English Conversation Practice (Two Brothers Talking) Improve English Speaking Skills

2,886 views ・ 2025-01-18

Learn English with Tangerine Academy


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

00:01
Ryan do you remember how we used  to fight about everything I mean
0
1360
6640
رایان، یادت می آید که چگونه برای همه چیز دعوا می کردیم، منظورم
00:08
everything oh I remember like the time we  argued over who got the bigger slice of
1
8000
9520
همه چیز است، آه، یادم می آید، مثل زمانی که دعوا می کردیم بر سر اینکه چه کسی تکه بزرگتر
00:17
pizza that wasn't just one time it  was every single time we ordered pizza
2
17520
12440
پیتزا را می گیرد، فقط یک بار نبود، هر دفعه که پیتزا سفارش می دادیم بود
00:31
and you always try to trick me you'd say  this slice looks bigger because of the
3
31560
5960
و شما همیشه سعی می کنید فریبم بده، می گویی که این تکه به دلیل
00:37
crust but it was just your way  of stealing the best piece you
4
37520
10120
پوسته بزرگتر به نظر می رسد، اما این تنها راه تو برای سرقت بهترین قطعه بود،
00:47
liar okay maybe I did that once or twice but  
5
47640
12280
خب، شاید من این کار را یکی دو بار انجام دادم،
01:00
you weren't innocent either you  always took my stuff without
6
60800
5760
شما هم بی گناه نبودید، همیشه وسایلم را بدون
01:06
asking that's because you had the coolest toys  I couldn't help it remember your remote control
7
66560
11200
پرسیدن می گرفتید، به این دلیل است که جالب ترین اسباب بازی ها را داشتید، من نمی توانم از آن جلوگیری کنم،
01:17
car oh don't remind me of course  I remember that toy you broke it
8
77760
12160
ماشین کنترل از راه دور شما را به خاطر بسپارید، اوه به من یادآوری نکنید، البته یادم می آید آن اسباب بازی را که شکستید،
01:31
it wasn't my fault I was just trying to  make it jump over the stairs that's all  
9
91280
9760
آن من نبود. تقصیر من فقط سعی می کردم مجبورش کنم از پله ها بپرم همین
01:41
and it didn't survive the landing  I was so mad at you I remember
10
101040
6680
و از فرود جان سالم به در نبرد. خیلی از دستت عصبانی بودم یادم می آید
01:47
that yeah you didn't talk to me for a whole day  but then mom made us play together like always  
11
107720
12120
که آره یک روز کامل با من صحبت نکردی اما بعد مامان ما را مجبور کرد مثل همیشه با هم بازی کنیم
02:00
and Mom and Dad were so good  at making us get along all the
12
120840
6240
و مامان و بابا خیلی خوب بودند که همیشه ما را با هم کنار بگذارند،
02:07
time do you remember their team  challenges I always remember those
13
127080
10480
آیا چالش های تیمی آنها را به یاد می آوری من همیشه آن
02:17
things of course like when they  made us clean the garage together
14
137560
12280
چیزها را به یاد می آورم، البته مثل وقتی که ما را مجبور کردند با هم گاراژ را تمیز کنیم،
02:31
they said if you fight you vote lose desert
15
151240
6040
می گفتند اگر دعوا کنی تو رای می دهی
02:37
damn and we wanted desert more than  anything so we worked together that was  
16
157280
9880
لعنتی به بیابان باخت و ما بیش از هر چیز بیابان می خواستیم پس با هم کار کردیم که
02:47
a smart of them very smart and honestly those  challenges taught us a lot like how to share
17
167160
12680
بسیار هوشمندانه بود و صادقانه بگویم که این چالش ها چیزهای زیادی به ما آموختند که چگونه به اشتراک بگذاریم
03:01
and cooperate even if we didn't always want
18
181040
4800
و همکاری کنیم حتی اگر همیشه نمی خواستیم
03:05
to true but let's be honest we had a lot of fun to  
19
185840
11600
حقیقت داشته باشیم، اما بیایید باشد راستش ما از دوست داشتن زمان بسیار لذت بردیم،
03:17
like the time oh remember our  bike races in the neighborhood
20
197440
12320
اوه به یاد داشته باشید مسابقات دوچرخه سواری ما در محله،
03:31
oh yeah I remember that I always beat
21
211120
5120
اوه بله، یادم می آید که من همیشه
03:36
you yeah right only because  your bike was faster that's
