Listening and Reading Practice - British English Podcast (44. Camping, Glamping, and Guy Lines)

The English Like a Native podcast is a free listening resource for intermediate

پادکست English Like a Native یک منبع شنیداری رایگان برای

and advanced English learners.

زبان آموزان متوسط ​​و پیشرفته انگلیسی است.

Bonus episodes and transcripts are available to Plus members.

قسمت‌های جایزه و رونوشت‌ها برای اعضای پلاس در دسترس است.

Details will be in the show notes below and English courses can be found on my

جزئیات در یادداشت‌های نمایش زیر خواهد بود و دوره‌های انگلیسی را می‌توانید در

website, www.englishlikeanative.co.uk.

وب‌سایت من، www.englishlikeanative.co.uk پیدا کنید.

Today's episode introduces vocabulary while touching on a bit of British

قسمت امروز واژگان را معرفی می کند و در عین حال کمی از

culture related to camping.

فرهنگ بریتانیایی مربوط به کمپینگ را لمس می کند.

Hello there, you are listening to the English Like a Native Podcast,

سلام، شما در حال گوش دادن به English Like a Native Podcast هستید،

the podcast that's designed for lovers and learners of English.

پادکستی که برای دوستداران و زبان آموزان انگلیسی طراحی شده است.

I'm your host, Anna, and today, we are setting up camp.

من میزبان شما آنا هستم و امروز در حال برپایی کمپ هستیم.

Ah, camping, reconnecting with nature, sleeping under the

آه، کمپینگ، ارتباط مجدد با طبیعت، خوابیدن زیر

stars, and generally escaping the distractions of everyday life.

ستاره ها، و به طور کلی فرار از حواس پرتی های زندگی روزمره.

I camped a lot as a child.

از بچگی خیلی کمپ می زدم.

We weren't very well off, so camping was our go-to holiday.

ما خیلی خوب نبودیم، بنابراین کمپینگ تعطیلات ما بود.

Your go-to means your default, the thing that you usually end up choosing.

رفتن شما به معنای پیش فرض شماست، چیزی که معمولاً در نهایت انتخاب می کنید.

For example, my go-to morning beverage is a cup of coffee with coconut milk.

به عنوان مثال، نوشیدنی صبحگاهی من یک فنجان قهوه با شیر نارگیل است.

This is the drink I will usually have, my go-to drink.

این نوشیدنی است که من معمولا می خورم، نوشیدنی من.

Now I grew up in Manchester, which is in the northwest of

حالا من در منچستر بزرگ شدم که در شمال غربی انگلستان قرار دارد

England, not too far from Wales.

، نه چندان دور از ولز.

Therefore, camping in Wales was an easy and affordable holiday choice for my mum.

بنابراین، کمپینگ در ولز یک انتخاب آسان و مقرون به صرفه برای تعطیلات مادرم بود.

Our go-to holiday, and what an adventure.

تعطیلات ما و چه ماجراجویی.

At least it's an adventure when you are a child.

حداقل زمانی که شما کودک هستید یک ماجراجویی است.

As an adult, there's a lot more work involved with camping.

به عنوان یک بزرگسال، کار بسیار بیشتری در کمپینگ وجود دارد.

I didn't realise as a child, but gosh, camping can be really hard work.

من در کودکی متوجه نبودم، اما خداییش، کمپینگ واقعاً کار سختی است.

I mean, first you have to pick the right spot to pitch your tent.

منظورم این است که ابتدا باید محل مناسبی را برای چادر زدن انتخاب کنید.

That's not an easy thing to do.

این کار آسانی نیست.

Now, you don't want to camp in a ditch which may get boggy when it rains.

اکنون، شما نمی خواهید در گودالی که ممکن است هنگام بارندگی باتلاق شود، کمپ بزنید.

Which in the UK is highly likely.

که در انگلستان بسیار محتمل است.

Yeah, sleeping in a puddle is not fun, so avoid the ditches at all costs.

بله، خوابیدن در گودال تفریحی نیست، بنابراین به هر قیمتی از گودال ها دوری کنید.

To avoid something at all costs means something must be

اجتناب از چیزی به هر قیمتی به معنای

avoided, no matter what happens.

اجتناب از چیزی است، مهم نیست چه اتفاقی می افتد.

It must be avoided.

باید از آن اجتناب کرد.

So avoid pitching your tents in a ditch at all costs.

پس به هر قیمتی از چادر زدن در گودال خودداری کنید.

On the other hand, you don't want to pitch your tent up high in an exposed

از سوی دیگر، در مواقعی که هوای باد می‌وزد، نمی‌خواهید چادر خود را در مکانی در معرض بالا ببندید

spot in case of windy weather, especially if you are camping on the coast.

، به خصوص اگر در ساحل کمپ می‌کنید.

Which reminds me, if you put your tent up close to water, then you risk getting

این به من یادآوری می‌کند که اگر چادر خود را نزدیک آب بگذارید، در این صورت خطر

eaten alive by mosquitoes and midges.

خوردن زنده توسط پشه‌ها و پشه‌ها وجود دارد.

An ideal pitch would be a nice flat piece of ground, nice flat area,

زمین ایده آل می تواند یک قطعه زمین مسطح زیبا، یک منطقه مسطح زیبا،

which is partially shaded by trees, but with a nice view of rolling

که تا حدی توسط درختان سایه می اندازد، اما با منظره ای زیبا از

hills or meadows or something.

تپه ها یا علفزارها یا چیزهای دیگر است.

So the second thing you need to do once you've picked your

بنابراین دومین کاری که باید پس از انتخاب زمین خود انجام دهید این

pitch is to erect your tent.

است که چادر خود را برپا کنید.

Erect means to build or raise something to a vertical position.

راست به معنای ساختن یا بالا بردن چیزی به حالت عمودی است.

In this case, a tent.

در این مورد، یک چادر.

Erect is a slightly more formal word.

راست یک کلمه کمی رسمی تر است.

