Don't be modest - This is your time to SHINE. What does it mean to sell yourself short? English - U

You may not realise it but as we go through our day-to-day lives

ممکن است متوجه آن نشوید، اما زمانی که ما در زندگی روزمره خود

with all the moments contained within those precious hours, there are times when we will interact with other people.

با تمام لحظاتی که در آن ساعات ارزشمند وجود دارد می گذریم، زمان هایی وجود دارد که با افراد دیگر تعامل خواهیم داشت.

In one way or another, human contact will be made.

به هر طریقی، تماس انسانی برقرار خواهد شد.

During these moments of direct communication, there are many subtle things taking place.

در این لحظات ارتباط مستقیم، چیزهای ظریف زیادی رخ می دهد.

Body language involving small movements, including eye contact and posture.

زبان بدن شامل حرکات کوچک از جمله تماس چشمی و وضعیت بدن است.

By this I mean the position in which you are seated or standing.

منظور من از این حالت موقعیتی است که در آن نشسته اید یا ایستاده اید.

Whether or not your arms are folded or open,

چه بازوهای شما بسته یا باز باشد یا نه،

another unnoticed action involves the valuing of another person.

یک عمل نادیده گرفته دیگر شامل ارزش گذاری شخص دیگری است.

During any social interaction, there is always some sort of judgement taking place.

در طول هر تعامل اجتماعی، همیشه نوعی قضاوت در جریان است.

We often describe this type of action as ‘valuing’.

ما اغلب این نوع عمل را به عنوان "ارزش دادن" توصیف می کنیم.

By this we are not referring to a person's wealth, although at some point that will also be part of the process.

با این کار، ما به ثروت یک شخص اشاره نمی کنیم، اگرچه در مقطعی این نیز بخشی از فرآیند خواهد بود.

In this particular sense, we are referring to someone's worth as a member of society.

در این مفهوم خاص، ما به ارزش فردی به عنوان عضوی از جامعه اشاره می کنیم.

What is their social status?

موقعیت اجتماعی آنها چگونه است؟

What value does that person have within the general population?

آن شخص چه ارزشی در میان جمعیت عمومی دارد؟

These might sound like harsh judgements,

اینها ممکن است مانند قضاوت های خشن به نظر برسند،

However, they are always happening even during the simplest social interaction,

با این حال، آنها همیشه حتی در زمان ساده ترین تعامل اجتماعی،

some sort of judgement is taking place.

نوعی قضاوت در حال وقوع هستند.

We will often scrutinise each other by observing the smallest movements.

ما اغلب با مشاهده کوچکترین حرکات یکدیگر را مورد بررسی قرار می دهیم.

Some of these observations will be made consciously, whilst others will be noted subconsciously.

برخی از این مشاهدات آگاهانه انجام می شوند، در حالی که برخی دیگر به صورت ناخودآگاه یادداشت می شوند.

A good example of this type of interaction is when we meet someone for the first time.

یک مثال خوب از این نوع تعامل زمانی است که برای اولین بار با کسی ملاقات می کنیم.

During those first moments of meeting someone that you've never met before,

در اولین لحظات ملاقات با کسی که قبلاً هرگز ندیده اید،

there will be many things taking place both on the surface and underneath.

اتفاقات زیادی هم در سطح و هم در زیر آن رخ می دهد.

The most obvious being someone's appearance.

بارزترین آن ظاهر کسی است.

Be it physical or from their general appearance,

چه فیزیکی باشد و چه ظاهر کلی آنها،

including the clothing they are wearing and the general self-care they seem to have for themselves.

از جمله لباسی که می پوشند و مراقبت کلی که به نظر می رسد برای خود دارند.

Many of these interactions are subtly hidden, but for most of us,

بسیاری از این تعاملات به طرز ماهرانه ای پنهان هستند، اما برای بسیاری از ما،

despite their apparent hidden nature, they are the most important moments of all.

علیرغم ماهیت پنهان ظاهری آنها، آنها مهمترین لحظه ها هستند.

