3 lessons of revolutionary love in a time of rage | Valarie Kaur

190,790 views ・ 2018-03-05

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Mary Jane Reviewer: sadegh zabihi
00:12
(Sikh Prayer) Waheguru Ji Ka Khalsa,
0
12920
2176
(دعای سیک) واهِه گورو جی کا خالصا،
00:15
Waheguru Ji Ki Fateh.
1
15120
1800
واهِ گورو جی کی فاتح،
00:20
There is a moment on the birthing table
2
20400
3320
لحظه ای هست روی تخت زایمان
00:24
that feels like dying.
3
24520
2480
که احساسش مانند مردن است.
00:28
The body in labor stretches to form an impossible circle.
4
28600
2976
بدن در حال زایمان برای شکل دادن به یک دایره غیرممکن کش می‌آید.
00:31
The contractions are less than a minute apart.
5
31600
2280
فاصله انقباض‌ها کمتر از یک دقیقه است.
00:34
Wave after wave, there is barely time to breathe.
6
34520
3040
موجی پس از موج دیگر، به سختی زمان برای نفس کشیدن هست.
00:38
The medical term:
7
38160
1736
اصطلاح پزشکی:
00:39
"transition,"
8
39920
1200
«گذار،»
00:42
because "feels like dying" is not scientific enough.
9
42520
3336
چون «احساسی شبیه مردن» از نظر علمی کافی نیست.
00:45
(Laughter)
10
45880
1016
(خنده)
00:46
I checked.
11
46920
1200
من بررسی کردم.
00:49
During my transition,
12
49080
1296
در طول گذار من،
00:50
my husband was pressing down on my sacrum
13
50400
1953
همسرم برای اینکه بدنم از هم متلاشی نشود
00:52
to keep my body from breaking.
14
52377
1439
استخوان خاجی مرا به سمت پایین فشار می‌داد.
00:53
My father was waiting behind the hospital curtain ...
15
53840
3200
پدرم پشت پرده بیمارستان انتظار می‌کشید ...
00:58
more like hiding.
16
58040
1240
بیشتر انگار پنهان شده بود.
01:00
But my mother was at my side.
17
60240
1800
اما مادرم کنار من بود.
01:03
The midwife said she could see the baby's head,
18
63560
3496
ماما گفت می‌تواند سر بچه را ببیند،
01:07
but all I could feel was a ring of fire.
19
67080
3376
اما همه آن چیزی که من احساس می‌کردم حلقه ای از آتش بود.
01:10
I turned to my mother and said, "I can't,"
20
70480
2056
رو به مادرم کردم و گفتم، « من نمی‌تونم،»
01:12
but she was already pouring my grandfather's prayer in my ear.
21
72560
3976
اما اوهمان لحظه داشت دعای پدربزرگم را در گوشم می‌خواند.
01:16
(Sikh Prayer) "Tati Vao Na Lagi, Par Brahm Sarnai."
22
76560
2400
(دعای سیک) « تاتی وائونا لاگی، پار برهم سارنای.»
01:19
"The hot winds cannot touch you."
23
79800
1920
گفت: « بادهای سوزان نمی‌توانند تو را لمس کنند.»
01:23
"You are brave," she said.
24
83040
1600
« تو شجاعی،»
01:25
"You are brave."
25
85680
1200
« تو شجاعی.»
01:30
And suddenly I saw my grandmother standing behind my mother.
26
90040
4960
و ناگهان مادربزرگم را دیدم که پشت مادرم ایستاده.
01:37
And her mother behind her.
27
97080
1760
و مادرش پشت سر او.
01:39
And her mother behind her.
28
99840
1640
و مادر او پشت سرش.
01:42
A long line of women who had pushed through the fire before me.
29
102280
3256
صف بلندی از زنانی که قبل من از آتش عبور کرده بودند.
01:45
I took a breath;
30
105560
1256
یک نفس گرفتم؛
01:46
I pushed;
31
106840
1216
و فشار دادم؛
01:48
my son was born.
32
108080
1240
پسرم به دنیا آمد.
01:51
As I held him in my arms, shaking and sobbing
33
111040
2816
لحظه ای که او را در آغوشم گرفتم،
از هجوم اکسی توسین که در بدنم طغیان کرد، می‌لرزیدم و گریه می‌کردم،
01:53
from the rush of oxytocin that flooded my body,
34
113880
3416
01:57
my mother was already preparing to feed me.
35
117320
3576
مادرم داشت حاضر می‌شد تا به من غذا دهد.
02:00
Nursing her baby as I nursed mine.
36
120920
3056
از فرزندش مراقبت می‌کرد همانطور که من از کودکم.
02:04
My mother had never stopped laboring for me,
37
124000
4096
مادرم هیچ وقت از زحمت کشیدن برای من دست نکشیده،
02:08
from my birth to my son's birth.
38
128120
2336
از لحظه تولدم تا لحظه تولد پسرم.
02:10
She already knew what I was just beginning to name.
39
130480
3000
او همان لحظه می‌دانست چه می‌خواهم بگویم.
02:14
That love is more than a rush of feeling
40
134680
3696
آن عشق بیش از یک یورش احساسات است.
02:18
that happens to us if we're lucky.
41
138400
1920
که برایمان اتفاق می‌افتد اگر خوش شانس باشیم
02:21
Love is sweet labor.
42
141520
2960
عشق رنج شیرینی‌ست.
02:25
Fierce.
43
145360
1296
شدید.
02:26
Bloody.
44
146680
1536
خونین.
02:28
Imperfect.
45
148240
1200
ناتمام.