Often we just use the phrasal verb put up, so I find my pitch and I put up my tent,

اغلب ما فقط از فعل عبارتی put up استفاده می‌کنیم، بنابراین من حرفم را پیدا می‌کنم و چادرم را برپا می‌کنم،

which is often easier said than done.

که اغلب گفتن آن آسان‌تر از انجام دادن است.

Now, there are many different types of tents on the market these days.

اکنون این روزها انواع مختلفی از چادر در بازار وجود دارد.

The easiest tent to put up is a pop-up tent.

ساده ترین چادر برای نصب یک چادر پاپ آپ است.

A pop-up tent, as I think you can guess from the name is a

چادر پاپ آپ، همانطور که فکر می کنم از نامش می توانید حدس بزنید،

tent that literally just pops up.

چادری است که به معنای واقعی کلمه فقط بالا می آید.

The frame is very bendy and flexible, and it's held in a folded position while

قاب بسیار خمیده و منعطف است، و در حالت جمع شده نگه داشته می شود و

packed away, waiting to be released.

منتظر رها شدن است.

Pow.

پاو

So when you release it, it pops up into a shape that it's meant to be.

بنابراین وقتی آن را رها می کنید، به شکلی ظاهر می شود که باید باشد.

It erects itself, which is fantastic.

خودش را برپا می کند که فوق العاده است. در

Saves you a lot of time.

زمان شما صرفه جویی زیادی می کند.

The problem I always have with pop-up tents is that I'm

مشکلی که من همیشه با چادرهای پاپ آپ دارم این است که

unable to put them away again.

نمی توانم دوباره آنها را کنار بگذارم.

I can't fold them back down.

من نمی توانم آنها را به عقب برگردانم.

I'm always wrestling with the poles, trying to bend them in

من همیشه با میله‌ها کشتی می‌گیرم و سعی می‌کنم به

all sorts of different ways.

طرق مختلف آنها را خم کنم.

I just can't fold them so that they all pack away.

من فقط نمی توانم آنها را تا کنم تا همه آنها جمع شوند.

Back into the storage bag.

به کیسه ذخیره سازی برگردید.

You have to have the knack.

شما باید استعداد داشته باشید.

My partner has a knack for these things.

شریک من در این چیزها استعداد دارد.

He's got a knack for folding away these pop-up tents.

او در جمع کردن این چادرهای پاپ آپ مهارت دارد.

In fact, I have a few pop-up discs that I use for filming.

در واقع من چند دیسک پاپ آپ دارم که برای فیلمبرداری از آنها استفاده می کنم.

So I have a pop-up green screen that starts as a small disc that I can hold

بنابراین من یک صفحه سبز پاپ آپ دارم که به عنوان یک دیسک کوچک شروع می شود که می توانم آن را

in my hands, and then when you unzip the outer cover, it pops up into this huge

در دستانم نگه دارم، و سپس وقتی زیپ پوشش بیرونی را باز می کنید، در این

green screen that's about six feet high.

صفحه سبز بزرگ با ارتفاع حدود شش فوت ظاهر می شود.

It's wonderful, but I can't put it away.

فوق العاده است، اما نمی توانم آن را کنار بگذارم.

You have to kind of bend the frame to make three circles, and I can never do that.

برای ایجاد سه دایره باید قاب را به نوعی خم کنید و من هرگز نمی توانم این کار را انجام دهم.

I can only make two.

من فقط میتونم دوتا درست کنم

I just don't have the knack.

فقط استعدادشو ندارم

I'll fight with it for ages, but I can't seem to get my head around it.

من برای چندین سال با آن مبارزه خواهم کرد، اما به نظر نمی رسد که سرم را از بین ببرم.

My partner, however, just comes in, squeezes it, twists it, and suddenly it's

با این حال، شریک من فقط وارد می‌شود، آن را می‌فشارد، می‌پیچاند، و ناگهان

three small circles all folded into one disc and he pops it back into its packet

سه دایره کوچک در یک دیسک تا شده و او آن را در بسته‌اش برمی‌گرداند

and I say, how on earth did you do that?

و من می‌گویم، چطور این کار را کردی؟

To which he replies, well, I just have the knack.

که او پاسخ می دهد، خوب، من فقط مهارت دارم.

I don't know.

من نمی دانم.

So the pop-up tent, nice and easy, as long as you can put them away again afterwards.

بنابراین چادر پاپ آپ، زیبا و آسان است، تا زمانی که بتوانید بعد از آن دوباره آنها را کنار بگذارید.

They are quite small, often and lightweight.

آنها بسیار کوچک، اغلب و سبک وزن هستند.

The downside is they could blow away quite easily if it's windy.

نکته منفی این است که اگر باد می‌وزد به راحتی از بین می‌روند.

So moving on to a tent that is a bit more substantial.

بنابراین حرکت به سمت چادری که کمی اساسی تر است.

We have a dome tent.

چادر گنبدی داریم.

A dome tent is similar to a pop-up tent.

چادر گنبدی شبیه چادر پاپ آپ است.

It is usually quite easy to set up, but with this one, you need to assemble

نصب آن معمولاً بسیار آسان است، اما با این یکی، باید

and feed the poles into the tent.

میله ها را جمع کرده و به داخل چادر وارد کنید.

The poles are broken down into smaller parts, and most modern tent poles

میله‌ها به قطعات کوچک‌تر شکسته می‌شوند و اکثر میله‌های چادر مدرن

have a bungee or some sort of elastic through the middle of the poles to

دارای یک بانجی یا نوعی الاستیک در وسط تیرک‌ها هستند تا

hold them together so you don't lose bits or put the wrong poles together.

آن‌ها را در کنار هم نگه می‌دارد تا تکه‌هایی از دست ندهید یا تیرک‌های اشتباه را کنار هم قرار ندهید.

All you have to do is pop them together to make one big long pole, and then you feed

تنها کاری که باید انجام دهید این است که آنها را به هم بچسبانید تا یک میله بلند بزرگ بسازید و سپس

the pole through the loops of the tent.

