Learn English Vocabulary Daily #13.1 - British English Podcast

5,511 views ・ 2024-02-05

English Like A Native


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Hello and welcome to The English Like a Native Podcast.
0
575
3920
سلام و به پادکست The English Like a Native خوش آمدید.
00:04
My name is Anna and you're listening to Week 13, Day 1 of Your English Five a Day.
1
4795
7920
اسم من آنا است و شما در حال گوش دادن به Week 13, Day 1 English Five a Day هستید.
00:13
This is a series that aims to increase your active vocabulary by deep
2
13205
5210
این مجموعه ای است که هدف آن افزایش دایره لغات فعال شما با
00:18
diving into five pieces every day of the week, from Monday to Friday.
3
18415
4770
غواصی عمیق به پنج قسمت در هر روز هفته، از دوشنبه تا جمعه است.
00:24
Today, we're going to start with a noun that I'm sure you already know, but
4
24690
4330
امروز قصد داریم با اسمی شروع کنیم که مطمئنم از قبل می‌شناسید، اما
00:29
really think about pronunciation here.
5
29020
2200
در اینجا واقعاً به تلفظ آن فکر کنید.
00:31
We have the word fear, fear.
6
31240
3140
ما کلمه ترس، ترس را داریم.
00:35
We often talk about having a fear of something, a fear of.
7
35470
5210
ما اغلب در مورد ترس از چیزی، ترس از چیزی صحبت می کنیم.
00:40
Now fear is spelled F E A R, and we have this lovely diphthong sound, /ɪə/, /ɪə/.
8
40990
6480
حالا ترس با F E A R نوشته می شود و ما این صدای دوفتونگی دوست داشتنی، /ɪə/، /ɪə/ را داریم.
00:47
Fear.
9
47605
1950
ترس.
00:50
So, if you're not familiar with this word, fear describes an unpleasant emotion or
10
50495
5230
بنابراین، اگر با این کلمه آشنا نیستید، ترس یک احساس یا فکر ناخوشایند را توصیف می کند
00:55
thought that you have when you're afraid, when you're frightened or worried that
11
55725
5940
که هنگام ترس، زمانی که می ترسید یا نگران هستید که
01:01
something dangerous is happening or about to happen or something painful.
12
61665
4630
اتفاق خطرناکی در حال رخ دادن است یا در شرف وقوع است یا چیزی دردناک است.
01:06
For example, people have a fear of needles.
13
66705
3430
مثلاً مردم از سوزن می ترسند.
01:10
They're scared to have an injection because they think it will hurt.
14
70785
5735
آنها از تزریق می ترسند زیرا فکر می کنند به دردشان می خورد.
01:16
So, they have this worry, this fear of pain, when it comes to needles.
15
76620
6255
بنابراین، وقتی نوبت به سوزن می‌شود، این نگرانی، این ترس از درد را دارند.
01:23
I used to have a fear of needles.
16
83045
1720
من قبلا از سوزن می ترسیدم.
01:25
I also had an irrational fear, which I have spoken about once or twice before,
17
85365
4870
من یک ترس غیرمنطقی هم داشتم که قبلا یکی دو بار در مورد آن صحبت کرده ام،
01:30
but if you haven't heard about this, I used to have an irrational fear, which
18
90235
4720
اما اگر در این مورد نشنیده اید، قبلاً یک ترس غیرمنطقی داشتم،
01:34
is a fear that doesn't really make sense.
19
94955
2070
ترسی که واقعاً منطقی نیست.
01:37
I have an irrational fear of of wet tea bags.
20
97315
4025
من یک ترس غیرمنطقی از چای کیسه ای خیس دارم.
01:42
Which is a little bit crazy.
21
102440
1810
که کمی دیوانه کننده است.
01:44
But it all stemmed from this disgusting dream that I had.
22
104480
4200
اما همه اینها از رویای نفرت انگیزی که من دیدم ناشی شد.
01:50
And I, I'm doubting, hesitating now if I should even share this with you,
23
110020
4840
و من، شک دارم، اکنون تردید دارم که آیا این را با شما در میان بگذارم،
01:54
because you might be eating breakfast.
24
114860
1920
زیرا ممکن است شما صبحانه می خورید.
01:57
Anyway it was a dream that just made me feel quite disgusted
25
117150
3295
به هر حال این یک رویا بود که به خاطر کیسه های چای خیس باعث شد من کاملاً احساس انزجار کنم
02:01
because of wet tea bags.
