Alex Smith: An NFL quarterback on overcoming setbacks and self-doubt | TED

456,403 views

2021-11-05 ・ TED


New videos

Alex Smith: An NFL quarterback on overcoming setbacks and self-doubt | TED

456,403 views ・ 2021-11-05

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Tina Hajbabaee Reviewer: Masoud Motamedifar
00:12
I wake up in a hospital bed
0
12955
2503
روی تخت بیمارستان از خواب بیدار شدم
00:15
and I'm surrounded by doctors.
1
15499
2086
و دکتر‌ها دورم جمع شده بودند.
00:18
Everything is hazy.
2
18544
1543
همه چیز مبهم بود.
00:20
I've been in and out of consciousness for over a week.
3
20671
3462
به مدت یک هفته دائماً بهوش می‌آمدم و از هوش می‌رفتم.
00:24
The doctors are telling me that I have a bad infection in my leg.
4
24884
4004
دکتر‌ها به من می‌گویند که عفونت بدی در پایم دارم.
00:28
They say that they've operated eight times already.
5
28929
2837
می‌گویند که تا الان هشت بار عمل جراحی انجام داده‌اند.
00:32
They say that at one point my fever spiked
6
32141
2044
می‌گویند که یکبار تبم ناگهان افزایش پیدا کرده
00:34
and my immune system started attacking my body.
7
34185
3044
و سیستم ایمنی‌ام شروع کرده به حمله به بدنم.
00:37
I went septic and almost died.
8
37229
2002
عفونی شده بودم و تقریبا تا دمِ مرگ رفته بودم.
00:40
And then one of the doctors says this:
9
40107
2086
و بعد یکی از پزشکان این را گفت:
00:42
"As we speak, flesh-eating bacteria is crawling up your leg.
10
42651
3712
“همینطور که داریم حرف می‌زنیم، باکتری گوشت‌خوار از پایت بالا می‌رود.
00:46
It's getting closer to your vital organs every minute."
11
46989
3545
در هر دقیقه به ارگان‌های مهمت نزدیک می‌شود.”
00:50
Good morning to you, too, doctor.
12
50576
1793
صبح شما هم بخیر باشه، دکتر.
00:52
(Laughter)
13
52411
1335
(خنده)
00:53
Let me back up.
14
53788
1543
اجازه دهید کمی به عقب برگردم.
00:55
I'm a professional football player.
15
55331
2085
من بازیکن حرفه‌ای فوتبال آمریکایی هستم.
00:57
I played quarterback.
16
57458
1793
بازیکن خط‌ حمله هستم.
00:59
And two weeks earlier, two defenders,
17
59293
2795
و دو هفته قبل، دو مدافع،
01:02
almost 500 pounds of muscle,
18
62088
2419
تقریبا ۲۲۶ کیلو‌گرم عضله،
01:04
crushed me at the same time.
19
64507
1876
به طور همزمان من را له کردند.
01:07
It sounds scary, but honestly, it's pretty normal in my line of work.
20
67009
3921
به نظر ترسناک می‌آید، اما صادقانه، در پستی که بازی می‌کنم این امر کاملا طبیعی است.
01:12
This time, though,
21
72264
1836
این‌بار، اما،
01:14
my leg was bending where it shouldn't.
22
74141
2419
پایم از جایی که نباید پیچ خورد.
01:18
I had what they call a compound spiral fracture,
23
78020
2920
دچار چیزی شده بودم که بهش می‌گویند شکستگی مرکب و مارپیچی،
01:20
which means that my leg was twisted and snapped diagonally,
24
80981
3754
که به این معنی است که پایم چرخیده و به طور مورب از هم گسیخته شده بود،
01:24
kind of like a corkscrew.
25
84777
1543
یک چیزی مثلِ دربِ شراب باز‌کن.
01:26
And yes, it's as painful as it sounds.
26
86779
2294
و بله، همان‌قدر که به نظر می‌آید دردناک است.
01:30
I knew right there on the field that my season was done.
27
90616
3045
همان‌جا در داخل زمین می‌دانستم که فصلم به پایان رسیده بود.
01:34
What took me a little longer to figure out
28
94411
2378
چیزی که کمی طول کشید تا بفهمم
01:36
was that my life was about to change forever.
29
96789
2878
این بود که زندگی‌ام قرار بود برای همیشه تغییر کند.
01:41
Two years after that gruesome injury,
30
101252
2335
دو سال بعد از این آسیب وحشتناک،
01:43
I actually ran back out onto that field and led my team to the playoffs.
