Learn English Vocabulary Daily #21.2 — British English Podcast

Hello and welcome to The English Like a Native Podcast.

سلام و به پادکست The English Like a Native خوش آمدید.

My name is Anna and you are listening to Week 21, Day 2 of Your English Five a Day.

اسم من آنا است و شما در حال گوش دادن به Week 21, Day 2 English Five a Day هستید.

This is the series that aims to increase your active vocabulary by

این مجموعه ای است که با

introducing five pieces every day of the week from Monday to Friday.

معرفی پنج قطعه در هر روز هفته از دوشنبه تا جمعه قصد دارد دایره لغات فعال شما را افزایش دهد.

So, let's start today's list with a prefix.

بنابراین، بیایید لیست امروز را با یک پیشوند شروع کنیم.

This is the word uber.

این کلمه uber است.

Uber.

اوبر.

We spell this U B E R, U B E R.

ما این را U B E R، U B E R. Uber می نویسیم

Uber.

.

Sometimes the 'U' has an umlaut over the top, which is the two

گاهی اوقات 'U' یک umlaut در بالای آن دارد، که دو

dots above the letter, über.

نقطه بالای حرف، über است.

And sometimes it doesn't.

و گاهی اینطور نیست.

So, uber comes before nouns or adjectives to form nouns or adjectives that refer to

بنابراین، uber قبل از اسم ها یا صفت ها قرار می گیرد تا اسم ها یا صفاتی را تشکیل دهد که به

the greatest or most extreme of something.

بزرگترین یا شدیدترین چیزی اشاره می کنند.

So if I say,

بنابراین اگر بگویم:

"I'm really excited about seeing my mum this weekend."

"من واقعاً برای دیدن مادرم در این آخر هفته هیجان زده هستم."

Then you know what I mean.

بعد میفهمی چی میگم

But if I say,

اما اگر بگویم

"I'm uber-excited!"

"من هیجان زده هستم!"

Then you now know that I'm the most excited I could possibly be,

سپس شما اکنون می دانید که من هیجان زده ترین هستم که ممکن است باشم،

"I'm uber-excited!"

"من هیجان زده هستم!"

I always think this one's a little bit strange because as soon as I hear the word

من همیشه فکر می کنم این یک کمی عجیب است، زیرا به محض شنیدن کلمه

uber, I just think of the taxi company.

uber، فقط به شرکت تاکسیرانی فکر می کنم.

You know, you call an Uber when you want to go somewhere.

می دانید، وقتی می خواهید به جایی بروید با اوبر تماس می گیرید.

Here's another example sentence,

در اینجا مثال دیگری وجود دارد،

"Taylor Swift has been uber-successful recently, in 2023, it was said that

"تیلور سوئیفت اخیراً موفق بوده است ، در سال 2023، گفته شد که

her net worth was US$1.1 billion!"

دارایی خالص او 1.1 میلیارد دلار است!"

Wow!

وای! آیا

Can you imagine being worth that much money?

می توانید تصور کنید که ارزش این همه پول را داشته باشید؟

That's crazy.

این دیوانه است.

I can't even imagine it.

من حتی نمی توانم آن را تصور کنم.

That's uber-insane.

این خیلی دیوانه کننده است.

Okay, let's move on.

باشه بریم جلو

Next we have a verb and it is mime.

بعد یک فعل داریم و آن mime است.

Now you might remember we covered the word mime, but as a noun a few weeks ago.

اکنون ممکن است به یاد داشته باشید که چند هفته پیش کلمه mime را به عنوان یک اسم پوشش دادیم.

So mime as a verb, M I M E, it means to pretend that you're singing,

بنابراین میم به عنوان یک فعل، M I M E، به این معنی است که وانمود کنید که در حال آواز خواندن،

talking, talking, or playing an instrument without using any sound.

صحبت کردن، صحبت کردن، یا نواختن یک ساز بدون استفاده از هیچ صدایی هستید.

So, if you are a professional singer and you have a performance that you

بنابراین، اگر شما یک خواننده حرفه ای هستید و یک اجرا دارید که

have to do, it's booked, everyone's bought tickets, but suddenly you wake

باید انجام دهید، رزرو شده است، همه بلیت خریده اند، اما ناگهان

up in the morning and you sound like this because your voice is gone, because

صبح از خواب بیدار می شوید و اینگونه صدا می کنید، زیرا صدای شما از بین رفته است، زیرا

you've got laryngitis or something.

