Real English Conversation: Talking about FAMILY

Hello, my name is Emma, and today we have a special guest.

سلام اسم من اِما است و امروز یک مهمان ویژه داریم.

This is my sister, Audra.

این خواهر من، آئودرا است.

Audra, you can say hi to our audience.

آئودرا، شما می توانید به مخاطبان ما سلام کنید.

Hello.

سلام.

Hello.

سلام.

Audra is here to help me teach family expressions.

آئودرا اینجاست تا به من در آموزش عبارات خانوادگی کمک کند.

So today I will teach you some of the most common expressions we use to talk about our

بنابراین امروز برخی از رایج ترین عباراتی را که برای صحبت در مورد خانواده خود استفاده می کنیم را به شما آموزش می دهم

families.

.

Audra and I are also going to play a fun game today, which you will see in a moment.

من و آدرا نیز امروز قرار است یک بازی سرگرم کننده انجام دهیم که در یک لحظه آن را خواهید دید.

So first I will teach you an expression, and then Audra and I, with our arrows, are going

بنابراین ابتدا یک عبارت را به شما آموزش می‌دهم و سپس من و آئودرا، با فلش‌هایمان،

to decide who the expression represents the best.

تصمیم می‌گیریم که این عبارت چه کسی را بهتر نشان می‌دهد.

So you will see what I mean in a moment.

بنابراین در یک لحظه متوجه منظور من خواهید شد.

Audra, are you ready?

آئودرا، آماده ای؟

I'm ready.

من آماده ام.

All right.

خیلی خوب.

I've decided the first expression I want to teach today.

من تصمیم گرفتم اولین عبارتی را که می خواهم امروز تدریس کنم.

The first expression is the word "the favorite."

اولین عبارت کلمه "مورد علاقه" است.

Some families have a favorite child.

برخی خانواده ها فرزند مورد علاقه دارند.

The favorite is the child in the family or the person in the family that the parents

مورد علاقه فرزند خانواده یا فردی در خانواده است که والدین او را

like the best.

بیشتر دوست دارند.

This isn't necessarily a good thing to have, but I think in our family there might be a

این لزوما چیز خوبی نیست، اما من فکر می کنم در خانواده ما ممکن است

favorite.

مورد علاقه وجود داشته باشد.

So Audra and I are going to use our arrows, and we're going to decide who we think the

بنابراین من و آئودرا از تیرهایمان استفاده می کنیم و تصمیم می گیریم که فکر می کنیم

favorite in the family is.

مورد علاقه خانواده کیست.

So Audra, if you want to point your arrow, who do you think the favorite in the family

بنابراین، آئودرا، اگر می خواهید تیر خود را نشانه بگیرید، به نظر شما محبوب ترین در خانواده کیست

is?

؟

Oh, okay.

اوه، باشه

So Audra's pointing it down, which means she doesn't think there's a favorite.

بنابراین آئودرا آن را به سمت پایین نشان می دهد، به این معنی که او فکر نمی کند مورد علاقه ای وجود داشته باشد.

Or I think it might be our brother, James.

یا من فکر می کنم ممکن است برادر ما، جیمز باشد.

I think he is the favorite in the family.

من فکر می کنم او محبوب خانواده است.

Okay.

باشه.

So I forgot to mention, Audra is just one of my siblings.

بنابراین فراموش کردم که بگویم، آئودرا فقط یکی از خواهر و برادرهای من است.

Audra and I have a brother who is very shy and doesn't like to be on camera.

من و آدرا برادری داریم که خیلی خجالتی است و دوست ندارد جلوی دوربین باشد.

So our brother, James, is not here today.

بنابراین برادر ما، جیمز، امروز اینجا نیست.

So if we point down, that might mean it's our other sibling.

بنابراین اگر به پایین اشاره کنیم، ممکن است به این معنی باشد که خواهر و برادر دیگر ما هستند.

So Audra thinks the favorite in the family is James, whereas I think the favorite in

بنابراین آئودرا فکر می کند محبوب خانواده جیمز است، در حالی که من فکر می کنم مورد علاقه در

the family is me.

خانواده من هستم.

Okay.

باشه.

So it looks like we have a disagreement, and that's okay.

بنابراین به نظر می رسد که ما اختلاف نظر داریم و این اشکالی ندارد.

So again, the favorite just means the person in the family who is liked the best by the

بنابراین باز هم، مورد علاقه فقط به معنای شخصی در خانواده است که والدین او را بیشتر دوست دارند

parents.

