Learn English Vocabulary Daily #17.4 — British English Podcast

Hello, and welcome to The English Like a Native Podcast.

سلام، و به پادکست انگلیسی مانند یک بومی خوش آمدید.

My name is Anna and you're listening to Week 17, Day 4 of Your English

نام من آنا است و شما در حال گوش دادن به Week 17, Day 4 of Your English

Five a Day, a series that aims to increase your active vocabulary by

Five a Day هستید، سریالی که هدف آن افزایش دایره لغات فعال شما با

deep-diving into five pieces every day of the week, from Monday to Friday.

غواصی عمیق در پنج قطعه هر روز هفته، از دوشنبه تا جمعه است.

We start today's list with the noun cliffhanger, cliffhanger.

لیست امروز را با اسم cliffhanger، cliffhanger شروع می کنیم.

Cliffhanger is spelled C L I F F H A N G E R.

Cliffhanger با املای C L I F F H A N G E R.

Cliffhanger.

Cliffhanger.

A cliffhanger is a story or a situation that is exciting because its ending or

Cliffhanger یک داستان یا موقعیتی است که هیجان انگیز است زیرا پایان یا

result is uncertain until it happens.

نتیجه آن تا زمانی که اتفاق نیفتد نامشخص است.

Like someone literally hanging off the side of a cliff and you do not know if

مانند کسی که به معنای واقعی کلمه از کنار یک صخره آویزان شده است و شما نمی دانید که آیا

they are going to be rescued, if they're going to be able to climb up to safety,

او قرار است نجات پیدا کند، آیا او می تواند تا جایی امن بالا برود

or if they will fall to their doom.

یا به فنا می افتد.

Often, a series will employ a cliffhanger at the end so that you

اغلب، یک سریال در پایان از یک cliffhanger استفاده می کند تا شما

have to watch the next episode.

مجبور شوید قسمت بعدی را تماشا کنید.

If the cliffhanger is particularly powerful, then, for me, it will make

اگر cliffhanger به ویژه قدرتمند باشد، پس برای من، باعث می‌شود که

me want to start to watch at least a few minutes of the next episode, so I

بخواهم حداقل چند دقیقه از قسمت بعدی را تماشا کنم، بنابراین

can see how a situation is resolved.

می‌توانم ببینم چگونه یک موقعیت حل می‌شود.

And then I get sucked in and end up watching the entire episode

و سپس من درگیر می شوم و در نهایت تمام قسمت را تماشا می کنم

and staying awake far too late.

و خیلی دیر بیدار می مانم.

Let's have another example sentence,

بیایید یک جمله مثال دیگر داشته باشیم،

"Both politicians are so close in votes, it looks as if the election

"هر دو سیاستمدار از نظر آرا آنقدر به هم نزدیک هستند، به نظر می رسد که انتخابات

is going to be a cliffhanger.

قرار است یک پرتگاه باشد. آیا

Can we wait until all the votes have been counted?

می توانیم صبر کنیم تا همه آرا شمارش شود؟

I can't wait to find out!"

من نمی توانم صبر کنم تا بفهمم!"

I don't think people really get that excited about

من فکر نمی کنم مردم واقعاً در مورد انتخابات هیجان زده شوند

elections, but you never know.

، اما هرگز نمی دانید.

Alright, next on our list is a word I just mentioned.

بسیار خوب، کلمه بعدی در لیست ما کلمه ای است که من به آن اشاره کردم.

The noun, election, election.

اسم، انتخابات، انتخاب.

We spell this E L E C T I O N, election, election.

ما این را املای E L E C T I O N، انتخابات، انتخابات.

An election is a time when people vote in order to choose someone

انتخابات زمانی است که مردم رای می دهند تا فردی را

for a political or official job.

برای یک شغل سیاسی یا رسمی انتخاب کنند. در

Here's an example,

اینجا یک مثال وجود دارد،

"Marco is definitely the leading candidate in the election so far,

"مارکو قطعاً نامزد پیشتاز در انتخابات تاکنون بوده است،

it's going to be hard to beat him."

