20 ENGLISH IDIOMS TO SOUND LIKE A NATIVE ENGLISH SPEAKER (+ Free PDF & Quiz)

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

- Hello everyone, and welcome back to English with Lucy.

- سلام به همه، و با لوسی به انگلیسی خوش آمدید.

Today I'm going to show you 20 idioms that you can use

امروز قصد دارم 20 اصطلاح را به شما نشان دهم که می توانید از آنها

to sound like a native English speaker.

برای صدایی شبیه به انگلیسی زبان مادری استفاده کنید.

This video is really going to help you

این ویدیو واقعا به شما کمک می کند

improve your vocabulary.

دایره لغات خود را تقویت کنید.

But if you want to improve

اما اگر می‌خواهید مهارت‌های

your listening and pronunciation skills even further,

شنیداری و تلفظ خود را حتی بیشتر تقویت کنید

then I highly recommend the special method

، روش

of combining reading books

خاص ترکیب خواندن کتاب

with listening to the audiobook version on Audible.

با گوش دادن به نسخه کتاب صوتی در Audible را به شدت توصیه می‌کنم.

It sounds weird, reading and listening at the same time,

به نظر می رسد عجیب و غریب، خواندن و گوش دادن به طور همزمان،

but it's such an effective method.

اما این یک روش موثر است.

Let me explain, take a book

بگذارید توضیح بدهم، کتابی

that you have already read in English,

را که قبلاً به زبان انگلیسی خوانده اید،

or a book that you would like to read in English.

یا کتابی را که دوست دارید به زبان انگلیسی بخوانید، بردارید.

I've got lots of recommendations for books and audio books

من توصیه‌های زیادی برای کتاب‌ها و کتاب‌های صوتی

down below in the description box.

در زیر در کادر توضیحات دارم.

And as you read that book,

و همزمان با خواندن آن کتاب، همزمان

listen to the audiobook version at the same time.

به نسخه کتاب صوتی گوش دهید .

Reading alone will not help with your pronunciation,

خواندن به تنهایی به تلفظ شما کمکی نمی کند ،

or you're listening for that matter (chuckles).

یا در حال گوش دادن به آن موضوع هستید (خنده).

English is not a strictly phonetic language,

انگلیسی یک زبان کاملاً آوایی نیست

the way a word is spelt or written in English

، نحوه املا یا نگارش یک کلمه به انگلیسی

might not give you any indication

ممکن است هیچ نشانه

as to how that word is pronounced.

ای در مورد نحوه تلفظ آن کلمه به شما ارائه ندهد.

That's why pronunciation in English

به همین دلیل است که تلفظ در زبان

is so hard for my students.

انگلیسی برای دانش آموزان من بسیار سخت است.

But if you listen to a word as you read it,

اما اگر هنگام خواندن یک کلمه به آن گوش دهید،

your brain will start making connections.

مغز شما شروع به برقراری ارتباط می کند.

And the next time you see that word,

و دفعه بعد که آن کلمه را

you'll know exactly how it's pronounced,

دیدید، دقیقاً خواهید فهمید که چگونه تلفظ می شود،

how it's supposed to sound.

چگونه قرار است به نظر برسد.

And the next time you hear that word,

و دفعه بعد که آن کلمه را بشنوید،

you'll know how it's spelt, how it's written.

خواهید فهمید که چگونه املای آن، چگونه نوشته شده است.

It's such an effective method,

این روش بسیار مؤثری است

and the best part is, you can get one free audio book,

و بهترین بخش این است که می‌توانید یک کتاب صوتی رایگان دریافت کنید،

that's a 30-day free trial on Audible.

این یک دوره آزمایشی رایگان 30 روزه در Audible است.

All you have to do is click on the link

تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی لینک

in the description box and sign up.

موجود در کادر توضیحات کلیک کرده و ثبت نام کنید.

Give it a try because it really, really works.

آن را امتحان کنید زیرا واقعاً کار می کند.

Right, let's get started with the lesson.

درست است، بیایید با درس شروع کنیم.

Idiom number one is, a drop in the ocean,

اصطلاح شماره یک، قطره ای در اقیانوس

a drop in the ocean.

