English Addict - Episode 336 - 🔴LIVE stream / 'In a World of your own' - Chat, Listen and Learn

We have a bright, sunny day here today.

امروز اینجا یک روز روشن و آفتابی داریم.

It looks lovely outside.

بیرون دوست داشتنی به نظر می رسد

I almost wish that I was out there, but I don't need to go outside to feel warm and cheerful and to have a warm, sunny glow around me.

تقریباً آرزو می کنم که آنجا بودم، اما برای اینکه احساس گرما و شادی کنم و درخششی گرم و آفتابی در اطرافم داشته باشم، نیازی به بیرون رفتن ندارم.

Because I am right here with you.

چون من اینجا با شما هستم.

Everything is nice in the studio as well. Here we are once again, back together.

در استودیو نیز همه چیز خوب است. اینجا ما یک بار دیگر با هم برگشتیم.

It is English addict.

معتاد انگلیسی است.

Coming to you live and very direct from the birthplace of the English language.

به صورت زنده و بسیار مستقیم از زادگاه زبان انگلیسی نزد شما آمده است.

We all know where it is.

همه می دانیم کجاست.

It is, of course, England.

البته انگلیس است.

And. Home.

و. صفحه اصلی.

Oh, there you are.

اوه، شما اینجا هستید.

Yesterday I decided to cut my hair and.

دیروز تصمیم گرفتم موهایم را کوتاه کنم و.

And now my hat feels very strange.

و حالا کلاه من خیلی عجیب است.

It feels loose on my head for some reason.

به دلایلی روی سرم شل شده است.

Oh, we are back anyway. Hi, everybody.

اوه به هر حال ما برگشتیم سلام به همه

This is Mr. Duncan in England. How are you today? Are you okay?

این آقای دانکن در انگلیس است. امروز چطوری؟ حالت خوبه؟

I hope so.

امیدوارم اینطور باشد.

Are you feeling happy?

آیا احساس خوشبختی می کنید؟

Do you have one of these on your face?

آیا یکی از اینها را روی صورت خود دارید؟

I hope you do, because we are back together again.

امیدوارم این کار را بکنید، زیرا ما دوباره با هم برگشتیم.

Live on YouTube.

زنده در یوتیوب.

It is English ish addict where we take a trip into the world of English. Ooh.

این معتاد انگلیسی است که در آن به دنیای انگلیسی سفر می کنیم. اوه

Talking of which, we are discussing words and phrases connected to the word world.

صحبت از آن، ما در مورد کلمات و عبارات مرتبط با کلمه جهان بحث می کنیم.

You might be surprised to find out just how many uses there are of that particular word.

شاید تعجب کنید که بفهمید این کلمه چقدر کاربرد دارد.

It is lovely to be with you again. I talk about English.

دوست داشتنی است که دوباره با شما باشم. من در مورد انگلیسی صحبت می کنم.

You might say that I am an English addict and I have a feeling maybe you are as well.

ممکن است بگویید من یک معتاد انگلیسی هستم و این احساس را دارم که شاید شما هم همینطور باشید. دوست داشتنی

It is

lovely being with you once more across the internet.

است

که یک بار دیگر در اینترنت با شما باشم.

Isn't the internet amazing? It really is.

آیا اینترنت شگفت انگیز نیست؟ واقعا همینطور است.

I don't know where I would be now if the internet suddenly vanished.

نمی دانم اگر اینترنت ناگهان ناپدید می شد الان کجا بودم.

I wonder how many people in the world are not connected to the internet.

من تعجب می کنم که چند نفر در جهان به اینترنت متصل نیستند.

I wonder, is it possible these days to live without the internet?

تعجب می کنم، آیا این روزها می توان بدون اینترنت زندگی کرد؟

So imagine imagine your life without any internet connection.

بنابراین تصور کنید زندگی خود را بدون اتصال به اینترنت تصور کنید.

And that of course includes your mobile phone.

و این البته شامل تلفن همراه شما نیز می شود.

So if you could not in any way use the internet, would your life change it all?

بنابراین اگر به هیچ وجه نمی توانستید از اینترنت استفاده کنید، آیا زندگی شما همه چیز را تغییر می دهد؟

I have to say, I think mine would a lot.

باید بگویم، فکر می کنم مال من زیاد خواهد بود.

So if I didn't have the internet,

بنابراین اگر اینترنت نداشتم،

I don't know what I would do to be honest.

نمی دانم صادقانه بگویم چه کار می کردم.

And I wonder how many people in the world don't have it now, if you ask me to guess,

و من تعجب می کنم که اکنون چند نفر در جهان آن را ندارند، اگر از من بخواهید حدس بزنم،

I would say over half the world probably doesn't

می گویم احتمالاً بیش از نیمی از جهان

use the internet or they don't have any access to the internet.

از اینترنت استفاده نمی کنند یا هیچ دسترسی به اینترنت ندارند.

So I would imagine maybe 50% of the population.

بنابراین من تصور می کنم شاید 50٪ از جمعیت.

What about you?

شما چطور؟

Could you live without the internet?

آیا می توانید بدون اینترنت زندگی کنید؟

Do you have the internet?

آیا شما اینترنت دارید؟

If you don't have the internet,

اگر اینترنت ندارید،

please let me know on the live chat.

لطفاً در چت زنده به من اطلاع دهید.

Although I have a feeling you won't be able to because you don't have the internet.

اگرچه من احساس می کنم شما نمی توانید به دلیل اینکه اینترنت ندارید.

So do you know anyone?

پس کسی رو میشناسی؟

Do you have any friends or relatives who don't

آیا دوستان یا اقوام دیگری دارید که

have the internet? They have no access at all.

اینترنت ندارند؟ اصلا دسترسی ندارند.

That includes a computer at home or any sort of phone connection, or even on their smartphone.

این شامل یک رایانه در خانه یا هر نوع اتصال تلفنی یا حتی در تلفن هوشمند آنها می شود.

So they have no way of using the internet.

بنابراین هیچ راهی برای استفاده از اینترنت ندارند.

Do you know anyone in that situation?

آیا کسی را در آن موقعیت می شناسید؟

Now, I don't want to be mean or cruel, but I would imagine a lot of people over a certain age

حالا، نمی‌خواهم بد و بی‌رحم باشم، اما تصور می‌کنم بسیاری از افراد بالای یک سن خاص

do not have access or don't use the internet in any way.

به هیچ وجه به اینترنت دسترسی ندارند یا از آن استفاده نمی‌کنند.

I might be wrong, of course, because

البته ممکن است اشتباه کنم، زیرا

it is very easy these days to judge people

این روزها قضاوت در مورد افراد

by their appearance, or their age, or their status in society.

از روی ظاهر، سن یا موقعیت آنها در جامعه بسیار آسان است.

So maybe there are many people around the world who use the internet who are over a certain age.

بنابراین شاید افراد زیادی در سرتاسر جهان وجود داشته باشند که از اینترنت استفاده می کنند که سنشان بالاتر است.

I don't want to be prejudiced at all.

من اصلا نمی خواهم تعصب داشته باشم.

Hello to the live chat. Hello.

سلام به چت زنده سلام.

I can see that there are some people who have the internet.

من می بینم که افرادی هستند که اینترنت دارند.

Because now you are watching my live stream.

زیرا اکنون شما در حال تماشای پخش زنده من هستید.

Hello, everyone. Hello, Victor.

سلام به همه سلام، ویکتور.

Oh, so you are back at the top.

اوه، پس شما به اوج برگشتید.

You are the champion.

تو قهرمانی

Once again.

یک بار دیگر.

You have the fastest finger here on my live stream.

شما سریع ترین انگشت را در اینجا در جریان زنده من دارید.

You are first on today's live chat.

شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید.

Well done Vytas.

آفرین ویتاس

Once again your finger has clicked

یک بار دیگر انگشت شما خیلی سریع

very quickly.

کلیک کرد

Also we have Beatriz and also flower.

. همچنین ما Beatriz و همچنین گل.

Espoir is here as well.

اسپویر هم اینجاست.

Cristina is here for a very short time.

کریستینا برای مدت کوتاهی اینجاست.

I know you are often busy in your life, so don't worry.

من می دانم که شما اغلب در زندگی خود مشغول هستید، پس نگران نباشید.

Christina, I know you have a lot of things to do, so you can always watch it again later.

کریستینا، می دانم که کارهای زیادی برای انجام دادن داری، بنابراین همیشه می توانی بعداً دوباره آن را تماشا کنی.

You can watch this live stream as many times as you want.

شما می توانید این پخش زنده را هر چند بار که بخواهید تماشا کنید.

Some people say that once is enough.

بعضی ها می گویند یک بار کافی است.

Hello.

Also, Sujay Rowson is here.

سلام. همچنین، سوجی روسون اینجاست.

We also have. Oh, he is here.

ما هم داریم. اوه، او اینجاست.

And I have some big news for you.