02:30
Life-giving.
46
150160
1200
زندگی بخش.
02:32
A choice we make over and over again.
47
152400
2560
انتخابی که ما مدام و مدام تکرار می‌کنیم.
02:39
I am an American civil rights activist
48
159560
2376
من یک فعال حقوق مدنی آمریکایی هستم
02:41
who has labored with communities of color since September 11,
49
161960
3896
که از ۱۱ سپتامبر مشغول کار با جوامع رنگین پوست هستم،
02:45
fighting unjust policies by the state and acts of hate in the street.
50
165880
3856
و با سیاست‌های ناعادلانه دولت و رفتارهای نفرت‌آمیز در خیابان‌ها می‌جنگم.
02:49
And in our most painful moments,
51
169760
2256
و در دردناک‌ترین لحظاتمان،
02:52
in the face of the fires of injustice,
52
172040
2856
رو در روی آتش بی‌عدالتی،
02:54
I have seen labors of love deliver us.
53
174920
3920
دیده‌ام رنج‌های عشق ما را رستگار کرده‌است.
03:00
My life on the frontlines of fighting hate in America has been a study
54
180600
4256
زندگی من در خط مقدم جنگیدن با تنفر در آمریکا پژوهشی بوده
03:04
in what I've come to call revolutionary love.
55
184880
3640
که آن را عشق انقلابی نامیده‌ام.
03:10
Revolutionary love is the choice to enter into labor
56
190120
5080
عشق انقلابی انتخابی‌ست براری وارد شدن به تلاش
03:16
for others who do not look like us,
57
196040
3016
برای کسانی‌که شبیه ما نیستند،
03:19
for our opponents who hurt us
58
199080
2160
برای مخالفانی که به ما آسیب می‌زنند
03:22
and for ourselves.
59
202280
1640
و برای خودمان.
03:25
In this era of enormous rage,
60
205480
3296
در این زمانه دیوانگی گسترده،
03:28
when the fires are burning all around us,
61
208800
2600
وقتی آتش تمام اطراف ما می‌سوزد،
03:32
I believe that revolutionary love is the call of our times.
62
212120
4680
من باور دارم که عشق انقلابی ندای زمانه‌ی ماست.
03:40
Now, if you cringe when people say, "Love is the answer ..."
63
220600
3360
خوب، اگر چندشتان می‌شود وقتی مردم می‌گویند، «جواب، عشق است...»
03:45
I do, too.
64
225440
1216
من هم همینطور.
03:46
(Laughter)
65
226680
1016
(خنده)
03:47
I am a lawyer.
66
227720
1256
من یک وکیلم.
03:49
(Laughter)
67
229000
2296
(خنده)
03:51
So let me show you how I came to see love as a force for social justice
68
231320
5256
پس بگذارید طی سه درس نشانتان بدهم
03:56
through three lessons.
69
236600
1680
چگونه عشق را نیرویی برای عدالت اجتماعی‌ دیدم.
04:01
My first encounter with hate was in the schoolyard.
70
241880
3816
اولین مواجهه من با تنفر، در حیاط مدرسه بود.
04:05
I was a little girl growing up in California,
71
245720
2576
دختر کوچکی بودم که در کالیفرنیا بزرگ می‌شدم،
04:08
where my family has lived and farmed for a century.
72
248320
3896
جایی که خانواده‌ام برای یک قرن زندگی و کشاورزی کرده بودند.
04:12
When I was told that I would go to hell because I was not Christian,
73
252240
3616
وقتی به من گفته شد چون مسیحی نیستم به جهنم می‌روم،
04:15
called a "black dog" because I was not white,
74
255880
2736
«سگ سیاه» خوانده شدم چون سفیدپوست نبودم،
04:18
I ran to my grandfather's arms.
75
258640
1936
به آغوش پدربزرگم پناه بردم.
04:20
Papa Ji dried my tears --
76
260600
2016
باباجی اشکهایم را پاک کرد --
04:22
gave me the words of Guru Nanak,
77
262640
1736
و عبارات گورو ناناک را به من داد،
04:24
the founder of the Sikh faith.
78
264400
2976
بنیان‌گذار باور سیک.
04:27
"I see no stranger," said Nanak.
79
267400
2296
ناناک گفته، «غریبه‌ای نمی‌بینم.»
04:29
"I see no enemy."
80
269720
1239
«دشمنی نمی‌بینم.»
04:33
My grandfather taught me
81
273040
1256
پدربزرگم به من آموخت
04:34
that I could choose to see all the faces I meet
82
274320
4720
که می‌توانم هر صورتی که ملاقات می‌کنم ببینم
04:39
and wonder about them.
83
279880
1600
و درباره‌شان تعجب کنم.
04:42
And if I wonder about them,
84
282720
1576
و اگر درباره‌شان شگفت زده شدم،
04:44
then I will listen to their stories even when it's hard.
85
284320
3656
پس به داستانشان حتی زمانی‌ که سخت است گوش می‌کنم.
04:48
I will refuse to hate them even when they hate me.
86
288000
3416
و از نفرت نسبت به آنها دوری می‌کنم حتی وقتی که از من متنفرند.
04:51
I will even vow to protect them when they are in harm's way.
87
291440
3416
و حتی قول می‌دهم از آنها محافظت کنم وقتی در خطر قرار دارند.
04:54
That's what it means to be a Sikh:
88
294880
1896
این یعنی سیک بودن:
04:56
S-i-k-h.
89
296800
1376
س-ی-ک.
04:58
To walk the path of a warrior saint.
90
298200
2616
که در مسیر جنگنجوی مقدس قدم برداری.