شکست دادن او کار سختی خواهد بود."

Next on our list is a phrasal verb and it is stand down, stand down.

بعدی در لیست ما یک فعل عبارتی است و stand down، stand down است.

We spell this stand, S T A N D.

ما این پایه را املا می کنیم، S T A N D.

Down, D O W N.

Down، D O W N.

Stand down.

Stand down.

Because we have D at the end of stand and D at the beginning of down, those two Ds

از آنجایی که D را در انتهای ایستاده و D را در ابتدای پایین داریم، آن دو D که

sitting next to each other become one.

در کنار هم نشسته اند یکی می شوند.

Stand down.

بایستید

Stand down.

بایستید

To stand down is to leave your official job or position.

کناره گیری به معنای ترک شغل یا موقعیت رسمی است.

So, for example, if I were to leave the brand, the company that is English Like

بنابراین، به عنوان مثال، اگر من برند را ترک کنم، شرکتی که انگلیسی مانند

a Native, then I would be standing down.

یک بومی است، در این صورت کنار می‌روم.

Especially if I were to hand over the reins, which is another phrase,

مخصوصاً اگر بخواهم افسار را بسپارم که عبارت دیگری است به

meaning to give the power and the responsibility to somebody else.

معنای سپردن قدرت و مسئولیت به دیگری.

So, if I were to hand over the reins to someone else,

بنابراین، اگر بخواهم افسار را به دیگری بسپارم، در

then I would be standing down.

آن صورت می ایستم. در

Here's another example,

اینجا یک مثال دیگر وجود دارد،

"After ten years in office, the minister decided to stand

"پس از ده سال، وزیر تصمیم گرفت

down for personal reasons."

به دلایل شخصی استعفا دهد."

I don't know why I do a silly voice for these sometimes.

نمی دانم چرا گاهی برای اینها صدای احمقانه می کنم.

Anyway, let's move on.

به هر حال بریم جلو.

The next word is an adjective.

کلمه بعدی یک صفت است.

And sometimes this is shortened to PC.

و گاهی اوقات این به PC کوتاه می شود.

But the phrase is political correctness, political correctness.

اما عبارت صحت سیاسی است ، صحت سیاسی.

This is often, like I said, shortened to PC.

اغلب، همانطور که گفتم، این به PC کوتاه می شود.

Political correctness.

صحت سیاسی

We spell this, political, P O L I T I C A L, political.

ما این را، سیاسی، P O L I T I C A L، سیاسی می نویسیم.

Correctness, C O R R E C T N E S S, correctness.

درستی، C O R R E C T N E S S، درستی.

Political correctness.

صحت سیاسی

Now, what you'll notice is that T that comes in the middle of correcTness is

حالا، چیزی که متوجه می‌شوید این است که وقتی کل کلمه درستی، درستی را می‌گویید، T که در وسط صحت می‌آید،

not really pronounced when you say the whole word correctness, correctness.

واقعا تلفظ نمی‌شود .

If you look in the dictionary, you'll also see the T is written

اگر به فرهنگ لغت نگاه کنید، می بینید که T

in the phonetic transcription, but then when you listen to the samples,

در رونویسی آوایی نوشته شده است، اما پس از گوش دادن به نمونه ها،

they don't pronounce it either.

آنها هم آن را تلفظ نمی کنند.

It's quite difficult to pronounce a T straight after a K.

تلفظ T بلافاصله بعد از K.

Correctness.

Correctness بسیار دشوار است.

Correctness.

صحت.

Correctness.

صحت.

It's too much.

خیلی زیاد است.

So, don't worry about that T.

بنابراین، نگران آن T.

Correctness.

Correctness نباشید.

Correctness.

صحت. ما

There we go.

میرویم آنجا.

Political correctness.

صحت سیاسی

What does this actually mean?

در حقیقت معنی این چیست؟

So, political correctness, or being PC, is the principle of avoiding language or

بنابراین، صحت سیاسی یا PC بودن، اصل پرهیز از زبان یا

behaviour that may be offensive to others.