These small displays of behaviour are often referred to as...

این نمایش های کوچک رفتار اغلب به عنوان ...

‘first impressions’.

"تأثیر اول" نامیده می شود.

For some reason, we rarely go back on the first impressions we have of someone.

بنا به دلایلی، ما به ندرت به اولین برداشتی که از کسی داریم برمی گردیم.

It is very hard to push aside something we immediately find annoying or off putting about someone.

خیلی سخت است که چیزی را کنار بگذاریم که فوراً آزاردهنده می‌شویم یا در مورد کسی قرار نمی‌دهیم.

It might be some form of survival that we have carried through, since the early days of humans walking on the planet.

این ممکن است نوعی بقا باشد که ما از همان روزهای اولیه راه رفتن انسان ها روی این سیاره انجام داده ایم.

Those first impressions are all we have to go on.

این برداشت های اولیه تنها چیزی است که باید ادامه دهیم.

It is vital that we make a quick decision, as to whether or not it is safe to remain in that place.

این حیاتی است که ما تصمیمی سریع بگیریم که آیا ماندن در آن مکان ایمن است یا خیر.

In that situation.

در آن شرایط.

Just like a wild animal trying to survive in a forest, we as humans must have had to do the same thing.

درست مانند یک حیوان وحشی که در جنگل تلاش می کند تا زنده بماند، ما نیز به عنوان انسان باید همین کار را انجام می دادیم.

Of course, these instincts do not go away.

البته این غرایز از بین نمی روند.

So you might say that the action of weighing up or judging someone based on first impressions is a throwback from our early days as a species.

بنابراین ممکن است بگویید که عمل وزن کردن یا قضاوت کردن شخصی بر اساس برداشت های اولیه، بازگشتی از روزهای اولیه ما به عنوان یک گونه است.

What is this person like?

این شخص چگونه است؟

Can I trust them?

آیا می توانم به آنها اعتماد کنم؟

Do I really want to spend more time with this person?

آیا واقعاً می خواهم زمان بیشتری را با این شخص بگذرانم؟

This all may sound very harsh...

این همه ممکن است بسیار خشن به نظر برسد...

but it goes on... all the time.

اما ادامه دارد... همیشه.

Most interactions between people are two way the observed and the projected.

بیشتر تعاملات بین افراد دو طرفه مشاهده شده و پیش بینی شده است.

What one sees and what one shows.

چه می بیند و چه چیزی را نشان می دهد.

Quite often, it is easy to forget just how important it is to concentrate on the showing, the demonstrating of one's worth.

اغلب اوقات، به راحتی می توان فراموش کرد که تمرکز بر نمایش، نشان دادن ارزش خود چقدر مهم است.

This might sound crude, but quite often it is necessary to sell oneself in a positive way.

این ممکن است خام به نظر برسد، اما اغلب لازم است که خود را به روشی مثبت بفروشیم.

A good example of this comes about during a job interview.

یک مثال خوب از این موضوع در طول مصاحبه شغلی به دست می آید.

It is important to make sure that you put yourself forward in the most positive way, without distracting the other person with modesty.

مهم است که مطمئن شوید که خود را به مثبت ترین حالت جلو می برید، بدون اینکه حواس طرف مقابل را با فروتنی پرت کنید.

It is possible to be too modest when we are talking about our own personal accomplishments.

وقتی در مورد دستاوردهای شخصی خود صحبت می کنیم، ممکن است بیش از حد متواضع باشیم.

A job interview is your moment to shine.

مصاحبه شغلی لحظه درخشش شماست.

Imagine yourself as a shop window, putting all of your best things at the front so as to tempt the customers into your business.

خود را به عنوان یک ویترین مجسم کنید که همه بهترین چیزهای خود را در جلو قرار می دهید تا مشتریان را به سمت کسب و کار خود وسوسه کنید.

The same thing is happening during a job interview.

در مصاحبه شغلی هم همین اتفاق می افتد.

Try not to sell yourself short.

سعی کنید خود را کوتاه نیاورید.

