Adam Grant: What frogs in hot water can teach us about thinking again | TED

259,484 views ・ 2021-05-11

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

00:00
Transcriber:
0
0
7000
Translator: Pedram Pourasgari Reviewer: sadegh vn
شاید شنیده باشید که اگر یک قورباغه را در یک دیگ آب جوش بیندازید
فوراً بیرون می‌پرد،
اما اگر آن را در آب ولرم قرار دهید، و سپس به آرامی گرمش کنید،
00:13
You might have heard that if you drop a frog in a pot of boiling water,
1
13097
3400
قورباغه زنده نمی‌ماند.
مشکل بزرگ قورباغه این است که توانایی بازنگری وضعیت را ندارد.
00:16
it will jump out right away,
2
16530
1800
00:18
but if you put it in lukewarm water, and then slowly heat it up,
3
18330
3733
تشخیص نمی‌دهد که وان آب گرم دارد به یک تله مرگ تبدیل می‌شود --
00:22
the frog won't survive.
4
22097
1533
تا وقتی که خیلی دیر شود.
00:24
The frog's big problem is that it lacks the ability to rethink the situation.
5
24297
4033
انسان‌ها شاید از قورباغه‌ها باهوش‌تر باشند،
اما جهان ما پر است از دیگ‌های آهسته جوش.
00:28
It doesn’t realize that the warm bath is becoming a death trap --
6
28363
3100
به این فکر کنید که مردم چقدر آهسته به هشدارها درباره یک پاندمی،
00:31
until it’s too late.
7
31497
1200
00:33
Humans might be smarter than frogs,
8
33430
1867
تغییرات آب‌وهوایی یا دموکراسی در خطر واکنش نشان دادند.
00:35
but our world is full of slow-boiling pots.
9
35297
3200
ما در شناسایی خطر شکست می‌خوریم
00:38
Think about how slow people were to react to warnings about a pandemic,
10
38497
4033
چون تمایلی به باز اندیشی وضعیت نداریم.
00:42
climate change or a democracy in peril.
11
42563
2500
ما در باز اندیشی تمام وضعیت‌ها مشکل داریم.
00:45
We fail to recognize the danger
12
45663
1867
انتظار داریم ترمزهای فرسوده‌مان همچنان کار کنند،
00:47
because we're reluctant to rethink the situation.
13
47563
2600
تا این که بالاخره در وسط بزرگراه از کار بیافتند.
00:50
We struggle with rethinking in all kinds of situations.
14
50930
3467
ما باور داریم بازار سهام همیشه صعودی خواهد بود،
حتی پس از این که درباره یک حباب بازار مسکن می‌شنویم.
00:54
We expect our squeaky brakes to keep working,
15
54430
2133
و به تماشای «بازی تاج و تخت» ادامه می‌دهیم حتی بعد از این که کیفیتش افت می‌کند.
00:56
until they finally fail on the freeway.
16
56563
2367
00:58
We believe the stock market will keep going up,
17
58963
2300
باز اندیشی یک مانع در تمام بخش‌های زندگی ما نیست.
01:01
even after we hear about a real-estate bubble.
18
61263
2567
01:03
And we keep watching "Game of Thrones" even after the show jumps the shark.
19
63863
4567
ما با خوشحالی لباس‌های جدید می‌خریم و آشپزخانه‌مان را نوسازی می‌کنیم.
اما وقتی نوبت به اهداف، هویت و عادت‌هایمان می‌رسد،
01:08
Rethinking isn't a hurdle in every part of our lives.
20
68997
2933
تمایل داریم در برابر تغییر مقاومت کنیم.
01:11
We're happy to refresh our wardrobes and renovate our kitchens.
21
71963
3534
در دنیایی که به سرعت تغییر می‌کند، این یک مشکل بزرگ است.
01:15
But when it comes to our goals, identities and habits,
22
75497
2766
من یک روانشناس سازمانی هستم.
شغل من، باز اندیشی درباره روش کار، رهبری و زندگی است.
01:18
we tend to stick to our guns.
23
78297
1900
01:20
And in a rapidly changing world, that's a huge problem.
24
80197
3033
اما این مانع گرفتار شدن من در دیگ‌های آهسته جوش نشده است،
01:23
I'm an organizational psychologist.
25
83930
1967
پس من شروع به مطالعه دلیل آن کردم.
01:25
It's my job to rethink how we work, lead and live.
26
85930
3400
فهمیدم که هوش به ما کمک نمی‌کند که فرار کنیم؛
01:29
But that hasn't stopped me from getting stuck in slow-boiling pots,
27
89730
3400
گاهی اوقات، ما را بیشتر گیر می‌اندازد.
خوب بودن در اندیشیدن، می‌تواند شما را در باز اندیشی بدتر کند.
01:33
so I started studying why.
28
93163
2000
01:35
I learned that intelligence doesn't help us escape;
29
95197
2733
شواهدی وجود دارد که هر چه باهوش‌تر باشید،
01:37
sometimes, it traps us longer.
30
97963
2000
احتمال آسیب‌پذیری شما از سوگیریِ «من تعصب ندارم» بیشتر است.
01:40
Being good at thinking can make you worse at rethinking.
31
100297
3500
همیشه می‌توانید دلایلی بیابید
01:43
There's evidence that the smarter you are,
32
103797
2066
تا خودتان را قانع کنید که در مسیر درستی هستید،
01:45
the more likely you are to fall victim to the "I'm not biased" bias.
33
105897
3800
که دقیقاً کاری است که من و دوستانم در سفری به پاناما کردیم.
من در دوره کالج کار کردم،
01:50
You can always find reasons
34
110230
1367
01:51
to convince yourself you're on the right path,
35
111597
2333
و در پایان سال اول، بالاخره پول کافی برای سفر پس‌انداز کردم.
01:53
which is exactly what my friends and I did on a trip to Panama.
36
113963
3934
این اولین باری که آمریکای شمالی را ترک می‌کردم.