26
121365
1880
.
02:03
So, when I saw wet tea bags after this dream, I had this physical
27
123255
5290
بنابراین، وقتی بعد از این خواب کیسه‌های چای خیس را دیدم، این واکنش فیزیکی را داشتم
02:08
reaction of feeling quite sick and nauseous and I couldn't.
28
128545
4620
که احساس بیماری و حالت تهوع داشتم و نمی‌توانستم.
02:13
My mouth would start watering and everything.
29
133970
1660
دهنم شروع به آب انداختن می کرد و همه چیز.
02:15
I couldn't look at or touch wet tea bags.
30
135850
3820
نمی توانستم به چای کیسه ای خیس نگاه کنم یا لمس کنم.
02:20
I'm over it now.
31
140200
1060
الان دیگه تمومش کردم
02:21
I'm past it now.
32
141660
1010
الان ازش گذشته
02:22
I've dealt with it.
33
142670
960
من با آن برخورد کرده ام.
02:24
But for a while it was, it was problematic because, you know, I'm
34
144000
3740
اما برای مدتی مشکل ساز بود، زیرا، می دانید، من
02:27
British and I drink lots of tea.
35
147740
1780
بریتانیایی هستم و مقدار زیادی چای می نوشم.
02:30
So, anyway, do you have any fears?
36
150180
2960
بنابراین، به هر حال، آیا ترسی دارید؟
02:33
Irrational or rational fears?
37
153210
2470
ترس های غیر منطقی یا منطقی؟
02:36
Here's an example sentence.
38
156170
1520
در اینجا یک جمله مثال است.
02:38
"I have always had a fear of snakes, though I did once have a huge
39
158970
5100
"من همیشه از مارها می ترسیدم، اگرچه یک بار یک
02:44
Boa Constrictor around my neck.
40
164100
1850
بوآ کنستریکتور بزرگ در گردنم داشتم.
02:46
Oh, my heart was racing!"
41
166030
1650
اوه، قلبم تند تند می زد!"
02:48
Okay, so next on our list is an adjective and it is afraid,
42
168560
5330
خوب، پس صفت بعدی در لیست ما است و ترس،
02:54
afraid, to be afraid of something.
43
174350
2920
ترس، ترس از چیزی است.
02:57
So, this is spelled A F R A I D, afraid, afraid.
44
177500
6620
بنابراین، این را A F R A I D، ترس، ترس نوشته شده است.
03:04
I am afraid.
45
184150
1610
میترسم.
03:06
So, this is a feeling of fear.
46
186820
2400
بنابراین، این یک احساس ترس است.
03:09
So, there's that feeling of being worried or frightened, and you're
47
189940
4110
بنابراین، این احساس نگرانی یا ترس وجود دارد، و شما
03:14
worried or frightened about a possible bad thing happening.
48
194060
5050
نگران یا ترسیده اید که ممکن است یک اتفاق بد رخ دهد.
03:20
I am afraid of losing my children when I go out in a busy crowd, especially
49
200190
7750
وقتی در یک جمعیت شلوغ بیرون می روم می ترسم بچه هایم را از دست بدهم، به خصوص
03:27
if I'm in a city like London.
50
207940
1720
اگر در شهری مثل لندن باشم.
03:30
I get very nervous.
51
210130
1390
خیلی عصبی میشم می
03:31
I am afraid that I might lose my child and not be able to find my
52
211550
3840
ترسم فرزندم را از دست بدهم و نتوانم فرزندم را پیدا کنم
03:35
child, and that would be horrendous.
53
215390
2470
و این وحشتناک است.
03:38
So, I have a fear of losing my children.
54
218065
3310
بنابراین، ترس از دست دادن فرزندانم را دارم.
03:41
When I'm out in a crowd, I feel afraid.
55
221395
3480
وقتی بیرون از جمعیت هستم، احساس ترس می کنم.
03:45
I have this ongoing worry, and if I turn around and for a second I
56
225625
3980
من این نگرانی مداوم را دارم و اگر برای لحظه ای برگردم و
03:49
can't see my child, I really start to feel this growing fear inside me.
57
229655
7030
نتوانم فرزندم را ببینم، واقعاً شروع به احساس این ترس فزاینده در درون خود می کنم.
03:56
I become very afraid.