میله را از حلقه های چادر تغذیه کنید.

And then once the poles are fed into the tent, then you can

و بعد از اینکه تیرها به چادر وارد شدند، می توانید

stand the poles up where they're supposed to be and erect the tent.

میله ها را در جایی که قرار است باشند بایستید و چادر را برپا کنید.

Voila.

Voila.

We often actually talk about tents in terms of how many

ما اغلب در مورد چادرها از این نظر صحبت می کنیم که چند

people you can sleep in it.

نفر می توانید در آن بخوابید.

So we'd say a two man tent, a four man tent, a six man tent.

بنابراین ما می گوییم یک چادر دو نفره، یک چادر چهار نفره، یک چادر شش نفره. من فکر می‌کنم که

They do tend to go up in twos, I think, because even numbers

آن‌ها معمولاً دوتایی بالا می‌روند ، زیرا

are easier to work with.

کار کردن با اعداد زوج آسان‌تر است.

So if you have a pop-up tent, you might say, I have a two man tent.

بنابراین اگر یک چادر پاپ آپ دارید، ممکن است بگویید، من یک چادر دو نفره دارم.

So if you are a keen camper, a camping enthusiast, another kind of tent

بنابراین اگر اهل کمپینگ هستید، یکی دیگر از چادرهایی

that you might have is a bivy sack.

که ممکن است داشته باشید، یک کیسه بیوی است.

A bivy sack.

یک کیسه بیوی

It looks almost like a sleeping bag.

تقریبا شبیه کیسه خواب است.

It's a long thin tent.

این یک چادر بلند و نازک است.

I imagine it would be quite claustrophobic to sleep in a bivy sack if you suffer

تصور می‌کنم اگر از کلاستروفوبیا رنج می‌برید خوابیدن در کیسه‌های بیوی کاملاً کلاستروفوبیک است

from claustrophobia, but they're very small, lightweight, and you can just put

، اما آنها بسیار کوچک و سبک هستند، و می‌توانید

it in your backpack and do your day's hiking and then pull this thing out.

آن را در کوله پشتی خود بگذارید و پیاده‌روی روزانه خود را انجام دهید و سپس آن را بیرون بیاورید.

Very easy to set up and climb into.

راه اندازی و صعود به آن بسیار آسان است.

You would quite literally hit the sack.

شما به معنای واقعی کلمه به گونی ضربه می زنید.

To hit the sack is a phrase, which means you are going to bed to go to sleep.

ضربه زدن به گونی یک عبارت است، به این معنی که شما به رختخواب می روید تا بخوابید.

Oh, I'm pretty tired.

اوه من خیلی خسته ام

I think I'm gonna hit the sack.

من فکر می کنم که می خواهم به گونی ضربه بزنم.

So the bivy sack provides you with a little space to

بنابراین کیسه بیوی فضای کمی را در اختیار شما قرار می دهد تا از

protect you from the elements.

شما در برابر عوامل محافظت کند.

Most useful when you are halfway up a mountain.

زمانی که در نیمه راه کوه هستید بسیار مفید است .

But if you are doing some serious family camping on a family campsite, then

اما اگر کمپینگ خانوادگی جدی در یک کمپینگ خانوادگی انجام می دهید،

you'd have just an ordinary dome tent.

فقط یک چادر گنبدی معمولی خواهید داشت.

Probably a cabin tent.

احتمالا چادر کابینه

So when we were little going to Wales, we would often take a tent

بنابراین وقتی کوچک بودیم به ولز می رفتیم، اغلب چادری می گرفتیم

that had compartments within it.

که محفظه هایی درون آن بود.

So it must have been a cabin tent technically, but we would call it

بنابراین از نظر فنی باید چادر کابینی باشد ، اما ما آن را

a six man or an eight man tent.

چادر شش نفره یا هشت نفره می نامیم.

So my mum would also take additional little like pop-up tents or maybe

بنابراین مادر من نیز کمی اضافی مانند چادرهای پاپ آپ یا شاید چادر

a pup tent, which is something that you see people using on the beach.

توله سگ می برد، چیزی که می بینید مردم در ساحل از آن استفاده می کنند.

A pup tent is just a tiny little open fronted tent.

چادر توله سگ فقط یک چادر کوچک جلو باز است.

You often can't close them off.

اغلب نمی توانید آنها را ببندید.

I believe they pop up and they're called a pup tent.

من معتقدم که آنها ظاهر می شوند و به آنها چادر توله سگ می گویند.

I'm guessing because you would use it for your pup, your little doggy, your puppy.

حدس می زنم چون از آن برای توله سگ خود، سگ کوچولو، توله سگ خود استفاده می کنید.

But you can use a pup tent for little children to have somewhere to

اما می توانید از چادر توله سگ برای بچه های کوچک استفاده کنید تا جایی برای

shelter from the sun on the beach.

پناه گرفتن از آفتاب در ساحل داشته باشند.

And on a campsite, you can have a pup tent or a pop-up tent to store things

و در یک کمپینگ، می‌توانید یک چادر برای توله‌سگ یا یک چادر پاپ‌آپ برای نگهداری وسایل

or to put an extra child if you've got some additional children with you.

یا قرار دادن یک کودک اضافی در صورت همراه داشتن چند کودک دیگر داشته باشید.

So my mum would always lay a ground sheet first before putting up our

بنابراین، مادرم همیشه قبل از سر گذاشتن چادر، ابتدا یک ورق زمین می‌گذارد

tent, which is helpful in case there's some groundwater or if it's

، که در صورت وجود مقداری آب زیرزمینی یا

rained and the ground's a bit wet.

باران و خیس بودن زمین مفید است.

So you have your ground sheet laid down First, you must make sure

بنابراین شما باید ورق زمین خود را بگذارید ابتدا، باید مطمئن شوید که

there are no rocks on the floor.