هیجان‌زده بودم که برای اولین بار از یک کوه بالا بروم،
01:57
I worked my way through college,
37
117930
1533
01:59
and by my junior year, I'd finally saved enough money to travel.
38
119497
3200
که در واقع یک آتشفشان بود، به معنای واقعی کلمه یک دیگ آهسته جوش.
02:03
It was my first time leaving North America.
39
123197
2133
هدف‌گذاری کردم که به قله برسم و درون دهانه را ببینم.
02:05
I was excited for my first time climbing a mountain,
40
125363
2867
02:08
actually an active volcano, literally a slow-boiling pot.
41
128263
3867
خب، ما در پاناما بودیم،
دیر شروع کردیم،
اما قرار است فقط دو ساعت طول بکشد تا به قله برسیم.
02:12
I set a goal to reach the summit and look into the crater.
42
132630
3433
پس از چهار ساعت، هنوز به قله نرسیده‌ایم.
02:16
So, we're in Panama,
43
136797
1400
کمی عجیب است که اینقدر طول می‌کشد،
02:18
we get off to a late start,
44
138230
1733
02:19
but it's only supposed to take about two hours to get to the top.
45
139963
3067
اما ما برای بازاندیشی در مورد این که باید برگردیم، توقف نمی‌کنیم.
02:23
After four hours, we still haven't reached the top.
46
143063
2900
تا حالا اینقدر راه آمده‌ایم.
باید بتوانیم به قله برسیم.
02:26
It's a little strange that it's taking so long,
47
146330
2200
بین من و هدفم قرار نگیر.
02:28
but we don't stop to rethink whether we should turn around.
48
148563
3167
ما متوجه نمی‌شویم که نقشه اشتباهی را خوانده‌ایم.
02:31
We've already come so far.
49
151763
1500
ما در بلندترین قله پاناما قرار داریم،
02:33
We have to make it to the top.
50
153263
1467
در واقع شش تا هشت ساعت طول می‌کشد تا به قله‌اش برسیم.
02:35
Do not stand between me and my goal.
51
155063
2200
02:37
We don't realize we've read the wrong map.
52
157997
2666
زمانی که بالاخره به قله می‌رسیم،
خورشید در حال غروب است.
02:40
We're on Panama's highest mountain,
53
160663
1834
ما سرگردانیم، بدون غذا، بدون آب، بدون موبایل،
02:42
it actually takes six to eight hours to hike to the top.
54
162530
3000
و بدون انرژی برای پایین رفتن از کوه.
02:46
By the time we finally reach the summit,
55
166363
2000
02:48
the sun is setting.
56
168397
1466
اسمی برای این نوع اشتباه وجود دارد،
02:49
We're stranded, with no food, no water, no cell phones,
57
169897
3766
و آن «تشدید تعهد به یک سیر اقدام محکوم به شکست» است.
02:53
and no energy for the hike down.
58
173697
2133
زمانی اتفاق می‌افتد که شما یک سرمایه‌گذاری اولیه به صورت زمان یا پول انجام می‌دهید،
02:56
There's a name for this kind of mistake,
59
176530
1967
02:58
it's called "escalation of commitment to a losing course of action."
60
178530
3533
و سپس متوجه می‌شوید که شاید انتخاب بدی بوده باشد،
اما به جای بازاندیشی، بیشتر روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنید.
03:02
It happens when you make an initial investment of time or money,
61
182630
3467
می‌خواهید به خودتان و بقیه ثابت کنید
03:06
and then you find out it might have been a bad choice,
62
186130
2567
که تصمیم خوبی گرفته‌اید.
03:08
but instead of rethinking it, you double down and invest more.
63
188730
3500
تشدید تعهد
بسیاری از مثال‌های آشنای سقوط کسب‌وکارها را توضیح می‌دهد.
03:12
You want to prove to yourself and everyone else
64
192763
2300
بلاکباستر، بلک‌بری، کداک.
03:15
that you made a good decision.
65
195063
2000
رهبران فقط به جوشیدن در دیگ‌های آهسته‌جوش خود ادامه می‌دادند،
03:17
Escalation of commitment
66
197463
1167
03:18
explains so many familiar examples of businesses plummeting.
67
198663
2867
و در بازاندیشی راهبردهایشان ناموفق بودند.
03:22
Blockbuster, BlackBerry, Kodak.
68
202197
2866
تشدید تعهد
توضیح می‌دهد که چرا ممکن است برای مدت طولانی گرفتار یک شغل افتضاح شده باشید،
03:25
Leaders just kept simmering in their slow-boiling pots,
69
205097
2866
03:27
failing to rethink their strategies.
70
207997
2066
چرا احتمالاً مدت طولانی برای یک میز در رستوران منتظر مانده‌اید
03:30
Escalation of commitment
71
210563
1200
03:31
explains why you might have stuck around too long in a miserable job,
72
211763
3734
و چرا یک رابطه‌ی بد را ادامه داده‌اید
مدت‌ها بعد از این که دوستانتان به جدایی تشویق‌تان کرده بودند.
03:35
why you've probably waited for a table way too long at a restaurant
73
215530
4033
سخت است که اعتراف کنیم اشتباه کرده‌ایم
03:39
and why you might have hung on to a bad relationship
74
219597
2766
و این که شاید حتی سال‌ها زندگی‌مان را هدر داده‌ایم.
03:42
long after your friends encouraged you to leave.
75
222363
2434
پس به خودمان می‌گوییم،
«اگر سخت‌تر تلاش کنم، می‌توانم شرایط را عوض کنم.»
03:45
It's hard to admit that we were wrong
76
225230
2333
03:47
and that we might have even wasted years of our lives.
77
227597
3333
ما در فرهنگی زندگی می‌کنیم که سخت‌کوشی را پرستش
03:50
So we tell ourselves,
78
230930
1400
و ثابت قدم بودن را ستایش می‌کند.
03:52
"If I just try harder, I can turn this around."