31
103629
4755
درواقع برگشتم به همان زمین و تیمم را در بازی‌های پلی آف هدایت کردم.
01:48
(Applause)
32
108968
5380
(تشویق)
01:54
But what I want to talk about today isn't some rousing comeback story
33
114348
3295
اما چیزی که می‌خواهم امروز درموردش صحبت کنم داستان شورانگیز برگشت نیست
01:57
where the crowd chants my name.
34
117643
2294
جایی که جمعیت اسمم را فریاد می‌زند.
02:00
I want to talk about the stuff that happens out of you.
35
120604
2878
می‌خواهم درمورد چیز‌هایی صحبت کنم که در بیرون از شما رخ می‌دهد.
02:03
The stuff that athletes like me don't want to discuss
36
123524
2502
مواردی که ورزشکارانی مثل من نمی‌خواهند درموردش صحبت کنند
02:06
because we think it makes us look weak.
37
126026
2002
چون فکر می‌کنیم که ما را ضعیف نشان می‌دهند.
02:08
I want to talk about fear, anxiety and self-doubt.
38
128863
4838
می‌خواهم درمورد ترس، اضطراب و کمبود اعتماد بنفس صحبت کنم.
02:14
Because if I wanted to really fully recover from my injury,
39
134535
3128
چون می‌خواستم واقعا و کاملا از این آسیب بهبود پیدا کنم،
02:17
I didn't just need to learn to walk and run again.
40
137705
2794
نمی‌خواستم فقط یاد بگیرم که چطور دوباره راه بروم و بدوم.
02:21
I also needed something to run towards,
41
141083
2586
من همچنین به چیزی نیاز داشتم که به سویش بدوم،
02:23
something to live for.
42
143711
1668
چیزی که برایش زندگی کنم.
02:26
After that first hazy conversation, in order to save my leg,
43
146463
4130
بعد از آن صحبت گیج کننده، برای نجات پایم،
02:30
the doctors actually removed part of my good thigh
44
150634
3087
پزشکان درواقع قسمتی از ران سالمم را برداشتند
02:33
and reattached it to my busted-up leg.
45
153762
2545
و آنرا به پای شکسته‌ام وصل کردند.
حالا، نمی‌دانستند که ماهیچه‌ام آن را می‌پذیرد یا نه،
02:37
Now, they didn't know if the muscle would take,
46
157057
2253
02:39
so after the surgery, every hour,
47
159310
3378
پس بعد از عمل، هر یک ساعت،
02:42
the doctors and nurses would come in,
48
162730
2252
دکتر‌ها و پرستاران می‌آمدند،
02:44
unwrap the wound,
49
164982
1668
بانداژ زخم را باز می‌کردند،
02:46
apply a gel and search for a heartbeat in the muscle.
50
166692
3253
ژلی را روی آن قرار می‌دادند و به دنبال نبضی در ماهیچه می‌گشتند.
02:50
Every time I would make them put up this big white sheet to block my vision,
51
170863
4463
هردفعه مجبورشان می‌کردم که ملافه‌ی بزرگ و سفیدی را بالا بکشند تا دید مرا کور کنند،
02:55
because from what I could tell, it wasn't a pretty sight.
52
175367
3546
چون تاجاییکه من می‌توانم بگویم، صحنه‌ی زیبایی نبود.
02:59
My leg was essentially a giant open wound.
53
179663
2419
پایم اساساً یک زخم باز بزرگ بود.
03:03
When the doctors and nurses were back there,
54
183083
2294
زمانی‌که پزشکان و پرستاران پشت ملافه بودند،
03:05
my wife would be back there with them trying to cheer me up.
55
185419
3128
همسرم هم پیش آنها بود و سعی می‌کرد به من امید دهد.
03:09
"It looks so good."
56
189131
1460
" به نظر خیلی خوب می‌آید.”
03:11
(Laughter)
57
191133
1335
(خنده)
03:12
"Babe, it's so cool."
58
192468
1460
“عزیزم، این خیلی باحاله.”
03:13
(Laughter)
59
193928
1334
(خنده)
03:15
There was no way she was going to get me to look down there.
60
195554
3253
امکان نداشت که همسرم بتواند مرا وا دارد که به پایم نگاه کنم.
03:18
The truth is, I couldn't bear to.
61
198849
2628
واقعیت این است که، نمی‌توانستم تحمل کنم.
03:21
Not because I couldn't stomach it,
62
201518
2044
نه به این خاطر که دلش را نداشتم،
03:23
but because I couldn't accept what had happened to me.