و من یک خبر مهم برای شما دارم.

Of course we are talking all about.

البته ما در مورد همه چیز صحبت می کنیم.

Luis Mendez is here today.

لوئیس مندز امروز اینجاست.

Luis.

لوئیس

We have finally arranged the rendezvous.

بالاخره قرار گذاشتیم.

I won't give you all of the details today because not everyone is watching who might be involved.

من امروز همه جزئیات را به شما نمی‌دهم زیرا همه کسانی که ممکن است درگیر این موضوع باشند را تماشا نمی‌کنند.

However, I can safely say now we will be meeting up

با این حال، به جرات می توانم بگویم که اکنون در پاریس

in Paris.

ملاقات خواهیم کرد .

We have done it.

ما آن را انجام داده ایم.

We have arranged,

ما ترتیب داده ایم،

short vacation.

تعطیلات کوتاه.

A very short one.

یکی خیلی کوتاه

And we will be meeting up with you. Maybe.

و ما با شما ملاقات خواهیم کرد. شاید.

Perhaps you watching right now?

شاید در حال حاضر تماشا می کنید؟

Perhaps you don't even at the moment think that you could possibly meet up

شاید شما حتی در حال حاضر فکر نمی کنید که احتمالاً می توانید

with all of the other English addicts.

با همه معتادان انگلیسی دیگر ملاقات کنید.

But yes, there is a chance for you to meet up. We are going to Paris.

اما بله، فرصتی برای ملاقات شما وجود دارد. ما به پاریس می رویم.

We will be there.

ما آنجا خواهیم بود.

And that is the reason why I mentioned Louis.

و به همین دلیل به لویی اشاره کردم.

Because you are in Paris.

چون شما در پاریس هستید.

So we will be doing that.

بنابراین ما این کار را انجام خواهیم داد.

That will be coming up.

که خواهد آمد.

I can't wait.

من نمی توانم صبر کنم.

I have to be honest, I was saying to Steve the other day, I was saying, Steve, we really do need a break.

باید صادق باشم، روز پیش به استیو می گفتم، استیو، ما واقعاً به استراحت نیاز داریم.

So can we please arrange the English addict rendezvous?

پس آیا می‌توانیم قرار ملاقات معتاد انگلیسی را ترتیب دهیم؟

So it is going to happen.

بنابراین قرار است اتفاق بیفتد.

Christina says no.

کریستینا می گوید نه.

We could not see each other. We would never meet up without the internet.

نمی توانستیم همدیگر را ببینیم. ما هرگز بدون اینترنت ملاقات نمی کنیم.

That would be terrible.

این وحشتناک خواهد بود.

I have to say, I think you are right.

باید بگویم به نظر من حق با شماست.

The internet is often maligned.

اینترنت اغلب مورد سوء استفاده قرار می گیرد.

Oh, there's an interesting word to malign something is to speak cruelly about it.

اوه، یک کلمه جالب برای بد جلوه دادن چیزی این است که ظالمانه در مورد آن صحبت کنید.

Or maybe you speak in a negative way, or attack that particular thing.

یا شاید شما به شیوه ای منفی صحبت می کنید یا به آن چیز خاص حمله می کنید.

You malign that thing.

شما آن چیز را بدگویی می کنید.

A lot of people do say that the internet is a bad thing.

بسیاری از مردم می گویند که اینترنت چیز بدی است.

However, just like everything in life, there are good sides and bad sides.

با این حال، درست مانند هر چیز در زندگی، جنبه های خوب و بد وجود دارد.

Humanity is made up of good people.

انسانیت از افراد خوب تشکیل شده است.

Fortunately, they are the majority.

خوشبختانه اکثریت هستند.

And of course there are some bad apples as well.

و البته تعدادی سیب بد نیز وجود دارد.

But we don't like to talk about them because they get too much attention these days.

اما ما دوست نداریم در مورد آنها صحبت کنیم زیرا این روزها بیش از حد مورد توجه قرار می گیرند.

If you want my honest opinion, but it is interesting to think about where we would be now if we didn't have the internet.

اگر نظر صادقانه من را می خواهید، اما جالب است به این فکر کنید که اگر اینترنت نداشتیم الان کجا بودیم.

Now, I remember growing up, you might not believe this, but I am quite old.

حالا، یادم می آید که بزرگ شدم، شاید این را باور نکنید، اما من کاملاً پیر شده ام.

I remember the days before the internet.

یاد روزهای قبل از اینترنت افتادم.

The only way you can get in touch.

تنها راهی که می توانید در تماس باشید.

When I was a child, you could only get in touch with people by calling their house

وقتی من بچه بودم، فقط با تماس تلفنی با مردم

on your house phone.

با تلفن خانه خود می توانستید با آنها ارتباط برقرار کنید.

You would have to ring their house phone.

باید به تلفن خانه آنها زنگ می زد.

That was the only way of getting in touch directly with another person.

این تنها راه ارتباط مستقیم با شخص دیگری بود.

There were no computers.

هیچ کامپیوتری وجود نداشت.

There were no cell phones, no smart phones.

نه تلفن همراه بود، نه تلفن هوشمند.

It didn't exist.

وجود نداشت

The only way we could directly contact someone was by being at home.

تنها راهی که می‌توانستیم مستقیماً با کسی تماس بگیریم، حضور در خانه بود.

So I would have to be in the house. You would have to be in the house,

بنابراین من باید در خانه باشم. شما باید در خانه باشید،

and that would be the only way we could directly communicate with each other before the internet came along.

و این تنها راهی است که می‌توانیم مستقیماً با یکدیگر قبل از آمدن اینترنت ارتباط برقرار کنیم.

Isn't that amazing? It's very strange when you think about it.

آیا این شگفت انگیز نیست؟ وقتی به آن فکر می کنید بسیار عجیب است.

Hello. Surrender.

سلام. تسلیم

Mr. Duncan, your voice is so sweet.

آقای دانکن، صدای شما خیلی شیرین است.

Thank you very much. It's very kind of you to say.

خیلی ممنون. این خیلی لطف شماست که می گویید.

I hope it is clear.

امیدوارم واضح باشد.

And I hope you can understand what I'm saying very nicely. Yes.

و امیدوارم بتوانید آنچه را که می گویم بسیار زیبا درک کنید. بله.

We are meeting up in Paris.

ما در پاریس ملاقات می کنیم.

It is going ahead.

دارد پیش می رود.

And I have a couple of things that I want to do whilst I'm in Paris.

و من چند کار دارم که می خواهم تا زمانی که در پاریس هستم انجام دهم.

I want to go along to have a look at Notre Dame.

می‌خواهم با هم به نوتردام نگاهی بیاندازم.

We have also arranged a trip to the Louvre.

سفری به موزه لوور هم ترتیب داده ایم.

I want to say hello to

من می خواهم به

the Mona Lisa to see how she is, and also if I get a chance.

مونالیزا سلام کنم تا ببینم حالش چطور است و همچنین اگر فرصتی پیدا کنم.

One of the things I really want to do, of course, is to go along to the Orangerie.

یکی از کارهایی که من واقعاً می خواهم انجام دهم، رفتن به نارنجی است.

So I don't know if you know about this particular place.

بنابراین من نمی دانم که آیا شما در مورد این مکان خاص اطلاع دارید یا خیر.

It's a small museum and in there they have some full size, some absolutely huge paintings by the artist Monet.

این یک موزه کوچک است و در آن تعدادی نقاشی در اندازه کامل، تعدادی نقاشی کاملاً عظیم از هنرمند مونه وجود دارد.

So I want to go alone and have a look at Monet's Water Lilies.

بنابراین من می خواهم به تنهایی بروم و به نیلوفرهای آبی مونه نگاهی بیندازم.

One of my lifetime ambitions is to see them in real life.

یکی از آرزوهای زندگی من دیدن آنها در زندگی واقعی است.

So I'm hoping that I have a chance to do all of those things during our short trip to Paris.

بنابراین امیدوارم که در سفر کوتاهمان به پاریس فرصتی برای انجام همه این کارها داشته باشم.

And of course, I really hope that I get a chance to meet up with you face to face.

و البته، من واقعاً امیدوارم که فرصتی برای ملاقات حضوری با شما داشته باشم.

Can you imagine that?

آیا می توانید آن را تصور کنید؟

I wonder what it must be like

من تعجب می کنم که چگونه باید از آن

walking up and saying, oh, hello, Mr.

بالا راه بروم و بگویم، اوه، سلام، آقای

Duncan, it's nice to meet you in the street.

دانکن، خوشحالم که شما را در خیابان ملاقات کردم.

Hopefully you will be pleased to see me.

امیدوارم از دیدن من خوشحال شوید.

I hope it won't be too much of a shock rain.

امیدوارم زیاد باران شوک نباشد.

Rajnish.

راجنیش.

Rajnish, Rajnish Kumar says I am watching you in India and I like your voice very much.