05:00
He told me the story of the first Sikh woman warrior,
91
300840
3096
او داستان اولین جنگجوی زن سیک را برایم تعریف کرد،
05:03
Mai Bhago.
92
303960
1216
مای باگو.
05:05
The story goes there were 40 soldiers who abandoned their post
93
305200
3176
داستان آنجا می‌رسد که ۴۰ سرباز پست خود را در جنگ بزرگی
05:08
during a great battle against an empire.
94
308400
2296
علیه یک امپراطور رها کرده بودند.
05:10
They returned to a village,
95
310720
1296
آنها به روستایی بازگشتند،
05:12
and this village woman turned to them and said,
96
312040
2440
و این زن روستایی رو به آنان کرد و گفت،
05:15
"You will not abandon the fight.
97
315320
2160
« شما جنگ را رها نمی‌کنید.
05:18
You will return to the fire,
98
318280
1880
شما به میدان باز می‌گردید،
05:21
and I will lead you."
99
321960
1600
و من شما را رهبری می‌کنم.»
05:24
She mounted a horse.
100
324920
1736
او از اسبی بالا رفت.
05:26
She donned a turban.
101
326680
1656
سربندی بر سر کرد.
05:28
And with sword in her hand and fire in her eyes,
102
328360
2816
و با شمشیرش در دست و آتش در چشمانش،
05:31
she led them where no one else would.
103
331200
1816
آنها را به جایی برد که هیچ کس نبرده بود.
05:33
She became the one she was waiting for.
104
333040
2680
او تبدیل به فردی شده بود که انتظارش را می‌کشید.
05:38
"Don't abandon your posts, my dear."
105
338680
2896
«پست‌هایتان را رها نکنید، عزیزانم.»
05:41
My grandfather saw me as a warrior.
106
341600
2056
پدربزرگم مرا مثل یک جنگجو دید.
05:43
I was a little girl in two long braids,
107
343680
2240
دختر کوچکی با گیسوان بلند بودم،
05:46
but I promised.
108
346840
1240
اما قول دادم.
05:49
Fast-forward, I'm 20 years old,
109
349960
3200
به جلوتر بیایم، الان ۲۰ ساله‌ام،
05:54
watching the Twin Towers fall,
110
354680
2840
فروریختن برج‌های دوقلو را تماشا می‌کنم،
05:58
the horror stuck in my throat,
111
358440
1736
ترس در گلویم گیر افتاده،
06:00
and then a face flashes on the screen:
112
360200
2856
و سپس یک صورت روی صفحه جلوه می‌کند:
06:03
a brown man with a turban and beard,
113
363080
2376
مرد تیره پوستی با سربند و ریش،
06:05
and I realize that our nation's new enemy looks like my grandfather.
114
365480
5720
و می‌فهمم که دشمن جدید ملت ما درست شبیه پدربزرگم است.
06:12
And these turbans meant to represent our commitment to serve
115
372440
3776
و این سربندها که نمایانگر تعهد ما به خدمت بودند
06:16
cast us as terrorists.
116
376240
2056
ما را در زمره تروریست‌ها قرار می‌دهند.
06:18
And Sikhs became targets of hate,
117
378320
1936
و سیک‌ها هدف نفرت شدند،
06:20
alongside our Muslim brothers and sisters.
118
380280
2576
دوشادوش برادران و خواهران مسلمانمان،
06:22
The first person killed in a hate crime after September 11 was a Sikh man,
119
382880
4776
اولین فردی که در جنایت تنفر بعد از ۱۱ سپتامبر کشته شد یک مرد سیک بود،
06:27
standing in front of his gas station in Arizona.
120
387680
2440
که در آریزونا در مقابل پمپ بنزین خود ایستاده بود.
06:31
Balbir Singh Sodhi was a family friend I called "uncle,"
121
391400
6160
بالبیر سینگ سودی دوست خانوادگی بود که من «عمو» صدایش می‌کردم،
06:38
murdered by a man who called himself "patriot."
122
398680
3360
توسط فردی که خود را «وطن‌‌پرست» می‌نامید کشته شد.
06:45
He is the first of many to have been killed,
123
405440
3160
او اولین نفر از عده زیاد کشته شده‌ها بود،
06:50
but his story --
124
410240
1256
اما داستانش --
06:51
our stories barely made the evening news.
125
411520
3440
داستان‌های ما به ندرت اخبار شبانگاهی می‌شود.
06:57
I didn't know what to do,
126
417040
1296
نمی‌دانستم چکار باید بکنم،
06:58
but I had a camera,
127
418360
1856
اما یک دوربین داشتم،
07:00
I faced the fire.
128
420240
1776
من در مقابل آتش قرار گرفتم.
07:02
I went to his widow,
129
422040
2456
نزد بیوه‌اش رفتم،
07:04
Joginder Kaur.
130
424520
1240
جاگیندر کائور.
07:06
I wept with her, and I asked her,
131
426680
2320
با او گریه کردم، و از او پرسیدم،
07:09
"What would you like to tell the people of America?"
132
429960
2680
« دوست داری به مردم آمریکا چه بگویی؟»
07:14
I was expecting blame.
133
434880
1920
منتظر شنیدن سرزنش بودم.
07:18
But she looked at me and said,
134
438520
1640
اما او به من نگاه کرد و گفت،
07:22
"Tell them, 'Thank you.'
135
442000
1520
« به آنها بگویید،' متشکرم.'
07:25
3,000 Americans came to my husband's memorial.
136
445960
3576
۳٫۰۰۰ آمریکایی به مراسم یادبود شوهرم آمدند.