.

Our parents would say there is no favorite, but I think it's really me.

والدین ما می گویند هیچ مورد علاقه ای وجود ندارد، اما من فکر می کنم این واقعاً من هستم.

Okay.

باشه.

Well, let's now go to the next family expression, which is a common family expression.

خب حالا بریم سراغ بیان خانوادگی بعدی که یک عبارت رایج خانوادگی است.

The next expression I want to teach you is the black sheep.

عبارت بعدی که می خواهم به شما یاد بدهم گوسفند سیاه است.

So a sheep is an animal.

پس گوسفند حیوان است.

It makes the sound "baa" in English.

این صدای "baa" را در انگلیسی ایجاد می کند.

But what about the black sheep?

اما گوسفند سیاه چطور؟

What does that mean?

معنی آن چیست؟

Well, the black sheep is the person in the family who is the troublemaker.

خب، گوسفند سیاه همان فرد خانواده است که مشکل ساز است.

They are the naughty person in the family, or they're the person that embarrasses the

آنها افراد بدجنس خانواده هستند یا افرادی هستند که خانواده را شرمنده می کنند

family.

.

So Audra, in our family, who do you think is the black sheep?

پس آئودرا، در خانواده ما، به نظر شما گوسفند سیاه کیست؟

Okay.

باشه.

So I think our brother, James, is the black sheep.

بنابراین من فکر می کنم برادر ما، جیمز، گوسفند سیاه است.

Audra seems very confident, and she thinks I'm the black sheep.

آئودرا خیلی مطمئن به نظر می رسد و فکر می کند من همان گوسفند سیاه هستم.

So I'm the troublemaker.

پس من مشکل ساز هستم

So we can agree to disagree.

بنابراین می توانیم با مخالفت موافقت کنیم.

Audra, is there a reason you think I'm the black sheep?

آئودرا، دلیلی وجود دارد که فکر می کنی من گوسفند سیاه هستم؟

Well, I would say the reason dates back to a trip Teacher Emma took to Europe with me,

خوب، می‌توانم بگویم دلیلش به سفری برمی‌گردد که معلم اما با من به اروپا رفت،

and that alone would be why she is the black sheep.

و این به تنهایی دلیل این است که او گوسفند سیاه است.

Stories from that trip would be why she is the black sheep.

داستان هایی از آن سفر می تواند دلیل این باشد که او گوسفند سیاه است.

Okay, so we'll leave it there.

خوب، پس ما آن را همانجا می گذاریم.

Now let's look at some other great family expressions and find out more about our family.

اکنون بیایید به برخی دیگر از عبارات خانوادگی عالی نگاه کنیم و در مورد خانواده خود بیشتر بدانیم.

Okay, so our next expression is "the baby of the family."

بسیار خوب، پس عبارت بعدی ما "بچه خانواده" است.

So this is a tough question.

بنابراین این یک سوال سخت است.

So first let me explain what the baby of the family is, or Audra, do you want to explain?

پس اول اجازه بدهید توضیح دهم بچه خانواده چیست یا اودرا، می خواهید توضیح دهید؟

What is the baby of the family?

بچه خانواده چیه؟

Well, based off of what you've written here, I would say it is the youngest person in the

خوب، بر اساس آنچه در اینجا نوشتید، می‌توانم بگویم که این جوان‌ترین فرد

family, and it can be a child or an adult based off of the order they are born into

خانواده است و بر اساس ترتیبی که در خانواده به دنیا آمده‌اند، می‌تواند یک کودک یا یک بزرگسال باشد

the family.

.

Okay, that's a great, great explanation.

بسیار خوب، این یک توضیح عالی است.

So in our family, how many siblings are there in our family?

پس در خانواده ما چند خواهر و برادر در خانواده ما وجود دارد؟

There are three siblings.

سه خواهر و برادر هستند.

We have an older brother, James, myself, the middle child, and I don't want to ruin the

ما یک برادر بزرگتر به نام جیمز، خودم، فرزند وسط داریم و نمی خواهم این

question here with the answer, but we also have a baby in the family.

سوال را در اینجا با جواب خراب کنم، اما یک بچه هم در خانواده داریم.

All right, so let's use our arrows and figure out who is the baby in the family, which means

بسیار خوب، پس بیایید از تیرهای خود استفاده کنیم و بفهمیم که چه کسی نوزاد خانواده است، به این معنی که

who is the youngest.