راجنیش، راجینیش کومار میگه من دارم تو هندوستان تماشات میکنم و صدایت رو خیلی دوست دارم.

All I can say is thank you very much.

فقط میتونم بگم خیلی ممنونم

Thank you for liking my voice.

ممنون که صدایم را دوست دارید.

I am very pleased to hear that. Very nice indeed.

من از شنیدن آن بسیار خوشحالم. خیلی قشنگه واقعا

A lot of people are watching today. We have some things to talk about.

بسیاری از مردم امروز تماشا می کنند. ما چیزهایی داریم که باید در مورد آنها صحبت کنیم.

First of all, can I just tell you tomorrow?

اول از همه، می توانم فقط فردا به شما بگویم؟

Something I don't like doing, something I always avoid.

کاری که دوست ندارم انجام دهم، کاری که همیشه از آن اجتناب می کنم.

But tomorrow is the day when I have to go to the dentist.

اما فردا روزی است که باید بروم دندانپزشک.

It is dentist day tomorrow for me. Unfortunately,

فردا برای من روز دندانپزشکی است. متأسفانه،

I can't say that I am actually pleased about that.

نمی توانم بگویم که واقعاً از این بابت راضی هستم.

So I am going to see the dentist so he will check my teeth to make sure they are okay.

بنابراین من می روم دندانپزشک را ببینم تا دندان هایم را چک کند تا مطمئن شود که سالم هستند.

And also I am going to see my lovely friend

و همچنین می خواهم دوست دوست داشتنی ام

Lydia as well.

لیدیا را ببینم.

She is my dental hygienist and she's lovely.

او متخصص بهداشت دندان من است و دوست داشتنی است.

I love Lydia ever so much. She is very nice.

من همیشه لیدیا را خیلی دوست دارم. او خیلی خوب است.

Can I say hello to I want to say hello to Palmira.

می توانم به پالمیرا سلام کنم.

Also can I say hello to grill Gwilym?

همچنین می توانم به گریل گویلیم سلام کنم؟

Oh, hello, Guillermo. It's nice to see you as well.

اوه، سلام، گیلرمو. از دیدن شما هم خوشحالم.

Now, last Sunday I got a little bit confused because during the live chat

اکنون، یکشنبه گذشته، کمی گیج شدم زیرا در طول چت زنده

I was talking about things that I buy or things that I don't buy,

در مورد چیزهایی که می خرم یا نمی خرم،

and also things that sometimes break and stop working.

و همچنین چیزهایی که گاهی اوقات خراب می شوند و کار نمی کنند صحبت می کردم.

And someone on the live chat said Mr.

و یکی در چت زنده گفت آقای

Duncan, we can see that you have a new monitor in your studio

دانکن، ما می توانیم ببینیم که شما یک مانیتور جدید در استودیو خود دارید

now. I'm going to reveal something to you now.

. الان یه چیزی رو برات فاش میکنم

You might not realise it, but that is not even real.

شما ممکن است متوجه آن نباشید، اما این حتی واقعی نیست.

So that is not a monitor there, even though I can put my finger in front of it

بنابراین این یک مانیتور نیست، حتی اگر می توانم انگشتم را جلوی آن بگذارم

and it looks as if it's really in the studio, but that is just an optical effect.

و به نظر می رسد که واقعاً در استودیو است، اما این فقط یک جلوه نوری است.

I am using some Hollywood style special effects to make that look as if it's real, and I will show

من از برخی جلوه های ویژه سبک هالیوودی استفاده می کنم تا آن را به نظر واقعی برسانم و

right now. I will show you how I do it.

همین الان نشان خواهم داد. من به شما نشان خواهم داد که چگونه این کار را انجام می دهم.

So I will put this in front of the light, and then you will see how I do this.

بنابراین من این را در مقابل نور قرار می دهم و سپس خواهید دید که چگونه این کار را انجام می دهم.

Do do so as you can see,

همانطور که می بینید این کار را انجام دهید،

that is not actually there.

در واقع وجود ندارد.

It is.

هست.

A special green screen effect.

یک جلوه ویژه روی صفحه نمایش سبز.

So all that actually is, is a little piece of cloth, green cloth.

بنابراین تمام چیزی که در واقع وجود دارد، یک تکه پارچه کوچک، پارچه سبز است.

And what I've done is I've

و کاری که من انجام داده‌ام این است که

used some special effects to make that look as if it's really there, but it isn't.

از برخی جلوه‌های ویژه استفاده کرده‌ام تا به نظر برسد که واقعاً وجود دارد، اما اینطور نیست.

It isn't there. It doesn't really exist.

اونجا نیست واقعا وجود ندارد.

So I hope that puts your mind at rest.

بنابراین امیدوارم که ذهن شما را آرام کند.

For those wondering what that is, is it a TV screen?

برای کسانی که می‌پرسند این چیست، آیا صفحه تلویزیون است؟

Is it a type of monitor?

آیا این یک نوع مانیتور است؟

And I can tell you now that it isn't.

و اکنون می توانم به شما بگویم که اینطور نیست.

It is just a small green piece of cloth.

این فقط یک تکه پارچه سبز کوچک است.

Cristina has to go now. See you later, Cristina.

کریستینا الان باید بره بعدا میبینمت کریستینا

Parting is such sweet sorrow.

فراق غم شیرینی است

I hope you have a good time. Whatever you are doing over the next few days.

امیدوارم بهتون خوش بگذره هر کاری که در چند روز آینده انجام می دهید.

Thank you, Christina, for joining me for just a very short time.

ممنون کریستینا که برای مدت کوتاهی به من ملحق شدی.

So I wonder, I wonder how many people in the world

بنابراین من تعجب می کنم، من تعجب می کنم که در حال حاضر چند نفر در جهان

are on the internet right now.

در اینترنت هستند.

I don't think it's everyone.

فکر نمی کنم همه باشد.

I think it's around about 50% of the internet

من فکر می کنم حدود 50 درصد از اینترنت

is taken up,

اشغال شده است،

or 50% of the population on the planet actually use the internet.

یا 50 درصد از جمعیت روی کره زمین واقعاً از اینترنت استفاده می کنند.

Would you like to see something lovely?

دوست داری چیز دوست داشتنی ببینی؟

I had a nice surprise this morning outside my bedroom window.

امروز صبح یک سورپرایز خوب بیرون پنجره اتاقم داشتم.

I looked outside this morning and I saw something rather magical.

امروز صبح به بیرون نگاه کردم و چیزی نسبتاً جادویی دیدم.

A bird that I've never seen before around here.

پرنده ای که قبلاً در اینجا ندیده بودم.

I'm going to show you new right now.

من می خواهم همین الان به شما جدید را نشان دهم.

So this is something I filmed this morning outside my window.

بنابراین این چیزی است که امروز صبح بیرون از پنجره فیلمبرداری کردم.

And there it is, a very unusual bird.

و در اینجا، یک پرنده بسیار غیر معمول است.

This is not the type of bird you normally find in this area.

این نوع پرنده ای نیست که معمولاً در این منطقه پیدا می کنید.

This particular bird is called an egret.

به این پرنده خاص گوزن می گویند.

Egret.

مرغ مینا.

It is very similar to a heron.

شباهت زیادی به حواصیل دارد.

And you can see the shape of the bird is very similar to a heron.

و می توانید ببینید که شکل پرنده بسیار شبیه به حواصیل است.

The only difference is they have much longer legs.

تنها تفاوت آنها این است که پاهای بسیار بلندتری دارند.

Herons have shorter legs.

حواصیل ها پاهای کوتاه تری دارند.

But that particular bird is so beautiful.

اما آن پرنده خاص بسیار زیبا است.

And there it was this morning.

و امروز صبح بود.

The only problem with this particular type of bird is it does like eating fish.

تنها مشکل این نوع پرنده خاص این است که خوردن ماهی را دوست دارد.

And there are some of my neighbours around this area.

و تعدادی از همسایگان من در اطراف این منطقه هستند.

They do have

آنها

very expensive fish in their ponds.

ماهی های بسیار گران قیمتی در استخرهای خود

And this particular bird dislike eating them.

دارند . و این پرنده خاص از خوردن آنها بیزار است.

So some of the neighbours around here where I live are not particularly pleased by this bird appearing

بنابراین برخی از همسایه های اطراف اینجا که من زندگی می کنم از ظاهر شدن این پرنده خشنود نیستند

because they do eat fish and they will eat the fish from anywhere, wherever they can find

زیرا آنها ماهی می خورند و ماهی را از هر کجا و هر کجا که پیدا کنند می خورند.

the fish, they will eat them.

ماهی ها را خواهند خورد.

So I think this is lovely.

بنابراین من فکر می کنم این دوست داشتنی است.

What a lovely, unusual bird.

چه پرنده دوست داشتنی و غیر معمولی

Now of course we do get herons around here.

حالا البته ما حواصیل‌ها را اینجا می‌آوریم.