79
232330
3200
اما گاهی اوقات، این باعث می‌شود که ادامه دهیم
03:56
We live in a culture that worships at the altar of hustle
80
236297
2933
در حالی که باید توقف کنیم تا دوباره بیاندیشیم.
آزمایش‌ها نشان می‌دهند که افراد ثابت‌قدم
03:59
and prays to the high priest of grit.
81
239263
2467
با احتمال بیشتری، در کازینوها دست‌شان را بیش از حد بازی می‌کنند
04:02
But sometimes, that leads us to keep going
82
242030
2567
04:04
when we should stop to think again.
83
244630
1967
و با احتمال بیشتری به حل کردن پازل‌های غیرقابل‌حل ادامه می‌دهند.
04:07
Experiments show that gritty people
84
247363
1800
من و همکارانم متوجه شدیم
04:09
are more likely to overplay their hands in casino games
85
249197
3333
که مربیان بسکتبال ان‌بی‌ای
که برای شکوفا کردن استعدادهای تازه‌کارها مصمم هستند
04:12
and more likely to keep trying to solve impossible puzzles.
86
252563
3000
آن‌ها را بیشتر از زمانی نگه می‌دارند که عملکردشان توجیه می‌کند.
04:16
My colleagues and I have found
87
256197
1466
و پژوهشگران پیشنهاد داده‌اند
04:17
that NBA basketball coaches
88
257697
1300
که کوهنوردان سرسخت‌تر، بیشتر در معرض مردن در طول سفر هستند،
04:19
who are determined to develop the potential in rookies
89
259030
2733
04:21
keep them around much longer than their performance justifies.
90
261797
3533
چون مصمم هستند که هر کاری که لازم است را برای رسیدن به قله انجام دهند.
04:25
And researchers have even suggested
91
265363
1700
04:27
that the most tenacious mountaineers are more likely to die on expeditions,
92
267097
4566
در پاناما، من و دوستانم شانس آوردیم.
04:31
because they're determined to do whatever it takes to reach the summit.
93
271663
3967
پس از این که حدود یک ساعت به پایین کوه آمدیم،
یک وانت از سمت آتشفشان به پایین آمد
و ما را از دیگ آهسته‌جوش‌مان نجات داد.
04:36
In Panama, my friends and I got lucky.
94
276963
2634
بین پشتکار قهرمانانه و حماقت سرسختانه مرز باریکی وجود دارد.
04:39
About an hour into our descent,
95
279630
1600
04:41
a lone pickup truck came down the volcano
96
281263
2767
گاهی بهترین نوع ثبات قدم،
04:44
and rescued us from our slow-boiling pot.
97
284030
2733
فشردن دندان‌ها به یکدیگر و بستن چمدان‌هاست.
04:47
There's a fine line between heroic persistence and stubborn stupidity.
98
287430
3867
«هیچ‌وقت تسلیم نشو» به این معنی نیست که «کار محکوم به شکست را ادامه بده».
04:51
Sometimes the best kind of grit
99
291897
1800
به این معناست که گرفتار یک مسیر محدود نشوی،
04:53
is gritting your teeth and packing your bags.
100
293730
2800
و پذیرای گسترش اهدافت باشی.
04:57
"Never give up" doesn't mean "keep doing the thing that's failing."
101
297097
4066
هدف نهایی، موفقیت در پایین آمدن از کوه است،
05:01
It means "don't get locked into one narrow path,
102
301197
3100
نه فقط رسیدن به قله‌ی آن.
اهداف شما می‌توانند موجب دید تونلی شده، و مانع از بازاندیشی وضعیت شوند.
05:04
and stay open to broadening your goals.
103
304330
2467
05:07
The ultimate goal is to make it down the mountain,
104
307263
2467
و فقط اهداف نیستند که این کوته‌فکری را به وجود می‌آورند،
05:09
not just to reach the top.
105
309763
1667
شخصیت شما هم عامل آن است.
05:12
Your goals can give you tunnel vision, blinding you to rethinking the situation.
106
312363
4167
در کودکی، شخصیت من در ورزش خلاصه می‌شد.
05:16
And it's not just goals that can cause this kind of shortsightedness,
107
316930
3367
من ساعت‌های بسیاری را به بسکتبال بازی کردن در حیاط می‌گذراندم،
و بعد از تیم بسکتبال مدرسه راهنمایی، در تمام سه سال کنار گذاشته شدم.
05:20
it's your identity too.
108
320297
1333
05:22
As a kid, my identity was wrapped up in sports.
109
322163
2900
من یک دهه را با فوتبال بازی کردن گذراندم، ولی نتوانستم به تیم دبیرستان راه پیدا کنم.
05:25
I spent countless hours shooting hoops on my driveway,
110
325097
3266
05:28
and then I got cut from the middle school basketball team, all three years.
111
328397
3766
در آن زمان، من تمرکزم را به یک ورزش جدید تغییر دادم: شیرجه.
05:32
I spent a decade playing soccer, but I didn't make the high school team.
112
332630
3533
من در آن بد بودم،
مثل فرانکشتاین راه می‌رفتم، نمی‌توانستم بپرم،
05:36
At that point, I shifted my focus to a new sport, diving.
113
336997
3266
به سختی می‌توانستم انگشتان پایم را بدون خم کردن زانو لمس کنم،
و از ارتفاع می‌ترسیدم.
05:41
I was bad,
114
341097
1266
اما مصمم بودم.
05:42
I walked like Frankenstein, I couldn't jump,
115
342397
2533
من تا تاریکی هوا در استخر ماندم،
05:44
I could hardly touch my toes without bending my knees,
116
344963
2534
و مربی‌ام من را از تمرین بیرون انداخت. (خنده)
05:47
and I was afraid of heights.
117
347530
2133
می‌دانستم که موفقیت، ریشه در کار و تلاش روزانه دارد،
05:49
But I was determined.
118
349663
1400
05:51
I stayed at the pool until it was dark,
119
351863
1934
و در نهایت، نتیجه‌ی سخت‌کوشی‌ام را خواهم گرفت.