شما دارید لارنژیت یا چیزی

I've had this myself, it's awful.

من خودم این را داشتم، افتضاح است.

And you still have to get up on the stage and perform, but you have no voice.

و هنوز باید روی صحنه بلند شوی و اجرا کنی، اما صدایی نداری.

In this case, in certain situations, a performer would

در این حالت، در موقعیت‌های خاص، یک مجری

have a track already recorded.

آهنگی از قبل ضبط شده دارد.

So, they have what we call a 'sick track', or if they're a big superstar, then they

بنابراین، آن‌ها چیزی را دارند که ما آن را «تراک بیمار» می‌نامیم، یا اگر سوپراستار بزرگی هستند، پس

have their recordings that they sell.

ضبط‌های خود را دارند که می‌فروشند.

So, they just play their recording of their voice and lip-sync.

بنابراین، آنها فقط صدای ضبط شده خود را پخش می کنند و همگام سازی لب.

So, they move their mouth at the exact same time, and It looks

بنابراین، آنها دقیقاً در همان زمان دهان خود را حرکت می دهند، و به نظر می رسد که

like they're actually singing, but what they're doing is miming.

آنها در واقع آواز می خوانند، اما کاری که آنها انجام می دهند تقلید است. تقلید

They're miming.

میکنن

In the old days, back in the '80s and '90s, when we had the Top of the Pops

در زمان‌های قدیم، در دهه‌های ۸۰ و ۹۰، زمانی که ما برترین‌های موسیقی پاپ را

on TV and we'd watch our favourite pop stars and singers up on the telly

در تلویزیون داشتیم و ستاره‌های پاپ و خواننده‌های مورد علاقه‌مان را در تلویزیون تماشا می‌کردیم که به صورت

performing live for live television.

زنده برای تلویزیون زنده اجرا می‌کردند.

We'd often say,

ما اغلب می گوییم،

"Are they miming, or are they...

"آیا آنها تقلید می کنند، یا آنها...

is that a live performance or...?

اجرای زنده است یا...؟

Because they look like they're miming."

چون به نظر می رسند که در حال تقلید هستند."

Often if they were jumping around doing a big dance routine at the same time,

غالباً اگر آنها همزمان در حال انجام یک برنامه رقص بزرگ می پریدند، به نظر می رسید که

it would look like they were miming.

آنها در حال تقلید هستند.

Have you ever had to mime?

آیا تا به حال مجبور شده اید که شبیه سازی کنید؟

Have you ever been in a choir and thought,

آیا تا به حال در یک گروه کر بوده اید و فکر کرده اید،

"I don't know what the harmony is here, so I'll just move my mouth,

"من نمی دانم که هارمونی اینجا چیست، پس فقط دهانم را تکان می دهم،

pretend I'm singing, but not actually sing the tune in case I'm wrong?"

وانمود می کنم دارم آواز می خوانم، اما در صورتی که اشتباه کنم، در واقع آهنگ را نخوانم؟ "

I've been guilty of that in the past.

من در گذشته مقصر بودم.

Right, so here's an example sentence for you,

درست است، بنابراین در اینجا یک جمله مثال برای شما وجود دارد،

"Why did you mime in the concert last night?

"چرا در کنسرت دیشب شبیه سازی کردید ؟

If the fans find out, they'll all want their money refunded."

اگر طرفداران متوجه شوند، همه آنها می خواهند پول خود را بازپرداخت کنند."

Next on our list is another verb.

بعدی در لیست ما یک فعل دیگر است.

It is heighten.

اوج می گیرد.

Heighten.

بلند کردن.

To heighten something.

بالا بردن چیزی

We spell this H E I G H T E N.

این را H E I G H T E N. Heighten می گوییم

Heighten.

.

Or you might hear the 'T' pronounced heighten.

یا ممکن است صدای "T" را بشنوید که highen تلفظ می شود.

Heighten.

بلند کردن.

To heighten something is to increase it or to make something increase.

بالا بردن چیزی، افزایش آن یا افزایش چیزی است.

This is usually used around emotions.

این معمولاً در مورد احساسات استفاده می شود.