رفتاری است که ممکن است برای دیگران توهین آمیز باشد.

So, you're trying to avoid offending people or a group of people, you know,

بنابراین، شما سعی می‌کنید از توهین به افراد یا گروهی از افراد اجتناب کنید، می‌دانید،

these are around sensitive subjects, usually like gender or race or disability.

اینها در مورد موضوعات حساس هستند، معمولاً مانند جنسیت، نژاد یا ناتوانی.

So, you might say a word that suddenly in popular culture has

بنابراین، ممکن است کلمه ای بگویید که ناگهان در فرهنگ عامه

become deemed as a very negative word or having negative connotations

به عنوان یک کلمه بسیار منفی یا دارای مفاهیم منفی

towards a certain group of people.

نسبت به گروه خاصی از مردم تلقی شده است.

And so if you say the wrong word, maybe you do not realise that it

و بنابراین اگر کلمه اشتباهی را بگویید، شاید متوجه نشوید که

is now deemed offensive, then that would not be politically correct.

اکنون توهین آمیز تلقی می شود، از نظر سیاسی صحیح نخواهد بود.

Okay.

Actors and celebrities all have to be aware of political correctness.

باشه.

بازیگران و افراد مشهور همه باید از صحت سیاسی آگاه باشند.

They have to follow it, be very careful.

آنها باید آن را رعایت کنند، بسیار مراقب باشند. در

Here's an example sentence,

اینجا یک جمله مثال است،

"For reasons of political correctness, we have been asked

"به دلایل صحت سیاسی، از ما خواسته شده است

to withdraw our advertisement."

که تبلیغات خود را پس بگیریم."

OK, moving on to the last word for today.

خوب، به آخرین کلمه برای امروز بروید.

This is a verb and it is nominate, nominate.

این یک فعل است و نامزد، نامزد است.

We spell this N O M I N A T E.

ما این را N O M I N A T E. نامزد می کنیم

Nominate.

.

To nominate is to officially suggest someone for a position, or a job,

نامزد کردن به معنای پیشنهاد رسمی کسی برای یک موقعیت، شغل،

or an election, or an honour.

یا انتخابات یا افتخار است.

So, if I were the Queen,

بنابراین، اگر من جای ملکه بودم،

"Oh, hello, assistant, could you possibly draw up a list of nominees, people who you

"اوه، سلام دستیار، ممکن است فهرستی از نامزدها، افرادی که

would nominate for the awards this year?"

امسال برای جوایز نامزد می کردید، تهیه کنید؟"

"Yes, ma'am, of course.

بله، خانم، البته،

I nominate these people."

من این افراد را نامزد می کنم.

"Oh, thank you so much."

"آه، از شما بسیار متشکرم."

And that was a terrible impression of the Queen.

و این برداشت وحشتناکی از ملکه بود.

I do apologise.

من عذرخواهی میکنم

I hope that I didn't overstep the mark.

امیدوارم از حد مجاز گذر نکرده باشم.

Was I considering political correctness at that point?

آیا در آن مقطع به صحت سیاسی فکر می کردم؟

Possibly not.

احتمالا نه.

Here's an example sentence for nominate,

در اینجا یک جمله مثال برای نامزدی وجود دارد،

"Would you like to nominate anyone for director?

"آیا دوست دارید کسی را برای کارگردانی نامزد کنید؟

I was thinking Sara as she's really shown her worth over these past few months."

من به سارا فکر می کردم که او واقعاً ارزش خود را در این چند ماه گذشته نشان داده است."

Okay, that's our five for today.

خوب، این پنج تای امروز ماست.

So let's recap what we covered.

پس بیایید آنچه را که پوشش دادیم را مرور کنیم.

We started with the noun cliffhanger, cliffhanger, which is the story

ما با اسم cliffhanger شروع کردیم، cliffhanger، که داستان

or situation, usually at the end, that's so exciting, you really

یا موقعیت است، معمولاً در پایان، بسیار هیجان‌انگیز است، واقعاً

need to know what happens next, but the result is left hanging.