58
236685
1920
من خیلی می ترسم
03:59
So, I feel that fear.
59
239495
1920
بنابراین، من این ترس را احساس می کنم.
04:02
Here's an example sentence.
60
242755
1600
در اینجا یک جمله مثال است.
04:04
"You should never be afraid to speak the truth, honesty is always the best policy."
61
244895
5700
"هرگز نباید از گفتن حقیقت بترسید، صداقت همیشه بهترین سیاست است."
04:11
And that is really a very good example sentence.
62
251495
3060
و این واقعاً یک جمله مثال بسیار خوب است.
04:14
Honesty is the best policy, but there are times when you feel
63
254825
3260
صداقت بهترین سیاست است، اما مواقعی وجود دارد که از
04:18
afraid to tell someone the truth.
64
258465
2700
گفتن حقیقت به کسی می ترسی. به
04:21
I remember I drove my partner's car off the driveway and we had some builders
65
261225
6773
یاد دارم که ماشین شریکم را از خیابان خارج کردم و در آن زمان چند سازنده داشتیم که
04:28
at the time doing some work on the garden, helping to build the studio
66
268778
4550
کارهایی را روی باغ انجام می‌دادند و به ساخت استودیو کمک می‌کردند
04:33
and they left a huge bag of gravel.
67
273928
3190
و یک کیسه سنگ‌ریزه بزرگ باقی گذاشتند.
04:37
It was a huge bag.
68
277118
1250
کیف بزرگی بود.
04:38
It was like, you know, up to my waist.
69
278368
2020
انگار تا کمر من بود.
04:40
It was very high and wide.
70
280388
1580
خیلی بلند و پهن بود.
04:42
And it was right on the edge of the driveway, as I was backing out the car,
71
282618
5275
و درست در لبه راهرو بود ، وقتی ماشین را عقب می‌کشیدم،
04:47
it was right there, kind of in the way.
72
287893
2040
درست همانجا بود، به نوعی سر راه.
04:50
I didn't have much room to manoeuvre, so, I tried my best, but I couldn't really
73
290293
6950
من فضای زیادی برای مانور نداشتم، بنابراین، تمام تلاشم را کردم ، اما
04:57
see the bag because of where it was positioned, so, I was kind of guessing,
74
297243
4070
به دلیل جایی که کیسه قرار داشت نمی‌توانستم آن را ببینم، بنابراین، به نوعی حدس می‌زدم،
05:02
and I misjudged it, and I scraped the side of the car along the side of this
75
302753
6035
و آن را اشتباه قضاوت کردم، و کیف را خراش دادم. کنار ماشین در کنار این
05:08
bag, and because it had gravel in it, gravel is, is like lots of little stones,
76
308788
5770
کیسه و چون شن در آن بود، شن مانند سنگ های کوچک زیاد است، به
05:15
it scratched the paintwork so badly.
77
315278
3330
شدت روی رنگ خراشیده است.
05:18
Like hundreds of tiny little scratches.
78
318648
2370
مثل صدها خراش کوچک.
05:21
It was just such a mess.
79
321028
2020
فقط همین افتضاح بود
05:23
And when I got out and saw it, I just panicked.
80
323768
2650
و وقتی بیرون آمدم و آن را دیدم، وحشت کردم.
05:26
And I thought,
81
326518
180
05:26
"Oh my goodness me, what am I going to do?"
82
326698
2120
و من فکر کردم:
"خدای من، من می خواهم چه کار کنم؟"
05:28
I felt afraid.
83
328848
1440
احساس ترس کردم. می
05:30
I was afraid to tell my partner.
84
330908
1730
ترسیدم به همسرم بگویم. می
05:32
I knew I had to, but I was afraid about how he would react.
85
332778
5560
دانستم که باید انجام دهم، اما می ترسیدم که او چه واکنشی نشان دهد.
05:39
So, let's carry on with our next one.
86
339728
3720
بنابراین، بیایید به مورد بعدی خود ادامه دهیم.
05:43
This is another noun and it is phobia, phobia.
87
343448
4720
این یک اسم دیگر است و فوبیا، فوبیا است.
05:48
Now we spell this P H O B I A.
88
348588
4150
حالا ما این P H O B I A.
05:53
Phobia.
89
353348
760
Phobia را می نویسیم.
05:54
Often PH represents an F sound.
90
354368
3870
اغلب PH یک صدای F را نشان می دهد.