So, it's usually our emotions that are being heightened

بنابراین، معمولاً این احساسات ما هستند که

by an external force often.

اغلب توسط یک نیروی خارجی تشدید می شوند.

So, my children have a tendency to heighten my stress levels, but also

بنابراین، فرزندان من تمایل دارند سطح استرس من را افزایش دهند، اما همچنین

they heighten the level of excitement around days out and family time.

سطح هیجان را در روزهای بیرون از خانه و اوقات فراغت خانواده افزایش می دهند.

And my son's fear factor can be heightened if he finds

و اگر پسرم

himself in a dark room suddenly.

ناگهان خود را در یک اتاق تاریک بیابد، عامل ترس می تواند افزایش یابد.

We have an automatic light in one of the little toilets downstairs.

ما در یکی از توالت های کوچک طبقه پایین یک چراغ اتوماتیک داریم.

I say one as if we've got many, we only have one toilet downstairs.

یکی را می گویم که انگار زیاد داریم، طبقه پایین فقط یک توالت داریم.

There's an automatic light.

چراغ اتوماتیک هست

So, after a certain amount of time, the light will go off if

بنابراین، پس از مدت زمان مشخصی، اگر سیم را نکشیده باشید، چراغ خاموش می شود

you haven't pulled on the cord.

.

And so, sometimes he's sitting on the loo and the light will just go off when he's

و بنابراین، گاهی اوقات او در توالت می نشیند و هنگامی که

in the dark, and this will heighten his feeling of fear and he'll become quite

در تاریکی است چراغ خاموش می شود و این احساس ترس او را تشدید می کند و کاملاً

stressed and emotional until someone comes and turns the light on again for him.

استرس و احساساتی می شود تا زمانی که کسی بیاید و دوباره چراغ را برای او روشن کند. .

What heightens your emotions, your stress levels, your level of excitement,

چه چیزی احساسات شما، سطح استرس شما، سطح هیجان شما را افزایش می دهد،

what can heighten them easily?

چه چیزی می تواند آنها را به راحتی افزایش دهد؟

Here's an example sentence,

این یک جمله مثال است،

"The excitement among the crowd was heightened when they heard Ed

"هیجان در میان جمعیت با شنیدن

Sheeran's voice backstage, they knew the concert was about to start!"

صدای اد شیران در پشت صحنه بیشتر شد، آنها می دانستند که کنسرت در شرف شروع است!"

Next on the list is a preposition and it is rather than, rather than.

بعدی در لیست یک حرف اضافه است و به جای، به جای است.

We spell this R A T H E R.

ما این را املای R A T H E R.

Than, T H A N.

Than، T H A N.

Rather than.

به جای.

Rather then.

بلکه پس از آن.

So, as a preposition, it's replacing 'instead of', it often comes at the

بنابراین، به عنوان حرف اضافه، جایگزین «به‌جای» می‌شود، اغلب در

beginning of a sentence and it's used when comparing two things or showing a

ابتدای جمله می‌آید و هنگام مقایسه دو چیز یا نشان دادن

preference for one thing over the other.

ترجیح یک چیز بر چیز دیگر استفاده می‌شود.

Okay.

So, if you say, "I prefer to have this instead of that," then you can use

باشه.

بنابراین، اگر بگویید، "من ترجیح می دهم این را به جای آن داشته باشم"، می توانید به

rather than instead of 'instead of'.

جای "به جای آن" استفاده کنید.

And we would use it at the beginning often.

و در ابتدا اغلب از آن استفاده می کردیم .

So, here's an example sentence,

بنابراین، در اینجا یک جمله مثال وجود دارد،

"Rather than going away on holiday this year, I think we should save

"به جای رفتن به تعطیلات امسال، فکر می کنم باید پس

up and buy a bigger house, we're going to need the extra room for

انداز کنیم و خانه بزرگتری بخریم، به اتاق اضافی برای

the newest member of our family.

جدیدترین عضو خانواده خود نیاز داریم.

Surprise!

تعجب!

I'm having a baby!"

من" من بچه دارم!"

Okay, so rather than going away on holiday, let's choose to save our house.

خوب، پس به جای رفتن به تعطیلات، بیایید خانه خود را نجات دهیم.

Not save our house!

خانه ما را نجات نده!

To save FOR a house.

برای صرفه جویی برای یک خانه.

Very different meaning.