05:53
and my coach kicked me out of practice. (Laughs)
120
353830
2433
در سال آخر دبیرستان، به لیست All-American راه پیدا کردم،
05:56
I knew that the seeds of greatness are planted in the daily grind,
121
356263
4267
و واجد شرایط المپیک ملی نوجوانان شدم.
06:00
and eventually, my hard work paid off.
122
360530
2767
من عقده‌ی شیرجه داشتم.
این فراتر از کاری که کرده باشم بود، به چیزی که من بودم تبدیل شد.
06:03
By my senior year, I made the All-American list,
123
363330
2633
06:05
and I qualified for the Junior Olympic Nationals.
124
365997
3200
من روی ماشینم یک استیکر شیرجه داشتم،
و آدرس ایمیل من این بود: “diverag at aol.com”
06:09
I was obsessed with diving.
125
369230
1800
06:11
It was more than something I did, it became who I was.
126
371030
3600
شیرجه برای من، راهی برای انطباق و برجسته شدن بود.
06:14
I had a diving sticker on my car,
127
374963
2167
من عضو یک تیم بودم و مهارتی کمیاب برای به اشتراک‌گذاری داشتم.
06:17
and my email address was “diverag at aol.com.”
128
377163
3767
افرادی بودند که از من حمایت کرده و پیشرفت من را کنترل می‌کردند.
06:21
Diving gave me a way to fit in and to stand out.
129
381897
2433
06:24
I had a team where I belonged and a rare skill to share.
130
384897
3066
اما وقتی به کالج رفتم،
ورزشی که عاشقش بودم، به چیزی تبدیل شد که کم کم از آن وحشت می‌کردم.
06:28
I had people rooting for me and control over my own progress.
131
388597
3666
در آن زمان،
من نمی‌توانستم شیرجه‌زنان مستعد بیشتری را با تلاش بیشتر شکست دهم.
06:32
But when I got to college,
132
392930
1367
باید از ارتفاع بیشتری شیرجه می‌زدم،
06:34
the sport that I loved became something I started to dread.
133
394330
3033
اما هنوز از ارتفاع می‌ترسیدم،
06:37
At that level,
134
397930
1167
و تمرین ساعت ۶ صبح، بی‌رحمانه بود.
06:39
I could not beat more talented divers by outworking them.
135
399097
2733
ذهنم بیدار بود، اما عضلاتم هنوز خواب بودند.
06:42
I was supposed to be doing higher dives,
136
402397
2000
06:44
but I was still afraid of heights,
137
404430
2100
روی شکم و پشتم شیرجه می‌زدم
06:46
and 6am practice was brutal.
138
406563
2367
و دیگ آهسته‌جوش من در این زمان، یک استخر بسیار سرد بود.
06:49
My mind was awake, but my muscles were still asleep.
139
409563
3000
06:52
I did back smacks and belly flops
140
412997
2833
هرچند یک سؤال بود که مانع از بازاندیشی من می‌شد.
06:55
and my slow-boiling pot this time was a freezing pool.
141
415863
3667
«اگر من یک شیرجه‌زن نیستم، پس چه کسی هستم؟»
در روان‌شناسی، اصطلاحی برای این نوع از شکست در بازاندیشی وجود دارد --
07:00
There was one question, though, that stopped me from rethinking.
142
420530
3300
به آن «ضبط هویت» می‌گویند.
07:04
"If I'm not a diver, who am I?"
143
424930
2100
این زمانی است که شما به درک زودرس از این که چه کسی هستید، می‌رسید
07:08
In psychology, there's a term for this kind of failure to rethink --
144
428263
3867
و چشمتان را به خویش‌های جایگزین می‌بندید.
07:12
it's called "identity foreclosure."
145
432130
2133
احتمالاً شما ضبط هویت را تجربه کرده‌اید.
07:14
It's when you settle prematurely on a sense of who you are
146
434930
3367
شاید بسیار وابسته بودید
به یک ایده‌ی اولیه از این که به چه مدرسه‌ای بروید،
07:18
and close your mind to alternative selves.
147
438330
2533
با چه کسی ازدواج کنید،
07:21
You've probably experienced identity foreclosure.
148
441897
2700
یا چه شغلی را انتخاب کنید.
ضبط کردن هویت یک نفر، مثل دنبال کردن یک جی‌پی‌اس است
07:24
Maybe you were too attached
149
444597
1366
07:25
to an early idea of what school you'd go to,
150
445997
2466
که به شما مسیرهای درست به سمت یک مقصد اشتباه را نشان می‌دهد.
07:28
what kind of person you'd marry,
151
448497
1666
07:30
or what career you'd choose.
152
450197
1866
پس از سال اولم در کالج، من نسبت به هویتم بازاندیشی کردم.
07:32
Foreclosing on one identity is like following a GPS
153
452430
3233
07:35
that gives you the right directions to the wrong destination.
154
455697
3400
متوجه شدم که شیرجه یک علاقه بود،
نه یک هدف.
07:39
After my freshman year of college, I rethought my identity.
155
459997
3433
ارزش‌های من باید رشد کرده و برتری می‌یافتند،
و در رشد و برتر شدن هم‌تیمی‌هایم مشارکت می‌کردند.
07:44
I realized that diving was a passion,
156
464097
2000
رشد، برتری، مشارکت.
07:46
not a purpose.
157
466097
1166
07:47
My values were to grow and excel,
158
467930
2200
من برای رشد، برتری و مشارکت نیازی به شیرجه‌زن بودن نداشتم.
07:50
and to contribute to helping my teammates grow and excel.
159
470163
2900
پژوهش‌ها نشان می‌دهند که به جای ضبط کردن شخصیت،
07:53
Grow, excel, contribute.
160
473497
2033
بهتر است که طیفی از خویش‌های ممکن را امتحان کنیم.
07:56
I didn't have to be a diver to grow, excel and contribute.