05:59
So, a phobia, this is like a type of anxiety.
91
359208
5720
بنابراین، یک فوبیا، این مانند یک نوع اضطراب است. هر
06:06
A phobia is much more of a big issue though.
92
366028
3490
چند فوبیا یک مسئله بزرگتر است.
06:09
I might feel fear when I'm in a dangerous situation, but if I have a
93
369568
3720
ممکن است وقتی در موقعیت خطرناکی قرار می‌گیرم احساس ترس کنم، اما اگر فوبیا داشته باشم
06:13
phobia, then I'm extremely fearful.
94
373298
4360
، به شدت می‌ترسم.
06:17
I'm very afraid about something in particular.
95
377658
4120
من از چیز خاصی خیلی می ترسم.
06:23
So, I might have a phobia of spiders, and that's usually referred to
96
383413
5970
بنابراین، من ممکن است فوبیا از عنکبوت ها داشته باشم، و معمولاً به آن
06:29
as arachnophobia, arachnophobia.
97
389473
2770
عنکبوت هراسی، عنکبوت هراسی می گویند.
06:32
So, 'phobia' is the fear of, and 'arachna' represents spider, or arachnids.
98
392683
6587
بنابراین، "فوبیا" ترس از آن است، و "آراچنا" نشان دهنده عنکبوت یا عنکبوت است.
06:39
So, a phobia is a fear of something.
99
399333
2610
بنابراین، فوبیا ترس از چیزی است.
06:42
Some people have a phobia of going outside.
100
402073
2400
برخی افراد فوبیا از بیرون رفتن دارند.
06:44
Some people have a phobia of large crowds of people.
101
404533
4890
برخی از مردم فوبیا از جمعیت زیادی دارند.
06:49
Some people have a phobia of being left alone.
102
409643
2560
برخی افراد فوبیا از تنها ماندن دارند.
06:53
I had that irrational fear.
103
413023
2040
من اون ترس غیر منطقی رو داشتم
06:55
I had a phobia of wet tea bags.
104
415183
2830
من فوبیا از چای کیسه ای خیس داشتم.
06:58
What else do people, oh, a phobia of heights, a fear of
105
418043
2930
مردم چه کار دیگری می کنند، اوه، فوبیا از ارتفاع، ترس از
07:00
heights is a very common one.
106
420973
1450
ارتفاع بسیار رایج است.
07:03
So, it tends to be quite debilitating, a phobia.
107
423393
4450
بنابراین، کاملاً ناتوان کننده است، یک فوبیا.
07:07
It's a quite an extreme anxiety.
108
427843
2670
این یک اضطراب کاملاً شدید است.
07:11
Okay.
109
431973
530
باشه.
07:13
Here's an example sentence.
110
433083
1530
در اینجا یک جمله مثال است.
07:15
"Adrian refused to have the vaccination because he has a phobia of needles."
111
435513
5600
آدریان از تزریق واکسن امتناع کرد زیرا فوبیا از سوزن دارد.
07:22
Okay.
112
442303
600
07:22
Moving on, we have an adverb and it is cautiously.
113
442903
4770
باشه.
در ادامه، یک قید داریم و آن با احتیاط است.
07:28
Cautiously.
114
448303
1260
بااحتیاط، محتاطانه.
07:29
We spell this C A U T I O U S L Y.
115
449983
5970
ما این را می نویسیم C A U T I O U S L Y.
07:35
Cautiously.
116
455953
2060
با احتیاط.
07:38
Cautiously.
117
458013
2060
بااحتیاط، محتاطانه.
07:41
Now, if you do something cautiously, then you do it in a careful and
118
461883
5300
حال، اگر کاری را با احتیاط انجام دهید، آن را با دقت و
07:47
thought-about way to avoid risks.
119
467293
3690
تفکری انجام می دهید تا از خطرات جلوگیری کنید.
07:51
So, you really think about what you're doing.
120
471153
2610
بنابراین، شما واقعاً به کاری که انجام می دهید فکر می کنید.
07:54
Often when we're doing things like walking down the path, we're not
121
474243
4730
اغلب هنگامی که کارهایی مانند راه رفتن در مسیر را انجام می دهیم،
07:58
thinking about the movements and the act of walking, because we're
122
478983
4275
به حرکات و عمل راه رفتن فکر نمی کنیم، زیرا
08:03
on autopilot, we're just doing it.
