👶 How to Speak English with Kids - REAL Conversation with a 2-year-old

The English Like a Native Podcast is a free listening resource for intermediate and advanced

English Like a Native Podcast یک منبع شنیداری رایگان برای زبان آموزان متوسط ​​و پیشرفته

English learners. Bonus episodes and transcripts are available to Plus members and English

انگلیسی است. قسمت‌های جایزه و رونوشت‌ها در دسترس اعضای پلاس است و

courses can be found on my  website Englishlikeanative.co.uk

دوره‌های انگلیسی را می‌توانید در وب‌سایت من Englishlikeanative.co.uk پیدا کنید

This is not your typical English language learning resource. There are no textbooks,

این منبع معمولی یادگیری زبان انگلیسی شما نیست . هیچ کتاب درسی،

no grammar rules, just the weird and wonderful version of English that you will hear spoken

هیچ قواعد گرامری وجود ندارد، فقط نسخه عجیب و شگفت انگیز انگلیسی است که

in the UK. So tune in for your daily dose of very ordinary English chatter with a very

در بریتانیا خواهید شنید. بنابراین دوز روزانه خود را از گپ زدن بسیار معمولی انگلیسی با یک

ordinary English girl.

دختر بسیار معمولی انگلیسی هماهنگ کنید.

I'm your host Anna and today I'm having a conversation with a two-year-old. Not just

من میزبان شما آنا هستم و امروز با یک کودک دو ساله صحبت می کنم. نه

any two-year-old, this is my two-year-old. So I have two children. At the moment, September

هر دو ساله ای، این بچه دو ساله من است. بنابراین من دو فرزند دارم. در حال حاضر، سپتامبر

2023, I have a four-year-old, Jacob, and a two-year-old, Caspian. Now, because I'm a

2023، یک کودک چهار ساله به نام یعقوب و یک کودک دو ساله به نام کاسپین دارم. اکنون، به دلیل اینکه من یک

mother and because I'm teaching English online, I do get asked quite often by other parents

مادر هستم و به دلیل اینکه انگلیسی را به صورت آنلاین تدریس می کنم، اغلب والدین دیگر از من می پرسند که

how should they speak to their children in a second language.

چگونه باید با فرزندان خود به زبان دوم صحبت کنند.

So many of you are keen for your children to grow up with the advantage of having multiple

بنابراین بسیاری از شما مشتاق هستید که فرزندانتان با مزیت داشتن چندین

languages and it is easier for children to learn a language.

زبان بزرگ شوند و یادگیری یک زبان برای کودکان آسان تر است .

So introducing a second language at a young age is a great idea, but how do you go about

بنابراین معرفی زبان دوم در سنین پایین ایده بسیار خوبی است، اما چگونه آن را پیش ببرید

it? Well, I'm going to share these little conversations that I've had with Caspian with

؟ خب، من قصد دارم این صحبت های کوچکی که با کاسپین داشته ام را با

you, and I will be releasing the video of this particular podcast episode. So I encourage

شما به اشتراک بگذارم و ویدیوی این قسمت پادکست خاص را منتشر خواهم کرد. بنابراین من

you to watch that because I will provide the subtitles on screen for you. Because Caspian

شما را تشویق می کنم که آن را تماشا کنید زیرا زیرنویس های روی صفحه را برای شما ارائه خواهم کرد. چون کاسپین

definitely does need a translator at this age. Um, there's lots of mispronunciations.

در این سن قطعا به مترجم نیاز دارد . اوم، بسیاری از تلفظ های اشتباه وجود دارد.

He's not terribly clear. So I, I do encourage that you go over to the YouTube channel English

او خیلی واضح نیست. بنابراین، من تشویق می کنم که به کانال YouTube English

Like a Native and look out for that video.

Like a Native بروید و به دنبال آن ویدیو باشید.

But, the first of my tips on how to speak English with your child is just to encourage

اما، اولین توصیه من در مورد نحوه صحبت کردن انگلیسی با فرزندتان این است که

conversation wherever you can. Now, I encourage 

هر کجا که می توانید مکالمه را تشویق کنید. اکنون،

conversation by asking,  lots and lots of questions.

با پرسیدن، سؤالات زیاد و زیاد، مکالمه را تشویق می‌کنم.