چه کسی کوچک‌ترین است.

Okay, so we are in agreement.

باشه پس ما موافقیم

So I am the baby of the family, Audra is the middle child, and our brother James is the

بنابراین من نوزاد خانواده هستم، آئودرا فرزند وسط است و برادر ما جیمز

elder, or the eldest.

بزرگتر یا بزرگتر است.

Great.

عالی.

All right, well, our next question, "a daddy's girl."

بسیار خب، سوال بعدی ما، "دختر بابا".

Audra, can you tell us, what is a daddy's girl?

آدرا، میشه به ما بگید دختر بابا چیه؟

Well, a daddy's girl is a child who has a very close relationship with her father, and

خب، دختر بابا بچه ای است که رابطه بسیار نزدیکی با پدرش دارد و

normally it's a daughter, hence "daddy's girl."

معمولاً دختر است، از این رو «دختر بابا» است.

Okay.

باشه.

And can a daddy's girl be a woman as well?

و آیا دختر بابا هم می تواند زن باشد؟ حتما

Does it have to be a child?

باید بچه باشه؟

It can be a woman as well.

این می تواند یک زن نیز باشد.

You can have that relationship at any point.

شما می توانید آن رابطه را در هر نقطه ای داشته باشید.

Okay.

باشه.

So, in our family, who is the daddy's girl?

پس تو خانواده ما دختر بابا کیه؟

Who has the strongest connection with our father?

چه کسی قوی ترین ارتباط را با پدر ما دارد؟

All right, we are in agreement.

بسیار خوب، ما موافقیم.

So Audra is a daddy's girl.

پس آئودرا یک دختر بابا است.

That means she has a strong connection with our dad.

یعنی ارتباط قوی با پدر ما دارد.

Audra, tell us a little bit about your strong relationship with our dad.

آئودرا، کمی از رابطه قوی خود با پدرمان برایمان بگویید.

I think we are very close, and I have a daddy's girl relationship because we're very similar,

فکر می کنم ما خیلی صمیمی هستیم و من رابطه دختر بابای دارم چون خیلی شبیه هم هستیم،

so we have the same interests.

بنابراین علایق یکسانی داریم.

We both don't really like hanging out with a lot of people, we're introverted, so that's

ما هر دو واقعاً دوست نداریم با افراد زیادی معاشرت کنیم، ما درونگرا هستیم، بنابراین تا

partly why I would say I'm a daddy's girl.

حدودی به همین دلیل است که می گویم من دختر بابا هستم.

Okay, excellent.

باشه عالیه

Well, let's now look at some other family expressions.

خوب، بیایید اکنون به برخی دیگر از عبارات خانوادگی نگاه کنیم.

All right, so our next word, I'll have Audra introduce.

بسیار خوب، پس حرف بعدی ما، من می خواهم آئودرا را معرفی کنم.

What's number five?

شماره پنج چیست؟

The spitting image.

تصویر تف کردن

The spitting image.

تصویر تف کردن

What does it mean to be the spitting image of someone?

معنی تف کردن یک نفر چیست؟

It means essentially to look the same as someone else.

اساساً به این معنی است که شبیه دیگران به نظر برسید.

Okay.

باشه.

So, in families, sometimes you have somebody who looks a lot like another member of the

بنابراین، در خانواده ها، گاهی اوقات فردی را دارید که بسیار شبیه یکی دیگر از اعضای

family.

خانواده است.

So, in our family, there's somebody who is the spitting image of our grandma on my dad's

بنابراین، در خانواده ما، کسی وجود دارد که تصویر مادربزرگ ما از

side, or our dad's side.

طرف پدرم یا طرف پدرمان است.

Who is the spitting image of our grandma?

تصویر تف مادربزرگ ما کیست؟

Okay.

باشه.

And so we're going to actually show you a photo so you can actually see what we mean

و بنابراین ما در واقع یک عکس را به شما نشان خواهیم داد تا بتوانید منظور ما

by spitting image.

از تف کردن تصویر را ببینید.

This is an image of my grandmother from, I think, the 1930s, when she was around my age.

این تصویری است از مادربزرگم مربوط به دهه 1930، زمانی که او تقریباً هم سن من بود.

All right, well, now let's go to the next expression.

خوب، خب حالا بریم سراغ عبارت بعدی.

Audra, can you read this?

آئودرا، می‌توانی این را بخوانی؟

Sure.

مطمئن.