معنی بسیار متفاوت

Okay, let's move on to the final piece.

خوب، بریم سراغ قطعه نهایی.

It is a phrasal verb and it is lumbered with.

این یک فعل عبارتی است و با آن چوب شده است.

Lumbered with.

چوب شده با.

Lumbered with, spelled L U M B E R E D.

چوب شده با، املای L U M B E R E D.

Lumbered.

Lumbered.

With, W I T H.

با، W I ​​T H.

Lumbered with.

چوبی با.

To be lumbered with something is to have to deal with a situation or a person or

غرق شدن در مورد چیزی به معنای مواجهه با موقعیت یا شخص یا

a thing that you don't want to deal with.

چیزی است که نمی خواهید با آن کنار بیایید.

So, if you are on a school trip and you are one of the parents

بنابراین، اگر در یک سفر مدرسه هستید و یکی از والدینی هستید که

helping out with all the children, perhaps there are a couple of

به همه بچه‌ها کمک می‌کنند، شاید چند

children that are really hard work.

کودک واقعاً کار سختی هستند.

They're particularly troublesome and they don't listen.

آنها به خصوص دردسرساز هستند و گوش نمی دهند.

They have a tendency to run off and cause trouble and you actually

آنها تمایل به فرار و ایجاد دردسر دارند و شما در واقع

don't like them very much.

آنها را خیلی دوست ندارید.

And then the teacher comes to you and says,

و سپس معلم نزد شما می آید و می گوید:

"Okay, you're going to have these children in your group."

"باشه، شما این بچه ها را در گروه خود خواهید داشت."

And you'd say,

و شما می گویید،

"Oh, why have I been lumbered with these guys?"

"اوه، چرا من با این بچه ها چوب شده ام؟"

So, why do I have to deal with this situation with these people

پس چرا باید با این افراد

that I don't want to deal with?

که نمی‌خواهم با آن‌ها برخورد کنم، با این وضعیت کنار بیایم؟

So, to be lumbered with something, you might get lumbered with a job.

بنابراین، برای اینکه با چیزی چوب شوید، ممکن است با یک کار چوب شوید.

You might get lumbered with doing all the recycling at work, lumbered with

ممکن است با انجام تمام بازیافت‌ها در محل کار دچار مشکل شوید، و

having to deal with the customer service tickets that are really hard to deal with.

مجبور باشید با بلیط‌های خدمات مشتری مقابله کنید که رسیدگی به آنها واقعاً سخت است.

What have you been lumbered with lately that you didn't want to have to deal with?

اخیراً با چه چیزی درگیر شده اید که نمی خواهید با آن دست و پنجه نرم کنید؟

I get lumbered with doing all the litter tray sorting out.

من از مرتب کردن تمام سینی زباله خسته می شوم.

So, I have to deal with all the cat poo because it's my cat and

بنابراین، من باید با تمام پوس های گربه کنار بیایم زیرا این گربه من است و

I insisted that we get a cat.

من اصرار کردم که یک گربه بگیریم.

And so I'm lumbered with all the negative stuff that comes with having

و بنابراین من از همه چیزهای منفی که با داشتن

a cat, having to clean up after them.

یک گربه به همراه می‌آید غرق می‌شوم، که باید بعد از آن‌ها را تمیز کنم.

So, lumbered with.

بنابراین، چوب با.

Here's another example sentence,

در اینجا یک جمله مثال دیگر وجود دارد،

"Why do I always get lumbered with the filing?

"چرا من همیشه با تشکیل پرونده دچار مشکل می شوم؟

I took this job to learn about data processing, not

من این کار را برای یادگیری در مورد پردازش داده ها انتخاب کردم، نه اینکه

to be the office secretary."

منشی دفتر باشم."

OK, so there's our five pieces for today.

خوب، پس پنج قطعه ما برای امروز وجود دارد.

Let's do a quick recap.

بیایید یک جمع بندی سریع انجام دهیم.

We started with uber.

ما با uber شروع کردیم.

Uber, which is a prefix that can come before nouns or adjectives

Uber، که پیشوندی است که می‌تواند قبل از اسم‌ها یا صفت‌ها بیاید

to make them a more great or extreme example of what it is.

تا آن‌ها را به نمونه‌ای عالی یا افراطی‌تر از آنچه هست تبدیل کند.