63
203604
2836
بلکه به این دلیل که نمی‌توانستم قبول کنم که چه بلایی سرم آمده است.
03:27
This went on for months.
64
207024
1627
این تا ماه‌ها ادامه داشت.
03:28
At the time I was wheelchair-bound,
65
208692
2336
زمانی که از ویلچیر استفاده می‌کردم،
03:31
at home, my wife had to be there for me every second of the day,
66
211070
3962
در خانه، همسرم مجبور بود هر ثانیه از روز کنارم باشد،
03:35
even helping me to go to the bathroom.
67
215074
1835
حتی در رفتن به دستشویی کمکم می‌کرد.
03:37
I spent most of my days sitting propped up on the couch just thinking,
68
217493
4629
بیشتر روزها به مبل تکیه می‌دادم و فقط فکر می‌کردم،
03:42
was I ever going to walk again?
69
222164
1835
آیا دوباره می‌توانم راه بروم؟
می‌توانم دوباره با بچه‌هایم پرتاب توپ بازی کنم؟
03:44
Play catch with my kids again?
70
224041
1960
03:46
Wrestle with them on the living room floor?
71
226001
2503
می‌توانم با آنها روی زمین پذیرایی کشتی بگیرم؟
03:49
All this for a stupid, meaningless game?
72
229088
2794
همه‌ی این اتفاقات به خاطر یک بازی بی‌معنی و احمقانه است؟
03:52
To that point, my life had been so big,
73
232883
2753
تا آن لحظه، زندگیم بزرگ بوده،
03:55
so full of possibility,
74
235678
2335
و پر از احتمالات،
03:58
but now it all seemed to be spiraling down,
75
238013
3796
اما حالا همه‌ی اینها به نظر در حال پیچ خوردن به پایین است،
04:01
like that fracture in my leg.
76
241850
1919
درست مثل شکستگی پایم.
04:04
And I'll be honest,
77
244520
1168
و باید صادق باشم که،
04:05
this wasn't the first time that my mind had been twisted up like that.
78
245688
3295
این اولین باری نبود که مغزم اینچنین پیچ خورده بود.
04:09
Let me tell you how my career started.
79
249316
2252
اجازه دهید بگویم که چگونه شغلم آغاز شد.
04:12
I was this nothing college recruit.
80
252069
2753
من فقط یک دانشجوی جدیدالورود بودم.
04:15
But in my last two years at school,
81
255406
1960
اما در دو سال آخر تحصیلم،
04:17
I played pretty well
82
257408
1793
خیلی خوب بازی کردم
04:19
and somehow catapulted up to be the first pick in the NFL draft.
83
259201
4088
و یک جورایی اولین انتخاب در لیگ فوتبال حرفه‌ای آمریکا شدم.
04:24
Over the course of a couple of months,
84
264164
1836
ظرف چند ماه،
04:26
I went from a guy most people hadn't even heard of
85
266000
2669
من از کسی که بیشتر مردم هیچ چیزی درموردش نمی‌دانستند
04:28
to the next great quarterback to the San Francisco 49ers.
86
268669
3795
تبدیل شدم به بازیکن بزرگ خط‌حمله بعدی در تیم سان فرانسیسکو ۴۹ها.
04:32
Joe Montana, Steve Young,
87
272506
3962
جو مونتانا، استیو یانگ،
04:36
me.
88
276510
1210
من.
04:38
I was a 20-year-old kid at the time,
89
278262
2252
آن موقع من یک بچه‌ی ۲۰ ساله بودم،
04:40
and I didn't handle that pressure well.
90
280514
2628
و من نتوانستم آن فشار را به خوبی مدیریت کنم.
04:43
I got really, really anxious.
91
283934
2628
خیلی خیلی زیاد مضطرب شدم.
04:47
Do I really belong here?
92
287855
1668
آیا من واقعا به اینجا تعلق دارم؟
04:50
How long until they find out I'm a fraud?
93
290399
2669
چقدر طول می‌کشد تا پی ببرند که من یک فریبکارم؟
04:53
The questions paralyzed me.
94
293861
2169
این سوالات من را فلج کرده بودند.
04:56
I was absolutely terrified to make mistakes,
95
296071
3379
کاملا از اینکه اشتباه کنم وحشت‌زده بودم،
04:59
and I was desperate for others' validation.
96
299491
2795
و تشنه‌ی تایید دیگران بودم.
05:02
It followed me around 24/7.