It says, "to take after."

می‌گوید: «پس گرفتن».

To take after.

برای گرفتن بعد.

And what does it mean to take after someone?

و تعقیب کسی به چه معناست؟ به این

It means to be similar to an older member in appearance or character.

معنی است که از نظر ظاهری یا شخصیت شبیه به یک عضو قدیمی تر باشد .

Okay.

باشه.

So, when you're similar to a family member, either in personality or in looks, we can

بنابراین، وقتی شبیه یکی از اعضای خانواده هستید، چه از نظر شخصیتی و چه از نظر ظاهری، می توانیم

say you take after that family member.

بگوییم که آن عضو خانواده را دنبال می کنید.

In our family, who takes after our mom the most?

در خانواده ما، چه کسی بیشتر از همه دنبال مادرمان می رود؟

Okay.

باشه.

You know what?

میدونی چیه؟

I thought, for me, I think Audra actually...

من فکر کردم، برای من، فکر می کنم آئودرا در واقع...

I'm going to change my answer.

من می خواهم پاسخم را تغییر دهم.

Yay, peer pressure.

بله، فشار همسالان

I actually do think Audra takes after our mom the most.

من در واقع فکر می کنم آئودرا بیشتر از همه دنبال مادر ما می رود.

I just didn't know if Audra knew that, but it looks like, Audra, you agree?

من فقط نمی دانستم که آئودرا این را می دانست یا نه، اما به نظر می رسد، آئودرا، موافقی؟

I do agree.

من موافقم

So, tell us, in what ways are you and our mom similar?

بنابراین، به ما بگویید، شما و مادرمان از چه نظر شبیه هستید؟

How do you take after our mom?

شما چطور به دنبال مامان ما هستید؟ می‌توانم

I would say I take after our mom because I am very organized, I really like making lists

بگویم دنبال مادرمان می‌روم، زیرا من بسیار منظم هستم، من واقعاً دوست دارم فهرستی

of things to do, and I also have a very good sense of fashion.

از کارهایی که باید انجام دهم تهیه کنم، و همچنین حس بسیار خوبی از مد دارم.

Those are the ways in which I take after our mom.

اینها راه هایی است که من در پی مادرمان می روم.

So fashion, organization, and making really good to-do lists are some of the ways Audra

بنابراین مد، سازماندهی و تهیه لیست کارهای بسیار خوب از جمله راه هایی است که آئودرا

takes after our mom.

دنبال مادرمان می رود.

Okay.

باشه.

Who takes after our dad the most?

چه کسی بیشتر دنبال پدر ما می رود؟

Okay.

باشه.

So we have an agreement.

پس ما توافق داریم.

Even though Audra is a daddy's girl, how do you think I take after our dad?

با وجود اینکه آئودرا دختر بابایه، فکر میکنی من چطوری دنبال پدرمون میشم؟ می

I would say you're both very intellectual, so you're very interested in a variety of

توانم بگویم که شما هر دو بسیار روشنفکر هستید، بنابراین به

subjects and reading and learning about those subjects.

موضوعات مختلف و خواندن و یادگیری در مورد آن موضوعات بسیار علاقه مند هستید.

And I would also say you're very, very interested in weird things like different foods and making

و همچنین می‌توانم بگویم که شما بسیار بسیار به چیزهای عجیب و غریب مانند غذاهای مختلف و درست کردن

your own food concoctions, and that would be something that makes you guys very similar.

معجون‌های غذایی خود علاقه دارید، و این چیزی است که شما را بسیار شبیه هم می‌کند.

Okay.

باشه.

So my dad and I both like to eat...

بنابراین من و پدرم هر دو دوست داریم غذا بخوریم...

We both are open-minded about food, and we like to try food from different cultures or

ما هر دو در مورد غذا فکر باز داریم و دوست داریم غذاهایی از فرهنگ های مختلف یا

different places.

مکان های مختلف امتحان کنیم.

And you said we both like to learn, and we're both very curious.

و تو گفتی که ما هر دو دوست داریم یاد بگیریم و هر دو خیلی کنجکاو هستیم.

All right.

خیلی خوب.

Great.

عالی.

So now let's look at some more family expressions.

بنابراین اکنون اجازه دهید به برخی از عبارات خانوادگی بیشتر نگاه کنیم.

All right.

خیلی خوب.

So Audra, can you read the next expression?

بنابراین آئودرا، آیا می توانید عبارت بعدی را بخوانید؟

Sure.