، قطره ای در اقیانوس است.

I think we have a song called a Drop In The Ocean,

فکر می کنم آهنگی داریم به نام قطره ای در اقیانوس،

I used to really like that when I was at school.

زمانی که در مدرسه بودم آن را خیلی دوست داشتم.

A drop in the ocean means a very small,

قطره در اقیانوس به معنای بخش بسیار کوچک

or insignificant part of something big or whole.

یا ناچیز از چیزی بزرگ یا کل است.

For example, the government's pledge

به عنوان مثال، تعهد دولت مبنی

to increase health funding by 100 million

بر افزایش ۱۰۰ میلیونی بودجه سلامت

is a drop in the ocean compared to the billions

در مقایسه با میلیاردها دلاری که باید هزینه شود، قطره ای در

that need to be spent.

دریاست.

Number two is a lovely one,

شماره دو دوست داشتنی است،

I think they're all lovely actually

من فکر می کنم همه آنها دوست داشتنی هستند،

because I chose that myself for you (laughs).

زیرا من خودم آن را برای شما انتخاب کردم (می خندد).

Number two is, actions speak louder than words.

شماره دو این است که اعمال بلندتر از کلمات صحبت می کنند.

Actions speak louder than words,

اعمال بلندتر از کلمات صحبت می کنند،

this means that it's better to actually do something

این بدان معنی است که بهتر است در واقع کاری را انجام دهید

rather than just talk about it.

تا اینکه فقط در مورد آن صحبت کنید.

For example, stop apologising to me

به عنوان مثال، از من عذرخواهی نکنید

and prove to me that I can trust you,

و به من ثابت کنید که می توانم به شما اعتماد کنم،

actions speak louder than words.

اعمال بلندتر از کلمات صحبت می کنند.

That's a good one to use in your next fight with someone

این یک روش خوب برای استفاده در مبارزه بعدی با

who has lost your trust.

کسی است که اعتماد شما را از دست داده است.

Number three is, to add fuel to the fire.

شماره سه، برای افزودن سوخت به آتش است.

To add fuel to the fire.

برای افزودن سوخت به آتش.

This simply means to make a problem worse,

این به سادگی به معنای بدتر کردن یک مشکل

to exacerbate a problem.

، تشدید یک مشکل است.

We learned exacerbate in another class,

ما تشدید را در کلاس دیگری یاد گرفتیم،

didn't we recently, comment down below

آیا اخیراً یاد گرفتیم،

if you remember which it was.

اگر به خاطر دارید در زیر نظر دهید.

For example, don't tell her about the delays,

به عنوان مثال، در مورد تاخیرها به او نگویید،

you'll just be adding fuel to the fire.

فقط به آتش سوخت می‌افزایید.

Number four is, the ball is in your court.

شماره چهار این است که توپ در زمین شماست.

The ball is in your court,

توپ در زمین شماست،

this means that it's your turn

این بدان معناست که نوبت شماست

to make the next step or decision.

که قدم یا تصمیم بعدی را بگیرید.

For example, I've done all I can do,

به عنوان مثال، من تمام تلاشم را انجام داده ام

the ball is in your court now.

، اکنون توپ در زمین شماست.

Number five is, to bend over backwards.

شماره پنج خم شدن به عقب است.

To bend over backwards,

خم شدن به عقب، به

this means to do whatever it takes to help someone.

این معنی است که برای کمک به کسی هر کاری که لازم است انجام دهید .

For example, our company is bending over backwards

به عنوان مثال، شرکت ما

to satisfy our customers.

برای جلب رضایت مشتریان خود به عقب خم می شود.

Sometimes it can mean that you've helped too much,

گاهی اوقات ممکن است به این معنی باشد که شما خیلی کمک کرده اید،

you've put in too much effort.

تلاش زیادی کرده اید.

Oh, I've been bending over backwards

اوه، من به عقب خم شده ام و

trying to solve his problems

سعی کرده ام مشکلات او را حل کنم

and he hasn't given me the time of day.

و او به من وقت روز را نداده است.

