The mood-boosting power of crying | Kathy Mendias

50,494 views ・ 2020-12-07

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

00:00
Transcriber: Ivana Korom Reviewer: Krystian Aparta
0
0
7000
Translator: shirin etebar Reviewer: Pedram Pourasgari
طبق آکادمی چشم پزشکی آمریکا،
ما سالانه ۱۵ تا ۳۰ گالن اشک ایجاد می‌کنیم.
من همان کسی هستم که شما یک تولیدکننده با حجم زیاد می‌نامید.
00:13
According to the American Academy of Ophthalmology,
1
13119
2595
اکنون با وجود اینکه با افزایش سن، مقدار کمتری اشک تولید می‌کنیم،
00:15
we create 15 to 30 gallons of tears a year.
2
15738
3190
به این نتیجه رسیدم که تا ۸۰ سالگی‌ام،
00:19
I am what you would call a high-volume producer.
3
19484
2933
۴۰ وان حمام با اندازه متوسط را پر از اشک کرده باشم.
00:22
Now even though we do create less tears as we age,
4
22441
3398
گریه کردن در سال‌های اول زندگی‌ام؟
چیزی نیست که بخواهم به آن ببالم.
00:25
I figure by the time I'm 80,
5
25863
2190
وقتی پنچ ساله بودم،
00:28
I will have filled up 40 average-sized bath tubs.
6
28077
3072
فکر کردم که ایده‌ی خوبی است اگر نوشتن اسمم را
روی دیوار خانه تمرین کنم.
00:31
Now crying in my early years?
7
31585
1857
بیرون از خانه.
00:33
Not something I would brag about.
8
33466
1929
مامانم خیلی با من موافق نبود.
00:35
When I was five,
9
35419
1333
به من یک مسواک داد و گفت:
00:36
I thought it was a good idea to practice writing my name
10
36776
2627
«بیا، تمیزش کن.»
منم این کار را کردم.
00:39
on the side of the house.
11
39427
1206
برای مدت طولانی پشت میز ناهارخوری می‌نشستم.
00:40
Outside the house.
12
40657
1182
00:41
Momma didn't agree with me much.
13
41863
1631
نمی‌خواستم که سبزیجاتم را بخورم.
00:43
She handed me a toothbrush and said,
14
43518
1930
شما احتمالا این احساس را تجربه کردید.
00:45
"Here, scrub."
15
45472
1327
00:46
So I did.
16
46823
1405
برنامه‌های مورد علاقه‌ام را از دست می‌دادم و دیوانه‌وار گریه می‌کرم.
00:48
I'd sit at the dining room table for what seemed like an eternity.
17
48252
3151
00:51
I didn't want to eat my vegetables.
18
51427
1913
همیشه گریه کردن با چیزی ناخوشایند همراه بود.
00:53
You probably know the feeling.
19
53364
2150
خوشبختانه، من بزرگ شدم.
00:55
I'd miss all my favorite shows and cry like crazy.
20
55538
3308
روی دیوارها چیزی نمی‌نوشتم، شروع به خوردن سبزیجاتم کردم
00:59
Crying was always associated with something bad.
21
59537
3008
و به دنیای خارق‌العاده‌ی مادر بودن وارد شدم.
بگذارید که به شما بگویم، گریه کردن معنای کاملا جدیدی پیدا می‌کند.
01:03
Fortunately, I grew up.
22
63228
1428
01:04
I stopped writing on the walls, started eating my vegetables,
23
64680
3047
نه ماهه باردار و روی مبل نشسته بودم
01:07
and I entered the wonderful world of motherhood.
24
67751
2559
در حال نگاه کردن به در ورودی جایی که کیف‌هایم آماده بودند،
01:10
And let me tell you, crying takes on a whole new meaning.
25
70334
2984
در انتظار من،
چون من امیدوار بودم که امروز روز زایمان خواهد بود.
01:13
I was nine months pregnant and I was sitting on the couch,
26
73858
3198
کمی بیشتر در آن‌جا می‌نشینم
و با خودم فکر می‌کنم، «می‌دانی، قادریم انسان‌ها را به فضا بفرستیم
01:17
looking at the front door where my bags were packed,
27
77080
2452
01:19
waiting for me,
28
79556
1158
اما به نظر می‌رسد که نمی‌فهمیم نوزاد کِی به دنیا می‌آید.»