هیچ سنگی روی زمین وجود ندارد.

You don't want anything protruding out of the ground because a protruding

شما نمی خواهید چیزی از زمین بیرون زده باشد زیرا یک سنگ بیرون زده

rock can put a hole into the bottom of your tent or can be very

می تواند سوراخی را در ته چادر شما ایجاد کند یا

uncomfortable if you are lying on it, or if you step on it with bare feet.

اگر روی آن دراز بکشید یا با پاهای برهنه روی آن قدم بگذارید می تواند بسیار ناراحت کننده باشد.

Then you lay your ground sheet and you put up your tent.

سپس ورق زمین خود را می گذارید و چادر خود را برپا می کنید.

Now, my mum would always hang these domes inside our eight man tent.

حالا، مادرم همیشه این گنبدها را داخل چادر هشت نفره ما آویزان می کرد.

I think, if I remember correctly, there were four domes that she hung up inside

فکر می‌کنم، اگر درست به خاطر بیاورم، چهار گنبد وجود داشت که او

to make these separate little rooms.

برای ساختن این اتاق‌های کوچک جداگانه، آنها را آویزان کرد.

It was a big tent so you could stand up inside it.

چادر بزرگی بود که میتوانستید داخل آن بایستید.

We would have some room for a couple of camping chairs, little folding

ما برای چند صندلی کمپینگ، صندلی های تاشو کوچک

chairs, and perhaps a little table.

و شاید یک میز کوچک جا خواهیم داشت.

And then we would each pick a compartment to be our sleeping space.

و سپس هر کدام از ما محفظه‌ای را انتخاب می‌کنیم تا فضای خواب ما باشد.

So we'd pick our rooms, as it were, and lay down our mats, and then our air beds.

بنابراین، اتاق‌هایمان را انتخاب می‌کردیم، و تشک‌هایمان را روی زمین می‌خوابیدیم و سپس تخت‌های بادی.

I would use something like a yoga mat.

من از چیزی شبیه تشک یوگا استفاده می کنم.

This adds just an extra little bit of cushioning against the hard ground.

این فقط کمی بالشتک اضافی در برابر زمین سخت اضافه می کند.

And then on top of that, the airbed, which needs a pump to inflate.

و سپس در بالای آن، بستر هوا، که به یک پمپ برای باد کردن نیاز دارد.

I do have some hiking mattresses that self inflate, but they're not very thick.

من تشک های پیاده روی دارم که خود به خود باد می شوند، اما خیلی ضخیم نیستند.

They don't provide much cushioning, but an air bed and a foot

آنها بالشتک زیادی ارائه نمی دهند، اما یک تخت هوا و یک

pump was how we used to do it.

پمپ پایی روشی بود که ما آن را انجام می دادیم.

And you stand there for ages pumping the air into this airbed

و شما برای سال‌ها در آنجا ایستاده‌اید و هوا را به داخل این تخت هوا پمپ می‌کنید

And you would need to repeat this every morning because overnight

و باید این کار را هر روز صبح تکرار کنید زیرا در طول شب

your airbed would slightly deflate.

تخت هوای شما کمی باد می‌شود.

So you'd wake up in the morning almost being swallowed by your airbed.

بنابراین شما صبح از خواب بیدار می شوید که تقریباً توسط تخت هوای خود بلعیده می شوید.

And then you'd lay out your pillow and your sleeping bag or blankets,

و سپس بالش و کیسه خواب یا پتو

or whatever it is you've taken with you to keep you warm overnight.

یا هر چیز دیگری که با خود برده اید تا یک شب شما را گرم نگه دارد، بگذارید.

Now, if this doesn't sound fun, if you are not into sleeping on the

حالا، اگر این کار جالب به نظر نمی‌رسد، اگر علاقه‌ای به خوابیدن روی

ground on an airbed or doing all this setup, then glamping is the new craze.

زمین روی تخت هوا ندارید یا این همه تنظیمات را انجام نمی‌دهید، پس گلمپینگ یک دیوانگی جدید است.

If you don't want to deal with putting up your tent and all this stuff,

اگر نمی‌خواهید با چادر زدن و همه این چیزها سر و کار داشته باشید، می‌توانید

then you can choose to go glamping.

انتخاب کنید که به گلمپینگ بروید.

Glamping, the word glamping is the combination of the words

گلمپینگ، کلمه گلمپینگ از ترکیب دو واژه

glamorous and camping, glamping.

پر زرق و برق و کمپینگ، گلمپینگ است.

So when you go glamping, you are often in a tipi tent or a yurt.

بنابراین وقتی به گلمپینگ می روید، اغلب در چادر تیپی یا یورت هستید.

These are much larger than your typical tent.

اینها بسیار بزرگتر از چادر معمولی شما هستند.

They usually have wooden poles and are very spacious.

معمولا تیرک های چوبی دارند و بسیار جادار هستند.

They are shaped like a cone.

آنها به شکل مخروط هستند.

The problem with yurts and tipis I find is that they lose the heat because the

مشکل یوز و تیپیس این است که آنها گرما را از دست می دهند زیرا

heat rises and they have quite a high ceiling, so it can feel a lot colder in

گرما بالا می رود و سقف کاملاً بلندی دارند ، بنابراین می تواند در

the evenings as the temperature drops.

عصرها با کاهش دما بسیار سردتر شود.

And so I often feel that they aren't as nice to sleep in as sleeping in a smaller

و بنابراین اغلب احساس می‌کنم که خوابیدن در آن‌ها به اندازه خوابیدن در یک

tent that holds the heat a bit better.

چادر کوچک‌تر که گرما را کمی بهتر نگه می‌دارد، خوب نیست.

But you do have room and often there is a camp bed.

اما شما اتاق دارید و اغلب یک تخت کمپ وجود دارد.

A camp bed is a bed that's raised, so there are legs on this bed.

تخت کمپ، تختی است که برافراشته است، بنابراین روی این تخت پاهایی وجود دارد.