97
302661
2336
۲۴ ساعت روز و ۷ روز هفته این افکار همراهم بودند.
05:05
I got to where I couldn't eat before games,
98
305456
2544
به جایی رسیدم که قبل از مسابقات نمی‌توانستم چیزی بخورم،
05:08
I constantly felt nauseous.
99
308042
2085
دائماً حالت تهوع داشتم.
05:10
I'd be at the dinner table with my wife or some friends, and I just ...
100
310627
4004
سر میز شام کنار همسرم و یا چند‌تا از دوستانم بودم و من فقط...
05:14
I wasn't there.
101
314673
1460
آنجا نبودم.
05:16
To the outside world, I was playing this game I loved.
102
316717
2878
در دنیای بیرون، بازی‌ای را انجام می‌دادم که عاشقش بودم.
05:19
I'd achieved what millions of kids grow up dreaming about.
103
319636
3295
چیزی را به دست آورده بودم که رویای میلیون‌ها بچه است.
05:23
But in my mind, I was sinking like a stone.
104
323682
3462
اما در ذهنم، مثل یک سنگ درحال غرق شدن بودم.
05:28
It stayed that way for the better part of five years.
105
328520
3087
این حالت تا ۵ سال ادامه داشت.
05:31
I'd have some success,
106
331982
1210
موفقیت‌های زیادی به دست می‌آوردم،
05:33
but then I'd get injured or get a new coach.
107
333192
3545
اما بعد یا مصدوم می‌شدم و یا یک مربی جدید می‌گرفتم.
05:36
And the cycle would start over again.
108
336779
2419
و این چرخه دوباره از اول شروع می‌شد.
05:40
And then I got two key pieces of advice.
109
340074
2669
و بعد دو توصیه‌ی کلیدی بهم شد.
05:43
The first came in the form of a guy named Jim Harbaugh.
110
343660
3671
اولی‌اش از طرف مردی به نام جیم هاربا بود.
05:47
He was my coach at the time.
111
347998
1710
در آن زمان او مربی‌ام بود.
05:50
Now, what's best about coach Harbaugh is
112
350292
2419
حالا، چیزی که درمورد مربی هاربا خیلی عالی بود این بود که
05:52
he simply does not care what other people think about him.
113
352711
3796
او اصلا برایش اهمیت نداشت که مردم درموردش چه فکری می‌کنند.
05:56
He couldn't be more comfortable in his pleated khakis
114
356965
3212
او دیگر نمی‌توانست از این راحت‌تر باشد، با شلوار تا زده‌ی خاکی رنگ
06:00
and tucked-in sweatshirt.
115
360219
1334
و گرمکنی که داخل شلوارش می‌گذاشت.
06:01
(Laughter)
116
361553
2336
(خنده)
06:03
Now, coach Harbaugh used to tell the team the same thing
117
363931
2669
حالا، مربی هاربا عادت داشت که همیشه به تیم یک چیز بگوید
06:06
right before we would take the field on game day.
118
366642
2294
دقیقا قبل از اینکه روز مسابقه وارد زمین شویم.
06:08
He would say, "Play as hard as you can,
119
368936
2169
او می‌گفت: “با تمام وجود بازی کنید،
06:11
as fast as you can,
120
371146
1543
سریع باشید،
06:12
for as long as you can.
121
372689
1961
تا جایی‌که می‌توانید.
06:14
And don't worry."
122
374691
1919
و اصلا نگران نباشید.”
06:18
"Don't worry."
123
378612
1418
“نگران نباشید.”
06:20
It sounds simple, and it is,
124
380906
2544
به نظر ساده می‌آید، و ساده هم هست،
06:23
but I guess I didn't really believe it was possible
125
383492
2419
اما به نظرم واقعا باور نداشتم که این ممکن است.
06:25
until it came from somebody that I trusted.
126
385911
2044
تا اینکه از کسی که بهش اعتماد داشتم این را شنیدم.
06:28
Around the same time, I had a teammate named Blake Costanzo.
127
388580
3671
در همان زمان‌ها بود که من هم‌تیمی‌ای داشتم به نام بلیک کستانزو.
06:32
Blake was a linebacker who was a little nuts.
128
392292
3546
بلیک بازیکن دفاعی پشت خط بود و کمی هم دیوانه.
06:36
Before games,
129
396839
1126
قبل از مسابقات،
06:38
he would run around the locker room and he would get in everybody's face
130
398006
3421
دور رختکن می‌دوید و صورت همه را می‌گرفت
06:41
and he'd ask,
131
401427
1209
و می‌پرسید،
06:42
"Are you going to live today?