مطمئن.

"Get along with someone."

"با کسی کنار بیایید."

Okay.

باشه.

So when you get along with someone, what does it mean?

پس وقتی با کسی کنار می آیی یعنی چه؟ به این

It means that you have a peaceful or friendly relationship with them.

معنی است که شما با آنها رابطه ای مسالمت آمیز یا دوستانه دارید.

Okay.

باشه.

So we often use "get along with" with families.

بنابراین ما اغلب از « همراهی با» با خانواده استفاده می کنیم.

We might say, "I get along well with my family," or, "I don't get along with my family."

ممکن است بگوییم: "من با خانواده ام خوب هستم " یا "من با خانواده ام خوب نیستم."

Audra, do we get along?

آدرا، با هم کنار می آییم؟

I'd say we get along really well.

من می توانم بگویم که ما خیلی خوب با هم کنار می آییم.

99.9% of the time.

99.9 درصد مواقع

99.9.

99.9.

Okay.

باشه.

Well, so my next question then is, who gets along best with our relatives?

خب، پس سوال بعدی من این است که چه کسی با اقوام ما بهتر کنار می آید؟

So our cousins, our aunts and uncles, who gets along best, or who has the friendliest

پس پسرعموها، خاله ها و عموهای ما، چه کسی با اقوام ما بهتر کنار می آید یا دوستانه ترین

relationship with our relatives?

رابطه را با اقوام ما دارد؟

Okay.

باشه.

So it looks like we are both in agreement.

بنابراین به نظر می رسد که ما هر دو موافق هستیم.

I'm the one in the family who usually writes Christmas cards or birthday cards to our relatives.

من یکی از اعضای خانواده هستم که معمولاً برای اقواممان کارت های کریسمس یا کارت تولد می نویسم.

I call them a lot.

من زیاد بهشون زنگ میزنم

I visit them a lot.

من خیلی به آنها سر می زنم.

I see how they're doing.

میبینم که حالشون چطوره

Audra, for you, you're more introverted.

آئودرا، برای شما، شما بیشتر درونگرا هستید.

That's correct.

این درست است.

I use Facebook.

من از فیس بوک استفاده می کنم.

I do not have my family as friends.

من خانواده ام را دوست ندارم.

I also prefer to, you know, see them from afar rather than see them in person.

من هم ترجیح می‌دهم، می‌دانی، آنها را از دور ببینم تا حضوراً.

So Audra and I have different ways with our relatives, but we both get along with our

بنابراین من و آئودرا با اقواممان راه های مختلفی داریم ، اما هر دو با اقواممان کنار می آییم

relatives.

.

It's just I get along with our relatives better.

فقط من با اقواممان بهتر کنار می آیم.

And 99% of the time, she gets along with her relatives, whereas I'm around 50% of the time

و در 99 درصد مواقع، او با اقوامش کنار می آید ، در حالی که من حدود 50 درصد

getting along well with relatives.

با اقوام خوب کنار می آیم.

All right.

خیلی خوب.

Well, let's now move on to the next question.

خب حالا بریم سراغ سوال بعدی.

What is the next expression?

عبارت بعدی چیست؟

A mama's boy.

یه پسر مامانه

Okay.

باشه.

And, Audra, can you tell us, what is a mama's boy?

و آئودرا، می‌توانی به ما بگویی، پسر مامان چیست؟

It's a boy or a man with a close relationship to his mother.

این پسر یا مردی است که رابطه نزدیکی با مادرش دارد.

And do you think this close relationship or strong relationship with the mother, is this

و آیا فکر می کنید این رابطه نزدیک یا رابطه قوی با مادر،

usually a healthy relationship, or do you think it's a little strange of a relationship?

معمولاً یک رابطه سالم است یا فکر می کنید این یک رابطه کمی عجیب است؟

Well, if you watch Hitchcock and you like Psycho, it could be a very unhealthy relationship,

خوب، اگر هیچکاک را تماشا می کنید و روانی را دوست دارید، می تواند یک رابطه بسیار ناسالم باشد،

but it can also be an okay relationship.

اما می تواند یک رابطه خوب نیز باشد.

It's just sometimes it's nice to have boundaries.

فقط گاهی اوقات داشتن حد و مرز خوب است.

Okay.

باشه.

So what Audra is trying to say is that when it comes to the word "mama's boy", it depends

بنابراین آنچه آئودرا می‌خواهد بگوید این است که وقتی صحبت از کلمه «پسر مادر» می‌شود، بستگی

on how it's used.