161
476030
2967
بازنشستگی از شیرجه زدن
07:59
Research suggests that instead of foreclosing on one identity,
162
479763
3300
به من این آزادی را داد که تابستان را صرف پژوهش روانشناسی
و کار به عنوان یک مربی شیرجه کنم.
08:03
we're better off trying on a range of possible selves.
163
483097
3000
همچنین این وقت را به من داد که بر روی عجیب‌ترین سرگرمی‌ام تمرکز کنم،
08:06
Retiring from diving
164
486597
1300
08:07
freed me up to spend the summer doing psychology research
165
487897
2833
اجرای شعبده‌بازی.
08:10
and working as a diving coach.
166
490730
1633
هنوز دارم برای انجام تردستی تمرین می‌کنم.
08:12
It also gave me time to concentrate on my dorkiest hobby,
167
492863
3734
08:16
performing as a magician.
168
496630
1833
08:18
I'm still working on my sleight of hand.
169
498497
2666
باز کردن فکرم به روی هویت‌های جدید، درهای جدیدی به رویم باز کرد.
پژوهش به من نشان داد که از خلق دانش لذت می‌برم،
نه فقط مصرف کردن آن.
مربیگری و اجرا
08:28
Opening my mind to new identities opened new doors.
170
508263
2867
کمک کرد تا خودم را به عنوان یک معلم و سرگرم‌کننده ببینم.
08:31
Research showed me that I enjoyed creating knowledge,
171
511663
2767
اگر آن اتفاق نیفتاده بود،
08:34
not just consuming it.
172
514430
1467
شاید یک روانشناس و استاد دانشگاه نمی‌شدم،
08:36
Coaching and performing
173
516330
1433
و احتمالاً این سخنرانی TED را ارائه نمی‌دادم.
08:37
helped me see myself as a teacher and an entertainer.
174
517797
2900
ببینید، من یک درون‌گرا هستم،
و وقتی که برای اولین بار درس دادن را شروع کردم، از صحبت در جمع می‌ترسیدم.
08:41
If that hadn't happened,
175
521330
1233
08:42
I might not have become a psychologist and a professor,
176
522597
2800
من یک مربی داشتم، جِین داتون،
08:45
and I probably wouldn't be giving this TED talk.
177
525397
2466
که یک نصیحت ارزشمند به من کرد.
08:47
See, I'm an introvert,
178
527897
1300
او گفت، «باید شعبده‌باز درونت را آزاد کنی.»
08:49
and when I first started teaching, I was afraid of public speaking.
179
529230
3333
پس من کلاسم را به یک نمایش زنده تبدیل کردم.
08:53
I had a mentor, Jane Dutton,
180
533230
1467
08:54
who gave me some invaluable advice.
181
534730
2267
قبل از روز اول، اسامی و سابقه دانشجویانم را حفظ کردم.
08:57
She said, "You have to unleash your inner magician."
182
537030
3133
و سپس، به روتین خودم مسلط شدم.
09:00
So I turned my class into a live show.
183
540797
2533
آن عادت‌ها بسیار به من کمک کردند.
09:03
Before the first day, I memorized my students' names and backgrounds,
184
543363
4300
بیشتر استراحت می‌کردم و رتبه‌بندی‌های خوبی می‌گرفتم.
09:07
and then, I mastered my routine.
185
547697
1833
اما درست مثل اهداف و هویت‌ها،
روتین‌هایی که امروز به ما کمک می‌کنند
09:10
Those habits served me well.
186
550563
1667
می‌توانند عادت‌هایی شوند که فردا در آن‌ها گرفتار می‌شویم.
09:12
I started to relax more and I started to get good ratings.
187
552263
3034
آن روز، من در کلاس در مورد اهمیت بازاندیشی صحبت کردم،
09:15
But just like with goals and identities,
188
555830
2167
و پس از آن، یک دانشجو آمد و پرسید
09:18
the routines that help us today
189
558030
1667
09:19
can become the ruts we get trapped in tomorrow.
190
559730
2700
«می‌دانید، شما از اصول خودتان پیروی نمی‌کنید.»
09:23
One day, I taught a class on the importance of rethinking,
191
563463
3000
می‌گویند بازخورد یک هدیه است،
اما آن زمان من کنجکاو بودم که «چطور جواب این را بدهم؟»
09:26
and afterward, a student came up and said,
192
566463
2234
09:28
"You know, you're not following your own principles."
193
568697
2600
(نفس می‌کشد)
من همان مطالب را به روش یکسان برای سال‌ها تدریس می‌کردم.
09:32
They say feedback is a gift,
194
572163
1634
09:33
but right then, I wondered, "How do I return this?"
195
573797
3566
نمی‌خواستم از روشی که کار می‌کرد دست بکشم.
در آن خبره شده بودم.
09:37
(Takes a breath)
196
577363
1167
09:38
I was teaching the same material, the same way, year after year.
197
578930
3200
حتی عادت‌های خوب می‌توانند مانع بازاندیشی شوند.
09:42
I didn't want to give up on a performance that was working.
198
582463
2800
برای آن اسمی هم وجود دارد.
به آن «سنگربندی شناختی» می‌گویند
09:45
I had my act down.
199
585263
1200
یعنی وقتی در روشی که همیشه کارها را انجام داده‌ای، گرفتار می‌شوی.
09:47
Even good habits can stand in the way of rethinking.
200
587330
2667
فقط فکر کردن به بازاندیشی باعث شد حالت دفاعی بگیرم.
09:50
There's a name for that too.
201
590563
1800
09:52
It's called "cognitive entrenchment,"
202
592363
2134
و سپس، مراحل اندوه شروع شدند.
09:54
where you get stuck in the way you've always done things.
203
594530
2800
اتفاقاً در آن زمان تحقیقاتی بر روی تنظیم احساسات انجام می‌دادم،
09:57
Just thinking about rethinking made me defensive.
204
597730
2667
که به درد خورد.