123
483278
2950
در خلبان خودکار هستیم، ما فقط آن را انجام می دهیم.
08:06
We've done it so many times before that our brain has a different
124
486228
4950
قبلاً بارها این کار را انجام داده‌ایم که مغزمان فرآیند متفاوتی دارد،
08:11
process, one that saves energy.
125
491248
2490
فرآیندی که باعث صرفه‌جویی در انرژی می‌شود.
08:13
It's not problem solving.
126
493768
1300
حل مشکل نیست
08:15
So, you're just walking.
127
495068
990
بنابراین، شما فقط راه می روید.
08:16
However, if you step out one morning and it's icy because it's been
128
496438
4750
با این حال، اگر یک روز صبح از خانه بیرون بیایید و هوا یخبندان باشد زیرا هوا
08:21
really cold, then you're going to walk in a very different way.
129
501188
3800
واقعاً سرد بوده است، آنگاه به روشی بسیار متفاوت راه خواهید رفت.
08:24
Your brain can't go into default autopilot mode and just walk.
130
504998
5370
مغز شما نمی تواند به حالت پیش فرض خلبان خودکار برود و فقط راه برود.
08:30
You have to take very careful steps and slow down and try and keep yourself
131
510908
5900
شما باید گام های بسیار دقیقی بردارید و سرعت خود را کم کنید و سعی کنید خود را
08:36
steady on the unsteady surface.
132
516808
3050
روی سطح ناپایدار ثابت نگه دارید.
08:40
Not an unsteady surface, is it a slippery surface, on the slippery
133
520678
3410
سطح ناپایدار نیست، آیا سطحی لغزنده است، روی
08:44
surface because you don't want to fall.
134
524088
1800
سطح لغزنده زیرا نمی خواهید زمین بخورید.
08:46
So, you have to walk cautiously down the path.
135
526498
4115
بنابراین، شما باید با احتیاط مسیر را طی کنید.
08:51
Okay.
136
531813
530
باشه.
08:52
Here's an example sentence.
137
532803
1880
در اینجا یک جمله مثال است.
08:55
"This path looks a bit rocky, as it's so dark, make sure you
138
535373
4020
"این مسیر کمی صخره ای به نظر می رسد، زیرا تاریک است، مطمئن شوید که با
08:59
walk cautiously along the edge."
139
539393
2250
احتیاط در لبه راه بروید."
09:01
And the last one on our list today is a phrasal verb and
140
541723
4080
و آخرین مورد در لیست امروز ما یک فعل عبارتی است و
09:05
it is freak out, freak out.
141
545803
4015
freak out، freak out است.
09:09
This is spelled F R E A K; out, O U T.
142
549848
5330
این F R E A K نوشته می شود. بیرون، ای یو تی
09:15
Freak out.
143
555498
1460
.
09:17
Freak out.
144
557308
950
ترسیدن، جا خوردن.
09:19
Now, to freak out is to become extremely emotional, either in
145
559178
7840
در حال حاضر، هول کردن به معنای تبدیل شدن به شدیداً احساساتی است، چه به
09:27
a negative or a positive way.
146
567018
2160
صورت منفی یا مثبت.
09:29
So, for example, if I surprise you with the most amazing gift that
147
569288
7330
بنابراین، برای مثال، اگر شما را با شگفت‌انگیزترین هدیه‌ای که
09:36
you could ever possibly wish for.
148
576618
2090
ممکن است آرزو کنید، غافلگیر کنم.
09:38
And it's such a huge surprise.
149
578948
1840
و این یک شگفتی بزرگ است.
09:41
At that moment when the reveal happens, you will probably react in a very
150
581638
6050
در لحظه ای که افشاگری اتفاق می افتد، احتمالاً واکنشی بسیار
09:48
emotional way — excited, very happy.
151
588388
4750
احساسی نشان خواهید داد - هیجان زده، بسیار خوشحال.
09:53
So, you're probably going to be jumping around and screaming and
152
593328
3780
بنابراین، احتمالاً می پرید و جیغ می کشید و
09:57
just hugging people and being like, "Ahh I can't believe it, ahh!"
153
597108
5480
فقط مردم را در آغوش می کشید و می گویید: "آهان باورم نمی شود، آه!"
10:03
that is called freaking out.
154
603428
2260
که بهش میگن ترسیدن
10:06
But freak out can also be used for negative situations.