Any kinds of questions, any question you can think of, ask. Open-ended questions are great

هر نوع سوالی، هر سوالی که فکرش را می کنید، بپرسید. سؤالات باز عالی هستند

because they, you know, allow the child to really open up and start talking rather than

زیرا، می دانید، به کودک این امکان را می دهند که واقعاً حرفش را باز کند و شروع به صحبت کند نه اینکه

just saying 'Yes', 'No', or giving a simple one worded answer.

فقط «بله»، «نه» بگوید، یا یک پاسخ ساده یک کلمه ای بدهد.

But just asking questions,  it gets the conversation 

اما فقط با پرسیدن سؤال، مکالمه را

going. And once the conversation is in full

راه می‌اندازد. و هنگامی که مکالمه به

flow, then continuing the conversation by asking more and more questions is really helpful.

جریان افتاد، ادامه گفتگو با پرسیدن سوالات بیشتر و بیشتر واقعا مفید است.

And you'll hear that in the conversation I'm going to share with you now.

و شما این را در مکالمه ای که اکنون با شما در میان می گذارم خواهید شنید.

What is it Casper?

کاسپر چیه؟

There's three.

Three what?

One, two, three.

سه تا هست

سه چی؟

یک دو سه.

Three what?

سه چی؟

Three catfish.

Three catfish?

سه گربه ماهی.

سه گربه ماهی؟

Yeah.

Oh yeah.

آره

اوه بله.

Do you want to see?

I do want to see. Show me. Where are they?

میخوای ببینی؟

من می خواهم ببینم به من نشان بده آنها کجا هستند؟

Um, there's one. There's one. And... And... Where's the other one? Where's the other one,

ام، یکی هست یکی هست. و... و... دیگری کجاست؟ اون یکی کجاست

Mummy?

I don't know, darling. Maybe he's hiding. Maybe he's playing hide and seek. Do you like

مامانی؟

نمیدونم عزیزم شاید او پنهان شده است. شاید داره مخفی کاری میکنه آیا دوست دارید

looking at the fish?

به ماهی نگاه کنید؟

Yeah.

آره

Yeah. Which one's your favourite fish?

آره ماهی مورد علاقه شما کدام است؟

Um... The shrimp fish.

ام... ماهی میگو.

The shrimp fish? Yeah.

ماهی میگو؟ آره

Okay, so you like the shrimp best?

خوب، پس شما میگو را بیشتر دوست دارید؟

That one...

اون یکی...

What else is in the fish tank?

دیگه چی تو مخزن ماهی هست؟

Um. We've got catfish, and shrimp. What else?

ام ما گربه ماهی و میگو داریم. چه چیز دیگری؟

And, and, and.

و، و، و.

What has a shell?

پوسته چیست؟

Um. That snail!

ام آن حلزون!

That snail, yeah!

آن حلزون، آره!

It's sucking!

مکنده است!

Let me see your fin... see your fin... point your finger!

باله ات را ببینم... باله ات را ببینم... انگشتت را نشان بده !

You want me to point to it with my finger?

میخوای با انگشتم بهش اشاره کنم؟

Oh yeah!

اوه بله!

It's sucking your finger.

داره انگشتتو می مکه

It's sucking my finger! Ahhh!

انگشتم را می مکد! آهان!

No! It's in the fish tank!

نه! در مخزن ماهی است!

It's in the fish tank, so it can't really suck my finger. We were just pretending.

این در مخزن ماهی است، بنابراین واقعا نمی تواند انگشت من را بمکد. فقط داشتیم تظاهر میکردیم

Yeah. Yeah.

Now the second tip I'm going to share with you is to repeat what your child says to you,

آره آره

حالا نکته دومی که با شما به اشتراک می‌گذارم این است که آنچه را که فرزندتان به شما می‌گوید تکرار کنید،

especially when they're younger, when they're harder to understand, maybe they're not quite

مخصوصاً وقتی کوچک‌تر است، وقتی درک آنها سخت‌تر است، شاید آنها به

phrasing things properly or their pronunciation is, is really hard to understand.

درستی چیزها را بیان نمی‌کنند یا تلفظشان این است. ، واقعا درک آن سخت است.

I find that repeating what they tell me both gives them confidence that they've communicated

من متوجه شدم که تکرار آنچه آنها به من می گویند هر دو به آنها اطمینان می دهد که

with you. So they're confident that they have said it and you've heard it. And that you

با شما ارتباط برقرار کرده اند. بنابراین آنها مطمئن هستند که آن را گفته اند و شما آن را شنیده اید. و اینکه

are 100 percent attentive to them. But it also helps them to realise where their mistakes

100 درصد حواستون بهشون هست. اما همچنین به آنها کمک می کند تا متوجه شوند که اشتباهاتشان

may be, you know, on a subconscious level.