اگرچه همیشه نمی‌توانید احساساتی را که تجربه می‌کنید، انتخاب کنید،
10:01
And then, I went through the stages of grief.
205
601030
2333
اما می‌توانید انتخاب کنید که کدام را درونی کنید
10:04
I happened to be doing some research on emotion regulation at the time,
206
604097
3400
و کدام را بروز دهید.
10:07
and it came in handy.
207
607530
1233
من به احساسات به عنوان کارهای در حال پیشرفت نگاه کردم
10:08
Although you don't always get to choose the emotions you feel,
208
608763
2934
به نوعی مانند هنر.
10:11
you do get to pick which ones you internalize
209
611730
2100
اگر یک نقاش بودید،
10:13
and which ones you express.
210
613863
1700
احتمالاً اولین طرحتان را قاب نمی‌کردید.
احساسات اولیه شما، تنها یک پیش‌نویس به‌هم‌ریخته هستند.
10:16
I started to see emotions as works in progress,
211
616097
2600
10:18
kind of like art.
212
618730
1133
وقتی دید بهتری پیدا می‌کنید، می‌توانید احساس خود را بازاندیشی و بازنگری کنید.
10:20
If you were a painter,
213
620263
1267
10:21
you probably wouldn't frame your first sketch.
214
621563
2467
این کاری بود که من کردم.
10:24
Your initial feelings are just a rough draft.
215
624063
2567
به جای دفاع، کنجکاوی را امتحان کردم.
10:27
As you gain perspective, you can rethink and revise what you feel.
216
627030
3900
می‌خواستم بدانم «چه می‌شد اگر من دانش‌آموز می‌شدم؟»
برنامه‌ام را برای یک روز کلاس نادیده گرفتم
10:32
So that's what I did.
217
632330
1400
10:33
Instead of defensiveness, I tried curiosity.
218
633763
3067
و از دانش‌آموزان خواستم که جلسه را خودشان طراحی کنند.
10:36
I wondered, "What would happen if I became the student?"
219
636863
2934
در سال اول، آن‌ها برای خودشان در سال اول تحصیل نامه نوشتند،
10:40
I threw out my plan for one day of class,
220
640397
2200
درباره این که دوست داشتند چه چیزی را بازاندیشی کنند یا زودتر بدانند.
10:42
and I invited the students to design their own session.
221
642597
2800
در سال بعد، آن‌ها سخنرانی‌های پرشور کردند.
10:46
The first year, they wrote letters to their freshman selves,
222
646163
2967
هر کدام، یک دقیقه داشتند برای صحبت درباره
10:49
about what they wish they’d rethought or known sooner.
223
649163
3234
چیزی که عمیقاً دوست داشتند یا به آن اهمیت می‌دادند.
و حالا، تمام دانشجویانم سخنرانی‌های پرشور می‌کنند
10:53
The next year, they gave passion talks.
224
653263
2600
تا خودشان را به کلاس معرفی کنند.
10:55
They each had one minute to share
225
655897
1633
10:57
something they loved or cared about deeply.
226
657563
2134
من باور دارم که معلم‌های خوب، افکار جدید را معرفی می‌کنند
11:00
And now, all my students give passion talks
227
660330
2500
اما معلم‌های عالی، روش‌های جدید فکر کردن را معرفی می‌کنند.
11:02
to introduce themselves to the class.
228
662863
2067
اما زمانی تسلیم شدم که به معنای واقعی فهمیدم
11:05
I believe that good teachers introduce new thoughts
229
665897
2433
دانشجویانم چقدر می‌توانند به یکدیگر آموزش دهند،
11:08
but great teachers introduce new ways of thinking.
230
668330
2500
و به من.
از آن زمان،
11:11
But it wasn't until I ceded control that I truly understood
231
671397
3266
یک یادآور سالانه در تقویمم دارم تا درباره محتوا و روش تدریسم بازاندیشی کنم.
11:14
how much my students had to teach one another,
232
674663
2434
این یک معاینه است.
11:17
and me.
233
677097
1166
11:18
Ever since then,
234
678597
1166
درست مانند رفتن به دکتر برای معاینه سالانه
11:19
I put an annual reminder in my calendar to rethink what and how I teach.
235
679763
4634
وقتی همه چیز درست به نظر می‌رسد،
می‌توانید همین کار را در بخش‌های مهم زندگی‌تان انجام دهید.
11:25
It's a checkup.
236
685197
1166
یک معاینه شغل برای در نظر گرفتن تغییر اهدافتان.
11:26
Just when you go to the doctor for an annual checkup
237
686830
2433
11:29
when nothing seems to be wrong,
238
689297
1666
یک معاینه روابط برای بررسی مجدد عادت‌هایتان.
11:30
you can do the same thing in the important parts of your life.
239
690997
3066
یک معاینه هویت برای در نظر گرفتن این که چگونه ارزش‌هایتان تکامل می‌یابند.
11:34
A career checkup to consider how your goals are shifting.
240
694063
2934
11:37
A relationship checkup to re-examine your habits.
241
697497
3166
بازاندیشی نباید لزوماً نظرتان را تغییر دهد --
بلکه به معنی وقت گذاشتن برای تأمل کردن
11:40
An identity checkup to consider how your values are evolving.
242
700697
3900
و باز نگه داشتن فکر برای بازنگری است.
یکی از نشانه‌های خرد
11:45
Rethinking does not have to change your mind --
243
705497
2433
دانستن این است که چه زمانی عزم کرده و چه زمانی رها کنید،
11:47
it just means taking time to reflect
244
707963
1734
چه زمانی یک هویت قدیمی را رها کنید
11:49
and staying open to reconsidering.
245
709730
2267
و یک هویت جدید پیدا کنید،
11:52
A hallmark of wisdom
246
712830
1367
چه زمانی از عادت‌های قدیمی فاصله بگیرید و فتح یک قله جدید را شروع کنید.
