal. Okay. 

پس اینها مصادیق صرفه جویی بودند. باشه.

So again, ‘stingy’ is negative. So if you say to someone, “Oh you  

پس باز هم «خسیس» منفی است. بنابراین اگر به کسی بگویید: "اوه تو

are stingy.” Okay, it's a very negative thing. That person doesn't want to share their money. 

بخیل هستی." خوب، این یک چیز بسیار منفی است. آن شخص نمی خواهد پول خود را تقسیم کند.

They just want to keep their money. But on the other hand, if you say to  someone,

آنها فقط می خواهند پول خود را حفظ کنند. اما از سوی دیگر، اگر به کسی بگویید:

“Oh, you are quite frugal.”  Okay, that's kind of a compliment. Meaning they are good at controlling  their money and not wasting money. 

"اوه، تو کاملا مقتصدی." خوب، این یک نوع تعریف است. به این معنی که آنها در کنترل پول خود خوب هستند و پول را هدر نمی دهند.

All right. So that's it and see you next time.

خیلی خوب. پس همین است و دفعه بعد می بینمت.