ممکن است در سطح ناخودآگاه کجا باشد.

So if there's a slight mispronunciation and I repeat exactly back to them what they've

بنابراین، اگر یک اشتباه جزئی وجود داشته باشد و من دقیقاً آنچه را که گفته‌اند به آنها بازگردانم

just said, then they pick up on that correction automatically, especially over a period of

، آن‌گاه آن‌ها آن تصحیح را به‌طور خودکار انجام می‌دهند، مخصوصاً در یک دوره

time. And then slowly they start to make that correction themselves naturally. And this

زمانی. و سپس آهسته آهسته شروع به انجام آن اصلاح به طور طبیعی می کنند. و این

isn't about shaming or telling them they're wrong.

برای شرمساری یا گفتن به آنها اشتباه نیست.

I never say to them,

من هرگز به آنها نمی گویم،

You're saying it wrong.

شما این را اشتباه می گویید.

I never give them a hard time. I just repeat what they say. And they hear that there may

من هیچ وقت برای آنها سخت نمی گذارم. من فقط حرف آنها را تکرار می کنم. و می شنوند که ممکن است

be a difference or a correction and they do that naturally. They pick it up naturally.

اختلاف یا اصلاحی باشد و این کار را به طور طبیعی انجام می دهند. آنها آن را به طور طبیعی می گیرند.

They're very good at noticing those subtle differences. So lots of repetition.

آنها در توجه به این تفاوت های ظریف بسیار خوب هستند . پس تکرار زیاد

Do you like nursery?

آیا مهد کودک را دوست دارید؟

No.

نه بیا

Come and tell me. Come and sit on my lap. Come and tell me. Come here.

بگو بیا روی بغلم بنشین بیا و بگو بیا اینجا.

I don't like going to nursery.

من دوست ندارم به مهد کودک بروم

Why not?

چرا که نه؟

Because I don't want to.

برای این که من نمی خواهم.

What do you do at nursery?

در مهد کودک چه می کنید؟

Um, I go to nursery last time but I didn't like it.

اوم، من آخرین بار به مهد کودک رفتم اما آن را دوست نداشتم.

You didn't like it?

شما آن را دوست نداشتید؟

No.

But you always seem to have fun when I come and get you. You play with jigsaw puzzles

نه.

اما به نظر می رسد که شما همیشه وقتی می آیم و شما را می گیرم لذت می برید. شما با پازل بازی می کنید

and you have a kitchen there, don't you? Where you make food, and you do crafts and painting.

و آشپزخانه دارید، اینطور نیست؟ جایی که غذا درست می کنید و کاردستی و نقاشی می کنید.

What else do you do?

دیگه چه میکنی؟

Um. Do you have a garden?

ام آیا تو باغ داری؟

Yeah.

آره

Yeah? Is it a big garden?

آره؟ آیا این یک باغ بزرگ است؟

Yeah.

آره

Does it have a slide?

اسلاید هم داره؟

No.

نه

No. What does it have in the garden? Sand?

نه. تو باغچه چی داره؟ شن؟

Yeah.

آره

Yeah? What else?

آره؟ چه چیز دیگری؟

Um, down garden.

اوم، پایین باغ

A downstairs garden and an upstairs garden?

یک باغ در طبقه پایین و یک باغ در طبقه بالا؟

Yeah.

آره

Yeah.

آره

Three gardens.

سه باغ.

Three gardens. There's one and there's one.

Oh now you're looking at the fish again.

سه باغ. یکی هست و یکی هست

اوه حالا دوباره به ماهی نگاه می کنی.

The third tip is to give them space to find their words but at the same time also being

نکته سوم این است که به آنها فضایی بدهید تا کلماتشان را پیدا کنند اما در عین حال

ready when you can see that they really can't find the words or they don't know how to say

آماده باشید وقتی می بینید که آنها واقعاً نمی توانند کلمات را پیدا کنند یا نمی دانند چگونه چیزی را که

what they want to say, then you're also there to catch them and to help them, maybe by providing

می خواهند بگویند، بگویند. "همچنین برای دستگیری آنها و کمک به آنها وجود دارد، شاید با ارائه

a couple of options of possible answers, or, you know, just asking them another question,

چند گزینه از پاسخ‌های احتمالی، یا، می‌دانید، فقط از آنها سوال دیگری بپرسید،

rewording what you've just said, but initially giving them space, you'll hear that Caspian

آنچه را که گفتید بازنویسی کنید، اما در ابتدا به آنها فاصله دهید، " می شنوم که کاسپین

is umming a lot because he's trying to think about the word that he wants.