به نحوه استفاده از آن دارد.

You can use this term "mama's boy" to insult someone, and you can say, "Oh, you're a mama's

شما می توانید از این عبارت "پسر مامان" برای توهین به کسی استفاده کنید و می توانید بگویید "اوه، تو پسر مامان هستی

boy.

.

You have an unhealthy relationship with your mom.

رابطه ناسالمی با مامانت داری.

You are too close."

تو خیلی صمیمی."

Or some people actually are proud of being mama's boys, and they don't consider it an

یا بعضی ها واقعا به پسر بودن مامان افتخار می کنند و این را توهین نمی دانند

insult, and they say, "Yeah, I'm a mama's boy.

و می گویند: "آره من پسر مامان هستم. می

You know, me and my mom are very close."

دانید من و مامانم خیلی به هم نزدیکیم."

So you might hear it in different ways depending on who uses it and how.

بنابراین بسته به اینکه چه کسی و چگونه از آن استفاده می کند، ممکن است آن را به روش های مختلفی بشنوید.

So in our family, remember, it's Audra, me, and our brother, James.

بنابراین در خانواده ما، به یاد داشته باشید، آئودرا، من و برادرمان، جیمز هستیم.

Who is the mama's boy in our family?

پسر مامان خانواده ما کیه؟

Okay.

باشه.

There's no mama's boy in our family.

در خانواده ما پسر مادری وجود ندارد.

So Audra and I, we're girls, so we're not the mama's boy because it has to be a man

پس من و آئودرا، ما دختر هستیم، پس پسر مامان نیستیم چون باید مرد

or a boy.

یا پسر باشد.

So that leaves our brother, James.

بنابراین برادر ما جیمز را ترک می کند .

Why isn't James a mama's boy?

چرا جیمز پسر مامان نیست؟

I would say that he has a very normal relationship with our mom.

من می گویم که او با مامان ما رابطه بسیار عادی دارد.

They often disagree, and he is very independent.

آنها اغلب مخالف هستند و او بسیار مستقل است.

Okay.

باشه.

So the key word here is "independent."

بنابراین کلمه کلیدی در اینجا "مستقل" است.

Our brother, James, is very independent, so he's not a mama's boy.

برادر ما، جیمز، بسیار مستقل است، بنابراین او پسر مامان نیست.

If our brother, James, had a very close but a little bit strange relationship with our

اگر برادر ما، جیمز، رابطه بسیار صمیمی اما کمی عجیبی با

mom, where our mom does everything for James, you know, James, whenever he has a bad day

مادرمان داشت، جایی که مادر ما همه کارها را برای جیمز انجام می‌دهد، می‌دانی، جیمز، هر وقت روز بدی

at work or something, comes crying to our mom, that would be a mama's boy relationship.

در محل کار یا چیزی داشته باشد، با گریه نزد مادر ما می‌آید . این می تواند رابطه پسرانه مامان باشد.

Or if he lived in his mom's basement as an adult, or...

یا اگر در بزرگسالی در زیرزمین مادرش زندگی می کرد ، یا...

But that's okay.

اما اشکالی ندارد.

Yep, yep.

آره آره. اشکالی ندارد

That's okay.

.

Or, you know, had her do his laundry and make him dinner and do all of those things.

یا، می دانید، او را مجبور کرده بود لباس هایش را بشوید و برایش شام درست کند و همه این کارها را انجام دهد.

That could potentially be mama's boy.

احتمالاً می تواند پسر مامان باشد.

I should mention, though, that this is a very cultural expression, too, because in many

البته باید اشاره کنم که این یک بیان بسیار فرهنگی نیز هست، زیرا در بسیاری از

cultures, men do live with their moms for a lot longer, but in North America, there's

فرهنگ‌ها، مردان برای مدت طولانی‌تری با مادران خود زندگی می‌کنند ، اما در آمریکای شمالی،

often people try to be more independent early on.

اغلب افرادی وجود دارند که سعی می‌کنند از همان ابتدا مستقل‌تر باشند.

So there's also a cultural difference here.

بنابراین در اینجا یک تفاوت فرهنگی نیز وجود دارد.

All right.

خیلی خوب.

Well, let's look at a couple more expressions.

خوب، اجازه دهید به چند عبارت دیگر نگاه کنیم.

Okay, Audra.