To give someone the time of day,

دادن وقت روز

is to give someone the proper attention.

به کسی، به معنای توجه مناسب به کسی است.

Number six, to bite off more than you can chew.

شماره شش، برای گاز گرفتن بیشتر از چیزی که بتوانید بجوید.

To be bite off more than you can chew,

گاز گرفتن بیش از حدی که بتوانید بجوید، به

this means to take on a task that is too big.

این معنی است که کاری را انجام دهید که خیلی بزرگ است.

For example, I think I've bitten off

برای مثال، فکر می‌کنم

more than I can chew with this project.

با این پروژه بیشتر از چیزی که بتوانم بجوم، گاز گرفته‌ام.

This is something I said all the way

این چیزی است که در تمام

through my university degree.

طول تحصیلات دانشگاهی ام گفته ام.

I was working, I had a YouTube channel,

کار می‌کردم، کانال یوتیوب

I was doing projects, I'd taken on extra work.

داشتم، پروژه‌ها را انجام می‌دادم، کارهای اضافی انجام می‌دادم.

I bit off more than I could chew,

من بیش از حد توانم گاز گرفتم

and I suffered the consequences, but it was worth it.

و عواقب آن را متحمل شدم، اما ارزشش را داشت.

I'm okay now, actually homework here.

من الان خوبم، در واقع تکلیف اینجاست.

Have you ever bitten off more than you could chew?

آیا تا به حال بیش از آن چیزی که بجویدید گاز گرفته اید؟

Let me know about the situation

به من در مورد وضعیت

in the comment section down below.

در بخش نظرات پایین اطلاع دهید.

Maybe you were studying and working at the same time,

شاید همزمان درس می‌خواندید و کار

maybe you were trying to maintain

می‌کردید، شاید در حین کارآموزی سعی می‌کردید

a long distance relationship whilst doing an internship,

رابطه‌ای از راه دور را حفظ کنید

I don't know, let me know.

، نمی‌دانم، به من اطلاع دهید.

Oh, number seven is a good one.

اوه، شماره هفت عدد خوبی است.

This is one my mom uses a lot,

این یکی از مواردی است که مامان من زیاد استفاده می کند

it's by the skin of one's teeth,

، از روی پوست دندان های یکی،

by the skin of your teeth.

به پوست دندان های شماست.

This means to only just succeed something

این به این معنی است که فقط

by a very narrow margin, by the enamel on your teeth,

با یک حاشیه بسیار باریک، با مینای دندان خود موفق شوید،

but we say skin, we don't normally say skin of teeth.

اما ما می گوییم پوست، ما معمولاً نمی گوییم پوست دندان.

But for this particular saying we do.

اما برای این گفته خاص ما انجام می دهیم.

An example, I think I might have passed that exam

به عنوان مثال، من فکر می کنم من ممکن است آن امتحان را

by the skin of my teeth, only just.

با پوست دندان هایم پشت سر گذاشته باشم، فقط.

Number eight is derived from a fable, I think,

شماره هشت برگرفته از یک افسانه، به نظر من،

or a childhood story.

یا یک داستان کودکی است.

It's to cry wolf, to cry wolf.

این به گریه گرگ است، به گریه گرگ.

This means to call for help when you don't need it.

این به این معنی است که در مواقعی که به کمک نیاز ندارید تماس بگیرید.

And I think the story is,

و من فکر می کنم داستان این

I wonder if you have this in your own country and culture.

است که آیا شما این را در کشور و فرهنگ خود دارید؟

A boy kept pretending that there was a wolf,

پسری مدام وانمود می کرد که گرگ هست

so that people would come.

تا مردم بیایند.

And in the end, when a wolf did actually come,

و در پایان، وقتی گرگ واقعاً آمد،

he called for help and no one came

کمک خواست و هیچکس

'cause they always thought that he was crying for help

نیامد، زیرا همیشه فکر می کردند که او برای کمک گریه می کند در

when he didn't actually need it.

حالی که واقعاً به کمک نیاز ندارد.

An example, My new flatmate is always crying wolf.