01:20
because I was hopeful that today would be the day.
29
80738
2474
سپس احساس کردم این فشار در قفسه سینه‌ام تلنبار می‌شود،
01:23
I settle in a little bit more,
30
83236
1746
01:25
and I think to myself, "You know, we can put humans into space,
31
85006
3013
بغض گلویم را می‌گیرد
و فقط اشک می‌ریزم.
01:28
but we can't seem to figure out when a baby will be born."
32
88043
2806
01:31
And then I feel this pressure build up in my chest,
33
91339
2564
می‌دانید چرا؟
هیچ نظری ندارم.
01:33
my throat get really tight,
34
93927
2425
و ندانستن علت گریه‌ام در آن زمان،
01:36
and I just burst into tears.
35
96376
2809
خوب، فقط من را بیشتر ناراحت کرد،
در نهایت من به خاطر ناراحت بودن، ناراحت بودم.
01:39
And you know what?
36
99883
1199
نفس عمیق کشیدم - (دَم)
01:41
I had no idea why.
37
101106
2159
و آن را بیرون دادم - (بازدم)
01:43
And not knowing why at the time,
38
103289
1611
01:44
well, that just got me more upset,
39
104924
1665
فکر کردم که کمک می‌کند، اما نه، کمکی نکرد.
01:46
so I eventually was just upset for being upset.
40
106613
2686
بعد برادرم با پوزخندش وارد می‌شود و به من می‌گوید:
01:49
I took a deep breath -- (Inhales)
41
109323
1691
01:51
and I let it out -- (Exhales)
42
111038
1426
«چه مشکلی داری؟»
01:52
Thought that would help, but no, it didn't.
43
112488
2653
گفتم: «هیچی، تنهام بذار.»
و او این کار را کرد، با تمام سرعت دوید.
01:55
Then my brother walks in with his smirky grin and he says to me,
44
115680
3889
و می‌دانید بعد از رفتنش چه کردم؟
01:59
"What's wrong with you?"
45
119593
1373
02:00
I said, "Nothing, just leave me alone."
46
120990
1976
بیشتر گریه کردم.
شرمنده و خجالت‌زده بودم، درست مثل وقتی که کودک بودم.
02:02
And he did, he ran as fast as he could.
47
122990
2579
02:05
And you know what I did when he left.
48
125593
2467
و خوشبختانه،
02:08
I cried even harder.
49
128538
1833
من فقط برای نه روز دیگر مجبور به نگاه کردن به آن کیف
02:10
I was ashamed and embarrassed, just like when I was a kid.
50
130395
4007
در کنار در ورودری بودم،
درست قبل از تاریخ زایمان.
و سرانجام، بدن من اعلام کرد که زمانش است.
02:15
Now lucky for me,
51
135557
1160
02:16
I only had to look at that bag sitting by the front door
52
136741
2650
و بعد از ۱۸ ساعت احساس اینکه بدنم سعی می‌کند این انسان کوچک را
02:19
for another nine days,
53
139415
1190
02:20
right before my expected date of delivery.
54
140629
2016
که به اندازه یک توپ بولینگ وزن داشت بیرون براند
02:22
And finally, my body said it was time.
55
142669
2130
02:24
And after 18 hours of feeling my body try to expel this little human
56
144823
4730
و بعد از ساعت‌ها فشار دادن
به قدری که فکر می‌کردم مطمئناً این بچه گیر کرده است،
02:29
that weighed about the size of a bowling ball,
57
149577
3008
در یک چشم به هم زدن،
دختربچه زیبای من جنیفر
02:32
and hours of pushing so hard
58
152609
1857
02:34
that I thought for sure this baby was stuck,
59
154490
4103
وارد دنیا شد.
02:38
within a heartbeat,
60
158617
1793
بهش نگاه کردم و او گریه کرد
02:40
my beautiful baby girl Jennifer
61
160434
3412
و من هم گریه کردم.
تمام آن احساسات و فشاری که فقط چند ثانیه قبل در درونم وجود داشت
02:45
entered the world.