باشه آئودرا

So I have a question for you.

بنابراین من یک سوال از شما دارم.

We're not doing the game anymore.

ما دیگر بازی را انجام نمی دهیم.

We're just going to talk about some other expressions.

ما فقط در مورد عبارات دیگر صحبت می کنیم.

So I have here the expression "runs in the family."

بنابراین من اینجا عبارت "دویدن در خانواده" را دارم.

When something runs in the family, it means there is a trait, like a genetic trait or

وقتی چیزی در خانواده جریان دارد، به این معنی است که یک ویژگی وجود دارد، مانند یک ویژگی ژنتیکی یا

a personality characteristic that many people in the family have.

یک ویژگی شخصیتی که بسیاری از افراد خانواده دارند.

Audra, in our family, what is something that runs in our family?

آدرا، در خانواده ما، چه چیزی در خانواده ما اجرا می شود؟

So what's something many people in our family have or do?

بنابراین چیزی که بسیاری از افراد در خانواده ما دارند یا انجام می دهند چیست؟

Potentially I would say we all have a sweet tooth, so we all love candy or sugar or baked

به طور بالقوه می توانم بگویم همه ما شیرینی داریم ، بنابراین همه ما آب نبات یا شکر یا محصولات پخته شده

goods or cake or cookies.

یا کیک یا کلوچه را دوست داریم.

Okay.

باشه.

So that's perfect.

پس این کامل است.

So we all have a sweet tooth in our family.

بنابراین همه ما در خانواده خود یک دندان شیرین داریم.

The sweet tooth runs in our family.

دندان شیرین در خانواده ما وجود دارد.

It's a great example.

این یک مثال عالی است.

Okay.

باشه.

Well, let's look now at the next expression, "to follow in someone's footsteps."

خوب، بیایید اکنون به عبارت بعدی نگاه کنیم، "پیمودن رد پای کسی".

When you follow in someone's footsteps, it means that you do the same thing or type of

وقتی جای کسی را دنبال می کنید، به این معنی است که شما همان کار یا کاری را انجام می دهید

thing as someone else in the family.

که فرد دیگری در خانواده است.

So Audra, did you follow in anyone's footsteps in our family?

پس آئودرا، آیا در خانواده ما راه کسی را دنبال کردی؟

So I did, in the end, follow in my dad's footsteps.

بنابراین، در نهایت، راه پدرم را دنبال کردم.

He worked for a company in a corporate office, and likewise, I also work for a company in

او برای یک شرکت در یک دفتر شرکتی کار می کرد و من هم به همین ترتیب برای یک شرکت در

a corporate office.

یک دفتر شرکتی کار می کنم.

So Audra is a business person.

بنابراین آئودرا یک فرد تجاری است.

She works in business, in a corporation, just like our father.

او در تجارت، در یک شرکت، درست مانند پدر ما کار می کند.

Our father was a businessman, and he also worked in a corporation.

پدر ما تاجر بود و همچنین در یک شرکت کار می کرد.

So Audra has followed in our father's footsteps.

بنابراین آئودرا راه پدر ما را دنبال کرده است.

Well, let's now look at the next expression, which sort of has to do with this.

خوب، بیایید اکنون به عبارت بعدی نگاه کنیم، که نوعی مربوط به این است.

Our father was the breadwinner in our family.

پدر ما نان آور خانواده ما بود.

The breadwinner...

نان آور...

Audra, can you tell them, what is a breadwinner?

آدرا، می توانی به آنها بگویی نان آور چیست؟

So a breadwinner is the person who earns the income to support the family or earns a majority

بنابراین نان آور کسی است که برای تأمین معاش خانواده درآمد کسب می کند یا اکثریت

of the income to support the family.

درآمد را برای تأمین معاش خانواده به دست می آورد.

Okay, so in our family, our dad was the breadwinner.

خوب، پس در خانواده ما، پدر ما نان آور خانه بود.

Audra, you're married.

آدرا، تو متاهل هستی

In your family, who's the breadwinner?

در خانواده شما نان آور خانه کیست؟

So I would be the breadwinner in our family because I'm the sole person who is working

بنابراین من نان آور خانواده مان خواهم بود زیرا من تنها فردی هستم که کار می کنم

and bringing home the big bucks.

و پول کلان را به خانه می آورم.

Okay, nice.

باشه خوبه.

So Audra is a businesswoman, and she is the breadwinner in her family.

بنابراین آئودرا یک تاجر است و نان آور خانواده اش است.