So, if you're uber-excited, then you are extremely excited.

بنابراین، اگر شما هیجان زده هستید، پس به شدت هیجان زده هستید.

Then we have the verb mime, to mime, which is to pretend to sing or talk or play an

سپس فعل mime، to mime را داریم، یعنی تظاهر به آواز خواندن یا صحبت کردن یا نواختن

instrument without producing any sound.

ساز بدون تولید صدایی.

Then we had the verb heighten, to increase or to make something increase.

سپس فعل heighten، افزایش یا افزایش دادن چیزی را داشتیم.

Usually, we're talking about emotions or effect.

معمولاً در مورد احساسات یا تأثیر صحبت می کنیم.

Then we had the preposition rather than, which can be used in place of 'instead

سپس ما حرف اضافه را داشتیم که می تواند به جای «به جای» استفاده شود

of', used to compare two things or to show a preference for one over another.

، برای مقایسه دو چیز یا نشان دادن ترجیح یکی بر دیگری.

And then we had the phrasal verb lumbered with, to have to deal

و سپس ما فعل عبارتی را داشتیم که باید

with a situation or a person or a thing that you don't want to.

با موقعیت یا شخص یا چیزی که نمی‌خواهید کنار بیایید.

So, let's now do this for pronunciation.

بنابراین، بیایید این کار را برای تلفظ انجام دهیم.

Please repeat after me.

لطفا بعد از من تکرار کنید.

Uber.

اوبر.

Uber.

اوبر.

Mime.

میم.

Mime.

میم.

Heighten.

بلند کردن.

Heighten.

بلند کردن. به

Rather than.

جای. به

Rather than.

جای.

Lumbered with.

چوب شده با.

Lumbered with.

چوب شده با.

Very good.

خیلی خوب.

Alright, time for a little memory test.

خوب، وقت آن است که کمی تست حافظه داشته باشیم.

So, I turn up to choir and I'm feeling quite excited because we are going to be

بنابراین، من به گروه کر می آیم و کاملاً هیجان زده هستم زیرا قرار است

doing a performance next week and I love singing and I know that my whole family

هفته آینده اجرا داشته باشیم و من عاشق آواز خواندن هستم و می دانم که تمام خانواده ام برای

are going to be there to support me.

حمایت از من آنجا خواهند بود.

So, I'm excited, but then our choir master tells us that we are going

بنابراین، من هیجان زده هستم، اما بعد از آن استاد گروه کر ما به ما می گوید که قرار است

to have a visit from Ed Sheeran.

از اد شیران بازدید داشته باشیم.

He's going to come to see us in our final dress rehearsal before

او قرار است برای دیدن ما در آخرین تمرین لباس ما قبل از

we do our live show next week.

اجرای برنامه زنده خود در هفته آینده بیاید.

Now, I am extremely excited and also extremely nervous.

در حال حاضر، من به شدت هیجان زده و همچنین بسیار عصبی هستم. از

What prefix could I use instead of extremely, to show that I am

چه پیشوندی می توانم به جای بسیار استفاده کنم تا نشان دهم که

extremely excited and nervous?

بسیار هیجان زده و عصبی هستم؟

Uber.

I'm uber-excited and I'm uber-nervous as well.

اوبر.

من هیجان زده هستم و همچنین عصبی هستم.

In fact, the idea of Ed Sheeran coming to watch me sing in a choir has

در واقع، ایده آمدن اد شیران به تماشای آواز خواندن من در گروه کر،

actually hugely increased the pressure.

فشار را به شدت افزایش داده است.

It's increased my stress levels.

سطح استرس من را افزایش داده است. به جای افزایش از

What verb could I use instead of increased?

چه فعل می توانم استفاده کنم ؟

Heightened.

بلند شد.

It's heightened my nerves.

اعصابم رو بیشتر کرده

It's heightened the pressure.

فشار رو زیاد کرده

It's heightened my stress levels.

سطح استرس من را افزایش داده است. به قدری

So much so that I'm going to consider not even singing in the performance

که حتی به این فکر می‌کنم که در اجرا نخوانم

because my voice is very wobbly.

چون صدایم بسیار لرزان است.

I'm very nervous.

من خیلی عصبی هستم.

So, instead I might pretend that I'm singing, but not really sing.