We get a few herons.

ما چند حواصیل می گیریم.

But I have to say, I've never seen an egret before.

اما باید بگویم که تا به حال جوجه مرغی ندیده بودم.

And you can see there its legs

و در آنجا می توانید ببینید که پاهای آن

are really, really long.

واقعاً بسیار بلند است.

A very unusual looking bird.

یک پرنده بسیار غیر معمول به نظر می رسد.

And I suppose from that video you can't actually judge the size of it.

و من فکر می کنم از روی آن ویدیو نمی توانید اندازه آن را قضاوت کنید.

But it is a very big bird,

اما پرنده ای بسیار بزرگ،

very large, very tall, and it has huge wings. Oh.

بسیار بزرگ، بسیار بلند و بال های بزرگی است. اوه

It just did a poop.

فقط مدفوع کرد

Even egrets have to poop sometimes.

حتی اگرت ها گاهی اوقات باید مدفوع کنند.

But isn't that lovely? It's not a beautiful, beautiful bird.

اما آیا این دوست داشتنی نیست؟ این پرنده زیبا و زیبا نیست.

I believe the the name of the bird comes from its appearance as the feathers

من معتقدم که نام این پرنده از ظاهر آن به عنوان پرهای

cascade down its back.

آبشاری پشت آن گرفته شده است.

So I think the name egret comes from its appearance.

بنابراین من فکر می کنم نام مرغ ماهی از ظاهر آن می آید.

The way it looks.

به شکلی که به نظر می رسد.

Isn't that amazing?

آیا این شگفت انگیز نیست؟

It has the most amazing neck, and in a moment it's going to fly away.

شگفت انگیزترین گردن را دارد و در یک لحظه پرواز می کند.

So any moment now, it is going to fly off.

بنابراین هر لحظه در حال حاضر، پرواز خواهد کرد.

If we wait, here we go.

اگر صبر کنیم، می‌رویم.

Ready? Three. Two one. And there it goes.

آماده است؟ سه دو یک. و آنجا می رود.

Huge bird, lovely bird.

پرنده بزرگ، پرنده دوست داشتنی

And one more shot

و یک شلیک دیگر

as it flies off again.

در حالی که دوباره پرواز می کند.

Isn't that amazing?

آیا این شگفت انگیز نیست؟

Beautiful bird. So there it is. An egret.

پرنده زیبا. بنابراین وجود دارد. یک جوجه مرغ

A bird that we don't see very often in this area.

پرنده ای که کمتر در این منطقه می بینیم.

Is not amazing.

شگفت انگیز نیست.

It's always exciting when you see a different bird or a new type of bird in your area.

وقتی یک پرنده متفاوت یا نوع جدیدی از پرنده را در منطقه خود می بینید همیشه هیجان انگیز است.

So I hope that was interesting for you.

پس امیدوارم برای شما جالب بوده باشد.

English Addict is here today. It's Mr. Duncan, that's me, by the way.

معتاد انگلیسی امروز اینجاست. این آقای دانکن هستم، اتفاقاً من هستم.

And as you know, I love words and phrases in the English language.

و همانطور که می دانید، من عاشق کلمات و عبارات در زبان انگلیسی هستم.

Now, in the news this morning.

در حال حاضر، در اخبار امروز صبح.

There was a big story concerning members of the royal family in this country.

داستان بزرگی در مورد اعضای خانواده سلطنتی در این کشور وجود داشت.

Because there has been a long dispute that has been taking place in the British courts here in this country concerning

زیرا در دادگاه های بریتانیا در این کشور در رابطه با شاهزاده هری و برخی روزنامه ها

Prince Harry and certain newspapers.

اختلاف طولانی مدتی در جریان بوده است

And apparently they were using illegal methods

. و ظاهرا از روش های غیرقانونی برای گرفتن داستان

to get stories.

استفاده می کردند .

And some of these stories were printed in the newspapers over a very long period of time.

و برخی از این داستان ها در مدت زمان بسیار طولانی در روزنامه ها چاپ شد.

And this morning there was a settlement.

و امروز صبح یک شهرک بود.

When you make a settlement, it means you come to an agreement.

وقتی تسویه حساب می کنید یعنی به توافق رسیدید.

Both sides or both

هر دو طرف یا هر دو

groups will agree on something.

گروه در مورد چیزی به توافق خواهند رسید.

And this reminded me of two very interesting words that we have in the English language.

و این مرا به یاد دو کلمه بسیار جالبی که در زبان انگلیسی داریم انداخت.

And the words are slander and libel.

و سخنان تهمت و افترا است.

So many people get confused by these particular words.

بسیاری از مردم با این کلمات خاص گیج می شوند.

So what is the difference between slander and libel?

پس فرق تهمت و افترا چیست؟

Well, I will tell you, they do have very different meanings

خوب، من به شما خواهم گفت، آنها معانی بسیار متفاوتی دارند

and they are expressed using very different terms.

و با استفاده از اصطلاحات بسیار متفاوت بیان می شوند.

First of all, we will look at the word slander.

ابتدا نگاهی به واژه تهمت خواهیم داشت.

Slander.

تهمت زدن

Slander is the action of saying something damaging about a person or group.

تهمت عبارت است از گفتن چیزی زیانبار در مورد یک شخص یا گروه.

So you are actually saying it that is it something that you have said may be a gesture

بنابراین شما در واقع می گویید که آیا این چیزی است که شما گفته اید ممکن است یک ژست

or a thing that you suggest about a person or a group of people or anything for that matter?

یا چیزی باشد که شما در مورد یک شخص یا گروهی از افراد یا هر چیز دیگری برای آن موضوع پیشنهاد می کنید؟

So this particular thing is said, and the thing

پس این مطلب خاص گفته می شود و مطلبی

that has been said can be

که گفته شد

damaging if it causes damage to a person's good name or their reputation.

اگر به نام نیک یا آبروی شخص لطمه بزند می تواند ضرر داشته باشد.

Slander is a thing that is harmful or damaging to a person's reputation.

تهمت چیزی است که برای شخص مضر یا زیان آور است.

When we talk about someone's reputation, we are talking about their good name.

وقتی از آبروی کسی صحبت می کنیم، از نام نیک او صحبت می کنیم.

The way in which they are viewed by other people.

روشی که دیگران به آنها نگاه می کنند.

We talk about a person's reputation, whether or not they are a good person or a bad person.

ما در مورد آبروی یک فرد صحبت می کنیم، چه آدم خوب یا بد باشد.

Are they kind or are they wicked?

آیا آنها مهربان هستند یا شرورند؟

And sometimes people might say things that are harmful or damaging

و گاهی ممکن است مردم چیزهایی بگویند که مضر یا مضر است

and that is libel.

و این افترا است.

I meant to say slander.

منظورم این بود که بگویم تهمت.

Of course, slander is the defamation of someone's good character.

البته تهمت افترا زدن به شخصیت خوب کسی است.

So if you say something about another person and it damages their reputation, you can take that person to court.

بنابراین اگر چیزی در مورد شخص دیگری می گویید و به اعتبار او لطمه می زند، می توانید آن شخص را به دادگاه بکشانید.

You can actually take action against that person because the thing they have said has caused damage.

شما در واقع می توانید علیه آن شخص اقدام کنید زیرا چیزی که آنها گفته اند باعث آسیب شده است.

Slander can be described as slanderous.

تهمت را می توان تهمت توصیف کرد.

For example, a slanderous comment or a slanderous rumour, something that has been said

مثلاً اظهار تهمت یا شایعه تهمت‌آمیز، چیزی که

by a person is slanderous.

یک نفر گفته، تهمت است.

It is slander.

تهمت است.

And then we have the word libel.

و سپس ما کلمه افترا داریم.

Now the difference is, of course, slander refers to something said

البته تفاوت این است که تهمت به چیزی اطلاق می شود که گفته می شود

libel is the writing or publishing of a harmful or damaging statement.

افترا نوشتن یا انتشار یک بیانیه مضر یا زیان آور است.

So instead of saying it, it is being written, it is being published,

بنابراین به جای گفتن، نوشته می شود، منتشر می شود

or it is being broadcast in some way, maybe on television.

یا به نوعی در حال پخش است، شاید از تلویزیون.

So libel and slander are different things.

پس افترا و تهمت چیزهای مختلفی هستند.

So when we talk about libel, we are talking about the writing

بنابراین وقتی در مورد افترا صحبت می کنیم، در مورد نوشتن

or the printing of something that is damaging to another person's reputation.

یا چاپ چیزی صحبت می کنیم که به آبروی شخص دیگری آسیب می رساند.

Libel is sometimes or something printed as fact.

افترا گاهی اوقات یا چیزی به عنوان واقعیت چاپ می شود.

So they are saying that that thing is true.

بنابراین آنها می گویند که این موضوع درست است.

They are stating it as a fact in writing

آنها آن را به عنوان یک واقعیت به صورت کتبی بیان می کنند

when it is actually untrue.