But Audra's married, so that leads to our next family expression, which is "stay-at-home

اما آئودرا متاهل است، به طوری که منجر به بیان خانوادگی بعدی ما می شود، که «والدین در خانه بمانند

parent".

».

So you can have a stay-at-home mom or a stay-at-home dad.

بنابراین شما می توانید یک مادر خانه نشین یا یک پدر خانه نشین داشته باشید. مادر یا پدری که در

What does a stay-at-home mom or dad do?

خانه می ماند چه می کند؟

So my mom was a stay-at-home parent.

بنابراین مادر من یک پدر و مادر خانه نشین بود.

She would clean the house, she would do the grocery shopping, she would cook the meals.

خانه را تمیز می کرد، خواربارفروشی می کرد، غذا می پخت.

And she would take care of the children.

و او از بچه ها مراقبت می کرد.

And take care of the children.

و مراقب بچه ها باشید.

Which was us.

که ما بودیم

Okay, and so in your family, do both you and your husband work, or are one of you a stay-at-home

خوب، و بنابراین در خانواده شما، هم شما و هم شوهرتان کار می کنید یا یکی از شما والدین خانه نشین هستید

parent?

؟

So my husband is the stay-at-home parent, which means he gets the fun of taking care

بنابراین شوهر من پدر و مادری است که در خانه می‌ماند، به این معنی که او از مراقبت

of children, cleaning the house, grocery shopping, and ordering in pizza for us.

از بچه‌ها، تمیز کردن خانه، خرید مواد غذایی و سفارش پیتزا برای ما لذت می‌برد.

Okay, so we can call him a stay-at-home parent or a stay-at-home dad.

خوب، پس می توانیم او را یک پدر یا مادر خانه نشین یا یک پدر خانه نشین بنامیم.

Because he stays home with the children and takes care of them and does exactly what Audra

چون او با بچه ها در خانه می ماند و از آنها مراقبت می کند و دقیقاً همان کاری را که آئودرا

mentioned.

ذکر کرده انجام می دهد.

Okay, great.

باشه عالیه.

So we...

پس ما...

So I guess in this way, you are the breadwinner, just like our father was the breadwinner.

پس حدس می‌زنم به این ترتیب، شما نان‌آور خانه هستید، درست مثل پدر ما نان‌آور خانه.

So that's another way where you follow in our father's footsteps.

پس این راه دیگری است که شما راه پدر ما را دنبال می کنید.

So that's all for today for family expressions.

بنابراین این همه برای امروز برای عبارات خانوادگی است. می‌خواهم از

I'd like to thank you, Audra, for coming here and helping us teach these great expressions.

تو، آدرا، تشکر کنم که به اینجا آمدی و به ما در آموزش این عبارات عالی کمک کردی.

So thank you for your time.

پس ممنون از وقتی که گذاشتید

Audra, is there anything you want to say to our audience before you go?

آدرا، آیا چیزی هست که بخواهید قبل از رفتن به مخاطبان ما بگویید؟

Thank you for tuning in and for watching Teacher Emma.

ممنون از حضور و تماشای معلم اِما.

Great.

عالی.

So, what I'm going to recommend you do is after watching this video, you can go to our

بنابراین، کاری که من به شما توصیه می کنم انجام دهید این است که پس از تماشای این ویدیو، می توانید به

website at www.engvid.com, and there you can take a quiz where you can practice all the

وب سایت ما به آدرس www.engvid.com بروید و در آنجا می توانید یک مسابقه امتحانی انجام دهید که در آن می توانید تمام

expressions you just learned here today.

عباراتی را که امروز اینجا یاد گرفتید تمرین کنید.

I also recommend that you subscribe to my YouTube channel because we have a lot of other

همچنین توصیه می‌کنم در کانال یوتیوب من مشترک شوید، زیرا ما

great resources on that channel where you can see things on grammar or pronunciation,

منابع بسیار خوبی در آن کانال داریم که می‌توانید مواردی را در مورد گرامر یا تلفظ،

reading, writing skills, all sorts of things.

خواندن، مهارت‌های نوشتاری و انواع چیزها ببینید.

So I recommend you subscribe, and don't forget to ring the bell.

بنابراین توصیه می کنم مشترک شوید، و فراموش نکنید که زنگ را بزنید.

All right, well, thank you, and until next time, take care.

خیلی خب، ممنون و تا دفعه بعد مراقب باشید.