11:54
is knowing when to grit and when to quit,
247
714230
2967
11:57
when to throw in the towel on an old identity
248
717230
2167
گذشته می‌تواند شما را آهسته کند،
11:59
and dive into a new one,
249
719430
2200
و بازاندیشی می‌تواند شما را رها کند.
12:01
when to walk away from some old habits and start scaling a new mountain.
250
721630
4800
بازاندیشی تنها یک مهارت نیست که شخصاً یاد بگیرید،
یک ارزش است که باید به صورت فرهنگی بپذیریم.
12:06
Your past can weigh you down,
251
726463
1834
12:08
and rethinking can liberate you.
252
728330
2133
ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که اعتمادبه‌نفس با شایستگی اشتباه گرفته می‌شود،
12:11
Rethinking is not just a skill to master personally,
253
731063
2767
که به ما فشار می‌آورد تا راحتی اعتقاد را
12:13
it's a value we need to embrace culturally.
254
733863
3034
به رنج شک کردن ترجیح دهیم،
12:16
We live in a world that mistakes confidence for competence,
255
736930
3667
که افرادی که فکرشان را تغییر می‌دهند را به دمدمی مزاج بودن متهم می‌کند،
در حالی که در واقع، شاید در حال یادگیری باشند.
12:20
that pressures us to favor the comfort of conviction
256
740630
2433
پس بیایید درباره چگونه تبدیل کردن بازاندیشی به هنجار صحبت کنیم.
12:23
over the discomfort of doubt,
257
743097
1866
12:24
that accuses people who change their minds of flip-flopping,
258
744997
3100
ما باید آن را طلب کردن و مدل‌سازی کنیم.
12:28
when in fact, they might be learning.
259
748097
2466
چند سال قبل،
بعضی از دانشجویان ما در وارتون، اساتید را برای انجام آن به چالش کشیدند.
12:30
So let's talk about how to make rethinking the norm.
260
750997
3166
آن‌ها از ما خواستند که
12:34
We need to invite it and to model it.
261
754163
2734
نسخه خودمان را از توییت‌های پستِ جیمی کیمل ضبط کنیم.
12:36
A few years ago,
262
756897
1200
ما بدترین بازخوردهایی که دریافت کرده بودیم را جمع کردیم
12:38
some of our students at Wharton challenged the faculty to do that.
263
758130
3100
بازخوردهایی از ارزیابی دروس توسط دانشجویان،
12:41
They asked us to record
264
761263
1500
12:42
our own version of Jimmy Kimmel's Mean Tweets.
265
762797
2466
و آن‌ها را بلند خواندیم.
آنجلا داکورث: «به راحتی یکی از بدترین سه کلاسی بود که تاکنون برداشته‌ام...
12:45
We took the worst feedback we'd ever received
266
765997
2200
که استاد یکی از آن‌ها بعد از اتمام ترم، اخراج شده بود.»
12:48
on student course evaluations,
267
768230
1867
12:50
and we read it out loud.
268
770130
1600
12:52
Angela Duckworth: “It was easily one of the worst three classes I’ve ever taken...
269
772197
3966
محمد العریان: «تعداد داستان‌هایی که تو می‌گویی
از «حکایت‌های ازوپ» بیشتر است.
12:56
one of which the professor was let go after the semester.”
270
776197
3966
کمتر می‌تواند بهتر باشد.»
آخ.
13:00
Mohamed El-Erian: “The number of stories you tell
271
780863
2334
آدام گرنت: «تو آنقدر مضطرب هستی
که باعث می‌شوی ما در صندلی‌هایمان به صورت فیزیکی بلرزیم.»
13:03
give ‘Aesop’s Fables’ a run for its money.
272
783230
2533
13:05
Less can be more.”
273
785763
1400
(خنده)
می مک‌دانل: «عالی شد که بالاخره یک استاد از استرالیا داریم.
13:07
Ouch.
274
787763
1167
13:09
Adam Grant: “You’re so nervous
275
789330
1433
13:10
you’re causing us to physically shake in our seats.”
276
790763
2767
تو قوی شروع کردی، ولی بعداً نرم‌تر شدی.
13:13
(Laughs)
277
793530
1167
تو نیاز داری که استاد دائم شوی، پس با این سوسول‌ها سرسخت‌تر باش.»
13:14
Mae McDonnell: “So great to finally have a professor from Australia.
278
794697
3833
13:18
You started strong but then got softer.
279
798530
2600
من اهل آلاباما هستم.
مایکل سینکینسون: «پروفسور سینکینسون مطابق با فرهنگ عامه رفتار می‌کند
13:21
You need tenure, so toughen up with these brats.”
280
801530
3400
اما به طور پنهانی فکر می‌کند آریانا گرانده یک فونت مایکروسافت ورد است.»
13:26
I'm from Alabama.
281
806530
1133
(خنده)
13:29
Michael Sinkinson: “Prof Sinkinson acts all down with pop culture
282
809097
3100
آ.گ: بعد از این که این کلیپ‌ها را در کلاس نشان دادم،
13:32
but secretly thinks Ariana Grande is a font in Microsoft Word.”
283
812230
4167
دانشجویان بازخوردهای باملاحظه‌تری دادند.
آن‌ها درباره آنچه مرتبط است، بازاندیشی می‌کنند.
13:36
(Laughs)
284
816430
1167
همچنین با راحتی بیشتری به من می‌گویند به چه چیزی فکر کنم،
13:38
AG: After I show these clips in class,
285
818363
1834
چون من فقط ادعا نمی‌کنم که انتقادپذیر هستم.
13:40
students give more thoughtful feedback.
286
820230
2167
13:42
They rethink what's relevant.
287
822430
1733
نشان می‌دهم که می‌توانم آن را بپذیرم.
13:44
They also become more comfortable telling me what to think,
288
824197
3200
ما به این نوع پذیرا بودن در مدارس نیاز داریم،
13:47
because I'm not just claiming I'm receptive to criticism.
289
827430
3133
در خانواده‌ها، در کسب‌وکارها، در دولت‌ها، در سازمان‌های غیرانتفاعی.