زیاد دم می زند چون سعی می کند به کلمه ای که می خواهد فکر کند.

So I don't jump in too quickly, I try and give him the space to find that word unless

بنابراین من خیلی سریع وارد نمی‌شوم، سعی می‌کنم به او فضایی بدهم تا آن کلمه را پیدا کند، مگر اینکه

I can see that he's really struggling to get there or maybe he's getting distracted and

ببینم او واقعاً برای رسیدن به آن تلاش می‌کند یا شاید حواسش پرت می‌شود و

then I'll try and guide him a little bit.

سپس سعی می‌کنم کمی او را راهنمایی کنم.

Look at my magnetiles.

You want me to look at your magnetiles?

به آهنرباهای من نگاه کن

می خواهی من به آهنرباهایت نگاه کنم؟

Yeah, look at this house. Did you build this house?

آره به این خونه نگاه کن شما این خانه را ساختید؟

Yeah.

آره

Wow, it's brilliant, isn't it?

وای، عالی است، اینطور نیست؟

Yeah, let's knock it down.

آره بیا خرابش کنیم

You want to knock it down?

میخوای خرابش کنی؟

Yeah.

Oh no, but it's so good.

آره

اوه نه ولی خیلی خوبه

Oh.

اوه در

Where's the door?

کجاست؟

Um, there.

اوم، اونجا

There's the door. What else? Tell me about this house.

در آنجاست چه چیز دیگری؟ از این خانه بگو.

Um. Who lives in this house?

ام چه کسی در این خانه زندگی می کند؟

Uh, Caspian?

خزر؟

Caspian lives in this house.

کاسپین در این خانه زندگی می کند.

Yeah.

آره

Yeah?

آره؟

And I can do this one.

و من می توانم این یکی را انجام دهم.

And you're building it, making it bigger?

و شما در حال ساختن آن هستید و آن را بزرگتر می کنید؟

Yeah.

آره

Right. Wow. What shape is that?

درست. وای. اون چه شکلیه

Um, green.

ام، سبز

What shape is it? Is it a square or a circle or a triangle?

چه شکلی است؟ مربع است یا دایره یا مثلث؟

Triangle.

Very good.

مثلث.

خیلی خوب.

So my other tips are to not shy away from using big words. Obviously when they're tiny

بنابراین توصیه های دیگر من این است که از استفاده از کلمات بزرگ اجتناب نکنید. بدیهی است که وقتی آنها

babies, you're just going to be using the basic words, but as they start to grow, you

بچه های کوچک هستند، شما فقط از کلمات اصلی استفاده می کنید، اما همانطور که آنها شروع به رشد می کنند، می

know, they really are a sponge. So the wider the vocabulary that you surround them with,

دانید، آنها واقعا یک اسفنج هستند. بنابراین، هرچه دایره لغاتی که شما آنها را با آن احاطه کرده اید گسترده تر باشد،

the more words they're going to onboard.

کلمات بیشتری را وارد می کنند.

Obviously, you know, complicated concepts might be a bit tricky. So I always try and

بدیهی است که می دانید، مفاهیم پیچیده ممکن است کمی مشکل باشند. بنابراین من همیشه سعی می کنم

keep things relatively basic when it comes to concepts, but I don't shy away from using

در مورد مفاهیم، ​​چیزها را نسبتاً ابتدایی نگه دارم ، اما از به کار بردن

big words. And I find that Jacob is particularly interested in learning what things mean. So

کلمات بزرگ ابایی ندارم. و من متوجه شدم که یعقوب علاقه خاصی به یادگیری معنای چیزها دارد. پس

if I say a word that he doesn't understand, he asked me, what does this mean? Or he'll

اگر کلمه ای را بگویم که او نمی فهمد، از من پرسید که این یعنی چه؟ یا او

remember it and ask me later. And then he'll try and use those big words and phrases. Caspian's

آن را به خاطر می آورد و بعداً از من می پرسد. و سپس سعی خواهد کرد از آن کلمات و عبارات بزرگ استفاده کند. کاسپین

just arrived in my office. Can you come here Casper? Yeah. What are you doing?