در حالی که واقعاً نادرست است.

So the thing that has been written is untrue.

پس مطلبی که نوشته شده خلاف واقع است.

They are trying to say that it is real, but it is not.

آنها سعی می کنند بگویند واقعی است، اما اینطور نیست.

It is not true.

درست نیست.

It is interesting to note that libel laws here in the UK are different

جالب است بدانید که قوانین افترا در اینجا در بریتانیا

from libel laws in other countries, including the USA.

با قوانین افترا در سایر کشورها از جمله ایالات متحده آمریکا متفاوت است.

So libel does not cover opinions or points of view in British court.

بنابراین افترا شامل نظرات یا نقطه نظرات دادگاه بریتانیا نمی شود.

So if you try to take action against someone for their opinions,

بنابراین اگر سعی کنید به خاطر نظرات شخصی علیه کسی اقدام کنید،

then you can't do it.

نمی توانید آن را انجام دهید.

However, in the United States there are there are more.

با این حال، در ایالات متحده تعداد بیشتری وجود دارد.

I suppose you might say that the libel laws in the USA are more open.

فکر می کنم ممکن است بگویید که قوانین افترا در ایالات متحده بازتر است.

They are wider.

آنها گسترده تر هستند.

So there is more of a chance of libel action being taken against someone.

بنابراین شانس بیشتری برای اقدام افترا علیه کسی وجود دارد.

So in Britain,

بنابراین در بریتانیا،

if you just

اگر فقط

put forward your opinion about someone, then you cannot take action.

نظر خود را در مورد کسی مطرح کنید، نمی توانید اقدامی انجام دهید.

However, if you print something as fact

با این حال، اگر چیزی را به عنوان واقعیت چاپ کنید

and then later it turns out to be untrue, then you can sue that person.

و بعداً معلوم شود که صحت ندارد، می توانید از آن شخص شکایت کنید.

You can take them to court.

می توانید آنها را به دادگاه ببرید.

So in Britain.

بنابراین در بریتانیا.

Libel must be proved in a court of law.

افترا باید در دادگاه ثابت شود.

You must take that person to court and you will take action against that person.

شما باید آن شخص را به دادگاه ببرید و علیه آن شخص اقدام خواهید کرد.

So it is interesting to note that there is a difference between slander and libel.

پس جالب است بدانید که بین تهمت و افترا تفاوت وجود دارد.

Slander is spoken.

تهمت گفته می شود.

Something said that is damaging.

چیزی گفته شده که ضرر دارد.

Libel refers to something that is written, typed or published in some way.

افترا به چیزی اطلاق می شود که به نوعی نوشته، تایپ یا منتشر شده باشد.

And quite often if a person does that, you will.

و اغلب اگر شخصی این کار را انجام دهد، شما این کار را خواهید کرد.

Well, you probably

خوب، احتمالاً

will be able to take action against them.

می توانید علیه آنها اقدام کنید.

Which of course leads me

که البته باعث می شود

to say that quite often you have to be careful of the words you choose.

بگویم اغلب اوقات باید مراقب کلماتی که انتخاب می کنید باشید.

In certain situations, you have to be careful what you say about another person.

در شرایط خاص، باید مراقب صحبت های خود در مورد شخص دیگری باشید.

If you say something about another person, that is damaging, then we can say that that is slander.

اگر چیزی در مورد شخص دیگری بگویید که ضرر دارد، می توانیم بگوییم که این تهمت است.

If you publish something

اگر چیزی را منتشر می کنید

that you are stating as a fact,

که به عنوان یک واقعیت بیان می کنید،

but it's untrue.

اما واقعیت ندارد.

And if that thing also causes damage to another person's reputation, that is libel.

و اگر آن چیز به آبروی دیگری نیز لطمه بزند، افترا است.

Very interesting.

خیلی جالبه

Lewis says Prince Harry has taken some newspapers to court for libel.

لوئیس می گوید شاهزاده هری برخی از روزنامه ها را به اتهام افترا به دادگاه برده است.

Things that have been published, and also the way in which that information is gained as well.

مواردی که منتشر شده است و همچنین نحوه به دست آوردن آن اطلاعات.

So I think the situation with Prince Harry and the British newspapers

بنابراین من فکر می‌کنم وضعیت شاهزاده هری و روزنامه‌های بریتانیا

is also not just because they printed things about him, but also the way in which they gathered the information as well.

فقط به این دلیل نیست که آنها مطالبی را درباره او چاپ می‌کنند، بلکه نحوه جمع‌آوری اطلاعات را نیز در پی دارد.

They used illegal methods to do it,

آنها از روش های غیرقانونی برای انجام این کار استفاده کردند،

a big thing.

یک کار بزرگ.

But I think in the USA I might be wrong.

اما من فکر می کنم در ایالات متحده ممکن است اشتباه کنم.

So if there are any people watching in the United States, I'm sure you will tell me.

بنابراین اگر کسی در ایالات متحده تماشا می کند، مطمئن هستم که شما به من خواهید گفت.

But I think the libel laws in the USA, are wider.

اما من فکر می کنم قوانین افترا در ایالات متحده گسترده تر است.

So I think you can be sued much easier.

بنابراین فکر می کنم خیلی راحت تر می توان از شما شکایت کرد.

I might be wrong. There.

من ممکن است اشتباه کنم. وجود دارد.

I'm sure someone will let me know.

مطمئنم یکی بهم خبر میده

But certainly in this country and in Britain, you do have to be careful what you write, and quite often what you say as well.

اما مطمئناً در این کشور و در بریتانیا، باید مراقب آنچه می نویسید و اغلب اوقات نیز آنچه می گویید باشید.

We will take a short break, and then I will be back with some words and phrases connected to the world.

استراحت کوتاهی خواهیم کرد و سپس با چند کلمه و عبارات مرتبط با دنیا برمی گردم.

It is an interesting word and there are many ways of using this particular phrase, and also you can use it in sentences as well.

کلمه جالبی است و روش های زیادی برای استفاده از این عبارت خاص وجود دارد و همچنین می توانید از آن در جملات نیز استفاده کنید.

All of that coming up in a moment. This is English addict. Keep it right here.

همه اینها در یک لحظه به وجود می آیند. این معتاد انگلیسی است. همینجا نگهش دار

I'm a big boy now.

من الان پسر بزرگی هستم.

We are having the most gorgeous day here in England.

ما در اینجا در انگلیس زیباترین روز را سپری می کنیم.

Look at that. The sun is out.

به آن نگاه کنید. خورشید بیرون است.

We have lots of blue sky.

ما آسمان آبی زیادی داریم.

You can see.

می توانید ببینید.

I think that might be a sparrow in the bottom left of the screen.

من فکر می کنم ممکن است یک گنجشک در پایین سمت چپ صفحه نمایش باشد.

A little sparrow looking very excited.

گنجشک کوچکی که بسیار هیجان زده به نظر می رسد.

The birds are getting excited.

پرنده ها هیجان زده می شوند.

I am also getting excited because slowly the days are getting longer.

من هم دارم هیجان زده می شوم چون کم کم روزها طولانی تر می شوند.

It looks as if.

به نظر می رسد.

Spring is on the way.

بهار در راه است

I can't begin to tell you how excited I feel

نمی توانم شروع کنم به شما بگویم که چقدر

about the arrival of spring.

از رسیدن بهار هیجان زده ام.

We still have a little way to go.

هنوز راه کمی در پیش داریم.

Unfortunately, we still have a little bit more of a wait a little longer before spring arrives.

متأسفانه، ما هنوز کمی بیشتر منتظر مانده تا بهار برسد.

It looks as if next week we might be getting lots of cold weather.

به نظر می رسد هفته آینده ممکن است هوای سرد زیادی داشته باشیم.

So we will see what happens.

پس خواهیم دید که چه اتفاقی می افتد.

Yes, the rendezvous will be announced on Sunday.

بله، قرار ملاقات روز یکشنبه اعلام می شود.

We are going to talk all about that because we have fine, fully arranged it.

ما قصد داریم همه چیز را در مورد آن صحبت کنیم زیرا ما به خوبی آن را تنظیم کرده ایم.

So if you want to meet up with us in Paris,

بنابراین اگر می‌خواهید با ما در پاریس ملاقات کنید،

it will be around the end of May, the beginning of June.

در اواخر ماه مه، اوایل ژوئن خواهد بود.

Please let me know and we will take it from there.

لطفا به من اطلاع دهید و ما آن را از آنجا می گیریم.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Today's theme, today's theme that I want to talk about.

موضوع امروز، موضوع امروزی که می خواهم در مورد آن صحبت کنم.

Words and phrases connected to the word world.

کلمات و عبارات مرتبط با کلمه جهان.

World words and phrases.

کلمات و عبارات جهانی

And you might be surprised to find out just how many words

و شاید تعجب کنید که بدانید چند کلمه

and phrases are connected to world.