بنابراین، در عوض ممکن است وانمود کنم که دارم آواز می‌خوانم، اما واقعاً نمی‌خوانم.

What verb could I use instead of saying pretend to sing?

به جای گفتن تظاهر به آواز از چه فعل می توانم استفاده کنم ؟

Mime.

میم.

I'm going to mime.

من میرم.

I'm going to mime because it's better, I think, to do that.

من می‌خواهم شبیه‌سازی کنم، زیرا فکر می‌کنم بهتر است این کار را انجام دهم.

Instead of singing and embarrassing myself, I'm going to mime.

به جای اینکه بخونم و خودم رو خجالت بکشم، میام. از

What preposition could I use in this sentence?

چه حرف اضافه ای می توانم در این جمله استفاده کنم؟

Instead of 'instead of'?

به جای "به جای"؟ به

Rather than.

جای.

Rather than singing and embarrassing myself, I'm going to mime.

به جای اینکه آواز بخوانم و خودم را خجالت بکشم، میرم.

That's the better option in this scenario.

این بهترین گزینه در این سناریو است.

Okay, so the day of performance arrives and I am given the task of standing at

خوب، پس روز اجرا فرا می رسد و به من وظیفه داده می شود که

the front of the auditorium and handing out all the brochures and the flyers and

جلوی سالن بایستم و همه بروشورها و آگهی ها را پخش کنم و به

telling people how to find their seats.

مردم بگویم چگونه صندلی های خود را پیدا کنند.

This is the worst job to do before a big performance.

این بدترین کاری است که باید قبل از یک اجرای بزرگ انجام داد.

I want to be backstage socialising with Ed Sheeran and getting myself ready, but

من می‌خواهم در پشت صحنه با اد شیران معاشرت کنم و خودم را آماده کنم، اما

I've been given this job to deal with that nobody wanted, but it's been given to me.

این کار به من سپرده شده است تا با آن کار کنار بیایم که هیچ‌کس نمی‌خواست، اما به من داده شد. از

What phrasal verb could I use to say that I've been given this job

چه فعل عبارتی می توانم استفاده کنم تا بگویم این کار به من داده شده است

to deal with that I don't want to?

تا با آن کاری که نمی خواهم برخورد کنم؟

Lumbered with.

چوب شده با.

I've been lumbered with this job.

من با این کار چوب شده ام

It's awful.

افتضاح است.

Okay.

باشه.

How did you do?

چطور انجامش دادی؟

Hopefully you remembered everything, but if not, don't worry because we're going to

امیدوارم همه چیز را به خاطر داشته باشید، اما اگر نه، نگران نباشید زیرا ما

visit them once again in our little story.

یک بار دیگر در داستان کوچک خود به آنها خواهیم پرداخت.

Today's story is an email.

داستان امروز یک ایمیل است.

For the attention of Taylor Swift's manager;

برای توجه مدیر تیلور سویفت؛

Hello there, my name is Sarah and I am writing to you to express my

سلام، نام من سارا است و برای شما می نویسم تا

utmost disappointment and frustration with the recent concert I attended.

نهایت ناامیدی و ناامیدی خود را از کنسرت اخیری که در آن شرکت کردم را ابراز کنم.

As a die-hard fan of Taylor's, I have always admired her talent

به عنوان یکی از طرفداران سرسخت تیلور، من همیشه استعداد

and passion for performing.

و اشتیاق او را برای اجرا تحسین کرده ام.

However, my experience at her concert left me feeling incredibly let down.

با این حال، تجربه من در کنسرت او باعث شد که من به طرز باورنکردنی ناامید شوم.

I paid top-dollar for tickets to see Taylor live, expecting to witness her

من برای دیدن زنده تیلور مبلغ هنگفتی برای بلیت پرداختم و انتظار داشتم شاهد

incredible vocals and stage presence.

آوازهای باورنکردنی و حضور روی صحنه او باشم.

However, to my dismay, I was uber-disappointed

با این حال، در کمال تاسف،

throughout the entire concert.

در کل کنسرت بسیار ناامید بودم.

Taylor Swift mimed instead of actually singing.

تیلور سویفت به جای اینکه واقعاً آواز بخواند تقلید می کرد.

I couldn't believe what I was seeing.

چیزی را که می دیدم باور نمی کردم.