07:29
They did not know me,
137
449560
1576
آنها مرا نمی‌شناختند،
07:31
but they wept with me.
138
451160
1320
اما با من گریه کردند.
07:34
Tell them, 'Thank you.'"
139
454280
1360
به آنها بگو،' ممنونم.'»
07:39
Thousands of people showed up,
140
459200
2336
هزاران نفر از مردم آمدند،
07:41
because unlike national news,
141
461560
1416
چون برخلاف اخبار ملی،
07:43
the local media told Balbir Uncle's story.
142
463000
3080
رسانه‌های محلی داستان عمو بالبیر را پخش کرده بود.
07:47
Stories can create the wonder
143
467080
2576
داستان‌ها می‌توانند شگفتی بسازند
07:49
that turns strangers into sisters and brothers.
144
469680
3840
که غریبه‌ها را خواهر و برادر کنند.
07:54
This was my first lesson in revolutionary love --
145
474840
3040
این اولین درس من در عشق انقلابی بود --
07:58
that stories can help us see no stranger.
146
478720
3280
آن داستان‌ها به ما کمک می‌کند تا هیچٰ‌کس را غریبه نبینیم.
08:04
And so ...
147
484120
1200
و بنابراین ...
08:06
my camera became my sword.
148
486280
2720
دوربینم شمشیرم شد.
08:09
My law degree became my shield.
149
489880
2240
مدرک وکالتم سپرم شد.
08:12
My film partner became my husband.
150
492720
2536
همکار فیلمسازم شوهرم شد.
08:15
(Laughter)
151
495280
2136
(خنده)
08:17
I didn't expect that.
152
497440
1200
انتظار این را نداشتم.
08:19
And we became part of a generation of advocates
153
499440
5536
و ما بخشی از نسل مدافعانی شدیم
08:25
working with communities facing their own fires.
154
505000
2960
که با جوامعی کار می‌کنند که با آتش افروزی خودشان مواجه می‌شوند.
08:28
I worked inside of supermax prisons,
155
508840
2320
من درون زندان‌های سوپرمکس کار کردم،
08:32
on the shores of Guantanamo,
156
512200
2056
در سواحل گوانتانامو،
08:34
at the sites of mass shootings
157
514280
1456
در میدان‌های تیرباران سنگین
08:35
when the blood was still fresh on the ground.
158
515760
2120
وقتی که هنوز روی زمین خون تازه بود.
08:39
And every time,
159
519200
1776
و هر بار،
08:41
for 15 years,
160
521000
2496
برای ۱۵ سال،
08:43
with every film, with every lawsuit,
161
523520
2015
با هر فیلم، با هر دادخواهی،
08:45
with every campaign,
162
525559
1297
با هر پویش،
08:46
I thought we were making the nation safer
163
526880
2336
من فکر کردم که ما آمریکا را برای نسل‌های بعد
08:49
for the next generation.
164
529240
1400
ایمن‌تر می‌کنیم.
08:54
And then my son was born.
165
534159
1681
و بعد پسرم متولد شد.
09:05
In a time ...
166
545800
1200
در زمانی‌که ...
09:08
when hate crimes against our communities
167
548800
2056
زمانی‌که جنایات نفرت‌انگیز مقابل جوامع ما
09:10
are at the highest they have been since 9/11.
168
550880
2640
در بالاترین جایگاه خود نسبت به ۱۱ سپتامبر قرار دارند.
09:15
When right-wing nationalist movements are on the rise around the globe
169
555960
3976
وقتی که تحرکات جناح راست ملی‌گرا در سراسر جهان در حال افزایش است
09:19
and have captured the presidency of the United States.
170
559960
2840
و ریاست جمهوری ایالات متحده را نیز در برگرفته است.
09:25
When white supremacists march in our streets,
171
565200
3216
وقتی طرفداران برتری نژاد سفید پوست با مشعل‌های افراشته و نقاب‌های برداشته
09:28
torches high, hoods off.
172
568440
2120
در خیابان‌های ما رژه می‌روند.
09:32
And I have to reckon with the fact
173
572800
3440
و من مجبورم با این حقیقت روبرو شوم
09:37
that my son is growing up in a country more dangerous for him
174
577160
5776
که پسرم در کشوری بزرگ خواهد شد
که برای او خطرناک‌تر از کشوری است که من داشتم.
09:42
than the one I was given.
175
582960
1360
09:47
And there will be moments
176
587680
1600
و لحظاتی خواهند بود
09:51
when I cannot protect him
177
591320
1840
که من نمی‌توانم از او محافظت کنم
09:54
when he is seen as a terrorist ...
178
594240
3240
زمانی‌که او تروریست تصور می‌شود ...
10:00
just as black people in America
179
600840
4216
همانند سیاه پوستان در آمریکا
10:05
are still seen as criminal.
180
605080
2120
که هنوز مجرم تصور می‌شوند.
10:08
Brown people, illegal.
181
608560
2120
مردم با پوست تیره، غیر مجازند.
10:11
Queer and trans people, immoral.
182
611640
2640
هم‌جنس‌گرایان و تراجنس‌ها فاسدند.
10:14
Indigenous people, savage.
183
614880
2416
بومی‌ها وحشی‌اند.
10:17
Women and girls as property.
184
617320
2056
زنان و دختران دارایی به حساب می‌آیند.