به تازگی وارد دفتر من شده است. می تونی بیای اینجا کاسپر؟ آره چه کار می کنی؟

Um, I'm coming.

اوم من دارم میام

You've come in my office?

اومدی دفتر من؟

Yeah.

آره

Why did you come in my office?

چرا اومدی دفتر من؟

Because I do want to come in your office.

چون من می خواهم به دفتر شما بیایم.

Do you like it here?

آیا اینجا را دوست دارید؟

Yeah.

آره

Why?

چرا؟

Because I do.

چون من انجام می دهم.

What can you do here?

تو اینجا چکاری میتوانی انجام دهی؟

Um, I can sit.

اوم من میتونم بشینم

You can sit?

میتونی بشینی؟

Yeah.

آره

Yeah?

آره؟

Kiss. Mwah! Thanks, buddy.

بوسه. مواه! دوست عزیزم متشکرم.

Mummy I love you to Legoland and back.

مامان دوستت دارم تا لگولند و برگشت.

Oh, darling, I love you to Legoland and back too.

اوه، عزیزم، من تو را به لگولند و بازگشت هم دوست دارم .

We both love us to Legoland and back.

ما هر دو ما را به لگولند و بازگشت دوست داریم.

We both love each other to Legoland and back. Are you going to go now? You say, say bye

ما هر دو تا لگولند و برگشت همدیگر را دوست داریم. الان میخوای بری؟ تو بگو خداحافظ

bye. I wanted to sit on here.

میخواستم اینجا بشینم

Tip number five is give lots of praise. I, I try to give as much praise to my children

نکته شماره پنج این است که بسیار تحسین کنید. من، سعی می‌کنم تا جایی که

as I can within reason, as long as it's deserved. 

می‌توانم فرزندانم را تا جایی که شایسته است تحسین کنم.

I don't just praise them  for sitting and breathing.

من فقط آنها را به خاطر نشستن و نفس کشیدن تحسین نمی کنم.

I praise them for trying hard and making an effort.

من آنها را به خاطر تلاش و تلاششان تحسین می کنم .

You know, children love attention. They crave attention. In the first instance, they want

می دانید، کودکان توجه را دوست دارند. آنها مشتاق توجه هستند. در وهله اول، آنها خواهان

positive attention, but if they don't get enough of that, then they'll do whatever it

توجه مثبت هستند، اما اگر به اندازه کافی از آن بهره نبرند، هر کاری را که لازم

is to get any kind of attention, which can lead to negative behaviours because that brings

باشد انجام می دهند تا هر نوع توجهی را به خود جلب کنند، که می تواند منجر به رفتارهای منفی شود، زیرا

in a form of attention, even if it's being told off.

نوعی توجه را به همراه می آورد. ، حتی اگر گفته شود.

So giving lots of praise, especially when they're doing something that you want to encourage

بنابراین تعریف و تمجیدهای زیادی انجام دهید، به خصوص زمانی که آنها در حال انجام کاری هستند که شما می خواهید

them to do.

آنها را به انجام آن تشویق کنید.

For example, I want my children to be very independent and to be involved in the housework.

مثلا دوست دارم بچه هایم خیلی مستقل باشند و درگیر کارهای خانه باشند.

I want them to have a respect for their own environment. And so rather than me saying,

من می خواهم آنها به محیط خود احترام بگذارند . و بنابراین به جای اینکه من بگویم

Go and sit down or go and play, get out of my way and I'll do everything,

برو بنشین یا برو بازی کن، دست از سرم بردار و من همه کارها را انجام خواهم داد،

or

یا

Come here and I'll get you dressed, I'll put your shoes on, I'll do your coat.

بیا اینجا تا لباست را بپوشم، کفشت را بپوشم، کتت را بکن

I try to encourage them to do their own. And now initially they, they push back and they

من سعی می کنم آنها را تشویق کنم که خودشان را انجام دهند. و حالا ابتدا آنها را عقب می زنند و

complain and they say,

شکایت می کنند و می گویند

Oh, I can't do it. I need help.

اوه من نمی توانم این کار را انجام دهم. من به کمک نیاز دارم.

And I am there to help them if they need it, but I encourage them to do it themselves.