و عبارات به جهان مرتبط هستند.

Here we go with the first one.

در اینجا به سراغ اولین مورد می رویم.

The word world can relate to where we are and how we exist

کلمه جهان می تواند به جایی که ما هستیم و چگونه

as a group or individually.

به عنوان یک گروه یا به صورت فردی وجود داریم مرتبط باشد.

So you might talk about the world in general, which involves everyone.

بنابراین ممکن است در مورد جهان به طور کلی صحبت کنید که همه را در بر می گیرد.

The place in which we live.

مکانی که در آن زندگی می کنیم.

The feeling that you get from existing

احساسی که از بودن

in the world.

در دنیا به شما دست می دهد.

We can talk about our world, the world we share.

ما می توانیم در مورد دنیای خود صحبت کنیم، دنیایی که به اشتراک می گذاریم.

We can also talk about your world.

ما همچنین می توانیم در مورد دنیای شما صحبت کنیم.

Maybe your point of view, or maybe your own feelings,

شاید دیدگاه شما، یا شاید احساسات شما،

or the things, of course, that exist in your own life.

یا چیزهایی که البته در زندگی شما وجود دارد.

And of course, my world.

و البته دنیای من.

I can talk about the things that affect me.

من می توانم در مورد چیزهایی که بر من تأثیر می گذارد صحبت کنم.

My own points of view about the world.

دیدگاه خودم در مورد جهان

So we often describe the world as a general thing, or of course, individually.

بنابراین ما اغلب جهان را به عنوان یک چیز کلی یا البته به صورت جداگانه توصیف می کنیم.

One person's own perception or their viewpoint of the world around them,

ادراک خود یک فرد یا دیدگاه او از دنیای اطرافش،

the perception of all around us as a paradigm.

ادراک همه اطراف ما به عنوان یک پارادایم.

I think that's an interesting word, and maybe a world you've never come across before.

من فکر می کنم این کلمه جالبی است و شاید دنیایی که قبلاً با آن برخورد نکرده اید.

The word paradigm,

کلمه پارادایم،

the world as one sees it.

جهان آنگونه که فرد آن را می بیند.

Your own point of view or as you see things.

دیدگاه خودتان یا آنطور که شما چیزها را می بینید.

Your own perception.

برداشت خودت

When we talk about perception, we are talking about a person's viewpoint.

وقتی از ادراک صحبت می کنیم، در مورد دیدگاه یک فرد صحبت می کنیم.

The way they see the world around them.

طوری که آنها دنیای اطراف خود را می بینند.

So it is interesting to note that there are many ways of using the word world.

بنابراین جالب است بدانید که راه های زیادی برای استفاده از کلمه جهان وجود دارد.

The word I just mentioned, by the way, is paradigm.

اتفاقاً کلمه ای که من به آن اشاره کردم پارادایم است.

A paradigm refers to the assumptions and understandings of things that exist.

پارادایم به مفروضات و درک چیزهای موجود اشاره دارد.

A framework of what is considered true and existing.

چارچوبی از آنچه درست و موجود تلقی می شود.

So maybe in a general sense we can talk about the paradigm

بنابراین شاید در یک مفهوم کلی بتوانیم در مورد پارادایم

also in certain areas or certain fields.

نیز در حوزه های خاص یا زمینه های خاصی صحبت کنیم.

Certain frameworks.

چارچوب های خاص

Maybe we can talk about medical paradigms, things

شاید بتوان در مورد پارادایم های پزشکی صحبت کرد، چیزهایی

that exist in medicine or maybe social paradigms.

که در پزشکی وجود دارد یا شاید پارادایم های اجتماعی.

A social paradigm generally refers to things that happen in society.

پارادایم اجتماعی به طور کلی به چیزهایی اشاره دارد که در جامعه اتفاق می افتد.

So there are many ways of using this word when we are looking at individual aspects or parts of life.

بنابراین وقتی به جنبه‌های فردی یا بخش‌هایی از زندگی نگاه می‌کنیم، راه‌های زیادی برای استفاده از این کلمه وجود دارد.

We can refer to this world as the place in which we exist.

ما می توانیم به این جهان به عنوان مکانی که در آن وجود داریم اشاره کنیم.

And this is true.

و این حقیقت دارد.

So the world is everything.

پس دنیا همه چیز است.

The world is the place where we exist.

دنیا جایی است که ما در آن وجود داریم.

All which exists on this planet is in this world.

تمام آنچه در این سیاره وجود دارد در این جهان است.

The world around us,

دنیای اطراف ما،

as a construct.

به عنوان یک سازه.

So again, we are looking at a type of thing and the way it is viewed,

بنابراین، ما دوباره به یک نوع چیز و نحوه نگرش به آن نگاه می کنیم،

or of course, as what exists, what exists around us is the world.

یا البته، به عنوان آنچه وجود دارد، آنچه در اطراف ما وجود دارد، جهان است.

Everything that is there, the world in which we live.

هر چیزی که آنجاست، دنیایی که در آن زندگی می کنیم.

And I suppose you would often hear people say this.

و من فکر می کنم شما اغلب می شنوید که مردم این را می گویند.

They would often say, the world in which we live.

آنها اغلب می گویند، دنیایی که در آن زندگی می کنیم.

The world generally, everything that is going on around us.

جهان به طور کلی، همه چیزهایی که در اطراف ما می گذرد.

As a phrase, we can use the word world to show the way we perceive things.

به عنوان یک عبارت، می توانیم از کلمه جهان برای نشان دادن نحوه درک خود از چیزها استفاده کنیم.

So when we talk about perceiving, we are talking about the way we see the world, or we the way we see something

بنابراین وقتی در مورد ادراک صحبت می کنیم، در مورد شیوه ای که جهان را می بینیم، یا آن گونه که چیزی را

as observed.

مشاهده شده می بینیم صحبت می کنیم.

You perceive something quite often.

شما اغلب چیزی را درک می کنید.

You perceive using your eyes and of course your ears.

شما با استفاده از چشمان خود و البته گوش های خود را درک می کنید.

You can perceive things, and that is the way in which we all survive in the world,

شما می‌توانید چیزها را درک کنید، و این راهی است که همه ما در دنیا زنده می‌مانیم،

or the way in which most of us are able to get through our day to day lives.

یا روشی که اکثر ما قادریم از طریق آن از زندگی روزمره خود عبور کنیم.

We perceive, we look. We view. We absorb.

ما درک می کنیم، نگاه می کنیم. مشاهده می کنیم. جذب می کنیم.

This world

این جهان

can refer to all that exists around us.

می تواند به تمام آنچه در اطراف ما وجود دارد اشاره کند.

So we often use the phrase this world.

بنابراین ما اغلب از عبارت این دنیا استفاده می کنیم.

And generally speaking, this refers to everything.

و به طور کلی، این به همه چیز اشاره دارد.

Everything that goes on in society, relationships between people, all of the animals in nature and the way they behave.

هر آنچه در جامعه می گذرد، روابط بین مردم، همه حیوانات در طبیعت و نحوه رفتار آنها.

The world

جهان

also as a phrase.

نیز به عنوان یک عبارت.

And there are many ways of using the word world as a phrase.

و راه های زیادی برای استفاده از کلمه جهان به عنوان یک عبارت وجود دارد.

Something can be out of this world.

ممکن است چیزی خارج از این دنیا باشد.

Something that is out of this world is something that is unusual or strange to us.

چیزی که خارج از این دنیاست چیزی است که برای ما غیرعادی یا عجیب است.

It is unusual. It is odd.

غیر معمول است. عجیب است.

It is something fantastic.

چیزی فوق العاده است.

It is out of this world.

خارج از این دنیاست.

We often use the expression to show that something is amazing

ما اغلب از این عبارت استفاده می کنیم تا نشان دهیم چیزی شگفت انگیز

or unusual,

یا غیر معمول است،

or maybe

یا شاید

just something that is interesting.

فقط چیزی که جالب است.

A person can be in a world of their own.

یک شخص می تواند در دنیای خودش باشد.

I have to say, can I just admit that quite often I am in a world of my own?

باید بگویم، آیا می توانم اعتراف کنم که اغلب اوقات در دنیایی از خودم هستم؟

Quite often I will go into my own world

اغلب اوقات من به دنیای خودم می روم

to daydream

تا رویاپردازی کنم

or fantasise about other things away from reality.

یا در مورد چیزهای دیگری دور از واقعیت خیال پردازی کنم.

And I think we all do this sometimes.

و من فکر می کنم همه ما گاهی اوقات این کار را انجام می دهیم.

We all at some point go into our own world.

همه ما در مقطعی به دنیای خودمان می رویم.

Oh yes. We like to imagine how things might be.

اوه بله. ما دوست داریم تصور کنیم که اوضاع چگونه ممکن است باشد.

We like to daydream. We like to think.

ما دوست داریم رویاپردازی کنیم. ما دوست داریم فکر کنیم.