10:19
And when they fail to see our bodies as some mother's child,
185
619400
3496
و زمانی‌که آن‌ها نمی‌توانند بدن ما را به عنوان مادر کودکی ببینند،
10:22
it becomes easier to ban us,
186
622920
3576
آسان‌تر می‌توانند ما را منع کنند،
10:26
detain us,
187
626520
1216
بازداشت کنند،
10:27
deport us,
188
627760
1216
اخراج کنند،
10:29
imprison us,
189
629000
1776
زندانی کنند،
10:30
sacrifice us for the illusion of security.
190
630800
3680
ما را به خیال امنیت قربانی کنند.
10:38
(Applause)
191
638640
4720
(تشویق)
10:50
I wanted to abandon my post.
192
650120
2320
من می‌خواستم پستم را رها کنم.
10:54
But I made a promise,
193
654920
1240
اما من قولی داده بودم،
10:58
so I returned to the gas station
194
658040
3216
پس به پمپ بنزین برگشتم
11:01
where Balbir Singh Sodhi was killed 15 years to the day.
195
661280
4520
جایی‌که بالبیر سینگ سودی ۱۵ سال پیش کشته شده بود.
11:07
I set down a candle in the spot where he bled to death.
196
667840
3000
در جایی که از فرط خونریزی جان داده بود شمعی روشن کردم.
11:12
His brother, Rana, turned to me
197
672040
1920
برادرش، رانا، رو به من کرد
11:15
and said, "Nothing has changed."
198
675320
1800
و گفت، «هیچ چیز تغییر نکرده است.»
11:19
And I asked,
199
679000
1200
و من پرسیدم،
11:21
"Who have we not yet tried to love?"
200
681480
2760
«کیست آنکه هنوز تلاش نکرده‌ایم دوستش بداریم؟»
11:27
We decided to call the murderer in prison.
201
687680
3200
ما تصمیم گرفتیم تا با قاتل در زندان تماس بگیریم.
11:32
The phone rings.
202
692800
1200
تلفن زنگ خورد.
11:34
My heart is beating in my ears.
203
694640
2040
قلبم در گوشم می‌تپید.
11:37
I hear the voice of Frank Roque,
204
697440
2616
صدای فرانک راک را شنیدم،
11:40
a man who once said ...
205
700080
1720
مردی که یک روز گفت ...
11:44
"I'm going to go out and shoot some towel heads.
206
704000
3960
«می‌روم آن بیرون تا امامه به سرها را بکشم.
11:51
We should kill their children, too."
207
711080
1720
باید بچه‌های آنها را هم بکشیم.»
11:55
And every emotional impulse in me says, "I can't."
208
715920
4040
و هر ضربان احساسی در من می‌گفت، « نمی‌توانم.»
12:04
It becomes an act of will to wonder.
209
724240
4960
این به عمل اراده برای انتظار تبدیل شد.
12:10
"Why?" I ask.
210
730560
2840
پرسیدم «چرا؟»
12:15
"Why did you agree to speak with us?"
211
735040
2640
«چرا قبول کردی با ما صحبت کنی؟»
12:21
Frank says, "I'm sorry for what happened,
212
741240
3016
فرانک گفت، «برای آن‌چه اتفاق افتاد متاسفم،
12:24
but I'm also sorry for all the people killed on 9/11."
213
744280
4176
اما برای تمامی کسانیکه در ۱۱ سپتامبر کشته شدند هم متاسفم.»
12:28
He fails to take responsibility.
214
748480
2136
او نتوانست مسئولیت پذیر باشد.
12:30
I become angry to protect Rana,
215
750640
2280
من برای حفاظت از رانا عصبانی شدم،
12:34
but Rana is still wondering about Frank --
216
754960
4960
اما رانا هنوز درباره فرانک منتظر است --
12:41
listening --
217
761080
1200
گوش می‌دهد --
12:43
responds.
218
763080
1200
پاسخ می‌دهد.
12:45
"Frank, this is the first time I'm hearing you say
219
765760
3856
« فرانک، اولین باری‌ست که می‌شنوم
12:49
that you feel sorry."
220
769640
2280
که می‌گویی شرمنده‌ای.»
12:55
And Frank --
221
775360
1200
و فرانک --
12:57
Frank says, "Yes.
222
777560
3240
فرانک گفت، «بله،
13:02
I am sorry for what I did to your brother.
223
782240
3640
به خاطر کاری که با برادرت کردم متاسفم.
13:07
One day when I go to heaven to be judged by God,
224
787640
4480
روزی که به آن دنیا می‌روم تا خداوند مرا قضاوت کند،
13:13
I will ask to see your brother.
225
793280
2000
از او می‌خواهم تا برادرت را ببینم.
13:16
And I will hug him.
226
796880
1360
و او را بغل خواهم کرد.
13:19
And I will ask him for forgiveness."
227
799720
2480
و از او تقاضای بخشش می‌کنم.»
13:25
And Rana says ...
228
805640
1200
و رانا گفت ...
13:29
"We already forgave you."
229
809160
1480
«ما همین حالا هم تو را بخشیده‌ایم.»
13:35
Forgiveness is not forgetting.
230
815000
3960
بخشش فراموش کردن نیست.
13:40
Forgiveness is freedom from hate.
231
820640
3200
بخشش رهایی از نفرت است.