62
165347
1440
02:47
And I looked at her, and she cried
63
167442
2135
02:49
and then I just cried.
64
169601
2858
بلافاصله با شادی‌بخش‌ترین احساس آرامشی که تا به حال احساس کرده بودم
02:53
All of that emotion and pressure that I had inside just seconds before
65
173228
4745
جایگزین شد.
و بعد از نه ماه گریه بر سر این ترس‌ها و اضطراب‌ها
02:57
was immediately replaced with the most joyous sense of relief
66
177997
4899
و هورمون‌های غیرقابل کنترل،
03:02
that I had ever felt.
67
182920
1680
آن لحظه به عمیق‌ترین، صمیمانه‌ترین
03:05
And after nine months of crying over these fears and anxieties
68
185230
3347
03:08
and crazy out-of-control hormones,
69
188601
3566
و شادترین گریه زندگی من تبدیل شد.
03:12
that was instantaneously transformed into the deepest,
70
192191
4602
هیچ کنترلی نداشتم.
03:16
most heartfelt, happiest cry of my life.
71
196817
4920
آن گریه‌های واقعا سخت،
آن اشک‌های شادی،
آن اشک‌های شادی‌بخش،
03:23
And I had no control.
72
203230
1680
جایی برای رفتن نداشتند جز بیرون.
03:25
Those really hard tears,
73
205486
2198
و این اشک‌ها،
03:27
those happy tears,
74
207708
1912
آن لحظه، آن بلندی باورنکردنی بود
03:29
those overwhelming joyful tears,
75
209644
2580
که به من الهام بخشید تا سه معجزه کوچک دیگر را به دنیا بیاورم
03:32
they had nowhere to go but out.
76
212248
2237
و شروع کنم به کمک به دیگران که معجزه‌هایشان را بیاورند.
03:35
And it was those tears,
77
215113
1227
03:36
that moment, that incredible high,
78
216364
2269
من مربی زایمان شدم
03:38
that inspired me to birth three more little miracles
79
218657
3777
و با گریه رابطه جدیدی را شروع کردم.
03:42
and start to help others have their own.
80
222458
2142
در اوایل ۳۰ سال تدریسم بود،
یک کلاس تاثیر زیادی روی من گذاشت.
03:45
I became a childbirth educator,
81
225045
2040
03:47
and I started a whole new relationship with tears.
82
227109
3292
موضوع شب -
احساسات بارداری، همانطور که فهمیدید.
03:51
It was early in my 30 years of teaching,
83
231100
1945
و برای کلاس مهم بود
03:53
I had a class touch my heart like no other.
84
233069
2492
که ابتدا در مورد تغییرات عاطفی و پاسخ‌ها در دوران بارداری بیاموزند
03:55
The topic for the night --
85
235585
1444
03:57
emotions of pregnancy, go figure.
86
237053
2373
و اینکه چگونه وقتی گریه می‌کنیم، احساس می‌کنیم که بدن در تلاش خارج کردنِ
04:00
And it was important for the class
87
240195
1620
احساسات اضافی‌ست،
04:01
to first learn about the emotional changes and responses during pregnancy,
88
241839
3825
تقریباً مثل اینکه در حال پردازش چیزی است که نمی‌تواند در درونش نگه دارد.
04:05
and how when we cry, it can feel like the body's trying to push out
89
245688
3554
مانند یک دریچه اگزوز برای احساسات شدید غم،
04:09
that extra emotion,
90
249266
1225
04:10
almost like it's processing what it can't hold inside.
91
250515
3392
شادی یا دل‌گرمی پس از روزها،
04:14
Like an exhaust port for extreme feelings of sadness,
92
254385
4225
سال‌ها انتظار برای آن لحظه جادویی.
04:18
joy or even relief after days,
93
258634
4176
این حس به معنای واقعی کلمه مانند این است که بدن شما تمام آن احساسات را
04:22
years of anticipation of that one magical moment.
94
262834
4127
به شکل آبی سرازیر شده از چشمانتان بیرون می‌دهد.
04:27
It can literally feel like your body is squeezing out all that emotion
95
267771
5585
اشک‌هایمان.