We like to fantasise.

ما دوست داریم خیال پردازی کنیم.

We go into our own world.

ما به دنیای خودمان می رویم.

He is always in a world of his own.

او همیشه در دنیای خودش است.

She is always in a world of her own.

او همیشه در دنیای خودش است.

She drifts away.

او دور می شود.

She goes into a daydream.

او به یک رویا می رود.

Sometimes I go into a world of my own.

گاهی به دنیای خودم می روم.

Sometimes when I'm thinking about things.

گاهی که به چیزهایی فکر می کنم.

Maybe I will become distracted by my own thoughts.

شاید حواسم به افکار خودم پرت شود.

I will go.

من خواهم رفت.

Into a world of my own.

وارد دنیایی از خودم

I'm sure we all do it.

من مطمئن هستم که همه ما این کار را انجام می دهیم.

We drift away. We go into a fantasy.

دور می شویم. وارد یک فانتزی می شویم.

Two things that are very different from each

دو چیز که بسیار متفاوت از یکدیگر هستند را

other can be described as being worlds apart.

می توان به عنوان جهان های جدا از هم توصیف کرد.

Two things that do not go together.

دو چیز که به هم نمیرسه

Or two things that are very different from each other can be described as worlds apart.

یا دو چیز که بسیار متفاوت از یکدیگر هستند را می توان جهان های جدا از هم توصیف کرد.

The contrast between one thing and another.

تضاد بین یک چیز و چیز دیگر.

They are very different from each other.

آنها با یکدیگر بسیار متفاوت هستند.

They are worlds apart.

آنها دنیاها از هم جدا هستند.

We are worlds apart.

ما دنیاها از هم جدا هستیم

As your family is rich and mine is poor, we are looking at the way

از آنجایی که خانواده شما ثروتمند و خانواده من فقیر است، ما در حال بررسی راه هایی هستیم

in which something can be different from another thing.

که در آن چیزی می تواند با چیز دیگری متفاوت باشد.

They are worlds apart.

آنها دنیاها از هم جدا هستند.

It's a little bit like Romeo and Juliet.

کمی شبیه رومئو و ژولیت است.

You might describe that young couple as being worlds apart because their backgrounds were very different.

ممکن است آن زوج جوان را به‌عنوان دنیایی جدا از هم توصیف کنید، زیرا پیشینه‌های آنها بسیار متفاوت بود.

We might express two opposite things coming together as worlds colliding, very different.

ما ممکن است دو چیز متضاد را بیان کنیم که با هم به عنوان جهان هایی که با هم برخورد می کنند، بسیار متفاوت هستند.

Two things that come together that should not be nearby.

دو چیز به هم می رسند که نباید در این نزدیکی باشند.

They should never meet.

آنها هرگز نباید ملاقات کنند.

Worlds colliding.

برخورد دنیاها

Things that are not meant to be together or to meet up.

چیزهایی که قرار نیست با هم باشیم یا ملاقات کنیم.

They should never meet.

آنها هرگز نباید ملاقات کنند.

If they do, we will say that worlds collide.

اگر این کار را بکنند، می گوییم دنیاها با هم برخورد می کنند.

My wife met my secret lover.

همسرم با معشوق پنهانی ام آشنا شد.

And now those worlds have collided.

و حالا آن دنیاها با هم برخورد کرده اند.

Two worlds that you want to keep apart have collided.

دو دنیایی که می خواهید از هم جدا شوند با هم برخورد کرده اند.

And now there is nothing you can do about it.

و اکنون هیچ کاری نمی توانید در مورد آن انجام دهید.

Unfortunately.

متاسفانه

Having the freedom to do whatever you want

داشتن آزادی انجام هر کاری که می خواهید را

can be described with the phrase the world is your oyster.

می توان با عبارت دنیا صدف شماست توصیف کرد.

I love that expression. It's a great expression.

من آن بیان را دوست دارم. این یک بیان عالی است.

The world is your oyster.

دنیا صدف توست

You are free to discover the wonders of life you can explore.

شما آزاد هستید که شگفتی های زندگی را که می توانید کشف کنید کشف کنید.

You can go anywhere you want.

شما می توانید به هر جایی که می خواهید بروید.

You can look around you.

می توانید به اطراف خود نگاه کنید.

You have many opportunities to meet other people.

فرصت های زیادی برای ملاقات با افراد دیگر دارید.

We can say that the world is your oyster.

می توان گفت دنیا صدف توست.

It is all there to be discovered.

همه چیز آنجاست که باید کشف شود.

I love that phrase.

من آن عبارت را دوست دارم

I think it's a nice phrase. Chile.

به نظر من جمله خوبی است. شیلی.

To have the choice of all that life can offer.

برای داشتن حق انتخاب از همه چیزهایی که زندگی می تواند ارائه دهد.

We can say that you have the world at your feet.

می توانیم بگوییم که شما دنیا را زیر پای خود دارید.

You have the world at your feet.

شما دنیا را زیر پای خود دارید.

The power to do whatever you want.

قدرت انجام هر کاری که می خواهید.

A person with authority.

فردی با اقتدار.

Or maybe a wealthy person.

یا شاید یک فرد ثروتمند.

A person with a particular type of job might have the world at their feet.

یک فرد با نوع خاصی از شغل ممکن است دنیا را زیر پای خود داشته باشد.

They can explore. They can do anything.

آنها می توانند کاوش کنند. آنها می توانند هر کاری انجام دهند.

They have the world at their feet.

دنیا را زیر پای خود دارند.

Something distant

چیزی دور

or out of reach

یا دور از دسترس را

can be described as being worlds away.

می توان به عنوان دور بودن دنیا توصیف کرد.

So far away, so distant, far, far away.

خیلی دور، خیلی دور، دور، دور.

That particular thing can be described as worlds away.

آن چیز خاص را می توان به عنوان جهان های دور توصیف کرد.

We are worlds away from reversing ageing in humans.

ما دنیاها از معکوس کردن پیری در انسان ها فاصله داریم.

That means that particular thing is out of reach.

یعنی آن چیز خاص دور از دسترس است.

We can't do it at the moment.

ما در حال حاضر نمی توانیم این کار را انجام دهیم.

It is worlds away,

دنیاها دور است،

an almost impossible or unreachable goal.

یک هدف تقریبا غیرممکن یا دست نیافتنی.

We can describe something as being worlds away, something very different,

ما می‌توانیم چیزی را به‌عنوان دور بودن دنیا، چیزی بسیار متفاوت،

something that is the opposite, or something that you cannot reach

چیزی که برعکس است، یا چیزی که نمی‌توانید به آن دست پیدا کنید

is worlds away.

، جهان‌های دور است توصیف کنیم.

Another one,

یکی دیگر،

an often used term for an undeveloped nation is Third World.

اصطلاحی که اغلب برای یک کشور توسعه نیافته استفاده می شود، جهان سوم است.

Now, we discussed this on Sunday.

حالا یکشنبه در این مورد بحث کردیم.

Mr. Steve and myself.

آقای استیو و من.

We talked about this particular phrase, and I don't like the phrase.

ما در مورد این عبارت خاص صحبت کردیم و من این عبارت را دوست ندارم.

And I think nowadays many people avoid saying third world

و من فکر می‌کنم امروزه بسیاری از مردم از گفتن جهان سوم اجتناب می‌کنند

because it does sound rather arrogant and judgemental

، زیرا به نظر مغرور و قضاوت‌آمیز

and even unfair as well.

و حتی ناعادلانه است .

More aid needs to be sent to third world countries.

کمک های بیشتری باید به کشورهای جهان سوم ارسال شود. بنابراین این روزها

So these days, the phrase third world often is

زمانی که به یک کشور فقیر یا توسعه نیافته اشاره می کنیم

used when we are referring to a poor or underdeveloped country.

، اغلب از عبارت جهان سوم استفاده می شود.

However, these days this phrase is often seen as derogatory.

با این حال، این روزها این عبارت اغلب به عنوان تحقیر آمیز دیده می شود.

Something that is derogatory is something that is insulting.

چیزی که توهین آمیز است، توهین آمیز است.

You are insulting that particular thing.

داری به این موضوع توهین میکنی

You are making that thing seem bad.

داری باعث میشی اون چیز بد به نظر بیاد

You are treating it unkindly, derogatory.

شما با آن رفتار ناخوشایند، تحقیر آمیز دارید.

So I think it would be fair to say that these days many people choose not to use the phrase third world.

بنابراین من فکر می کنم منصفانه است که بگوییم این روزها بسیاری از مردم ترجیح می دهند از عبارت جهان سوم استفاده نکنند.

As a certain thing, such as a particular interest or subject.

به عنوان یک چیز خاص، مانند یک علاقه یا موضوع خاص.

But we can often use the word world

اما ما اغلب می توانیم از کلمه جهان

to describe that particular thing.