به عنوان مثال، همشهری جدید من همیشه گرگ گریان است.

Number nine is, to cut somebody some slack.

شماره نه این است که کسی را کمی سست کردن.

To cut somebody some slack,

سست کردن یک نفر،

this means to give someone a break,

این به معنای استراحت دادن به کسی است که

to stop judging them so hard.

از قضاوت سخت او دست بردارید.

For example, you need to cut the intern some slack,

به عنوان مثال، شما باید کارآموز را کمی سست کنید،

they are still learning.

آنها هنوز در حال یادگیری هستند.

Number 10 is, to cut to the chase.

شماره 10 این است که به تعقیب و گریز برسیم.

To cut to the chase

تعقیب و گریز به

this means to leave out all of the unnecessary details

این معنی است که تمام جزئیات غیر ضروری را کنار بگذارید

and just get to the point.

و فقط به اصل مطلب برسید.

An example, To cut to the chase,

به عنوان مثال، برای تعقیب و گریز،

I'm not comfortable working alongside John anymore.

من دیگر راحت در کنار جان کار نمی کنم.

Number 11, to get one's head around something.

شماره 11، سر به سر کردن چیزی.

To get your head around something.

برای اینکه سرت را از چیزی دور کنی.

This means to come to understand something,

این یعنی چیزی را فهمیدن

to work to understand something.

، کار کردن برای فهمیدن چیزی.

For example, I'm going to spend a night

برای مثال، من قصد دارم یک شب را صرف

trying to get my head around this new legislation.

این قانون جدید کنم.

Number 12 is, to hear on the grapevine.

شماره 12، شنیدن روی درخت انگور است.

To hear on the grapevine,

شنیدن روی درخت انگور،

this means to hear a rumour or an unconfirmed story.

این به معنای شنیدن یک شایعه یا داستان تایید نشده است.

For example, I heard on the grapevine

به عنوان مثال، من در درخت انگور شنیدم که مسئول

that our receptionist will be leaving us soon.

پذیرش ما به زودی ما را ترک خواهد کرد.

Number 13, a personal favourite, it takes two to tango.

شماره 13، مورد علاقه شخصی، برای تانگو دو نفر لازم است.

It takes two to tango.

برای تانگو دو نفر لازم است.

You've got to be comfortable with the T sound to say that,

برای گفتن این حرف باید با صدای T راحت باشید،

it takes two to tango.

برای تانگو دو نفر لازم است.

This means that actions or communications

این بدان معناست که اقدامات یا ارتباطات

need more than one person.

به بیش از یک نفر نیاز دارند.

For example, don't just blame him for the affair,

به عنوان مثال، فقط او را به خاطر این رابطه سرزنش

it takes two to tango,

نکنید، برای تانگو

two parties were involved in that bad behaviour.

دو نفر لازم است، دو طرف در آن رفتار بد دخیل بودند.

Number 14 is, to miss the boat, to miss the boat.

شماره 14، از دست دادن قایق، از دست دادن قایق است.

This means to miss the opportunity to do something.

این به معنای از دست دادن فرصت برای انجام کاری است.

For example, I think you've missed the boat

به عنوان مثال، من فکر می کنم شما قایق را در آن برنامه از دست داده اید

on that application,

،

they've already started interviewing candidates.

آنها قبلاً شروع به مصاحبه با نامزدها کرده اند.

Number 15 is a lovely one.

شماره 15 دوست داشتنی است.

It is a piece of cake, a piece of cake.

یک تکه کیک است، یک تکه کیک.

This means really easy.

این یعنی واقعا آسان.

That pop quiz was a piece of cake.

آن مسابقه پاپ یک تکه کیک بود.

Number 16 is, pull yourself together.

شماره 16 این است که خودت را جمع کن.

Pull yourself together.

خودت رو جمع و جور کن.

This means calm down and act normally,

این به این معنی است که آرام باشید و به طور معمول عمل کنید

it's normally said when somebody is stressing out.

، معمولاً زمانی گفته می شود که کسی استرس دارد.

For example, I think you need to pull yourself together

به عنوان مثال، من فکر می کنم باید خود را جمع

and stop stressing about the presentation.