22
216240
10880
شما را شکست می دادم، بله درست است، فقط به این دلیل که دوچرخه شما سریعتر بود
03:47
it or maybe just maybe I was just better right
23
227120
12600
یا شاید فقط شاید من بهتر بودم درست
04:00
yeah right sure keep telling  yourself that it will work
24
240840
6360
بله درست است. به خودت بگو که
04:07
somehow but seriously despite all the  fighting we had each other's backs all the
25
247200
10160
به نحوی جواب می دهد اما به طور جدی علیرغم تمام دعواهایی که همیشه پشت هم داشتیم،
04:17
time like when that kid in school triy to  bully me I will never forget that moment
26
257360
12360
مثل زمانی که آن بچه در مدرسه سعی کرد به من قلدری کند، من هرگز آن لحظه را فراموش نمی کنم
04:30
I remember that I couldn't let anyone  mess with you even if I teased you at
27
270840
7000
که به یاد دارم که من نمیتونم اجازه بدم کسی باهات قاطی کنه حتی اگه تو
04:37
home exactly and I always looked  up to you even when you annoyed
28
277840
9640
خونه دقیقا اذیتت میکردم و همیشه بهت نگاه میکردم حتی وقتی اذیتم کردی
04:47
me thanks Ryan I guess all those  fights made us stronger right
29
287480
12160
مرسی رایان حدس میزنم همه اون دعواها ما رو قوی تر کرد درسته
05:01
they did and now we can laugh  about it that's something
30
301360
5880
و حالا میتونیم بهش بخندیم این یه چیزیه
05:07
good Ryan do you remember that  time when Mom had to go to the
31
307240
9400
خوب رایان، یادت هست آن زمان را که مامان مجبور شد به
05:16
hospital and dad was working late we  were home alone and you were only six
32
316640
13000
بیمارستان برود و بابا تا دیروقت کار می کرد، ما در خانه تنها بودیم و تو فقط شش سال داشتی
05:31
yeah I remember I was so scared  I kept asking is Mom going to be
33
331280
6040
، آره، یادم می آید خیلی ترسیده بودم، مدام می پرسیدم مامان است؟ خوب می شوی
05:37
okay and I remember you you try  to be so strong Alex you were in
34
337320
10360
و من تو را به یاد می آورم که سعی می کنی آنقدر قوی باشی الکس تو در
05:47
fact well I had to you were crying  and I didn't want you to feel worse
35
347680
11960
واقع خوب بودی من مجبور بودم گریه کنی و نمی خواستم حال تو بدتر شود
06:01
but if I have to be honest I was  just as scared as you were so
36
361400
6200
اما اگر صادقانه بگویم من هم مثل تو می ترسیدم آنقدر
06:07
scared you huged me all night I'll never forget  that it made me feel like everything would be
37
367600
10240
می ترسیدی که تمام شب مرا بزرگ کردی، هرگز فراموش نمی کنم که این باعث شد احساس کنم همه چیز
06:17
okay oh and it was mom came home  a few days later smiling as always
38
377840
11720
درست می شود، اوه و این بود که مادر چند روز بعد به خانه آمد و مثل همیشه لبخند زد،
06:31
that moment taught me how important it  is to take care of each other no matter
39
391000
6760
آن لحظه به من یاد داد که مراقبت از آن چقدر مهم است. مهم نیست
06:37
what you always looked out for me  even when I didn't deserve it thank
40
397760
9640
که شما همیشه مراقب من بودید، حتی وقتی من لیاقتش را نداشتم، متشکرم
06:47
you I think that's what brothers do but like when
41
407400
12120
، فکر می‌کنم این کاری است که برادران انجام می‌دهند، اما مثل زمانی
07:02
like when we had that huge fight over my video
42
422440
4880
که در آن دعوای بزرگی بر سر بازی ویدیویی من داشتیم
07:07
game oh I remember you refused to let me play  so I turned off the console while you were
43
427320
10400
، آه، یادم می‌آید که اجازه ندادید من بازی کنم. بنابراین من کنسول را خاموش کردم در حالی که تو
07:17
winning and I chased you  around the house that was funny
44
437720
11800
برنده بودی و تو را در خانه تعقیب کردم که خنده دار بود،
07:31
yeah but then we started punching  each other that didn't end
45
451080
6400
بله، اما بعد شروع کردیم به مشت زدن به یکدیگر که پایان
07:37
well nope I ended up with a black  eye and you had a scratch on your
46
457480
9880
خوبی نداشت.