If you are doing normal camping, putting up your tents, you'd often not take a camp

اگر کمپینگ معمولی انجام می‌دهید، چادرهای خود را برپا می‌کنید، معمولاً تخت کمپینگ را نمی‌گیرید

bed because it takes up a lot of space in the boot of your car or in your roof box.

زیرا فضای زیادی را در صندوق عقب ماشین یا جعبه سقف شما اشغال می‌کند.

And so that's why people just choose to sleep on the floor on an air bed because

و به همین دلیل است که مردم فقط روی یک تخت بادی روی زمین بخوابند زیرا

air beds can pack down quite small.

تخت‌های بادی می‌توانند بسیار کوچک باشند.

But when you are glamping, you tend to have a camp bed.

اما زمانی که در حال گلمپینگ هستید، تمایل دارید که یک تخت کمپ داشته باشید.

It's all set up for you, so you're off the floor.

همه چیز برای شما آماده شده است، بنابراین شما از زمین خارج می شوید.

Sometimes you even have a nice mattress and it's much more comfortable.

حتی گاهی اوقات شما یک تشک زیبا دارید و خیلی راحت تر است.

And if you are doing really high-end luxurious glamping, then you know

و اگر در حال انجام گلمپینگ های لوکس واقعاً سطح بالا هستید ، می دانید که

there are lots of luxuries included.

امکانات تجملی زیادی در آن گنجانده شده است.

You might have a side table, you probably have electricity and

ممکن است یک میز کناری داشته باشید، احتمالاً برق دارید و

everything is all set up for you.

همه چیز برای شما آماده است.

You might even have a rug on the floor.

حتی ممکن است یک فرش روی زمین داشته باشید.

A nice rug, nice and soft underfoot when you get up in the morning.

یک فرش زیبا، زیر پاهای زیبا و نرم وقتی صبح از خواب بیدار می شوید.

I've never been glamping.

من هیچ وقت گلمنگ نبودم به

I sound like I know what I'm talking about.

نظر می رسد که می دانم درباره چه چیزی صحبت می کنم.

I've never been glamping, but perhaps it's time that I gave it a go as

من هیچ‌وقت به این موضوع توجه نکرده‌ام، اما شاید وقت آن رسیده است که آن را به عنوان

research, of course, for the podcast.

تحقیق، البته برای پادکست، انجام دهم.

And then I could come and tell you all about my glamping experience.

و سپس می توانم بیایم و همه چیز را در مورد تجربه گلمپینگ به شما بگویم.

Okay, so once your tent is up and you've set up your beds and everything, one thing

خوب، پس وقتی چادرتان برپا شد و تخت‌ها و همه چیز را مرتب کردید، یک چیزی که باید

to make sure that you do is fix the lines.

مطمئن شوید این است که خطوط را درست کنید.

What's the proper name for these guidelines?

نام مناسب این دستورالعمل ها چیست؟

Now, I've just looked this up.

حالا، من فقط این را نگاه کردم.

I've always thought they were called guidelines.

من همیشه فکر می کردم که آنها را دستورالعمل می نامند.

Guidelines are a set of instructions to guide you to do something.

دستورالعمل ها مجموعه ای از دستورالعمل ها هستند که شما را برای انجام کاری راهنمایی می کنند.

But these camping lines are not guidelines.

اما این خطوط کمپینگ دستورالعمل نیستند.

This is something I've been saying all my life.

این چیزی است که من در تمام زندگی ام گفته ام.

They are in fact called guy lines, like a guy.

آنها در واقع خطوط مرد نامیده می شوند، مانند یک پسر. یک

Another word for a man, a guy line.

کلمه دیگر برای یک مرد، یک خط پسر.

I mean, it's completely obvious why I would confuse the two

منظورم این است که کاملاً واضح است که چرا دو

words, guideline and guy line.

کلمه راهنمایی و خط مرد را با هم اشتباه می‌گیرم.

Wow.

وای.

See, you can learn something new every day if you are open to it.

ببینید، شما می توانید هر روز چیز جدیدی یاد بگیرید اگر به آن باز باشید.

A guy line is like a rope or a cord or a very fixed string that's used to secure

خط مرد مانند یک طناب یا طناب یا یک ریسمان بسیار ثابت است که برای محکم کردن

your tent or your tarp to the ground.

چادر یا برزنت شما روی زمین استفاده می شود.

We use metal or sometimes plastic tent pegs to stake our tents to the ground.

ما از گیره های فلزی یا گاهی پلاستیکی چادر استفاده می کنیم تا چادرهایمان را روی زمین بچسبانیم.

Tent pegs are normally like thick metal pegs with a hook on one end, and you

گیره‌های چادر معمولاً مانند میخ‌های فلزی ضخیم با یک قلاب در یک طرف هستند و شما

would stab it into the ground and then the hook would hold the guy line taut.

آن را به زمین می‌کوبید و سپس قلاب خط مرد را محکم نگه می‌دارد.

To keep your erected tent in place.

تا چادر برپا شده خود را در جای خود نگه دارید.

So yes, the problem with guy lines, I can't believe I

بنابراین بله، مشکل با خطوط مردانه، من نمی توانم باور کنم که

thought they were guidelines.

فکر می کردم آنها دستورالعمل هستند.

The problem with guy lines is everyone trips over them.

مشکل خطوط مردانه این است که همه از آنها عبور می کنند.

Everyone trips over them.

همه به آنها سر می زنند.

We all know they're there, but in the middle of the night when you

همه ما می دانیم که آنها آنجا هستند، اما در نیمه های شب، هنگامی که در

are doing your nighttime walk to the toilet block, you inevitably trip

حال پیاده روی شبانه خود به سمت بلوک توالت هستید، ناگزیر

over a guy line or two, sometimes pulling out the peg and collapsing

از یک یا دو خط مرد رد می شوید، گاهی اوقات گیره را بیرون می آورید و چادر کسی را فرو می ریزید

someone's tent, which is not ideal.