و جور کنید و از استرس در مورد ارائه خودداری کنید.

Number 17 is, to sit or to be on the fence.

شماره 17 نشستن یا روی حصار بودن است.

To sit on the fence, to be on the fence.

روی حصار نشستن، روی حصار بودن.

This means to stay neutral and to not take sides.

این به معنای بی طرف ماندن و عدم جانبداری است.

For example, I'm sitting on the fence on this one,

مثلا من روی حصار این یکی نشسته ام،

I don't want to offend anyone.

نمی خواهم به کسی توهین کنم.

Number 18 is, to step up one's game,

شماره 18 این است که بازی

to step up your game.

خود را تقویت کنید، بازی خود را افزایش دهید.

This means to start performing better.

این به این معنی است که شروع به عملکرد بهتر کنید.

For example, if you really want to get this promotion,

برای مثال، اگر واقعاً می‌خواهید این تبلیغ را دریافت کنید

you'll need to step up your game.

، باید بازی خود را تقویت کنید.

Number 19 is, to sell someone out.

شماره 19 این است که کسی را بفروشید.

To sell someone out, this means to snitch on someone,

فروختن یک نفر، این به معنای دزدیدن کسی

or to let their secret out.

یا افشای راز اوست.

For example, I asked you

مثلاً من از شما

to keep that information to yourself,

خواستم که این اطلاعات را برای خودتان نگه دارید،

I can't believe you've sold me out like that.

باورم نمی شود که مرا اینطور فروخته اید.

And number 20 is, your guess is as good as mine.

و عدد 20 این است که حدس شما به خوبی حدس من است.

Your guess is as good as mine.

حدس شما به خوبی حدس من است.

This means I don't know, or I have no idea.

این به این معنی است که من نمی دانم، یا هیچ ایده ای ندارم.

For example, we just don't have enough data,

به عنوان مثال، ما فقط داده های کافی نداریم،

your guess is as good as mine.

حدس شما به خوبی حدس من است.

Right, those were our 20 idioms

درست است، آن‌ها 20 اصطلاح ما بودند

that you can use to sound like a native speaker.

که می‌توانید از آنها برای شبیه‌سازی یک زبان مادری استفاده کنید.

I've got some more homework for you,

من چند تکلیف دیگر برای شما دارم،

this is the official homework.

این تکلیف رسمی است.

The other homework was just spare of the moment homework.

تکلیف دیگر فقط تکلیف لحظه ای بود.

Spare of the moment means on impulse,

صرفه جویی از لحظه به معنای با انگیزه

or without advanced planning (chuckles).

یا بدون برنامه ریزی پیشرفته (خنده).

The real homework is to write in the comment section,

تکلیف اصلی این است که در بخش نظرات،

five sentences using five of your favourite idioms

پنج جمله با استفاده از پنج اصطلاح مورد علاقه خود

that we have talked about today.

که امروز در مورد آنها صحبت کردیم، بنویسید.

If you'd like to add some sentences with additional idioms

اگر می‌خواهید جملاتی با اصطلاحات اضافی اضافه کنید

that you've heard native speakers say,

که شنیده‌اید از زبان‌های بومی شنیده‌اید،

then feel free to do so

با خیال راحت این کار را انجام دهید

and we can all learn from each other.

و همه می‌توانیم از یکدیگر یاد بگیریم.

Don't forget to check out Audible,

فراموش نکنید که Audible را بررسی کنید

the link to claim your free audio book

، پیوند درخواست کتاب صوتی رایگان شما

is in the description box.

در کادر توضیحات موجود است.

And don't forget to connect with me

و فراموش نکنید که

on all of my social media.

در تمام رسانه های اجتماعی من با من در ارتباط باشید.

I've got my Facebook, my Instagram, and my Twitter

من فیس بوک ، اینستاگرام و توییتر خود

and I shall see you soon for another lesson.

را دارم و به زودی برای یک درس دیگر شما را می بینم.

(lou kisses)

(لو بوسه)

(gentle music)

(موسیقی ملایم)

(upbeat music)

(موسیقی شاد)