13:45
Because when we are free from hate,
232
825600
2576
چون زمانی که ما از نفرت آزادیم،
13:48
we see the ones who hurt us not as monsters,
233
828200
3216
آن‌هایی که به ما آسیب رساند‌ه‌اند را هیولا نمی‌بینیم
13:51
but as people who themselves are wounded,
234
831440
2656
بلکه آدم‌هایی می‌بینیم که خودشان زخمی‌اند،
13:54
who themselves feel threatened,
235
834120
2056
کسانی‌که خودشان را تهدید شده می‌بینند،
13:56
who don't know what else to do with their insecurity
236
836200
2456
کسانی‌که نمی‌دانند دیگر برای احساس عدم امنیتشان چه کنند
13:58
but to hurt us, to pull the trigger,
237
838680
2136
اما می‌دانند برای آسیب رساندن به ما، برای چکاندن ماشه،
14:00
or cast the vote,
238
840840
1256
با مهندسی انتخابات،
14:02
or pass the policy aimed at us.
239
842120
2056
یا اتخاذ سیاستی که به سمت ما نشانه رفته چه کار کنند.
14:04
But if some of us begin to wonder about them,
240
844200
2720
اما اگر یکی از ماها از آنها شگفت زده شود،
14:08
listen even to their stories,
241
848160
2160
حتی به داستان‌هایشان گوش بدهد،
14:12
we learn that participation in oppression comes at a cost.
242
852360
4680
در می‌یابیم که شراکت در ظلم تبعاتی دارد.
14:18
It cuts them off from their own capacity to love.
243
858480
3640
آن‌ها را از گنجایش عشق ورزیدن محروم می‌کند.
14:27
This was my second lesson in revolutionary love.
244
867040
4800
این دومین درس من در عشق انقلابی بود.
14:34
We love our opponents when we tend the wound in them.
245
874320
6160
ما زمانی‌ حریفان خود را دوست می‌داریم که مراقب زخم آنها باشیم.
14:42
Tending to the wound is not healing them --
246
882240
3376
مراقبت از زخم بهبود نیست --
14:45
only they can do that.
247
885640
1200
این کار فقط از خودشان برمی‌آید.
14:47
Just tending to it allows us
248
887360
4056
فقط به آن تمایل داشتن ما را قادر می‌سازد
14:51
to see our opponents:
249
891440
1440
تا حریفانمان را ببینیم:
14:54
the terrorist, the fanatic, the demagogue.
250
894360
3200
تروریست، متعصب، سیاست‌مدار عوام فریب.
14:59
They've been radicalized by cultures and policies that we together can change.
251
899200
5560
آنها با فرهنگ و سیاست‌هایی افراطی شده‌اند که می‌توانیم با هم تغییرشان دهیم.
15:07
I looked back on all of our campaigns,
252
907640
3840
من نگاهی به تمام پویش‌هایمان انداهتم،
15:12
and I realized that any time we fought bad actors,
253
912480
4256
و متوجه شدم که هر جا که با عوامل بد جنگیدیم،
15:16
we didn't change very much.
254
916760
1480
تغییرات زیادی ایجاد نکردیم.
15:20
But when we chose to wield our swords and shields
255
920240
4416
اما زمانی‌که انتخاب کردیم تا از شمشیرها و زره‌هایمان
15:24
to battle bad systems,
256
924680
2040
در مبارزه با سیستم بد درست استفاده کنیم،
15:27
that's when we saw change.
257
927680
1720
آن دقیقا زمانی‌ست که تغییر را دیدیم.
15:30
I have worked on campaigns
258
930800
1816
من در پویش‌هایی کار کرده‌ام
15:32
that released hundreds of people out of solitary confinement,
259
932640
5536
که صدها نفر از مردم را از سلول انفرادی آزاد کرده،
15:38
reformed a corrupt police department,
260
938200
2736
دپارتمان فاسد پلیس را اصلاح کرده،
15:40
changed federal hate crimes policy.
261
940960
2320
سیاست جرائم نفرت انگیز فدرال را تغییر داده.
15:44
The choice to love our opponents is moral and pragmatic,
262
944000
4776
انتخاب اینکه حریفمان را دوست بداریم اخلاقی و واقع‌بینانه‌ست،
15:48
and it opens up the previously unimaginable possibility
263
948800
5536
و احتمال اصلاح را که پیش از این غیر قابل تصور بود
15:54
of reconciliation.
264
954360
1400
به روی ما باز می‌کند.
15:59
But remember ...
265
959800
1200
اما به خاطر داشته باشید ...
16:02
it took 15 years to make that phone call.
266
962320
2840
۱۵ سال زمان برد تا آن تماس تلفنی اتفاق بیفتد.
16:06
I had to tend to my own rage and grief first.
267
966760
5080
مجبور بودم اول از عصبانیت و اندوه خودم مراقبت کنم.
16:12
Loving our opponents requires us to love ourselves.
268
972760
5040
دوست داشتن حریفانمان نیازمند دوست داشتن خودمان است.
16:19
Gandhi, King, Mandela --
269
979320
1656
گاندی، کینگ، ماندلا --
16:21
they taught a lot about how to love others and opponents.
270
981000
3920
آنها چیزهای زیادی درباره چگونه عشق ورزیدن به دیگران و حریفان آموختند.
16:26
They didn't talk a lot about loving ourselves.
271
986720
2240
آنها چیز زیادی درباره دوست داشتن خودمان نگفتند.
16:30
This is a feminist intervention.
272
990120
2080
این یک مداخله فمنیستی‌ست.
16:33
(Applause)
273
993946
1150
(تشویق)
16:35
Yes.
274
995120
1896
بله.
16:37
Yes.
275
997040
1216
بله.
16:38
(Applause)
276
998280
3296
(تشویق)
16:41
Because for too long have women and women of color been told
277
1001600
3936
چون برای مدت زمان زیادی به زنان با هر رنگ پوستی گفته شده
16:45
to suppress their rage,
278
1005560
1496
تا خشم خود را سرکوب کنند،
16:47
suppress their grief in the name of love and forgiveness.
