The world of Learning English - Uses of the word 'sweep' - How to use sweep as a phrasal verb

Can you see what Mr Steve is doing in the garden?

آیا می توانید ببینید آقای استیو در باغ چه می کند؟

He is sweeping up the leaves.

او دارد برگ ها را جارو می کند.

He is using a broom to make the job easier.

او از جارو استفاده می کند تا کار را آسان کند.

The word sweep can be used in many different ways.

کلمه جارو را می توان به روش های مختلفی به کار برد.

You can sweep something under the carpet.

می توانید چیزی را زیر فرش جارو کنید.

To sweep something under the carpet means to try and conceal something.

جارو کردن چیزی زیر فرش به معنای تلاش و پنهان کردن چیزی است.

You want to hide something away, normally related to a thing

شما می خواهید چیزی را پنهان کنید، معمولاً مربوط به چیزی است که

you don't want other people to find out about.

نمی خواهید دیگران درباره آن باخبر شوند.

An embarrassing action might be swept under the carpet.

یک عمل شرم آور ممکن است زیر فرش جارو شود.

Another phrase we can use is make a clean sweep of something.

عبارت دیگری که می توانیم استفاده کنیم این است که چیزی را پاک کنیم.

To make a clean sweep means to begin again.

انجام یک پاکسازی به معنای شروع دوباره است.

You start from the beginning.

شما از اول شروع کنید.

You clear away all the problems and all of the things

شما تمام مشکلات و همه چیزهایی را

that have been getting in your way.

که سر راهتان قرار گرفته را از بین می برید.

You begin again.

تو دوباره شروع کن

You make a clean sweep of something.

شما یک چیزی را پاک می کنید.

Then we have the phrase sweep someone off their feet.

سپس عبارت sweep someone off their foot را داریم.

To sweep someone off their feet means to make a very strong impression

جارو کردن کسی از روی پاهایش به معنای ایجاد تأثیر بسیار قوی

on someone,normally connected to a romantic situation.

بر کسی است که معمولاً به یک موقعیت عاشقانه مرتبط است.

A man might sweep a woman off her feet.

یک مرد ممکن است زنی را از پاهایش جارو کند.

To suddenly fall in love with someone

عاشق شدن ناگهانی یک نفر

is to be swept off your feet.

یعنی جارو شدن از روی پاهایت.

“He came along and swept me off my feet.”

او آمد و مرا از پا درآورد.

“I couldn't resist his charms.”

من نتوانستم در برابر جذابیت های او مقاومت کنم.

You might have to sweep up another person's mess.

ممکن است مجبور شوید آشفتگی شخص دیگری را جارو کنید.

This figurative phrase means that you are having to deal with another person’s mistake.

این عبارت مجازی به این معنی است که شما باید با اشتباه شخص دیگری مقابله کنید.

Something they did,

کاری که آنها انجام دادند،

you now have to sort out.

شما اکنون باید آن را مرتب کنید.

They left the problem for you to deal with.

آنها مشکل را به شما واگذار کردند تا با آن مقابله کنید.

You have been left to sweep up their mess.

شما رها شده اید تا آشفتگی آنها را جارو کنید. خب!

So there you have it.

حالا شما مالک آن هستید.

Some useful ways of using the word ‘sweep’.

چند روش مفید برای استفاده از کلمه "sweep". فکر می

I suppose I should let Mr Steve carry on with his work.

کنم باید به آقای استیو اجازه بدهم کارش را ادامه دهد.

And I will see you again very soon

و من خیلی زود دوباره شما را

for another English lesson.

برای یک درس انگلیسی دیگر می بینم. تا

Ta ta for now.

تا فعلا