132
402636
1960
“می‌خواهی امروز را زندگی کنی؟
06:45
I'm going to live today, are you?"
133
405556
2544
من که می‌خواهم امروز را زندگی کنم، تو چی؟”
06:49
At first, I didn't get it.
134
409393
2002
اوایل، نمی‌فهمیدمش.
06:51
But then he started to win me over.
135
411728
2545
اما بعد موفق شد من را هم با خود همراه کند.
06:54
He was a guy who approached the game in the exact opposite way that I did.
136
414273
3670
او کسی بود که رویکردش نسبت به مسابقه درست برعکس رویکرد من بود.
06:57
He was taking the challenge head on.
137
417985
2127
او به سمت چالش می‌رفت.
07:00
He was fully present, right in the moment.
138
420404
2753
کاملا در لحظه حاضر بود.
07:03
Right in my face, just live.
139
423657
4087
درست جلوی صورت من، زندگی می‌کرد.
07:08
These ideas were a counterweight to all my doubts.
140
428537
3211
این نظر‌ها وزنه‌ی تعادلی بودند برای همه‌ی شک‌ها و شبهه‌هایم.
07:11
And wouldn't you know it?
141
431790
1585
و همانطور که حدس می‌زنید
07:13
I started playing better.
142
433417
1793
من شروع کردم به بهتر بازی کردن.
07:15
Started having fun again,
143
435252
2085
و دوباره شروع کردم به لذت بردن از بازی،
07:17
and we started winning.
144
437379
1668
و ما شروع کردیم به بردن.
07:19
For the rest of my career,
145
439798
1293
در ادامه‌ی کارم هم،
07:21
I would talk to a small group of teammates before games
146
441133
2627
با گروه‌ کوچکی از هم‌تیمی‌هایم قبل از مسابقات صحبت می‌کردم
07:23
and tell them some form of the same thing.
147
443760
2044
و جملاتی شبیه به همان جملات را به آنها می‌گفتم.
07:25
Just live.
148
445846
1126
در لحظه زندگی کن.
07:27
And even as I got traded twice
149
447306
1543
با اینکه دو بار در نقل و انتقالات قرار گرفتم
07:28
and replaced by a couple of great young quarterbacks,
150
448849
2544
و چند بازیکن خط حمله‌ی جوان و عالی جایم را گرفتند،
07:31
I stuck with that ethic.
151
451435
1668
اما به این آیین پایبند ماندم.
07:34
But when my leg got infected,
152
454146
2627
اما زمانی که ‍پایم عفونت کرد،
07:36
I completely lost that perspective.
153
456773
2336
این دیدگاه را کاملا فراموش کردم.
07:39
You might as well have taken that white sheet I was hiding behind
154
459818
3087
مي‌توانستيد حتي آن ملافه‌ی سفید را که پشتش قایم می‌شدم را بگیرید
07:42
and draped it over my face
155
462905
1418
و آن را روی صورتم بیندازید
07:44
because I wasn't really living.
156
464323
2085
چون من واقعا زندگی نمی‌کردم.
07:46
And once again, I needed somebody to help me snap out of it.
157
466825
3128
و بار دیگر، من به کسی نیاز داشتم تا کمکم کند و مرا از این حالت بیرون آورد.
07:51
That spring, I started rehabbing at a military facility
158
471914
2919
آن بهار، شروع کردم به ترمیم روحیه‌ی خود در یک موسسه‌ی نظامی
07:54
called the Center for the Intrepid.
159
474833
1835
به اسم مرکزی برای نترس‌ها.
07:57
Because while my injury was unheard of for a football player,
160
477002
4087
زیرا زمانی که مصدومیت من برای یک بازیکن فوتبال آمریکایی غیرمعمول بود،
08:01
it was eerily similar to that of our wounded warriors.
161
481131
2836
اما شدیدا به جراحات رزمنده‌ها شبیه بود.
08:04
Basically, my leg exploded like I stepped on an IED.
162
484885
3128
اساسا، پای من مانند کسی که پا روی بمب گذاشته منفجر شده بود.
08:09
Before I got down there, I'd watched hours and hours of videos
163
489264
3337
قبل از اینکه به این موسسه بیایم، ساعت‌ها ویدیو دیده بودم
08:12
of these double and triple amputees
164
492601
2461
از کسانی که دو یا سه عضو قطع شده دارند
08:15
and a lot of guys with injuries like mine
165
495103
2378
و آدم‌های زیادی با مصدومیت‌هایی شبیه به من
08:17
who were going on to the Paralympics
166
497481
1960
که به پارالمپیک رفته‌اند
08:19
or rejoining the Army Rangers or the Navy SEALs.