اشک ریختن همیشه در کلاس من انتظار می‌رفت.
04:33
in the form of water coming from our eyes.
96
273380
2896
این بار اشک‌های من نه، تازه مادرها.
04:36
Our tears.
97
276300
1150
و این شب در این کلاس،
04:38
Now tears were always expected during my classes.
98
278552
3341
خیلی متفاوت بود.
04:41
Not mine this time, the new moms'.
99
281917
2809
تازه صحبتم در مورد تغییرات عاطفیِ بارداری تمام شده بود
و می‌خواستم در مورد سندرم کُوِید صحبت کنم.
04:45
And this night in this class,
100
285321
2365
04:47
it was way different.
101
287710
1680
کلمه «کوِید» از اصطلاح فرانسوی «کوِیر» (couver) گرفته شده
04:49
I had just finished talking about the emotional changes of pregnancy
102
289910
3207
که به معنای «پرورش» است،
شبیه به پرندگانی که از لانه محافظت می‌کنند.
04:53
and I went in to talk about the couvade syndrome.
103
293141
2841
خوب، چه کسی بهتر از شریک مادر باردار از این لانه محافظت می‌کند؟
04:56
Now the word "couvade" comes from a French term, "couver,"
104
296386
2814
04:59
which means "to brood,"
105
299224
1469
05:00
similar to birds protecting a nest.
106
300717
3033
سندرم کوید یا همان حاملگی سمپاتیک،
یک پدیده واقعی است
05:04
Well, who better to protect this nest than the expecting mother's partner?
107
304099
4852
که در آن شریک غیرباردار می‌تواند ویژگی‌های بارداری را به خود بگیرد؛
05:09
Also called a sympathetic pregnancy,
108
309775
1770
مانند نوسانات خلقی، از دست دادن خواب،
05:11
the couvade syndrome is a real-life phenomenon,
109
311569
3167
افزایش وزن
05:14
where the non-pregnant partner can take on pregnancy characteristics
110
314760
3379
و برای برخی، یک میل واقعا شدید برای انجام یک کار جدید و غیرمنتظره،
05:18
like mood swings, loss of sleep,
111
318163
3373
مانند خرید یک ماشین اسپرت جدید
05:21
weight gain
112
321560
1151
یا شروع یک سرگرمی جدید مانند آشپزی.
05:22
and for some, a really intense drive to do something new and unexpected,
113
322735
4730
معمولا کلاس بعد از آن کمی می‌خندد
و تمام می‌شود.
05:27
like buy a new sports car
114
327489
2212
05:29
or start a new hobby like gourmet cooking.
115
329725
3364
جلسه را تمام می‌کنیم.
اما کلاس آن موقع به اتمام نرسید.
زمانی که جمله‌ام را تمام کردم،
05:33
The class usually laughs a little bit after that
116
333113
2239
این تازه پدر تنومند و بزرگ جثه از جایش بلند شد
05:35
and that's it.
117
335376
1825
05:37
We end the night.
118
337606
1244
05:38
But it didn't end there.
119
338874
1860
و مطمئن بودم که می‌خواهد از کلاس خارج شود.
05:40
When I finished my sentence,
120
340758
2365
اما در عوض، با صدایی گرفته و کوبنده گفت:
05:43
this big, burly father-to-be stands up,
121
343147
4326
«خوب، بچه‌ها،
چند نفر از شما در طول این گریه کردید،
05:47
and I thought for sure he was leaving.
122
347497
2730
می‌دانید، همین بارداری؟»
05:50
But instead, in a really gruff, commanding way, he says,
123
350251
3697
کلاس را زیرنظر گرفتم تا مطمئن شوم همه خوب هستند.
05:53
"Alright, you guys,
124
353972
1167
05:55
how many of you have cried during this thing,
125
355163
3246
حال آن‌ها خوب بود،
فقط به آنچه که قرار بود در بعد اتفاق بیفتد مشتاق بودند.
05:58
you know, her pregnancy?"
126
358433
1767
و سپس، آقایی محترم دستش را بلند کرد و گفت: «من گریه کردم.»
06:01
I scan the class to make sure everybody was OK.