، که اینطور نیست. ایده آل.

That's one of my fondest memories of camping, tripping over guy lines in the

این یکی از بهترین خاطرات من از کمپینگ است، در

middle of the night when you need a wee.

نیمه شب وقتی که شما نیاز به یک خراش دارید، از صف های مردانه سر زدم.

Now, one thing I do really love about camping is the sound of zips, zzz.

در حال حاضر، یک چیزی که من واقعاً در مورد کمپینگ دوست دارم، صدای زیپ، zzz است.

It's like there's a smell and a sound for every experience, right?

مثل این است که برای هر تجربه یک بو و صدا وجود دارد، درست است؟

Every house has its own sounds and smells that just make you think of that house

هر خانه ای صداها و بوهای خاص خود را دارد که باعث می شود به خانه ای فکر کنید که

they're associated with that house.

با آن خانه مرتبط است.

And, you know, a theme park will have its own sounds and smells.

و، می دانید، یک پارک موضوعی صداها و بوهای خاص خود را خواهد داشت.

A theme park will have the sound of people screaming and the sound of

یک پارک موضوعی صدای جیغ مردم و صدای

roller coasters moving along its tracks.

ترن هوایی که در امتداد مسیرهای خود حرکت می کنند را خواهد داشت.

And the music that you only ever hear at theme parks and the smell of popcorn

و موسیقی ای که فقط در پارک های تفریحی می شنوید و بوی پاپ کورن

and hotdogs and things like that.

و هات داگ و چیزهایی از این قبیل.

Those are associated with theme parks.

آنها با پارک های موضوعی مرتبط هستند.

But for me, when I think of camping, I think of the smell of grass.

اما برای من وقتی به کمپینگ فکر می کنم به بوی علف فکر می کنم.

And the smell of fresh air and then the sound of zips, particularly at

و بوی هوای تازه و سپس صدای زیپ، مخصوصاً در

nighttime when everyone's hunkering down for the night, they zip up their

شب که همه به دنبال شب هستند، زیپ

tents, and then in the middle of the night, people who need to run to the

چادرهایشان را می‌بندند، و سپس در نیمه‌های شب، افرادی که نیاز به دویدن به سوی

loo, they do their quiet unzipping.

سرویس بهداشتی دارند، این کار را انجام می‌دهند. باز کردن بی صدا آنها

That sound always makes me think of camping, the sound of zips.

این صدا همیشه باعث می شود به کمپینگ فکر کنم، صدای زیپ.

Anyone else?

هر کس دیگری؟

Or is it just me?

یا فقط من هستم؟

Now, if you are camping in a field like a farmer's field, then there aren't really

حالا اگر در زمینی مانند مزرعه کشاورز کمپ می زنید، واقعاً

many specific facilities for camping.

امکانات خاصی برای کمپینگ وجود ندارد.

You may only have a portaloo, oh, I'm not a fan of portaloos.

شما ممکن است فقط یک پورتالو داشته باشید، اوه، من طرفدار پورتالو نیستم.

A portaloo is a common brand.

پورتالو یک برند رایج است.

It's actually a brand name for a portable loo.

این در واقع یک نام تجاری برای یک سرویس بهداشتی قابل حمل است.

When I say loo, I mean toilet.

وقتی می گویم لو، منظورم توالت است.

Portaloos are just big plastic boxes that contain a toilet.

پورتالوها فقط جعبه های پلاستیکی بزرگی هستند که حاوی توالت هستند.

Obviously, if there's no other option, then the portaloo will do just fine.

بدیهی است که اگر گزینه دیگری وجود نداشته باشد، پورتالو به خوبی کار خواهد کرد.

Beggars can't be choosers after all, and no one wants to be

به هر حال گداها نمی توانند انتخاب کننده باشند ، و هیچ کس نمی خواهد

caught short when away from home.

در زمان دوری از خانه کوتاه بیاید.

But the reason I don't like portaloos is I often find that they're a bit

اما دلیل اینکه من از پورتالو خوشم نمی‌آید این است که اغلب متوجه می‌شوم که آنها کمی

dirty, and when I get inside one, I'm overwhelmed by chemicals that make

کثیف هستند و وقتی داخل یکی می‌شوم، غرق مواد شیمیایی می‌شوم که

my eyes water and my nostrils burn.

چشمانم را آب می‌کند و سوراخ‌های بینی‌ام می‌سوزد.

You quickly do your business trying desperately not to touch anything.

شما به سرعت کار خود را انجام می دهید و به شدت سعی می کنید چیزی را لمس نکنید.

There's often not enough toilet paper, and then you have to grab the lever

اغلب دستمال توالت کافی نیست، و سپس باید اهرم را بگیرید

and do the pumping action to pump the chemicals in and open up the hatch,

و عمل پمپاژ را انجام دهید تا مواد شیمیایی را به داخل پمپاژ کنید و دریچه را باز کنید،

or trap door, I'm not sure what the technical term is, for everything

یا در را به دام بیاندازید، من مطمئن نیستم که اصطلاح فنی چیست، تا همه چیز

to fall down into the bucket below.

سقوط کند. در سطل زیر.

Ooh, it's quite unpleasant, especially on a hot day when

اوه، بسیار ناخوشایند است، به خصوص در یک روز گرم که

things have been baking in the sun.

همه چیز در آفتاب پخته شده است.

Not my idea of a good time.

تصور من از زمان خوب نیست.

I would rather have a proper plumbed in toilet when I'm camping.

من ترجیح می دهم یک لوله کشی مناسب در توالت زمانی که در کمپینگ هستم داشته باشم.

I do like to have nice facilities.

من دوست دارم امکانات خوبی داشته باشم.

I'm a bit of a snob in that respect.

من از این حیث کمی دمدمی مزاج هستم.

I like a hot shower and a decent toilet, then I'm happy.

من یک دوش آب گرم و یک توالت مناسب را دوست دارم، پس خوشحالم.