167
499441
3962
یا دوباره به تکاوران ارتش و یا نیروی دریایی آمریکا پیوسته‌اند.
08:24
I was in awe of them.
168
504112
1919
از دیدنشان شگفت‌زده بودم.
08:26
I wanted to be like them.
169
506073
1668
دوست داشتم مثل آنها باشم.
08:28
But one of my PTs, Johnny Owens, made sure I knew right away
170
508325
3295
اما یکی از فیزیوتراپ‌‌هایم، جانی اونس، مطمین شد که من حتما بدانم
08:31
it wasn't going to be easy to get back on my feet.
171
511662
3211
که سر پا شدنم آسان نخواهد بود.
08:34
Literally.
172
514915
1251
به معنای واقعی کلمه.
08:36
The first day I was down there,
173
516208
1585
اولين روزی که در آنجا بودم،
08:37
I was doing a balance exercise on my good leg
174
517834
2128
روی پای سالمم تمرین تعادل می‌کردم
08:39
and he just shoved me right in the chest.
175
519962
2085
و او به قفسه‌ی سینه‌ام ضربه‌ای زد و هلم داد.
08:42
"Come on, Alex."
176
522089
1710
" زود باش، الکس.”
08:43
Then he shoved me again.
177
523799
1293
بعد دوباره هلم داد.
08:45
"Come on, you can do better than that."
178
525092
1918
“زود باش، تو بهتر از اینها می‌توانی انجامش دهی.”
08:48
Then he did something that changed my recovery completely.
179
528387
3420
بعد او کاری کرد که روند بهبودی‌ام را به طور کامل عوض کرد.
08:52
He handed me a football.
180
532849
1794
او به من یک توپ فوتبال آمریکایی داد.
08:55
You see,
181
535435
1210
می‌دانید،
08:56
after spending years and years of my life with a football in my hands,
182
536645
3795
بعد از گذراندن سال‌های متمادی زندگی‌ام با توپ فوتبالی که در دستم بود،
09:00
I hadn't touched one for months since my injury.
183
540482
2377
توپی که از زمان مصدومیتم ماه‌ها بود آنرا لمس نکرده بودم.
09:03
It was like reattaching a lost limb.
184
543944
2628
مثل اتصال مجدد عضوی قطع شده بود.
09:07
He told me to throw from one knee.
185
547155
2253
بهم گفت که توپ را پرتاب کنم.
09:09
I zipped one to him.
186
549908
1960
من توپ را به سرعت به طرفش پرتاپ کردم.
09:11
A better kind of spiral.
187
551910
1669
نسخه‌ی بهتر حرکت مارپیچی.
09:14
From that point on, if you put a ball in my hands,
188
554746
2503
از آن موقع به بعد، اگر به من توپ فوتبالی می‌دادید،
09:17
I felt stronger.
189
557291
1251
احساس قدرت بیشتری می‌کردم.
09:19
I did my exercises better.
190
559001
1960
تمریناتم را بهتر انجام می‌دادم.
09:21
I can't explain it, but I felt lighter.
191
561336
2461
نمی‌توانم توضیحش دهم، اما احساس سبکی می‌کردم.
09:23
I felt alive.
192
563839
1668
احساس سرزندگی می‌کردم.
09:26
After that first visit,
193
566758
1836
بعد از اولین ملاقات،
09:28
I felt like I had permission to dream again.
194
568635
2378
احساس می‌کردم این اجازه بهم داده شده که دوباره رویایم را دنبال کنم.
09:31
I thought about getting back out onto the field.
195
571847
2377
به برگشتن به زمین فوتبال فکر می‌کردم.
09:35
If I make it back, great,
196
575100
1835
اگر توانستم برگردم، که عالی است،
09:36
if I don't, who cares,
197
576935
2086
اگر هم نه، اهمیتی ندارد،
09:39
at least I was living for something.
198
579062
1961
حداقل هدفی برای زندگی کردن داشتم.
09:41
And that's the mentality that carried me through my recovery.
199
581815
3337
و این ذهنیت بود که مرا به بهبودی رساند.
09:45
Through numerous setbacks, both physically and mentally,
200
585902
3671
در میان تمام مشکلات جسمی و روحی،
09:49
I eventually got cleared by the doctors.
201
589615
2627
نهایتا پزشکان مرا از خطر نجات دادند.