127
361353
2851
06:04
They were fine,
128
364228
1175
و بعد نفری دیگر،
06:05
they were just very intent on what was going to happen next.
129
365427
2849
و داستان‌ها بعد از آن ادامه داشت.
06:08
And then, one gentleman raises his hand and says, "I have."
130
368300
4102
حتی این دختر واقعاً ساکت -
06:12
And then another,
131
372711
1152
او نامزد یکی از مادران باردار بود -
06:13
and the stories just flowed.
132
373887
2644
او به همسرش نگاه می‌کند و می‌گوید:
06:17
Even this really quiet gal --
133
377569
3038
«می‌بینی؟ بهت گفتم گریه کردن من هم عادی بود.»
06:20
she was the fiancee of one of the expecting moms --
134
380631
3508
کلاس با هم ارتباط گرفت،
آن‌ها به یکدیگر اعتبار می‌دادند
06:24
she looks at her and she says,
135
384163
1833
و آن شب همه با احترامی تازه
06:26
"See? I told you my crying was normal too."
136
386020
3502
برای شریک غیرباردار از آنجا دور شدیم.
06:30
The class connected,
137
390276
1928
این اتفاق مرا برای در آغوش گرفتن آن اشک‌ها مشتاق‌ترکرد.
06:32
they validated each other,
138
392228
1841
06:34
and we all walked away with a new respect
139
394093
2001
سپس بهتر شد.
06:36
for the non-pregnant partners that night.
140
396118
2386
در آخرین شب آن کلاس شش هفته‌ای،
06:38
For me, that solidified my passion to embrace those tears.
141
398528
4063
یکی از مادران باردار نزد من آمد.
06:43
Then, it got better.
142
403639
1952
می‌خواست که خصوصی با من صحبت کند و من گفتم البته،
06:46
On the last night of that same six-week class,
143
406242
3325
به گوشه‌ای رفتیم.
او گفت:
06:49
one of the expecting moms came up to me.
144
409591
2579
«باید از شما برای نجات رابطه‌ام تشکر کنم.»
06:52
She asked to talk to me privately, and I said of course,
145
412694
2627
گذاشتم که بیشتر توضیح دهد و به من گفت
06:55
and we went into the corner.
146
415345
1730
که شوهرش قصد ترک او را داشته
06:57
And she says,
147
417099
1150
06:58
"I need to thank you for saving my relationship."
148
418273
3115
به خاطر تغییرات خلق و خو
و گریه‌زاری‌های غیرقابل کنترلش،
و آشفتگی و عصبانیت او از این بارداری.
07:03
I let her go on, and she tells me
149
423095
1865
07:04
that her husband was considering leaving her
150
424984
2856
اما او ترکش نکرد.
07:07
over her mood swings,
151
427864
1635
او در ادامه به من گفت که آن‌ها فهمیدند که گریه کردن طبیعی است.
07:09
out-of-control crying,
152
429523
1578
07:11
and his turmoil and anger over this pregnancy.
153
431125
2900
و شوهرش به او گفته که وقتی گریه می‌کند
07:15
But he didn't leave.
154
435434
1600
07:17
She went on to tell me that they realized now it's OK to cry.
155
437339
4557
دیگر مانند قبل عصبانی نیست.
واو!
07:22
And he had told her that when he cries,
156
442633
3341
نه تنها گریه کردن کلاس من را به هم نزدیک کرد،
07:25
he doesn't feel as angry.
157
445998
1680
بلکه آن زوج را هم در کنار هم نگه داشت.
07:28
Wow!
158
448876
1150
و می‌دانید، نظر او در مورد عصبانیت برای من واقعاً بسیار جالب بود،
07:30
Not only did crying bring my class together,
159
450487
3436
بنابراین جستجو کردم، تحقیقاتی انجام دادم
07:33
it kept that couple together.
160
453947
1934
و مطمئناً دکتر اورن هاسون،
07:36
And you know, his comment about anger was really, really intriguing to me,
161
456844
3518
روانشناس تکاملی،
او نظریه هایی داشت در مورد اینکه اشک‌ها دید ما را تار می‌کنند،
07:40
so I looked around, did some research,
162
460386
2297
07:42
and sure enough, Dr. Oren Hasson,
163
462707
2037
واقعاً این توانایی را دارد که گاهی اوقات توانایی ما در واکنش به آن خشم را کاهش دهد.