باید بدانید که بعداً چه اتفاقی می‌افتد، اما نتیجه معطل مانده است.

It's uncertain.

نامشخص است.

We never know until next time what's going to happen.

ما هرگز نمی دانیم تا دفعه بعد چه اتفاقی قرار است بیفتد.

Then we had another noun, election, election, which is the time in which

سپس اسم دیگری داشتیم، انتخابات، انتخابات، یعنی زمانی که

people vote to choose someone for a certain official position or job.

مردم رای می‌دهند تا فردی را برای یک پست رسمی یا شغل خاص انتخاب کنند.

Then we have the phrasal verb stand down, where someone leaves

سپس فعل عبارتی stand down را داریم که در آن شخصی

their official job or position.

شغل یا موقعیت رسمی خود را ترک می کند.

We had the adjective political correctness, the principle of

ما صفت صحت سیاسی را داشتیم ، اصل

avoiding language or behaviour that may offend someone.

پرهیز از زبان یا رفتاری که ممکن است کسی را آزار دهد.

Then we have the verb nominate, nominate, which is to officially suggest

سپس فعل nominate, nominate را داریم که به معنای پیشنهاد رسمی به

someone for a job, position or honour.

کسی برای شغل، موقعیت یا افتخار است.

Let's now do this for pronunciation purposes.

حالا بیایید این کار را برای اهداف تلفظ انجام دهیم.

If you can, please repeat after me.

اگه میشه لطفا بعد از من تکرار کن

Cliffhanger.

کلیف هنجر.

Cliffhanger.

کلیف هنجر.

Election.

انتخابات.

Election.

انتخابات.

Stand down.

بایستید

Stand down.

بایستید

Political correctness.

صحت سیاسی

Political correctness.

صحت سیاسی

Nominate.

نامزد کردن.

Nominate.

نامزد کردن.

Fantastic.

خارق العاده.

Now, I want to officially suggest someone for a job.

حالا میخوام رسما یه نفر رو برای کار پیشنهاد بدم.

What verb could I use for the action that I'm taking here?

برای عملی که اینجا انجام می دهم از چه فعل می توانم استفاده کنم ؟

Nominate.

Of course.

نامزد کردن.

البته.

I want to nominate someone for a job.

من می خواهم کسی را برای کار معرفی کنم.

Now, I'm watching Game of Thrones and it ends with one of the main

الان دارم بازی تاج و تخت رو میبینم و با خطر مرگبار یکی از شخصیت های اصلی تموم میشه

characters being faced with mortal danger and I don't know what's going

و نمیدونم قراره چی بشه

to happen and the episode has ended.

و قسمت تموم شده.

That was a real...

این یک صخره واقعی بود

cliffhanger.

.

Cliffhanger.

کلیف هنجر.

And tomorrow I'm going to vote because it's the time to vote in a new

و فردا می خواهم رای بدهم زیرا زمان رای دادن به یک

councillor for my borough where I live.

شورای جدید برای منطقه ای که در آن زندگی می کنم فرا رسیده است. به

We need a new councillor to represent our borough.

یک مشاور جدید برای نمایندگی شهرداری نیازمندیم. به

What do we call this time of voting?

این زمان رای گیری چه می گوییم؟

An election.

انتخابات.

Election.

انتخابات.

Very good.

خیلی خوب.

What phrasal verb am I going to use to describe what the previous councillor did?

قرار است از چه فعل عبارتی برای توصیف کاری که مشاور قبلی انجام داد استفاده کنم؟

Because they left their official position.

چون مقام رسمی خود را ترک کردند. از

What phrasal verb can I use to describe this?

چه فعل عبارتی می توانم برای توصیف این موضوع استفاده کنم؟

Stand down.

بایستید

They stood down from their position.

از موضع خود ایستادند.

They walked away from their responsibility.

آنها از مسئولیت خود دور شدند.