و من آنجا هستم تا در صورت نیاز به آنها کمک کنم، اما آنها را تشویق می کنم که خودشان این کار را انجام دهند.

And when they do it, when they try to do it, I praise them. And so if I was teaching my

و وقتی این کار را انجام می دهند، وقتی سعی می کنند آن را انجام دهند، من آنها را تحسین می کنم. و بنابراین، اگر

children English as a second language when we're doing anything in English, then I'd

زمانی که در حال انجام هر کاری به زبان انگلیسی هستیم، به فرزندانم انگلیسی را به عنوان زبان دوم آموزش می‌دادم،

be praising them for making an effort, for giving it a go.

آنها را به خاطر تلاش‌ها و تلاش‌شان تحسین می‌کردم.

And also being very wary not to make a big deal out of mistakes that they may make. So

و همچنین بسیار محتاط هستند که از اشتباهاتی که ممکن است مرتکب شوند، کار بزرگی انجام ندهند. بنابراین

it's okay to correct mistakes, to guide them 

اشکالی ندارد که اشتباهات را اصلاح کنید، آنها را به

towards the right words or  the right pronunciation.

سمت کلمات درست یا تلفظ درست هدایت کنید. می‌دانی

You know, giving them a little helping hand, but saying to them,

، به آنها کمک کوچکی می‌کنی، اما به آنها می‌گویی:

Oh, that's wrong. Don't say that.

اوه، این اشتباه است. اینو نگو

Or telling them they just made a mistake could lead them to shut down and not want to try

یا اینکه به آنها بگویید اشتباه کرده‌اند می‌تواند منجر به تعطیلی آنها شود و دیگر

again in future. So just being very mindful, not to highlight their mistakes, but just

در آینده نخواهند تلاش کنند. بنابراین فقط بسیار مراقب باشید، نه اینکه اشتباهات آنها را برجسته کنید، بلکه

giving them lots of praise for trying and making an effort.

آنها را برای تلاش و تلاش بسیار تحسین کنید .

 A B C D E F G H

I J K L M N O P

A B C D E F G H

I J K L M N O P

Q R S T U V W X Y and Z. Now I A B C D poo.

Q R S T U V W X Y و Z. حالا من A B C D poo.

 Casper.

I sing again A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y and Z.

کاسپر

من دوباره می خوانم A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y و Z.

Now I know my ABCs. Won't you sing along with me?

حالا ABC های خود را می شناسم. با من آواز نخواهی خواند ؟

 Casper, do you know any other songs?

کاسپر، آیا آهنگ دیگری سراغ دارید؟

Yeah.

آره

What songs do you know?

چه آهنگ هایی بلدی؟

Um, all the songs.

اوم همه آهنگ ها

All the songs?

همه آهنگ ها؟

Yeah.

آره

And my final and probably biggest tip is just to have fun with them. So anything that involves

و آخرین و احتمالاً بزرگترین نکته من این است که با آنها سرگرم شوم. بنابراین هر چیزی که مستلزم

enjoyment. is always going to be more effective. So with my kids, we play lots of games, we

لذت باشد. همیشه موثرتر خواهد بود بنابراین با بچه‌هایم، بازی‌های زیادی انجام می‌دهیم،

sing lots of songs, we do lots of role play.

آهنگ‌های زیادی می‌خوانیم، نقش‌های زیادی انجام می‌دهیم.

They will just suddenly tell me that I'm a tickle monster, or I am a magic statue, or

آنها ناگهان به من خواهند گفت که من یک هیولای قلقلک هستم، یا من یک مجسمه جادویی هستم، یا

I'm a doctor, or I'm the dentist, or whatever it is, I'm a tiger. I'm a ghost. They just

من یک دکتر هستم، یا دندانپزشک هستم، یا هر چه که هست، من یک ببر هستم. من یک روح هستم. آنها فقط

decide what the character is, what the game is, and I play along with it. And we have

تصمیم می گیرند که شخصیت چیست، بازی چیست و من هم با آن بازی می کنم. و ما از

so much fun doing this kind of role play and singing songs and all this kind of stuff.

انجام این نوع نقش آفرینی و خواندن آهنگ و این همه چیز بسیار لذت می بریم.