Here I was, surrounded by thousands of fans all eagerly waiting to hear

اینجا بودم، در محاصره هزاران طرفدار که همه مشتاقانه منتظر شنیدن

Taylor's voice, only to be disappointed by a lip-syncing performance.

صدای تیلور بودند، اما با اجرای همگام سازی لب ناامید شدم.

It was a huge letdown, to say the least.

این یک ناامیدی بزرگ بود، حداقل.

What happened to the artist who used to wow us with her live performances?

چه اتفاقی برای هنرمندی افتاد که با اجرای زنده اش ما را شگفت زده می کرد؟

Where did her passion for singing go?

اشتیاق او به خوانندگی کجا رفت؟

Rather than giving her fans the performance they deserved, it was

به جای اینکه به طرفدارانش آنگونه که لیاقتش را داشتند بدهد،

evident that she had spent her time perfecting her choreography and staging.

واضح بود که او وقت خود را صرف کامل کردن رقص و صحنه‌پردازی کرده است.

As a fan, I feel cheated.

به عنوان یک طرفدار، احساس می کنم فریب خورده ام.

I understand that live performances can be physically demanding, but

من درک می کنم که اجرای زنده می تواند از نظر بدنی سخت باشد، اما

Taylor has always been known for her energy and stamina on stage.

تیلور همیشه به خاطر انرژی و استقامتش روی صحنه شناخته شده است.

I have seen her sing live before, and I know she is capable of

من قبلاً آواز خواندن او را به صورت زنده دیده بودم و می دانم که او می تواند

giving her all to her fans.

همه چیزش را به طرفدارانش بدهد.

Why did she choose to mime this time?

چرا او این بار تقلید را انتخاب کرد؟

The miming was not only a letdown, but it also heightened my disappointment.

تقلید نه تنها ناامید کننده بود، بلکه ناامیدی من را نیز تشدید کرد.

I felt like I was watching a recorded concert rather than

احساس می کردم به جای اینکه

being part of a live experience.

بخشی از یک تجربه زنده باشم، یک کنسرت ضبط شده را تماشا می کنم.

It took away from the magic and the authenticity that I've come to

از جادو و اصالتی که

expect from a Taylor Swift concert.

از کنسرت تیلور سویفت انتظار داشتم دور شد.

I'm writing this complaint not only as a disgruntled fan, but also on behalf of all

این شکایت را نه تنها به عنوان یک هوادار ناراضی، بلکه به نمایندگی از همه

the fans who attended the concert with me.

هوادارانی که همراه من در کنسرت حضور داشتند، می نویسم.

We feel let down, the performance did not meet our expectations.

ما احساس ناامیدی می کنیم، عملکرد انتظارات ما را برآورده نکرد.

We hope that in the future, Taylor will choose to give her fans the

ما امیدواریم که در آینده، تیلور ترجیح دهد به جای متوسل شدن به تقلید،

live performance they deserve, rather than resorting to miming.

اجرای زنده ای را که شایسته طرفدارانش است، ارائه دهد .

Thank you for taking the time to read my complaint.

از اینکه برای خواندن شکایت من وقت گذاشتید متشکرم.

I don't mean to lumber you with additional admin, I am sure you are very busy, but

قصد ندارم شما را با ادمین اضافه کنم، مطمئنم که شما خیلی سرتان شلوغ است، اما

if it's possible for you or even Taylor to reply, I would be very grateful.

اگر ممکن است شما یا حتی تیلور پاسخ دهید، بسیار سپاسگزار خواهم بود.

And that brings us to the end of today's episode.

و این ما را به پایان قسمت امروز می رساند.

I do hope you found today useful and if Taylor Swift is listening, I do apologise.

امیدوارم امروز مفید بوده باشد و اگر تیلور سوئیفت گوش می دهد، عذرخواهی می کنم.

I'm sure you don't mime in your live concerts.

مطمئنم در کنسرت های زنده خود تقلید نمی کنید.

I'm certain that you are a fabulous performer when you are live, giving

من مطمئن هستم که وقتی زنده هستید، مجری فوق‌العاده‌ای هستید و

your fans everything that they deserve.

هر آنچه را که لیاقتش را دارند به طرفداران خود می‌دهید.

Until next time guys, take very good care and goodbye.

بچه ها تا دفعه بعد خیلی مراقب باشید و خداحافظ.