155
606618
3740
اما از freak out می توان برای موقعیت های منفی نیز استفاده کرد.
10:10
So, if I'm in that circumstance where I don't know where my children are,
156
610368
4110
بنابراین، اگر در آن شرایطی باشم که نمی دانم فرزندانم کجا هستند،
10:14
I'm in a very busy place, I turn around, and I can't see my kids.
157
614758
4850
در یک مکان بسیار شلوغ هستم، برمی گردم و نمی توانم بچه هایم را ببینم.
10:20
I very quickly start to freak out.
158
620313
2620
من خیلی سریع شروع به عصبانی شدن می کنم.
10:23
And I will, you know, if I'm in the supermarket, I'll happily walk
159
623383
4090
و می دانی، اگر در سوپرمارکت باشم، با خوشحالی
10:27
away from my shopping trolley.
160
627503
1310
از چرخ دستی خریدم دور می شوم.
10:28
I'll start running around shouting the name of my lost child and panicking
161
628973
6190
شروع به دویدن می کنم و نام فرزند گمشده ام را فریاد می زنم و به وحشت می افتم و به
10:35
and approaching strangers and asking for help, getting very distraught.
162
635203
4170
غریبه ها نزدیک می شوم و کمک می خواهم و بسیار مضطرب می شوم.
10:39
Maybe I would start crying if, you know, it goes on for too long.
163
639413
4875
شاید اگر می‌دانی، گریه‌ام خیلی طولانی شود.
10:44
I would be freaking out.
164
644658
1980
من می ترسیدم
10:46
I would be filled with all these negative emotions.
165
646668
2950
من پر از این همه احساسات منفی می شدم.
10:50
Okay, so here's an example sentence.
166
650678
2490
خوب، در اینجا یک جمله مثال است.
10:54
"Don't freak out, but...
167
654138
1970
"ناراحت نباش، اما...
10:57
I just won 3.5 million on the lottery!
168
657488
4900
من فقط 3.5 میلیون در قرعه کشی برنده شدم!
11:03
I still can't quite believe it."
169
663648
2310
هنوز هم نمی توانم آن را کاملاً باور کنم."
11:06
Alright, so that's our five for today.
170
666848
3380
خوب، پس این پنج مورد امروز ماست.
11:10
Let's do a quick recap.
171
670428
1520
بیایید یک جمع بندی سریع انجام دهیم.
11:11
We had the noun fear, which is the unpleasant emotion you have when
172
671978
4460
ما اسم ترس را داشتیم، که احساس ناخوشایندی است که وقتی
11:16
you're worried that something dangerous or bad or painful will happen.
173
676438
3320
نگران هستید که اتفاق خطرناک یا بد یا دردناکی بیفتد، دارید.
11:20
We had the adjective afraid, the feeling of fear, the feeling of worry.
174
680758
5400
صفت ترس، احساس ترس، احساس نگرانی داشتیم.
11:26
Then we had another noun, phobia, phobia, very similar to fear, but it's much more
175
686778
6985
سپس اسم دیگری داشتیم، فوبیا، فوبیا، که بسیار شبیه به ترس بود، اما بسیار بیشتر
11:33
of a disorder and it's much more extreme, a fear of something in particular.
176
693793
5700
یک اختلال است و بسیار شدیدتر، ترس از چیزی خاص.
11:40
Then we had the adverb cautiously to do something in a very careful and
177
700683
5550
سپس قید را با احتیاط انجام دادیم تا کاری را با دقت انجام دهیم و
11:46
thought about way to avoid any risks.
178
706243
2890
به روشی فکر کنیم تا از خطرات جلوگیری کنیم.
11:49
And finally, the phrasal verb freak out, freak out when you become extremely
179
709893
7590
و در نهایت، فعل عبارتی freak out، freak out زمانی که شدیداً به صورت
11:57
emotional in a positive or negative way.
180
717503
3010
مثبت یا منفی احساساتی می شوید.
12:02
So, let's try this for pronunciation now.
181
722383
2200
بنابراین، بیایید اکنون این را برای تلفظ امتحان کنیم.
12:04
Please repeat after me.
182
724583
1930
لطفا بعد از من تکرار کنید.
12:07
Fear.
183
727503
770
ترس.
12:10
Fear.
184
730003
770
ترس.
12:12
Afraid.
185
732843
810
می ترسد.
12:15
Afraid.
186
735563
950
می ترسد.