07:47
face mom was so mad but then she  made us apologize and shake hands
47
467360
12080
چهره مامان خیلی عصبانی بود اما بعد مجبور شد عذرخواهی کنیم و دست بدهیم
08:01
and after that we just sat there  laughing at how ridiculous we
48
481080
5680
و بعد از آن فقط نشستیم و خندیدیم که چقدر ما مسخره
08:06
were Alex do you remember the storm  that really about one when we were
49
486760
10600
بودیم الکس آیا طوفان را به یاد می آوری که واقعاً در حدود یک وقتی ما
08:17
little what a storm oh yeah the  power went out and it was so dark
50
497360
12080
کوچک بودیم چه طوفانی بود اوه بله برق قطع شد و آنقدر تاریک بود
08:31
I was terrified of the Thunder  I kept hiding under the
51
511080
5360
که از تندر می ترسیدم که مدام زیر
08:36
table I grabbed a flashlight and sat with  you under dirt I told you stories to distract
52
516440
11320
میز پنهان شده بودم، چراغ قوه را گرفتم و با تو زیر خاک نشستم، برایت قصه گفتم تا حواس
08:47
you yeah you made up that silly story  about a superhero who could fight storms
53
527760
11680
ات را پرت کنم، آره خودت ساختی آن داستان احمقانه در مورد یک ابرقهرمان که می توانست با طوفان مبارزه کند،
09:01
you even called him what was  his name let me remember thunder
54
541520
6000
حتی او را صدا زدی که اسمش چیست، بگذار به یاد بیاورم تندر
09:07
boy hey you loved it thunder boy was your favorite
55
547520
9680
پسر هی تو آن را دوست داشتی پسر رعد،
09:17
superhero I did you always knew how to make  me feel safe dad and mom taught us well
56
557200
12160
ابرقهرمان مورد علاقه تو بود.
09:31
yeah Mom and Dad you know Ryan  sometimes I wish we could go back  
57
571680
6200
آره مامان و بابا میدونی رایان گاهی آرزو می کنم کاش می شدیم
09:37
just for a day back to when mom  and dad when they were still with
58
577880
8880
فقط برای یک روز برگردیم به زمانی که مامان و بابا وقتی هنوز با
09:46
us yeah me too they gave us  everything even when times were hard
59
586760
12560
ما بودند، بله من هم آنها همه چیز را به ما دادند حتی زمانی که شرایط سخت بود
10:01
remember how that would always  make us laugh even when we got in
60
601600
5800
به یاد داشته باشید که همیشه چگونه می شد. ما را بخندان حتی وقتی وارد شدیم
10:07
travel he had that way of making  it feel okay he knew how to do it
61
607400
10560
مسافرت او این راه را
10:17
always like when we broke his favorite  coffee mug playing soccer in the living room
62
617960
11360
داشت تا احساس خوبی داشته باشد او
10:31
he just shook his head and said  at least you didn't break each
63
631160
6160
می دانست چگونه این کار را انجام دهد
10:37
other and Mom oh she was the heart of
64
637320
9400
. او قلب
10:46
everything always making sure we were  okay always there for us all the time
65
646720
12520
همه چیز بود همیشه مطمئن می شد که ما خوب هستیم همیشه در کنارمان هستیم
11:01
I'll never forget how she stayed up  all night when I was sick that one
66
661200
5880
هرگز فراموش نمی کنم که او چگونه تمام شب را بیدار ماند وقتی من بیمار بودم و یک
11:07
time she didn't sleep at all just sat  by my bed with a cold towel for my
67
667080
9840
بار او اصلاً نخوابید فقط کنار تخت من نشست. یک حوله سرد برای
11:16