09:52
I actually made the roster.
202
592659
2378
درواقع لیستی از کارهایی که باید انجام دهم به من داده شد.
09:55
And then, 693 days after my injury,
203
595954
4963
و ۶۹۳ روز بعد از مصدومیتم،
10:00
I got the call to put on my helmet
204
600959
2211
با من تماس گرفتند تا کلاهم را به سر کنم
10:03
and take my first snap in a game.
205
603170
2210
و اولین پرتابم را در یک بازی داشته باشم.
10:06
Now, I wish I could tell you that the crowd went wild,
206
606548
3837
حالا، کاش می‌توانستم به شما بگویم که جمعیت از دیدنم دیوانه شد،
10:10
but there was basically nobody there because of COVID.
207
610427
2544
اما عملا کسی آنجا نبود به خاطر کووید.
10:12
(Laughter)
208
612971
4254
(خنده)
10:17
And still, running onto that field,
209
617601
3211
و با این حال، با دویدن در آن زمین،
10:20
I had so many mixed emotions.
210
620854
2628
مجموعه‌ای از احساسات را تجربه کردم.
10:24
What a rush.
211
624816
1168
چقدر سریع.
10:27
But to be honest,
212
627903
1752
اما صادقانه،
10:29
I was absolutely terrified.
213
629655
2335
من وحشت کرده بودم.
10:33
Practice was one thing, but a real game?
214
633033
3378
تمرین یک طرف ماجرا بود، اما مسابقه‌ی واقعی؟
10:36
Was my leg going to hold up?
215
636828
1836
پایم می‌توانست دوام بیاورد؟
10:39
I found out on the third snap
216
639790
1543
متوجه شدم که در پرتاب سومم
10:41
when this huge defender launched himself onto my back,
217
641333
2961
وقتی مدافع قوی هیکل روی کمرم قرار گرفت،
10:44
I tried to take a few steps, but I went down.
218
644336
2544
سعی کردم چند قدم بردارم، اما افتادم.
10:48
It's still the most liberating feeling in my life,
219
648382
3253
اما هنوز رها‌بخش‌ترین احساس تمام عمرم بود،
10:51
getting back up, knowing that I'm OK.
220
651677
2627
برگشتن به زمین، دانستن این که حالم خوب است.
10:56
I'm proud that I made it back out onto the field,
221
656515
3420
افتخار می‌کنم که توانستم به زمین برگردم،
10:59
but I'm more proud of what got me there.
222
659976
2294
اما بیشتر از آن به چیزی افتخار می‌کنم که مرا به آنجا رساند.
11:02
Not the physical journey, but the mental one.
223
662270
2378
آن چیز مسیر جسمانی نبود، بلکه مسیر روحی بود.
11:05
I've learned that so much of the anxiety that holds us back in life,
224
665899
4505
یاد گرفتم که این همه اضطرابی که ما را در زندگی عقب نگه می‌دارد،
11:10
it's self-inflicted.
225
670445
1543
توسط خودمان انجام می‌شود.
11:12
We make it worse on ourselves.
226
672447
1877
ما خودمان آنرا بد‌تر می‌کنیم.
11:14
And it's OK if we need somebody to help us snap out of it.
227
674991
3045
و اشکالی ندارد اگر به کسی نیاز داشته باشیم که ما را از آن بیرون بکشد.
11:19
For me, that was my wife,
228
679079
3378
برای من، آن فرد همسرم بود،
11:22
a military guy,
229
682499
1835
یک فرد نظامی بود،
11:24
a maniac linebacker
230
684334
1835
یک بازیکن دفاعی دیوانه
11:26
or an eccentric coach.
231
686211
1668
یا یک مربی عجیب و غریب.
11:29
They taught me that I had to see my fears for what they are.
232
689172
3796
آنها به من آموختند که من باید ترس‌هایم را همانطور که هستند ببینم.
11:33
And that's why, looking back,
233
693969
1585
و به همین دلیل است که، وقتی به عقب نگاه می‌کنم،
11:35
I know that my recovery didn't actually start when Johnny shoved me in the chest.
234
695595
4421
می‌دانم که بهبودی‌ام درواقع زمانی که جانی هلم داد شروع نشد.
11:41
First, I had to pull back that white sheet.
235
701309
3587
ابتدا، باید آن ملافه‌ی سفید را کنار می‌زدم.
11:46
For weeks and weeks, I'd been hearing my wife tell me how great it looked.