12:18
Phobia.
187
738503
930
فوبیا
12:21
Phobia.
188
741403
920
فوبیا
12:22
Cautiously.
189
742413
1240
بااحتیاط، محتاطانه.
12:27
Cautiously.
190
747773
1210
بااحتیاط، محتاطانه.
12:29
Freak out.
191
749103
3490
ترسیدن، جا خوردن.
12:32
Freak out.
192
752713
3600
ترسیدن، جا خوردن.
12:39
Fantastic.
193
759213
1320
خارق العاده.
12:40
Okay, now I'm going to just quiz you a little bit.
194
760613
4440
خوب، حالا من فقط کمی شما را امتحان می کنم.
12:45
If I have a deep concern and worry about spiders, that's the one thing
195
765313
6710
اگر نگران عنکبوت‌ها و نگرانی عمیقی هستم ، این تنها چیزی است
12:52
that just makes me go crazy with fear.
196
772023
3420
که باعث می‌شود از ترس دیوانه شوم. از
12:55
What noun would I use to describe that particular type of anxiety?
197
775893
5080
چه اسمی برای توصیف آن نوع خاص از اضطراب استفاده کنم؟
13:03
A phobia, a phobia.
198
783553
2190
یک فوبیا، یک فوبیا.
13:06
And the feeling that I get when I'm feeling worried could be
199
786753
5010
و احساسی که وقتی احساس نگرانی می کنم را می توان
13:11
described as what adjective?
200
791763
2060
با چه صفتی توصیف کرد؟
13:17
Afraid, to feel afraid.
201
797193
3040
ترس، احساس ترس.
13:21
And if I need to do something in a very careful way, I need to
202
801413
4350
و اگر لازم باشد کاری را با دقت انجام دهم، باید
13:25
really think about it to avoid risks, which adverb would I use?
203
805763
3770
واقعاً در مورد آن فکر کنم تا از خطرات جلوگیری کنم، از کدام قید استفاده کنم؟
13:29
I would do it...
204
809583
940
من این کار را با احتیاط انجام می دهم
13:33
cautiously.
205
813503
1460
.
13:35
Cautiously.
206
815753
1180
بااحتیاط، محتاطانه.
13:38
And if I tell you some bad news and you react in a really highly
207
818323
6990
و اگر من خبر بدی را به شما بگویم و شما به شیوه ای واقعاً بسیار
13:45
emotional way, then I could say that you are, what phrasal verb?
208
825313
4960
احساسی واکنش نشان دهید، می توانم بگویم که شما هستید، چه فعل عبارتی؟
13:54
Freaking out.
209
834563
2050
دیوانه شدن
13:56
Freaking out.
210
836743
1340
دیوانه شدن
13:59
And finally, the noun that we use to describe that unpleasant emotion
211
839313
5720
و در نهایت اسمی که برای توصیف آن احساس ناخوشایندی
14:05
that we feel when we are afraid is...
212
845863
3100
که هنگام ترس احساس می کنیم استفاده می کنیم...
14:12
fear.
213
852023
670
ترس است.
14:13
Fear.
214
853573
530
ترس.
14:14
Okay, now let's bring everything together in a little story.
215
854903
3430
خوب، حالا بیایید همه چیز را در یک داستان کوچک گرد هم بیاوریم. یک
14:22
I once knew someone with a phobia.
216
862485
2120
بار کسی را می شناختم که فوبیا داشت.
14:24
Yeah, my friend's son, Callum.
217
864955
1710
آره، پسر دوستم، کالوم.
14:27
He was a brave boy - well, I mean, he was 13 so a brave teen - and
218
867615
5720
او پسر شجاعی بود - خوب، منظورم این است که او 13 ساله بود و یک نوجوان شجاع بود - و
14:33
had never encountered anything that sent shivers down his spine, until
219
873345
4390
هرگز با چیزی که باعث لرز در ستون فقراتش شود، برخورد نکرده بود، تا
14:38
one day when he laid eyes upon a spider for the very first time.
220
878105
4710
اینکه یک روز برای اولین بار به عنکبوت نگاه کرد.
14:42
A huge one.
221
882925
860
یک بزرگ.
14:44
His heart raced, and his palms turned clammy with fear.
222
884575
3630
قلبش تند تند زد و کف دست هایش از ترس آب شد.
14:48
He realised he had a phobia, a deep-rooted fear of those eight-legged creatures.