So just enjoy it. Don't worry too much about whether you're using the right words or teaching

پس فقط از آن لذت ببرید. زیاد نگران این نباشید که آیا از کلمات درست استفاده می کنید یا

them in the right way. Just have fun. You know, I have to admit, I often say things

آنها را به روش درست آموزش می دهید. فقط خوش باش. می دانید، باید اعتراف کنم، من اغلب چیزهایی می گویم

that don't really make sense in terms of my grammatical structure or whatever. When I'm

که واقعاً از نظر ساختار گرامری من یا هر چیز دیگری منطقی نیست. وقتی

talking to the kids, I occasionally will say things wrong.

با بچه‌ها صحبت می‌کنم، گاهی اوقات اشتباه می‌کنم.

I'll give them the wrong sentence structure, but it doesn't matter. We're just having a

ساختار جمله اشتباهی به آنها می دهم، اما مهم نیست. فقط داریم بهمون

good time. And at the end of the day. Life is short. So just enjoy yourselves, enjoy

خوش میگذره و در پایان روز. زندگی کوتاه است. پس فقط از خودتان لذت ببرید، از

your children, and enjoy speaking English.

فرزندانتان لذت ببرید و از صحبت کردن به زبان انگلیسی لذت ببرید.

Until next time, from Caspian and I take very good care and goodbye.

تا دفعه بعد از کاسپین و من خیلی خوب مراقبت می کنم و خداحافظ. به

Help you. What's happened?

شما کمک کند. چه اتفاقی افتاده است؟

I want to go on your lap...

من می‌خواهم روی بغلت بروم...

You want to go on that?

Because that one is some lava.

تو می‌خواهی آن را ادامه بدهی؟

زیرا آن یکی مقداری گدازه است.

Oh, the floor is lava?

اوه، کف گدازه است؟

Yeah.

So you need to go on my lap?

آره

پس باید روی بغل من بروی؟

Yeah.

آره

Oh no. My feet are burning. Ow. It's okay. I'll keep you safe. Are you okay now?

وای نه. پاهایم می سوزد. اوه مشکلی نیست. من تو را امن نگه می دارم الان حالت خوبه؟

Yeah.

Yeah. You are not scared, are you?

آره

آره نمی ترسی، نه؟

No.

No.

خیر. آیا به

Do you need a doctor? I've hurt my arm. Ouch. Are you a doctor?

دکتر نیاز دارید؟ من دستم صدمه دیده آخ. آیا شما پزشک هستید؟

Yeah.

آره

Yeah. Hello, doctor Caspian. What are you gonna do to me? My arm hurts.

آره سلام دکتر کاسپین. با من چه خواهی کرد؟ بازوم درد می کنه.

I'm going to put a blue plaster on you.

من می روم یک گچ آبی روی تو می گذارم.

You're gonna put a blue plaster on me?

میخوای یه گچ آبی روی من بزنی؟

Yeah.

Oh, thank you. Oh, I think I need some magic cream. Oh, it hurts so much there.

آره

اوه، متشکرم. اوه، فکر کنم به کرم جادویی نیاز دارم . اوه اونجا خیلی درد میکنه

There's some cream. Okay. Do I need a, a needle?

مقداری کرم هست باشه. آیا به یک سوزن نیاز دارم؟

Yeah.

آره

Yeah. Is it gonna hurt?

آره به دردت میخوره؟

No.

Promise?

نه

قول؟

It's, it's a little needle.

این یک سوزن کوچک است.

A little needle.

یه سوزن کوچولو

No sharps.

بدون تیز.

No sharps on it. Okay.

هیچ تیزی روی آن نیست باشه.

No.

نه.

Oh. No.

No.

اوه نه.

نه.

You have to close your eyes.

باید چشمانت را ببندی.

Close my eyes and be brave?

چشمانم را ببندم و شجاع باشم؟

Yeah.

آره

Okay. Oh, I didn't feel that.

باشه. اوه، من این را احساس نکردم.

No

نه

Okay, now you can put the blue plaster on. Oh, that feels so much better. How long is

خوب، حالا می توانید گچ آبی را روی آن بگذارید. اوه، این احساس خیلی بهتری دارد. چقدر طول می

it going to take until I can take the plaster off?

کشد تا بتوانم گچ را جدا کنم؟

Um, it's going to feel better.

اوم، حالش بهتر میشه آیا

It's going to feel better very soon?

خیلی زود احساس بهتری می کنید؟

Yeah.

آره

Okay, thank you doctor.

باشه ممنون دکتر