13:50
I'm demonstrating that I can take it.
290
830597
2166
13:53
We need that kind of openness in schools,
291
833663
2534
چند سال قبل، من در حال کار بر روی یک پروژه برای بنیاد گیتس بودم،
13:56
in families, in businesses, in governments, in nonprofits.
292
836197
4566
و پیشنهاد دادم که رهبران می‌توانند نسخه خودشان از توییت‌های پست را ضبط کنند.
ملیندا گیتس اولین نفری بود که داوطلب شد،
14:01
A couple of years ago, I was working on a project for the Gates Foundation,
293
841497
3566
و یکی از نکات بازخورد که خواند،
14:05
and I suggested that leaders could record their own version of Mean Tweets.
294
845063
3600
این بود: «ملیندا شبیه مری پاپینز لعنتی است.
14:08
Melinda Gates volunteered to go first,
295
848663
2667
عملاً از هر نظر کامل است.»
14:11
and one of the points of feedback that she read
296
851330
2233
و بعد، شرع کرد به لیست کردن نواقص او.
14:13
said "Melinda is like Mary effing Poppins.
297
853597
3733
وقتی کارکنان بنیاد گیتس آن ویدئو را دیدند،
14:17
Practically perfect in every way."
298
857363
2367
مشتاق‌تر شدند که
14:20
And then, she started listing her imperfections.
299
860430
3033
محدودیت‌هایشان را شناخته و بر آن‌ها غلبه کنند.
14:24
People at the Gates Foundation who saw that video
300
864630
2833
همچنین احتمال بیشتری وجود داشت که درباره مشکلات و راهکارها صحبت کنند.
14:27
ended up becoming more willing
301
867497
1933
چیزی که ملیندا مدلسازی می‌کرد، فروتنی با اطمینان بود.
14:29
to recognize and overcome their own limitations.
302
869463
2534
فروتنی با اطمینان به معنی احساس اطمینان کافی در نقاط قوتتان
14:32
They were also more likely to speak up about problems and solutions.
303
872497
3433
برای به رسمیت شناختن نقاط ضعفتان است.
14:36
What Melinda was modeling was confident humility.
304
876730
2933
باور داشتن به این که بهترین راه برای اثبات خود، بهبود خود است،
14:40
Confident humility is being secure enough in your strengths
305
880197
3000
دانستن این که رهبران ضعیف، منتقدانشان را ساکت می‌کنند
14:43
to acknowledge your weaknesses.
306
883230
1833
و خودشان را ضعیف‌تر می‌کنند،
در حالی که رهبران قوی منتقدانشان را مشارکت داده و خودشان را قوی‌تر می‌کنند.
14:45
Believing that the best way to prove yourself is to improve yourself,
307
885097
4133
14:49
knowing that weak leaders silence their critics
308
889263
2334
فروتنی با اطمینان به شما شجاعت گفتن «نمی‌دانم» می‌دهد،
14:51
and make themselves weaker,
309
891630
1633
14:53
while strong leaders engage their critics and make themselves stronger.
310
893297
4233
به جای تظاهر به داشتن تمام جواب‌ها.
گفتن این که «من اشتباه می‌کردم» به جای پافشاری بر این که حق با شما بود.
14:58
Confident humility gives you the courage to say "I don't know,"
311
898097
3433
شما را تشویق می‌کند که به ایده‌هایی گوش کنید
15:01
instead of pretending to have all the answers.
312
901563
2367
که شما را سخت به فکر وا می‌دارند،
15:04
To say "I was wrong," instead of insisting you were right.
313
904263
3900
نه فقط ایده‌هایی که به شما احساس خوب می‌دهند،
که خودتان را با افرادی محاصره کنید که فرآیندهای ذهنی‌تان را به چالش می‌کشند،
15:08
It encourages you to listen to ideas
314
908863
2034
نه فقط آن‌هایی که با جمع‌بندی‌هایتان موافقت می‌کنند.
15:10
that make you think hard,
315
910930
1333
15:12
not just the ones that make you feel good,
316
912263
2100
و گاهی اوقات، حتی باعث می‌شود خودتان، جمع‌بندی‌هایتان را به چالش بکشید،
15:14
and to surround yourself with people who challenge your thought process,
317
914397
3466
15:17
not just the ones who agree with your conclusions.
318
917863
3167
مانند داستان قورباغه‌ای که نمی‌تواند از دیگ آهسته جوش نجات یابد.
15:21
And sometimes, it even leads you to challenge your own conclusions,
319
921030
4533
اخیراً متوجه شدم که این یک افسانه است.
15:25
like with the story about the frog that can't survive the slow-boiling pot.
320
925597
4466
اگر دمای آب را زیاد کنید،
قورباغه به محض این که به طرز ناخوشایندی گرم شود، بیرون می‌پرد.
15:30
I found out recently that's a myth.
321
930797
2333
البته که بیرون می‌پرد، احمق که نیست.
15:33
If you heat up the water,
322
933963
1434
مشکل قورباغه نیست، ما هستیم.
15:35
the frog will jump out as soon as it gets uncomfortably warm.
323
935397
3100
به محض این که باور کنیم داستان حقیقت دارد، به خودمان زحمت فکر کردن دوباره نمی‌دهیم.
15:39
Of course it jumps out, it's not an idiot.
324
939030
2400
15:42
The problem is not the frog, it's us.
325
942830
2467
چه می‌شد اگر بیشتر شبیه به قورباغه بودیم،
آماده بیرون پریدن به محض این که آب بیش از حد گرم شود؟
15:45
Once we accept the story as true, we don't bother to think again.
326
945830
3533
ما نیاز داریم که در بازاندیشی سریع باشیم.
سپاسگزارم.
15:50
What if we were more like the frog,
327
950697
2166
15:52
ready to jump out if the water gets too warm?
328
952897
3000
15:55
We need to be quick to rethink.
329
955930
2067
15:58
Thank you.
330
958297
1166
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7