07:44
an evolutionary psychologist,
164
464768
1952
07:46
he had some theories about when tears blur our vision,
165
466744
4714
07:51
it really has the ability to, sometimes, reduce our ability to react to that anger.
166
471482
6993
اما اشک‌ها عصبانیت نبودند.
آن‌ها بیشتر شبیه دریچه آزادسازی بودند.
اگرچه خیلی از ما تلاش می‌کنند که آن اشک‌ها را درونشان نگه دارند
07:59
But the tears weren't the anger.
167
479549
1785
08:01
They were more like the release valve.
168
481358
2920
اما بیرون دادن آن‌ها واقعا ممکن است که حرکت بهتری باشد.
نگه داشتن آن‌ها درون خود
08:05
And though many of us, we try to keep those tears inside,
169
485438
4125
به احساسات خشم و غم ما شاخ و برگ می‌دهد.
08:09
but letting them out really may be the better move.
170
489587
3577
و در حالی که آن‌ها را رها می‌کنیم،
هورمون‌های بدن ما در آماده‌باش بالایی قرار دارند
08:13
Keeping them inside
171
493188
1193
08:14
can amplify our feelings of anger or sadness.
172
494405
3489
و ما این موضوع را
به خاطر دکتر ویلیام فری، بیوشیمی‌دان، می‌دانیم.
08:18
And while we're releasing those tears,
173
498759
2421
او دریافت که درون اشک‌های احساسی ما -
08:21
our hormones inside, they're on high alert,
174
501204
2861
نه گریه روزمره، مثل اشک ناشی از خمیازه،
08:24
and we know this
175
504089
1615
بلکه گریه‌های احساسی ما -
08:25
because of Dr. William Frey, a biochemist.
176
505728
3008
غلظت بالایی از هورمون‌های استرس
08:28
He found that inside of our emotional tears --
177
508760
2325
و لوسین انکفالین وجود دارد
که به بیان آسان‌تر، اندورفین است.
08:31
not our everyday, like, yawning tears,
178
511109
1825
08:32
but our emotional tears --
179
512958
1722
و در حالی که هورمون‌های استرس ما به بدن ما کمک می‌کنند،
08:34
there's high concentrations of stress hormones
180
514704
3169
08:37
and leucine enkephalins,
181
517897
1365
اندورفین‌ها، آن مواد شیمیایی که باعث ایجاد حس خوب می‌شوند،
08:39
which, easier on my tongue, is endorphins.
182
519286
2674
به عنوان یک مسکن
08:42
And while our stress hormones are helping our bodies out,
183
522318
3585
برای تقویت روحیه کمک می‌کنند.
حالا چه کسی آن را نمی‌خواهد؟
08:45
our endorphins, those feel-good chemicals,
184
525927
2874
برای بسیاری از ما دو محرک برای ترشح اندورفین وجود دارد.
08:48
they're helping to act as a pain reliever
185
528825
2587
08:51
to boost our mood.
186
531436
1683
استرس و درد.
08:53
Now who wouldn't want that?
187
533143
1800
08:55
There are two triggers for the release of endorphins
188
535571
3717
و برای زنی که زایمان می‌کند
و استرس و درد را با هم تجربه می‌کند،
08:59
for most of us.
189
539312
1200
09:00
Stress and pain.
190
540966
2000
اندورفین یک هدیه است.
09:03
And for a woman giving birth,
191
543807
1675
همانطور که زایمان پیش می‌رود،
آندورفین‌ها برای کمک به او برای زایمانِ طولانی‌مدت احتمالی افزایش می‌یابند.
09:05
experiencing both stress and pain,
192
545506
3341
09:08
endorphins, they are a gift.
193
548871
2087
در نتیجه،
مادر بهتر می‌تواند با شرایط کنار بیاید
09:11
As the labor progresses,
194
551847
1429
09:13
those endorphins will rise to help her with a potentially long labor.
195
553300
4063
و بعد از زایمان احساس هوشیاری و سرخوشی بیشتری می‌کند.