279
1007080
3576
اندوه خود را به نام عشق و بخشش سرکوب کنند.
16:50
But when we suppress our rage,
280
1010680
2016
اما زمانی‌که ما خشم خود را سرکوب می‌کنیم،
16:52
that's when it hardens into hate directed outward,
281
1012720
2496
دقیقا زمانی‌ست که به نفرتی که به بیرون هدایت می‌شود تبدیل می‌شود،
16:55
but usually directed inward.
282
1015240
2440
اما اغلب به سمت درون برمی‌گردد.
16:59
But mothering has taught me that all of our emotions are necessary.
283
1019400
4920
اما مادر بودن به من آموخت که تمام احساسات ما ضروری‌اند.
17:05
Joy is the gift of love.
284
1025920
2680
لذت هدیه عشق است.
17:09
Grief is the price of love.
285
1029680
3000
اندوه تاوان عشق است.
17:13
Anger is the force that protects it.
286
1033840
3279
خشم نیرویی‌ست که از آن محافظت می‌کند.
17:18
This was my third lesson in revolutionary love.
287
1038960
3560
این سومین درس من در عشق انقلابی بود.
17:23
We love ourselves
288
1043480
1296
ما عاشق خودمانیم
17:24
when we breathe through the fire of pain
289
1044800
5135
زمانی‌که در آتش درد نفس می‌کشیم
17:29
and refuse to let it harden into hate.
290
1049960
2240
و از سخت شدن آن به نفرت می‌پرهیزیم.
17:34
That's why I believe
291
1054240
1680
این همان علتی‌ست که من باور دارم
17:37
that love must be practiced in all three directions
292
1057119
3737
که عشق باید در هر سه جهت تمرین شود
17:40
to be revolutionary.
293
1060880
1280
تا انقلابی باشد.
17:43
Loving just ourselves feels good,
294
1063240
3736
تنها دوست داشتن خودمان حس خوبی‌ست،
17:47
but it's narcissism.
295
1067000
2536
اما خودشیفتگی‌ست.
17:49
(Laughter)
296
1069560
2640
(خنده)
17:53
Loving only our opponents is self-loathing.
297
1073400
3840
دوست داشتن رقیبانمان به تنهایی نیز ظلم به خود است.
17:58
Loving only others is ineffective.
298
1078600
3920
تنها دوست داشتن دیگران هم بی‌تاثیر است.
18:03
This is where a lot of our movements live right now.
299
1083880
2520
این همان جایی‌ست که خیلی از تحرکات ما در حال حاضر در آن قرار می‌گیرد.
18:08
We need to practice all three forms of love.
300
1088160
2600
ما نیاز داریم تا هر سه شکل عشق را تمرین کنیم.
18:13
And so, how do we practice it?
301
1093160
3040
و حالا، چطور تمرینش کنیم؟
18:16
Ready?
302
1096800
1200
حاضرید؟
18:18
Number one ...
303
1098720
1200
شماره یک ...
18:21
in order to love others,
304
1101880
1736
برای دوست داشتن دیگران،
18:23
see no stranger.
305
1103640
2016
هیچ کس را غریبه نبینید.
18:25
We can train our eyes to look upon strangers on the street,
306
1105680
3456
می‌توانیم چشم‌هایمان را تمرین دهیم تا به غریبه‌های در خیابان،
18:29
on the subway, on the screen,
307
1109160
1736
در مترو، روی نمایشگر نگاه کند،
18:30
and say in our minds,
308
1110920
1776
و در ذهنمان بگوییم،
18:32
"Brother,
309
1112720
1416
«برادر،
18:34
sister,
310
1114160
1336
خواهر،
18:35
aunt,
311
1115520
1416
عمه،
18:36
uncle."
312
1116960
1200
عمو.»
18:38
And when we say this, what we are saying is,
313
1118720
2216
و وقتی این را می‌گوییم، چیزی که می‌گوییم این است،
18:40
"You are a part of me I do not yet know.
314
1120960
2680
« تو بخشی از منی که هنوز نشناختمش.
18:44
I choose to wonder about you.
315
1124960
2000
من انتخاب می‌کنم تا درباره تو حیرت کنم.
18:48
I will listen for your stories
316
1128000
1960
من به داستان‌هایت گوش می‌دهم
18:50
and pick up a sword when you are in harm's way."
317
1130840
3640
و شمشیری برمی‌دارم وقتی در مسیر خطری.»
18:55
And so, number two:
318
1135680
1680
و همینطور، شماره دو:
18:58
in order to love our opponents,
319
1138200
2496
برای دوست داشتن رقیبانمان،
19:00
tend the wound.
320
1140720
1400
از زخم مراقبت کنید.
19:03
Can you see the wound in the ones who hurt you?
321
1143520
2720
می‌توانی زخم را در کسی که به تو آسیب زده ببینی؟
19:07
Can you wonder even about them?
322
1147560
1720
می‌توانی درباره آن‌ها حتی تعجب کنی؟
19:11
And if this question sends panic through your body,
323
1151800
3816
و اگر این سوال پشتت را می‌لرزاند،
19:15
then your most revolutionary act
324
1155640
2376
پس انقلابی‌ترین حرکت تو
19:18
is to wonder, listen and respond to your own needs.
325
1158040
3720
این است که شگفت زده شوی، گوش دهی و به نیازهای خودت پاسخ دهی.
19:22
Number three:
326
1162680
1200
شماره سه:
19:25
in order to love ourselves,
327
1165000
2216
برای دوست داشتن خودمان،
19:27
breathe and push.