fever and she did the same for me when I broke  my arm she kept saying you're so brave Ryan
68
676920
12320
تب من و او همین کار را برای من انجام داد وقتی دستم شکست و مدام می گفت تو خیلی شجاعی رایان
11:31
they were the best weren't they they  taught us so much about love about sticking
69
691280
6240
آنها بهترین بودند، مگر نه اینکه آنقدر به ما در مورد عشق در مورد چسبیدن
11:37
together yeah they always said no matter  what happens you'll always have each
70
697520
9360
به هم یاد دادند، بله همیشه می گفتند نه مهم نیست هر اتفاقی بیفتد شما همیشه همدیگر را خواهید داشت
11:46
other and they were right Ryan do  you think they'd be proud of us
71
706880
12360
و حق با آنها بود رایان، فکر می کنید آنها به ما افتخار می کنند
12:02
of course look at us
72
722880
4320
البته به ما نگاه کنید
12:07
Alex we've made it this far we've  Stu together just like they want
73
727200
9960
الکس ما تا اینجای کار توانستیم استو را با هم داشته باشیم، درست مثل آنها که می خواهند
12:17
it yeah I think about them  every day and I'm so grateful
74
737160
12000
، بله من هربار به آنها فکر کن روز و من بسیار سپاسگزارم
12:30
grateful for everything they gave  us every love every lesson every
75
750840
6200
برای همه چیزهایی که به ما دادند، هر درسی که هر
12:37
memory me to even the hard times feel  special now because they were there with
76
757040
10160
خاطره ای به من دادند، حتی در روزهای سخت احساس خاصی می کنم، زیرا آنها در کنار
12:47
us you know Ryan I'm glad it was you  who shared this crazy childhood with me
77
767200
11920
ما بودند، می دانی رایان، خوشحالم که تو بودی که این دوران دیوانه وار کودکی را با او به اشتراک گذاشتی. من
13:01
we might have fought a lot but at the  end of the day I wouldn't trade you for
78
781320
5840
ممکن است خیلی دعوا کرده باشیم، اما در پایان روز من شما را با
13:07
anything yeah but not even for the bigor slice of
79
787160
9960
هیچ چیز عوض نمی کنم، بله، اما نه حتی برای یک تکه بزرگ
13:17
pizza okay maybe for that but  it has to be a very big slice
80
797120
12000
پیتزا، خوب شاید برای آن، اما باید خیلی بزرگ باشد. اما
13:31
but honestly I'm just grateful  grateful for them for us for
81
811080
6120
صادقانه بگویم من از آنها به خاطر
13:37
everything me too Ryan we've had a life  full of Ops and downs but through it all  
82
817200
13600
همه چیزهایی که برای ما وجود دارد
13:50
we've had each other and I think Mom and Dad  could be happy knowing that I hope you liked  
83
830800
10280
سپاسگزارم . امیدوارم
14:01
this conversation if you could improve your  English a little more please subscribe to the  
84
841080
5360
این مکالمه را دوست داشته باشید اگر توانستید زبان انگلیسی خود را کمی بهتر کنید لطفاً در
14:06
channel and share this video with a friend  and if you want to support this channel you  
85
846440
5160
کانال عضو شوید و این ویدیو را با یکی از دوستان خود به اشتراک بگذارید و اگر می خواهید از این کانال حمایت کنید
14:11
can join us or click on the super thanks button  thank you very much for your support take care
86
851600
17440
می توانید به ما بپیوندید یا روی دکمه فوق العاده تشکر کلیک کنید بسیار متشکرم برای حمایت شما مراقب باشید
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7