And if I want to describe the principle of avoiding offensive language or

و اگر بخواهم اصل پرهیز از زبان یا رفتار توهین آمیز را شرح دهم، از

behaviour, what adjective could I use?

چه صفتی می توانم استفاده کنم؟

Political correctness.

صحت سیاسی

Political correctness.

صحت سیاسی

Very good.

خیلی خوب.

OK, let's bring everything together in a little story.

خوب، بیایید همه چیز را در یک داستان کوچک گرد هم بیاوریم.

This election really is a cliffhanger.

این انتخابات واقعاً یک پرتگاه است.

On the one side, we have Martin, a 25-year-old graduate hoping to

از یک طرف، ما مارتین، یک فارغ التحصیل 25 ساله را داریم که امیدوار است

make it big in the political world.

در دنیای سیاسی موفق شود.

On the other, we have Natasha, a 45-year-old mum of three who has

از سوی دیگر، ما ناتاشا، مادر 3 فرزند 45 ساله ای را داریم که

spent her whole life in politics and now has to fight to keep her job

تمام زندگی خود را در سیاست گذرانده است و اکنون باید برای حفظ شغل خود به

as Minister of State for Housing.

عنوان وزیر مسکن بجنگد.

She has no intention of resigning and leaving her seat to a 'young wannabe'.

او هیچ قصدی برای استعفا و واگذاری صندلی خود به یک "جوان بدخواه" ندارد. هیچ

There is no way she's going to stand down after all these years,

راهی وجود ندارد که او بعد از این همه سال کنار بکشد،

she still has so much to give.

او هنوز چیزهای زیادی برای دادن دارد.

With just two weeks to go until the election, both candidates are fighting for

تنها دو هفته تا انتخابات باقی مانده است، هر دو نامزد برای

the hearts and votes of the local people.

قلب و آرای مردم محلی می جنگند. مارتین

With his fresh perspective and commitment to inclusion, Martin is ready to take

با چشم‌انداز تازه و تعهد خود به فراگیری، آماده است تا

on the challenges of the neighbourhood.

چالش‌های محله را بپذیرد.

He recognises the importance of effective communication and, in his short time

او اهمیت ارتباطات مؤثر را می‌شناسد و در مدت کوتاهی که

in politics since graduating, has worked tirelessly to bridge the gap

پس از فارغ‌التحصیلی در سیاست حضور داشته، تلاش خستگی‌ناپذیری برای پر کردن شکاف

between different cultures, even if his frequent political correctness

بین فرهنگ‌های مختلف کرده است، حتی اگر صحت سیاسی مکرر او

has not always gone down well.

همیشه خوب نبوده است.

Natasha, on the other hand, wants things to stay the way they are.

از طرف دیگر، ناتاشا دوست دارد همه چیز همانطور که هست باقی بماند.

She doesn't believe that much change is needed, people simply need to understand

او معتقد نیست که تغییرات زیادی لازم است، مردم فقط باید بدانند

how the current regulations work and how they can use them to their advantage.

که مقررات فعلی چگونه کار می کند و چگونه می توانند از آنها به نفع خود استفاده کنند. ناتاشا

As a long-time member of the community and a well-respected politician, Natasha

به عنوان یک عضو قدیمی جامعه و یک سیاستمدار مورد احترام، در ابتدای رقابت

had a good chance of being re-elected at the beginning of the race, but now

شانس زیادی برای انتخاب مجدد داشت ، اما اکنون به

it seems people want real change and her nomination is anything but guaranteed.

نظر می رسد که مردم خواهان تغییر واقعی هستند و نامزدی او چیزی جز تضمین شده است.

Who will the local people nominate?

مردم محلی چه کسانی را نامزد خواهند کرد؟

May the best man or woman win!

باشد که بهترین مرد یا زن برنده شود!

And that wraps up today's episode.

و این قسمت امروز را به پایان می رساند.

I do hope you enjoyed it.

امیدوارم از آن لذت برده باشید

Until next time, take very good care and goodbye.

تا دفعه بعد خیلی خوب مواظب باش و خداحافظ.