برای توصیف آن چیز خاص استفاده کنیم.

For example, we might say the world of history,

به عنوان مثال، می‌توانیم بگوییم دنیای تاریخ،

everything connected to that particular subject, the world of cars,

هر چیزی که به آن موضوع خاص مرتبط است، دنیای ماشین‌ها،

everything connected to cars.

هر چیزی که به ماشین‌ها مرتبط است.

You might say that Mr.

ممکن است بگویید که آقای

Steve lives in the world of cars,

استیو در دنیای ماشین ها زندگی می کند،

because that is what he thinks about for most of the time, the world of science,

زیرا او بیشتر اوقات به این فکر می کند، دنیای علم،

the world of English.

دنیای انگلیسی.

Oh, I like that one.

اوه من اون یکی رو دوست دارم

The world of English is a fun and exciting place to be.

دنیای انگلیسی مکانی سرگرم کننده و هیجان انگیز برای بودن است.

I am so glad you are here today to watch my live stream.

خیلی خوشحالم که امروز اینجا هستید تا پخش زنده من را تماشا کنید.

We could also have the world of astronomy.

ما همچنین می توانیم دنیای نجوم را داشته باشیم.

In fact, you can have the world of anything a particular subject or a particular interest.

در واقع، شما می توانید دنیای هر چیزی را داشته باشید، یک موضوع خاص یا یک علاقه خاص.

We can describe it as a certain world.

ما می توانیم آن را به عنوان یک جهان خاص توصیف کنیم.

But my favourite is the world of English.

اما مورد علاقه من دنیای انگلیسی است.

Definitely my favourite.

قطعا مورد علاقه من

Other phrase is

عبارت دیگر

your opinion.

نظر شماست.

We can say your opinion is the world as you see it.

می‌توانیم بگوییم نظر شما این است که جهان آن‌طور که می‌بینید.

So when we talk about the world as you see it, we are talking about your own personal viewpoint, your opinion of that thing.

بنابراین وقتی در مورد جهان آنطور که شما می بینید صحبت می کنیم، در مورد دیدگاه شخصی شما صحبت می کنیم، نظر شما نسبت به آن چیز.

We have our own point of view,

ما دیدگاه خودمان را داریم،

the world as you see it, the world as I see it, our own particular viewpoint.

جهان آنطور که شما می بینید، جهان آنطور که من می بینم، دیدگاه خاص خودمان را داریم.

And of course, when you have a viewpoint of something, you will also have an opinion of that thing as well.

و البته زمانی که شما در مورد چیزی دیدگاه دارید، نظر خود را نیز نسبت به آن موضوع خواهید داشت.

So maybe your view of the world, the world as you see it.

بنابراین شاید دیدگاه شما نسبت به جهان، جهان همانطور که می بینید.

We might also ask a question

ما همچنین ممکن است یک سوال بپرسیم

what in the world?

که در دنیا چیست؟

Normally we will ask this in a surprised way

معمولاً ما این را با تعجب

or a shocked way, something that we are expressing in a surprised manner.

یا شوکه می‌پرسیم، چیزی که با تعجب بیان می‌کنیم.

What in the world?

در دنیا چه؟

For example, what in the world are you doing here?

مثلاً تو اینجا چه کار می کنی؟

Perhaps your friend suddenly appears.

شاید دوست شما ناگهان ظاهر شود.

Maybe you are at work and your friend walks into the office and you are surprised and you ask,

شاید سر کار هستید و دوستتان وارد دفتر می شود و تعجب می کنید و می پرسید که

what in the world are you doing here?

اینجا چه کار می کنید؟

Because you're shocked. You're surprised.

چون شوکه شدی تعجب کردی

So what in the world is often used as a way of expressing surprise, shock?

بنابراین چه چیزی در دنیا اغلب به عنوان راهی برای ابراز تعجب، شوک استفاده می شود؟

And the way we express it is by saying, what in the world?

و نحوه بیان آن با گفتن این است که در دنیا چیست؟

And that, as they say,

و این، همانطور که می گویند،

is in fact, it is almost time to say goodbye.

در واقع، نزدیک به زمان خداحافظی است.

It is almost time to leave the world of English for a short time.

تقریباً وقت آن است که برای مدت کوتاهی دنیای انگلیسی را ترک کنید.

But don't worry,

اما نگران نباش

I am back on Sunday.

من یکشنبه برگشتم.

Sunday, 2 p.m. UK.

یکشنبه، ساعت 2 بعد از ظهر انگلستان.

Time is when we are back with you.

زمان زمانی است که ما با شما برگشتیم.

Hello. Also, can I say hello to silver?

سلام. همچنین می توانم به نقره سلام کنم؟

Silver 4843.

نقره ای 4843.

The subtitles are very clever because they can predict the future. Yes.

زیرنویس ها بسیار هوشمندانه هستند زیرا می توانند آینده را پیش بینی کنند. بله.

If you watch the captions during the live stream, you might notice.

اگر زیرنویس ها را در جریان پخش زنده تماشا کنید، ممکن است متوجه شوید.

Sometimes the words will appear on the screen.

گاهی اوقات کلمات روی صفحه ظاهر می شوند.

Before I say them.

قبل از اینکه آنها را بگویم.

But that is just a technical thing.

اما این فقط یک چیز فنی است.

That is because there is a slight delay.

دلیلش این است که کمی تاخیر وجود دارد.

That is the reason why stream

به همین دلیل است که جریان

or stream seplat stream.

یا استریم سپلات جریان دارد.

See black is watching in Turkey at Hello Turkey.

ببینید سیاه در حال تماشای ترکیه در سلام ترکیه است.

I have visited your country not once but twice.

من نه یک بار بلکه دو بار به کشور شما سفر کرده ام.

I've been to Turkey in the past and both times I had a wonderful, wonderful experience.

من در گذشته به ترکیه رفته بودم و هر دو بار تجربه فوق العاده و فوق العاده ای داشتم.

Can I say hello to Kevin?

آیا می توانم به کوین سلام کنم؟

Kevin Deposit is my mother.

کوین دیپوزیت مادر من است.

Tongue is French.

زبان فرانسوی است.

But thank you, Mr. Duncan, for this live stream.

اما متشکرم آقای دانکن برای این پخش زنده.

You are very welcome, Kevin, and we will be back on Sunday.

خیلی خوش آمدی، کوین، و ما یکشنبه برمی گردیم.

Sunday we are with you live from 2 p.m.

یکشنبه از ساعت 2 بعدازظهر به وقت انگلستان به صورت زنده با شما هستیم

UK time, so don't worry.

، پس نگران نباشید.

Hidden person.

شخص پنهان.

Hello.

Hidden person who apparently is also in Turkey.

سلام.

فرد پنهانی که ظاهرا در ترکیه نیز هست.

Very nice to see you here.

خیلی خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

All the way from Turkey at

تمام مسیر از ترکیه در

Ali. Amr says hello from Yemen.

علی. عمرو از یمن سلام می کند.

Hello, Yemen. It's nice to see you here as well.

سلام یمن خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Thank you very much.

خیلی ممنون.

Don't forget, you can join us again on Sunday.

فراموش نکنید، شما می توانید دوباره یکشنبه به ما بپیوندید.

I will be with you.

من با شما خواهم بود.

There will be me,

من خواهم بود،

but not just me.

اما نه فقط من.

They will also be Mr. Steve as well.

آنها همچنین آقای استیو خواهند بود.

We will keep you company on Sunday as well.

یکشنبه هم با شما همراهی می کنیم.

I will go now.

من الان میرم

I hope you've enjoyed this

امیدوارم از این

hour of English addict.

ساعت معتاد انگلیسی لذت برده باشید.

I hope it has been useful to you and I will see you again on Sunday.

امیدوارم برای شما مفید بوده باشد و روز یکشنبه دوباره شما را ببینم.

We have lots of things to talk about and of course.

ما چیزهای زیادی برای صحبت داریم و البته.

Oh, while I remember also, I think it's next week.

اوه، در حالی که یادم می آید، فکر می کنم هفته آینده است.

Next week is also the Lunar New Year.

هفته آینده نیز سال نو قمری است.

A lot of things happening, so we will be talking about that on Sunday as well.

اتفاقات زیادی در حال رخ دادن است، بنابراین یکشنبه نیز در مورد آن صحبت خواهیم کرد.

Thank you very much.

خیلی ممنون.

See you later.

بعدا میبینمت

I have enjoyed your company.

از همراهی شما لذت بردم

I hope you have enjoyed mine.

امیدوارم از من لذت برده باشید

And of course,

و البته

until the next time we meet.

تا دفعه بعد که همدیگه رو ببینیم.

You know what's coming next?

میدونی بعدش چی میشه؟

Yes you do.

بله شما انجام می دهید.

Take care of yourselves and....

فعلا مواظب خودتون باشید و ....

ta ta for now.

تا تا.

See you on Sunday.

یکشنبه میبینمت