223
888875
7020
او متوجه شد که فوبیا دارد، ترسی ریشه‌دار از آن موجودات هشت پا.
14:56
At first, Callum was unable to move, he was paralysed with fear.
224
896395
4765
در ابتدا کالوم قادر به حرکت نبود، از ترس فلج شده بود.
15:01
But something inside him kept saying,
225
901160
2190
اما چیزی در درون او مدام می گفت:
15:03
"Don't let fear control you!"
226
903870
2100
"اجازه نده ترس شما را کنترل کند!"
15:06
So, cautiously, he inched closer, his heart beating so fast that he felt like
227
906810
7330
بنابراین، با احتیاط نزدیک‌تر شد، قلبش چنان تند می‌زد که احساس می‌کرد می‌خواهد
15:14
it was trying to jump out of his chest.
228
914140
1465
از سینه‌اش بپرد.
15:16
The spider seemed just as afraid as he was, crawling away as
229
916785
3750
عنکبوت هم مثل خودش ترسیده بود و
15:20
if it sensed Callum's terror.
230
920535
1750
انگار وحشت کالوم را حس کرده بود دور می شد.
15:23
Callum was determined not to let this tiny, hairy creature control him.
231
923205
5640
کالوم مصمم بود که اجازه ندهد این موجود ریز و مودار او را کنترل کند.
15:29
So, taking a deep breath, in one quick sweeping motion he picked the creepy
232
929305
4500
بنابراین، با کشیدن یک نفس عمیق، با یک حرکت سریع و فراگیر،
15:33
crawly up and held it in his hands.
233
933805
2230
خزنده را به صورت خزی بلند کرد و در دستانش گرفت.
15:36
For a moment, he thought he was going to completely freak out, or worse, that
234
936485
4770
برای لحظه‌ای فکر کرد که قرار است کاملاً بیهوش شود یا بدتر از آن
15:41
he might faint or vomit, but neither of those things happened and as the seconds
235
941255
5230
ممکن است غش کند یا استفراغ کند، اما هیچ‌کدام از این اتفاقات رخ نداد و با
15:46
passed, the pounding in his chest eased off, and he finally plucked up the courage
236
946485
5610
گذشت ثانیه‌ها، تپش سینه‌اش کم شد و در نهایت او را بیرون آورد. شجاعت
15:52
to peek a little closer at the spider.
237
952125
2650
نگاه کردن به عنکبوت
15:55
He reminded himself that spiders were more afraid of him than he was of them.
238
955815
4770
او به خود یادآوری کرد که عنکبوت ها از او بیشتر می ترسند تا او از آنها.
16:01
Over time, he overcame his fear and even came to admire spiders,
239
961715
5160
با گذشت زمان، او بر ترس خود غلبه کرد و حتی عنکبوت ها را تحسین کرد و
16:07
thinking how clever it was that such a small, scary creature could
240
967235
3810
فکر کرد که چقدر هوشمندانه است که چنین موجود کوچک و ترسناکی می تواند
16:11
create intricate webs of such beauty.
241
971385
2680
تارهای پیچیده ای با چنین زیبایی ایجاد کند.
16:15
The experience made Callum realise that allowing fear to dictate
242
975305
3780
این تجربه باعث شد کالوم متوجه شود که اجازه دادن به ترس برای دیکته کردن
16:19
his actions was no way to live.
243
979095
1960
اعمال او راهی برای زندگی نیست.
16:21
And from that day forward, the only thing he was afraid of was fear itself.
244
981495
5950
و از آن روز به بعد، تنها چیزی که از آن می ترسید، خود ترس بود.
16:31
And that brings us to the end of today's episode.
245
991095
3440
و این ما را به پایان قسمت امروز می رساند.
16:34
I do hope you found it useful.
246
994575
1600
امیدوارم مفید بوده باشه
16:36
If you are enjoying The English Like a Native podcast, then I'd greatly
247
996595
3470
اگر از The English Like a Native پادکست لذت می برید، پس از
16:40
appreciate a like, rating or review so that others can find us too.
248
1000065
5390
یک لایک، رتبه یا نقد بسیار سپاسگزارم تا دیگران نیز بتوانند ما را پیدا کنند.
16:46
Until next time, take very good care and goodbye.
249
1006375
4630
تا دفعه بعد خیلی خوب مواظب باش و خداحافظ.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7