236
706314
3671
هفته‌ها و هفته‌ها، از همسرم می‌شنیدم که می‌گفت چقدر پایم عالی شده است.
11:50
She helped me get to that point.
237
710652
2002
او کمکم کرد که به آن نقطه برسم.
11:53
I was ready.
238
713196
1210
من آماده بودم.
11:55
And when I finally did it,
239
715449
2877
و زمانی که بالاخره انجامش دادم،
11:58
it looked way worse than I had expected.
240
718368
3045
بدتر از چیزی که انتظارش را داشتم شده بود.
12:01
(Laughter)
241
721455
2127
(خنده)
12:04
What I saw was not cool.
242
724416
2002
چیزی که دیدم اصلا خوب نبود.
12:06
It was grotesque.
243
726835
1335
منزجر‌کننده بود.
12:09
Mangled and deformed.
244
729045
1919
له شده و بدشکل بود.
12:11
All kinds of purple and blue and red.
245
731423
2461
پر از بنفشی و آبی و قرمزی بود.
12:15
Fair warning, these pictures are a little graphic.
246
735177
2836
هشدار، این تصاویر کمی ناراحت‌کننده هستند.
12:18
But my leg went from this,
247
738722
2669
اما پایم از این،
12:21
the black is the dead tissue,
248
741391
2544
قسمت سیاه بافت مرده است،
12:23
to this.
249
743977
2127
رسید به این.
12:28
And this.
250
748398
1210
و این.
12:31
And this.
251
751902
1209
و این.
12:35
Before it could get rebuilt.
252
755030
1710
قبل از این که ترمیم شود.
12:38
But I saw my leg for what it was.
253
758617
2377
اما من پایم را همانطور که هست می‌بینم.
12:41
And it was mine.
254
761828
1251
و این پای من است.
12:45
These days,
255
765832
1835
این روز‌ها،
12:47
I've come a long way with this guy.
256
767709
1960
من راه زیادی را با این رفیق طی کرده‌ام.
12:50
(Applause)
257
770253
7007
(تشویق)
13:03
This thing that once represented everything I feared,
258
783433
4963
این چیزی که زمانی تمام ترس‌هایم را نمایان می‌کرد،
13:08
everything I had lost,
259
788438
2378
تمام چیز‌هایی که از دست داده بودم،
13:10
it's probably the thing I'm most proud of in my life
260
790857
2461
احتمالا تنها چیزیست که در زندگی‌ام خیلی بهش افتخار می‌کنم
13:13
outside of my wife and kids.
261
793318
1877
به جز همسر و بچه‌هایم.
13:16
So, yeah, I guess she was right, it is pretty cool.
262
796363
2586
پس، آره، به نظرم همسرم راست می‌گفت، پایم خیلی باحاله.
13:18
(Laughter)
263
798949
1167
(خنده)
13:21
These scars,
264
801201
1710
این جای زخم‌ها،
13:22
they're not just a reminder of everything I've been through,
265
802953
3378
فقط یادآوری مشکلاتی که از سر گذراندم نیستند،
13:26
but more so, everything that's in front of me.
266
806331
2961
بیشتر از آن، یادآور فرصت‌هایی هستند که پیش رویم قرار دارند.
13:30
They stare me in my face.
267
810335
1668
این فرصت‌ها درست به من خیره شده‌اند.
13:33
Challenging me to be myself.
268
813088
1918
من را به چالش می‌کشند که خودم باشم.
13:35
To help others out of their own spirals when I can.
269
815757
2669
که هروقت توانستم به دیگران کمک کنم از مارپیچ خود بیرون آیند.
13:39
Now, you might not have a leg that looks like this.
270
819636
3170
حالا، ممکن است شما پایی شبیه به این نداشته باشید.
13:43
But I’ll bet you’ve got some scars.
271
823640
2211
اما شرط می‌بندم که جای زخم‌هایی دارید.
13:46
And my hope for you is this.
272
826643
1835
و آرزویم برای شما این است.
13:49
Look at them.
273
829437
1168
که نگاهشان کنید.
13:51
Own them.
274
831314
1252
آن‌ها را بپذیرید.
13:53
They're the best reminder you'll ever have that there's a whole world out there.
275
833316
4463
آنها بهترین یادآور این هستند که یک دنیای کامل آن بیرون وجود دارد.
13:58
And we've got a whole lot of living left to do.
276
838321
2836
و ما کلی زندگی نکرده داریم که باید انجام دهیم.
14:01
Thank you.
277
841199
1168
ممنونم.
14:02
(Applause)
278
842409
5380
(تشویق)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7