Okay, so once everything's set up, it's time to set up your stove and

خوب، پس وقتی همه چیز آماده شد، وقت آن است که اجاق گاز خود را راه اندازی کنید و

get out your pots and pans so that you can prepare your meals and

قابلمه ها و ماهیتابه های خود را بیرون بیاورید تا بتوانید وعده های غذایی خود را آماده کنید و

make that all important cup of tea.

آن فنجان چای مهم را درست کنید.

So you make a cup of tea by boiling your water on the camping stove, no kettles.

بنابراین شما با جوشاندن آب خود روی اجاق کمپینگ، بدون کتری، یک فنجان چای درست می کنید.

Or you might have one of those metal kettles that can go

یا ممکن است یکی از آن کتری های فلزی داشته باشید که می توانند

on the stove that whistles.

روی اجاق گاز سوت بزنند.

Oh.

That's another sound you might associate with camping, the

اوه

این صدای دیگری است که ممکن است آن را با کمپینگ مرتبط کنید،

whistling kettle on the stove.

کتری سوت روی اجاق گاز.

And then after you've dirtied your dishes, you either go to the washing

و بعد از اینکه ظروف خود را کثیف کردید، یا

up area, the washing up point, with all your dirty pots and pans to wash

با تمام قابلمه ها و تابه های کثیف خود به محل شستشو، محل شستشو بروید تا

everything up, so you can use it again.

همه چیز را بشویید، بنابراین می توانید دوباره از آن استفاده کنید.

Or you go to the washing up point and get a bowl of hot soapy water to bring back

یا به محل شستشو می روید و یک کاسه آب گرم صابون می گیرید تا

to the camp to do the washing up there.

به کمپ برگردید تا شستشو را در آنجا انجام دهید.

Either way, whether you take yourself to wash it up there or bring the

در هر صورت، چه خودتان را بشویید و چه

bowl back to wash up at the camp, it's a bit of a faff to clean your

کاسه را برای شستن در کمپ برگردانید، تمیز کردن

cups and your plates and things.

فنجان‌ها، بشقاب‌ها و چیزهایتان کمی سخت است.

It's a faff.

این یک فاف است.

You also have to consider how you're going to store your food.

شما همچنین باید در نظر بگیرید که چگونه می خواهید غذای خود را ذخیره کنید.

Obviously at home, in your kitchen, you have a fridge and a freezer, so

بدیهی است که در خانه، در آشپزخانه خود، یخچال و فریزر دارید، بنابراین

you can, on a hot day or a hot week, keep all your food nice and fresh,

می توانید در یک روز گرم یا یک هفته گرم، همه غذاهای خود را خوب و تازه نگه دارید،

but when you are camping, you have to think about the fact that you are not

اما زمانی که در کمپینگ هستید، باید به این واقعیت فکر کنید. که

going to have a fridge and a freezer.

قرار نیست یخچال و فریزر داشته باشید.

So what you probably will have is a cool box and you have these ice packs

بنابراین چیزی که احتمالاً خواهید داشت یک جعبه خنک است و این بسته های یخ

or ice blocks, sometimes they're called.

یا بلوک های یخ را دارید که گاهی اوقات به آنها گفته می شود.

And every day you take these ice packs or ice blocks to reception and ask

و هر روز این کیسه‌های یخ یا بلوک‌های یخ را به پذیرش می‌برید و می‌پرسید که

if you can put them in the freezer.

آیا می‌توانید آن‌ها را در فریزر بگذارید.

A lot of campsites will have a freezer where you can refreeze your ice packs.

بسیاری از کمپینگ ها دارای یک فریزر هستند که می توانید کیسه های یخ خود را مجدداً منجمد کنید.

Hopefully you've got several ice packs so that you can keep changing them

امیدواریم که چندین بسته یخ داشته باشید تا بتوانید به تعویض آنها ادامه دهید

over and keep your cool box cool.

و جعبه خنک خود را خنک نگه دارید.

But it's not as effective as a fridge.

اما به اندازه یک یخچال موثر نیست.

It's certainly not a fridge substitute, so you do have to be

مطمئناً این یک جایگزین یخچال نیست ، بنابراین باید

careful when thinking about what you're going to keep in your cool box.

مراقب باشید که چه چیزی را در جعبه خنک خود نگه دارید.

Don't take lots of meat and perishables to store for four days before cooking.

مقدار زیادی گوشت و مواد فاسد شدنی را به مدت چهار روز قبل از پختن برای نگهداری نگیرید.

That will end badly.

که پایان بدی خواهد داشت.

So often, you're just eating out of tins and you are buying stuff from the

بنابراین اغلب، شما فقط از قوطی‌ها غذا می‌خورید و از

local shop to eat on a daily basis.

مغازه‌های محلی چیزهایی برای خوردن روزانه می‌خرید.

But outside of all the tricky logistics and all the hard work that goes into

اما خارج از تمام تدارکات دشوار و تمام کارهای سختی که برای

functioning when you are camping, the upsides of camping are fabulous.

کار کردن در هنگام کمپینگ انجام می شود، نکات مثبت کمپینگ فوق العاده است.

You're outdoors, you're breathing in the fresh air all day, every day, and you

شما در خارج از منزل هستید، تمام روز، هر روز در هوای تازه نفس می کشید، و

are waking up to the sounds of nature, you're often waking up at daybreak

با صداهای طبیعت از خواب بیدار می شوید، اغلب در سحر از خواب بیدار می شوید

because you can't block out the dawn.

زیرا نمی توانید جلوی سحر را بگیرید.

You can't just close your curtains and keep the light

شما نمی توانید فقط پرده های خود را ببندید و نور را

out for a little bit longer.

برای مدت کوتاهی خاموش نگه دارید.

You are up with the sun and you tend to go to bed earlier as well.

شما با آفتاب هستید و تمایل دارید زودتر به رختخواب بروید.