This phrase refers to being cautious about expressing your positive attributes.

این عبارت به محتاط بودن در بیان ویژگی های مثبت خود اشاره دارد.

Let the other person know exactly who you are and what you are capable of.

بگذارید طرف مقابل دقیقا بداند که شما چه کسی هستید و چه توانایی هایی دارید.

This moment may never come again.

این لحظه ممکن است دیگر هرگز نیاید.

This is your opportunity to make the change you have always wanted.

این فرصت شما برای ایجاد تغییری است که همیشه می خواستید.

Remember, a hidden light will never be seen.

به یاد داشته باشید، یک نور پنهان هرگز دیده نمی شود.

Whilst modesty is often regarded as a noble thing, it can also hold you back.

در حالی که فروتنی اغلب به عنوان یک چیز شریف در نظر گرفته می شود، همچنین می تواند شما را عقب نگه دارد.

In general, day to day life, there will be moments when we have to assert ourselves

به طور کلی، در زندگی روزمره، لحظاتی وجود دارد که باید خودمان را اثبات کنیم

to make sure others around us know who we are and what we are capable of.

مطمئن شویم که اطرافیانمان می دانند ما چه کسی هستیم و چه توانایی هایی داریم.

This rule applies to everyone.

این قانون برای همه صدق می کند.

To me.

به من.

To you. To all of us.

به شما. به همه ما.

Never... sell yourself short.

هرگز... خودت را کوتاه نفروش.

Most successful people will agree that there is no point in hiding your light under a bushel...

اکثر افراد موفق موافقت خواهند کرد که هیچ فایده ای ندارد که نور خود را زیر یک کاسه مخفی کنید...

if you are trying to improve yourself,

اگر می خواهید خود را بهبود ببخشید،

please don't get the wrong impression of what I'm saying.

لطفاً تصور اشتباهی از آنچه می گویم نداشته باشید.

I'm not encouraging you to go out and boast or show off.

من شما را تشویق نمی‌کنم که بیرون بروید و لاف بزنید یا خودنمایی کنید.

What I am saying is that sometimes there are situations where a positive perception of someone must be seen,

آنچه من می گویم این است که گاهی اوقات شرایطی پیش می آید که باید یک برداشت مثبت از یک نفر دیده شود

and it is up to you to make sure it is both observed and noted.

و این به شما بستگی دارد که هم رعایت شود و هم توجه شود.

As much as I dislike the concept, first impressions do count.

به همان اندازه که من از این مفهوم بدم می آید، اولین برداشت مهم است.

They are important... from the way you dress to what you have to offer as a person.

آنها مهم هستند ... از طرز لباس پوشیدن شما تا آنچه شما به عنوان یک شخص ارائه می دهید.

Never...

هرگز...

and I mean never sell yourself short.

و منظورم این است که هرگز خود را کوتاه نیاورید.

Words used in today's lesson.

کلمات استفاده شده در درس امروز

‘Posture’.

"وضعیت".

The position of a person, whilst standing or sitting.

وضعیت یک فرد در حالت ایستاده یا نشسته.

To do something ‘consciously’

انجام کاری "آگاهانه"

means you know you are doing it.

به این معنی است که می دانید در حال انجام آن هستید.

If you are doing something subconsciously or unconsciously, You are doing that thing without realising.

اگر کاری را ناخودآگاه یا ناخودآگاه انجام می دهید، بدون اینکه متوجه شوید آن کار را انجام می دهید.

To weigh-up something. To decide on something...

سنجیدن چیزی برای تصمیم گیری در مورد چیزی ...

normally by judging it from its appearance,

معمولاً با قضاوت در مورد ظاهر آن،

or how you generally feel about that thing.

یا احساس شما نسبت به آن چیز.

‘Modest’.

"متواضع".

To be modest means to hide your value.

متواضع بودن به معنای پنهان کردن ارزش خود است.

You are hiding your true abilities for fear of appearing arrogant.

از ترس اینکه مغرور به نظر برسید، توانایی های واقعی خود را پنهان می کنید.