328
1167240
1680
نفس بکش و جلو برو.
19:30
When we are pushing into the fires in our bodies
329
1170120
2696
وقتی داریم به سمت آتش درونمان هل داده می‌شویم
19:32
or the fires in the world,
330
1172840
1680
یا آتش‌افروزی‌های دیگر دنیا،
19:35
we need to be breathing together
331
1175360
1960
نیاز داریم تا با هم نفس بکشیم
19:38
in order to be pushing together.
332
1178080
1760
تا با هم پیش برویم.
19:40
How are you breathing each day?
333
1180840
2280
هر روز چگونه تنفس می‌کنید؟
19:44
Who are you breathing with?
334
1184040
2240
با چه کسی نفس می‌کشید
19:48
Because ...
335
1188600
1200
چون ...
19:51
when executive orders and news of violence hits our bodies hard,
336
1191360
5296
وقتی فرمان‌های اجرایی و اخبار خشونت سخت به بدن ما حمله می‌کند،
19:56
sometimes less than a minute apart,
337
1196680
2456
گاهی با فاصله یک دقیقه از هم،
19:59
it feels like dying.
338
1199160
2080
حس مردن می‌دهد.
20:03
In those moments,
339
1203000
1280
در آن لحظات،
20:05
my son places his hand on my cheek and says,
340
1205440
3896
پسرم دستش را روی گونه‌ام می‌گذارد و می‌گوید،
20:09
"Dance time, mommy?"
341
1209360
1640
« وقت رقصه مامان؟»
20:13
And we dance.
342
1213120
1320
و ما رقصیدیم.
20:15
In the darkness, we breathe and we dance.
343
1215800
2696
در تاریکی، نفس می‌کشیم و می‌رقصیم.
20:18
Our family becomes a pocket of revolutionary love.
344
1218520
3176
خانواده ما عشق انقلابی کوچکی شد.
20:21
Our joy is an act of moral resistance.
345
1221720
2856
لذت ما عمل مقاومت اخلاقی ماست.
20:24
How are you protecting your joy each day?
346
1224600
2096
هر روزچگونه از لذت خود محافظت می‌کنید؟
20:26
Because in joy we see even darkness with new eyes.
347
1226720
4600
چون در لذت هم تاریکی با چشم‌های جدید می‌بینیم.
20:33
And so the mother in me asks,
348
1233320
4160
پس مادر درونم از من می‌پرسد،
20:39
what if this darkness is not the darkness of the tomb,
349
1239120
4760
چه می‌شود اگر این تاریکی همان تاریکی قبر نباشد،
20:45
but the darkness of the womb?
350
1245160
2040
بلکه تاریکی رحم باشد؟
20:49
What if our future is not dead,
351
1249680
2560
اگر آینده ما نمرده باشد،
20:53
but still waiting to be born?
352
1253080
2240
و هنوز منتظر به دنیا آمدن باشد چه؟
20:57
What if this is our great transition?
353
1257080
3040
اگر این گذار بزرگ ما باشد چه؟
21:01
Remember the wisdom of the midwife.
354
1261680
2280
دانایی نانا را با یاد بیارید.
21:04
"Breathe," she says.
355
1264800
1296
گفت «نفس بکش.»
21:06
And then --
356
1266120
1536
و بعد --
21:07
"push."
357
1267680
1336
«فشار بده.»
21:09
Because if we don't push, we will die.
358
1269040
2336
چون اگر فشار ندهیم می‌میریم.
21:11
If we don't breathe, we will die.
359
1271400
2056
اگر نفس نکشیم می‌میریم.
21:13
Revolutionary love requires us to breathe and push through the fire
360
1273480
4736
عشق انقلابی نیاز دارد تا در این آتش نفس بکشیم و فشار بدهیم
21:18
with a warrior's heart and a saint's eyes
361
1278240
2376
با قلب جنگنده و چشمان فرشته
21:20
so that one day ...
362
1280640
1200
تا یک روز ...
21:24
one day you will see my son as your own
363
1284200
4320
یک روز پسر من را مثل پسر خودتان می‌بینید
21:29
and protect him when I am not there.
364
1289840
2440
و وقتی من آنجا حضور ندارم از او مراقبت می‌کنید.
21:34
You will tend to the wound in the ones who want to hurt him.
365
1294080
3280
از زخم‌های کسی مراقبت خواهید کرد که می‌خواهد به او آسیب برساند.
21:39
You will teach him how to love himself
366
1299160
2320
به او یاد خواهید داد تا خودش را دوست بدارد
21:42
because you love yourself.
367
1302400
1600
چون خودتان را دوست دارید.
21:46
You will whisper in his ear,
368
1306480
1800
در گوشش نجوا می‌کنید،
21:49
as I whisper in yours,
369
1309400
1960
همان‌گونه که من در گوش شما،
21:52
"You are brave."
370
1312600
1280
«تو شجاعی.»
21:55
You are brave.
371
1315240
1200
شما شجاع هستید.
21:58
Thank you.
372
1318200
1216
ممنونم.
21:59
(Applause)
373
1319440
1016
(تشویق)
22:00
(Sikh Prayer) Waheguru Ji Ka Khalsa,
374
1320480
1896
(دعای سیک) واهه گورو جی کالسا
22:02
Waheguru Ji Ki Fateh.
375
1322400
1496
واهه گورو کی فاتح.
22:03
(Applause)
376
1323920
1456
(تشویق)
22:05
(Cheering)
377
1325400
2616
(هلهله)
22:08
(Applause)
378
1328040
3080
(تشویق)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7