And you can also make a campfire, which is really exciting for everyone.

و همچنین می توانید یک آتش کمپ درست کنید که واقعا برای همه هیجان انگیز است.

Sitting around the campfire, toasting marshmallows on sticks.

نشستن دور آتش کمپ، برشته کردن مارشمالو روی چوب.

You don't have the distraction of a television and all the things in our

شما حواس پرتی تلویزیون و همه چیزهای

everyday life that just takes us away from the things that matter, our relationships.

زندگی روزمره ما را ندارید که فقط ما را از چیزهای مهم یعنی روابطمان دور می کند.

You can just sit there contemplating life, looking up at the stars,

شما فقط می توانید در آنجا بنشینید و به زندگی فکر کنید، به ستاره ها نگاه کنید،

communicating with loved ones, and connecting on a deeper level.

با عزیزانتان ارتباط برقرار کنید، و در سطحی عمیق تر ارتباط برقرار کنید.

This is what camping is all about.

منظور از کمپینگ همین است.

It's about connecting with each other, connecting with nature, and

این در مورد ارتباط با یکدیگر، ارتباط با طبیعت، و

reconnecting with ourselves, rediscovering ourselves, and going back to basics.

ارتباط مجدد با خود، کشف مجدد خود و بازگشت به اصول اولیه است.

That's the beauty of camping, and if you are lucky, you'll be on a campsite

این زیبایی کمپینگ است، و اگر خوش شانس باشید، در یک کمپینگ

in a really beautiful area, perhaps with a lake or a stream, or mountains,

در یک منطقه واقعا زیبا خواهید بود، شاید با یک دریاچه یا یک رودخانه، یا کوه

or coastline to go and explore.

یا خط ساحلی برای رفتن و کاوش.

I have many fond memories of camping as a child.

من خاطرات شیرین زیادی از کمپینگ در دوران کودکی دارم.

Just having so much fun, the freedom to run around outside, the chance to

فقط سرگرمی بسیار، آزادی دویدن در بیرون، فرصتی برای

spend quality time with my family.

گذراندن زمان با کیفیت با خانواده ام.

Particularly with my mum, who otherwise was always very, very busy.

مخصوصاً با مادرم، که در غیر این صورت همیشه خیلی خیلی شلوغ بود.

It was nice to have her away from work and away from the distractions

دور بودن او از کار و دوری از حواس پرتی

of running the household.

اداره خانه بسیار خوب بود.

As an adult, I haven't camped that much.

به عنوان یک بزرگسال، آنقدر کمپ نرفته ام.

I've been on a few little camping trips.

من در چند سفر کمپینگ کوچک بوده ام.

Usually just one or two nights, often associated with parties or festivals.

معمولا فقط یک یا دو شب، اغلب با مهمانی ها یا جشنواره ها همراه است.

I went camping in France once on a surfing trip.

یک بار در یک سفر موج سواری به کمپینگ در فرانسه رفتم.

That was good fun.

لذت خوبی بود

I did lots of reading on that holiday, and surfing of course, I

من در آن تعطیلات زیاد مطالعه کردم ، و البته موج سواری،

didn't go on a surfing holiday and just spend all my time reading.

به تعطیلات موج سواری نرفتم و فقط تمام وقتم را صرف مطالعه کردم. من با

Having young children, I've only actually camped once with the kids.

داشتن فرزندان کوچک، فقط یک بار با بچه ها اردو زده ام.

I think as they get older and they can help out a bit more,

فکر می‌کنم با بزرگ‌تر شدن و کمک بیشتر به آنها،

they're a bit more independent, we'll probably do more camping.

کمی مستقل‌تر هستند، احتمالاً کمپینگ بیشتری انجام خواهیم داد.

But glamping is definitely on my to-do list now, and who knows, maybe I will fit

اما گلمپینگ قطعا در لیست کارهای من در حال حاضر است، و چه کسی می داند، شاید

in an impromptu camping trip this year.

امسال در یک سفر کمپینگ بداهه جا شوم.

This podcast has made me feel quite nostalgic.

این پادکست حس نوستالژیکی در من ایجاد کرده است.

I want to hear those zips again, and I want to trip over the guy lines.

من می‌خواهم دوباره آن زیپ‌ها را بشنوم، و می‌خواهم از خطوط مرد عبور کنم.

I'd love to know about your camping experience, so if you are watching this

من دوست دارم در مورد تجربه کمپینگ خود بدانم ، بنابراین اگر در حال تماشای این برنامه

on YouTube, please do pop a comment below and share with us your camping

در YouTube هستید، لطفاً نظر خود را در زیر بنویسید و تجربیات کمپینگ خود

experiences or any top tips that you have for the best family camping experience.

یا نکات مهمی را که برای بهترین تجربه کمپینگ خانوادگی دارید با ما به اشتراک بگذارید.

If you are still listening, thank you so much for your time.

اگر هنوز گوش می دهید، از وقتی که گذاشتید بسیار سپاسگزارم.

I do hope that you will come back again so I can tickle your ear, eardrums.

امیدوارم دوباره برگردی تا بتوانم گوشت را قلقلک دهم.

I was gonna say earbuds then.

اون موقع میخواستم بگم هدفون.

You don't have earbuds, you have, eardrums.

شما هدفون ندارید، پرده گوش دارید.

Uh, I'd love to tickle your eardrums again.

اوه، من دوست دارم دوباره پرده گوش شما را قلقلک دهم.

So, thanks for listening, and if you are still here and you're not yet

بنابراین، از اینکه گوش دادید متشکریم، و اگر هنوز اینجا هستید و هنوز

subscribed or following, then please do hit that subscribe or follow

مشترک یا فالو نکرده اید، لطفاً دکمه اشتراک یا دنبال کردن را بزنید

button and uh, let's do this again.

و اوه، بیایید دوباره این کار را انجام دهیم.

Until next time, take care and goodbye.

تا دفعه بعد مواظب باش و خداحافظ.