گریه کردن
09:18
As a result,
196
558299
1159
09:19
the mom is better able to cope,
197
559482
2186
قطعا عالی است.
09:21
and she can feel more alert and almost euphoric after the birth.
198
561692
3627
ای کاش کلمه‌ی مناسب‌تری وجود داشت.
گریه فرصتی برای تسکین جسمی،
09:26
Crying
199
566335
2024
09:28
is just awesome.
200
568383
1357
صمیمیت بین دو نفر
09:29
I wish there was a bigger word.
201
569764
2045
و در نهایت
09:32
Crying offers us an opportunity for physical relief,
202
572244
4262
باعث ارتقای سلامت جسمی و روانی می‌شود.
09:36
for intimacy between two individuals
203
576530
2983
و به‌عنوان بیانی
09:39
and ultimately,
204
579537
1659
از شدیدترین تجربیات درونی انسانی ما،
09:41
it promotes physical and mental well-being.
205
581220
3150
09:45
And as an expression
206
585720
2270
نیازی به خجالت،
09:48
of our most intense interior human experiences,
207
588014
5604
به شرمساری
و نیازی به فرار نیست.
09:54
there is no need to be embarrassed,
208
594720
2770
ما باید با گریه رابطه سالمی داشته باشیم
09:57
no need to be ashamed
209
597514
2016
و نگاهمان به گریه کردن را تغییر دهیم.
09:59
and no need to run away.
210
599554
2103
آن‌ها را بسیار ترسناک و گیج‌کننده می‌بینیم،
10:02
We need to have a healthy relationship with crying
211
602823
3499
در حالی که واقعا زیبا،
تسکین‌دهنده و اطمینان‌بخش هستند.
10:06
and change the way we view tears.
212
606346
1889
10:08
We see them as overwhelming and scary and confusing,
213
608259
3651
آن‌ها را نمی‌توان به‌عنوان یک زنگ هشدار در نظر گرفت
10:11
when they're really beautiful,
214
611934
1952
که نشان‌دهنده نادرست بودن چیزی است،
10:13
soothing and reassuring.
215
613910
2682
بلکه آن‌ها عملکرد طبیعیِ بدنِ شگفت‌انگیز ما هستند.
10:17
They're not to be seen as some screeching alarm bell
216
617358
2574
10:19
that something is wrong
217
619956
2070
گریه کردن برای من به اندازه نفس کشیدن ضروری است.
10:22
but rather a natural functionality
218
622050
4646
و حالا، اگر شوهر فوق‌العاده‌ام مرا در حال گریه کردن روی آن کاناپه ببیند،
10:26
of our amazing bodies.
219
626720
2333
10:30
Crying is as essential to me as breathing.
220
630310
3619
کسی که مجبور شده بیشتر از آنچه که می‌خواست درباره گریه کردن بیاموزد،
10:34
And now, if I'm caught crying on that couch by my wonderful husband,
221
634326
4468
فرار نمی‌کند.
او از من می‌پرسد که چرا گریه می‌کنم
10:38
who has had to learn way more about crying than he ever wanted to,
222
638818
4090
و به او می‌گویم که فقط نیاز دارم خودم را خالی کنم.
10:42
he doesn't run away.
223
642932
1600
او دستم را می‌گیرد
10:44
He'll ask me why I'm crying,
224
644892
2516
و می‌دانید چه خواهم کرد؟
10:47
and I'll let him know I just need my release.
225
647432
2900
همه چیز را بیرون می‌ریزم.
سپس در آن حس عمیق صمیمیت
10:51
He'll take my hand,
226
651226
2002
10:54
and you know what I'll do?
227
654236
1303
10:55
I will let it all out.
228
655563
1680
و احساس آرامش خارق‌العاده‌ای فرو می‌روم
10:59
And then I'm going to sink into that deep sense of intimacy
229
659030
6650
که فقط اشک‌هایم می‌توانند به ارمغان بیاورند.
متشکرم.
11:05
and extraordinary sense of relief
230
665704
3365
11:09
that only my tears can bring.
231
669093
2970
11:13
Thank you.
232
673230
1150
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7